28 اردیبهشت 1388 / 23 جمادی الاولی 1430 / 18 می 2009 |
1) رحلت "ميرزا مهدي آيتاللَّه زاده خراساني" فرزند "آخوند ملا محمدكاظم خراساني" (1324 ش):
ميرزا مهدي آيتاللَّه زاده خراساني فرزند عالم بزرگ، آخوند ملامحمدكاظم خراساني، در حدود سال 1254 ش (1292 ق) در نجف اشرف به دنيا آمد. وي پس از آموختن مقدمات و سطوح حوزوي، قصد ادامه تحصيل داشت اما بر اثر بيماري شديد چشم، از اين كار بازماند و وارد خدمات اجتماعي و سياسي شد. ميرزا مهدي در حدود سال 1280 ش سفري به ايران داشت و در جريان مشروطه، عصاي دست پدر و همكار سياسي آن مرجع بزرگ شمرده ميشد. وي براي استقرار مشروطيت، چه در زمان حيات پدرش و چه پس از آن، بسيار فعاليت كرد. خدمات سياسي ميرزا مهدي، نه تنها در مشروطيت ايران، بلكه در استقلال عراق نيز مشهود است. وي در جريان جنگ جهاني اول كه خاك ايران مورد تجاوز قواي روسيه قرار گرفت، از طرف علماي مذهبي، براي مبارزه با اشغالگران روس به رياست هيئتي انتخاب شد كه ماموريت آن، رسيدگي به مسائل جهاد و تماس با دولت ايران به منظور اخراج روسها از كشور بود. همچنين وي در جريان تبعيد علماي ايراني ساكن عراق به ايران، به همراه آنان تا قم آمد ولي سپس به بغداد بازگشت تا با استفاده از نفوذ خود، زمينه مراجعه محترمانه علما به عتبات را فراهم سازد كه در اين كار نيز موفق شد. سرانجام ميرزا مهدي خراساني در 28 ارديبهشت 1324 ش برابر با سال 1364ق در هفتاد سالگي درگذشت و در جوار امام رضا(ع) مدفون گرديد. |
2) سقوط منطقه مهران توسط رژيم بعث عراق در جريان جنگ تحميلي (1365 ش):
پس از عمليات والفجر 8 و 9 و انهدام وسيع ارتش عراق، نيروهاي حزب بعث عراق آتش سنگيني را براي تصرف شهر فكه تدارك ديدند كه با عكس العمل شايسته نيروهاي هوايي و يگانهاي زميني ارتش اسلام دفع شد. در حالي كه نبرد فكه به شدت ادامه داشت، در تاريخ 28 ارديبهشت 1365، ارتش عراق تهاجمي بسيار سنگين را به شهر مهران آغاز كرد و با شكستن خطوط دفاعي ايران، در نهايت اين شهر را با 200 كيلومتر مربع از اراضي اطراف آن، به تصرف خود درآورد. در بحبوحه نبرد مهران و فكه، جبهه جديدي در منطقه حاج عمران توسط دشمن گشوده شد و دشمن تلاش كرد تا پيروزي مهران را تكرار كند كه اين حمله با مقاومت بينظير رزمندگان اسلام مواجه شده و دشمن، شكست خورد. |
3) روز بزرگداشت "حكيم عمرخيام نيشابوري":
28 ارديبهشت در جمهوري اسلامي ايران به عنوان روز بزرگداشت دانشمند شهير ايراني، حكيم عمر خيام نيشابوري نامگذاري شده است. ما نيز در اين مقال به شرح مختصري از زندگي اين حكيم و شاعر برجسته ميپردازيم. ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام نيشابوري، فيلسوف، رياضيدان، منجم، پزشك، شاعر و نويسنده بزرگ ايران، در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجري زندگي ميكرده است. ولادتش در حدود سالهاي 417 الي 440 قمري در نيشابور اتفاق افتاد. خيام از شخصيتهاي تاريخي است كه در باب او داستانهاي مجعول بسياري ساختهاند و همين افسانه سازي سبب شده است كه در باب احوال و اقوال او اتفاق نظري بين پژوهندگان وي نباشد. شهرت خيام در دوران زندگي او بيشتر در حكمت، طب، نجوم و رياضيات بود، ليكن امروز او را در جهان بيشتر به سبب رباعيات فلسفي لطيفش ميشناسند. اين رباعيها بسيار ساده و دور از تصنع و تكلفاند و با اين حال مقرون به كمال فصاحت و بلاغت و شامل معاني عالي در الفاظ موجز و استوار است. خيام در رياضيات چند اثر معروف دارد كه كتاب جبر و مقابله از همه مشهورتر است. همچنين او مأمور اصلاح تقويم ايراني شد و نيز رصدخانهاي را تأسيس كرد. وفات خيام را در حدود سال 515 الي 525 ق گفتهاند. آرامگاه حكيم عمر خيام نيشابوري در نيشابور در جوار امامزاده محمد محروق نيشابور، ميعادگاه ادب دوستان و علاقمندان زبان و ادبيات پارسي است. |
4) روز جهانی موزه و میراث فرهنگی :
گسترش موزه هاي دنيا و همكاري همه جانبه علمي، فرهنگي و صنعتي في ما بين آنها در تحقق دستيابي به اهداف فرهنگي از طريق هماهنگ ساختن اقدامات بين المللي و تدوين برنامه هايي مؤثر است كه خطوط اساسي همكاري مشترك و دو جانبه بين مردم و موزه ها را در سطح جهاني دارا باشد. بر همين مبنا در قطعنامه شماره 5 دوازدهمين مجمع عمومي كميته بين المللي موزه ها "ايكوم" كه در 28 مه 1977 ميلادي در مسكو برپا شد، روز 18 مه برابر با 28 ارديبهشت روز جهاني موزه ها نام گرفت و از آن سال در روز ياد شده در همه كشورهاي عضو مراسمي برگزار مي شود. |
5) 23جمادي الاول سال 40قبل از هجرت:
«حضرت عبدالمطلب» جدّ بزرگوار پيامبر گرامي اسلام رحلت فرمودند. آن حضرت كه از بزرگان قريش بود ابتدا سَيبا خوانده ميشد اما چون عمويش مطلب ابن مناف او را پس از مرگ هاشم براي دستياري خويش به مكه آورد نزد عامه به عبدالمطلب معروف گرديد. ايشان در ميان قبايل مختلف نفوذ و احترام بسيار داشت و به خرد و فصاحت شهره بود. آن حضرت سقايت و رفادت خانه كعبه يعني تهيه آب و آذوقه زائران كعبه را به عهده داشت. بنابر قول مشهور حضرت عبدالمطلب چاههاي متعددي حفر كرد كه در آن زمان وجود آنها براي زندگي قبايل ضروري بشمار ميرفت. ايشان پس از رحلت مادر گرامي حضرت محمد (ص) سرپرستي آن بزرگوار را تا هنگام وفات بعهده داشت. |
6) 23جمادي الاول سال 1326هجري قمري:
در پي اعلام مخالفت محمد عليشاه قاجار با مجلس شوراي ملي لياخوف فرمانده روسي بريكاد مركزي قواي قزاق مجلس را به توپ بستند. پس از اعلام مخالفت شاه قاجار با مجلس، دستههاي قزاق متشكل از سواره نظام و پياده نظام به فرماندهي صاحب منصبان روسي اطراف مدرسه سپهسالار و مجلس را محاصره كردند. در مقابل قزاقان، بسياري از مشروطه طلبان مسلح در اطراف مجلس صف آرايي كردند و در اندك مدتي ميان طرفين جنگ درگرفت. ابتدا پيروزي با قواي مشروطه خواه بود اما بدستور لياخوف نيروي كمكي و توپخانه وارد ميدان شده مجلس را به توپ بستند. بدين ترتيب عدهاي از نمايندگان مجلس بازداشت شدند و برخي از آراديخواهان و روزنامه نگاران از جمله ملك المتكلمين و ميرزا جهانگير خان شيرازي بدار آويخته شدند. بدين ترتيب دوره كوتاه استبداد صغير آغاز شد. |
7) درگذشت "شاه عباس صفوي" در بهشهرِ مازندران(1038 ق):
دورهي حكومت شاه عباس، پادشاه معروفِ صفويه، به دليل وجود دانشمندان، علما و هنرمندان برجسته، از اهميت ويژهاي برخوردار است. بناي مسجد امام و ميدان نقش جهان، ايجاد تونِلي در كوهرنگِ اصفهان براي انتقال آب كارون به زاينده رود، تأسيس مركز تجارت ابريشم، احداث راه كاروانهاي تجارت ابريشم از طريق اصفهان و نيز ساخت كاروانسراهاي فراوان و ايجاد واحد پول جديد در سراسر كشور از جمله اقدامات شاه عباس صفوي به شمار ميروند. با وجود همهي اين كارها، او پادشاهي قسّيالقلب و سنگدل بود و كشتارهاي فراواني كرد. شاه عباس صفوي سرانجام پس از 42 سال سلطنت، در 59 سالگي درگذشت و در قم به خاك سپرده شد. |
8) قتل "ميرزا جهانگير خان شيرازي" به دستور محمدعلي شاه قاجار(1326 ق):
ميرزا جهانگير خان شيرازي در سال 1292 ق در شيراز به دنيا آمد. در 1311 ق در مدرسهي دارالفنون در تهران به تحصيل علوم و فنون جديد پرداخت و يكي از دانشمندان زمان گرديد. در اين هنگام بود كه نهضت آزاديخواهي آغاز شده و او با حضور در جلسات و مجامع مخفيِ اين نهضت، با بزرگان سياسي ايران آشنا گشت. وي در اوايل سلطنت محمدعلي شاه قاجار، روزنامهي صور اسرافيل را راهاندازي كرد و از مشروطه دفاع نمود. سرانجام پس از اشغال مجلس توسط قواي روس، به دستور محمدعلي شاه، جهانگير خان به وسيلهي قزاقان دستگير و به باغشاه منتقل شد. در باغشاه او را به همراه ملك المتكلمين به طرزي فجيع به قتل رساندند. |
9) قتل "ملكالمتكلمين" دانشمند و روشنفكر مشروطهخواه به فرمان شاهقاجار(1326ق):
حاج ميرزا نصراللَّه مَلِكُ المُتِكَلِّمين در رجب سال 1277 ق در اصفهان به دنيا آمد. در 22 سالگي به مكه رفت و در بازگشت، به هندوستان عزيمت نمود. در هندوستان كتابي به نام "مِنَ الخَلقِ اِلي الحَق" براي بيدار ساختن مسلمانان تصنيف كرد. پس از انتشار اين كتاب، انگليسيها او را از هندوستان اخراج نمودند. از آن پس به ايران آمد و در نهضت مشروطه با خطابههاي خود به آگاهي بخشي مردم پرداخت. ملكالمتكلمين كه از خطبا و وعاظ مشهور دورهي انقلاب مشروطيت به شمار ميرود، در همان روزي كه مجلس شوراي ملي، به فرمان محمدعلي شاه قاجار به توپ بسته شد، دستگير و به دستور شاه، به قتل رسيد. |
10) درگذشت آيتاللَّه "سيدمحمد حجت كوه كمرهاي" عالم وفقيه رباني(1373 ق):
آيت اللَّه سيدمحمد حجت كوهكمرهاي در سال 1310 ق درتبريز به دنيا آمد. پس از فراگيري دروس مقدماتي در زادگاه خود، رهسپار نجف اشرف گرديد و از محضر حضرات آيات: سيدمحمد كاظم يزدي، سيد ابوتراب خوانساري، شريعت اصفهاني، ميرزاي ناييني، سيدمحمد فيروزآبادي و آقا ضياءعراقي بهره جست و در اندك مدتي به درجهي عالي اجتهاد نايل گرديد. ايشان درسال 1349 ق رسماً در قم رحل اقامت افكند و ضمن حضور در درس آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري، خود به تدريس فقه و اصول پرداخت. پس از درگذشت آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري، آيت اللَّه حجت كوه كمرهاي به همراه حضراتِ آياتِ عظام: سيدمحمدتقي خوانساري و سيد صدرالدين صدر به رياست امور حوزهي ديني دست يافت و هر سه بزرگوار، به عنوان مراجع ثلاث يا سه گانه شهرت يافتند. مدرسهي مشهور حجتيه از آثار ماندگار اين عالم رباني است. سرانجام، آيت اللَّه حجت كوه كمرهاي، در 62 سالگي رحلت نمود و بنا به وصيت ايشان، در مدرسه حجتيهي قم مدفون گرديد. |
11) 18ماه مي سال1804ميلادي:
ناپلئون بناپارت امپراتورفرانسه شد و مجلس سناي اين كشورتصويب كرد كه ازآن پس ناپلئون امپراتورمادام العمرفرانسه است. همچنين مجلس فرانسه برموروثي بودن اين مقام درميان وارثان ناپلئون صحّه گذارد. گفتني است كه دوران امپراتوري ناپلئون ديري نپاييد و درسال1814ميلادي خاتمه يافت. |
12) 18ماه مي سال1915ميلادي:
مهاتما گاندي نخستين مجمع هندورا در حومه شهر احمد آباد هندوستان تأسيس كرد. گاندي خود اولين عضو اين مجمع بود و اعضاي آن زندگي خود را وقف مبارزات استقلال طلبانه هندو سعادت مردم اين كشور كرده بودند. مجمع هندو به تعبيري مركزمبارزه با انگليسي ها بود و گاندي به مبارزه بدون خشونت معتقد بود. سرانجام اين روش مبارزه گاندي و يارانش انگليسي ها را درهندوستان با مشكلات فراوان و عمده روبرو كرد. |
13) 18ماه مي سال1644ميلادي:
قوم منچو ديوار بزرگ چين را تصرف كرد. پيش ازقوم منچو سلسله مينگ درچين تسلط داشت و درهمين زمان بود كه ورود اروپاييان بويژه انگليسيها به اين سرزمين آغازشد. شايان توجه است كه ساختمان ديوارچين درسال204 قبل ازميلاد به پايان رسيد و دربناي آن بيش از300000تن ازمجرمان سياسي و اميران جنگي شركت داشتند. |
14) مرگ "پير بومارْشِه" نويسنده برجسته فرانسوي (1799م):
پيِر آگوسْتين كارون دو بومارْشِه، نويسنده و نمايشنامهنويس فرانسوي در دوم فوريه 1732م در پاريس به دنيا آمد. پدرش ساعتساز معروفي بود كه از ذوق هنري بهره داشت و خانواده خود را به موسيقي و تئاتر و شعر علاقهمند ساخت. از اينرو، بومارشه از نوجواني به حرفه پدر روي آورد و پس از ساختن ساعتهاي خوب براي درباريان و شاه، به دربار راه يافت. او در مدت كوتاهي، ترقي زيادي كرد به طوري كه به زودي در شمار اشراف درباري واقع شد. با اين حال، پس از چندي به علت نوشتن مقاله درباره مقامات قضايى و رسوا كردن آنها دستگير و محكوم شد و با انتشار كتاب چهار بخش خاطرات، از خود دفاع نمود. وي در سالهاي پس از آن مدتي به كارهاي سياسي پرداخت و از طرف دولت فرانسه، راهي ماموريتي در هلند گرديد. در طي سالهاي بعد، با وجودي كه بومارشه بيشتر وقت خود را به كارهاي دولتي مشغول بود، با اين وصف آثار متعددي نوشت كه برخي از آنها همچون ريشتراش اُسويل و عروسي فيگارو و مادر مقصرْ، شهرتي فراواني يافت. بومارشه شخصيتي فعال و ذهني تابناك داشت، درباره همه امور، انديشههاي تازه عرضه ميكرد و از بيشتر هنرها بهرهمند بود. شهرت بومارشه، بيشتر به دو كمدي او به نامهاي ريشتراش اسويل و مادر مقصّر، كه در نوع خود آثاري بينظير بودند كه نه از چيزي تقليد شده و نه كسي توانست از آنها تقليد كند. خاطرات او نيز تحسين عموم را برانگيخت و او را در شمار نويسندگان تراز اول قرار داد. بومارشه خود گفته است كه ادبيات برايش تنها يك تفنّني به شمار ميآمد. اما دستنويس آثارش ثابت ميكند كه وي نويسندهاي دقيق بوده و در نوشتههايش، تيزهوشي و زيركي بسيار به كار ميبرده است. پير آگوستين بومارشه سرانجام در هجدهم مه 1799م بر اثر سكته قلبي در 67 سالگي درگذشت. |
15) آغاز عمليات استعماري ارتش فرانسه براي اشغال الجزاير (1830م):
كشورهاي استعماري طي سدههاي گذشته سعي داشتند تا به هر طريقي با تصرف نواحي گوناگون جهان، حضور خود را بر اين نقاط تحميل كنند و به مستعمرات خود بيفزايند. در اين ميان، فرانسه از پيشگامان استعماردر قاره اروپا بود كه به دنبال بهانهاي بود تا به كشور الجزاير در شمال قاره افريقا يورش برد. در نهايت در 18 مه 1830م پادشاه مستبد فرانسه به بهانه آن كه فرمانرواي الجزاير، سه سال پيش از آن، براي وصول هفت ميليون فرانك طلب اين كشور از فرانسه، پاريس را تهديد كرده بود، دستور حمله به الجزاير را صادر كرد. اما بر خلاف تصور دولتمردان فرانسه، مردم الجزاير در مقابل حمله به كشورشان به شدت مقاومت كردند و حتي پس از اشغال اين كشور توسط سربازان فرانسوي، امير عبدالقادر الجزايري، سالها با آنها مبارزه كرد. با اين وصف، به دليل برتري تجهيزات فرانسويان، آنان پس از كشتار مردم و سركوب مقاومت آزاديخواهان الجزاير، بر اين كشور مسلط شدند. اگر چه استعمارگران فرانسوي پس از تسلط بر الجزاير، به غارت منابع اين كشور پرداختند، اما سرانجام مبارزات مردم منجر به استقلال الجزاير در سال 1962م گرديد. |
16) تولد "برتراند راسل" فيلسوف و نويسنده معروف انگليسي (1872م):
برترانْدْ آرتور ويليام راسل نويسنده معروف و فيلسوف معاصر انگليسي در 18 مه 1872م در انگلستان به دنيا آمد و در كودكي زبانهاي فرانسوي و آلماني را فرا گرفت. وي در 18 سالگي وارد دانشگاه كمبريج شد و با درجه ممتاز در رشته فلسفه فارغ التحصيل گرديد. راسل پس از پايان تحصيلات به مطالعه مكاتب فكري مختلف پرداخت و ديدگاههاي خود را در مورد اين مكاتب به رشته تحرير در آورد. وي پس از گرايش به منطق، كتاب اصول رياضيات را در سال 1903م به نگارش درآورد و در آن ثابت كرد كه رياضيات قسمتي از علم منطق است. در اين كتاب كه توجه تمام متفكرين معاصر را به خود جلب كرد، راسل مكتب تازهاي را در منطق رياضي به وجود آورد. همچنين اين كتاب به دليل اهميت فراوان، در رديف سلسله كتابهاي صدگانه مهمي كه از آغاز بشريت تا آن روز نوشته شده، قرار گرفت. راسل با جنگهاي جهاني اول و دوم و نيز جنگ امريكا عليه ويتنام به مخالفت جدي پرداخت و حتي دادگاهي براي محاكمه غيابي دولتمردان امريكا تشكيل داد كه به نام او، به دادگاه راسل معروف شد. وي طرفدار آزادي مطلق و نامحدود روابط انساني و اجتماعي بود و علناً با دين و مذهب مخالفت ميكرد. راسل معتقد است كه ارزش يك نفر آزاد انديش به افكار و عقايد او نيست بلكه به طريقي است كه آن عقايد را پذيرفته است. يك مرد آزاد هرگز در مقابل زور سر فرود نميآورد و تسليم آرزوها و هوسهاي خويش نميشود بلكه فقط از منطق و برهان تبعيت ميكند. راسل در سال 1950م به خاطر دفاع مداوم از بشريت و آزادي افكاري كه در آثارش فراوان يافت ميشود، به دريافت جايزه ادبيات نوبل مفتخر شد.اساس فلسفه راسل، منطق اوست. نظريات او در باب مابعدالطبيعه و اخلاقيات و ماهيت رابطه ذهن و ماده، در دوره حيات او دستخوش تحولات عميق بوده است، ولي در طي اين تحولات، هيچ گاه از كوشش در راه آوردن فلسفه به صورت يك علم، منحرف نشده است. نظريات راسل در مذهب و اخلاق با آنچه مرسوم زمان بود سازش نداشت. اگرچه وي در محيطي مذهبي بار آمده بود، با اين حال به اين نتيجه رسيد كه اعتقادات مذهبي با علوم جديد ناسازگار و اخلاقيات مسيحي در مواردي نامعقول است. باوجود اين، راسل معتقد بود كه ميان دين و علم، ستيزي نيست چرا كه علم به قبول يا انكار دين نيازي ندارد. وي در عين حال تاكيد ميكرد كه: خيلي احتمال دارد كه من بر خطا باشم. راسل از لحاظ آثار قلمي يكي از تواناترين نويسندگان و متفكران زمان خود بود و آثار متعددي به رشته تحرير درآورد كه اميدهاي نو، اخلاق، معماهاي فلسفه، تصوف و منطق و رؤوس فلسفه از آن جملهاند. برتراند راسل سرانجام در دوم فوريه 1970م در 98 سالگي درگذشت. |
17) اولين آزمايش هستهاي هندوستان (1974م):
با انجام اولين آزمايش هستهاي هند در 18 مه 1974م در صحراي راجستان در غرب اين كشور و نزديك مرز پاكستان، كشور هند پس از امريكا، شوروي، فرانسه، انگلستان و چين، ششمين كشوري بود كه از قدرت هستهاي برخوردار شد. بيست و چهار سال بعد در ماه مه 1998 م، هند 5 آزمايش هستهاي ديگر انجام داد و عملاً موفق به ساخت بمب هستهاي شد. به اين ترتيب، هند، با توجه به منازعه طولاني خود با پاكستان و نيز مطرح بودن به عنوان قدرت منطقهاي در جنوب آسيا، قدرت نظامي و سياسي خود را افزايش داد. اين امر تلاش پاكستان را نيز برانگيخت و پس از چندي اين كشور هم به جمع دارندگان بمب هستهاي پيوست. دستيابي هند به سلاح هستهاي نشان داد، تا وقتي كه قدرتهاي بزرگ دارنده اين سلاح، از انهدام زرّادخانه سلاحهاي كشتار جمعي خود اجتناب ميورزند، مسابقه تسليحاتي در جهان تداوم خواهد يافت و كشورهاي مختلف نيز در پي دستيابي به چنين تسليحاتي خواهند بود. |
18) فروپاشي رژيم ديكتاتوري "موبوتو سهسه سكو" در كشور افريقايي كنگو (1997م): ژنرال ژوزف موبوتو معروف به موبوتو سهسه سكو، رئيس ستاد ارتش كنگو بود، ولي در 25 نوامبر 1965م طي كودتايى، زمام امور را به دست گرفت. وي پس از آن، با اتخاذ روشي خودكامه، از اختيارات مجلس كنگو كاست و با حذف پست نخستوزيري، كليه اختيارات كشور را در دست خود گرفت. موبوتو ضمن تغيير نام كنگو به زئير، به تقليد از چين، نوعي انقلاب فرهنگي به راه انداخت و در جريان اين انقلاب كه آن را بازگشت به خويشتن ناميد، اقدامات مضحك و مبتذلي انجام داد. اين مسئله باعث شد تا جريان غربگرايى، بار ديگر به عنوان يك انديشه مترقي توسط او به كشور باز گردد. برقراري روابط با رژيم صهيونيستي، حمايت از شورشيان آنگولا، برگزاري انتخابات تحت فشارهاي بينالمللي، سركوبي اعتراضات مردمي و دانشجويى از اقداماتي بود كه در زمان حكومت سهسهسكو انجام شد. در اوايل دهه 1990م با پديدار شدن نشانههاي تغيير اوضاع در صحنه بينالمللي و وقوع تحول در كشورهاي ديكتاتوري، اعتراضات و تظاهرات داخلي بر ضد موبوتو در شهرهاي مختلف زئير شكل گرفت كه خواهان كنارهگيري او از قدرت و تشكيل يك كنفرانس ملي براي بررسي و تدوين قانون اساسي جديد بودند. از سوي ديگر، موبوتو كه با اعتراضات عمومي مواجه شده بود بحث حكومت دموكراتيك و تبديل حكومت به نظام چند حزبي را مطرح كرد و حتي يكي از رهبران مخالفان را به نخست وزيري منصوب نمود. اما اين اعمال نه تنها از اعتراضات نكاست بلكه تعداد زيادي از مردم در جريان اين درگيريها كشته و زخمي شدند. در سالهاي 1996 و 1997م مذاكرات جهت حل مناقشه بين لوران كابيلا رهبر مخالفان و موبوتو سهسه سكو انجام شد كه بدون نتيجه پايان يافت. ادامه زد و خورد بين شورشيان و نيروهاي دولتي سرانجام به شكست سهسه سكو و فرار او به مراكش در شانزدهم مه 1997م انجاميد. در نهايت، نيروهاي مخالف وارد پايتخت شدند و دو روز بعد در هجده مه 1997م، حكومت سي و دو ساله ديكتاتوري موبوتو سهسهسكو سقوط كرد. با فروپاشي دولت موبوتو، لوران كابيلا رهبر شورشيان به رياست جمهوري كنگو رسيد و دور تازهاي از حوادث اين كشور آغاز شد. |