این اصطلاح برگرفته از حوزه زبانشناسی مدرن و نقد زبانشناسیک است و از رهگذر زبان انگلیسی به مباحث نقد ادبی و زبانشناسی راه یافته است. انحراف از نرم در حوزه زبانشناسی به هر نوع استفاده زبانی (از کاربرد معناشناسیک تا ساختار جمله) که مناسبات عادی و متعارف زبان در آن رعایت نشود اشاره دارد. با این تعریف برای مثال هنجار زبان ایجاب میکند جمله «رفت تا لب...» بااسم مکان تکمیل شود و به صورت «رفت تا لب رودخانه، دریا، حوض، و الخ» درآید اما وقتی شاعر مینویسد:
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ؛
(شعر «دوست»، سهراب سپهری)
این هنجار درهم میریزد و به برجستگی زبان منجر میشود. در نقد زبانشناسیک بررسی موارد انحراف از نرم یکی از شیوههای اساسی در درک و انتقال پیام متن میباشد.
انحراف از نرم و هنجارگریزی با توسعه معنایی و با توجه به حوزهای که در آن رخ میدهد شامل انواع زیر میشود:
$ هنجارگریزی گفتمانی (discoursal deviation)
مناسبات متعارف هر گفتمانی ایجاب میکند که موضوع سخن به طور منطقی آغاز، میان، و پایان داشته باشد. اما اگر در شروع سخن، میانه موضوع سرآغاز شود، هنجار این مناسبات درهم میریزد و نوعی هنجارگریزی گفتمانی حاصل میشود که به آن در زبان لاتین In medias res یا شروع از میانه گفته میشود. مثال:
و این منم
زنی تنها در آستانه فصلی سرد.
فروغ فرخزاد
«واو» عطف در میانهی عبارت و جمله جای دارد نه در ابتدا.
همچنین اگر کسی در بیان خطابی به جای شنونده دوم شخص، اول شخص مفرد (خودش) را مخاطب قرار دهد، دست به نوعی هنجارگریزی گفتمانی زده است. برای نمونه در این مورد میتوان به شعر Long Legged Fly اثر و. بی. ییتز، شاعر ایرلندی الاصل اشاره کرد.
هنجارگریزی معنی شناسیک (semantic deviation):
انحراف از نرم در حوزه روابط معنایی است به طوری که معنای جمله یا عبارت از حیث منطق زبان بی ربط یا متناقض بنماید. استعاره و نقیضه گویی نمونههایی از این نوع هنجارگریزی هستند.هنجارگریزی نحوی یا دستوری (syntactic/grammatical deviation):
انحراف در روابط دستوری جملات است مثل آنکه در زبان فارسی به جای «من میروم» گفته شود «من میرود» یا در انگلیسی صفت را بعد از اسم قرار دهند و بگویند student clever.هنجارگریزی قاموسی (lexical deviation):
این قسم هنجارگریزی خود بر دو نوع است: واژه آفرینی (neologism) به پدیدهای در حوزه واژه سازی اشاره دارد که به موجب آن گوینده لغتی را میسازد که پیشتر در متن آن زبان وجود نداشته است برای نمونه در شعر انگلیسی: (ای. ای. کامینگز) manunkind و در شعر فارسی مولوی نمونههای بسیاری به دست میدهد:از توامای شهره قمر در من و در خود منگر *** کزا ثر خنده تو گلشن خندنده شدم
گفت مرا عشق کهن از بر من نقل مکن *** گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم
دنیا و هم عقبی منم هم جنت و طوبی منم *** انسی منم جنی منم چون دیو در دنیا سنم
تغییر طبقه نقشی (functinal conversion):
فرآیند تغییر مقوله دستوری یک کلمه به مقوله دستوری دیگر است. در این پدیده نه تنها مناسبات معنایی بین کلمات درهم میریزد، بلکه مناسباتی نیز که مستلزم همنشینی مألوف کلمات در بستر روابط دستوری معنادار است تغییر مییابد. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب شاعر آینهها ضمن بررسی ویژگیهای سبک شناسیک اشعار بیدل نمونههای فراوانی از این نوع هنجارگریزی ارائه میدهد:ای قیامت صبح خیز لعل خندان شما *** شور صد صحرا جنون گرد نمکدان شما
همچو برق آغوش از وحشت مهیا کرده ام *** طول صد عقبی امل بر پهنای من
صد مصر شکر «آب» شد از شرم حلاوت *** پیش و لب او که مکرر شده قندش
در این موارد روابط بین وابستههای عدد و معدود از هنجار عادی خارج است. (صفحات 46 و 47)
مولانا گوید:
در دام هوا شدم هوایی *** اکثر هوسی دگر ندارم
اکثر در مقام اسم به کار رفته است.
نمونه از اشعار فارسی معاصر:
در اتاقی که به اندازه یک تنهایی است
و به آواز قناریها
که به اندازه یک پنجره میخوانند
فروغ فرخزاد
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست.
سپهری (به نقل از ص 53 شاعر آینهها)
نمونه از شعر انگلیسی:
My heart in hiding
Stirred for a bird. The achieve of, the mastery of the thing!
(Gerard Manley Hopkins: The Windhover
تأثیر زیباشناسیک این تغییر طبقه، برجسته سازی (foregrounding) زبان است به گونهای که در مثال فوق هم میزان دستیابی پرنده در هنگام پرواز برجسته میشود و هم حس نیروی فیزیکی که به پرنده نسبت داده شده افزایش مییابد.
(صص 46-45 Exploring the Long)
هنجارگریزی ساختاری یا صرفی (morphological deviation):
همادخت همایونMorpheme یا تکواژ کوچکترین جزو معنی دار زبان است و خود بر دو قسم بسته (bound) و باز (free) است. تکواژ بسته جزئی است که صرفاً نقش دستوری دارد و بخودی خود معنی و کارآیی ندارد مثل پسوندها، پیشوندها، و اجزای صرفی فعل. اما تکواژهای باز بدون اتکا به کلمه دیگر دارای معنی هستند. این هنجارگریزی به صَرفِ تکواژ خارج از هنجار زبان اطلاق میشود مثلاً اگر پسوند اسم مصدر را به قید بدهند: شایدیت، و در انگلیسی اگر پسوند صفتی را که در ترکیب با اسم صفت میسازد، به قید بچسبانند: (e.e. cummings) pethapsless مثال از مولانا:
همچون جگر کباب عاشق *** جز آتش عشق را نشاییم
با آنکه نهانم از دو عالم *** در هر نظری به بین عیانم
هنجارگریزی واجشناسیک و خطشناسیک
(Phonological & graphological deviation):تغییر قواعد خط نویسی معمول یا شکستن کلمات برای بر هم زدن هنجار ساختار کلمات. مثلاً اگر در فارسی به جای «من» بنویسیم «م ن». نمونهی انحراف از نرم خط شناسیک در شعر امریکائی در اشعار امیلی دیکنسون یافت میشود که در آنها برخلاف قاعده حروف بزرگ در ابتدای سطور شعر، برخی کلمات در میانه سطور نیز با حرف بزرگ شروع میشوند:
When Gentlemen can see – But Microscopes are prudent In an Emergeney.
و ای. ای. کامینگز شاعر امریکائی معاصر که اصولاً در اشعارش حروف بزرگ حتی در ابتدای سطور هم به کار نمیبرد.
هنجارگریزی درونی (internal deviation):
هنگامی رخ میدهد که نویسنده از هنجار و منطق حاکم بر اثر خود به نحوی عدول کند مثال:از لبانش کی نشان دارم به جان *** جز شرار بوسههای دلنشین
(«شراب خون» / فرخزاد)
شاعر در سطر نخست منکر نشان داشتن از لب یار دارد اما در سطردوم این ادعا را نقض میکند.
هنجارگریزی بیرونی (external deviation):
انحراف از هنجارهای بیرون از متن است مثل خصوصیات دوران یا نوع ادبی و غیره.هنجارگریزی به طور کلی یکی از ابزار آشنائی زدائی در نقد فرمالیستی میباشد و سبب برجسته سازی در زبان و از عوامل پدید آورنده سبک میباشد. (صص 60-47 Exploring the Long و 40-39، شاعر آینهها) منبع مقاله :
داد، سیما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید، چاپ چهارم.