انقلاب اسلامی و مردم سالاری مطلوب
از دیدگاه امام خمینی (ره)
از سوی دیگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را می توان حاصل اندیشه های حضرت امام خمینی دانست و هم از این رو، رجوع به آن اندیشه های (به عنوان یكی از منابع اندیشه سیاسی اسلام) می تواند پاسخگوی بسیاری از مسائل و معظلاتی باشد كه جامعه ما در حوزه اندیشه سیاسی با آن مواجه شده است.
با توجه به مقدمات فوق، تحقیق حاضر بر آن است تا به بررسی دیدگاه های حضرت امام در خصوص مردم سالاری بپردازد. طبیعی است كه گام نخست در این راه گرد آوری سخنان ایشان است كه درباره مردم سالاری بیان شده است و به دنبال آن، پردازش و طبقه بندی دیدگاه ها و طرح استنتاجات مفهومی از مجموعه اطلاعات پردازش شده، كامل كننده این مقاله خواهد بود.
مردم سالاری مطلوب از دیدگاه حضرت امام
مفهوم دموكراسی و مردم سالاری در بیانات امام به دو شكل به كار گرفته شده است: نخست، دموكراسی مطلوب و مثبت و دیگر، دموكراسی نامطلوب و به تعبیر امام، غیر حقیقی و جعلی كه در مغرب زمین بنا نهاده شده و طبق نظر ایشان اساساً دموكراسی نیست.
در این میان، نكته آن است كه حضرت امام، طرح خود از دموكراسی مطلوب را بر تعریف و قرائت ویژه ای از مفهوم دموكراسی بنا گذشته اند. حضرت امام برای دموكراسی مطلوب خود ویژگی ها و مشخصاتی بیان كرده اند كه طرح آن می تواند به شكل گرفتن تصویر نسبتاً واضحی از دموكراسی و مردم سالاری مطلوب ایشان بینجامد. ویژگی ها شاخصه های دموكراسی و مردم سالاری مطلوب حضرت امام عبارتند از:
الف ـ نافی استبداد و دیكتاتوری: ایشان در این باره می فرمایند: «اصول دموكراسی، در تضاد با رژیم شاه قرار دارد»[1] و یا «دست از مبارزه بر نمی داریم تا حكومت دموكراسی به معنای واقعی آن جایگزین دیكتاتور ها شود»[2] و یا «با قیام ملت، شاه خواهد رفت و حكومت دموكراسی برقرار خواهد شد».[3]
در جمع بندی سخنان فوق، یك نكته آشكار می شود و آن تضاد مردم سالاری با نظام سیاسی مستبد است. استبداد و دیكتاتوری از جمله صفات محوری حكومت پهلوی است و بر همین اساس، حضرت امام تحقق مردم سالاری در ایران را منوط به زوال نظام شاهنشاهی دانسته اند.
این ادعا هنگامی به واقعیت نزدیكتر می شود كه بدانیم حضرت امام، تحقق دموكراسی را در زمان حكومت پهلوی امری محال توصیف كرده اند.[4]
ب ـ تأمین و حفظ آزادی: دیگر مشخصه دموكراسی مطلوب حضرت امام، تأمین آزادی انسان ها و حفاظت از آن در مقابل موانع تحقق آزادی است. ایشان با اشاره به این مطلب كه «هیچ كس مثل اسلام، آزادی طلب نیست»[5] مشخصاً به دو نوع از آزادی موجود در دموكراسی مطلوب خود اشاره كرده اند. نخستین آزادی مد نظر ایشان را می توان، آزادی در مشاركت سیاسی دانست.
حضرت امام، آزادی مردم در انتخابات را از جمله مبانی دموكراسی و مردم سالاری دانسته اند[6] و به عنوان نمونه از آزادی مردم در گزینش نمایندگان مجلس یاد كرده اند.
آزادی بیان و عقیده دومین نوع آزادی است كه حضرت امام، دموكراسی مطلوب خویش را بانی و حافظ آن معرفی كرده اند: «در اسلام، دموكراسی مندرج است و مردم در بیان عقاید آزادند»[7] و نكته قابل توجه آن است كه حضرت امام، محدوده آزادی مورد نظرشان را انحراف انسان ها از مسیر صحیح و همكاری با دشمنان نظام می دانند؛[8] به این معنی كه در دموكراسی مطلوب ایشان، آزادی بیان و عقیده تا آن جا به رسمیت شناخته شده و حفاظت می شود كه منجر به انحراف اذهان و سوء استفاده دشمنان نظام نشود.
ج ـ پیوند با استقلال: از شیوه بكارگیری عبارات در بیانات حضرت امام چنین استفاده می شود كه دموكراسی مطلوب ایشان، ملازم با مفهوم استقلال بوده و در كنار آن معنی می یابد: نظام حكومتی ایران، جمهوری اسلامی است كه حافظ استقلال و دموكراسی خواهد بود».[9] همچنین «برنامه سیاسی ما آزادی، دموكراسی حقیقی و استقلال است».[10] دقت در عبارات فوق نشان می دهد كه حضرت امام به شكلی از مردم سالاری اعتقاد داشتند كه ضامن و حافظ استقلال جامعه باشد و از این رو اشكالی از دموكراسی كه منجر به زوال یا ضعف استقلال جامعه باشد را مردود می شمارند.
د ـ عدالت خواه: عدالت خواهی، نفی تبعیض و اهمیت قائل شدن برای ضعفا از دیگر مشخصات دموكراسی و مردم سالاری مطلوب حضرت امام است كه به روشنی در عبارات زیر نمایان است:
«آن دموكراسی كه در اسلام است در جاهای دیگر نیست. هیچ دموكراسی مانند دموكراسی موجود در اسلام به ضعفا اهمیت نداده است».[11] همچنین «حكومت اسلامی یعنی یك حكومت مبتنی بر عدل و دموكراسی»[12] و یا «نظام صدر اسلام، دموكراسی بوده؛ این گونه كه میان حاكم جامعه و رعیت هیچ تبعیضی در برخورداری از امكانات وجود نداشته است.»[13]
هـ ـ نشأت گرفته از اسلام: از جمله مشخصات محوری دموكراسی و مردم سالاری مطلوب، ارتباط و پیوستگی مردم سالاری با اسلام است. در واقع، دموكراسی مطلوبی مندرج در اسلام است.[14] و تنها در تحت لوای اسلام است كه دموكراسی صحیح پیاده می شود.[15] حضرت امام ضمن منحصر ساختن دموكراسی صحیح به دموكراسی موجود در اسلام[16] و بی نظیر خواندن چنین نگرشی به دموكراسی[17] می فرمایند: «ما به دنیا خواهیم فهماند كه معنی دموكراسی چیست».[18]
ایشان نظام حكومتی صدر اسلام (حكومت نبوی و علوی) را الگوی دموكراسی مطلوب معرفی كرده و فرموده اند: «حكومت صدر اسلام، یك رژیم دموكراسی بوده، به گونه ای كه دموكراسی های امروزی نمی توانند مانند آن شوند».[19]
همچنین در بیانی دیگر در این خصوص می فرمایند: ما می خواهیم اسلام و حكومت اسلام را به نحوی كه شبیه صدر اسلام باشد اجرا كنیم تا غرب، معنی درست دموكراسی را به آن حدی كه هست بفهمد تا تفاوت میان دموكراسی موجود در اسلام و دموكراسی اصطلاحی مورد ادعای دولت ها آشكار شود.»[20]
حضرت امام، دموكراسی و مردم سالاری مطلوب را متكی بر قواعد و قوانین اسلامی معرفی كرده[21] و به همین دلیل این نوع از دموكراسی را كاملتر از دموكراسی غربی می دانند»[22] در نظر ایشان، رژیم پیشنهادی ما كه نظیر آن در غرب یافت نشده و نخواهد شد ممكن است شباهت هایی با دموكراسی غربی داشته باشد، اما آن دموكراسی كه ما می خواهیم ایجاد كنیم در غرب وجود ندارد»[23] و بر اساس موازین و قوانین اسلامی اداره می شود.[24]
حضرت امام ضمن اشاره به عدم تأسیس بنای دموكراسی مطلوب، فرموده اند: «ما بعد ها اگر توفیق پیدا كنیم به شرق و غرب اثبات می كنیم كه دموكراسی مورد نظر ما، دموكراسی است نه آن چیزی كه در شرق و غرب به عنوان دموكراسی ارایه می شود».[25]
لازم به ذكر است كه ایشان ضمن توجه به برداشت های گوناگون از اسلام، بیان می كنند كه: «قوانین اساسی اسلام انعطاف ندارد؛ اما بسیاری از قوانین اسلام با نظر های خاصی انعطاف دارد و می تواند همه انحاء دموكراسی را تضمین كند.»[26]
نقد دموكراسی رایج
حضرت امام معتقدند كه «در غرب، خبری از دموكراسی نیست، هر چند كه زیاد از آن دم می زنند»[27]و «این حكومت ها لفظاً دموكراسی است، محتوا ندارد و دموكراسی های فعلی، مستبد است».[28] در نظر ایشان: «دموكراسی، نوع غربی اش، فاسد است، نوع شرقی اش هم فاسد است»[29]هر چند كه: «درباره دموكراسی هیاهو است، تبلیغات است، همین معنی دموكراسی را كه به اسم می برند، در آمریكا و انگلستان هست، در این كشور ها مسائل دیكتاتوری هم هست.»[30] از جمله اشكالاتی كه ایشان نسبت به دموكراسی های رایج بیان می كنند، عبارت است از:
تبعیض میان طبقه حاكم و مردم در برخورداری از امكانات،[31] طرفداری از سرمایه دارهای بزرگ[32] و اهمیت ندادن به ضعفا.[33]
پی نوشتها:
[1]. امام خمینی، صحیفه نور، پیشین، ج2، ص 50.
[2]. همان، ص 62.
[3]. همان، ص 269.
[4]. همان، ص 269.
[5]. همان، ج5، ص 258.
[6]. همان، ج2، ص 222.
[7]. همان، ج8، ص 234.
[8]. همان، ج 4، ص 234.
[9]. همان، ج3، ص 16.
[10]. همان، ج 3، ص 96.
[11]. همان، ج5، ص 258.
[12]. همان، ج3، ص 268.
[13]. همان، ص 9.
[14]. همان، ج4، ص 234.
[15]. همان، ج7، ص 74.
[16]. همان، ج5، ص 238.
[17]. همان، ص 258.
[18]. همان، ص 238.
[19]. همان،ج3، ص 9.
[20]. همان، ص 85.
[21]. همان، ص 268.
[22]. همان، ص 13.
[23]. همان.
[24]. همان، ص 16.
[25]. همان، ج5، ص 238.
[26]. همان، ج2، ص 22.
[27]. همان، ج7، ص 74.
[28]. همان، ج3، ص 10.
[29]. همان، ج5، ص 238.
[30]. همان، ج5، ص 258.
[31]. همان، ج3، ص 9.
[32]. همان، ج5، ص 238.
[33]. همان، ص 258.
/خ