تشیع در دورهى امام رضا(ع)
1. زندگی نامهى مختصر امام رضا(ع)
نام مادر آن حضرت را نجمه، تکتم، سکن نوبیه، ام البنین ،(3) اروی و خیزران ذکر کرده اند و گویا پس از ولادت امام رضا(ع) طاهره نامیده شده است.(4) و لقبش را «شقراء» گفته اند.(5)
لقبهای آن حضرت را صابر، رضی، وفی، صدیق و رضا دانسته اند(6) که به «رضا » شهرت بیشتری دارد.(7)
2. امام کاظم(ع) و حاکمان
1-2. امام رضا(ع) و هارون
البته این سخن به معنای همراهی کامل هارون با امام رضا(ع) نیست، بلکه بدان معناست که هارون به دلیل تظاهر به بی طرفی در شهادت امام کاظم(ع) یا دلایل دیگر، درصدد آزار امام رضا(ع) و شیعیانش برنیامد و گویا آن حضرت نیز از این تصمیم هارون آگاه بود که وقتی برخی شیعیان از اظهار امامت ایشان به طور آشکار ترسناک بودند، فرمود: هارون بر من دست نخواهد یافت.(10) آن حضرت در روایات متعددی با اطمینان اعلام کرده اند که از ناحیهى هارون به ایشان آسیبی نخواهد رسید؛(11) به علاوه چنانکه از روایتی برمی آید، هارون یک مرتبه امام را احضار نمود که به ایشان آزاری برساند، اما موفق نشد و خودش اعتراف کرد که من قصدی داشتم، اما خداوند قصد دیگری کرد.(12)
2-2. امام رضا(ع) و امین
3-2. امام رضا(ع) و مأمون
مأمون به سبب مشغله های فراوان ماه های نخستین خلافتش ، در ابتدا با امام رضا(ع) کاری نداشت و آن حضرت نیز در مدینه به فعالیتهای فرهنگی، علمی و رهبری شیعیان اشتغال داشتند، اما طولی نکشید که مأمون از وجود امام رضا(ع) در مدینه احساس خطر کرد و تصمیم گرفت آن حضرت را به مرکز خلافت احضار نماید، تا از این راه ایشان را از نزدیک زیر نظر داشته باشد.
الف) دعوت امام رضا(ع) به خراسان
به هر صورت، مأمون امام رضا(ع) را به مرو دعوت کرد و آن حضرت نخست این دعوت را به علتهای گوناگون نپذیرفت، اما مأمون چندین بار به آن حضرت نامه نوشت و بر این کار اصرار ورزید تا آنکه امام رضا(ع) دانست که مأمون از ایشان دست برنمی دارد و چاره ای جز پذیرش این دعوت ندارد.(17) از این رو، آن حضرت تصمیم گرفت به خراسان بیاید، اما چون از فرجام کارش آگاه بود، نگرانی و ناخرسندی خود را از این سفر نشان می داد و به گونه ها ی مختلف اظهار می نمود. وداعهای متعدد با مرقد شریف رسول خدا(ص) در مدینه، چگونگی این خداحافظی ها،(18) سخنان و سفارشهای ایشان به خانواده اش در آستانهى این سفر(19) و حتی تصریح آن حضرت به اینکه دیگر به مدینه باز نخواهد گشت،(20) همگی نشان دهندهى آن است که آن حضرت از روی اجبار و اکراه به دعوت مأمون پاسخ مثبت داده اند.
مسیر امام رضا(ع) از مدینه تا خراسان
امام رضا(ع) در نیشابور
کلمهى لا اله الا الله دژ من است، هر کس در دژ من وارد شود، از عذاب من در امان خواهد بود».
پس از آنکه مرکب امام به حرکت درآمد، حضرت سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود:
بشروطها و أنا من شروطها؛ البته شروطی دارد و من از شروط آن هستم.(25)
دراین حدیث که به دلیل ناب بودن سلسلهى اسنادش، به سلسلة الذهب معروف است، امام رضا(ع) اساسی ترین پایهى ایمان به یگانگی خداوند متعال را، پذیرش امامت خود- که به معنای پذیرش امامت سایر امامان(ع) نیز هست- معرفی نموده است.
پي نوشت :
1- الارشاد...، ج 2، ص 247؛ البته ولادت ایشان را در سال 151 و 153 نیز نقل کرده اند ر.ک: مناقب آل ابی طالب(ع)، ج 4، ص 367.
2- همان.
3- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص 313.
4- مناقب آل أبی طالب، ج 4، ص 367.
5- أربلی، أبوالحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح، کشف الغمة، ج 3، ص 53.
6- مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 367.
7- کشف الغمة، ج 3، ص 53.
8- تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 430 و 442.
9- بحارالأنوار، ج 49، ص 100و 144.
10- الارشاد...، ج 2، ص 255.
11- همان؛ مناقب آل ابی طالب(ع)، ج 4، ص 339-340.
12- بحارالأنوار، ج 49، ص 116.
13- همان، ص 144.
14- تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 444 به بعد.
15- ابن طقطقا، محمدبن علی، تاریخ فخری، ص 300.
16- الکافی، ج 1، ص 555؛ الارشاد...، ج 2، ص 259.
17- همان.
18- عیون أخبار الرضا(ع) ج 2، ص 217.
19- همان، ص 218.
20- مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 340.
21- الکافی، ج 1، ص 555.
22- عیون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 218.
23- الکافی، ج 1، ص 555.
24- تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 448؛ ابن طاووس حسنی، عبدالکریم، فرحة الغری...، ص 131.
25- ... سمعت الله جل جلاله یقول: لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی، قال: فلما مرت الراحلة نادانا: بشروطها و انا من شروطها، ر.ک: صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص 25.
/س