اسب ، دوست دیرین انسان(1)
منبع : راسخون
اسب چیست ؟
نام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بوده است. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قائل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد. همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است .
واژهشناسی
نام اسبهای گوناگون در زبان فارسی
بالاد و بالاده، به اسب تندرو یا اسب یدکی گفته میشود.
بوز، به اسب نیله (کبودرنگ) گفته میشود.
توسن، اسب سرکش را میگویند.
جُرده، به اسب اخته میگویند.
چرمه، به اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد گفته میشود.
خنگ، اسب سپید را میگویند.
سمند، اسب زرد را میگویند.
نَوَند، اسب تندرو را میگویند.
یَکران، اسب نژاده و نجیب را گویند.
تاریخچه
نژاد های مختلف
در اینجا لیست بعضی از نژاد های اسب را مشاهده می کنيد.
اصیل عرب
زندگی دشوار در بیابان های خشک باعث شجاعت و مقاومت حیرت برانگیز و تند پایی و صبوری این نژاد شده است. زندگی او در کنار یا حتی داخل چادر با بادیه نشینان نیز باعث خو گرفتن آن با انسان و دلبستگی و اعتماد به او شده است.
قد این اسب ها بین ۱.۴۵ تا ۱.۵۵ متر است. آن ها می توانند هر رنگی داشته باشند ولی ابلق نیستند. رنگ مشکی نیز در آنان بسیار نادر است. مو های اسب عرب نرم و ابریشم مانند است. یکی از خصوصیات آن دمش است که بالا نگه داشته شده است (حتی به هنگام حرکت). از خوصوصیات دیگر آن سر کوچک و برجسته, گردن بلند و کمانی, کمر کوتاه, کپل بالا و افقی و پاهای ظریف و محکم آن است. پوست اسب عرب نازک و حساس است, به طوری که رک های آن به خصوص در سر, مشخص هستند. پیشانی آن صاف است سوراخ های بینی آن بسیار باز می باشد. به علاوه, اسب عرب بر خلاف دیگر نژاد ها ۱۷ دنده و ۵ مهره ی کمری دارند (به جاب ۱۸ دنده و ۶ مهره ی کمری).
اسب عرب در رشته های ورزشی که در آن ها مقاومت اهمیت ویژه ای دارد رایج اند و در مسابقات جهانی مقام هی اول را ازان خود می کنند. در مسابقات پرش نیز از آنان استفاده می شود (با وجود قد نسبتاً کوتاهشان). در مسابقات درساژ و کنکور های زیبایی نیز این اسب ها به دلیل وقار و ظرافت اندام, خواستار فراوانی دارند.
اصیل انگليسی (تروبرد Thoroughbred)
کوارتر(Quarter)
آپالوسا
خصوصیت بارز این نژاد لکه های رنگی روی بدن آن است. این لکه ها به شکل ها و رنگ های مختلف بر روی زمینه هایی با رنگ های متفاوت قرار دارند. به همین دلیل اسب های این نژاد از نظر ظاهری بسیار متنوع می باشند. بلندی جدوگاه این اسب ها بین ۱.۴۲ تا ۱.۶۳ متر می باشد. این اسب دارای سینه ای پهن و کمری کوتاه است. یال و دم این نژاد خیلی پر پشت نمی باشد.
فالابلا
شاير(Shire)
اصیل اسپانیایی (آندالوزین Andalusian)
بلندی این اسب ها بين ۱.۵۵ تا ۱.۶۵ متر است و معمول ترین رنگ آن ها خاکستری است. رنگ آن ها با بالا رفتن سن به تدریج روشن تر می شود. پال اسبان اصیل اسپانیایی بلند و حالت دار است.
فریزین (Friesian)
قد متوسط فریزین بین ۱.۵۵ تا ۱.۶۵ متر است. بعضی ار فریزین ها به ۱.۷۵ متر نیز می رسند. رنگ آن ها همیشه سیاه یک دست است, مگر در صورت آمیزش. به همین دلیل به مروارید سیاه معروفند. پال و دم آن ها نیز مشکی, بلند و مجعد یا حالت دار است. حرکات این اسب, به خصوص به هنگام یورتمه بسیار با وقار است. رفتار این اسب ها به طلا معروف است, زیرا بسیار قابل اعتماد هستند و به صاحب خود دلبستگی زیادی دارند. همچنین در بسیاری از مسابقات مثل درساژ بسیار خوب عمل می کنند.
انگليسی-عرب
قد اسب انگليسی-عرب حدود ۱.۶۶ متر است و به هر رنگی دیده می شود, ولی کهربایی, کرنگ و خاکستری متداول ترند. امروزه از این اسب ها در مسابقات پرش, استقامت و درساژ استفاده می شود.
پینت (Paint)
بارب (Barb)
اسب های این نژاد دارای سری بلند, گردنی متوسط و شانه هایی پهن هستند. مو های يال و دم این اسب ها پرپشت بوده و سم های آن ها سخت می باشند. قد متوسط آن ها حدود ۱.۵۵ متر است. رنگ آن ها نیز معمولاً خاکستری, کهربایی, کهربایی تیره و سیاه می باشد. بارب ها اسبانی آرام, شجاع, مقاوم و سریع هستند, به همین دلیل از آن ها خیلی در مسابقات غیر دو استفاده می شود. این حیوان در شرایط بیابانی بسیار مقاوم است.
اسب کاسپین یا همان اسب خزر
چشم ها: بادامی شکل درشت تیره
بینی: درشت و به خوبی قلمی شکل و توانایی (...) شدن کامل در حین فعالیت
گوشها: کوچک کشیده و به طور قابل ملاحظه ای در نوک ها تیز است.
سر: کوتاه و کاملا کشیده و استخوان پیشانی به صورت سراشیبی زیبایی که در ترکیب با استخوان بینی است. سر کاملا برجسته است.
گردن: گردني دراز و نرم و انعطاف پذیر که (...) زیر گلو اسب که (...) را نگه می دارد.
شانه ها و استخوان های کتف کشیده و سر پایین که قالب خوبی برای استخوان های کتف می باشد.
بدن به طور خاصی باریک اندام و با عمق تنگ است که به خوبی با نیمه (...) تعریف شده . بدن جفت شده و محیط خوبی برای زین اسب داراست.
کوارترها: کشیده و از نقطه (...) تا نقطه کپل به صورت سر پایینی است .طول بزرگی از مفصل ران تا ختمی پس زانو دارد. ختمی پس از زانو با توجه به خواستگاه کوهستانی حیوان این است. این اسب ها احتمالا زاویه بیشتری نسبت به نژادهای سرزمین های پست دارند.
و شش ابریشمی و تحت و اغلب در تابستان درخشندگی قوس و قدحي--گین کمان دارد. در زمستان پوشش ضخیم است یال و دم زیاد اما خوب و نرم است. یال مانند تاروبرد ها تخت و نرم است دم در فعالیت ها با نشاط حرکت می کند و در مچ پای اسب موی پشت پای است عدم یا انفصال کوچکی از مو وجود دارد.
رنگها: همه رنگ ها بجز ابلق قابل قبول است . رنگ خاکستری می تواند در حین بلوغ به رنگ سرخ تیره تا نزدیک سفید تبدیل شود.
قد با توجه به تغذیه مراقبت و آب و هوا متفاوت است میانگین رکورد ها بین 13 تا 10 دست است سرعت سریع رشد در جوانی (...) قد را در 18 ماهگی ایجاد می کند. در بلوغ کمتر می شود و میانگین قد 2/11 دست راست است.
فعالیت.عملکرد: فعالیت موج طبیعی در کلیه حالت یورتمه بلند و کوتاه ، یورتمه موزون با استفاده از حرکت عجیب همراه با حرکت شانه ها.
در مرکز صخره ای خشن جلگه های پست ، کاملا چهار نعل می تازد. به طور طبیعی سبک و چابک با توانایی استثنایی در پرش است.
رفتار: بسیار باهوش / گوش به زنگ است اما خیلی مهربان و مطیع.
تاریخچه این اسب:
برخی مشكلات اسبچه خزر:
اسب ترکمن: یموت- آخال تکه
قد: اسب 148تا155 سانتیمتر، مادیان 147 تا 153 سانتی متر
سر: صورت کشیده وبلند، استخوانی، ظریف، نیم رخ محدب یا صاف
گوش: گوش ها دراز تر از اسب عرب و کاکل آنها کم مو ونرم ، فک بال وپایین کشیده
گردن: بلند، کشیده، نازک و اتصال آن به بدن قوی
شانه: بلند و عضلانی
کمر: بلند وکشیده
کپل: کم شیب با عرض خوب و خروج دم بالاتر شروع می شود و اغلب دم ها کم مو و بلند و هیچ وقت دم نمی گیرند، زیر دم یعنی سرین جادارتر است
سینه: عمیق قوی و متناسب، دور سینه اسب به طور متوسط 167 سانتیمترو مادیان به طور متوسط 165 سانتیمتر است
قلم دست وپا: بلند وکشیده، قوی و استخوانی ولیکن ظریف، مفاصل قوی و متناسب، ساق متناسب و خوش ترکیب، بخلق نسبتا کوتاه و کم مو، سم پهن تر وکوتاه تر از اسب عرب
فاصله ی بین زانو و بخلق به طور متوسط برای اسب 19 سانتیمتر و برای مادیان 18 سانتیمتر
کتف: عریض، بلند افتاده
اندام: بلند وکشیده و باریک با شکم جمع
پوست: نرم وموج دار و براق، یال و دم کم موو روی ساق پاهاعاری از پشم وموی بلند
بلند ترین نقطه ی شانه تا بلند ترین نقطه ی کپل اسب2/154سانتی متر، مادیان154 سانتی متر
رنگ های اصلی: کهر، نیله، کرنک، سمند و قره کهر
خصوصیات اخلاقی: خونسرد، نجیب و مطیع
امکانات اسب: کورس، پرش، سواری
تغذیه: کاه، علف بهاره، جو، یونجه
مناسب ترین آب وهوا و منطقه مورد نظر:هوای معتدل و مرطوب و اراضی نرم غیر شنی و سنگلاخ مانند منطقه « تمر قره قوزی »- آی تمر- یلی بدراق واقع در بخش کلاله
طول بدن اسب ترکمن کشیده وباریک. این کشیدگی در نوع آخال تکه بیشتر از اسب یموت است
سم اسب های ترکمن مخصوص خاک نرم و بهتر و سالم است
تیره های اسب ترکمن
یموت 2- آخال تکه 3- چناران 1
گذشته از سه تیره ی فوق انواعی از نژاد اسب با تغییرات جزئی به نام « جرگلان » و جیب ایشان وغیره ... وجود داردکه فقط به مناسبت پرورش در منطقه نام گرفته اند و تغییری در جهت شکل در آن ها به وجود نیامده است
پوشش اسب
1- درونی ترین پوشش اسب را « اچرگی » می نامند
2- بعد از « اچرگی» ، نمد دیگری به نام« گزرمن» قرار می دهند
3- جًــل و « اورتمن» پوشش های بعدی را تشکیل می دهند
تمامی این پوشش هارا با بندی به نام « قارن باق» ( شکم بند) به تنگ گاه سینه ی اسب وصل می کنند. در زمستان اسب را با نمد سفید و بزرگی می پوشانند که به آن « بورامه کچه » می گویند
ترکمن ها به اسب نعل نمی کوبند چون خاک صحرا نرم است و احتیاجی به نعل ندارد.زین را به ترکمنی « ایه ر» می نامند که رکاب « اوزنگ» به آن متصل است مهار اسب را « اویه ن» می نامند
زیور اسب
1- آلاغا یش: نوار چرمی که روی آن را با نقره وطلا آرایش داده زیور بسیار جالبی که نفیس و گرانقیمتی است وآن را به گردن اسب می بندند
2- گووس بند: زیوری از طلا و نقره بعد از آلاغا یش می بندند
3- یل فه ووچ: که بر پیشانی اسب می بندند و دارای زیــوری است از نقـــره وطلا، که جهت دفع مزاحمت حشرات مزاحم استفاده می شود
طناب مخصوصی به نام « یان طناب» که طنابی است که از کنار لگام عبور می دهند
مربی اسب را به ترکمنی « سیس» و تازنده یاسب را که نوجوانی 8 الی 12 ساله است « آت اوغلان» می نامند
اسب تازه به دنیا آمده « کره» را وقتی دوساله شد« ایکی یاشار» و در سه سالگی « اوچ یاشار» می نامند
مادیان های ترکمن را در 6 ماهگی از شیر گرفته، آن ها را با نمد زین کرده و با دهنه آشنا می کنند. شرکت در مسابقات اسبدوانی برای اسب های ترکمن از یک سالگی شروع می شود و روزانه اسب را برای آماده شدن به راهپیمایی طویل فرستاده و در بعضی اوقات اسب را چهارنعل می تازند
مسابقات اسبدوانی
اسب آميخته عرب ايراني – وارداتي
در دهه 50 و در پي ورود چند راس اسب عرب از آمريکا به ايران، به سرعت اسب هاي عرب ايراني با آنها تلاقي داده شدند و در بسياري از خطوط خوني اسب عرب به نام هاي اين اسبان وارداتي بر مي خوريم که متاسفانه بخش زيادي از اسبان عرب را شامل مي شوند. در اين ميان تعداد قابل توجهي از اين اسب ها هستند که در سال هاي بعد با اسب هاي خالص ايراني تلاقي داده شده اند و باز خون عرب ايراني آنها افزايش يافته است.
با توجه به تعداد زياد اين دسته از اسبان عرب و نظر به اهميت افزايش خون عرب ايراني آنها، در دومين نمايش اسطوره هاي زيبايي يک رده مخصوص چنين اسب هايي در نظر گرفته شده است تا اسب هاي داراي 81% خون عرب ايراني و بيشتر بتوانند در آن حضور پيدا نمايند.
