ثبت کلامي / گونه کاربردي / سياق سخن Register

در سبک شناسي و جامعه شناسي زبان گونه کاربردي به سبک تعريف شده زبان از لحاظ بستر اجتماعي يا وضعي اطلاق مي‌شود. بسياري از حوزه‌هاي گفتمان از قبيل مذهب و پزشکي داراي سبک خاص زباني هستند. اينها
چهارشنبه، 22 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ثبت کلامي / گونه کاربردي / سياق سخن Register
ثبت کلامي / گونه کاربردي / سياق سخن Register

نويسنده: سيما داد

 

در سبک شناسي و جامعه شناسي زبان گونه کاربردي به سبک تعريف شده زبان از لحاظ بستر اجتماعي يا وضعي اطلاق مي‌شود. بسياري از حوزه‌هاي گفتمان از قبيل مذهب و پزشکي داراي سبک خاص زباني هستند. اينها گونه‌هاي کاربردي حرفه‌اي يا تخصصي هستند. در معني عام تر، گونه کاربردي همچنين براي نشان دادن درجه رسمي بودن زبان بکار مي‌رود. براي مثال نامه تجاري نسبت به گپ دوستانه گونه کاربردي رسمي تري دارد.
راجع به بسياري از موضوع‌ها مي‌توان در انواع سبک‌هاي مختلف نسبت به ميزان رسميت آنها صحبت کرد. اين امر تا حدي به سبب تنوع قابل توجه سبک در واژگان است. براي نمونه، همه کلمات زير براي «پدر» به کار مي‌رود: ابوي / والد / پدر / آقا / بابا / بابايي. اما هر کدام براي موقعيت خاصي مناسبت دارد: ابوي و والد خيلي رسمي و محترمانه است در حاليکه بابايي بسيار خودماني و حتي کودکانه است. عناوين ديگر در ميان اين دو نقطه به ترتيب درجه از رسمي تا خودماني، جاي مي‌گيرند. و در انگليسي کلمات زير همه به معني «اسب» است اما هر يک براي يک موقعيت و بافت مناسب است:
Stced/horse/nag/gee gee steed: راهوار/ سمند (شاعرانه)، horse: اسب (عام)، nag: کاربرد عاميانه، gee gee: در زبان اشعار کودکانه.
اين امر معمولاً در مواردي صدق مي‌کند که يک اصطلاح بيش از ساير هم معني‌هايش مورد استفاده قرار مي‌گيرد. براي نمونه کلمات «پدر» و «بابا» و horse در مثال‌هاي بالا در اين مقوله قرار مي‌گيرند. به اينگونه واژه‌هاي پرکاربرد در يک گروه اصطلاحات هسته‌اي يا ميانه (core) مي‌گويند.
منشأ بسياري از اين گونه‌هاي کاربردي را بايد در عوامل تاريخي و تأثيرگذار بر زبان جستجو کرد. در زبان انگليسي بعنوان مثال، بسياري از کلمات رسمي و تخصصي از زبان لاتين و فرانسه اقتباس شده‌اند حال آنکه کلمات معمولي تر از ريشه انگلوساکسون مي‌باشند، از اينرو براي «خونريزي» هم کلمه bleeding (انگلوساکسون) و هم haemorrhage (لاتين) استفاده مي‌شود که اولي کاربرد عام دارد و دومي تخصصي است؛ يا براي «دزدي» هم کلمه معمولي theft (انگلوساکسون) به کار مي‌رود و هم کلمه رسمي تر larceny (فرانسه). تنوعات گونه کاربردي را عموماً در ارتباط با انتخاب واژگان يا قاموس زبان مورد بحث قرار مي‌دهند، اما تنها محدود به اين جنبه نمي شود. هر نوع بياني موجب انتخاب در زمينه نحو و آواشناسي هم مي‌شود. مي‌توان بنا به موقعيت به بيان خود لحن رسمي يا غير رسمي، ساختار معلوم يا مجهول بدهيم و از شکل‌هاي اختصاري يا کامل عبارات استفاده کنيم. بخشي از توانش ارتباطي ما مديون توان ما در تغيير گونه کاربردي زبان است يعني مي‌توانيم به راحتي از يک سياق گفتاري به سياق ديگر حرکت کنيم register swiching. پديده ديگر وام گيري گونه‌ي گفتاري يا تداخل گونه گفتاري است / (register-borrowing register mixing). اين حالت در بسياري از رمان‌هاي مدرن که از تنوعات غير ادبي زبان نظير مقالات روزنامه‌ها، پانويس‌ها، و نامه نگاري در متن بهره مي‌جويند، يافت مي‌شود. در آگهي‌ها غالباً از گونه کاربردي ساير اشکال گفتمان استفاده مي‌کنند. همچنين برخي قالب‌هاي کمدي عمداً از اختلاط سبک‌هاي رسمي و غيررسمي براي ايجاد تأثير خنده ناک پديد مي‌آيد.
تلاش بسياري از جانب زبانشناسان علاقمند به سبک شناسي براي شناسايي مؤلفه‌هاي مختلفي که در انتخاب ما از گونه کاربردي بخصوصي بنا به هر موقعيت دخالت دارند، صورت گرفته است. متغيرهاي عمده در اين زمينه عبارتند از: حوزه يا موضوع، واسطه زباني (medium)، نوع ادبي خاص (مکالمه، خطابه، روايت، و غيره)، کانال ارتباطي (channel) يا ابزار فني ارتباط (مثل تلفن، راديو، رودررو)، مفاد و نيت (tenor) (هدف) يا ارتباط ميان شرکت کنندگان در ارتباط، و بافت يا فحوا که شامل وضعيت اجتماعي، فرهنگي، يا طبقاتي مي‌شود. البته همانگونه که پيداست تعداد اين عوامل بيش از اينهاست اما عملاً سبک‌هاي معدود يا گويش‌هاي کاربردي چندي است که غالب بزرگسالان در زندگي روزمره به کار مي‌برند. اين عوامل را مارتين جوس (1962) چنين برمي شمرد:

رسمي (formal):

مورد استفاده سخنرانان، واعظين، قاضي‌ها. مؤلفه‌هاي آن عبارتند از: دستور زبان خيلي مرتب و ساختارهاي پيچيده / وسعت دايره لغات / تلفظ دقيق و واضح، اداي کامل و عبارات کلمات، و ضربآهنگ غير جانبدارانه.

مشاوره‌اي (consultative):

مورد استفاده در مکالمه با غريبه‌ها و بحث‌هاي گروهي کوچک. مؤلفه‌ها: شکل‌هاي دستوري کامل و جملات اصلي / عناصر هسته‌اي واژگان و اجتناب از اصطلاحات گسترده يا زبان عاميانه / تلفظ واضح و ضربآهنگ دوستانه.

سردستي (casual):

مورد استفاده در مکالمات دوستانه. مؤلفه‌ها: جملات بريده بريده، و پرکننده‌هاي بين جمله (مي دوني، منظورم اينه که، در واقع) / کلماتي که از لحاظ روابط معناشناسيک بي خاصيت هستند (چه جوريا ميشه يا whatsit) و زباني عاميانه / اشکال جويده جويده و محذوف تلفظ، ضربآهنگ متغير.

خودماني (intimate):

مورد استفاده بين کساني که يکديگر را خوب مي‌شناسند مثل عاشق و معشوق، اعضاي يک تيم ورزشي، والخ. مؤلفه‌ها: ارتباط‌هاي غير کلامي (شانه بالا ‌انداختن، لندولند، بالا بردن ابرو و غيره)/ لغات خيلي خصوصي، کاهش در طيف کلمات، معاني خاص، کلمات بي معني / استفاده بسيار از تکيه شدت و ضربآهنگ، حتي گاه به شکل اغراق آميز، وسعت گويش.

بسته (frozen):

مورد استفاده در آثار ادبي، ديني و حقوقي که داراي عبارات و اصطلاحات ثابت هستند مثلاً در متون خطي، رساله‌ها، و در آغاز مراسمي چون عروسي و عزا. مؤلفه‌ها: زبان آييني با ساختارهاي غالباً کهنه‌ي دستوري لغات کهن و غالباً (در زبان انگليسي) لاتيني شده و (در زبان فارسي) آميخته به عربي / تلفظ دقيق، ضربآهنگ غير جانبدارانه / دانگ بالاي صدا. (صص 235-233، LT&C).
منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.