فاطمه(سلام الله علیها) در كتاب و سنّت
نويسنده : محمد علی حایری قمی
براي تحقيق و بازشناسي ابعاد وجودي شخصيتها و قهرمانان تاريخي راه ها و شيوههاي متعددي وجود دارد مانند شناخت آنان از طريق آثار و گفتار.
ولي در حوزه انديشه اسلام شناخت جايگاه شخصيتها و قهرمانان همانند فاطمهي زهرا(سلام الله علیها) تنها با بهرهگيري از كلام خدا و گفتار معصومين(عليهم السلام) امكانپذير است از اينرو بر آن شديم ابعاد وجودي شخصيت بانوي برتر جهان را از طريق آيات و روايات اسلامي مورد بحث و تحقيق قرار دهيم البته بيان ابعاد فضائل آن حضرت (سلام الله علیها) نياز به فرصت ديگر دارد و در اين مقال نميگنجد و اين نوشتار ميتواند بهطور اجمال به برخي از درياي فضائل آن حضرت اشاره داشته باشد و اين مقال در محورهاي زير سامان يافته.
يونس برقي از امام صادق نقل ميكند كه امام كاظم(علیه السّلام ) فرمود پرمعناترين اسمهاي فاطمه نُه تا است كه آنها نزد خدا ميباشد. عبارتند از «فاطمه ـ صديقه ـ مباركه ـ طاهره، محدثه، زهرا، زكيه، راضيه، مرضيه. »
و نيز در كتب حديثي ديگر گزارش شده كه خداوند يكي از اسمهاي خود را براي فاطمه نامگذاري كرده است كه آن نام «فاطر» است چون فاطمه از فاطر گرفته شده و فاطر يعني خالق و آفريننده همه اينها گوياي اين است كه فاطمه(سلام الله علیها ) يك حقيقت است.
حال ميپردازيم به القاب ذكر شده آن حضرت در كتاب الجنةالعالمه و كتاب عوالم العلوم محدث اصفهاني.
القاب بنت مصطفي كثيره
نظمت منها نبذة يسيره
نفسي فداها و فدا ابيها
و بعلها الولي مع بنيها
سيّدةٌ انسية حوراء
نوريةٌ حانيةٌ عذراء
كريمةٌ رحيمةٌ شهيده
عفيفةٌ قانعةٌ رشيده
شريفةٌ حبيبةُ محترمه
صابرةٌ سليمةٌ مكرمه
صفيةٌ عالمة عليمه
معصومهٌ مغصوبةٌ مظلومه
ميمونةٌ منصورةٌ محتشمه
جميلةٌ جليلةٌ معظمه
حاملة البلوي بغير شكوي
حليفة العبادة والتقوي
حبيبةُاللّه و بنتُ القصوه
ركن الهدي و آية النبوّه
شفيعة العصاة امّالخيره
تفاحة الجنه والمطهّره
سيدةُ النساء بنتُ المصطفي
صفوة ربها و موطن الهدي.
غرّةعينالمصطفي و بضعه
مهجة قبله كذا بقيه
حليمة فهيمة عقيله
محزونة مكروبة عليله
عابدةُ زاهدة قوامه
باكيةٌ صابرة صوامه
عطوفةُ رؤوفةٌ حنانه
البرّة الشفيعة الابابه
والدة السبطين دوحةالنبي
نور سماواتي و زوجة الوصي
تمام غرةٍ غرائي
روح ابيه ذرة بيضاء
واسطةقلادة الوجود
درة بحر الشرف والجود
امينة اللّه و سرالله
امينة الوحي و عيناللّه
درة بحرالعلم والكمالِ
جوهرة الغرة والجلال
قطب رحي المفاخر السنيّة
مجموعة المآثر العليه
مشكاة نوراللّه والزجاجه
كعبة الآمال لاهل الحاجه
ليلة قدر ليلة مباركه ابنة
من صلت به الملائكه
قرار قلب امها المعظمه
عاليه المحل سرّالعظمه
مكسورة الضلع رفيض الصدري
مغصوبةُ الحق خفي و جلّي
اينها بخشي از القاب و اوصاف آن حضرت بود كه ذكر شد.
در حديث ديگري معناي فاطمه تعريف شده كه رسول خدا فرمود «انّما سماها فاطمة لاناللّه فَطَمها و مُحبيّها من النّار» همانا خداوند فاطمه را فاطمه نهاده است چون وجود شريفش و دوستارانش را از دوزخ محفوظ داشته است.
در حديث ديگر گزارش شده كه امام باقر(ع) فرمود هنگامي كه فاطمه به دنيا آمد فرشتهاي از عالم بالا فرود آمد. و از زبان جدّم محمّد(ص) به سخن درآمد و فرمود: اسم اين مولود فاطمه است. سپس فرمود: «انّي فَطَمْتُكِ بالعِلم و فَطمْتُكِ عن الطَّمتْ. يعني من تو را دريايي از علم و آگاهي ميبينم و نيز فاطمه هرگز از عهد و پيماني كه با خدا بسته بر نخواهد گشت و عهدشكن نخواهد بود و مرحوم محدث كبير اصفهاني در معناي فطمتك بالعلم گفته است يعني تو را از علم و دانش عالم غيب سيراب كرد تا اينكه از تعليم و يادگيري بينياز شدي و روي اين جهت او را عليمه نيز گفتهاند.
«و قَطَعتُكِ عن الجَهل» يعني تو را از دنياي جهالت و ناداني دور گردانيد.
از دلائلي كه ميتوان اين تفسير را پذيرفت و تطبيق بر حضرت فاطمه داد شأن نزول و معاني بلند سوره كوثر است.
«انّا اعطيناك الكوثر فصلِّ لِربّك وانحر انّ شانئك هوالأبتر» اي پيامبر ما به تو كوثر عطا كرديم پس تو به شكرانه آن براي خدا نماز بگذار و نيز شتر قرباني كن زيرا دشمن ميگويد كه تو ابتر و فاقد نسل هستي.
گفتهاند پيامبر فرزندي بهنام قاسم داشت كه به سن رشد رسيده بود و در سن نوجواني درگذشت عدهاي از اعراب جاهلي و مشركان از جمله عاص بن وائل پيامبر(ص) را شديداً سرزنش ميكردند در اين زمان اولين دختر پيامبر بنام فاطمه متولد شد امّا چون اعراب جاهلي دختر را جزء فرزندان خود به حساب نميآوردند پيامبر را ابتر و بلاعقب و بدون فرزند ميناميدند در پاسخ به اين ياوهگوييها سوره كوثر نازل شد و طبق گفته بعضي سوره مزبور در ميانه مني نازل شده است
آيه ديگري در قرآن هست كه دال بر مقام و منزلت حضرت زهرا(س) دارد زماني بود كه دنياي مسيحيت طرح رويارويي و شكست دادن پيامبر اسلام(ص) را پايهريزي كردند و در مقام انكار رسالتش برآمدند رسول خدا براي مقابله رويارويي با آنان و اثبات ادعاي نبوت خود طرح مباهله را پيشنهاد كرد تا هر كدام ناحق و دروغگو هستند رسوا شوند و در نهايت نابود گردند يكي از افرادي كه رسول خدا به جمع مباهله دعوت كرد حضرت فاطمه بود و اين مسئله نزد شيعه و سني به حد تواتر رسيده است و اين خبر از طريق جابربن عبدالله انصاري رسيده است. «فَمَن حاجّك من بعدِ ما جاءَك مِن العلم فقل تعالوا ندعُ ابناءَنا و ابنائكم و نساءَنا و نساءَكم و اَنْفُسَنا و اَنْفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِلْ فَنَجْعل لعنة اللّه علي الكاذبين هر كس با توبه مجادله برخيزد پس از آنكه دانش (وحي) به تو برسد بگو بياييد ما و شما با فرزندان (حسن و حسين) و زنان «حضرت فاطمه» و خودمان با هم به مباهله برخيزيم تا دروغگويان را به لعنت خدا گرفتار سازيم».
و نيز در احاديث به مسئله فوق اشاره شده از جمله اين حديث است كه امام صادق فرمود: «الفاطمة فُطِمَت من الشّر» فاطمه از هرگونه بدي به دور است. بهطور كلي از معناي فاطمه نيز بخوبي استفاده ميشود كه وي با هيچگونه پليدي همراه نيست و از هر پليدي و گناهي به دور است.
ابن عباس ميگويد حسن و حسين(عليهم السلام) مريض شده بودند پيامبر به همراه گروهي از آنان عيادت نمود و به امام علي(ع) فرمود چه خوب است براي شفاي فرزندانت نذري كني آنگاه امام علي و فاطمه(س) و كنيز آنها فضه نذر كردند كه در صورت بهبودي آنان سه روز روزه بگيرند پس از بهبودي امام حسن و امام حسين حضرت فاطمه روزه گرفتند و براي افطار نان جويي كه آماده كرده بودند سر سفره آوردند در اين هنگام مسكيني آمد طلب غذا كرد كه آن حضرت غذا را به او بخشيد روز دوّم و سوّم نيز يتيم و اسيري در وقت افطار آمدند و غذاي خود را به آنان دادند و با آب افطار كردند تا روز چهارم امام علي(ع) و دو فرزندش محضر رسول خدا رسيدند در حاليكه از ضعف به خود ميلرزيدند پيامبر همراه آنان به خانه فاطمه(س) آمد وقتي فاطمه را با آن حال در شدت ضعف و در حال نماز ديد افسرده خاطر شد در اين هنگام جبرئيل فرود آمد در حاليكه هديه بهشتي براي اهلبيت آن حضرت(ص) آورده بود به پيامبر فرمود اين هديه را بگير خداي تعالي به داشتن چنين اهل بيتي به تو تهنيت گفته پس سوره هل اتي را بر پيامبر نازل كرد. مرحوم فيلسوف گرانقدر آيةاللّهالعظمي كمپاني چه زيبا سروده است
وحي و نبوتش نسب جود وفتوتش/حسب قصهاي از مروّتش سوره هل اتي كند
و رسول خدا به دعاي او آمين گفت و روبه اصحاب خود كرد و فرمود خداوند به فاطمه عطا كرده است در دنيا آنچه اعرابي براي او تقاضا كرد. چون من پدر او هستم و هيچ كس از جهانيان مثل من نيست و علي شوهر اوست و اگر علي نميبود، همتايي براي فاطمه نبود. خداوند به او حسن و حسين را عطا كرده و به هيچ يك از آدميان چنين فرزنداني نداده است و ايشان بهترين فرزند زادگان پيغمبرانند و دو آقاي جوانان اهل بهشت هستند در آن حال عمّار آن گردنبند را به مشك خوشبو كرد و در برديماني پيچيد و به غلامش بنام سهم داد و گفت اين را خدمت پيغمبر ببر و تو را هم به او بخشيدم غلام خدمت پيغمبر آورد و آنچه عمار گفته بود به پيغمبر عرض كرد. حضرت فرمود به نزد فاطمه برو و گردنبند را به او بده و تو هم غلام و خدمتكار او باش غلام گردنبند را آورد و پيغام حضرت را رسانيد فاطمه(س) گردنبند را گرفت و غلام را هم آزاد كرد غلام خنديد و فاطمه فرمود اين خنده براي چيست؟ عرض كرد بزرگي بركت اين گردنبند مرا به خنده وا داشت. گرسنهاي را سير كرد و برهنهاي را پوشاند و فقيري را بينياز و بندهاي را آزاد كرد و در نهايت به صاحبش برگشت.
يكي ديگر از آيات اين آيه است: «فتلقي آدم من رَبّهِ كلمات فتاب عليه انّه هوالتوّاب الرحيم» پس آدم از پروردگار خويش كلماتي را فرا گرفت و خداوند بوسيله آن كلمات توبه او را پذيرفت كه خداوند توبهپذير و مهربان است» از پيامبر سؤال شد: درباره كلماتي كه خداوند به آدم تعليم داد و آدم بوسيله آن كلمات توبه كرد؟ حضرت فرمود خداوند اين كلمات را به آدم آموخت (بحق محمّد و علي و فاطمه والحسن والحسين الا تبت عليَّ) به حق محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين توبه ما را قبول فرما» پس خداوند توبه او را پذيرفت در اينجا عظمت زهراي مرضيه مشخص ميشود. كه حضرت آدم براي پذيرفته شدن توبه خود نام فاطمه و فرزندانش را بر زبان جاري ساخت آيه ديگر آيه 19 و 20 از سوره الرحمن است كه امام صادق در تفسير اين آيات ميفرمايد «مَرَج البحرين يلتقيان بينهما برزخٌ لايَبقيان» دو دريايي در دو جهان هستند كه هرگز سركشي نميكنند آندو علي و فاطمه(س) ميباشند و بيان آن دو دريا «اي رسول» برزخ و فاصلهايست كه تجاوز به حدود يكديگر نميكنند كه شايد آن مقررات كه مرد به وظايف خود و زن به وظايف خود ميباشد.
1- در حديث است كه پيامبر(ص) به امام علي(ع) به حسن و حسين و فاطمه(س) نگاه كرد و فرمود «اَنا حربٌ لِمَنْ حارَبَكم و سلم لمن سالمكم» يعني من با هر كسي كه با شما در جنگ باشد در جنگم و هر كسي كه با شما از در صلح و آشتي درآيد من نيز با او از در صلح و صفا خواهم بود.
2 ـ در حديث ديگري است كه ذهبي روايت كرده كه رسول خدا فرمود: (اوّل شخص يَدخُل الجنّةَ فاطمه بنتُ محمد) اول كسي كه وارد بهشت ميشود فاطمه دختر محمّد(ص) است.
3 ـ بخاري محدث معروف و بزرگ اهلسنت است در كتاب خود از رسول خدا
روايت ميكند كه فرمود: «فاطمةُ بضعةُ مني فَمَنْ اَبْغَضَها ابغَضَني» فاطمه پاره تن من است هر كسي او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.
4 ـ احمدبن حنبل نيز از محدثان معروف اهلسنت در كتاب خود حديث مزبور را با عبارتي ديگر از رسول خدا نقل كرده: انما فاطمة بضعةُ منّي يُؤذيني ما آذاها و يُنصِبُني ما اَنْصَبَها حضرت فرمود «فاطمه پاره تن من است آنچه او را بيازارد مرا آزرده است و آنچه او را ناخشنود ميكند مرا ناخشنود كرده است. »
5 ـ و نيز جويني خراساني در كتاب خود حديثي نقل كرد. كه رسول خدا(ص)فرمود: «اذا كان يومالقيامه نادي مناد من تحت الحُجُب يا اهل الجمع غَضّوا ابصارَكم و نكّسوا رؤوسُكم فهذه فاطمة بنتُ محمّد(ص) تريدُ اَن تمر علي الصراط فتمرّوا معها سبعون الف جاريه من الحور العين كالبرق اللاّمع؛ روز قيامت منادي از پس پرده ندا ميكند كهاي اهل محشر چشمانتان را ببنديد و سرها را بزير افكنيد كه فاطمه(س)دختر رسول خدا(ص) از صراط بگذرد با هفتاد هزار فرشته آنهم مثل آفتابي روشن. در كتب حديثي از امام باقر(ع)به نحو تواتر گزارش شده كه حضرت ميفرمايد: براي مادرم فاطمه(س) جلو درب جهنم ايستگاهي است كه آن حضرت هنگام ورود افراد به آنجا ميايستد روي پيشاني هر فردي كلمه مؤمن يا كافر نوشته آن حضرت از بين آنان دوستاران خود را جدا نموده و سپس اين جملات را ميفرمايد «الهي و سيدي سَمَّيتَني فاطمه و فُطِمَت بي من تولاّني و تولاّ ذريّتي من النار و وَعدك الحق و أنْتَ لا تخلفُ الميعاد، اي خداي من نام مرا فاطمه نهادي و از عذاب جهنم بريدي و وعده كردي كه من و دوستانم را از جهنم برهاني زيرا كه وعده تو حق است و خلاف نيست خداوند در پاسخ ميفرمايد: «صَدَقْت يا فاطمه انّي سَمّيتكِ فاطمه و فطمت بك من احبك و تولاّكِ و احبّ ذريّتكِ و تولاّهم من النار وَعدِيَ الحق و انا لا اُخْلِف الميعاد». خدا فرمود آنچه كه گفتي درست است وعدهي من حق و تخلفناپذير است به شما اجازه ميدهم كه دوستاران خود را شفاعت كني. در پايان به اشعاري از آيةاللّه محمدحسين اصفهاني كه در مقام فاطمه(س) سروده است اكتفا ميكنيم.
دليل نطق من ز يك نغمهي عاشقانهاي
گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا كند
بضعه سيد بشر ام ائمه غرر كيست
جز او كه همسري باشه لافتي كند
وحي و نبوتش نسب جود و فتوتش
حسب قصهاي از مروّتش سوره «هل اتي» كند
در جبروت حكمران در ملكوت قهرمان
در نَشَأت كن فكن حكم بما تشاء كند
عصمت او حجاب او عفت او نقاب او
سرقدم حديث از آن سرو از آن حيا كند
نغمه قدس بوي او جذبه اُنس خوي او
منطق او خبر ز لاينطق عن هوي كند
مفتقرا متاب رو از در او بهيچ سو
زانكه مس وجود را فضّه او طلا كند
منبع: سایت حوزه
/س
ولي در حوزه انديشه اسلام شناخت جايگاه شخصيتها و قهرمانان همانند فاطمهي زهرا(سلام الله علیها) تنها با بهرهگيري از كلام خدا و گفتار معصومين(عليهم السلام) امكانپذير است از اينرو بر آن شديم ابعاد وجودي شخصيت بانوي برتر جهان را از طريق آيات و روايات اسلامي مورد بحث و تحقيق قرار دهيم البته بيان ابعاد فضائل آن حضرت (سلام الله علیها) نياز به فرصت ديگر دارد و در اين مقال نميگنجد و اين نوشتار ميتواند بهطور اجمال به برخي از درياي فضائل آن حضرت اشاره داشته باشد و اين مقال در محورهاي زير سامان يافته.
اسامي فاطمه (سلام الله علیها )
يونس برقي از امام صادق نقل ميكند كه امام كاظم(علیه السّلام ) فرمود پرمعناترين اسمهاي فاطمه نُه تا است كه آنها نزد خدا ميباشد. عبارتند از «فاطمه ـ صديقه ـ مباركه ـ طاهره، محدثه، زهرا، زكيه، راضيه، مرضيه. »
و نيز در كتب حديثي ديگر گزارش شده كه خداوند يكي از اسمهاي خود را براي فاطمه نامگذاري كرده است كه آن نام «فاطر» است چون فاطمه از فاطر گرفته شده و فاطر يعني خالق و آفريننده همه اينها گوياي اين است كه فاطمه(سلام الله علیها ) يك حقيقت است.
القاب
حال ميپردازيم به القاب ذكر شده آن حضرت در كتاب الجنةالعالمه و كتاب عوالم العلوم محدث اصفهاني.
القاب بنت مصطفي كثيره
نظمت منها نبذة يسيره
نفسي فداها و فدا ابيها
و بعلها الولي مع بنيها
سيّدةٌ انسية حوراء
نوريةٌ حانيةٌ عذراء
كريمةٌ رحيمةٌ شهيده
عفيفةٌ قانعةٌ رشيده
شريفةٌ حبيبةُ محترمه
صابرةٌ سليمةٌ مكرمه
صفيةٌ عالمة عليمه
معصومهٌ مغصوبةٌ مظلومه
ميمونةٌ منصورةٌ محتشمه
جميلةٌ جليلةٌ معظمه
حاملة البلوي بغير شكوي
حليفة العبادة والتقوي
حبيبةُاللّه و بنتُ القصوه
ركن الهدي و آية النبوّه
شفيعة العصاة امّالخيره
تفاحة الجنه والمطهّره
سيدةُ النساء بنتُ المصطفي
صفوة ربها و موطن الهدي.
غرّةعينالمصطفي و بضعه
مهجة قبله كذا بقيه
حليمة فهيمة عقيله
محزونة مكروبة عليله
عابدةُ زاهدة قوامه
باكيةٌ صابرة صوامه
عطوفةُ رؤوفةٌ حنانه
البرّة الشفيعة الابابه
والدة السبطين دوحةالنبي
نور سماواتي و زوجة الوصي
تمام غرةٍ غرائي
روح ابيه ذرة بيضاء
واسطةقلادة الوجود
درة بحر الشرف والجود
امينة اللّه و سرالله
امينة الوحي و عيناللّه
درة بحرالعلم والكمالِ
جوهرة الغرة والجلال
قطب رحي المفاخر السنيّة
مجموعة المآثر العليه
مشكاة نوراللّه والزجاجه
كعبة الآمال لاهل الحاجه
ليلة قدر ليلة مباركه ابنة
من صلت به الملائكه
قرار قلب امها المعظمه
عاليه المحل سرّالعظمه
مكسورة الضلع رفيض الصدري
مغصوبةُ الحق خفي و جلّي
اينها بخشي از القاب و اوصاف آن حضرت بود كه ذكر شد.
معناي فاطمه
در حديث ديگري معناي فاطمه تعريف شده كه رسول خدا فرمود «انّما سماها فاطمة لاناللّه فَطَمها و مُحبيّها من النّار» همانا خداوند فاطمه را فاطمه نهاده است چون وجود شريفش و دوستارانش را از دوزخ محفوظ داشته است.
در حديث ديگر گزارش شده كه امام باقر(ع) فرمود هنگامي كه فاطمه به دنيا آمد فرشتهاي از عالم بالا فرود آمد. و از زبان جدّم محمّد(ص) به سخن درآمد و فرمود: اسم اين مولود فاطمه است. سپس فرمود: «انّي فَطَمْتُكِ بالعِلم و فَطمْتُكِ عن الطَّمتْ. يعني من تو را دريايي از علم و آگاهي ميبينم و نيز فاطمه هرگز از عهد و پيماني كه با خدا بسته بر نخواهد گشت و عهدشكن نخواهد بود و مرحوم محدث كبير اصفهاني در معناي فطمتك بالعلم گفته است يعني تو را از علم و دانش عالم غيب سيراب كرد تا اينكه از تعليم و يادگيري بينياز شدي و روي اين جهت او را عليمه نيز گفتهاند.
«و قَطَعتُكِ عن الجَهل» يعني تو را از دنياي جهالت و ناداني دور گردانيد.
خير كثير
از دلائلي كه ميتوان اين تفسير را پذيرفت و تطبيق بر حضرت فاطمه داد شأن نزول و معاني بلند سوره كوثر است.
«انّا اعطيناك الكوثر فصلِّ لِربّك وانحر انّ شانئك هوالأبتر» اي پيامبر ما به تو كوثر عطا كرديم پس تو به شكرانه آن براي خدا نماز بگذار و نيز شتر قرباني كن زيرا دشمن ميگويد كه تو ابتر و فاقد نسل هستي.
گفتهاند پيامبر فرزندي بهنام قاسم داشت كه به سن رشد رسيده بود و در سن نوجواني درگذشت عدهاي از اعراب جاهلي و مشركان از جمله عاص بن وائل پيامبر(ص) را شديداً سرزنش ميكردند در اين زمان اولين دختر پيامبر بنام فاطمه متولد شد امّا چون اعراب جاهلي دختر را جزء فرزندان خود به حساب نميآوردند پيامبر را ابتر و بلاعقب و بدون فرزند ميناميدند در پاسخ به اين ياوهگوييها سوره كوثر نازل شد و طبق گفته بعضي سوره مزبور در ميانه مني نازل شده است
آيه ديگري در قرآن هست كه دال بر مقام و منزلت حضرت زهرا(س) دارد زماني بود كه دنياي مسيحيت طرح رويارويي و شكست دادن پيامبر اسلام(ص) را پايهريزي كردند و در مقام انكار رسالتش برآمدند رسول خدا براي مقابله رويارويي با آنان و اثبات ادعاي نبوت خود طرح مباهله را پيشنهاد كرد تا هر كدام ناحق و دروغگو هستند رسوا شوند و در نهايت نابود گردند يكي از افرادي كه رسول خدا به جمع مباهله دعوت كرد حضرت فاطمه بود و اين مسئله نزد شيعه و سني به حد تواتر رسيده است و اين خبر از طريق جابربن عبدالله انصاري رسيده است. «فَمَن حاجّك من بعدِ ما جاءَك مِن العلم فقل تعالوا ندعُ ابناءَنا و ابنائكم و نساءَنا و نساءَكم و اَنْفُسَنا و اَنْفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِلْ فَنَجْعل لعنة اللّه علي الكاذبين هر كس با توبه مجادله برخيزد پس از آنكه دانش (وحي) به تو برسد بگو بياييد ما و شما با فرزندان (حسن و حسين) و زنان «حضرت فاطمه» و خودمان با هم به مباهله برخيزيم تا دروغگويان را به لعنت خدا گرفتار سازيم».
عصمت فاطمه (سلام الله علیها )
و نيز در احاديث به مسئله فوق اشاره شده از جمله اين حديث است كه امام صادق فرمود: «الفاطمة فُطِمَت من الشّر» فاطمه از هرگونه بدي به دور است. بهطور كلي از معناي فاطمه نيز بخوبي استفاده ميشود كه وي با هيچگونه پليدي همراه نيست و از هر پليدي و گناهي به دور است.
ايثار فاطمه (سلام الله علیها )
ابن عباس ميگويد حسن و حسين(عليهم السلام) مريض شده بودند پيامبر به همراه گروهي از آنان عيادت نمود و به امام علي(ع) فرمود چه خوب است براي شفاي فرزندانت نذري كني آنگاه امام علي و فاطمه(س) و كنيز آنها فضه نذر كردند كه در صورت بهبودي آنان سه روز روزه بگيرند پس از بهبودي امام حسن و امام حسين حضرت فاطمه روزه گرفتند و براي افطار نان جويي كه آماده كرده بودند سر سفره آوردند در اين هنگام مسكيني آمد طلب غذا كرد كه آن حضرت غذا را به او بخشيد روز دوّم و سوّم نيز يتيم و اسيري در وقت افطار آمدند و غذاي خود را به آنان دادند و با آب افطار كردند تا روز چهارم امام علي(ع) و دو فرزندش محضر رسول خدا رسيدند در حاليكه از ضعف به خود ميلرزيدند پيامبر همراه آنان به خانه فاطمه(س) آمد وقتي فاطمه را با آن حال در شدت ضعف و در حال نماز ديد افسرده خاطر شد در اين هنگام جبرئيل فرود آمد در حاليكه هديه بهشتي براي اهلبيت آن حضرت(ص) آورده بود به پيامبر فرمود اين هديه را بگير خداي تعالي به داشتن چنين اهل بيتي به تو تهنيت گفته پس سوره هل اتي را بر پيامبر نازل كرد. مرحوم فيلسوف گرانقدر آيةاللّهالعظمي كمپاني چه زيبا سروده است
وحي و نبوتش نسب جود وفتوتش/حسب قصهاي از مروّتش سوره هل اتي كند
نمونه ديگري از ايثار فاطمه (سلام الله علیها )
و رسول خدا به دعاي او آمين گفت و روبه اصحاب خود كرد و فرمود خداوند به فاطمه عطا كرده است در دنيا آنچه اعرابي براي او تقاضا كرد. چون من پدر او هستم و هيچ كس از جهانيان مثل من نيست و علي شوهر اوست و اگر علي نميبود، همتايي براي فاطمه نبود. خداوند به او حسن و حسين را عطا كرده و به هيچ يك از آدميان چنين فرزنداني نداده است و ايشان بهترين فرزند زادگان پيغمبرانند و دو آقاي جوانان اهل بهشت هستند در آن حال عمّار آن گردنبند را به مشك خوشبو كرد و در برديماني پيچيد و به غلامش بنام سهم داد و گفت اين را خدمت پيغمبر ببر و تو را هم به او بخشيدم غلام خدمت پيغمبر آورد و آنچه عمار گفته بود به پيغمبر عرض كرد. حضرت فرمود به نزد فاطمه برو و گردنبند را به او بده و تو هم غلام و خدمتكار او باش غلام گردنبند را آورد و پيغام حضرت را رسانيد فاطمه(س) گردنبند را گرفت و غلام را هم آزاد كرد غلام خنديد و فاطمه فرمود اين خنده براي چيست؟ عرض كرد بزرگي بركت اين گردنبند مرا به خنده وا داشت. گرسنهاي را سير كرد و برهنهاي را پوشاند و فقيري را بينياز و بندهاي را آزاد كرد و در نهايت به صاحبش برگشت.
جايگاه فاطمه(سلام الله علیها از منظر آيات
يكي ديگر از آيات اين آيه است: «فتلقي آدم من رَبّهِ كلمات فتاب عليه انّه هوالتوّاب الرحيم» پس آدم از پروردگار خويش كلماتي را فرا گرفت و خداوند بوسيله آن كلمات توبه او را پذيرفت كه خداوند توبهپذير و مهربان است» از پيامبر سؤال شد: درباره كلماتي كه خداوند به آدم تعليم داد و آدم بوسيله آن كلمات توبه كرد؟ حضرت فرمود خداوند اين كلمات را به آدم آموخت (بحق محمّد و علي و فاطمه والحسن والحسين الا تبت عليَّ) به حق محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين توبه ما را قبول فرما» پس خداوند توبه او را پذيرفت در اينجا عظمت زهراي مرضيه مشخص ميشود. كه حضرت آدم براي پذيرفته شدن توبه خود نام فاطمه و فرزندانش را بر زبان جاري ساخت آيه ديگر آيه 19 و 20 از سوره الرحمن است كه امام صادق در تفسير اين آيات ميفرمايد «مَرَج البحرين يلتقيان بينهما برزخٌ لايَبقيان» دو دريايي در دو جهان هستند كه هرگز سركشي نميكنند آندو علي و فاطمه(س) ميباشند و بيان آن دو دريا «اي رسول» برزخ و فاصلهايست كه تجاوز به حدود يكديگر نميكنند كه شايد آن مقررات كه مرد به وظايف خود و زن به وظايف خود ميباشد.
روايات
1- در حديث است كه پيامبر(ص) به امام علي(ع) به حسن و حسين و فاطمه(س) نگاه كرد و فرمود «اَنا حربٌ لِمَنْ حارَبَكم و سلم لمن سالمكم» يعني من با هر كسي كه با شما در جنگ باشد در جنگم و هر كسي كه با شما از در صلح و آشتي درآيد من نيز با او از در صلح و صفا خواهم بود.
2 ـ در حديث ديگري است كه ذهبي روايت كرده كه رسول خدا فرمود: (اوّل شخص يَدخُل الجنّةَ فاطمه بنتُ محمد) اول كسي كه وارد بهشت ميشود فاطمه دختر محمّد(ص) است.
3 ـ بخاري محدث معروف و بزرگ اهلسنت است در كتاب خود از رسول خدا
روايت ميكند كه فرمود: «فاطمةُ بضعةُ مني فَمَنْ اَبْغَضَها ابغَضَني» فاطمه پاره تن من است هر كسي او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.
4 ـ احمدبن حنبل نيز از محدثان معروف اهلسنت در كتاب خود حديث مزبور را با عبارتي ديگر از رسول خدا نقل كرده: انما فاطمة بضعةُ منّي يُؤذيني ما آذاها و يُنصِبُني ما اَنْصَبَها حضرت فرمود «فاطمه پاره تن من است آنچه او را بيازارد مرا آزرده است و آنچه او را ناخشنود ميكند مرا ناخشنود كرده است. »
5 ـ و نيز جويني خراساني در كتاب خود حديثي نقل كرد. كه رسول خدا(ص)فرمود: «اذا كان يومالقيامه نادي مناد من تحت الحُجُب يا اهل الجمع غَضّوا ابصارَكم و نكّسوا رؤوسُكم فهذه فاطمة بنتُ محمّد(ص) تريدُ اَن تمر علي الصراط فتمرّوا معها سبعون الف جاريه من الحور العين كالبرق اللاّمع؛ روز قيامت منادي از پس پرده ندا ميكند كهاي اهل محشر چشمانتان را ببنديد و سرها را بزير افكنيد كه فاطمه(س)دختر رسول خدا(ص) از صراط بگذرد با هفتاد هزار فرشته آنهم مثل آفتابي روشن. در كتب حديثي از امام باقر(ع)به نحو تواتر گزارش شده كه حضرت ميفرمايد: براي مادرم فاطمه(س) جلو درب جهنم ايستگاهي است كه آن حضرت هنگام ورود افراد به آنجا ميايستد روي پيشاني هر فردي كلمه مؤمن يا كافر نوشته آن حضرت از بين آنان دوستاران خود را جدا نموده و سپس اين جملات را ميفرمايد «الهي و سيدي سَمَّيتَني فاطمه و فُطِمَت بي من تولاّني و تولاّ ذريّتي من النار و وَعدك الحق و أنْتَ لا تخلفُ الميعاد، اي خداي من نام مرا فاطمه نهادي و از عذاب جهنم بريدي و وعده كردي كه من و دوستانم را از جهنم برهاني زيرا كه وعده تو حق است و خلاف نيست خداوند در پاسخ ميفرمايد: «صَدَقْت يا فاطمه انّي سَمّيتكِ فاطمه و فطمت بك من احبك و تولاّكِ و احبّ ذريّتكِ و تولاّهم من النار وَعدِيَ الحق و انا لا اُخْلِف الميعاد». خدا فرمود آنچه كه گفتي درست است وعدهي من حق و تخلفناپذير است به شما اجازه ميدهم كه دوستاران خود را شفاعت كني. در پايان به اشعاري از آيةاللّه محمدحسين اصفهاني كه در مقام فاطمه(س) سروده است اكتفا ميكنيم.
دليل نطق من ز يك نغمهي عاشقانهاي
گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا كند
بضعه سيد بشر ام ائمه غرر كيست
جز او كه همسري باشه لافتي كند
وحي و نبوتش نسب جود و فتوتش
حسب قصهاي از مروّتش سوره «هل اتي» كند
در جبروت حكمران در ملكوت قهرمان
در نَشَأت كن فكن حكم بما تشاء كند
عصمت او حجاب او عفت او نقاب او
سرقدم حديث از آن سرو از آن حيا كند
نغمه قدس بوي او جذبه اُنس خوي او
منطق او خبر ز لاينطق عن هوي كند
مفتقرا متاب رو از در او بهيچ سو
زانكه مس وجود را فضّه او طلا كند
منبع: سایت حوزه
/س