اسباني که 81/25% خون ايراني دارند و در حقيقت چند خط خوني خارجي در آنها وجود دارد با يک نسل تلاقي با اسبان خالص ايراني، توليدي بالاي 90% خالص خواهند داشت و بسيار اهميت دارد. در صورت تلاقي با اسب هاي خالص، بعد از اين مرحله تنها 4 نسل کشش با اسب هاي عرب ايراني نياز است تا به خلوص بالاي 99% که خالص محسوب مي گردد، دست يابيم.
اين روند را اگر با برنامه هاي اصلاح نژادي همراه نماييم، توليدات ارزشمندي به دست مي آيد که علاوه بر خلوص اسب عرب ايراني، کيفيت بالايي نيز خواهند داشت.
نحوه محاسبه ميزان خون خالص ايراني: در شجره اسب خود براي اسب هاي عرب خالص ايراني عدد 100 و براي اسب هاي عرب وارداتي عدد 0 را در نظر بگيريد. اين دو عدد را با يکديگر جمع و سپس تقسيم بر دو نماييد تا درصد خون کره آنها مشخص شود. اين روند را از اولين اسب وارداتي که در شجره وجود دارد تا کره مورد نظر انجام دهيد تا ميزان خون خالص ايراني آن مشخص گردد. اگر اين ميزان 81 يا بيشتر بود منتظر ثبت نام اسب شما در اولين نمايش اسب هاي عرب ايراني – وارداتي، با هدف خالص سازي خواهيم بود.
مثال1: کره اي که از نوه يک سيلمي وارداتي حاصل شده است به شرطي که خون وارداتي ديگري در شجره آن وجود نداشته باشد با توجه به اينکه 5/87% خون خالص ايراني دارد، مي تواند در اين نمايش شرکت نمايد.
مثال2: کره اي که پدر و مادر آن نوه دو سيلمي وارداتي باشند و بقيه اجداد خالص ايراني هستند 75% محسوب مي شود. کره حاصل از اين اسب و اسب ذکر شده در مثال1، داراي 81/25% خون خالص ايراني است و امکان حضور در نمايش اين گروه را دارد.
اسب دره شوري
- خصوصيات: صورت صاف، سينه باز، سر و گردن عالي با دمي افراشته، بدني قوي با رنگ هاي کهر و کهر طلايي مي باشد.
- اسب دره شوري با توجه به اينکه اسب ايلات کوچ نشين قشقايي بوده، نيازمند استقامت زياد، نرمي لازم جهت سوارکار و استحکام اجزاي بدني بوده است و با توجه به اين موارد اصلاح نژاد شده است. بنابراين يکي از بهترين اسب ها جهت سواري آزاد و مسابقات استقامت مي باشد.
- به طور کلي اسب دره شوري بسيار زيبا و خوش اندام مي باشد اما به طور ويژه زيبايي اين اسب ها براي خوانين اهميت بيشتري داشته است و به همين دليل اسبان خوانين، زيبايي منحصر به فردي نيز داشته اند و اين نکته نيز در اصلاح نژاد آنها مورد توجه قرار مي گرفته است.
اسب هاي نژاد کرد
اسب عرب ايراني
- اسب نسايي از غرب ايران به بين النهرين و سپس عربستان و ديگر ممالک عربي برده شد.
- با توجه به نبود اسب در صحاري عربستان و مصر، اسب هاي برده شده اهميت و قدر و منزلت خاصي داشتند و در نزد روساي قبايل به بهترين نحو نگهداري و پرورش يافتند.
- قبيله هاي عرب تعصب خود بر روي تبار قبيله اي را در مورد اسب هاي ارزشمند و زيبايشان نيز حفظ کردند و با توجه بسيار به تکثير و پرورش آنها پرداختند و تيره هاي مختلف اسب عرب پديد آمد.
- توجه به شکوه و زيبايي خيره کننده هر اسب که برتري مالک آن را ثابت مي کرد، انتخاب جهت بهبود نژاد را به سمت گزينش اسب هاي زيباتر و ظريف تر برد.
- از طرفي نياز به استفاده در شرايط سخت بيابان هاي بي آب و علف، انتخاب اسب هاي قويتر و با استقامت بيشتر را لازم نمود.
- بدين ترتيب اسب عرب با زيبايي هر چه تمام تر و قدرت بالا در طي قرن ها به صورت نژادي ارزشمند درآمد.
- نقش اعراب و قبايل مختلف آن در ايجاد اين نژاد با ارزش و محبوب انکار ناپذير مي باشد.
- در جريان جنگ هاي صليبي، اروپاييان با اين اسب توانا و زيبا آشنا شدند و شهرت آنان به قدري شد که حتي هر اسب شرقي را عربي خطاب مي کردند. پس از اين دوران اسب هاي عرب به اروپا راه يافتند.
- در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم اصلاحات فراواني بر روي نژاد اسب عرب صورت گرفت و بيشتر به سمت گزينش اسب هاي زيباتر و ظريف تر حرکت نمود. در اين مسير بخش قابل توجهي از توان اسب عرب که شامل قدرت آن نيز مي شد، کمرنگ شده و زيبايي مخصوصا" سر پر اهميت تر گشت.
- نقش قبايل عرب ساکن ايران در بهبود اين نژاد و اهتمام فراواني که در نگهداري و پرورش اين نژاد داشته اند بسيار ارزشمند بوده است.
- اسبي که امروزه در دنيا به نام عرب ايراني مطرح است، از سرشاخه هاي قديميترين اسب هاي خالص عرب مي باشد که در نتيجه بهبود نژادي قبايل عرب، اسبان ارزشمندي به دست آمدند. اين گروه، خصوصيات اسبان عرب باستاني را بيش حفظ کرده اند و دست نخورده تر باقي مانده اند.
- نحوه اصلاح نژاد و پرورش اين اسب ها، توليد اسب هاي مرغوبي را باعث شد که هم در زيبايي و تناسب و هم در توان و قدرت نمونه بودند. اين گروه که به نام اسب عرب ايراني معروف مي باشد، با وجود همه ضربه هايي که ديده همچنان تا روزگار ما باقي مانده است و از ذخاير ارزشمند ژنتيکي کشورمان محسوب مي شود.
- هر چند که ورود خون اسب هاي عرب وارداتي طي ساليان گذشته، تعداد زيادي از جمعيت اين ذخيره ارزشمند را به شدت از خلوص تاريخي خود خارج نموده است، اما توجه به ارزش واقعي اين اسب هاي تاريخي طي سال هاي اخير، اميدواري به حفظ آنها را زنده کرده است.
- هنوز هم مي توان اسب هاي بي نظير عرب ايراني را که هم از نظر زيبايي مثال زدني هستند و هم از نظر قدرت، سرعت و استقامت نمونه، در گوشه و کنار ايران زمين پيدا کرد.
- خصوصيات: سر کوچک و سبک، گوش ها کوتاه، پيشاني صاف يا کمي برجسته، گردن بلند و کماني، فاصله زياد بين چشم ها، فک عميق، پشت کوتاه، کپل افقي و دم پر پشت و در هنگام حرکت بالا، قلم ها کوتاه، استقامت زياد در مسيرهاي طولاني
اگر به اين نکته مهم توجه کنيم که اين تيپ از اسب عرب فقط مخصوص ايران بوده و برعکس اسب هاي داراي خون مصري و آمريکايي و ... در جاي جاي زمين، يافت نمي شود، ارزش و اهميت حفظ اين گنجينه تاريخي را بيشتر خواهيم دانست.
