در کتاب الحصی فی الکلی و المثانه ضمن شرح علائم تشکیل سنگ، نحوه درمان طبی آن را ذکر نموده و چنانچه مؤثر نبوده به عمل جراحی پرداخته است در این کتاب میگوید: اگر سنگ در ریشهی آلت، گیر کرد و ممکن نشد که به خودی خود بیرون آید میبایست شکافی عمودی داد تا سنگ را بیرون کشید... و در این کتاب از اسبابی صحبت میکند که با آن عمل سنگ کلیه را انجام میداده است.
و رازی اولین طبیبی است که زخمهای شکمی را شخصاً با روده تابیده گوسفند بخیه زده است. (2)
وی در ناسورهای اشکی (فیستولهای لاکریمال) طریقهای داشته که شکافی به کیسه میداده و بدینوسیله آنها را معالجه میکرده است. (3)
هماکنون نیز به عنوان درمان روش داکروسیستوستومی کاربرد دارد.
در کتاب آبله و سرخک اشاره به استفاده از پنبه اولین بار توسط رازی بوده است. (4)
پوشاندن زخمها با برگ و پارچه نرم (5) پانسمان امروزی منسوب به رازی است. (6)
سایر کتب وی که در آنها مباحث جراحی مطرح شده است به قرار ذیل است:
- کتاب المنصوری- که مقاله هفتم آن تحت عنوان جمل و جوامع فی الصناعه الجبر و القروح است. در مورد شکستهبندی و درمان زخمهاست- مقاله فیالعلاج العین بالحدید- در مورد درمان جراحی بیماریهای چشم است. (7)
- مقاله فی العمل بالحدید و الجبر. (8)
- و مقاله فی البواسیر و الشقاق فی المقعده (9)
که مباحث شکستهبندی و جراحی در آن مطرح شده است. - متاب فیالجبر و کیف یسکن الله و ماعلامه الحرقیه و البرد، (10) کتاب القولنج- کتاب اوجاع المفاصله (11).
اما کتاب حاوی، مهمترین کتاب رازی است که جنبه دائره المعارف طبی دارد و معتبرترین و مطولترین تألیف رازی است و بیست جزو یا مجلد از این کتاب که چاپ حیدرآباد هندوستان است در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد. مباحث مختلف جراحی از جمله بیماریهای پستان، شکستگیها و پیچ خوردگیهای پا، بیماریهای کلیه و مجاری ادرار، بواسیر و واریس و داء الفیل (الفانتیازیس) سرطان و دملها و آماسهای بدن، اعوجاج استخوانها، زخمهای تناسلی و مقعد، گزیدگی به ترتیب در جزء هفتم و دهم و یازدهم و دوازدهم و سیزدهم و نوزدهم ذکر شده است.
اصول و روشهای جراحی در کتاب قانون
- نکات ذیل در قانون، اشارهای به نظرات ابنسینا در مورد درمان جراحی بیماریهاست.1- جهت درمان پستان (آبسه)- ابتدا دستور طبی (تجویز دارو) داده و سپس اگر چاره نشده دستور نشتر زدن داده است. (12)
درمان فعلی: انسزیون و درناژ آبسته پستان است.
2- نزلههایی که موجب تورم و آماس لوزه میشود را دمیشواری تنفس ایجاد میکند بدواً دستورات طبخ و نسخ گوناگون تجویز کرده و نهایتاً دستور عمل جراحی لوزه را داده است. در عمل لوزه و زبان کوچک؛ استفاده از قلاب و برش دایرهوار بیخ لوزتین و با ابزار جراحی البته شروطی هم قائل شده است. و بعضی از عوارض عمل را هم ذکر نموده برای بند آمدن خونریزی دمر خوابیدن بیمار و سرفه و دستور غرغره آب سرد و سرکه را داده است. و بعضی داروهای دیگر خونبند- درمان فعلی نیز جهت رفع دشواری تنفس آمیگدالکتومی بعضاً انجام میشود. (13)
3- در معالجه ناخنک چشم- ذکر نموده که بهترین علاج برکندن به وسیله نیشتر است، بویژه ناخنک نرم را باید با قلاب بلند کرد و هرگاه بلند شد و آویزان قیچی کردنش آسان است.
اگر کنده نشد مو یا تار ابریشمی را و سینه سوزن یا نی نازک پر، زیر آن مینهی و اگر نشد با نیشتر باریک و کند آنرا میکنی- دقت میشود که گوشت ریزشگاه را نزنی که کار به اشکریزی میکشد. (14)
در معالجه زخم ناشی از گازگرفتگی سگ هار: اصول ذیل را ذکر نموده است.
الف- پیشگیری از بسته شدن زخم؛ ب- بازتر کردن زخم؛ ج- کشیدن خون و ماده بعد از زخم و باز نگه داشتن آن. (15)
در علاج عقربک (کژدمه) ذکر نموده که:
اگر ورم ماده جمع شد- شکافی نازک و کوچک در آن ایجاد که ماده جمع شده تخلیه میشود. اگر چرک کرده است، باید گوشت پیرامون ناخن را ببرد و جسم خارجی مانده نیز بریده میشود. (16)
علاج گزیدگی کژدم، در محل گزیدگی نیشتر زده و نمک مالیده و مکیده میشود. (17)
موجبات گسستگی پیوندها بر دو قسمت است: عوامل درونی، عوامل بیرونی:
1- عوامل بیرونی مانند اشیائی که بر اندام وارد میشود مثل چیزهایی سنگین
2- اشیاء برنده (تیغ و شمشیر).
3- سوختگی.
4- اشیائی که کوفتگی به بار میآورند مانند سنگ. (18)
وسایل از هم دریدن یا گاز گرفتن. (19)
توضیح: هم اکنون نیز تروما به دو نوع غیرنافذ و نافذ تقسیم میشود؛ او سوختگی و گاز گرفتگی نیز در تروماها ذکر میشود. در واقع عناوین فصل ترومای کتب جراحی تقریباً مشابه زمان رازی و ابنسینا است.
طرز برش جراحی
برای ایجاد شکاف در یک اندام باید آن را در بخشهای وسطی و چین و چروک آن اندام پدید آورد، مگر اینکه اندام مورد شکافتن اندامی نظیر پیشانی باشد، چون ماهیچه پیشانی پاره میشود و ابرو میافتد. کسی که اندام را شکاف میدهد باید در تشریح اعصاب، وریدها و شریانها، معلومات کافی داشته باشد تا خطا نکند و بخشی را نبرد که بیمار را با مرگ روبرو سازد. چنین کسی باید داروهای بندآور خون و مرهمهای تسکین دهنده درد و ابزارهای مناسب حال و مقام همراه داشته باشد مثلاً حتماً باید داروی جالینوسی- پشم خرگوش و یا تار عنکبوت همراه وی باشد. در تار عنکبوت فوائدی برای این کار موجود است. مشابه سورژی سل و ...).باید داروهای رخوتآور را همانطور که در بحث اولیه مفرده بیان میکنیم با خود داشته باشد و تو آنها را میشناسی- هرگاه دملی را شکافتی باید هرچه را در آن هست خارج کرد. (20)
- مشابه استفاده فعلی از داروهای مخدر در بیهوشیها و همچنین اشاره به دبریدمان و خارج کردن نسوج نکروزه داخل آبسهها که هماکنون نیز از اصول درمانی آبسههاست.
معالجه اندام تباه شده و بریدن آن
هرگاه اندامی بر اثر مزاج تباه با ماده یا بدون ماده فاسد میشود و به وسیله شکافتن و مرهمها به همان صورت که در کتابهای جزئی مذکور است چارهای نیست، ناگزیر باید گوشت تباه شده را از آن اندام گرفت. این گوشت زدائی ترجیحاً در صورت امکان باید بدون دخالت جسم آهنی انجام میشود، زیرا ممکن است آهن با اجزائی از ماهیچه و پی رگهای جهنده اصطکاک زیانآوری داشته باشد. و اگر گوشتزدائی هم کافی نیست و تباهی به گوشت بدن سرایت میکند؛ آن اندام را باید حتماً برید و محل بریده شده را با روغن بسیار گرم داغ کرد. این داغ کردن نمیگذارد زیانی وارد میشود که خون بند آید و در محل بریده شده، گوشت و پوست بیگانه و نامناسبی که از حیث سختی شبیه گوشت است بروید. قبل از بریدن اندام باید ابزار معاینه را در آن فرو برد و پیرامون استخوان را بررسی کرد. هرجا که گوشت و استخوان بسیار به هم چسبیدهاند وقتی ابزار به آن میرسد درد بسیار شدید میگردد. ناحیهی آب سرحد سلامتی است. هرجا که چسبندگی کمتر است و سستی وجود دارد سزاوار بریدن است. اگر بریدن را بتوان به وسیله سوراخهای چندجانبه آن را میشکنند و گاهی هم آن را با اره میبرند، در موقع بریدن باید دقت کرد که گوشت از استخوان جدا باشد. و ابزار سوراخ کننده فقط بر محل بریدن فرود آید و گرنه درد و آزار زیاد خواهد بود. استخوانی را میتوانیم ببریم که قطعه ناهموار و زائد است و امید درست کردنش نیست و بیم آن میرود که فاسد میشود و فسادش به سایر قسمتها انتقال یابد. گوشت را به وسیله شکافتن و بستن بعدی و کشیدن به جهت مخالف یا به هر تدبیر دیگری که مناسب میدانیم از آن کنار میزنیم همچنین آن را از اندام ارزنده دور میکنیم. اگر اندام ارزنده در جوار آن باشد، میتوان پردهای از پارچه درست کرد و در محل جدا شدن قرار داد و بعد آن را برید اگر استخوان بزرگ و مجاور پیها و شریان و ورید است، مانند استخوان ران و بسیار فاسد شده است. در این حالت از طبیب کاری ساخته نیست. (21)گسستگی پیوندها (تفرق الاتصال)
انواع قرحهها، ضرب دیدگی و افتادن
اگر در بین اندامهای بزرگ جدائی افتد، چارهاش راست و هموار کردن و بستن به طریقه مناسب است. در اینباره دستورهایی هست که در زمینه شکستهبندی یاد میگیری و در جای خود خواهد آمد. بیمار بعد از هموار کردن و بستن باید بیاساید و حرکت نکند و ...اگر جدائی در بین اندامهای نرم روی میدهد باید سه حالت در نظر گرفت و آن را در سه مرحله معالجه کرد. چنانچه عامل جداکننده ثابت و پایدار است. نخست باید آنچه را که سیلان میکند قطع کرد؛ اگر مادهای در مجاورت آن وجود داشت آن را نیز از میان برد (نسخه انگلیسی- توقف خونریزی موضعی محل آسیب دیده و توقف خونریزی اندامهای مجاور آن) و در مرحله دوم باید محل شکافته شده را به وسیله داروها و غذاهای مناسب جوش داد (در مرحله تسریع التیام). در مرحله سوم چنانکه میسر باشد آن را از تعفن بازداشت. (22)
مداواهای قرحهها
هر قرحه یا ساده است یا ترکیبی، اگر قرحه ساده و کوچک است و خورهای در وسطش نیست باید دو لبه آن را به هم چسباند ولیکن باید مواظب بود که موادی مانند روغن یا گرد و خاک در میان نباشد، با چنین روشی قرحهجوش میخورد و .... اگر قرحه بزرگ است و بهم آوردن لبهها ممکن نیست یا مداد دیگری پر از ریم و چرک دارد یا از گوهر اندام مقداری کاهش یافته است علاج آن خشکاندن است. (23)اگر قرحه، چنان تأثیری بر روی استخوان میگذارد که آن را بسیار لاغر و ناتوان میکند و از استخوان مزبور ریم جریان مییابد، نباید فکر کنی که تنها چارهاش داروست، بلکه چنانچه تباهی استخوان بوسیله حک کردن از بین میرود باید آن را بتراشی و یا آن را بگیری و ببری. (24)
(استئومیلیت و ایجاد سکستر استخوانی- که امروزه هم سکسترکتومی انجام میشود).
داغ کردن
داغ برای چند نوع بیماری بهره دارد، بازدارنده تباهی است و نمیگذارد فساد انتشار یابد. اندامی را که میخواهد مزاج خود را باز یابد تقویت میکند- مواد فاسد و تباه را که به اندامی چنگ زده است میگذارد- خونریزی را بند میآورد. بهترین مادهای که برای داغ کردن انتخاب شده است، طلاست. معلوم است که محل داغ کردن در سطح بدن است یا اینکه در داخل اندامی مثل بینی دهان یا مقعد پنهان است. (25)بعد روشهای داغ گذاردن درونی و بیرونی را ذکر میکند. با استفاده از قالب داخلی مثل اسپکولوم و موارد استعمال داغگزاری شامل بند آوردن خونریزی و حذف گوشت تباه شده است.
علاوه بر نکات و مباحثی که ذکر شد، نظرات ابنسینا در بستن زخمها و شستشوی زخم با شراب قبل از بستن نیز حائز اهمیت است. (26)
در عمل سنگ مثانه، وی از راه گردن مثانه آن را انجام میداده است و برای بیرون آوردن سنگ آن را داخل مثانه خرد میکرده است. همچنین در میل زدن مثانه از میلهائی که با چرم و فلز تهیه میگردیده، استفاده میکرده و آن را با قاتاطیر انجام میداده است. (کاتتریسم مثانه) (27)
... آقای رحیم اوف معتقد است که شیخ اولین بار به بخیه اعصاب پرداخته است. (28)
در شکستهبندی، ابنسینا از راه کشش استمداد میکرده و آن را به صورت کشش طویلالمدت انجام میداده است. وی کوشش میکرد که اعمال جراحی و شکستهبندی را بدون درد انجام دهد و بدین لحاظ از داروهای مختلف برای اولین بار استفاده میکرده است. (29)
در مورد سرطان همانند سایر اطباء ایرانی عقیده داشت که باید غده سرطانی را در آن قسمت از بدن که چاقو بدان دسترسی دارد برداشت و این نظر را عیناً در کتاب چهارم قانون گفته است که اگر امکان از بین رفتن سرطان باشد با قطع و بریدن اوست از ریشه، همراه با بافتهای ورم کرده اطراف و عروقی که آن را تغذیه مینماید؛ بطوریکه چیزی از آن باقی نماند. همچنین از انتشار سرطان پس از عمل نیز گفتگو شده و آن را در اثر انتقال ماده دانسته است. (متاستاز سرطانی)
اصول و روشهای جراحی در کتاب کامل الصناعه (ملکی)
این کتاب که تألیف علیبن عباس مجوسی متوفی به سال 384 هـ ق مشهور به اهوازی است، همانند قانون ابنسینا تا اوائل قرن هیجدهم میلادی در مدارس طبی اروپا تدریس میشده است. این کتاب مشتمل بر بیست مقاله است که هر کدام از مقالات به ابواب زیادی تقسیم شده است. ده مقاله اول، مباحث علمی و ده مقاله دوم، مباحث عملی را در بردارد و مجموعاً بیشتر از یکهزار صفحه است- در مقالات ششم و هشتم و نهم مباحث علمی در مورد زخمها و جراحات و گزیدگیها و علل قولنج و علامتهای آن و بیماریهای مقعد و علل و علائم آنهاست و در سایر مقالات نیز نکات و اصول درمان جراحی امراض ذکر شده، و اما مقاله نهم جلد دوم یا مقاله دوازدهم کتاب تحت عنوان فی علاج الامراض التی تکون بالید (یا درمان امراض با دست) شامل یکصد و ده باب است. و یک دوره کامل جراحی است که اروپائیان به آن اهمیت زیادی میدهند و شرح تمامی این ابواب از حوصله مقاله خارج است. بعضی از این ابواب عبارتند از تقسیمات اعمال دستی- فصد- درمان آئوریسم- بریدن شرائین و بستن آنها- اعمال یدی در عضلات- شکافتن دملها- درمان کیستها و خنازیر، سرطان و زگیل و جوشها و بیرون آوردن اجسام خارجی از بدن، اعمال بیماریهای چشم و پلک و مژه و سایر قسمتهای چشم و بینی و دهان و زبان و لوزه و لومرهای آنها- درمان دندانها و کشیدن آب از آنها- میل زدن مجرای ادرار و کشیدن ادرار- عمل سنگ مثانه- اخته کردن- درمان بیماریهای بیضه و رحم و بواسیر- واریسها- ناسورها و بواسیر مقعدی- درمان فتقها- داغ کردن طحال و مبتلایان به عرق النساء- درمان انواع و اقسام شکستگیهای استخوانهای بدن و در رفتگیهای بندها و مفاصل بدن چه با زخم و چه بدون زخم و چه باز و چه بسته را تماماً با شرح و تفصیل بیان کرده است. ذیلاً مطلع باب اول جهت آشنایی به سبک و سیاق این کتاب ذکر میشود.باب اول- در دستهبندی عملهای دستی
مداوای امراض به دو قسم است یکی تدبیر به غذاها و دواهاست و تدبیر دوم علاج با دست است و کسی که این کار پیشه کند باید در محضر افراد حاذق جراح و مجبرین و کسانی که با ابزار فلزی عمل میکنند کار کند و اعمال آنها را ببیند و نظاره کند و دستورات آنها را بشناسد و در عمل با آنها مباشرت کند و جسارت و ممارست را در کیفیت اعمال حاذقین به کار بندد و ....و اما عمل بالیدن به سه قسم است. اول در عروق و دوم در نسج نرم (فی لحم) و سوم در استخوان، اما عمل در عروق بر دو قسم است- در عروق سالم نظیر عمل فصد- در عروق ضرب دیده (تروماتیزه) قطع و بتر.
و اما در نسج نرم سه قسم است- حجامت- آشنائی با بط (شکافتن و بریدن و دوختن و داغ کردن- و جراحی استخوان دو قسم است- جبر استخوانهای شکسته و جا انداختن استخوانهای مخلوع. (30)
باب نهم نحوه تخلیه آبلهها همانند روش علمی امروزه خارج کردن نسوج فاسد و اجسام خارجی و بافتهای مرده را ذکر کرده است. (31)
و نیز درمان کیستهای سر و عقدهها و خنازیر گردن و سرطان و نحوه جراحی ذکر شده است. (32)
نمونه نثر فارسی قرن سوم و چهارم هجری است. تألیف ابوبکر ربیعبن احمد الاخوینی البخاری انتشارات دانشگاه مشهد 1344 یادبود هزار و یکصدمین سال ولادت محمد زکریای رازی اخوینی شاگرد یکی از شاگردان رازی بنام ابوالقاسم مقانعی بنام ظاهربن محمدبن ابراهیم و در کتاب هدایه گاه از محمد زکریای رازی به عنوان استاد یا استاد ما یاد کرده است. وفات رازی را در پنجم شعبان 313 وفات اخوینی را در 373 دانستهاند. این کتاب ضمن نقل عقاید بزرگان علم طب چون بقراط، جالینوس و رازی- به شیوهی پزشکی صاحبنظر، عقاید گذشتگان را به محک تجربه زده است و پس از تمییز صحیح از سقیم. در کتاب هدایه بجز موارد استثنایی به نقل آزمودههای خود پرداخته و به فرزند خود نوشته است: ولکن من ترا آن چیزها گفتم بدین کتاب کی من آزمودهام مگر آن چیزی که گویم فلان چنین میگوید: آن نیازمودهام، این بدان گفتم تا ترا غلط نیفتد. و مطالعه کتاب نشان میدهد که طبیبی آگاه از طب گذشته خود و معتقد به تجربه و آزمایش بوده است که در عین اعتقاد به اصول طبی محمد زکریای رازی به تحقیق میپرداخته است همانطور که ملاحظه میشود انواع روشهای درمانی جراحی، کونزیزه کردن (داغ کردن) و اسکلروزه ذکر شده است. در پاتوژنز نیز استاز خون را ذکر نموده است. بر تقسیمبندی هموروئید داخلی و خارجی را نیز بیان، و عوارض بیماری را اشاره نموده است. و روش جراحی را بر داغ کردن و استفاده از داروهای تیز ترجیح داده است.
و باز اگر ناسور بود و این آن بود که بن ریش بود و بود که گذاره کند به مقعد اندر، و بود که با دو سرگین بدین سولاخ بیرون آید. اگر چنین بود که گداره کرده بود بباید بریدن تا با مقعد نزدیک بود و اگر دور بود و خرم کرده آید، بیش شکم باز نتواند داشتن و غایط بیرون آید بی مرد وی. (33)
در اینجا شرح فیستول آنال و مسیر آن و سوراخ خارجی و داخلی را بیان کرده درمان آن را فیستولوتو ذکر نموده- اشاره به علائم و عوارض فیستولهایی که مسیر طولانی داشته و از مقعد فاصله دور دارند (قانون گودسال) نموده است. تقسیمبندی فیستولها به دو نوع با سوراخ خارجی نزدیک مقعد و دور از مقعد.
ب- فی خروج المقعده (34)
تحت این عنوان خروج رکتوم از دهانه مقعدی (پرولاپس رکتوم) را شرح داده و عوارض آن را ذکر نموده است.طرز کشیدن آب از اسکروتوم و ذکر این نکته که آب به مرور گرفته میشود و محل سوراخ آبگیری داغ میشود.
د- فیالدوالی (واریس اندام)
این دوای آن رگها بود که بربایان حمالان و ییکان پدید آید- آن رگها سطبر بر پیچنده بودند یک بار دیگر. (و علاج خون برگرفتن بود از باسلیق چند باریک از پس دیگر). (35)هـ- فی السرطان
این سرطان چون بابتدا بود. علاج توان کردن تا نیفزاید و اگر باندامی بود که آن اندام را بتوان بریدن، ببرد تا برهد و اما اگر تنهی سرطان ببری یا داغ کنی هرگز به نشود و بیم آن بود که هلاک میشود. و اگر زخم میشود که علاج وی دمیشوار بود. اگر بتواند آن اندام را ببرد و داغ کند. (36)(ضمناً بزرگ شدن و پر عروق شدن تدریجی توده را ذکر نموده است).
و- فیالسلع (کیست سباسه)
سلعه آن مرغندها بودند که بر سر مردم پدید آید- جن کوز و بادام یا بزرگتر و جون بجنبانی بجنبند. علاج وی کافنیدن بود و بر گرفتن و آن را کیسهای بود. جهد باید کردن تا آن برگرفته آید، چه اگر از وی چیزی بماند سلعه باز آید (سپس محلهای مختلف دیگر آن را ذکر کرده است). (37)دعوی بسیار بیحقیقت، و قانون این صناعت دو چیز است. یکی کشیدن اندام شکسته تا بیرون آمده راست گردد. اگر پای بود انگشت نرپای را با چشمه زانو راست باید داشتن و کشیدن و چون راست شد بباید بستن تا بر همان بماند و اگر بر ساق بود تختها باید نهادن و از اول آب گرم بریزد به آن جای بیرون آمده یا شکسته و اندکاندک بماند و بفرماید تا بشکند، نرمنرم دست برشکستگی همی مالد تا استخوانها بجای خویش باز آید. چون تمام راست شد، ضمادی قابض بر یکی عصابه بر اندوده بر آن جای شکسته کی بیرون آمده بود برنهد و آغازد بر پیچیدن یکی راست بر پیچد و یکی چپ تا شکستگی راست آید و آنگاه تختها بدین عصا بربندد تا سخت بسته گردد و بر شکل موافق بدارد، و اگر جراحت گشته بود، بر آن جراحت دار و بر نهد هر روزی و اگر استخوان بیرون آمده بود از جراحت چندان بکشد تا باز استخوان به جراحت اندر آید و بجای خویش بایستد. (38)
(شکستگی دست راست را مشابه پا شرح داده و در رفتگی ران و نحوه جا انداختن ران و همچنین کتف را توضیح داده و نحوه خارج کردن تکههای استخوان خرد شده از زیر گوشت و غیره...).
(در اینجا ملاحظه میشود که ابتدا نقدی بر کار شکسته بندهای محلی شده است و پیرامون درمان اندامهای شکسته از قبیل: تراکشن، ردوکسیون، مانیپولاسیون و نوعی گچگیری (ضماد قابض) و آتلبندی و تمیز کردن زخم بازو و غیره....
ی- فی انواع السموم
انواع گزیدگیها را شرح داده- و درمان آن را بستن اصول و روشهای جراحی در کتاب الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه کتاب الاغراض خلاصه کتاب ذخیره خوارزمشاهی است که توسط سیداسماعیل جرجانی در اواخر قرن پنجم نوشته شده است و ابتدا مباحث تشریح وظائف الاعضاء، علائم بیماریها و سپس معالجات و بیماریهای اعضاء یک به یک ذکر شده است. در کتاب سوم راجع به دیسفاژی (عسرالبلع) بحث شده است. گفتار چهاردهم در مورد بواسیر و شقاق و ناسور است- گفتار شانزدهم راجع به قولنج است و گفتار هیجدهم در مورد فتق، بیستم دوای و دالیالفیل، بیست و دو سرطان، آماسها، دملها، بسیت و سوم جراحتها و بیست و ششم شکستگیها. این کتاب از کتب دوره جدید طب محسوب شده و شرح هر یک از گفتارهای آن نیاز به مقالهای مبسوط دارد.والسلام
پینوشتها:
1- استادیار جراحی عمومی دانشکده پزشکی مشهد
2- تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول- دکتر محمود نجم آبادی، ص428.
3- تاریخ طب در ایران از ظهور اسلام تا حمله مغول- دکتر محمود نجم آبادی، ص854.
4- تاریخ طب در ایران- دکتر محمود نجم آبادی، ص854.
5- Dressing
6- تاریخ طب در ایران- دکتر محمود نجم آبادی- ص855.
7- کتاب العیون الانباء (العیون) تألیف ابن ابی اصیبعه، چاپ بیروت 1376- ص355- 360-361
8- کتاب العیون الانباء (العیون) تألیف ابن ابی اصیبعه، چاپ بیروت 1376- ص355- 360-361
9- کتاب العیون الانباء (العیون) تألیف ابن ابی اصیبعه، چاپ بیروت 1376- ص355- 360-361
10- کتاب طبقات الاطباء و الحکما- تألیف ابن جلجل اندلسی- متوفی به سال 384 ترجمه سید محمدکاظم امام.
11- تاریخ طب در ایران- تألیفات رازی، ص377و 378.
12- قانون- کتاب سوم- ج یک ص575.
13- 5 قانون- کتاب سوم-ج یک- ص375.
14- قانون- کتاب پنجم- ترجمه شرفکندی،ص78.
15- قانون- کتاب پنجم- ترجمه شرفکندی،ص78.
16- قانون- کتاب پنجم- ترجمه شرفکندی،ص222.
17- قانون- کتاب پنجم- ترجمه شرفکندی،ص90.
18- قانون- کتاب پنجم- ترجمه شرفکندی- ص222.
19- کتاب اول قانون- فصل شانزدهم- ص250
20- کتاب اول قانون در طب- ترجمه شرفکندی- انتشارات دانشگاه تهران، فصل36- ص250
21- قانون- کتاب اول، ترجمه شرفکندی- انتشارات دانشگاه تهران-ص504.
22- قانون- کتاب اول، ترجمه شرفکندی- انتشارات دانشگاه تهران-ص505.
23- قانون- کتاب اول، ترجمه شرفکندی- انتشارات دانشگاه تهران- فصل28- ص506.
24- قانون- کتاب اول، ترجمه شرفکندی- انتشارات دانشگاه تهران-فصل28- ص508.
25- قانون- کتاب اول، ترجمه شرفکندی- انتشارات دانشگاه تهران-فصل29- ص510.
26- تاریخ طب در اسلام و ایران- دکتر نجم آبادی-ص597.
27- تاریخ طب در اسلام و ایران- دکتر نجم آبادی-ص597.
28- جشن نامه ابنسینا- جلد دوم- صفحه151
29- تاریخ طب در اسلام و ایران- ص598
30- کامل الصناعه- جلد دوم- مقاله نهم- ص456
31- کامل الصناعه- جلد دوم- مقاله نهم- ص466
32- اصول و روشهای جراحی در کتاب هدایه المتعلمین فی الطب
33- هدایه المتعلمین فی الطب- ص412و 413.
34- هدایه المتعلمین فی الطب- ص319.
35- هدایه المتعلمین فی الطب- ص578.
36- هدایه المتعلمین فی الطب- ص606.
37- هدایه المتعلمین فی الطب- ص612.
38- هدایه المتعلمین فی الطب- ص626.
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.