پير مغان

كه بسته بودم با پير مى فروش در ســـال قبل؛ تــــــازه نمودم دوباره دوش افسوس آيــــدم كه در اين فصل نوبهار ياران ، تمام، طـــــرف گلستان و من خموش من نيز با يـــكى دو گُلنـــــــدام سيم‏تن بيرون روم به جانب صحرا به عيش و نوش
پنجشنبه، 3 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پير مغان
پير مغان
پير مغان


كه بسته بودم با پير مى فروش
در ســـال قبل؛ تــــــازه نمودم دوباره دوش
افسوس آيــــدم كه در اين فصل نوبهار
ياران ، تمام، طـــــرف گلستان و من خموش
من نيز با يـــكى دو گُلنـــــــدام سيم‏تن
بيرون روم به جانب صحرا به عيش و نوش
حيف است اين لطيفه عمر خــداى داد
ضـــــــايع كنــــم به دلق ريايىّ و ديگجوش
دستى به دامـــــن بت مه طلعتى زنم
اكنون كه حاصلم نشد از شيخ خرقه پوش
از قيل و قــال مدرسه‏ام حاصلى نشد
جـــــــز حرف دلخراش، پس از آنهمه خروش
حالـــى به كنج ميكده با دلبرى لطيف
بنشينم و ببندم از اين خلق چشم و گوش
ديگـــر حديث از لب «هندى» تو نشنوى
جـــــز صحبت صفاى مى و حرف مى‏فروش

حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)
منبع:www.imam-khomeini-isf.com





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.