- موفقيت کشورهاي توليد کننده اسبان عرب زيبايي امروزي در آن است که اسب هايي توليد مي کنند که از لحاظ زيبايي، ديگران توان توليد آنها را ندارند. ما هم قدر داشته هايمان را داشته باشيم و گوهرهايي توليد نماييم که قدرت، سرعت، استقامت و زيبايي را همزمان دارند و ديگران از داشتن آن محرومند. بي شک آينده متعلق به کساني است که بازار بي رقيب جهاني را در انحصار خود خواهند داشت.
رنگ اسب
بعضي از رنگها دايمي بوده و بدون هيچ تغييري از بدو تولد تا مرگ وجود دارند و در بعضي نيز همزمان با بالا رفتن سن اسب، رنگها دچار تغيير ميگردند. به آندسته از رنگها که تغيير نمي کنند "رنگ اصلي" يا "رنگ ساده" و به رنگهاي قابل تغيير "رنگ مرکب" يا "رنگ جانبي" اطلاق مي گردد.
رنگهاي کرنگ، طلايي، سياه، کهر و سمند جزو رنگهاي اصلي و تمامي رنگهاي نيله، موشي، خاکستري و ابرش از رنگهاي مرکبند که به شرح آنها مي پردازيم:
کرنگ
در نوع اين موهاي يال، دم و قسمتهاي بالايي سم به مراتب روشن تر بوده و اگر برنگ زرد کاهي باشند به آنها کرنگ يال سفيد يا کرنگ مو گاوي گفته مي شود.
طلايي (سفيد)
سياه
کهر
سمند
نيله
- نيله روشن: موهاي سياه کم و موهاي سفيد زياد هستند.
- نيله سرخون: بيش از آنکه رنگ خاکستري نشان بدهد رنگ اسب سرخي مي زند.
- نيله گلگون (لکه دار): رنگ نيله به صورت لکه هاي منظمي در پوست موجود است.
- نيله خالدار
- نيله مرجاني
- سنجابي (موشي): پوشش بدن به رنگ سنجاب و يا موش مي باشد.
نيله خاکستري: در اين نوع پوشش و بدن با رنگ مخلوطي از قرمز و سفيد است.
ابرش
سمند گرگي (رنگ گرگي)
واريته انواع رنگهاي مورد ذکر اکثرا: با هم مخلوط مي شوند. بنابراين از اينکه بتوان رنگهاي مرکب را جزو کدام دسته از رنگها به حساب آورد خيلي مشکل مي شود، لذا با توجه به رنگ اصلي، مقدار و يا نسبت آن با ديگر رنگها مي توانيم در رابطه با رنگ اسب حکم صادر نماييم.
در بعضي از کشورها و در برخي از نژادها، اسبان ابلق نيز ديده مي شوند. در بدن اسبان ابلق، پوست و موي به رنگ سفيد به صورت جزاير بسيار بزرگ مشاهده مي گردد. موهاي تيره به رنگ سياه، قرمز، زرد و يا مخلوطي از اين رنگها هستند. به اين نوع رنگها بر اساس رنگ موهاي تيره رنگ، ابلق سياه، ابلق سمند، ابلق نيله، ابلق کرنگ، ابلق کهر و ابلق گرگي گفته مي شود.
ابلق گاوي: اگر رنگ سفيد غالب باشد به آن ابلق کهر و اگر رنگ کهر غالب باشد به آن کهر ابلق گفته مي شود.
نشانه هاي اسب، خصوصيات و انواع آنها
سم اسبان رنگ مخصوصي دارند، رنگهاي سفيد، سياه و ابلق سم از نشانه هاي سم هستند.
در بعضي مواقع به خال هاي قرمز، خاکستري و سياه موجود در ميان موهاي سفيد بدن لکه گفته مي شود. لکه ها جزو نشانه ها نبوده و به عنوان انواع رنگها قابل قبولند. به اين رنگها "نيله لکه اي" گفته مي شود.
نشانه هاي سفيد رنگ موجود در سر اسب، روي بيني، اطراف دهان و دور لبها نيز ديده مي شوند. نشانه هاي موجود در پيشاني اسب بر اساس بزرگي و شکل بدينگونه نامگذاري مي شوند:
چندين موي سفيد در پيشاني، ستاره در پيشاني، گلوله برفي، هلال (رو به سمت راست، رو به سمت چپ)، حلقه، ستاره، گلوله برفي شطرنجي، خنجر، سفيد خالدار، سفيد لکه اي.
به نشانه هاي روي منخرين "لک سفيد" گفته مي شود و انواع آن عبارتند از:
لکه سفيد کامل، نيم لکه سفيد، لکه سفيد قطع شده، لکه سفيد نازک، لکه سفيد پهن، لکه سفيد خالدار، لکه سفيد لکدار. اگر لکه سفيد به سمت پهلوها گسترش يافته باشد و صورت را کاملا پوشانده باشد به اين اسب "خوش روي" گفته مي شود.
به نشانه هاي سفيد رنگي که در دهان و گرداگرد آن باشند "خالدار" مي گويند.
به لکه هاي روي پاي اسب که گاهي تا زانو يا شانه مي رسد "لکه سفيد" گفته مي شود. لکه هاي سفيد بر اساس محلش، وسعت و شکل بدينگونه نامگذاري مي شوند: نشانه لکه سفيد، اثر لکه سفيد، نيم لکه سفيد، تمام لکه سفيد، لکه سفيد بلند، لکه سفيد چکمه اي.
لکه هاي سفيد بر اساس شکل لبه هايشان، به دندانه دار، نامنظم و درهم و بر اساس وجود يا عدم وجود به موهاي رنگي، خالدار و کک مکي تقسيم مي شوند. قسمتهاي متشکل از موهاي سفيد و يا سياه و يا ديگر رنگهاي تيره که در هر جاي بدن مشاهده مي شوند بر اساس محل و وسعت مشخص مي گردند و حتي با اسامي مشابه نامگذاري مي شوند.
تشريح اندام اسب
دستگاه گوارش
۱- دهان: با لبها آغاز و به حلق ختم مي شود، در آن زبان و دندانها قرار داشته و غدد بزاقي با ترشحات خود به عنوان اولين عامل شيميايي به هضم کمک مي کنند.
۲- حلق: يک سوراخ به سمت دهان، دو سوراخ به سمت بيني، يک سوراخ به سمت مري، يک سوراخ به سمت حنجره و دو سوراخ به سمت گوش دارد.
۳- مري: از سه ناحيه دهاني، گردني و سينه اي تشکيل شده و بافتي از جنس عضلات صاف غير ارادي دارد.
۴- معده: از دو بخش پيش معده و معده اصلي تشکيل شده که فقط معده اصلي سلولهاي ترشحي دارد. از بالا توسط دريچه کارديا به مري و از پايين توسط دريچه پيلور به روده کوچک وصل مي شود. در معده سلولهاي مرز نشين اسيد معده ترشح مي کنند و محيط را اسيدي مي کنند. همچنين اين سلولها ماده اي به نام فاکتور دروني ترشح مي کنند که با ويتامين ب۱۲ موجود در غذا ترکيب شده و موجب جذب آن در انتهاي روده باريک مي شود. سلولهاي اصلي پپسينوژن ترشح مي کنند که در محيط اسيدي معده به پپسين تبديل مي شود و بر روي مولکولهاي پروتئيني اثر مي کند. سلولهاي موکوس که پيش ساز سلولهاي مخاطي، مرزنشين و اصلي مي باشند، حاوي موسين هستند.
۵- روده ها:
الف) روده کوچک: که از سه بخش دوازدهه، تهي روده (مياني) و لگني تشکيل شده است. روده باريک دو نوع حرکت دارد که يکي باعث راندن مواد غذايي به سمت روده بزرگ و يکي باعث مخلوط شدن غذا با شيره هاي گوارشي مي شود.
ب) روده بزرگ: شامل، روده کور، قولون و راست روده که به مخرج منتهي مي شود. در روده کور و قولون هضم ميکروبي که قسمت مهمي از هضم است انجام مي شود و اين دو قسمت از بخشهاي مهم دستگاه گوارشند.
علاوه بر غدد بزاقي، لوزالمعده و کبد هم از غدد ضميمه دستگاه گوارش هستند. در ضمن اسب کيسه صفرا ندارد ولي اين به معني عدم توليد صفرا نيست و فقط عضو ذخيره آن را ندارد ولي صفرا ترشح مي کند.
دستگاه تنفس
۱- بيني: دو سوراخ نيم هلال با ديواره قابل انبساط و قابليت حلقوي شدن در هنگام فعاليت شديد و افزايش حجم ورود و خروج هوا.
۲- ناي: متشکل از ۶۰-۵۰ حلقه غضروفي ناقص که از حنجره تا ناف شش امتداد دارد و حدود ۸۰-۷۵ سانتيمتر طول و ۶-۵ سانتيمتر قطر دارد.
۳- ششها: از دو بخش راست و چپ تشکيل شده اند که بخش راست بزرگتر است.
۴- قسمتهاي وابسته به دستگاه تنفس مانند: ديافراگم، سينوسها، حفره سينه اي و پرده جنب.
دستگاه ادراري- تناسلي
۱- کليه ها: به تعداد دو عدد در دو طرف خط مياني بدن در سمت عقبي مهره هاي سينه اي و جلويي مهره هاي کمري در ناحيه سقف شکم قرار دارند، کليه چپ لوبيايي شکل و کليه راست قلبي شکل است. کليه ها توسط پوششي از جنس بافت همبندي احاطه شده اند و داخل آنها لوله هاي کليوي، کپسول گلومرولي، هرمها و پرزهاي کليوي و همچنين شبکه هاي مويرگي وجود دارد. مواد زايد، خون را ترک گفته و وارد لوله هاي کليوي مي شوند و سرانجام تعداد زيادي از اين لوله ها به مجراهايي به نام مجراهاي جمع کننده مي ريزند.
کليه يک بخش قشري و يک بخش مرکزي دارد.
۲- ميزناي: مواد دفعي را از لگنچه کليه جمع، به سمت عقب بدن رفته و به صورت مورب پس از طي مسافتي در ديواره مثانه در داخل آن باز مي شود.
۳- مثانه: کيسه اي با ديواره ماهيچه اي است و شکل آن به پر و خالي بودنش بستگي دارد و در هنگام پر بودن در کف لگن قرار دارد.
۴- مجراي خروجي ادرار: اين مجرا موجب تخليه ادرار به خارج مي شود.
در حيوانات نر درازتر است و از دو بخش لگني و خارج لگني تشکيل شده و براي هدايت ترشحات دستگاه تناسلي هم استفاده مي شود.
دستگاه تناسلي وظيفه توليد و انتقال سلولهاي جنسي را که لازمه ادامه نسل هستند بر عهده دارد و دستگاه تناسلي ماديان علاوه بر آن، محلي براي بارور شدن اين سلولها و مسوول ايجاد محيط مناسب جهت رشد و تغذيه جنين مي باشد.
دستگاه تناسلي نريان از اندام زير تشکيل شده است:
۱- بيضه ها: در خارج حفره شکمي و داخل کيسه اي قرار دارند. هر بيضه توسط يک پوشش ضخيم احاطه شده که اين پوشش انشعاباتي از جنس بافت همبندي به داخل فرستاده و بيضه را به قطعاتي تقسيم مي کند که در داخل هر قطعه ۴-۳ لوله اسپرم ساز قرار دارد. در داخل اين لوله ها سلولهاي اسپرماتوگوني، اسپرماتوسيت اوليه، اسپرماتوسيت ثانويه، اسپرماتيد و اسپرماتوزوييد در مراحل مختلف تقسيم و رشد مشاهده مي شوند. دنباله اين لوله ها به شبکه بيضه منتهي مي شود و نهايتا" وارد مجرايي به نام اپيديديم مي شود.
۲- مجراي اپيديديم: مجرايي به شدت پيچ خورده است که در طول يک لبه بيضه قرار دارد و به آن متصل است. از سه ناحيه سر، بدنه و دم تشکيل شده که سر محکم به پوشش بيضه چسبيده و مجراي آوران را دريافت مي کند. بدنه اتصال کمتري با بيضه دارد و دم نيز توسط رباط ويژه اسپرم به طور محکم به بيضه متصل است. اپيديديم محل ذخيره شدن و بالغ شدن اسپرم مي باشد و در ناحيه انتهايي خود به مجراي باوران وصل مي شود.
۳- مجراي باوران: در مجاورت مثانه قرار گرفته و به مجراي خروجي ادرار وصل مي شود.
دستگاه تناسلي غدد ضميمه اي شامل غدد کيسه اي، پروستات و کوپر دارد.
دستگاه تناسلي ماده شامل قسمتهاي زير است:
۱- تخمدانها: در شکم و ناحيه زير کمري قرار دارند و لوبيايي شکل هستند. تخمدانها داراي فرورفتگي مختصري به نام گودي تخمک گذاري هستند. هر تخمدان دو سطح داخلي و خارجي و دو انتهاي لوله اي و رحمي دارد.
۲- رحم و لوله هاي رحمي: لوله رحم مجراي ظريفي است که از انتهاي لوله اي تخمدان شروع و به رحم متصل مي شود. طول اين لوله حدود ۳۰-۲۰ سانتيمتر است و لقاح در قسمت متسع آن يعني آمپولا صورت مي گيرد.
رحم، محلي است که تخمکهاي بارور شده پس از عبور از لوله رحمي وارد آن شده و در ديواره آن جايگزين مي گردد و از سه قسمت بدنه، شاخهاي رحم و گردن رحم تشکيل شده است. بدنه آن لوله ماهيچه اي است که از سمت جلو با شاخهاي رحم و از سمت عقب با گردن رحم مربوط مي شود. شاخهاي آن هم لوله عضلاني است که به طرف بالا پيچ خوردگي دارد. گردن رحم از پيچهاي عضلاني زيادي تشکيل شده است که دهانه رحم را هميشه مسدود مي نمايند و فقط در دو موقع، يکي هنگام زايمان و ديگري هنگام فحلي باز مي گردد.
دستگاه گردش خون
سرخرگها خون را از قلب خارج و سياهرگها خون را وارد قلب مي کنند. سرخرگها حاوي خون تازه، روشن و اکسيژن دار و سياهرگها حامل خون تيره، مصرف شده و گاز کربنيک دار هستند به غير از سياهرگ ششي که داراي خون روشن است.
علاوه بر دستگاه هاي فوق دستگاه عصبي شامل مغز و نخاع و انشعابات نخاع و همچنين دستگاه لنفاوي شامل طحال و غدد لنفاوي هم وجود دارند.
استخوانها و مفاصل بدن
بين رديف پاييني مچ و قلم، بين قلم و بند اول انگشت، بخلق (بين بند اول و دوم انگشت)، بين بند دوم و سوم انگشت.
استخوانهاي پا شامل: لگن (گوه، ورک، شرمگاهي)، ران (که بزرگترين استخوان کنجدي بدن يعني کشکک هم در قسمت جلويي بالاي آن قرار دارد)، ساق (درشت ني ، نازک ني)، مچ (۶ استخوان در سه رديف که استخوانهاي قاب و پاشنه در رديف بالا هستند)، قلم پا (با مقطع دايره اي)، انگشت (بند اول، بند دوم، بند سوم و استخوانهاي کنجدي) *** مفاصل دست: پيوندگاه که دو نيمه لگن را به هم وصل مي کند، ران (بين لگن و ران)، زانو (بين ران، کشکک، انتهاي بالايي درشت ني و نازک ني)، مچ يا مفصل خرگوشي (بين درشت ني و رديف اول مچ يعني قاب و پاشنه)، بين رديف اول و دوم مچ، بين رديف دوم و سوم مچ، بين رديف سوم مچ و قلم، بين قلم و بند اول انگشت، بخلق (بين بند اول و دوم انگشت)، بين بند دوم و سوم انگشت.
ستون مهره ها: از تعدادي استخوان نا منظم که به صورت زنجيره اي در خط مياني قرار داشته و مهره ناميده مي شوند، تشکيل شده است. ستون مهره ها از سر تا پايان دم کشيده شده و بسته به ناحيه اي از بدن که در آن قرار دارند به نواحي مختلفي تقسيم مي شوند که عبارتند از:
گردني (۸ مهره)، پشتي (۱۸ مهره)، کمري (۶ مهره)، خاجي (۵ مهره)، دمي (۲۱-۱۵ مهره). مهره ها به جز دو مهره اول گردن و مهره هاي آخر دم با وجود دارا بودن اختلافات جزئي و ناحيه اي در طرح و شکل کلي شبيه هم هستند. ساختمان عمومي مهره ها از بدنه مهره، کمان مهره و زائده ها تشکيل شده است.
دنده ها: استخوانهاي درازي هستند که ديواره استخواني قفسه سينه را مي سازند. تعداد دنده ها برابر تعداد مهره هاي پشتي بوده و يکي بعد از ديگري قرار دارند. انتهاي پشتي دنده ها که با مهره هاي پشتي مفصل مي شوند، انتهاي مهره اي و انتهاي ديگر آنها که به سمت شکم امتداد مي يابد، انتهاي شکمي خوانده مي شوند. انتهاي شکمي به وسيله غضروفهاي دنده اي به جناغ متصل مي شوند، آنهايي که مستقيما" توسط غضروفهاي دنده اي مفصل مي شوند دنده هاي حقيقي يا جناغي خوانده مي شوند که معمولا" ۸ جفت مي باشند و بقيه دنده هاي غير حقيقي يا غير جناغي ناميده مي شوند.
استخوانهاي سر: پس سري، آهيانه، پيشاني، پروانه اي، پرويزني.
استخوانهاي صورت: بيني، فک بالا، فک پايين، اشکي، گونه اي، تيغه مياني بيني، ثنايا.
نعلبندی
ساختمان سم
ديواره قسمتي است که وقتي سم در حالت عادي روي زمين قرار دارد ما از سم مي بينيم، در اطراف سم کشيده شده و سم را در تمام جهات محافظت مي کند. روي ديواره يک لايه محافظ قرار دارد که از تبخير رطوبت سم که در زير لايه شاخي است جلوگيري مي کند و آنچه مهم است اين است که نبايد اين لايه محافظ را مثلا" با سوهان زدن از بين برد چون باعث خشک و شکننده شدن سم مي شود.
کف سم سطح زميني سم را مي پوشاند و عمل آن محافظت از هرگونه جراحت از پايين به سم است. نکته قابل توجه که متاسفانه کمتر مورد دقت قرار مي گيرد اينکه نعلبند بايد از تراشيدن زياد و نازک کردن اين ناحيه خودداري کند. يک مورد جالب آنکه کف سم کمي انحنا دارد و کاملا" تخت و صاف نيست، تقعر دارد و گود است و اتکاء اسب به ديواره هاست و اين باعث مي شود که نوعي چسبندگي قلاب مانند با زمين ايجاد شود و در نتيجه سم فقط با برداشتن از روي زمين قابل حرکت است و اين مساله باعث عدم لغزش و سر خوردن اسب مي شود.
قورباغه يکي از مهمترين قسمتهاي سم است که سه عمل مهم انجام مي دهد. اول آنکه نخستين محلي از سم که موقع گذاشتن پا به زمين مي آيد قورباغه است و با توجه به جنس آن، قورباغه مانند عاج کفش باعث چسبندگي و عدم ليزخوردن مي شود. همچنين شکل مخصوص آن که در جلو نوک تيز و در عقب پهن است در موقع سواري به جلو تمايل يافته و به قدرت ترمزي آن کمک مي کند، ضمن آنکه شيارهاي مرکزي و کناري آن هم در وظيفه ضد سرخوردن قورباغه موثر است.
دومين کار قورباغه خاصيت ضربه گيري و تقسيم فشار آن است که در موقع تماس پا با زمين کمي از فشار را جذب و بقيه را به طرف بالا و به بالشتک نرم ميان پا و بالاي قورباغه منتقل مي کند و نيز باعث تقسيم فشار به طور مساوي مي شود.
سومين عمل مهم قورباغه وظيفه پمپاژ خون است که مانند قلب دوم عمل مي کند و اگر با زمين تماس نداشته باشد به مرور سم جمع مي شود.
جالب اينکه قورباغه هر چه بيشتر کار کند بزرگتر و قويتر مي شود، پس بايد توجه داشت که پس از نعلبندي در حرکت قورباغه با زمين تماس داشته باشد تا خوب عمل کند.
نعلبندي
نعلبندي شش مرحله مشخص دارد که عبارتند از:
۱- نعل برداري: پا را بالا آورده و به کمک چکش و تيزبر پرچ ميخها را انجام داده سپس از سمت پاشنه به کمک گاز انبر و به صورت اهرمي شروع به برداشتن نعل مي کنيم. بايد مراقب بود که ميخها به ديواره آسيبي نرساند و همه ميخها خارج شده باشند.
۲- قيار (آماده سازي): در اين مرحله سم را براي زدن نعل جديد آماده می کنند که بيشتر شامل برداشتن بافت شاخي سم، ديواره، قطعات جدا شده و خراشيده کف و قورباغه مي باشد که به دليل وجود نعل ساييده نشده اند و بلند شده، پس بايد به اندازه طبيعي خود برگردند. براي قيار بيشتر از چاقوي سم تراش استفاده مي شود ضمن آنکه به کمک چکش و چاقوي سم بري و نيز گاز سم چين مي توان قسمتهاي لازم را کوتاه کرد. در اين مرحله بريدن سم به اندازه کافي، رعايت نسبت ارتفاع پاشنه به پنجه و تراشيدن سم در سمت داخل و خارج آن به يک اندازه مهم است. در پايان سطح زميني سم را سوهان زده و صاف مي کنيم.
۳- آهنگري و نعل سازي: تسمه هاي آهني و دراز را در کوره سرخ کرده و با استفاده از ضربات چکش به شکل نعل دست يا پا در آورده و سپس سوراخ مي کنند. همچنين از نعلهاي آماده هم مي توان استفاده کرد.
۴- نعلبندي و اندازه نمودن نعل: دو روش نعل بندي وجود دارد، يکي نعل بندي گرم که نعل ساخته شده در مرحله قبل را موقعيکه هنوز کمي داغ است با انبر مخصوص گرفته و متناسب با اندازه سم آن را تنگ يا گشاد کرده و در صورت نياز کوتاه مي کنند سپس بر روي سم گذاشته تا به اندازه نعل بافت شاخي را بسوزاند، اين يک روش کامل است.
روش دوم نعل بندي سرد است که نعل آماده را استفاده مي کنند و نيازي به کوره ندارد.
۵- ميخکوبي: نعل آماده و اندازه شده را روي سم قرار داده، يکي از ميخهاي پنجه را کوبيده و سپس با جابجايي نعل آن را در جاي اصلي خود قرار مي دهيم به طوريکه پنجه و پاشنه در مکان اصلي خود قرار بگيرند. ميخها را يکي بعد از ديگري به آرامي و با دقت بسيار کوبيده و مراقب هستيم که سر ميخ نه زياد بالاي سم و نه زياد پايين آن بيرون آيد. سپس سر ميخها را با قلاب چکش کاملا" برگردانده و آن را مي برند و فقط به اندازه اي باقي مي گذارند که بتوان آن را پرچ کرد. معمولا" چهار ميخ در سمت خارج و سه ميخ در سمت داخل استفاده مي شود. نوک ميخها به صورت مورب است که سمت مورب آن بايد به طرف داخل و سمت صاف آن به سمت خارج باشد تا ميخ وارد بافت زنده سم نشود.
۶- پرداخت، اتمام و تکميل: نعلبند قسمت پرچ شده ميخ را محکم کرده و با چکش کاملا" مي خواباند و در آخر آنها را با سوهان نرم و صاف مي نمايد. در پايان لبه هاي تيز ديواره سم را با سوهان صاف مي کنيم و تا از بريدن و تکه شدن ديواره جلوگيري به عمل آيد.
تغذيه اسب
منابع خوراک
الف) علوفه تازه: که ممکن است به صورت چرا در مرتع يا مستقيما" پس از برداشت به مصرف برسند. علوفه هاي جوان حاوي آب، پروتيين و خوشخوراکي بيشتري دارند. خانواده بقولات از خانواده گراسها پروتيين بيشتر و گراسها از بقولات انرژي بيشتري دارند. پس حالت مطلوب مصرف اين دو خانواده به صورت توام است.
ب) علوفه خشک: به علوفه اي اطلاق مي شود که پس از برداشت در مقابل نور آفتاب يا حرارت مصنوعي خشک مي شود و معمولا" رطوبت آن بايد به کمتر از ۱۵٪ برسد. خشک کردن علوفه در برابر خورشيد باعث افزايش ويتامين د آن مي شود. در هنگام حمل علوفه خشک بايد نهايت دقت بشود که حتي الامکان برگ علوفه که پر ارزشترين قسمت علوفه مي باشد به هدر نرود و اين کار بايد قبل از خشک شدن کامل انجام شود.
ج) علوفه سيلو شده: يکي از روشهاي نگهداري علوفه در طولاني مدت است که در اين روش علوفه تازه با حدود ۷۰٪ رطوبت را روي هم انباشته کرده و با پوشانيدن روي آن عمليات تخمير انجام مي گيرد. عمل تخمير باعث پايداري و ثبات علوفه مي گردد و از فساد آن جلوگيري مي کند. براي تهيه سيلوي خوب ۳ شرط مهم بايد تحقق يابد: ۱- خارج کردن هوا توسط فشردن علوفه، ۲- جلوگيري از ورود و خروج هوا، ۳- پايين آوردن PH تا ۵/۴. هر چه تخمير لاکتيک در سيلو بيشتر باشد مفيدتر است (بوتيريک مفيد نيست).
د) علوفه مرتعي: از چراگاههايي حاصل مي شوند که به صورت طبيعي رويش دارند. علوفه مرتعي بسته به اينکه از چه گونه اي باشد ارزش غذايي آن متفاوت است. مرتع هر چه از بقولات غني تر باشد ارزش غذايي آن بالاتر و حاوي پروتيين بيشتري است.
برخي از علوفه هاي مناسب براي اسب بر اساس خانواده عبارتند از:
بقولات: يونجه، انواع شبدرها، اسپرس و .... از نظر پروتيين، کلسيم، ويتامينهاي آ، اي و کا، غنيند.
گراسها: جو، گندم، ذرت، يولاف، مرغ و .... پروتيين آنها کمتر از بقولات ولي انرژي آنها بيشتر است.
۲- خوراکهاي انرژي زا:
غالبا" الياف خام آنها کمتر از ۱۸٪ و پروتيين آنها کمتر از ۲۰٪ است. انرژي زايي بالايي دارند و مهمترين آنها عبارتند از:
الف)غلات: به بذور گراسها گفته مي شود مثل، جو، ذرت، چاودار، سورگوم، يولاف، گندم و .... در اين دانه ها مقدار قابل توجهي نشاسته ذخيره مي شود، که به عنوان ذخيره انرژي به حساب مي آيد. رطوبت آنها براي انبار کردن بايد به حدود ۱۲٪ برسد. غلات از نظر ويتامين آ ضعيف هستند (به جز ذرت) و اسيدهاي آمينه متيونين و ليزين در پروتيين آنها کم است. عموما" از نظر کلسيم فقير و از لحاظ فسفر غني هستند.
مهمترين غله مورد استفاده در خوراک اسب جو مي باشد. ذرت و يولاف نيز مصرف بسياري دارند.
ب) فرآورده هاي فرعي غلات: مانند جنين ذرت و آرد جنين گندم.
ج) ملاسها: مهمترين آنها ملاس چغندرقند و نيشکر است که محصول فرعي کارخانجات تهيه قند از چغندرقند و نيشکر هستند. به دليل اثر مسهلي که دارند مصرف آنها محدوديت دارد.
د) ريشه ها و غده ها: آب زيادي دارند و به علت پايين بودن سلولز قابليت هضم بالايي دارند. انرژي زايي نسبتا" بالايي دارند. بايد در هنگام مصرف توجه داشت که خاک آلود نباشند. مهمترين آنها چغندر علوفه اي و چغندرقند، سيب زميني و هويج مي باشند. برخي داراري محدوديت مصرفند.
هـ) چربيها و روغن ها: چربيها معمولا" در دماي اتاق جامد و روغنها مايع هستند. ۲۵/۲ برابر کربوئيدراتها انرژي توليد مي کنند. محدوديت مصرف داشته و کاربرد آنها ظرافت خاصي را مي طلبد. به هنگام مصرف آنها ويتامينهاي محلول در چربي مثل آ، د، اي و کا بهتر جذب مي شوند. بر دو نوع دامي و گياهي هستند. نوع گياهي بر نوع دامي ارجحيت دارد.
۳- مکملهاي پروتييني:
به مواد خوراکي اطلاق مي شود که حداقل ۲۰٪ پروتيين داشته باشند. مکملهاي پروتييني يا منشا گياهي دارند يا منشا حيواني. مواد پروتييني دامي از لحاظ تنوع اسيدهاي آمينه تشکيل دهنده آن غني ترند و ارزش بيولوژيکي بالاتري نسبت به دسته گياهي دارند ولي از لحاظ قيمت بالاترند.
مکملهاي پروتييني گياهي، تفاله دانه هاي روغني پس از استخراج روغن آنها هستند که به آنها کنجاله اطلاق مي شود. بسته به روش استخراج روغن که شيميايي يا مکانيکي باشد درصد پروتيين آنها فرق مي کند. مهمترين کنجاله هاي مصرفي عبارتند از: سويا، تخم پنبه، بادام زميني، آفتابگردان، منداب و گلرنگ. اين کنجاله ها هر کدام به علت وجود برخي مواد داراري محدوديت مصرف هستند.
مکملهاي پروتييني دامي: مانند، پودر ماهي، پودر گوشت و استخوان، پودر خون، پودر پر، شير پس چرخ، پودر آب پنير و کشک. اين گروه در خوراک اسب مصرف چنداني ندارند و گران قيمتند.
مکملهاي پروتييني تک سلولي نيز وجود دارند که حاصل کشت ميکرواورگانيسم هاي تک سلولي مثل قارچ، باکتري و جلبک بر روي محيط هاي اختصاصي کاه، کلش، ملاس و ضايعات کشاورزي پرورش مي يابند.
از ازت غير پروتييني مانند اوره هم به ميزان بسيار اندک مي توان استفاده کرد که به دليل خطرناک بودن و جذب بالاي آن در اسب معمول نيست.
۴- ضايعات و پس مانده هاي کشاورزي:
به اقلامي از مواد خوراکي اطلاق مي شود که هدف اصلي، توليد آن محصولات نبوده ولي در کنار محصول اصلي اين اقلام توليد شده اند که به شکلي در غذاي دام کاربرد دارند. تفاله نيشکر، تفاله چغندر قند، ملاس چغندرقند و نيشکر، برگ و طوقه چغندر قند و سبوسهاي گندم و برنج از مهمترين و پر مصرفترين اين اقلام هستند.
۵- مکمل هاي معدني:
تامين کننده کمبود مواد معدني موجود در خوراک هستند و غالبا" به صورت آجر ليسيدني در اختيار اسب گذاشته شده و بعضا" مانند کربنات کلسيم، نمک طعام و مواد معدني به خوراک افزوده مي شوند.
۶- مکمل هاي ويتامينيه:
در صورتي که خوراک از لحاظ ويتامينها ضعيف باشد يا مثلا اسب در معرض آفتاب نباشد تا ويتامين د در بدنش ساخته شود مي توان ويتامينها را به خوراک افزود.
۷- افزودنيهاي خوراک:
موادي که به خوراک افزوده شده و باعث افزايش کارآيي مي شوند جزو اين گروه تعريف مي شوند مانند: آنتي بيوتيکهاي غذايي، هورمونها، آنزيمها و محرک هاي رشد.
فرآوري و غني سازي مواد خوراکي
روشهاي فيزيکي مانند، خرد کردن علوفه، بلغور کردن غلات و .... از روشهاي شيميايي مي توان به غني سازي کاه با آمونياک و بيولوژيکي به اضافه کردن آنزيم سلولاز، پکتيناز، زايلاز و يا قارچهاي تک سلولي و مخمر اشاره کرد. از اين روشها به صورت توام هم مي توان استفاده کرد.
روشهاي تعيين مقدار خوراک مصرفي
۱- احتياجات نگهداري: زمانيکه اسب هيچگونه فعاليت و توليدي اعم از شير، کار، افزايش وزن، رشد و ... نداشته باشد، در حال نگهداري است که اصولا" ميزان جيره غذايي بايد به حدي باشد که تغيير در وزن و حتي در ترکيبات بدن ايجاد ننمايد.
۲- احتياجات توليد: نياز هاي غذايي اسب در هنگامي که توليدي دارد بيشتر مي شود و بر اساس آن بايد جيره را تنظيم نمود. مانند، آبستني، کشش، شيرواري، رشد، پرش، اسبدواني و ....
تنظيم جيره
براي جيره نويسي لازمست که اقلام خوراکي در دسترس را بشناسيم، مواد مغذي هر ماده خوراکي را بدانيم، از قيمت هر کدام مطلع بوده و محدوديتهاي مصرف آنها را با دقت در نظر بگيريم تا بتوانيم جيره اي تهيه کنيم که کليه نيازهاي حيوان را برآورده کرده، خوشخوراک باشد و به لحاظ اقتصادي ارزانترين باشد.
پس از تنظيم جيره استفاده از آن بهتر است ارزيابي مرتب روي بازده آن انجام شود تا چنانچه نياز به اصلاحاتي دارد در جيره نويسي هاي بعدي انجام شود.
ادامه دارد ...
منابع :
اسب http://fa.wikipedia.org
تشريح اندام اسب http://www.persian-horse.ir
اسب http://mouood.org
آشنايي با اسب دره شوري http://aspahan.persian-horse.ir
چوگان باستانی ترين و پرشورترين ورزش ايرانی http://www.persian-horse.ir/fa
معرفی اسب http://forum.shahrood.net
رفتار شناسی اسب http://aftab.ir
تغذيه اسب http://www.persian-horse.ir/fa/html
اسب و سوارکاري در ايران باستان http://www.persian-horse.ir
تاریخچه چوگان http://aftab.ir
اسب http://www.asbiranian.com
/خ