ايجاد مهارت کنترل هيجانها در نوجوانان

دوره جواني و نوجواني دوره جوشش هيچان هاي آدمي است، آنان بايد راه هاي تشخيص هيجان را در خود و ديگران بياموزند و روش هاي مقابله با هيجان ها و کاهش تأثيرات اين پديده را در رفتار تمرين نمايند. خشم، اندوه، نفرت، پرخاش و ... در صورتي که کنترل نشوند بهداشت رواني را به طور جدي تهديد مي کنند. کنار آمدن با اين فشارهاي رواني نمونه اي از مهارت هاي
دوشنبه، 4 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايجاد مهارت کنترل هيجانها در نوجوانان
ايجاد مهارت کنترل هيجانها در موجودات
ايجاد مهارت کنترل هيجانها در نوجوانان


دوره جواني و نوجواني دوره جوشش هيچان هاي آدمي است، آنان بايد راه هاي تشخيص هيجان را در خود و ديگران بياموزند و روش هاي مقابله با هيجان ها و کاهش تأثيرات اين پديده را در رفتار تمرين نمايند.
خشم، اندوه، نفرت، پرخاش و ... در صورتي که کنترل نشوند بهداشت رواني را به طور جدي تهديد مي کنند. کنار آمدن با اين فشارهاي رواني نمونه اي از مهارت هاي زندگي به شمار مي روند. زندگي کردن در دنياي هزاره سوم و توسعه يافته و محيط هاي پرتراکم شهري نيازمند تصميم گيري هاي بي شماري در امر تحصيل شغل، ازدواج و دهها متغير ديگر است و فرد را در فشار رواني يا فرصت هاي متعدد قرار مي دهد، تداوم اين فشارها فرد را از حالت طبيعي و تعادل خارج مي سازد. يأس، نااميدي، اضطراب مزمن و افسردگي از نتايج قرار گرفتن در محيط هاي پرتنش و پرفشار است که در اين مقوله هم نقش مهارت ضروري اين وضعيت در درجه اول قرار دارد. اين مهارت به فرد کمک مي کند تا منابع و زمينه هاي فشار رواني را شناسايي کند تا پس از شناخت راه هاي اثرگذاري بر فشارهاي رواني در کنترل آثار مخرب اين نيروها موفق باشد. از طرفي مهارت انعطاف پذيري راهنماي فرد خواهد شد تا در صورت عدم مقابله با فشارها بتواند در محيط زندگي خود تغيير به وجود آورد و برخي از منابع فشار را از خود دور سازد.
صبر، حوصله، پذيرش ابتلاها و آزمايش ها، همگي از ابزارهاي ايجاد انعطاف و تحمل در آدمي خواهند بود.
ميزان فشارهاي رواني در زندگي را نمي توان به صفر رساند. اما راه هايي براي مقابله با آن ها وجود دارد. براي مثال، مي توان به گونه اي عمل کرد که منابع فشارهاي رواني کاهش يابد. به علاوه، ايجاد تغيير در محيط فيزيکي يا شيوه ي زندگي، برخي منابع فشارزا را از بين مي برد. معمولا «ارزيابي شناختي»(1) شخص از موقعيت فشارزا، نحوه ي مواجهه ي او را با آن موقعيت مشخص مي سازد. اين ارزيابي هاي شناختي، همواره چهارچوب منطقي ندارند و در بسياري موارد تحليل هاي افراد از «موقعيت» مخدوش مي گردد. مکاتب درماني شناختي نگر، اين خدشه هاي منطقي را «خطاهاي شناختي»(2) مي نامند. اين خطاهاي شناختي عموما فشارهاي رواني شديدي به همراه دارند و در برخي موارد، سلامت رواني فرد را به طور جدي تهديد و اقدامات درماني را اجتناب ناپذير مي کنند. در اين ميان، نکته جالب اين است که تا حدود زيادي مي توان ارزيابي هاي صحيح شناختي را به افراد آموزش داد. پي آمد چنين مداخله ي مفيدي، ايجاد تغييرات مثبت در نگرش آنان و بالطبع کاهش ميزان فشار رواني است. ايجاد سازمان شناختي منطبق با واقعيت ها، به راستي مهارتي ارزش مند و ابزار بي بديل تأمين بهداشت رواني است.

پي نوشت :

1- Cognitive evaluation.

منبع: کتاب مهارتهاي زندگي




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط