بعضی از شرایط وقف و مقررات وقف در قانون.

در این مقاله به تعریف وقف و بعضی از شرایط وقف و مقررات وقف در قانون اشاره خواهیم کرد. با راسخون همراه شوید
دوشنبه، 28 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بعضی از شرایط وقف و مقررات وقف در قانون.
مقدمه:
" وقف " یکی از نهادهای حقوقی مترقی و پیشرو حقوق اسلامی است که آرزومندی بشر برای ماندگاری و بقای جاودانه را بر ملا می سازد. در این تحول و دگرگونی حقوقی، مالکیت خصوصی به سود اجتماع (کم و زیاد) از بین می رود (کاتوزیان، 1372: 62) و مالکیت جدیدی، از طریق تولد شخص حقوقی، به وجود می آید.

ایجاد این عمل حقوقی و شرایط آن بالتبع شناخت ویژگی ها و خصایص وقف و بررسی آثار آن نیازمند فرصت و زمان بسیاری است و از حوصله این تحقیق خارج است.

بررسی سیر تحول و تکامل مباحث فقهی و حقوقی سرگذشت یک نهاد حقوقی مفید را به خوبی تصویر می کند. در اینجا، بنا به اقتضای تحقیق، با قناعت و خوشه چینی از این مباحث، تعریف و شرایط وقف (1) و آثار آن (2) مورد بررسی قرار می گیرد.

همچنین وقف یکی از عقود معین در قانون مدنی است که در دسته عقود عینی جای می گیرد. به این معنا که علاوه بر ایجاب و قبول نیازمند قبض موقوف علیهم نیز است. اما مقررات وقف در قانون چیست؟ شرایط آن کدام است؟ در مقاله زیر با مفهوم عقد وقف و مقررات آن آشنا می شویم.
 

تعریف وقف
در زبان و ادب فارسی وقف به معنای ایستادن، نگهداشتن، منحصر کردن چیزی برای استفاده کسی، (دهخدا، 1372، ذیل اصطلاح وقف) امساک و اقامت کردن، (معین: 5047) آمده است. اصل واژه " وقف " لغتی عربی و به معنای توقف کردن، ایستادن، حبس کردن (زحیلی، 1422 ق: .7599) آمده است.


در اصطلاح علم حقوق و فقه، عمل حقوقی وقف از این معنای لغوی دور نیفتاده است؛ «نگاه داشتن و بازداشتن در همه جا مورد نظر است». (کاتوزیان، 1369: 116)تعاریف فقهای شیعه معمولاً یک سان و مشابه است: «الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه» (محقق حلی،1403 ق: 422)

یا «تحبیس العین و تسبیل المنفعه» (موسوی الخمینی، 1408ق: 511) (شیخ طوسی، بی تا: 286) یا برخی دیگر (علامه حلی، بی تا: 7) (شهابی، 1371: 78) فرموده اند:

«الوقف: عقد یفید تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه» یا «التحبیس الاصل و تسبیل الثمره» (خویی، 1410ق: 511). و «حقیقه الوقف تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه اوالثمره».

مفهوم این عبارات آن است که مالک عین مال خود را در راه خیر اختصاص دهد تا از منافع حاصله از آن عین مستمراً برای نیت واقف استفاده گردد.

در فقه اهل تسنن نیز با اختلافات اندک همین عبارات به کار می رود. از نظر جمهور فقهای حنفی، شافعی و حنبلی، وقف، حبس مالی است که با وجود عین، امکان انتفاع از آن وجود داشته باشد.

در این معنا ملک به عنوان ملک الله وقف می شود و واقف از تصرف در آن ممنوع می گردد. ولی در این معنا، حبس به معنای منع و منظور منع عین از آن که ملک باشد و مشمول تصرفات تملیکی باشد؛ است (زحیلی، 1422ق: 7601).

ولی ابوحنیفه، وقف را حبس عین توسط مالک و صدقه دادن منفعت آن در راه خیر است. در این معنا وقف قابل رجوع و موقوفه توسط مالک قابل فروش است. (زحیلی، 1414ق: 153) (ملکوتی فر، 1376: 141)

ماده 55 قانون مدنی ایران با استفاده از دیدگاه شیعی وقف را بدین صورت تعریف کرده است «وقف عبارت است از این که عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود».

در این ماده منظور از حبس آن است که مالک مال را برای همیشه از ملکیت خود خارج سازد و منظور از تسبیل آن است که منافع مال حبس شده برای مصارف خیریه که مایه خشنودی خداست یا برای اشخاص معین اختصاص یابد به نحوی که تصرفات مالکانه در مال ممنوع شود. (شهابی، 1371: 79) (امامی، 1368: 70)

در این صورت نقل و انتقال مالکیت مال از سوی واقف یا دیگران (ولو موقوف علیه) ممنوع است و حتی متولی جز در موارد خاص اختیار معامله ناقل مالکیت نسبت به مال موقوفه ندارد. تلف مال موقوفه بعضاً یا کلاً توسط واقف و دیگران امکان ندارد، به ارث نمی رسد و....(جعفری لنگرودی، 1380: 197)

در خصوص ماهیت وقف (عقد یا ایقاع بودن)، ارتباط یا وحدت یا اختلاف آن با مفاهیم دیگر مانند صدقه و حبس (حق انتفاع)، و اوصاف و اهداف وقف.

ضرورت یا عدم ضرورت بازنگری در نظرات و مقررات وقف، شرعی بودن یا نبودن وقف، مباحث پیچیده و متعددی میان فقها و حقوقدانان وجود دارد که ورود به آنها با هدف این تحقیق انطباق ندارد.
 

شرایط وقف

برای تحقق وقف، به عنوان یک عمل حقوقی، شرایط وارکان خاص ضروری است. این عمل حقوقی که در برخی از نظرات ایقاع تلقی شده است، به اعتقاد اکثریت فقها (نجفی: 5 و بعد) (انصاری و طاهری، 1384: 2195)

و حقوقدانان، (کاتوزیان، 1361: 156 و بعد) (جعفری لنگرودی: 203و بعد) (حمیتی واقف، 1383: 137) (امامی: 69) عقد محسوب می شود. قانون مدنی ایران در ماده 56 صراحتاً آن را عقد میان واقف و موقوف علیه (یا حاکم) معرفی نموده است.

بنابراین، با توجه به اینکه قانون مدنی به کلی هر دو نوع وقف عام و خاص را عقد معرفی کرده است، از ادامه ذکر جزئیات اختلاف نظر فقها و حقوقدانان خودداری می کنیم و در ادامه شرایط تحقق عقد وقف را ذکر می نمائیم.
 

تراضی

واقف و موقوف علیه به عنوان طرفین عقد تابع شرایط قراردادها از جمله حکم ماده 190 قانون مدنی هستند. مباحث متعددی در مورد تراضی مطرح می شود که برخی از آنها به اختصار ذکر می شود:
(الف) واقف
(ب) موقوف علیه
(ج) قبص
(د) ابراز اراده
(هـ) اثبات وقف
واقف با توجه به ویژگی ها و آثار عقد وقف تغایر و متفاوت و متعدد بودن واقف و موقوف علیه شرط است.

قانون مدنی صراحتاً اعلام کرده است «وقف بر نفس... باطل است (ماده 72). وقف به منظور مدد اجتماعی تحقق می یابد و باید متضمن قطع ارتباط صاحب مال با مال خود باشد. بنابراین واقف لزوماً غیر از موقوف علیه است. (کاتوزیان: 185)

واقف می تواند شخصاً یا از طریق نماینده خود ایجاب وقف را انشاء نماید. در مورد نماینده قراردادی، تردیدی در صحت عمل نیست ولی نمایندگان قانونی به ویژه قیم از این نوع تصرفات ممنوع هستند (مواد 1240 و بعد قانون مدنی).

قانون مدنی در ماده 57 خود دو شرط در مورد واقف ذکر کرده است «واقف باید مالک مالی باشد که وقف می کند و به علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است».

در مورد اهلیت در ادامه بررسی لازم بعمل می آید ولی در مورد شرط اول اختلاف نظر وجود دارد. برخی (جعفری لنگرودی:210) (موسوی الخمینی: مسأله 5)

وقف فضولی را به واسطه وجود این حکم باطل می دانند. برخی (کاتوزیان:183) (امامی، 1368: 75) (ملکوتی فر: 147) تصریح قانونگذار را تأکید بر لزوم مالکیت واقف تلقی و آن را جدای از سایر قراردادها نمی دانند.

برخی (جعفری لنگرودی: 205و 210) مالکیت توأمان عین و منفعت را شرط صحت وقف می دانند ولی مدنی در ماده 64 اعلام نموده است «مالی را که منافع آن موقتاً متعلق به دیگری می توان وقف نمود...».

مذاهب اربعه به جز مالکی معتقدند صاحب عینی که منافع آن را موقتاً واگذار کرده است، حق وقف دارد. (ملکوتی فر: 146) (زحیلی، 1422ق: 7609) در مورد وقف از ناحیه اشخاص حقوقی تردیدی جدی قابل تصور نیست.

اگرچه کسانی که به شرط بودن قصد تقرب در وقف یا مشاع بودن اموال اعتقاد دارند، این امر را در مورد این گونه اشخاص قابل پذیرش نمی دانند. (الزریقی، 2004: 63 و 64)
 

موقوف علیه

موقوف علیه شخص یا اشخاصی حقیقی یا حقوقی هستند که حق بهره برداری از منافع مال موقوفه را پس از تحقق عقد پیدا می کنند. براساس این که موقوف علیه معین و محصور باشد یا نباشد وقف به خاص و عام تقسیم می شود.

وقف عام ممکن است برای اشخاص نامعین بوجود آید یا برای جهات و اهداف خیر مورد نظر واقف. تمایز وقف عام و خاص از جهات متعددی از جمله، تحقق عقد (قبول، قبض) آثار عقد، اداره موقوفه و سایر موارد مؤثر است.

قانون مدنی ایران
قانون مدنی ایران به تبعیت از فقهای شیعه شرایط چندگانه ای را در موقوف علیه شرط نموده است.

ماده 69 قانون مدنی مقرر می دارد «وقف بر معدوم صحیح نیست مگر به تبع موجود». ماده بعد نیز افزوده است

«اگر وقف موجود و معدوم معاً واقع شود نسبت به سهم موجود صحیح و نسبت به سهم معدوم باطل است». در ماده بعد آمده است «وقف بر مجهول صحیح نیست». بنابراین حداقل وجود دو شرط موقوف علیه به هنگام تحقق عقد ضروری است.

یک-موجود بودن- منظور از موجود بودن، وجود خارجی یا علی رغم اختلاف نظر فقها قابلیت تصور حقوقی (حمل) در زمان وقف مال به سود موقوف علیه می باشد.

بنابراین وجود موقوف علیه در لحظه عقد شرط است. وقف بر معدوم باطل است. با این حال، در وقف عام اعم از وقف بر جهت خیر یا موقوف علیه نامحصور وجود چنین شرطی ضروری نیست.

دو-معلوم بودن موقوف علیه. منظور از این شرط آن است که موقوف علیه اعم از خاص یا عام مجهول نباشند و قابل تشخیص و شناسایی و احراز تلقی گردند.

تردید در موقوف علیه بدین معنا که موقوف علیه مردد میان دو یا چند شخص یا امر خیر باشد موجب بطلان تلقی می شود. در کتب فقهی فروعات زیادی در مورد این شرط دیده می شود.

