تحولات دانشگاه‌ها از ابتدای سال 1359 تا اعلام انقلاب فرهنگی

با فرا رسیدن سال جدید - 1359 - شورای انقلابی تزکیه‌ی دانشگاه تهران، تصمیمات تازه ای بدین مضمون اتخاذ کرد که: کلیه ی استادان، دانشجویان و کارکنانی که قبلاً عضو ساواک بودند، همچنین حقوق بگیران و افرادی که مورد حمایت این سازمان بودند
يکشنبه، 17 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
تحولات دانشگاه‌ها از ابتدای سال 1359 تا اعلام انقلاب فرهنگی
تحولات دانشگاه‌ها از ابتدای سال 1359 تا اعلام انقلاب فرهنگی
 
 
با فرا رسیدن سال جدید - 1359 - شورای انقلابی تزکیه‌ی دانشگاه تهران، تصمیمات تازه ای بدین مضمون اتخاذ کرد که: کلیه‌ی استادان، دانشجویان و کارکنانی که قبلاً عضو ساواک بودند، همچنین حقوق بگیران و افرادی که مورد حمایت این سازمان بودند و نیز وزرا و وکلای مجلسین، صاحبان مشاغل مشابه بعد از بهمن 1345 باید از کار برکنار شوند.
در ضمن کلیه‌ی کسانی که با عنوان نماینده، سخنگو یا مسئول در سازمان ها و احزاب فرمایشی شرکت داشته یا به دلیل روابط خاص خود با دربار سلطنتی مقام هایی را غصب نموده یا مواضع ضد دانشجویی و ضد دانشگاهی داشتند از احراز هر گونه پست مدیریت در دانشگاه محروم ماندند. (1)
در این ایام، سه وزیر دولت موقت - وزیر مشاور در سازمان برنامه، وزیر فرهنگ و آموزش عالی و رئیس سازمان برنامه و بودجه - وظایف هیأت امنای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی را بر عهده گرفتند.
لازم به ذکر است که بعد از تأسیس وزارت علوم و آموزش عالی در سال 1346 و رشد اندیشه ی استقلال دانشگاه‌ها، سرانجام قانون «هیأت های امنای مؤسسات عالی علمی دولتی» در اسفندماه 1350 به تصویب رسید، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به موجب ماده ی واحده ی شورای انقلاب، تمامی هیأت های امنای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی، اعم از دولتی و غیر دولتی منحل شدند و وظیفه ی آن به عهده ی سه وزیر یاد شده قرار گرفت.
«این هیأت بعدها، عنوان « هیأت سه نفری جانشین هیأت های امنا» را به خود گرفت و تا سال 1369 باقی ماند تا آن که قانون تشکیل هیأت های امنای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی، طی جلسات 181 و 183 مورخ 9 و 1367/12/23 شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و نهال نورسته ی هیأت امنا تقویت گردید». (2)
به هر صورت، انتصاب این سه تن به جای هیأت امنا در آن برهه از زمان برای رفع مضیقه ی مالی این دانشگاه‌ها و به تعویق نیفتادن کار آنها بوده است.
در نیمه ی دوم فروردین 1359 به دنبال تعطیلات نوروزی و آغاز کار دانشگاه‌ها و مطبوعات، حمایت بیشتر گروه ها و شخصیت ها و توده های مردم از قطع رابطه با آمریکا به دنبال گروگان گیری، در روزنامه ها منعکس می شد؛ اما وزارت کشور طی بخشنامه ای به مسئولان دانشگاه مقرر کرد که از اجازه دادن به گروه های سیاسی به هر عنوان جهت برگزاری مراسم سخنرانی و تبلیغات سیاسی خوداری کنند. (3)
لازم به ذکر است که به دنبال وقایع دانشگاه‌ها در سال 1358، امام خمینی (ره) در پیام نوروزی خود اعلام فرمودند: «باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه‌های ایران به وجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب هستند، تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.» (4) به این ترتیب حرکت هایی در قبال این سخنان در دانشگاه‌ها به وقوع پیوست.
در همین اوان، آقای هاشمی رفسنجانی - عضو شورای انقلاب و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی - در روز 26 فروردین 1359 در تالار اجتماعات دانشکده ی پزشکی تبریز سخنرانی کرد که با سؤالات دانشجویان و پاسخ ایشان، اجتماع دانشجویان به تشنج کشیده شد. سپس بر اثر اعتراض گروه های مخالف، جلسه شکلی آشفته به خود گرفت و آقای هاشمی رفسنجانی بدون شرکت در جلسه ی سخنرانی بعدی، دانشگاه تبریز را ترک کرد. در پی این واقعه، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تبریز، ضمن بیرون کردن مسئولان و کارکنان ساختمان مرکزی، آن جا را به تصرف خود در آورده و اعلام کردند تا تکمیل انقلاب فرهنگی و پاک سازی در سطوح دانشجویی و هیأت علمی و کارمندان، مرکز مذکور را ترک نمی کنند. (5)
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام - اشغال کننده ی ساختمان مرکزی - اعلام کردند: «ما در اجرای پیام های پاییزی و نوروزی امام امت خمینی بزرگ قدم بر می داریم و پاک سازی دانشگاه از عوامل مضر و ضد انقلاب و انحلال سیستم فعلی دانشگاه از سیستم امپریالیستی و ایجاد سیستم اسلامی از لحاظ اداری و آموزشی از هدف های نخستین ماست.» (6)
مسئول روابط عمومی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در این زمینه گفت: «به دستور امام خمینی قرار بود تحول اساسی در سطح فرهنگی به عمل آید که متأسفانه این عمل در دانشگاه تبریز عملی نگردید و متشنج شدن جلسه ی سخنرانی امروز به وسیله ی گروه های مخالف، انگیزه ای برای به تصرف درآوردن آن توسط ماست... ما از اول انقلاب، کارکردهای مخالف را زیر نظر داشتیم و آنها هر کاری که می خواستند، می کردند، اما به خاطر رعایت دموکراسی حرف نمی زدیم...» (7) در هر صورت، دانشجویان مذکور به دلیل عدم اقدام شورای تزکیه دراین مورد دست به چنین اقدامی زدند.
دکتر باهنر در ارتباط با این مسأله اظهار داشت: «گزارش های رسیده نشان می دهد که مردم شهر تبریز این اقدام دانشجویان را تأیید کرده اند و خواستار عملی شدن درخواست های دانشجویان مسلمان - دگرگونی بنیادی دانشگاه‌ها و تعویض سیستم آن - هستند.» (8)
با انتشار خبر تصرف دانشگاه تبریز، بسیاری از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی دیگر هم تحت تأثیر این واقعه قرار گرفت. البته در مقابل این موج تصرف، گروه های دیگری از دانشجویان دست به مقاومت زده و با تحصن و حفاظت از محیط دانشگاه در مقابل تصرف دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، مقاومت نشان دادند و در روزهای 29 و 30 فروردین ماه، زد و خوردهای بسیاری میان موافقان و مخالفان روی داد.
انجمن های اسلامی و سازمان دانشجویان مسلمان، هدف خود را از ابتدا تغییر نظام آموزش عالی عنوان کردند، البته گروه های دیگر دانشجویی نیز با تغییر نظام آموزش عالی موافق بوده، ولی با شیوه ی تصرف دانشگاه مخالفت می کردند.
دکتر حسن حبیبی - وزیر فرهنگ و آموزش عالی وقت - از اظهار نظر قطعی در مورد دانشگاه تبریز خودداری کرد و اذعان داشت: «در هر حال دانشگاه‌ها باید تا آخر سال به کار خود ادامه دهند و پس از آن، چنانچه لازم باشد اقداماتی صورت می گیرد، البته کمیسیون هایی در وزارت فرهنگ و آموزش عالی کار خود را در زمینه ی تغییر بنیادی نظام آموزش عالی از چندی قبل آغاز کرده و تا کنون به نتایجی هم نایل آمده اند.»
از سوی دیگر، جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران با انتشار اطلاعیه ای در مورد توطئه برای تعطیلی دانشگاه‌ها هشدار دادند. آنها اعلام کرده بودند که خواسته های دانشجویان باید از طریق شوراهای دانشگاه‌ها پی گیری شود.
در پی تصرف ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز، رئیس دانشگاه تبریز، رؤسای دانشکده ها و نمایندگان هیأت علمی این دانشگاه به همراه شورای مدیریت دانشگاه تهران و گروه هایی از دانشگاهیان با اقدامات اخیر دانشجویان در تصرف دانشگاه تبریز و به تعطیل کشانیدن آن ابراز مخالفت کردند. آنها معتقد بودند که عمل دانشجویان پیرو خط امام در تبریز، مغایر با اوامر امام (ره) مبنی بر خودداری از اغتشاش، تحصن، اعتصاب و کم کاری است. در واقع آنها تأکید کردند که این گونه امور باید از طریق شورای دانشگاه به صورت منظم و قانونی پیگیری شود. (9)
پس از درگیری ها و برخوردهای بسیاری که در دانشگاه‌ها روی داد، شورای انقلاب تصمیمات مهمی را درباره ی دانشگاه‌ها - در خلال بیانیه ی 1359/1/29 - بدین مضمون اعلام کرد: امتحانات دانشگاه‌ها و مدارس عالی باید تا 14 خرداد پایان یابد و از 15 خرداد دانشگاه‌ها تعطیل شود. همچنین به گروه ها، برای برچیدن ستادهای عملیاتی و دفترهای فعالیتی در دانشگاه‌ها سه روز مهلت داد و درخواست دانشگاهیان و دانشجویان مسلمان مبنی بر تغییر بنیادی نظام آموزشی را تأیید کرد. (10)
به طور کلی در آن ایام، اختلاف نظرهایی پیرامون تعطیلی دانشگاه‌ها وجود داشت؛ البته در این مورد اطلاع رسمی در دست نبود، اما زمزمه هایی مبنی بر این که گروه های اسلامی دانشگاه‌ها معتقدند این مکان باید با نیازهای انقلاب اسلامی تغییر کند، وجود داشت؛ زیرا در این مدت تغییر چشمگیری درسیستم دانشگاه‌ها داده نشده بود.
لازم به ذکر است که در زمینه ی تغییر نظام دانشگاه‌ها نیز دو نظریه وجود داشت؛ یکی این که دانشگاه‌ها همچنان به راه خود ادامه بدهند و برنامه ریزی های تازه به تدریج انجام شود و کادرهای مناسب انتخاب گردند. در واقع این روش نوعی رفورم دانشگاهی محسوب می شد و نیاز به زمانی طولانی داشت، اما طبق نظریه ی دوم، دانشگاه‌ها برای مدتی تعطیل می شد و دانشجویان به فعالیت های انقلابی از جمله شرکت در نهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی و... می پرداختند. در فاصله ای که حدود یکسال به طول می انجامید، فراغی به وجود می آمد تا دست اندرکاران بتوانند برنامه ی دقیقی برای تغییرات اساسی در دانشگاه‌ها پیاده کنند. (11)
در 29 فروردین، اعلامیه ای از سوی شورای انقلاب منتشر شد که در آن بر مسأله ی خروج ستادهای عملیاتی گوناگون از دانشگاه‌ها و دگرگونی بنیادی در نظام آموزش عالی تأکید شده بود. (12)
به دنبال صدور اعلامیه ی فوق الذکر، شورای انقلاب، برنامه ای را که به تصویب رهبر معظم انقلاب نیز رسیده بود، به مرحله ی عمل درآورد. متن اعلامیه به طور خلاصه به شرح زیر است:
1- ستادهای عملیاتی گروه های گوناگون، دفتر فعالیت و نظایر این ها که در دانشگاه‌ها و دانشکده ها و مؤسسات آموزش عالی مستقر شده اند، در ظرف سه روز برچیده شود. چنانچه تأسیسات مذکور تا پایان این مهلت برچیده نشوند، شورای انقلاب قسم می خورد که همه با هم - رئیس جمهوری و اعضای شورا - مردم را فراخوانده و همراه با آنان در دانشگاه‌ها حاضر شوند و این کانون های اختلاف را برچینند.
2- دانشگاه‌ها و مدارس عالی باید ترتیبی بدهند که امتحانات تا 14 خرداد پایان یابد، چون از 15 خرداد سال 1359 دانشگاه‌ها تعطیل خواهد شد تا فرصت کافی برای تهیه ی برنامه و نظام آموزشی بر پایه ی معیارهای انقلابی وجود داشته باشد. در ضمن، پذیرش دانشجو در سال آتی براساس موازین جدید انجام خواهد یافت.
3- هرگونه استخدام در دانشگاه‌ها باید هم اکنون متوقف شود و... (13)
البته بنی صدر در یک مصاحبه ی رادیو و تلویزیونی اعلام کرد که گروه های سیاسی، بیرون از محیط دانشگاه می توانند ستاد تشکیل دهند. همچنین بر این امر تأکید نمود که: «ما نمی خواهیم آزادی هیچ گروهی را در دانشگاه سلب کنیم، اما دانشگاه نمی تواند در حکم ستاد باشد، دانشگاه جای بحث آزاد است.» (14) این در حالی بود که در درگیری های دانشگاه تربیت معلم یک دانشجو کشته، 25 دانشجو زخمی و در دانشگاه شیراز نیز 30 نفر مجروح شدند.
در همین ایام، شورای سرپرستان دانشکده های دانشگاه تهران نیز ضمن تصدیق اصلاح برنامه های دانشگاه‌ها و هماهنگ ساختن آن با انقلاب اسلامی، اعلام کردند که شیوه و زمان تحقق این آرمان نباید به گونه ای باشد که الان صورت می گیرد. اشغال دانشگاه‌ها و ورود قوای انتظامی و رو به روی هم قرار دادن جوانان انقلابی، به صلاح نظام آموزشی و شایسته ی آرمان های اسلامی و انسانی نیست و ضرب و شتم دانشجویان محکوم است. آنان همچنین از رئیس جمهور و شورای انقلاب خواستند که غیر دانشگاهیان، محیط دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی را ترک کنند و کارها از مجاری رسمی صورت بگیرد و تقویم دانشگاه و درس ها و انتخابات به شکل معمول ادامه یابد، زیرا دانشگاه نهادی مردمی است.
البته روز بعد، یعنی 31 فروردین 1359، اشغال دانشگاه‌ها و زد و خورد بین دانشجویان بر سر اختلاف عقاید، همچنان ادامه داشت و وسیع تر می شد. در واقع این طور، به نظر می رسید که انتشار اعلامیه ی شورای انقلاب، تأثیری بر عملکرد دانشجویان مخالف نداشته و آنان قصد پایین آمدن از مواضع خود را نداشتند. به این ترتیب، رئیس و دو معاون دانشگاه تبریز از سمت های خود استعفا کردند و رئیس دانشگاه تبریز، علت اصلی استعفای خود را ناهماهنگی مسئولان دانشگاه تبریز با رئیس و بی توجهی وزارت آموزش عالی که سبب گرفتاری های موجود در دانشگاه‌ها گردیده است، عنوان کرد. (15)
در همین روز شورای انقلاب دستور تخلیه ی دانشگاه‌ها را صادر کرد و دکتر حسن حبیبی - سخنگوی این شورا و وزیر فرهنگ و آموزش عالی وقت - بیانیه ی شورای انقلاب را پیرامون حوادث دانشگاه‌ها اعلام کرد و تأکید نمود: «چون سرعت مورد نظر در اجرای تصمیمات اعلامیه 1359/1/29 وجود نداشته است، بر امر تخلیه ی هر چه سریع تر دانشگاه‌ها اقدام می شود. در غیر این صورت شورا و شخص رئیس جمهور برای آماده کردن فوری تمهیدات لازم برای اجرای تصمیمات شورا به دانشگاه خواهند آمد.» همچنین در این اعلامیه مقرر گشته بود که دانشگاه‌ها روز دوم اردیبشهت ماه - یعنی سه روز بعد - افتتاح شوند. (16)
در جلسه ی شورای انقلاب بر سه اصل تغییر بنیاد آموزش، محتوای برنامه ها و جهت گیری نظام آموزشی تأکید شده بود و مسایل دیگر فرعی بودند. البته برای دستیابی به این تغییرات ابتدا لازم بود تشنج از بین رفته و محیط تفاهم ایجاد شود. بدین منظور شورای انقلاب بر تخلیه ی دانشگاه‌ها اصرار ورزید و دانشجویان نیز روش اشغال دانشگاه‌ها را در پیش گرفته بودند.
به هر صورت برای تغییر نظام آموزشی مقرر شد که در آن برهه از زمان، آن مسایل و حوادث رخ بنماید؛ البته ماجرای اشغال دانشگاه‌ها باعث شد تا رسیدگی و توجه به تغییر نظام آموزشی که شاید دلیلی بر کوتاهی وزارت آموزش عالی بود، ترسیع شود. در نتیجه برای تعیین تکلیف دانشگاه‌ها و دفع درگیری های نامعقول دانشجویان، در روز اول اردیبهشت 1359، به دعوت انجمن های اسلامی دانشگاه‌ها، ده ها هزار تن از طبقات مختلف مردم و هزاران تن از دانش آموزان و دانشجویان از مقابل حسینیه ی ارشاد، به طرف اقامتگاه امام خمینی (ره) حرکت کردند و در آن جا توقف نمودند. (17)
رهبر انقلاب در این اجتماع، عبارت مشهور خود را مبنی بر این که «دانشگاه باید تغییر بنیادی کند و از نو ساخته شود» بیان داشتند.
در طول مدتی که مسأله ی تغییر بنیادی دانشگاه‌ها سر زبان ها بود، نظرات متفاوتی درباره ی اصلاح مؤسسات آموزش عالی در محافل گوناگون فکری ابراز می شد. در این میان، برداشت بسیاری از افراد از صحبت های امام مبنی بر اسلامی کردن دانشگاه‌ها این بود که ایشان تمام علوم را به دو قسمت اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کرده اند و این که در دانشگاه‌ها علم فقه، تفسیر و اصول باید جانشین علوم دیگر شود. در حالی که منظور ایشان از ایجاد دانشگاه اسلامی، رهانیدن این مراکز از وابستگی به استعمار بوده که 50 سال بر کشور سایه گسترده و بهره ی چندانی برای ملت و کشور نداشته است. از نظر ایشان، چون جوانان دانش آموخته، فاقد اخلاق اسلامی بوده و دانشگاه را به میدان جنگ تبلیغاتی تبدیل کرده بودند، دانشگاه‌ها باید تغییر بنیادی می کرد. (18)
به موازات راهپیمایی مذکور، راهپیمایی دیگری متشکل از دانش آموزان و طبقات مختلف مردم به سمت دانشگاه تهران رو به گسترش بود. این گروه که به نفع نظام جمهوری اسلامی شعار می دادند تا ساعت 2 بعد از ظهر به صورت آرام به تبادل نظر پرداختند، ولی بعداً عده ای از راه پیمایان با استفاده از فرصت از روی میله ها وارد محوطه ی دانشگاه شده و قصد داشتند دانشجویانی را که هنوز دفاتر خود را ترک نکرده بودند، بیرون کنند. این امر موجب بروز برخوردهای خونین سیاسی در داخل محوطه ی دانشگاه تهران شد و این درگیری در محوطه ی دانشگاه موجب شد تا گروه های سیاسی مستقر در خیابان 16 آذر و انقلاب به جمع آوری سلاح بپردازند و به جان یکدیگر بیفتند؛ این درگیری ها تا ساعت 7 روز یکم اردیبهشت ماه که پیام امام از رادیوها پخش شد، به صورت گسترده جریان داشت. البته پس از اتمام سخنان امام، برخوردها مجدداً آغاز شد و تا ساعت 8:30 دقیقه شب، تلاش پلیس برای متفرق کردن اجتماع کنندگان به جایی نرسید. در ساعت 10 شب - اول اردیبهشت ماه 1359 - حدود 150 نفر مجروح به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل شدند که از میان آنان دو نفر جان به جان آفرین تسلیم نمودند. لازم به یادآوری است در ساعت 2 بعد از ظهر که این درگیری ها آغاز شد، قرار بود دانشجویان با مسئولان دانشگاه تماس بگیرند و به مذاکره بپردازند، ولی به دلیل حوادث مذکور، موفق به انجام این کار نشدند.
از سوی دیگر، در پی تعیین مهلت سه روزه ی - 31 فروردین تا 2 اردیبهشت 1359- شورای انقلاب مبنی بر تخلیه ی دانشگاه و نزدیک بودن اتمام وقت معهود - البته بیشتر گروه ها دفاتر خود را از دانشگاه برچیدند، ولی برخی از آنها مثل گروه پیشگام، سعی در مقاومت تا آخرین لحظه را داشتند - گروه هایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمیته های منطقه ی 8، برای اجرای عملیات تخلیه ی دانشگاه‌ها و پایان دادن به درگیری های خارج از دانشگاه تهران، در خیابان های 16 آذر و دیگر خیابان های اطراف حضور یافتند و در ساعت یک بامداد روز دوم اردیبهشت ماه 1359، موفق شدند غایله را خوابانده و جمعیت اطراف دانشگاه را متفرق سازند. سرانجام ماجرای تصرف، مقاومت و زد و خوردهای دانشگاه‌ها تا ساعت 5 صبح روز سه شنبه با تخلیه ی دانشگاه توسط سازمان دانشجویان پیشگام پایان پذیرفت.
پس از اعلام موضع شورای انقلاب، انجمن‌های دانشجویان مسلمان دانشگاه‌ها اعلام کردند: به دلیل قبول مسئولیت اشغال دانشگاه‌ها از سوی شورای انقلاب و جلوگیری از ایجاد هر گونه درگیری، دانشگاه‌ها را ترک می گویند و دفاتر خود را تحویل می دهند. به این ترتیب سازمان دانشجویان مسلمان نیز به طور پراکنده از روز یکشنبه شروع به تخلیه ی دانشگاه‌های محل تصرف کردند وآخرین گروه نیز گروه دانشجویان پیشگام بودند. (19)
با صدور پیام رهبر انقلاب و تخلیه ی دانشگاه‌ها از گروه های سیاسی، انقلاب فرهنگی یا به تعبیری دیگر، انقلاب آموزشی یا دگرگونی در آموزش عالی از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی شروع شد.
به این ترتیب، بی اطلاعی ها و عدم درک کارگزاران رژیم های گذشته از چگونگی برخورد با ورود و گسترش آموزش عالی در ایران، موجب بروز و رشد نارسایی های ریشه ای در این سیستم شد. بدین جهت، اثرات این معضل خیلی سریع در سیستم مشخص شد که وقوع انقلاب آموزشی در رژیم گذشته، حاکی از این امر بود. به این ترتیب، مسئولان دولتی و صاحبان فکری جامعه در پی دگرگونی های ریشه ای در این سیستم برآمدند، ولی تا زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران، دگرگونی خاصی - به جز تغییراتی در مواد و آیین نامه ها و ظاهر امر - حاصل نشد.
در هر صورت، وقوع انقلاب اسلامی فرصت بسیار مناسبی بود تا تغییراتی اساسی در جهت نیازهای مقتضی جامعه و بازگشت به فرهنگ خویشتن روی دهد و این موضوع، مدنظر همه ی صاحب نظران جامعه در تمامی اقشار، جناح های فرهنگی و سیاسی بود و به همین دلیل هر جناحی بر اساس دیدگاه های خویش، درصدد اصلاح نظام آموزشی برآمد که نتیجه ی آن، زد و خوردهای خونین دانشگاهی و سیر نزولی جایگاه فرهنگ و علم در دانشگاه و جامعه و در نهایت اعلام انقلاب آموزشی بود. در این جا جهت روشن تر شدن موضوع، برخی از نظرات موافقان و مخالفان را پیرامون این موضوع بیان می کنیم.
گروهی از موافقان اجرای انقلاب فرهنگی، علل خاص خود را این گونه بیان می کردند که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، سیستم آموزش کشور همانند بخش های دیگر زندگی اجتماعی، تحت نظارت رژیم غرب زده بوده است. بدین ترتیب امپریالیسم غربی، آموزش عالی را طبق علایق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خویش برای ایران قالب ریزی کرده و محیط دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی را از طریق دست نشانده ها و مبتکران نخبه، از ارزش های اسلامی دور کرده بود. بدین جهت وقوع تغییرات اساسی در روح، محیط و برنامه ی درسی آموزش عالی اجتناب ناپذیر به نظر می رسید و این برنامه ها باید بر اساس ارزش های اسلامی قالب ریزی می شد. (20)
در هیمن راستا، گروهی دیگر از موافقان، علاوه بر بیان علل فرهنگی، عوامل سیاسی را در این امر دخیل می دانستند. از نظر آنان پس از وقوع انقلاب اسلامی، به دلیل نفوذ عوامل سیاسی، احزاب و گروه ها در دانشگاه‌ها، از پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و اسلامی کردن دانشگاه‌ها جلوگیری به عمل آمد. عواملی از قبیل تمرکز دفاتر اجتماعات و احزاب در دانشگاه‌ها جهت براندازی نظام، وجود برخی افراد علم زده که از محیط خارج از دانشگاه‌ها بی اطلاع بودند، قرار گرفتن جایگاه علم و دانش تحت الشعاع امور سیاسی برای دستیابی به اغراض سیاسی و مخالف جلوه دادن جمهوری اسلامی با دانش و علم موجب گشت تا انقلاب فرهنگی اعلام شود.
از جانب دیگر، مخالفان برگزاری انقلاب فرهنگی که تمایلی به بسته شدن دانشگاه‌ها نداشتند و خواستار تغییرات تدریجی در دانشگاه‌ها بودند، علت اعلام این واقعه را تحت کنترل در آوردن دانشگاه‌ها توسط دولت می دانستند؛ زیرا محیط دانشگاه‌ها در طول انقلاب و بعد از آن مرکز اصلی فعالیت احزاب جناح چپ شده بود. (21) از نظر آنها، بسته شدن دانشگاه‌ها مشکلات عدیده ای در آینده ی کشور ایجاد می کرد که غیر قابل جبران می نمود. برای مثال می توان از بلاتکلیفی هیأت علمی و دانشجویان، فلج شدن کار دانشگاه‌ها و افزایش بی رویه ی طالبان فراگیری علم در دانشگاه‌ها یاد کرد.
در هر حال، با بررسی نظر گاه های مختلف در زمان وقوع انقلاب اسلامی و سال های پس از آن می توان به این واقعیت دست یافت که عوامل سیاسی و فرهنگی هر یک به نوعی در بروز انقلاب فرهنگی سهیم بوده اند. در پی توسعه ی نابسامانی های بسیار در آموزش عالی که با وقوع انقلاب اسلامی و علیرغم سیاست گذاری های فرهنگی مسئولان وقت، همچنان تداوم داشت، بسیاری بر این اعتقاد بودند که فعالیت های آموزشی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی تا پایان اصلاح پایه ای آن و خاتمه دادن به اوضاع نابسامان فرهنگی - سیاسی و آموزشی دانشگاه‌ها متوقف شود؛ البته در ارتباط با این مسأله و شیوه ی اجرایی آن هم اختلاف نظرهایی وجود داشت. برخی موضوع را در حد پاک سازی گروه های سیاسی مخالف می دانستند و بعضی، دگرگونی های وسیع تر سیاسی و آموزشی و تغییر مدیریت ها را در نظر داشتند؛ نظر عده ای نیز بر این بود که انقلاب فرهنگی در سطحی فراگیرتر، باید کل جامعه را بپوشاند.
از سوی دیگر، همان طور که پیش از این نیز اشاره شد، عده ای از افراد معتقد بودند که تحولات فرهنگی باید بدون تعطیلی دانشگاه‌ها و به تدریج صورت بگیرد. در این میان، وجود گروه های سیاسی در دانشگاه‌ها که هر یک معتقد به روش و سیاست خود بودند، یکی از عللی بود که باعث اعلام انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها و تخلیه ی گروه های سیاسی از آن شد، زیرا فعالیت های آموزشی دانشگاه‌ها تحت الشعاع مسایل سیاسی قرار گرفته بود. (22)

پی نوشت :

1- تصمیم های تازه ی شورای انقلابی تزکیه ی دانشگاه تهران، اطلاعات، 12 فروردین 1359، ص 2.
2- سید مهدی دادمرزی، پیشین، ص 36.
3- روزنامه ی جمهوری اسلامی، 19 فروردین 1359، ص 1.
4- دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، بی جا 1376، ص 132.
5- روزنامه ی اطلاعات، 27 فروردین 1359، ص 12.
6- روزنامه ی بامداد، 30 فروردین 1359، ص 2.
7- روزنامه ی اطلاعات 27 فروردین 1359، ص 12.
8- محمد جواد باهنر، در مورد تغییر نظام دانشگاه‌ها دو نظر وجود دارد، روزنامه ی کیهان، 28 فروردین 1359، ص 2.
9- عمل دانشجویان تبریزی مغایر با اوامر امام است، اطلاعات، 28 فروردین 1359، ص 11.
10- روزنامه ی بامداد، 30 فروردین 1359، صص 1 و 3.
11- محمد جواد باهنر، در مورد تغییر نظام دانشگاه‌ها دو نظر وجود دارد، کیهان، فروردین 1359، ص 2.
12- تصمیم مهم شورای انقلاب درباره ی دانشگاه‌ها اعلام شد، بامداد، 30 فروردین 1359، صص 1 - 2.
13- همان.
14- ابوالحسن بنی صدر، گروه های سیاسی در بیرون دانشگاه‌ها می توانند ستاد تشکیل دهند، اطلاعات، 30 فروردین 1359، ص 1.
15- آخرین گزارش ها از وضع دانشگاه‌های کشور، اطلاعات، 31 فروردین 1359، ص 2.
16- شورای انقلاب دستور تخلیه ی دانشگاه‌ها را صادر کرد، بامداد، 31 فروردین 1359، ص 3.
17- دانشگاه باید از بنیاد تغیر کند، اطلاعات، 2 اردیبهشت 1359، ص 12.
18- همان، ص 3.
19- برگرفته از اخبار و مقالات مندرج در مطبوعات سال 1359 (اطلاعات، انقلاب اسلامی، کیهان و مجله ی لوح).
20- Syed Abdul Quddus Imam Khommeini:Towards Islamic Word (PVT,LTD)1994),pp.146-147 Order , (Fisco Press)
21- Parvin Paridar , Women and The Political in Twentieth century Iran , university Press , 1995) , PP 312 - 314 (Cambridge).
22- مطبوعات سال 1359.

منبع:انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط