بررسی و تبیین مبانی عملیات ویژه در حکومت اسلامی مبتنی بر منابع دینی

کارویژه‌های مختلفی برای سازمان‌های اطلاعاتی تعیین گردیده که این کار ویژه‌ها گویای وظایف و رسالت اصلی آن سا زمان‌ها می‌باشد؛ مهم‌ترین کارویژه‌های سازمان اطلاعاتی در چرخه‌ی اطلاعات متبلور بوده که شامل
دوشنبه، 15 آبان 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
بررسی و تبیین مبانی عملیات ویژه در حکومت اسلامی مبتنی بر منابع دینی
بررسی و تبیین مبانی عملیات ویژه در حکومت اسلامی مبتنی بر منابع دینی

نویسنده: سیدهادی علامه

 

مقدمه

کارویژه‌های مختلفی برای سازمان‌های اطلاعاتی تعیین گردیده که این کار ویژه‌ها گویای وظایف و رسالت اصلی آن سا زمان‌ها می‌باشد؛ مهم‌ترین کارویژه‌های سازمان اطلاعاتی در چرخه‌ی اطلاعات متبلور بوده که شامل جمع‌آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل اطلاعات و اقدام اطلاعاتی می‌باشد. (مهدی زاده و جوادی، 1387: 253).
اقدام اطلاعاتی که آخرین حلقه در چرخه اطلاعات می‌باشد، مجموعه‌ای از اقدامات را بر روی یک طیف شامل می‌شود به نحوی که یک سر آن را انجام فعالیت‌های پیچیده‌ی اطلاعاتی و سر دیگر آن را انتشار و توزیع انواع محصولات اطلاعاتی در برمی‌گیرد. آنچه در این‌جا حائز اهمیت و در خور توجه می‌باشد این است که «عملیات ویژه» در سازمان‌های اطلاعاتی یکی از پیچیده‌ترین نوع از انواع فعالیت‌های اطلاعاتی می‌باشد که از قضا به شدت با ابعاد حاکمیتی، حقوقی، اطلاعاتی- امنیتی، سیاسی، اجتماعی، منطقه‌ای، بین‌المللی و- آنچه ا ز همه مهم‌تر است در اینجا- ابعاد شرعی و فقهی جامعه در ارتباط بوده و بین آنان ارتباط تأثیر و تأثر وجود دارد؛ به بیان دیگر می‌توان چنین عنوان نمود که عملیات ویژه از جمله فعالیت‌ها و اقدامات سازمان اطلاعاتی است که بر ابعاد یاد شده فوق تأثیر می‌گذارد و از سوی دیگر طراحی و هدایت این نوع خاص از فعالیت کامل تحت تأثیر همین ابعاد می‌باشد.
عملیات ویژه از ماهیت و انواع مختلفی برخوردار می‌باشد و از میان انواع آن، عملیات فیزیکی و از میان زیر مجموعه‌های عملیات فیزیکی، در اینجا عملیات حذف فیزیکی مدنظر می‌باشد؛ براین اساس موضوعیت طرح این مسأله آن است که بدانیم چنین عملیاتی با این ابعاد تأثیرگذاری گسترده و پیامدهای عام و خاص متصور برای آن در نظام تشیع از چه مبانی شرعی و فقهی برخوردار می‌باشد. بنابراین هدف از انجام این مقاله تبیین مبانی عملیات ویژه (حذف فیزیکی) در حکومت اسلامی مبتنی بر شرع و فقه می‌باشد که مبتنی بر آن چیستی مبانی عملیات ویژه (حذف فیزیکی) در منابع دینی (تشیع) مسأله و سئوال اصلی این مقاله بوده و چون این تحقیق از ماهیتی توصیفی برخوردار می‌باشد ضرورتی به بیان فرضیه وجود ندارد.
از حیث روشی این تحقیق از نوع تحقیقات بنیادین بوده که داده‌های مورد نیاز در آن به روش اسنادی و کتابخانه‌ای با ابزار فیش‌برداری گردآوری و در نهایت داده‌های به دست آمده مبتنی بر برخی روش‌های کیفی همچون استنباطی و تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.

مفهوم شناسی

1. عملیات اطلاعاتی

عبارت است از مجموعه اقداماتی که به صورت پنهان یا تحت پوشش، برای تحقق هدفی مشخص و با به کارگیری ابزارها و عوامل خاص و روش‌های کاری ویژه انجام می‌گیرد. (علوی، 1386: 19).

2. عملیات ویژه

مجموعه اقدامات پنهانی اطلاعاتی و عملیاتی بر روی سوژه با به کارگیری افراد، روش‌ها و ابزارهای خاص در قالب ترکیبی از انواع عملیات‌های اطلاعاتی با هدف تأثیرگذاری استراتژیک بر آن می‌باشد؛ براین اساس عملیات ویژه را می‌توان شاه‌کار فعالیت‌های اطلاعاتی نامید. مهم‌ترین مؤلفه‌های اجرای عملیات ویژه شامل:
* پنهان ماندن مداخله سرویس‌های اطلاعاتی در اجرا؛
* نوعی اعمال قدرت در حوزه حریف می‌باشد؛
* حوزه‌ی اجرا برون مرزی و یا به تعبیر حوزه‌ی غیرخودی می‌باشد؛
* منطبق با شرایط حاکمیتی و سیاسی کشورها معمولاً تنظیم و طراحی می‌گردد؛
توجه به اصل هزینه و فایده در اجرای آن بسیار حائز اهمیت می‌باشد. (برگرفته از: اصغری، 1389: 13-22).

3. منابع دینی

در اینجا مقصود منابع اجتهاد در فقه تشیع می‌باشد؛ منابع و مأخذی که صاحب‌نظران مسائل اسلامی و کارشناسان علوم دینی یعنی فقها و مجتهدین جامع الشرایط، احکام و قوانین الهی را از آنان استنباط و استخراج می‌نمایند و عبارتند از کتاب، سنت، اجماع و عقل.

مبانی نظری

1. ماهیت، هدف و حوزه عملیات اطلاعاتی

ماهیت عملیات اطلاعاتی، تأثیرگذاری بر هدف اطلاعاتی (یا سوژه) و واقعیت خارجی است و از حیث هدف، طیف گسترده‌ای از اهداف نظام سیاسی را پشتیبانی می‌کند. عملیات‌های اطلاعاتی مانند عملیات روانی، جریان‌سازی، اخلال‌گری، نفوذ و نظایر آن، در راستای تأمین امنیت داخلی و مبارزه با جریانات تروریستی و گروه‌های برانداز داخلی کاربردی حیاتی دارند. در نتیجه به لحاظ حوزه عملیاتی، عملیات اطلاعاتی می‌تواند هم در حوزه داخلی و هم در حوزه خارجی یا حریف انجام شود. عملیات اطلاعاتی به لحاظ سنخ شناسی به چهار دسته مشخص عملیات روانی، عملیات جریانی، عملیات اخلال‌گری و عملیات فیزیکی قابل تقسیم است که این تقسیم‌بندی براساس ماهیت سوژه عملیات و نوع تأثیرگذاری دارای تفکیک مشخصی است. (برگرفته از: نجفی، 1385: 17-19).

2. ویژگی‌های عملیات ویژه

طبقه‌بندی این نوع عملیات، به کلی سری می‌باشد و حتی معمولاً با گذشت زمان نیز از طبقه‌بندی آن کاسته نمی‌شود.
سطح اهداف تعیین شده در این نوع عملیات، استراتژیک می‌باشد.
متشکل از مجموعه‌ای از عملیات‌های اطلاعاتی می‌باشد. (برگرفته از: اصغری، 1389: 19).
حوزه انجام این نوع عملیات، حوزه حریف بوده لکن استثناء بردار نیز می‌باشد و در برخی موارد خاص می‌تواند در حوزه خودی نیز برگزار گردد.
توسط افراد ویژه محقق می‌گردد.
ابزارهای ویژه خاص در آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. (برگرفته از اصغری، 1389: 19).
افشاء یا انتساب آن به یک دولت، سازمان، ارگان، فرد یا گروه تبعات سوء سیاسی، حقوقی، اجتماعی و حتی نظامی به همراه خواهد داشت. (برگرفته از: اصغری، 1389: 19).
مبتنی بر تشریفات حقوقی و قانونی و غیرقابل انجام می‌باشد.
از ماهیتی تهاجمی- تدافعی برخوردار می‌باشد.
به شدت متکی به خلاقیت، هوشمندی و نبوغ انسانی می‌باشد.
از جمله استراتژی‌های جنگ، دفاع و تهاجم نامتقارن به حساب می‌آید.

3. اهداف عملیات ویژه

فعالیت‌ها و عملیات‌های اطلاعاتی در راستای اهداف متعدد و مختلف طراحی و هدایت می‌گردند؛ برخی از هدف‌های کلان این نوع عملیات از قرار ذیل می‌باشد:
مقابله به مثل؛
نشان دادن اشراف و اقتدار؛
ایجاد ارعاب و ترس؛
وارد نمودن لطمات و آسیب‌های استراتژیک به حریف؛
حمایت و پشتیبانی؛
تثبیت و تحکیم شرایط موجود؛
تغییر موازنه قدرت؛
ایجاد اختلال، اختلاف و چند دستگی؛
تشویش، شبه افکنی و تزلزل؛
رهایی گروگان؛
امحاء سرنخ و اسناد؛
فروپاشی و براندازی؛
جریان‌سازی؛
ترانزیت و جابجایی افراد یا اشیاء خاص؛
ربایش فرد یا اسناد؛
فریب؛
پیشگیری؛
و... .

4. سنخ‌شناسی عملیات ویژه

همان‌گونه که عنوان گردید، «عملیات ویژه» نوع خاصی از عملیات‌های اطلاعاتی می‌باشد. می‌توان آن را در دسته‌های انواع عملیات اطلاعاتی تقسیم‌بندی نمود که از قرار ذیل می‌باشد:
عملیات فیزیکی؛
عملیات اخلال‌گری؛
عملیات روانی؛
عملیات جریانی؛
برخی از مصادیق عملیات ویژه که ذیل چهار دسته فوق جای می‌گیرند شامل حذف فیزیکی، انفجار، جریان‌سازی و فعالیت‌های نهضتی، خراب‌کاری و... می‌باشد.

5. تبیین منابع دینی (منابع اجتهاد در فقه شیعه)

الف) کتاب

اولین و مهمترین وسیله فهم و استنباط احکام الهی، کتاب خدا یعنی قرآن می‌باشد: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ» یعنی «و ای پیامبر! بر تو کتابی نازل کرده‌ایم که بیان کننده هر چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است». (نحل/89).
باید توجه داشت که قرآن منبع و مأخذ اصلی برای استنباط احکام شرعی و مقررات الهی است به طوری که هیچ حکمی نباید مخالف قرآن باشد، چنانچه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «ما وافق کتب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه» یعنی «آن چه موافق کتاب خدا است بگیرید و آنچه را مخالف آن است رها کنید». (کلینی، ج1: 69).

ب) سنت

سنت به معنای راه، روش، طریقه و آئین در اصطلاح فقهی به معنی قول، فعل و تقریر معصوم (علیهم السلام) می‌باشد.

قول معصوم:

گفته‌ها و سخنان معصومین (علیهم السلام) را که احادیث و روایات حاکی از آن است «قول معصوم» می‌گویند. بنابراین در مواردی که احکام الهی در گفتار و لسان معصومین (علیهم السلام) بیان شده باشد برای فقیه و مجتهد کافی است که طبق شرایطش به آن استناد نماید.

فعل معصوم:

اعمال و افعالی را که معصومین (علیهم السلام) انجام می‌داده‌اند اگرچه در سخنانش نفرموده باشد «فعل معصوم» می‌نامند. بنابراین در مواردی که احکام و قوانین الهی در عمل و کردار معصوم متجلی شده باشد، فقها و مجتهدین می‌توانند طبق شرایطش به آن استناد نمایند و براساس آن فتوا دهند.

تقریر معصوم:

تأیید و امضای گفتار یا عمل دیگران از سوی معصومین (علیهم السلام) را «تقریر معصوم» می‌گویند. کیفیت تقریر بدین صورت است که اگر سخنی در حضور معصوم گفته می‌شد و یا عملی در محضرشان صورت می‌گرفت که مورد تأیید و رضایت آنان بود، به گونه‌ای رضایت و تأیید خویش را در مقابل آن ابراز می‌داشتند. باید توجه نمود عملی که در محضر معصوم انجام می‌گیرد گاهی یک عمل شخصی و فردی و در مورد مسأله معینی است مانند این که فردی مسح سرش را از پایین به بالا انجام می‌دهد و امام چیزی نمی‌گوید این سکوت‌ها خود نوعی تقریر است که بر صحت مسح سر و سیره عقلا دلالت می‌کند. پس تقریر معصومین (علیه السلام) نه سخنی است که فرموده‌اند و نه عملی است که انجام داده‌اند بلکه تأیید سخن یا عمل دیگری است. چنین تقریری نیز برای مجتهد حجت و دلیل است و می‌تواند طبق شرایطش بدان استناد نماید. پس سنت که دومین منبع استنباط احکام الهی است از نظر شیعه شامل سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) هر دو می‌شود همان‌گونه که خداوند می‌فرماید:
«وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ‌» یعنی «هر آنچه پیامبر برای شما آورده بستانید و از هرچه شما را منع کرده اجتناب کنید و از خدا بترسد که خدا سخت عقوبت می‌کند». (حشر/7).
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» یعنی «مؤمنان! خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و صاحبان امر خویش (اهل بیت علیهم السلام) فرمان برید». (نساء/59).

ج) عقل

حجیت عقل از نظر شیعه به این معنی است که اگر در موردی عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است حجت است. (شهید مطهری، 1371: 3).

د) اجماع

یکی از معانی اجماع در لغت اتفاق نظر یک گروه معین است، ولی در اصطلاح فقه شیعه اجماع عبارت است از اتفاق نظر فقهای شیعه در یک عصر بر یکی از احکام شرعی که فاقد دلیلی آشکار و معتبر است به گونه‌ای که بتواند کاشف از رأی و نظریه معصومین (علیهم السلام) باشد. به طور مثال اگر معلوم شود در یک مسأله‌ای همه مسلمانان عصر پیامبر گرامی اسلام (صلم الله علیه و آله و سلم) بدون استثنا یکی از ائمه اطهار (علیهم السلام) که جز از حضرت دستور نمی‌گرفته‌اند در یک حکمی وحدت نظر داشته‌اند، دلیل بر این است که آن را از معصوم فرا گرفته‌اند و از این اتفاق نظر کشف و استنباط می‌شود که دستور و حکمی از سوی شارع مقدس در آن مورد بوده است که به دست ما نرسیده است. پس از نظر شیعه، اجماعی حجت و میزان است که به گفتار معصوم (علیهم السلام) مستند باشد و از این مطلب دو نتیجه گرفته می‌شود:
1. از نظر شیعه تنها اجماع علمای معاصر پیامبر و یا امام حجت است. پس اگر در این زمان همه علمای اسلامی بدون استثنا بر یک مسأله‌ای اجماع نمایند به هیچ وجه برای علمای زمان بعد حجت نخواهد بود.
2. از نظر شیعه اجماع اصالت ندارد، یعنی حجیت و اعتبار آن به این جهت نیست که اتفاق آراست، بلکه از آن نظر خواهد بود که کاشف از رأی و نظریه معصوم است.
البته نظریات دیگری در باب اجماع و حجیت آن نیز وجود دارد؛ بنابراین اجماع را نمی‌توان به عنوان منبع و مأخذ مستقلی برای استنباط احکام شرعی در عرض کتاب و سنت قرار داد زیرا اجماع مستقلاً و به خودی خود دارای اعتبار و حجیت نیست، بلکه چون کاشف از سنت معصوم (علیهم السلام) می‌باشد معتبر است و ذکر آن در کنار منابع دیگر، تنها به منظور پیروی از روش پیشینیان در تنظیم این مباحث است. (برگرفته از: دانشنامه اسلامی، منابع اجتهاد در فقه شیعه). (1)

6. سنخ شناسی جهاد در منابع دینی

جهاد فی سبیل الله نه اختصاص به جنگ با طایفه‌ای خاص دارد و نه منحصر در جنگ دفاعی است، براین اساس مبتنی بر آیات قرآن از منظر مخاطبین آن، جهاد به اقسام هشت‌‎گانه ذیل تقسیم می‌شود:

الف) جهاد با مشرکان

خداوند در این باره خطاب به مسلمانان می‌فرماید: «وَ قَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ‌»؛ با مشرکان همگی‌تان به اتفاق کار زار کنید چنانچه آنان با شما همگی‌شان به اتفاق کارزار می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است. (توبه/36).

ب) جهاد با کفار

در خصوص جهاد و مبارزه با کفار در آیات متعددی در قرآن کریم به آن اشاره شده که برخی از آنان از این قرار می‌باشد:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ‌»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، با کافرانی که در نزدیکی شمایند پیکار کنید و باید خشونت را در شما ببینند و بدانید که خدا با پرهیزکاران است. (توبه/123).
«فَلاَ تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَاداً کَبِیراً»؛ پس (ای پیامبر!) پیروی کافران مکن و به وسیله آن (قرآن) با ایشان به جهادی بزرگ بپرداز. (فرقان/52).

ج) جهاد با اهل کتاب

این معنا از آیات مختلفی از قرآن استفاده می‌شود که یکی از آن آیات از قرار ذیل می‌باشد: «قَاتِلُوا الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لاَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ‌»؛ با آن گروه از اهل کتاب که به خدای متعال و روز قیامت ایمان ندارند و آنچه را که خدای متعال و فرستاده‌اش حرام کرده‌اند حرام نمی‌شمرند و پیرو دین حق نیستند، بجنگید تا هنگامی که با خواری، به دست خود جزیه دهند. (توبه/29).

د) جهاد با منافقین

از جمله جهادهایی که قرآن بر آن بسیار تأکید می‌نماید، جهاد با منافقین می‌باشد؛ خداوند منان می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ»؛ ای پیامبر! با کفران و منافقان بجنگ و بر آنان سخت بگیر و (بدان که) جایگاهشان جهنم است و بد سرانجامی دارند. (توبه/73 و تحریم/9).
این جهاد و قتال و مبارزه، از جمله مواردی است که خداوند مسلمانان را در مورد آن نکوهش می‌نماید و عنوان می‌دارد چرا درباره جنگ با منافقان اتفاق‌نظر ندارید و چرا بعضی از شما در مورد جنگ با آنان مخالفت می‌نمایید؟
«فَمَا لَکُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ وَ اللَّهُ أَرْکَسَهُمْ بِمَا کَسَبُوا أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً»؛ شما را چه شده است که درباره منافقان دو دسته شده‌اید؟ با این که خدا آن‌ها را به کیفر کارهایی که مرتکب شده‌اند سرنگونشان کرده است. آیا می‌خواهید کسانی را که خدا گمراه کرده است هدایت کنید؟ در حالی که هر که را خدا گمراه کند هرگز تو بر هدایت او راهی نخواهی یافت. (نساء/88).

هـ) جهاد با اهل بغی

خداوند می‌فرماید: «وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِی‌ءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ‌»؛ و اگر دو گروه از مؤمنان با هم کار زار کنند میانشان آشتی برقرار کنید، و اگر (باز) یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد با آن که تعدی می‌کند پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ پس اگر بازگشت میانشان به دادگری آشتی برقرار سازید و عدالت ورزید، که خدا دادگران را دوست می‌دارد. (حجرات/9).
در این آیه، در جمله نخست موردی فرض شده است که دو گروه از مؤمنان به جان هم افتاده‌اند؛ بدیهی است در چنین فرضی، یکی از دو گروه یا هر دو گروه، گرفتار هوای نفسانی و اغراض شیطانی است و یا دچار سوء تفاهم و اشتباه شده است چرا که در غیر این صورت، ممکن نیست دو گروه که هر دو مؤمنند قصد جان هم کنند و امنیت و آرامش یکدیگر را به خطر اندازند. در هر صورت، اگر چنین فرضی محقق شود بر سایر مسلمان‌ها وظیفه واجب است که به جنگ آن دو گروه خاتمه دهند و میانشان صلح و آشتی برقرار کنند. سپس مورد دیگری فرض می‌شود که در آن یک گروه از مؤمنان بر گروهی دیگر تعدی می‌کند؛ یعنی یکی از آن دو گروه به طور آشکار بر گروه دیگر ستم روا می‌دارد و به حقوق آنان تجاوز می‌کند، در اینجا طبعاً گروه دیگر به مقابله با این تجاوز و تعدی برمی‌خیزد. بنابراین تهاجم و حمله گروه نخست نادرست و ظالمانه و جنگ و مقالبه گروه دوم درست و بر حق خواهد چرا که گروه نخست متجاوز (باغی) و گروه دوم مدافع می‌باشد. در اینجا وظیفه مسلمانان این نیست که میان این دو گروه صلح و آشتی ایجاد کنند بلکه تکلیفشان این است که با گروه متجاوز بجنگند تا دست از بغی و تجاوز بردارد و حق را بپذیرد و به حکم الهی گردن نهد. حال اگر به هر علت، متجاوز دست از تجاوز برداشت و به راه حق باز آمد در این صورت بر مسلمانان لازم است اصلاح ذات البین کنند و میان آن دو گروه به عدل و انصاف آشتی برقرار سازند.

و) جهاد رهایی‌بخش

قسم ششم از اقسام جهاد، جهاد برای رهایی مؤمنان ناتوان و دربند یا جهاد آزادی بخش می‌باشد. گاهی گروهی از مسلمانان که در کشوری غیراسلامی زندگی می‌کنند مورد ظلم و تجاوز قرار می‌گیرند و به هر دلیل توانایی رویارویی با این تجاوز و ستم را ندارند؛ از سوی دیگر نیز امکان مهاجرت به یکی از کشورهای اسلامی و زندگی در کنار سایر مسلمانان برای آنان فراهم نیست؛ در چنین وضعی بر سایر مسلمانان لازم است که در حد توان خود به کمک آن مسلمان ضعیف و مؤمنان مستضعف و دربند بشتابند و با زورگویان و ستم پیشگان حاکم بر آنان بجنگند و موجبات رهایی و آزادی آنان را از بند ستم و اسارت فراهم سازند. خداوند منان در این باره می‌فرماید: «وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً»؛ و شما را چه می‌شود که در راه خدا (برای) رهایی مردان و زنان و کودکان ناتوان نمی‌جنگید؟ همانا که می‌گویند: پروردگارا ما را از این شهر که اهل آن ستمگرند بیرون ببر و برای ما از سوی خویش دوست و یاوری قرار ده. (نساء/75).

ز) دفاع و مقابله به مثل

این دو نوع جهاد، اختصاص به جهاد با طایفه و گروهی خاص مثل کفار، مشرکان، اهل کتاب، منافقین و... ندارد بلکه مسلمانان مکلفند با هر فرد و گروهی که اندیشه هر نوع تجاوز به مسلمانان (اعم از تعدی به مقدسات دینی، عرض، ناموس، جان، مال و...) را در سر می‌پروراند، بجنگند و او را از این کار باز دارند.
«الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ‌»؛ ماه‌های حرام را در مقابل ماه‌های حرام قرار دهید که اگر حرمت آن نگاه نداشت و با شما قتال کنند شما نیز قصاص کنید پس هر که به جور و ستمکاری شما دست دراز کند او را به مقاومت از پای درآورید به قدر ستمی که به شما رسیده و از خدا بترسید و بدانید که یاری خدا با پرهیزکاران است. (بقره/194).
این نوع جهاد، دفاع یا جهاد دفاعی نام دارد. همچنین مسلمانان موظفند با هر فرد یا گروهی که به مسلمانان دیگر تجاوز کرده است پیکار کنند که در این صورت، جهاد مسلمانان نوعی قصاص و مقابله به مثل خواهد بود. (برگرفته از: مصباح یزدی، 1387: 124-135).

یافته‌‎های تحقیق

1. صاحب، مرجع و سیر صدور حکم شرعی انجام عملیات ویژه (حذف فیزیکی)

صاحب ولایت تکوینی و تشریعی، مرجع تشخیص و صدور حکم حذف فیزیکی فرد یا افراد مبتنی بر وفات، ویژگی‌ها و شؤون خود می‌باشد؛ پر واضح است که چنین شأن و جایگاهی منحصراً در اختیار خداوند منان بوده که براساس سیری نقلی و عقلی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سپس به حضرات معصومین (علیهم السلام) و در آخر- در زمان غیبت- به ولی فقیه منتقل می‎گردد؛ (2) این سیر همان سیر انتقال شؤون امام معصوم (علیهم السلام) به ولی فقیه می‌باشد که از سوی علمای بزرگ (متأخرین و متقدمین) به عنوان «دلایل اثبات ولایت فقیه» از آن یاد شده است؛ شرح این سیر و انتقال مختصراً از قرار ذیل می‌باشد:

2. شؤون ولی فقیه

فقیه جامع الشرایط و یا ولی فقیه در زمان غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارای شؤون و اختیاراتی است که به صورت کلی می‌توان به موارد چندگانه ذیل اشاره نمود:

افتاء:

افتاء یا حق ولایت افتاء، از آن فقها است و بر عموم مردم عادی واجب است از آن‌ها پیروی کرده و فتاوی آن‌ها را اخذ و تقلید نمایند و از جمله روایاتی که بر حق ولایت بر افتاء استدلال می‌توان کرد روایت مقبوله‌ی عمربن حنظله می‌باشد. (3) (نراقی، 1367: 25).

قضاء:

یکی دیگر از وظایف فقیه قضاوت است. فقها ولایت بر قضا و اختلافات مردم دارند و مردم باید در اختلافات خود به آن‌ها مراجعه کنند و احکامی که آن‌ها صادر کنند را بپذیرند. دلیل چنین حقی گذشته از اجماع قطعی، بلکه ضرورت اسلامی و قاعده عقلا وجود روایاتی همچون «کنزالفوائد کراجی» (4) و «توقیع شریف» (5) و بسیاری روایات دیگر من جمله روایت داود بن الحصین از امام صادق (علیه السلام) (6) می‌باشد. (نراقی، 1367: 45).

اقامه حدود:

یکی دیگر از وظایف و حقوق فقیه، ولایت بر اجرای حدود و تعزیرات است. در قبول این ولایت فقیه در زمان غیبت اختلاف است: شیخین (شیخ مفید و شیخ طوسی) معتقد به ثبوت چنین ولایتی هستند و همچنین دانشمندانی بزرگی همچون دیلمی، فاضل شهید اول، شهید ثانی، صاحب مهذب، صاحب کفایه، شیخ حر عاملی و بلکه بیشترین متأخرین ولایت فقیه برای اجرای حدود را پذیرفته‌اند و از آن جمله می‌توان به روایت امام صادق (علیه السلام) به نقل از حفص بن غیاث دلالت نمود. (نراقی، 1367: 46).

حفظ اموال ایتام:

ولایت بر اموال ایتام یکی دیگر از موارد ولایت فقیه است. فقیهی که جامع الشرایط حکم و فتوا باشد، به اجماع، بلکه به ضرورت دین باید این مسئولیت را تصدی کند و نقل اجماع و عدم خلاف در این مسأله مستفیض بلکه متواتر است. (نراقی، 1367: 50).

حفظ اموال دیوانگان و سفها:

حفظ اموال دیوانگان و سفها، یکی دیگر از موارد ولایت فقیه است، مشروط به این‌که خود آن‌ها ولیی نداشته باشند.

حفظ اموال غایبان:

حفظ اموال اشخاص غائب یکی از موارد ولایت فقیه است؛ تحقیق اینکه غیبت بر سه گونه است:
غیبت از شهر خود نسبت به کسی که خبرش و سمت مسافرتش معلوم است.
همان غایب یاد شده، با این تفاوت که خبر گرفتن از او و تصرف او در اموالش بنا به عللی ناممکن است.
غایبی که هیچ‌گونه خبری از او در دست نیست.
حاکم شرع در مورد هر یک از سه غایب یاد شده، می‌تواند نسبت به بدهی‌های آن‌ها که موعودشان رسیده حکم کند و اموال آنان را در صورتی که طلبکار مطالبه نماید و نتوان بدون عسر و حرج از راه دیگر پرداخت، در راه پرداخت بدهی آن‌ها مصرف نماید. از جمله دلایل آن روایت مرسله جمیل از امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) می‌باشد. (نراقی، 1367: 67).

ولایت فقیه در ازدواج‌ها:

دیگر از موارد ولایت فقیه، ازدواج‌ها است. به دلیل اجماع، حاکم شرع ولایت اجمالی در ازدواج‌ها دارد هرچند در مورد آن اختلاف است. (نراقی، 1367: 70).

ولایت فقیه بر استخدام ایتام، دیوانگان و سفها:

یکی دیگر از موارد ولایت فقیه، ولایت بر ایتام و سفها در مزدور گرفتن آن‌ها و سود گرفتن از بدن‌های آنان با حفظ مصالحشان است بدلیل اجماع نیز از آن رو که استفاده نکردن برای آن‌ها زیانی است که در شرع قابل تحمل نیست و عمومات پاره‌ای از روایات در مورد ایتام مانند روایات رضوی و صحیحه ابن رئاب، مورد بحث ما شمول دارد. (نراقی، 1367: 88).

ولایت تصرف در اموال امام:

یکی دیگر از موارد ولایت فقیه، تصرف در اموال امام (نیمی از خمس) و تصرف در مجهول المالک در مال کسی که وارث ندارد و امثال این موارد است.
کلیه چیزهایی از امور مردم که امام آن‌ها را انجام می‌داده است.
هر عملی که مبتنی بر دلایل عقلی و شرعی باید آن را انجام داد مانند تصرف در اموال اوقاف عمومی و عمل به وصیت کسانی که از ابتدا اوصیی نداشته‌اند و... (نراقی، 1367: 90).

3. مستندات و ادله دینی تمسک به عملیات ویژه (حذف فیزیکی)

الف) اثبات مهدور الدم بودن فرد و وجوب قتل آن

اولین ادله قتل فرد که به عنوان مقدمه ورود به این بحث یعنی عملیات ویژه (حذف فیزیکی) نیز به حساب می‌آید این است که فرد یا افرادی مهدورالدم شناخته شوند؛ این فرد یا افراد کسانی هستند که به حکم خدا مهدورالدم معرفی می‌شوند که برخی از آنان شامل: ساب النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، ساب ائمه اطهار (علیهم السلام)، مرتد، مفسد فی الارض، ناصبی، محارب و... می‌گردد.
براین اساس پس از اثبات مهدورالدم بودن فرد برای ولی فقیه و یا قاضی، دستور قتل و حتی نوع قتل آن مشخص می‌گردد که یکی از انواع آن می‌تواند قتل پنهانی مبتنی بر قواعد عملیات ویژه (حذف فیزیکی) باشد.

ب) دفع افسد به فاسد

رُجحان دفع افسد به فاسد از مستقلات عقلیه است که توسط فقهاء شیعه مورد قبول می‌باشد؛ به طور مثال کسی که به قصد اصلاح میان دو نفر سخنی از جانب یکی از آن‌ها به دیگری بگوید که او نگفته باشد و علم به رضایت او هم داشته باشد، این سخن دروغ حرام نیست و برخی گفته‌اند دروغ اصطلاحی نیست؛ اگرچه دروغ لغوی باشد، زیرا دروغ اصطلاحی آن است که علاوه بر عدم مطابقت با واقع، گوینده آن مذموم و نکوهیده باشد و در این مورد مذموم نیست چرا که اختلاف و کشمکش میان دو نفر گاهی دامنه پیدا می‌کند و به دو فامیل و دو کشور می‌رسد و خونریزی‌ها و زیان‌های مالی و عرضی بسیار به بار می‌آورد و چه بسا بوسیله یک دروغ مصلحت‌آمیز بتوان از این مفاسد جلوگیری کرد. در این صورت عقل حکم می‌کند که بخاطر دفع آن مفاسد بزرگ این فاسد کوچک انجام شود، اگرچه از اطلاق اخبار استفاده می‌شود که مطلق کدورت و اختلاف میان دو نفر اگرچه به خونریزی و خسارتی هم منجر نگردد، مبغوض و منقور شارع است و قبحش از قبح دروغ بیشتر است، پس می‌توان گفت که حرمت دروغ و وجوب راستی برای اینست که میان مسلمین کدورت و اختلافی پیدا نشود، و هرگاه راست‌گویی موجب کدورت و اختلاف شود حرمت دروغ از میان می‌رود، چنانچه نظیر این موضوع در باب تقیه هم ذکر می‌شود. (برگرفته از: کلینی، 1369، ج3: 298).
براین اساس در برخی موارد مبتنی بر این ادله، ولی فقیه یا حاکم شرع به جهت جلوگیری از برخی مفاسد بزرگ‌تر همچون افشای اطلاعات سری، جلوگیری از بحران‌های فراگیر در جامعه و... حکم به قتل پنهانی فرد بدون حضور او در دادگاه و گذراندن تشریفات حقوقی مصلح می‌نماید. (7)

ج) عدم مراجعه و امکان حضور و احضار فرد

در برخی موارد شخص مهدور الدم به صورت طبیعی و قانونی در دسترس نمی‌باشد و یا اگر باشد امکان حاضر نمودن آن در دادگاه و مراجع ذی‌صلاح وجود ندارد و به صورت طبیعی خود فرد نیز مراجعه نمی‌نماید؛ در این صورت پس از طی تشریفات مقتضی، اجرای حکم وی در دستور کار سیستم اطلاعاتی قرار می‌گیرد؛ به تبع آن سیستم اطلاعاتی فرآیند طراحی و هدایت عملیات اطلاعاتی را برای آن آغاز می‌نماید و در نهایت مبتنی بر عملیات ویژه (حذف فیزیکی) حکم وی به اجرا در می‌آید. از جمله دلایلی که امکان احضار یا حضور متهم فراهم نمی‌باشد می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:
* قرار داشتن فرد در خارج از محدوده حکومت اسلامی.
* تحت الحمایه قرار داشتن فرد؛
* مخفی و متواری بودن؛
* عدم امکان خارج نمودن فرد از مخفیگاه؛

د) مقابله به مثل

یکی از انواع جهاد و جواز آن، جهادی دفاعی است که از آن تحت عنوان مقابله به مثل نیز یاد شده است؛ در برخی موارد این نوع فعالیت در مقابل با تعدی صورت گرفته طراحی و اجرا می‌شود که از آن در فقه به عنوان قصاص یاد می‌شود.
خداوند می‌فرماید: «الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ‌»؛ ماه‌های حرام را در مقابل ماه‌های حرام قرار دهید که اگر حرمت آن نگاه نداشت و با شما قتال کنند شما نیز قصاص کنید پس هر که به جور و ستمکاری شما دست دراز کند او را به مقاومت از پای درآورید به قدر ستمی که به شما رسیده و از خدا بترسید و بدانید که یاری خدا با پرهیزکاران است. (بقره/194).
براین اساس در برخی موارد با عنایت به تعدی که از سوی گروه، دولت و یا افرادی خاص صورت گرفته با هدف‌هایی همچون حذف اقتدار، پیش‌گیری از اقدامات مشابه و... پس از صدور دستور مقتضی، عملیات ویژه (حذف فیزیکی) طراحی و به اجرا در می‌آید.
به طور مثال وقتی دانشمندان هسته‌ای ما از سوی سرویس موصاد به شهادت می‌رسند و این سرویس بیگانه رسماً مسئولیت آن را می‌پذیرد، بدون شک یکی از مصادیق تمسک به آیه فوق و طراحی و انجام عملیات ویژه در اینجا می‌باشد، بر این اساس سرویس اطلاعاتی می‌بایست با در نظر گرفتن جمیع شرایط و طی تشریفات و مراحل قانونی و حقوقی کار، به انجام عملیات مشابه مبادرت نماید.

هـ) حفظ نظام واجب واجبات بوده و حفظ آن متوقف به انجام فعلی خاص باشد.

براساس دیدگاه فقهی- سیاسی حضرت امام خمینی (رحمه الله)، حفظ نظام به این نحو از واجب واجبات می‌باشد و همه مکلف و موظف به اهتمام این امر مهم می‌باشند. «.... بر تمام مکلفین واجب است به هر نحو که ممکن باشد از دین خدا و نظام جمهوری اسلام دفاع نمایند و مشروط به اجازه نیست...». (صحیفه امام، ج3: 42).
حفظ نظام، در دایره‌ی دفاع از ممالک اسلامی و نوامیس مسلمین قرار دارد و براین اساس «... دفاع از مملکت اسلامی، دفاع از نوامیس مسلمین از واجبات شرعیه الهیه‌ای است که بر همه ما واجب است...». (صحیفه امام، ج13: 182).
و در نهایت معظم له حفظ نظام را نه تنها واجب شرعی بلکه واجب عقلی نیز دانسته و عمل خلاف آن را خلاف قرآن، خلاف اسلام و خلاف مصالح نظام می‌دانند و عنوان می‌دارند: «... حفظ نظام، یکی از واجبات شرعیه و عقلیه است که نظام باید محفوظ باشد. آن‌هایی که می‌گویند نظام به این معنا نمی‌خواهیم و همه‌مان یک جور و همه‌مان بدون اینکه یک ضابطه‌ای در کار باشد عمل بکنیم، خلاف قرآن دارند عمل می‌کنند. خلاف اسلام دارند عمل می‌کنند. خلاف مصالح مملکتشان دارند عمل می‌کنند...». (صحیفه امام، ج11: 494).
امام خمینی (رحمه الله) در آخر پس از تبیین وجوب حفظ نظام و بیان ضرورت آن به هر نحو ممکن، هر فعلی را که موجب شکست و ضربه زدن به آن گردد از بزرگ‌ترین گناهان کبیره می‌دانند. (8)
براین اساس علی‌رغم اینکه انجام عملیات ویژه (حذف فیزیکی) در شرایط طبیعی فاقد جواز می‌باشد لکن از آنجا که حفظ نظام اوجب واجبات است و اگر چنانچه تحقق آن متوقف به این امر یعنی انجام عملیات ویژه و حذف فیزیکی فرد یا افرادی باشد، مجوز شرعی آن صادر و بلاشک و بدون درنگ سرویس اطلاعاتی موظف به انجام آن به هر نحو ممکن می‌باشد.

و) حکم ولی فقیه

امام معصوم (علیهم السلام) و به تبع آن ولی‌فقیه دارای شؤونی است که مبتنی بر آنان نیاز به اقامه ادله و اثبات موضوع با اتهامی برای فرد یا افرادی ندارد؛ به عبارت دیگر امام (علیه السلام) و به دنبال آن ولی فقیه خود دلیل است و همه دلایل مستند به آن می‌باشد بنابراین نیاز به بیان و طرح دلیل ندارد. براین اساس وقتی امام (علیه السلام) و یا ولی فقیه به هر دلیل تشخیص به بهره‌گیری و استفاده از عملیات ویژه جهت حذف فیزیکی یک فرد یا افرادی می‌دهد؛ بلاشک و بدون درنگ سازمان اطلاعاتی ملزم به انجام آن با در نظر گرفتن کلیه تمهیدات و مقدمات کارشناسی کار می‌باشد.

4. مصادیق عملیات ویژه (حذف فیزیکی) در منابع دینی

با عنایت به محدودیت ذکر همه مصادیق موجود در منابع دینی در قالب این مقاله در اینجا صرفاً به بیان چند مورد بسنده می‌شود:

الف) حذف سفیان بن خالد

در سال چهارم هجری از طرف شبکه اطلاعاتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن حضرت خبر رسید که فردی به نام سفیان بن خالد در «عرنه» اطراق کرده و مردم را برای جنگ با شما جمع می‌کند؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عبدالله بن انیس انصاری را فرا می‌خوانند و می‌فرمایند: نزد او رهسپار شو و او را به قتل برسان. عبدالله بن انیس انصاری خود نقل می‌کند که به طرف آن به راه افتادم و عصر به وادی رسیدم و سفیان را از دور دیدم، البته در برخورد با او مشاهده کردم که همه نشانه‌هایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بود در مورد او صدق می‌کند. پس نماز را همچنان که راه می‌رفتم، با اشاره خواندم. چون به او رسیدم، پرسید کیستی؟ گفتم مردی از خزاعه هستم و چون شنیده‌ام که برای جنگ با این مرد (حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)) سپاهی را فراهم می‌کنی برای شرکت در همین امر نزد تو آمده‌ام؛ اندکی با وی راه رفتم و چون کامل بر او دست یافتم با شمشیر به وی حمله بردم و او را کشتم. (به نقل از ابن هشام الحمیری: جهان بزرگی، 1388: 263).

ب) ذو الثدیه رئیس خوارج نهروان

از ابی‌سعید خدری روایت شده است که: ابوبکر نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: یا رسول الله، من از فلان مکان می‌گذشتم، مردی با خشوع و خوش‌سیما مشغول نماز بود. حضرت به او فرمود: سراغ او برو و او را به قتل برسان. ابوبکر سراغ او رفت ولی او را به آن حالت دید و نخواست او را بکشد و نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برگشت؛ حضرت به عمر فرمود: برو و او را بکش. عمر هم آمد و چون او را به همان حالتی که ابوبکر دیده بود ملاحظه کرد او را نکشت و برگشت و گفت: من او را در حال خشوع یافتم و نخواستم او را بکشم. حضرت فرمود: یا علی (علیه السلام)، تو برو و او را بکش. علی (علیه السلام) آمد ولی او را ندید و برگشت و عرض کرد: یا رسول الله، او را ندیدم. حضرت فرمود: «آن مرد و اصحابش قرآن را می‌خوانند ولی از گلویشان تجاوز نمی‌کند، از دین بیرون می‌روند همان‌طور که تیر به شکار اصابت کند و از تن او بیرون آید و دوباره به دین برنمی‌گردند مگر آنکه تیر به شکاف خود برگردد؛ آنان را بکشید که بدترین مردمان هستند. و آن مرد ذوالئدیه رئیس خوارج نهروان بود. (به نقل از علامه امینی، ج7: 216؛ هلالی، 1416ق، 343).

ج) مردی از طایفه هذیل

حسن ابن اسلم از امام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند که حضرت فرمودند: به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر دادند مردی از طایفه هذیل شما را سب می‌کند و دشنام می‌دهد؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطابه اصحاب فرمودند چه کسی حاضر است جزای این شخص را بدهد؟ دو تن از انصار اعلان آمادگی نموده و جانب آن روستایی که آن مرد زندگی می‌کرد روانه شدند و او را در حالی که همراه گوسفندانش بود دیدند و پس از آن که مطمئن شدند او همان کسی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را سب نموده است از مرکب خویش فرود آمدند و سرش را بریدند. (نقل از وسایل الشیعه، ج18: قدر ولایت، 1388: 33).
خلاصه برخی از عملیات‌های ویژه و علت آنان در منابع دینی از قرار ذیل می‌باشد:
* ابن ابی الحقیق یهودی (معروف به ابورافع) به علت تقویت مالی مشرکان عطفان و سایر مشرکان عرب برای حمله به مسلمانان و شرکت در جمع‌آوری احزاب برای جنگ خندق؛
ابوعفک از مشرکین بنی عمرو به علت تشویق مردم به عمل بر علیه مسلمانان؛
* عصماء دختر عمران به علت سب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
* ابن سنیه یهودی به علت هجو پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
* فارس بن حاتم به علت جعل نامه از طرف امام هادی (علیه السلام) و دروغ بستن به امام و غلو درباره امام که باعث گمراهی مردم می‌شد؛
* عمروبن حجاش یهودی به علت توطئه ترور نافرجام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
و در آخر در رجب سال نهم هجری زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جهت جنگ با رومی‌ها آماده می‌شد، خانه یکی از یهودیان مدینه با نام «سویلم» به یک خانه تیمی به جنگ روانی علیه مسلمانان تبدیل شد و عده‌ای از افراد مختلف به آنجا رفت وآمد کرده و برنامه‌هایی را بر علیه مسلمانان به اجرا در می‌آورند. شبکه اطلاعاتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر این واقعه را گزارش کرد؛ حضرت چند نفر از یاران خود به سرپرستی طلحه را جهت درهم کوبیدن آن خانه تیمی گسیل می‌نمایند و دستور دادند تا در حال تشکیل جلسه، خانه را به آتش بکشند؛ آن‌ها مأموریت را انجام دادند و باعث شدند که افراد آن انجمن از پشت بام خود را به خارج خانه برسانند که براین اساس تعدادی از آنان زخمی شدند. (به نقل از ابن‌هشام الحمیری: جهان بزرگی، 1388: 264).

نتیجه‌گیری

وظیفه و رسالت اصلی- و به تعبیر دقیق‌تر «غایی»- سازمان اطلاعاتی و یا وزارت اطلاعات در نظام تشیع حفظ کیان اسلامی از طریق مقابله و مبارزه با هرگونه تجاوز و تعدی از سوی افراد و بیگانگان (اعم از داخلی و خارجی، خودی یا غیرخودی) می‌باشد؛ بنابراین سازمان‌های اطلاعاتی را خط مقدم و سنگر مبارزه و جهاد علیه انواع تهدیدات و بیگانگان می‌باشد همانگونه که مقام معظم رهبری (مدظله) در این‌باره می‌فرمایند: وزارت اطلاعات سنگر جهاد و مبارزه و بلکه ظریف‌تر از میدان جهاد نظامی می‌باشد. (9) (برگرفته از مقام معظم رهبری (مدظله)، 1380/10/26).
از مبانی فقهی جهاد فی سبیل الله، مبانی فقهی عملیات ویژه نیز استفاده می‌شود و اساساً عملیات ویژه یکی از اقسام جهاد به حساب می‌آید.
هرگونه جهاد صرفاً با دستور و از سوی امام و جانشین او یعنی ولایت مطلقه فقیه قابل اجرا می‌باشد و از آنجا که عملیات ویژه از انواع و زیرمجموعه‌های جهاد به حساب می‌آید انجام آن نیز صرفاً با دستور امام یا ولی مطلق فقیه امکان‌پذیر می‌باشد.
همان‌گونه که وجوب جهاد در شرایطی معطوف بر انواع هشت‌گانه فوق الذکر استفاده می‌شود؛ می‌توان نتیجه گرفت انجام عملیات ویژه نیز در برخی شرایط واجب بوده و گریز و فراری از آن نیست و در صورتی که در چنین شرایطی به هر دلیل از آن اعراض شود، پیامدهای اعراض و دوری از جهاد بر آن مترتب می‌باشد. (10)
با عنایت به حساسیت و اهمیت این کارویژه وزارت اطلاعاتی، ضرورت دارد ضمن ایجاد ساماندهی‌های نوین و پیش رونده، سازو کارهای ویژه‌ای برای انجام هرچه مناسب‌تر آن در نظر گرفته شود.

پی‌نوشت‌ها:

1- Wiki.ahlobait.com
2- انتقال ولایت تکوینی از حضرات معصومین (علیهم السلام) به ولی فقیه تابعی از شرایط خاصی همچون کسب مراتب ویژه معنوی و... می‌باشد و مانند ولایت تشریعی انتقال آن عمومیت و بدون قید نمی‌باشد.
3- باید به آن کس که در بین شما حدیث ما را روایت می‌کند و نظر در حلال و حرام ما دارد و احکام ما را می‌شناسد بنگرید، و او را به عنوان حکم و قاضی خود برگزینید که من او را بر شما حاکم ساختم و هرگاه او طبق حکم ما حکمی صادر کند و از او نپذیرند جز این نیست که به حکم خدا توهین شده و رد حکم ما گردیده است و هر کس بر حکم ما رد کند بر حکم خدا رد کرده و رد کردن حکم خدا مساوی با شرک به خداست. (اصول کافی، ج7: 412).
4- الملوک حکام علی الناس و العلماء حکام علی المملوک. (کنزالفواعد، 1322: 195).
5- و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم (احتجاج، ج281: 2).
6- در مورد دو نفر متخاصم که روی دو مرد عادل توافق کردند تا آن‌ها را در حکمی که بین آنها اختلاف واقع شده حکم قرار دهند و آن دو نفر عادل در امضای حکمی که باید صادر شود هم اختلاف کردند؛ امام (علیه السلام) در این مورد فرمودند: ینظر الی افقههما و اعلمهما باحادیثنا و اورعهما فینفذ حکمه و لایلتفت الی الاخر؛ باید بنگرید به فقیه‌ترین آن‌ها، داناترین آن‌ها به احادیث ما و باورع‌ترین آن‌ها، پس حکم او را نفوذ دهند و به دیگری توجه ننمایند. (تهذیب، ج6: 301).
7- هرچند که همه آن تشریفات جهت رسیدن حاکم و قاضی به علم و اثبات مهدور الدم بودن فرد می‌باشد.
8- همه می‌دانید و باید بدانیم مادامی که ملت، پشتیبان مجلس و دولت و قوای مسلح هستند، و دولت و مجلس و قوای مسلح در خدمت ملت به ویژه قشرهای محروم می‌باشند، و جلب رضای خداوند را در این خدمت متقابل، می‌نمایند، هیچ قدرتی توانایی آسیب رساندن به این نظام مقدس را ندارد، و اگر خدای نخواسته یکی از این دو یا هر دو از خدمت متقابل دست بردارند شکست جمهوری اسلامی و اسلام بزرگ، اگرچه در درازمدت، حتمی است. بنابراین، ترک این خدمت متقابل که به شکست اسلام و جمهوری اسلامی منتهی می‌شود از بزرگترین گناهان کبیره است که باید از آن اجتناب شود، چنانچه این خدمت از واجبات بزرگ است که باید به آن قیام نمایند. برادران عزیز و خواهران محترم، در این هنگام که ابرقدرت‌ها و قدرت‌ها از هر طرف برای نابودی جمهوری اسلامی و اسلام عزیز بر ما یورش کرده‌اند، با غفلت از وظیفه و سهل‌انگاری، دین و دنیای این ملت مظلوم در خطر است. برای حفظ نوامیس و شرف خود صبر را پیشه کنید، و به خاطر بعضی کمبودها و گرانی اجناس سستی به خود راه ندهید. (صحیفه امام، ج17: 391).
9- «... اتفاقاً این کار (فعالیت اطلاعاتی)، ظریف‌تر (جهاد با دشمن مهاجم) هم هست؛ چون دشمن مسلح را همه می‌بینند، می‌شناسند و دشمنی او را قبول می‌کنند؛ اما دشمنان مفسد را- چه در زمینه‌ی مسائل اقتصادی و چه زمینه‌های فرهنگی و غیره- نمی‌شناسند، و دشمنی‌شان را تصدیق نمی‌کنند و ای بسا از آن‌ها حمایت هم می‌کنند. این‌ها ضررشان مانند ضرر موریانه است. ظاهرِ بنا، سالم؛ اما باطن به تدریج رو به پوسیدگی است. کاری که این‌ها می‌کنند، این است. لذا واقعاً کارتان یک جهاد است. این جهاد را درست، قوی و تمیز انجام دهید و از جوسازی‌ها هم نهراسید...». (امام خامنه‌ای (مدظله): 1380/10/26).
10- پیامدها و عواقب اعراض و روی‌گرداندن از جهاد، بسیار سنگین و شکننده می‌باشد و مبتنی بر سنت الهی بدون شک بر روی مخاطبین آن بار می‌گردد که در اینجا مجال پرداختن به آن نمی‌باشد.

منابع تحقیق :
* قرآن کریم
* موسوی الخمینی، روح الله (1383)، صحیفه امام، ج3، مؤسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام خمینی (رحمه الله).
* موسوی الخمینی، روح الله (1383)، صحیفه امام، ج11، مؤسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام خمینی (رحمه الله).
* موسوی الخمینی، روح الله (1383)، صحیفه امام، ج13، مؤسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام خمینی (رحمه الله).
* موسوی الخمینی، روح الله (1383)، صحیفه امام، ج17، مؤسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام خمینی (رحمه الله).
* جهان بزرگی، احمد (1388)، درآمدی بر اصول و مؤلفه‌های امنیت در نظام اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
* قدر ولایت (1388)، آیات شیطانی، تهران: مؤسسه فرهنگی قدر ولایت.
* کلینی، محمدبن یعقوب (1339)، اصول الکافی: ترجمه مصطفوی، 4 جلد، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه.
* مصباح یزدی، محمدتقی (1387)، جنگ و جهاد در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
* مطهری، مرتضی (1371)، آشنایی با علوم اسلامی، انتشارات صدرا.
* نراقی، احمد (1376)، شوون فقیه، ترجمه: سیدجمال موسوی، انتشارات بنیاد بعثت.
* هلالی، سلیم بن قیس (1416ق)، أسرار آل محمد (علیهم السلام)، ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی، 1 جلد، نشر الهادی- ایران؛ قم.
* Wiki.ahlobait.com

منبع مقاله :
فاضل، طه؛ (1395)، مجموعه مقالات اولین همایش ملی فقه اطلاعاتی جلد اول (فعالیت‌های اطلاعاتی از منظر فقه)، تهران: نشر دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط