راهکارهای موفقیتزا برای جوانان
نويسنده: زهره سادات حسینی
اعتماد به نفس
کسی که اعتماد به نفس ندارد، در استفاده از امکانات و استعدادهای درونی و بیرونی خود ناتوان است. نبود اعتماد به نفس، موجب فلج شدن فکر و روح انسان میشود. جوان خودباخته و فاقد اعتماد به نفس، همیشه از خود مأیوس و به دیگران متکی و وابسته است، در نتیجه پیشرفت و کمال چندانی نخواهد داشت. مردان بزرگ تاریخ با رسیدن به حقیقت این نکته، در همان اوان جوانی ارزش وجود خود را یافتند و تواناییهای درونی خویش را شناختند و با اعتماد به همین تواناییها، در راه پیروزی گامهای سریعتری برداشتند. در همین باره آمده است که رستم فرخزاد، فرمانده کل نیروهای ایران در قادسیه، از فرمانده کل نیروهای اسلام نمایندهای خواست. سعد وقاص فرمانده کل قوا، «ربعی بن عامر» را فرستاد. او وقتی وارد بارگاه رستم شد، دید رستم روی تخت زرین نشسته است و در بارگاهش فرشهای عالی گسترده شده و بالشهای زربافت نهادهاند. او با دیدن این مظاهر فریبنده با کمال استحکام و اعتماد به نفس، با اسب وارد بارگاه شد، مأموران خواستند از ورودش با این حالت جلوگیری کنند، ولی او نپذیرفت و در اوج وقار و آرامش و اطمینان به خود که ناشی از توکل به خداست، در حالی که قدمهای خود را کوچک برمیداشت، تا نزدیک تخت رستم پیش رفت، فرشها را عقب زد، روی خاک نشست و گفت: ما به این زیورها عادت نکردهایم. مترجم رستم از علت هجوم سپاه اسلام پرسید، او در جواب گفت: خدا ما را مبعوث کرده است تا بندگان خدا را از ظلم و فشار برهانیم و آنها را به آیین اسلام رهبری کنیم. اگر آنها سخن ما را پذیرفتند، با آنان کاری نداریم وگرنه نبرد میکنیم. اگر بکشیم یا کشته شویم، به بهشت میرویم.
صلابت اراده و اعتماد به نفس این مرد، رستم را مبهوت ساخت، پس گفت: به ما مهلت بدهید تا با بزرگان خود مکاتبه و مشورت کنیم.
نماینده اسلام گفت: ما میتوانیم سه روز مهلت بدهیم و تأخیر بیش از آن را نمیپذیریم.
رستم گفت: معلوم میشود فرمانده کل قوا هستی که میتوانی با ما قرار بگذاری.
گفت: نه، من یکی از مسلمانانم، همه مسلمانان پیکری واحدند. اگر یکی از آنان امان داد، بر دیگران لازم است امان او را بپذیرند.
چنین روحیه و اعتماد به نفسی، رستم و اطرافیان او را تسلیم کرد و در نهایت، سپاه اسلام پیروز میدان نبرد شد.
پیام متن:
2. ضعف و سستی اراده، عامل رکود و واپسگرایی.
تأثیر نظم و برنامهریزی در زندگی
امام علی علیهالسلام در آخرین لحظات زندگی خود، پیروانش را به دو عامل مهم و حیاتی که همانا رمز پیروزی و موفقیتند، سفارش کرده و فرموده است: «اوصیکُم بِتَقْوَی اللّه وَ نَظمِ اَمْرِکُم؛ شما را به پرهیزکاری و نظم در کارها سفارش میکنم».
برای برقراری نظم در زندگی، باید به برنامهریزی کارهای روزانه پرداخت و هر کاری را در وقت مناسب آن انجام داد. امام کاظم علیهالسلام اوقات مسلمان را به چهار بخش تقسیم کرد. اول، راز و نیاز با خدا؛ دوم، کار و تلاش برای کسب روزی؛ سوم، ارتباط سازنده با دیگران؛ چهارم، تفریح سالم.
در سیره امام خمینی (رحمتالله علیه) نظم و انضباط جایگاه ارزندهای داشت، چنانکه آوردهاند در نجف اشرف شبها وقتی به زیارت حرم حضرت امیر علیهالسلام مشرف میشد، مردم ساعت خود را با ورود وی به حرم تنظیم میکردند.
والِتر اِسکات، شاعر و نویسنده معروف اسکاتلندی، وقتهای کاری خود را به دو قسمت کرده بود: یک بخش را به کارهای اداری و بخش دیگر را به تصنیف و تألیف کتاب اختصاص داده بود. مواظبت وقت در هر کار برایش عادت شده بود و اگر چنین نبود، موفق به نوشتن این همه کتاب باارزش نمیشد.
بنابراین، جوان برای رسیدن به موفقیت باید با یک برنامهریزی دقیق و منطقی برای استفاده بهینه از فرصتها، تمام کارهای روزانه خود را انجام دهد و از درهم ریختگی و بینظمی در زندگی که عامل رکود است، به شدت دوری کند. برنامههای تعیین شده را با سرعت و دقت به انجام رساند و کارهای هر روز را به فردا نیفکند.
پیام متن:
جوان و اُنس با قرآن
قرائت قرآن در سیره امامان معصوم و بزرگان، ارزش الهی داشته است. امام رضا علیهالسلام شب هنگام در بستر خویش بسیار قرآن تلاوت میکرد و وقتی که به آیهای درباره بهشت یا دوزخ میرسید، میگریست، از خدا بهشت میطلبید و از دوزخ به او پناه میبرد.
جاذبه قرآن به اندازهای است که تلاوت آیههایی از آن، زمینه اُنس با همه قرآن را فراهم میسازد. البته این اعجاز است که اگر کسی معنای حقیقی سورههای قرآن را نداند و فقط توانایی تلاوت آن را داشته باشد، به همین مقدار از فیض خدا بهره برد و همین عبادت لفظی، او را به عبادت فکری میرساند.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میکوشید مردم از راه تلاوت، با قرآن مأنوس شوند، آن را خوب بفهمند و به فهمیدههای خود عمل کنند.
چه خوش است یک شبی بکُشی هوا را
به خلوص خواهی ز خدا، خدا را
به حضور خوانی ورقی ز قرآن
فکنی در آتش کتب ریا را
شود آنکه گاهی بدهند راهی
به حضور شاهی چو من گدا را (الهی قشمهای)
در حالات علامه طباطبایی رحمت الله علیه ) آمده است:
«شبهای ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه میکرد و پس به دعا و قرائت قرآن، نماز و دعا میپرداخت».
حضرت امام راحل، روزانه چندین نوبت قرآن میخواند و در ماه رمضان هر روز 10 جزء آن را تلاوت میکرد.
همه شب تا سحر آن عشقبازان
ز شوق دوست چون شمع گدازان
کنند اجزای قرآن را تلاوت
به ترتیل و تفکر وز درایت
کنند از فکر در آیات قرآن
هزاران درد و جان خویش درمان
... خوشا آنان که شب زین دفتر عشق
همی خوانند نام دلبر عشق
خوشا آنان که هر شب تا سحرگاه
بدین خوش نغمه از دل برکشند آه
زمخشری در کشاف، از شخصی به نام اصمعی چنین نقل میکند:
از مسجد بصره بیرون آمدم، عربی بیابانی به من گفت: از کدام قبیلهای؟ گفتم: از بنی اصمع، گفت: از کجا میآیی؟
گفتم: از آنجا که سخن خداوند رحمان (قرآن) را میخوانند (مسجد)، گفت: برای من هم بخوان. من چند آیه از سوره والذاریات را برایش تلاوت کردم تا به آیه «فِی السَّماءِ رزقُکُمْ و ما تُوعَدونَ» رسیدم.
مرد گفت: کافی است، آنگاه برخاست، شترش را نحر کرد، گوشت آن را به نیازمندان بخشید، شمشیر و کمانش را شکست، به گوشهای افکند و رفت.
وقتی من (اصمعی) با هارون الرشید به زیارت خانه خدا رفتیم، هنگام طواف دیدم کسی با صدای آهسته مرا میخواند، همان مرد عرب بود، پیکرش نحیف و رنگ صورتش پریده مینمود. وقتی مرا دید، سلام کرد و گفت: بار دیگر همان سوره را برایم بخوان.
هنگامی که به همان آیه رسیدم، فریاد کشید و گفت: ما وعده خدای خود را به خوبی یافتیم، آیا پس از این هم آیهای هست!
من آیه بعد را خواندم «فَوَربَّ السماء و الاَرض أَنَّه لَحَقٌّ»، مرد دیگربار فریاد کشید و گفت: به راستی عجیب است، چه کسی خداوند جلیل را به خشم آورده است که اینگونه سوگند یاد میکند، آیا سخن او را باور نکردند که ناگزیر قسم خورده است؛ این جمله را سه بار تکرار کرد، به زمین افتاد و مرغ روحش به سوی ملکوت پرواز کرد.
پیام متن:
2.جوانی، بهترین زمان عمر برای تلاوت قرآن.
3.تأثیر تلاوت قرآن بر قلبهای آماده.
جوان و کرامت نفس
انسان والا به فرموده امام علی علیهالسلام : «نفس خود را عزیز میدارد، خود را از خواری دور نگاه میدارد و به پستی گناه و کرنش در برابر گناهکار و ستمگر تن نمیدهد».
چنین انسانی «نه تنها حق دیگران را محترم میشمارد و چشمدرشتی بدان ندارد، بلکه شرف و عزت را در بینیازی از مردم میداند» و به زور بازوی خود متکی است، «از کار نمیگریزد و به تلاش خود متکی است».
قرآن کریم عزت را خواست خدا، رسول خدا و مؤمنان میداند و میفرماید: «وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُوءْمِنینَ؛ عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است». (منافقون: 8)
ارزش عزت نفس چنان بالاست که سرور آزادگان جهان میفرماید: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خیرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ؛ مرگ با عزت از زندگی با ذلت بهتر است».
حضرت علی علیهالسلام در رهنمودی، حقیقت این مرتبه وجودی را به خوبی نشان داده است، آنجا که درباره عزت نفس میفرماید:
«کم داشتن و به کم قانع بودن و نه دست، پیش دیگران دراز کردن» است.
از حضرت امیر علیهالسلام نقل شده است که روزی از برابر قصابی میگذشت، قصاب گفت: گوشتهای خوبی آوردهام. حضرت فرمود: اکنون پول ندارم که بخرم. قصاب گفت: صبر میکنم. حضرت فرمود: نه! به شکمم میگویم صبر کند.
کسی که نفسش با کرامت است، میتواند به سادگی و آسانی از شهوتها چشمپوشی کند و در مقابل، کسانی که با ارزش والای کرامت نفس ناآشنایند، گرفتار صفاتی ناپسند مانند بیبرنامگی، خیالپردازی، بیحیایی، پیروی از شهوتها و... هستند.
پیام متن:
2.کرامت نفس، عاملی مؤثر در بینیازی از مردم.
3. رابطه عزت نفس و قناعت.
جوان و پرهیز از گناهان
انسان با عمل به گناه، از عنایت الهی محروم خواهد شد. انسان گناهکار بر اثر تکرار گناه، عقیده صحیح خود را هم از دست میدهد و چه بسا تا آنجا سقوط میکند که آیات الهی را نیز تکذیب میکند. قرآن مجید درباره ویژگی این افراد میفرماید:
ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَائواْ السُّوآأَیآ أَن کَذَّبُواْ بِـءَایَاتِ اللَّهِ وَ کَانُواْ بِهَا یَسْتَهْزِءُونَ. (روم: 10)
پس فرجام کسانی که مرتکب اعمال زشت میشدند، این شد که آیات الهی را تکذیب و مسخره میکردند.
از دیگر آثار گناه، از میان رفتن نعمت، نزول بلاها و محرومیتها، نقص در روزی و عمر، خشکسالی، تغییر نعمت، پشیمانی و حسرت، پرده دری، حبس روزی، مرگ زودرس، رد دعا و... است.
گفتنی است، قویترین انسانها آن نیست که در ارتکاب گناه تواناتر باشد، بلکه نیرومندترین مردم کسی است که بر نفس خود مسلطتر باشد.
کنترل نفس در ابتدا سخت است، ولی پس از نخستین گامها، کمکم ساده میشود و قدرت حفظ نفس در برابر وسوسهها و گناهان بیشتر میشود و حتی میتوان علاوه بر کنترل چشم و گوش و زبان و دست و پا، به کنترل فکر دست یافت، به گونهای که خیال و فکر در اختیار ما قرار خواهد گرفت.
پیام متن:
2.نگاه، چشمه حرمان و ناامیدی از لطف و رحمت خدا.
جوان و یاد خدا
نماز و اذکار دیگر اعمال عبادی، همه برای رسیدن به حقیقت ذکر و توجه به عهد ازلی عبودیت و اطاعت خداوند است، بدین سبب خداوند پس از سفارش به نماز، ذکر خود را از نماز بالاتر میداند و میفرماید:
وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ، إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ. (عنکبوت: 45)
نماز را برپا دار که نماز، تو را از کار زشت و ناپسند بازمیدارد و قطعا یاد خدا بالاتر است.
در واقع ذکر خداوند و توجه به حقیقت الوهیت خداوندی و در نظر داشتن فقر ذاتی انسان، موجب آرامش میشود. یکی از مصادیق ذکر خداوند این است که وقتی انسان در موقعیت حرام قرار میگیرد و وسوسه میشود، از انجام گناه خودداری کند. در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است:
از شدیدترین اموری که خداوند بر خلقش واجب کرده، ذکر کثیر خداست. سپس فرمود منظورم سبحان اللّه و الحمدللّه ولا اله الا اللّه و اللّه اکبر نیست، گرچه اینها هم ذکر است، بلکه منظورم ذکر خداوند به هنگام حلال و حرام است که اگر طاعت است، بدان عمل کند و اگر معصیت است، آن را ترک کند. در [قرآن] کتاب خودسازی آمده است: چون هدف از ذکر توجه به خداست، میتوان گفت هر کلامی که بیشتر و بهتر توجه انسان را به خدا معطوف بدارد، مناسبتر خواهد بود.
پیام متن:
جوان و بازگشت به خدا
بر اثر گناه کدورتی در قلب پیدا میشود که با تکرار گناه کمکم قلب را فرا میگیرد و دیگر، انسان روی سعادت را نخواهد دید. اگر توبه کند، آن کدورت پاک میشود و به نور فطرت باز میگردد.
استاد اخلاق، شیخ محمد بهاری در مورد توبه میفرماید:
همچنان که اگر کسی سمی خورده باشد، اگر طالب صحت بدنش است لازم است بر او که فوری دست و پایی کند و آن سم را به قی و غیره از بدن خود خارج بسازد و اگر مسامحه کرد، او را دفعة هلاک خواهد کرد، سمومات معاصی نیز چنین است که اگر مسامحه از توبه شود، بسا میشود که فورا میمیرد و ختم به شر میشود. «نعوذ باللّه جمیع انبیا و اولیا» عمده ترسشان در دار دنیا، از سوء خاتمه بوده است.
با توبه میتوان ظلمتهای درونی را به روشنی تبدیل کرد و به سوی فطرت پاک حقیقتجوی خود بازگشت و درصدد جبران گذشته برآمد و به سفارشهایی که در باب توبه وارد شده است، عمل کرد. البته خواندن و یادآوردن داستان توبه کنندگان راستین که با عزم و ارادهای استوار از گرداب گناه بالا آمدهاند، میتواند الگوی خوبی برای توبهکاران باشد. توبه کننده، در حقیقت مهاجر الی اللّه است؛ زیرا توانسته است به وسیله توبه از گناهان و ناپاکیها دوری گزیند. انسان اگر از گناه پشیمان شود، گام نخست را برای پاکی وجودش برداشته است و این توفیق را نباید نادیده گیرد. خوب است فرد گناهکار بداند که رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«التّائبُ مِنَ الذّنبِ کَمَن لاذَنبَ لَهُ؛ بازگشت کننده از گناه، مانند کسی است که گناهی بر او نباشد».
چه بسا انسان تصمیم به توبه میگیرد و نفس اماره را شکست میدهد، ولی شیطان او را فریب میدهد و پیشنهاد امروز و فردا را به او میکند که شیطان از این راه بسیاری از انسانها را از توفیق توبه باز میدارد.
هنگامی که باب قبول توبه باز شد، شیطان از تسلط به انسان ناامید گشت، ولی راه چاره را در این دید که انسانها را با آرزوی «توبه صحیح و کامل» فریب دهد و توبه آنان را تا هنگام مرگ به تأخیر اندازد.
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم درباره اهمیت توبه جوان میفرماید: «ما مِنْ شَیْءٍ أَحَبُّ اِلَی اللّهِ مِنْ شابٍّ تائِبٍ؛ هیچ چیز نزد خدا، محبوبتر از جوان توبه کننده نیست».
برای انسان چیزی لذت بخشتر از این نیست که خداوند او را دوست میدارد و انسان توبهکار نیز شامل این لطف الهی است: «اِنّ اللّه یُحبُّ التَوّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ؛ خداوند توبهکاران و پاکیزگان را دوست دارد». (بقره: 222)
جوانی بهترین سن توبه است و البته موقعیت هر سنی برای توبه، بهتر از سن بالاتر است و نباید توبه را لحظهای به تأخیر انداخت، نباید منتظر شب جمعه، شب قدر، صحرای عرفات، ماه محرم و یا... شد. رساندن این پیام در قالب تفسیر مناجات پرشکوه «تائبین» در اوقات مناسب به ویژه هنگامی که آمادگی روحی برای توبه وجود دارد، میتواند از مؤثرترین برنامههای تربیتی باشد.
پیام متن:
2.پرهیز از تسویف و امروز و فردا کردن در توبه.
«ترجمه مناجات تائبین»
خدایا، اگر پشیمانی از گناه بازگشت باشد، پس سوگند به عزت تو، که من از پشیمانانم! و اگر آمرزشخواهی از خطا، مایه ریختن گناه باشد، پس من در درگاه تو از آمرزشخواهانم. تو حق داری بازخواست فرمایی تا وقتی که خشنود گردی. الهی، سوگند به قدرتی که بر من داری، توبه مرا بپذیر و سوگند به شکیبایی که درباره من داری، مرا ببخشای و سوگند به دانشی که به من داری، با من مدارا کن. خدایا، تویی که به روی بندگانت دری به سوی بخشایش گشودی و آن را توبه نامیدی. پس گفتی: به سوی خدا توبه کنید؛ توبه نصوح. پس، بهانه آن کس که پس از گشوده شدن آن در، از وارد شدن در آن غفلت ورزید، چیست؟ خدایا اگر گناه از بندهات زشت است، ولی بخشایش از تو زیباست. خدایا من نخستین کسی نیستم که تو را نافرمانی کرده باشد و تو توبه او را پذیرفته باشی و نخستین کسی نیستم که دست به دامان احسان تو شده باشد و تو به او بخشش کرده باشی.
ای پاسخگوی درماندگان، ای برطرف کننده زیان، ای صاحب احسان بزرگ، ای دانای راز نهان، ای که به زیبایی پرده بر گناهان میپوشانی، جود و کرامت را نزد تو شفیع آوردهام و به آستان تو و مهری که نزد توست دست توسل میزنم. پس دعای مرا اجابت فرمای و از آستانت نومیدم مساز و توبهام را بپذیر و خطایم را جبران فرمای. به بخشش و رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
پیام متن:
2.پرهیز از تسویف و امروز و فردا کردن در توبه.
3.جایگاه جوان تائب نزد خداوند.
4.اطلاعرسانی از محتوای ارزشمند مناجات التائبین.
خودیابی و خدایابی، در پرتو عبادت
خدای متعال یاد خود را مایه صفا و جلال دلها قرار داده است. با یاد خدا، دلها پس از سنگینی، شنوا و پس از کوری، بینا و پس از سرکشی، نرم و ملایم میگردد، همواره چنین بوده که در فاصلهها خداوند بندگانی داشته است که در اندیشههایشان با آنان نجوا میکند و در عقلهایشان با آنان سخن میگوید.
انسان به همان نسبت که با غرق شدن در مادیات، از خود جدا و با خود بیگانه میشود، به همان نسبت نیز با عبادت خدا به خودیابی میرسد. عبادت، بیدار کننده آدمی و معرفت بخش جان اوست.
در پرتو عبادت، انسان خود را آنگونه که هست میبیند و به کاستیها و نقصهای خود پی میبرد.
اقبال لاهوری، سخنی زیبا در ارزش پرستش و نیایش و خودیابی در سایه عبادت دارد که شنیدنی است:
نیایش به وسیله اشراق نفسانی؛ عملی حیاتی و متعارفی است که به [کمک [آن جزیره کوچک شخصیت ما وضع خود را در کلِ بزرگتری از حیات اکتشاف میکند.
بسیاری از آیههای قرآن انسان را به خداشناسی فرا میخواند؛ زیرا کسی که خدا را فراموش میکند، خدا نیز او را به خودفراموشی دچار میسازد، در کریمه قرآنی آمده است:
«وَ لاتَکوُنوُا کَالَّذینَ نَسوُا اللّهَ فَاَنْسیهُمْ؛ و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و او نیز آنان را دچار خودفراموشی کرد». (حشر: 19)
این است که عشق به کمال واقعی، عشق به خودِ برتر است. شیخ اشراق در اینباره رباعی لطیفی دارد، وی میگوید:
هان تا سرِ رشته خرد گم نکنی
خود را ز برای نیک و بد گم نکنی
رهرو تویی و راه تویی منزل تو
هشدار که راه خود به خود گم نکنی
بنابراین میان خواستن خدا، حرکت به سوی خدا، وابستگی به خدا، عشق به خدا، بندگی خدا و تسلیم در برابر خدا، با هر خواستن و حرکتی دیگر و وابستگی و عشق و بندگی و تسلیمی دیگر، از زمین تا آسمان تفاوت است. بندگی خدا عین آزادی است، یگانه تعلقی است که انجماد ندارد، تنها وابستگی است که به معنای بیخود شدن و با خودِ الهی بیگانه شدن نیست؛ زیرا او کمال مطلق هر موجود و مقصد و مقصود فطری همه موجودات است و به راستی که «وَ اَنَّ الی رَبِّک الْمُنْتَهی».
پیام متن:
2. خدا فراموشی، نتیجهای جز فراموشی خود ندارد.
3.بندگی خدا عین آزادی و رسیدن به کمال.
جوان و انتقاد پذیری
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
بر این اساس، به منظور کمک به یکدیگر و از بین بردن عیبها، کاستیها را به یاد میآورد. امام کاظم علیهالسلام در اینباره میفرماید: «از واجبترین حقوق برادرت این است که او را به خیر متوجه کنی و هر چیزی را که برای دنیا و آخرتش مفید است، از او پنهان نداری».
کسی که انتقادپذیر نباشد یا از انتقاد کردن به برادران مؤمن خود کوتاهی کند، چه بسا در حق آنان مرتکب نوعی خیانت نیز خواهد شد، چنانکه امام صادق علیهالسلام میفرماید:
کسی که برادرش را در حال انجام عمل ناپسندی ببیند، در حالی که میتواند او را از این کار باز دارد، اگر سکوت کند و او را منع نکند، نسبت به او خیانت کرده است.
دین اسلام نیز با چاپلوسی که سبب سرپوش گذاشتن بر نقص آدمی میشود، مخالف است. امام علی علیهالسلام در نکوهش این دسته از افراد میفرماید:
نادانترین مردم کسی است که فریب ستایشگر چاپلوس را بخورد، ثناگری که زشت را در نظر او زیبا جلوه میدهد و خوبی را در نظر او منفور میسازد.
البته انتقاد کردن از دیگران نیز شرایطی دارد و نخستین شرط آن، علم و آگاهی است. امام صادق علیهالسلام میفرماید: «کسی که بدون شناخت، اقدام به انجام عملی کند، مانند روندهای است که مسیر اشتباهی را میپیماید و شتاب بیشتر، تنها او را از مقصد دورتر میکند».
همچنین، احتمال اثر بخشی انتقاد نیز بسیار حائز اهمیت است، اینگونه که انتقاد کننده، خود نیز باید از عیب پاک باشد تا مشمول این نکوهش قرآنی نشود که:
«یَـآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید چرا آنچه را عمل نمیکنید، به زبان میآورید». (صف: 2)
نرمخویی، تذکر پنهانی، انتقاد از عمل نه عامل، انتقاد غیرمستقیم و پرهیز از جدل، از شرایط بسیار اساسی در اثربخشی انتقاد است.
امام علی علیهالسلام میفرماید: «نُصْحُکَ بَیْنَ الْمَلَأِ تَقْریحٌ؛ پند دادن تو در میان مردم، کوبیدن و خرد کردن است».
نقد و تذکر هر چه صمیمیتر و در خلوت صورت گیرد، مؤثرتر است. امام علی علیهالسلام میفرماید:
«تَلْویحُ زَلَّةِ العاقلِ لَهُ مِن أَمضّ عِتابِهِ؛ لغزش شخص عاقل را با کنایه تذکر دادن، برای او از ملامت صریح دردناکتر است».
پیام متن:
2.انتقادپذیری از صفات مؤمنان است.
3.انتقاد کردن، وابسته به شرایطی چون علم و آگاهی، نرمش و مدارا و بیان عیبها و تذکر غیرمستقیم است.
جوان و دوستیابی
«ای کاش با پیامبر دوست و همراه میشدم، وای بر من! کاش فلان شخص گمراه را به دوستی نمیگرفتم، او مرا از یاد و راه حق منحرف و گمراه کرد». (فرقان 27 ـ 29)
امام علی علیهالسلام نیز هشدار میدهد: «با انسان شرور رفاقت مکن؛ زیرا طبع تو از شرارتهای او الگو میگیرد، بدون آنکه خودت بفهمی».
ایشان در جای دیگر میفرماید: «از همراهی با افراد کج اندیش و سست رأی و صاحب اعمال ناپسند دوری کن؛ زیرا آدمی به طرز تفکر و روش رفیقش خو میگیرد».
از افرادی که دارای خلق و خوی مناسبی نیستند و به دین و دنیای انسان ضربه میزنند، باید بنا به فرموده امام صادق علیهالسلام دوری گزید:
نگاه کن تا هر کس مفید به حال دین تو نیست، به او اعتنا مکن و علاقهای به رفاقت با او نشان مده که هرآنچه غیر خداست، فانی و نابود شدنی است و هر علاقهای که به غیر خدا باشد، عاقبت زشت و پایان ناخوشایندی خواهد داشت.
با رعایت اینگونه دقت و اهمیت در انتخاب دوستان، تصمیمها و رفتارهای آدمی نیز از روی عقل و تدبیر و آیندهنگری خواهد بود. ازاینرو لازم است همواره با تأمل بر رفتار و کردارمان، حد اعتدال را در دوستی نگاه داریم و به تمام کارهای دوستانمان به چشم رضایتمندی ننگریم.
پیام متن:
2.پشیمانی، در صورت دوستی با افراد منحرف.
جوان و بهرهبرداری صحیح از اوقات فراغت
اسلام هم اوقات فراغت را بسیار بااهمیت میداند، در روایتی از امام کاظم علیهالسلام میخوانیم:
اوقات یک مسلمان، به چهار بخش تقسیم شده است: بخشی به راز و نیاز با خدا؛ بخش دیگر به کار و تلاش برای کسب روزی؛ قسم دیگر به ارتباط سازنده با دیگران و پارهای از آن نیز به تفریح سالم اختصاص یافته است.
بر اساس این زمانبندی، تمام فعالیتهای فردی و اجتماعی یک مسلمان، چه در قالب کار و چه تفریحات سالم و سازنده، مفید و هدفمند است.چنانکه در برخی از دستورات دینی هدف از تفریح، کسب نیرو و نشاط برای انجام دیگر فعالیتها شمرده شده است.
صاحبنظران علوم اجتماعی و علوم تربیتی، پس از بررسی و پژوهش بسیار، بهترین وسیله برای گذران اوقات فراغت جوانان را، تفریحات سالمی چون ورزش، مطالعه و فعالیتهای ارزشمند اجتماعی عنوان میکنند.
در اسلام نیز مسئله ورزش و پرورش جسم، اهمیت ویژهای دارد، همانگونه که به پرورش فکری نیز بها داده است، امام علی علیهالسلام میفرماید:
ساعتی را به تفکر و تعمق در خویشتن و بررسی نقاط ضعف و قوت و محاسبه اعمال روزانه خود اختصاص دهید.
بدین ترتیب، مطالعه کتابهای سودمند، از بهترین سرگرمیها و تفریحات است. این امر بنا به فرمایش حضرت امیر علیهالسلام افزون بر بهرهبرداری علمی و فرهنگی، آرامشزا نیز هست. از ایشان است که: «هر کس خویشتن را با کتابها سرگرم سازد، آرامش خاطر را از دست نخواهد داد».
پیام متن:
منبع:ماهنامه طوبی
/خ