سه-برخی معتقدند (امامی: 77) (شهابی: 89) (کاتوزیان: 198 و بعد) اهلیت تملک موقوف علیه نیز شرط است. تأکید بر این شرط از تصریح برخی از فقها به اینکه موقوف علیه باید از کسانی باشد که تملک او شرعاً درست باشد ناشی می شود. (انصاری و طاهری: 2198)

این امر در فقه اهل تسنن نیز دارای سابقه است و فقهای سنی نیز بعضاً اهلیت تملک را شرط قرار داده اند. (انصاری و طاهری: 2198)

اما به نظر می رسد وجود این شرط با توجه به این که اموال موقوفه شخصیت حقوقی مستقلی را تشکیل می دهند و مال موقوفه متعلق به موقوف علیه نمی باشد، قابل پذیرش نباشد. (جعفری لنگرودی: 207)

در هر حال شرط بودن وجود خارجی ما را از ذکر این امر بی نیاز می سازد. در این قسمت ذکر دوباره این که واقف نمی تواند همان موقوف علیه باشد مفید است. ضمناً حجر موقوف علیه تأثیری در تحقق عقد ندارد و نماینده قانونی وقف را قبول و مال را قبض می کند (ماده 63 قانون مدنی)
 
 مقررات وقف در قانون

ماده 55 قانون مدنی عقد وقف را چنین تعریف می کند:
وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.

بنابراین، همانطور که از تعریف فوق برمی آید، وقف عقدی است که واقف عین مال (نه منافع حاصل از مال را) حبس می کند و منافع مال در جهتی که واقف انتخاب می کند به کار گرفته می شود.

انواع وقف کدام است؟ 
وقف در یک تقسیم بندی کلی به وقف عام و وقف خاص تقسیم می شود:

1- وقف عام:
زمانی وقف از نوع عام است که موقوف علیهم غیر محصور یا نامحدود باشند.

2- وقف خاص:
این نوع وقف در زمانی مطرح می گردد که موقوف علیهم محدود و محصور باشند.

در وقف مقررات ایجاب و قبول چگونه رعایت می می شود؟
به موجب مقررات مذکور در قانون در عقد وقف ایجاب با واقف و قبول به شکل زیر است:

1- وقف عام:
در وقف عام، قبول با حاکم (در دوران کنونی با اداره وقف) است.

2- وقف خاص:
در این نوع وقف، قبول با طبقه اول موقوف علیهم است. فرض کنید فردی، مالی را وقف خویشاوندان نسبی خود می کند. به موجب ماده 862 قانون مدنی خویشاوندان نسبی شامل مواد زیر:

۱) پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد.
۲) اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها.
۳) اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها.

در اینجا اگر طبقه اول موقوف علیهم (یعنی پدر و مادر و اولاد . اولاد اولاد) قبول کنند و قبض نیز صورت بگیرد عقد وقف تحقق پیدا می کند. مقررات وقف در قانون

آیا قبض در عقد وقف لازم است؟
بله. قبض در وقف حتما باید وجود داشته باشد. چه همانطور که گفتیم وقف از عقود عینی است و تا زمانی که قبض نشود، عقد محقق نمی شود.

توجه کنید در وقف عام قبض با متولی و در صورت نبود او با حاکم است. 

ماده 59 قانون مدنی در این خصوص مقرر می نماید:

اگر واقف عین موقوفه را به تصرف وقف ندهد وقف محقق نمی‌شود و هر وقت به قبض داد وقف تحقق پیدا می‌کند.

نکته: در وقف فوریت شرط نیست. بنابراین هر زمان می توان مال وقفی را به قبض داد. 

نکته: اگر در میان موقوف علیهم فرد محجوری وجود داشته باشد، ولی یا قیم آنها می تواند مال موقوفی را از جانب آنها قبض کند. ماده 63 قانون مدنی چنین اشاره می کند:

 ولی و وصی محجورین از جانب آنها موقوفه را قبض میکنند و اگر خود واقف تولیت را برای خود قرار داده باشد قبض خود او کفایت‌ میکند.

وقف بر مقاصد نامشروع چه حکمی دارد؟ آیا چنین وقفی جایز است؟
فرض کنید الف خانه خود را وقف کرده تا در آن قمارخانه ای احداث شود. از آنجایی که قصد چنین معامله ای نامشروع است، وقف آن نیز باطل است.

ماده 66 قانون مدنی چنین بیان می کند:

وقف بر مقاصد غیر مشروع باطل است.

وقفی که در آن اضرار به طلبکاران وجود داشته باشد چه حکمی دارد؟ 

فرض کنید الف خانه خود را وقف کرده تا بیمارستانی در آن احداث شود و برای شفای بیماران سرطانی به کار گرفته شود. اما الف فردی است که دارای طلبکاران زیادی است. حال اگر، الف، خانه خود را وقف کند به طلبکاران زیان وارد می شود. در این صورت باید گفت که چنین وقفی که در جهت اضرار به دیّان یا طلبکاران است، منوط به تنفیذ طلبکاران خواهد بود.

ماده 65 قانون مدنی بیان می کند:

 صحت وقفی که به علت اضرار دیان واقف واقع شده باشد منوط به اجازه دیان است.

نکته: اگر قبض و اقباض مالی ممکن نباشد، وقف آن مال نیز باطل است. فرض کنید الف انگشتری ذی قیمت دارد که متاسفانه در اعماق دریا غرق شده است. بنابراین امکان تسلیم و قبض آن وجود ندارد؛ مگر اینکه موقوف علیه یا موقوف علیهم خود غواص ماهری باشد که بتواند انگشتر را از اعماق دریا بیرون کشد. 

آیا وقف به چیزی که وجود ندارد (به اصطلاح وقف بر معدوم) صحیح است؟

خیر. موقوف علیه یا موقوف علیهم باید به هنگام وقف حضور داشته باشد. مگر در یک استثناء:

وقف بر معدوم به تبع موجود صحیح است. فرض کنید الف پدربزرگی است که مال خود را برای نوه پسری اش که هنوز به دنیا نیامده، وقف می کند.

بررسی نکات مهم عقد وقف با  مقررات وقف در قانون
1- اگر وقف از نوع وقف خاص باشد واقف نمی تواند در دسته موقوف علیهم قرار بگیرد. این در حالی است که در وقف عام اشکالی بر این امر وارد نیست و واقف می تواند خود در دسته ی موقوف علیهم باشد.

2- اگر چیزی از منظر عرف و عادت داخل در وقف باشد، جز وقف حساب می شود. فرض کنید الف باغ خود را وقف ساخت خانه برای اقشار نیازمند می کند. درختان موجود در باغ نیز داخل در وقف هستند.

3- متولی وقف می تواند حق الزحمه ای به نام حق التولیه دریافت کند.

4- در عقد وقف، متولی نمی تواند تولیت را به فرد دیگری واگذار کند. مگر اینکه واقف این اجازه را به او دهد. همچنین اگر شرطی برای مباشرت متولی در نظر گرفته نشده باشد، متولی می تواند وکیل بگیرد.

5- در وقف ممکن است دو یا چند متولی وجود داشته باشد. در این صورت باید نحوه فعالیت آنها مشخص شود. اگر متولیان به صورت استقلالی فعالیت کنند فوت هر کدام به فعالیت دیگری لطمه ای وارد نمی کند. اما اگر فعالیت آنها به صورت اجتماعی باشد، در صورت فوت یکی از آنها، دادگاه فرد دیگری را به متولیان اضافه می کند.
آیا امکان برکناری متولی وجود دارد؟

هر چند اصولا نمی توان متولی را برکنار کرد؛ مگر در دو جا:

1- برکناری متولی در عقد وقف شرط شده باشد.

2- خیانت متولی آشکار شود.

نکته:
اگر صفت و وصف خاصی در متولی شرط شده باشد اما بعدا معلوم شود که متولی فاقد چنین صفتی بوده است، منعزل (عزل خود به خود) می گردد. فرض کنید آقای الف خانه خود را وقف ساخت مسجد کرده است.

آقای ب نیز متولی وقف است. آقای الف به دلیل وصف امانتداری و امین بودن ب او را متولی قرار می دهد. حال مشخص می شود که او فاقد چنین صفتی است. در این صورت، آقای ب برکنار می شود. 

ماده 79 چنین مقرر کرده است:

واقف یا حاکم نمیتواند کسی را که در ضمن عقد وقف متولی قرار داده شده است عزل کنند مگر در صورتی که حق عزل شرط شده باشد‌و اگر خیانت متولی ظاهر شود حاکم ضم امین میکند.

آبا مال وقفی را می توان فروخت؟ مقررات وقف در قانون

بله. امکان فروش مال وقفی وجود دارد. البته با در نظر گرفتن دو شرط:

1- مال موقوفه منجر به خرابی شود. به طوریکه دیگر نتوان از آن منتفع شد.

2- در صورتی که بین موقوف علیهم درگیری پیش آید که بیم سفک دماء (خون ریزی) وجود داشته باشد.

مواد 88 و 349 قانون مدنی در این خصوص مقرر می کنند:

 بیع وقف در صورتی که خراب شود یا خوف آن باشد که منجر به خرابی گردد به طوری که انتفاع از آن ممکن نباشد در صورتی جایز است‌ که عمران آن متعذر باشد یا کسی برای عمران آن حاضر نشود.

ماده 349:
بیع مال وقف صحیح نیست مگر در موردی که بین موقوف‌ علیهم تولید اختلاف شود به نحوی که بیم سفک دماء رود یا منجر بخرابی ‌مال موقوفه گردد و همچنین در مواردی که در مبحث راجع به وقف مقرر است.

بنابراین، اصولا، امکان بیع یا فروش مال موقوفه وجود ندارد.

در چه صورتی مال موقوفه صرف امور خیریه می شود؟
در دو فرض مال موقوفه صرف استفاده در امور خیریه می شود:

1- در صورتی که واقف مشخص نکرده باشد منافع مال موقوفه در چه جهتی استفاده شود. فرض کنید واقف گفته مال خود را وقف کردم تا از محل آن برای ایرانیان خرج شود.

2- در فرضی که منافع مال موقوفه در فرضی که مدنظر واقف بوده ناممکن شود. فرض کنید الف خانه خود را وقف سالمندان کرده اما غافل از آنکه خانه در طرح شهرداری قرار دارد.

ماده 91 قانون مدنی چنین بیان می کند:
در موارد ذیل منافع موقوفات عامه صرف بریات عمومیه خواهد شد:
 ۱- در صورتی که منافع موقوفه مجهول ‌المصرف باشد مگر اینکه قدر متیقنی در بین باشد.
۲- در صورتی که صرف منافع موقوفه در مورد خاصی که واقف معین کرده است متعذر باشد.


نتیجه گیری 
وقف یکی از عقود معین در قانون مدنی است. قانون گذار عقد وقف را در دسته عقود عینی بر شمرده است. به این معنا که مال موقوفه باید مورد قبض و اقباض قرار بگیرد (صرف ایجاب و قبول کافی نیست).

بنابراین، اگر مال وقفی مورد قبض و اقباض قرار نگیرد، عقد وقف تحقق پیدا نمی کند. گفتیم، وقف بر دو نوع است: وقف عام و وقف خاص. وقف عام وقفی است که موقوف علیهم در آن غیر محصور و نامشخص هستند.

اما در وقف خاص، موقوف علیهم، مشخص و محصور هستند. در وقف خاص قبولی با حاکم و قیض آن با متولی و در نبود متولی با حاکم است. اما در وقف خاص، قبولی و قبض با طبقه اول موقوف علیهم است.

در وقف، واقف یا هر شخص دیگری می تواند متولی قرار بگیرد. به این معنا که اداره امورمال وقفی با او باشد. اگر دو یا چند شخص به عنوان متولی انتخاب شوند، باید دید که اداره مال موقوفه میان آنها به صورت استقلالی است .

و یا اجتماعی. اگر اداره مال موقوفه به صورت استقلالی باشد در این صورت فوت هر کدام از متولیان خللی به فعالیت بقیه وارد نمی کند. اما اگر اداره مال موقوفه به صورت اجتماعی باشد، در صورت فوت متولی، دادگاه شخص دیگری را اضافه می کند.

همچنین، می توان ناظر به متولیان اضافه کرد. ناظر نیز به دو نوع ناظر اطلاعی و ناظر استصوابی است. اگر ناظر از نوع استصوابی باشد همه تصمیمات باید به تصویب او برسد؛ حال آنکه ناظر اطلاعی تنها باید در جریان اداره امور باشد.

* این مقاله در تاریخ 1402/3/22 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط