تاریخ تشیع در عصر امامت امام حسین (ع)
دوره اول
الف ) سرکوب و کشتار شیعیان
افزون بر حجر و یارانش، شیعیان دیگری نیز چون رشید هجری، عمرو بن حمق خزاعی، اوفی بن حصن، جویرة بن مسهر عبدی، عبدالله بن یحیی حضرمی و دیگران در دوره معاویه و زیاد و فرزندش عبیدالله به شکل اسفباری کشته شدند. (5) کشته شدن رشید هجری بدین گونه بود که ابن زیاد به دلیل شیعه بودن، دست و پایش را برید و بدن او را بر شاخه درخت خرمایی در کوفه آویخت، اما وی از سخن گفتن درباره فضایل اهل بیت (ع) باز نایستاد تا اینکه زبانش را نیز بریدند. ابن زیاد چنین کاری را با میثم تمار نیز کرد و افزون بر این جنایات، به دستور او و با استفاده از لیف خرما، بر دهان میثم لجام زدند و سرانجام زبانش را نیز بریدند. (6) علاوه بر اینها زیاد در زمان حکومتش بر کوفه، مردم را در باب القصره کوفه جمع کرد و از آنها خواست که علی را لعن کنند و از او برائت بجویند و هر کس را که از این عمل پرهیز می کرد، به شمشیر می سپرد و خانه اش را خراب می نمود. (7)
ب) استراتژی رهبری تشیع
امام حسین (ع) همانند برادرش امام حسن (ع) می کوشید تا حد امکان از درگیری و در افتادن با استبداد مطلق معاویه که نتیجه ای جز کشته شدن خود و شیعیانش در برنداشت بپرهیزد. آن حضرت به رغم احساسات تند برخی از شیعیان، همواره در دوره معاویه آنان را به خانه نشینی دعوت می کرد و خود نیز با وجود مخالفت سرسختانه با اقدامات امویان، از هرگونه درگیری عملی با آنان پرهیز می کرد. ایشان در نامه خود به معاویه، اگر چه گفته بود که ای معاویه من فتنه ای بالاتر از فرمانروایی تو برای جامعه اسلامی سراغ ندارم و بزرگ ترین اندیشه من آن است که با تو بستیزم (8) ولی در همان نامه نیز آورده بود که من هرگز قصد نبرد با تو را نداشته و پرچم ناسازگاری با تو را برنیفراشته ام و این نوشته تنها به منظور اتمام حجت است و بس . (9)
در پاسخ این سؤال که چرا به رغم اقدامات ناشایست معاویه، چنین موضعی از سوی امام حسین (ع) اتخاذ شده بود، می توان به دو علت زیر اشاره کرد:
1. وجود حکومت پایدار و قدرتمند معاویه، عامل اصلی مؤثر در این موضع گیری به شمار می رود؛ زیرا اگر معاویه پیش از این توانسته بود در مقابل حکومت امام علی (ع) ایستادگی کند و پس از آن نیز، سپاه امام حسن (ع) را به شکست وادارد، اکنون که سالها از حکومت مطلق او می گذشت و ثروت کلان و تبلیغات گسترده ای به کار گرفته بود، از چنان قدرتی برخوردار بود که زمینه و امکان هر گونه اعتراضی را منتفی می ساخت.
2. امکان جمع آوری دوباره نیرو و تجدید سازمان لشکر همانند امام علی (ع) برای امام حسین (ع) وجود نداشت و چون شرایط به مراتب سخت تر از پیش شده بود، امکان انجام هر قیامی ناممکن می نمود.
در واقع می توان گفت که همان شرایطی که امام حسن (ع) را به پذیرش صلح تحمیلی با معاویه وادار ساخت، اکنون نیز پابرجا بود و عامل اصلی اتخاذ استراتژی عدم درگیری گسترده توسط امام حسین (ع) به شمار می آمد.
در این سالهای سخت، ارتباط شیعیان با یکدیگر و با امام حسین (ع) به صورت پنهانی و مخفیانه صورت می گرفت و آنها می کوشیدند دور از چشم جاسوسانه معاویه، با هم مرتبط باشند. با این وجود، رفت و آمدهای پنهان شیعیان کوفه به مدینه، حساسیتهایی را برمی انگیخت. برای نمونه، مروان در یکی از نامه های خود به معاویه نوشت: عمرو بن عثمان گزارش می دهد که مردانی از اهل عراق و برجستگان حجاز با حسین بن علی رفت و آمد دارند و ما از قیام او در امان نیستیم. (10) معاویه به او نوشت تا زمانی که او با تو کاری ندارد، برایش مزاحمتی فراهم نکن، اما همواره در کمین او باش. (11) پس از آن، معاویه نامه ای به امام حسین (ع) نوشت و آن حضرت را از اقدامات تحریک آمیز برحذر داشت. امام حسین (ع) هم در پاسخ، آن گزارشها را دروغ و ساختگی خواند. (12)
دورهى دوم
الف) گشایش وخیزش
خبر مرگ معاویه می توانست مخالفان دولت اموی را به جنبش وادارد، هم چنانکه سردمداران دولت اموی نیز بر این مطلب آگاهی کامل داشتند. بر همین اساس، یزید کوشید تا قبل از انتشار خبر مرگ معاویه، مخالفان خود را به بیعت وادار سازد.
بر اساس نقل منابع، زمانی که خبر مرگ معاویه به کوفه رسید، شیعیان شاد شدند و به حرکت درآمدند. آنان در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند و خبر هلاکت معاویه را به گوش همگان رساندند و به امام حسین (ع) نامه نوشتند و آمادگی خود را برای قیام اعلام کردند. (15) به دنبال این تجمع، گردهمایی های دیگری نیز در کوفه به وقوع پیوست و تحرکی قوی در بین شیعیان آغاز شد. خبر عدم بیعت امام حسین (ع) با یزید و آمدن آن حضرت به مکه، پرشور و حرارت این جنبش افزود . این خیزش، در قالب همین تجمعات و نامه نگاری ها و همراهی اولیه با مسلم در کوفه و بیعت با او ادامه یافت.
ب) سرکوبی شدید
ای کاش پدرانم که در بدر ناله های شمشیر را شنیدند، زنده بودند و شادی می کردند و می گفتند ای یزید! دست تو بی درد باد. به قدری بزرگان آنها را کشتیم تا آنکه با کشته شدگان در بدر مساوی گردید. (16)
ج) عاشورا و تشیع
دانشمندی نظیر فیلیپ حتی درباره تراژدی کربلا می گوید که تشیع در روز دهم محرم تولد یافت. اما مطالعه دقیق مآخذ مختلف و مذاهب گوناگون اسلامی این نظر را مردود می شمارد و این حقیقت را تأکید می کند که آیین تشیع، از زمان شخص پیامبر وجود داشته است و شهادت حسین (ع) تنها مهر رسمیت بر تشیع نهاد. این تراژدی نقش بسیار عظیم و محکمی را در تحکیم هویت تشیع و نه در خلق آن ایفا نمود. تقدیر این بود که سرنوشت حسین (ع) مهم ترین عامل در تبلیغ و سرعت نسبتا سریع تشیع داشته باشد. بدون شک تراژدی کربلا، عامل اشتیاق و علاقه شدید و احساسات عمیق را به تشیع افزود. این شهادت، دوره ای نو را برای ظهور و بروز نهضت تشیع به وجود آورد. (17)
هم چنانکه دیگر قیامهای شیعی همچون قیام توابین، مختار، زید بن علی و یحیی بن زید، همگی از حادثه عاشورا متأثر بودند و از آن الهام می گرفتند. تاریخ تشیع با شهادت امام حسین (ع) وارد مرحله دیگری شد که در فصلهای بعدی مورد بررسی قرار می گیرد.
خلاصه
پي نوشت :
1- ر.ک: همان، ص 183.
2- تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 216.
3- تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 146.
4- همان، ص 160؛ تاریخ الطبری، ج 4، ص 207.
5- ر.ک: هاشم معروف الحسنی، جنبش های شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه سید محمد صادق عارف، ص 340-354.
6- شیعه در تاریخ، ص 184.
7- مروج الذهب...، ج 3؛ المنتظم، ج 5، ص 623.
8- الامامة و السیاسة، ص 179-182؛ اختیار معرفة الرجال، ج 1، 250 -259.
9- همان.
10- الامامة و السیاسة، ص 154-157.
11- همان.
12- همان.
13- مروج الذهب....، ج 3، ص 8.
14- «فلن یحدث الله به حدثا و انا حی کتبت الیکم برأیی» این روایت هر چند در چاپهای مختلف به همین شکل آمده، اما به نظر می رسد صورت درست آن «فان یحدث » بوده است. (ر.ک: الاخبار الطوال، ص 223).
15- الارشاد....، ج 2، ص 42.
16- ر.ک: الملهوف...، ص 214.
17- تشیع در مسیر تاریخ، ص 189.
/س