حوزه هاي علمي شيعه در عصر غيبت صغري (کوفه، قم) (1)

شيعيان در شهرهاي مختلف سرزمين هاي اسلامي مي زيستند و بدون شک در ميان آن ها عالماني بودند که مباني ديني و احکام مذهبي را به آن ها مي آموختند.در هر شهر، با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي و مذهبي آن، شيعيان فعاليت هاي علمي و آموزشي خود را دنبال مي کردند، اما در برخي شهرها که جمعيت شيعيان فزون تر و قابل ملاحظه بود و عالمان و دانشمندان بيشتري حضور داشتند، اين فعاليت ها رونق چشمگيري مي يافت و شهرهاي مذکور به عنوان مراکز (حوزه هاي) علمي و
يکشنبه، 17 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حوزه هاي علمي شيعه در عصر غيبت صغري (کوفه، قم)   (1)
حوزه هاي علمي شيعه در عصر غيبت صغري (کوفه، قم)
حوزه هاي علمي شيعه در عصر غيبت صغري (کوفه، قم)   (1)


شيعيان در شهرهاي مختلف سرزمين هاي اسلامي مي زيستند و بدون شک در ميان آن ها عالماني بودند که مباني ديني و احکام مذهبي را به آن ها مي آموختند.در هر شهر، با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي و مذهبي آن، شيعيان فعاليت هاي علمي و آموزشي خود را دنبال مي کردند، اما در برخي شهرها که جمعيت شيعيان فزون تر و قابل ملاحظه بود و عالمان و دانشمندان بيشتري حضور داشتند، اين فعاليت ها رونق چشمگيري مي يافت و شهرهاي مذکور به عنوان مراکز (حوزه هاي) علمي و آموزشي شيعيان محسوب مي شدند. اين حوزه ها به نوبه ي خود و بسته به نحوه ي فعاليت هاي علمي و کيفيت و کميت آن ها، از درجات اهميت مختلفي برخوردار بودند که مهم ترين آن ها در عصر غيبت صغري به شرح زيرند:

کوفه

کوفه اولين شهر بود که تمايلات شيعي به طور گسترده در آن بروز و ظهور يافت؛ اما تشيعي که در ابتداي امر در اين شهر شکل گرفت، بيشتر جنبه سياسي داشت تا اعتقادي و علمي، از اين رو به زودي اين شهر به مرکز ي براي قيام هاي شيعي و حرکت هاي ضد اموي تبديل گرديد.از آغاز قرن دوم هجري، نوعي حرکت فرهنگي در اين شهر آغاز شد.شيعيان مراودات گسترده اي با ائمه عليهم السلام برقرار کردند و با گذشت اندک زماني جو علمي بر اين شهر حاکم گشت.اين تحول در زمان امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام به وجود آمد. بسياري از شاگردان اين دو امام از کوفيان بودند که پس از چندي در زمره ي بزرگ ترين محدثان و فقيهان شيعه درآمدند.حضور اين عالمان در کوفه و تجمع آنان براي بحث ها و مناظرات، چهره ي علمي به شهر مي بخشيد و آن را به صورت يکي از مراکز حديث شيعه درآورد که شخصيت هاي ممتاز اصحاب ائمه عليهم السلام و راويان حديث ايشان در آن مي زيستند، به عنوان نمونه مي توان به حضور اصحاب اجماع دراين شهر اشاره کرد.اصحاب اجماع کساني هستند که همه ي علما و فقهاي شيعه، اجماع و اتفاق نموده اند که هر حديثي که اين افراد به سند صحيح روايت کنند، مورد تصديق و قبول است و ديگر ملاحظه ي سند آن تا معصوم لازم نيست، زيرا که آن ها در تقوا، علم، صداقت، درايت، حفظ و ضبط حديث به مرحله اي رسيده بودند که تا درباره ي صحت صدور حديث يقين نداشتند، آن را روايت نمي کردند.(1) اصحاب اجماع هجده تن (شش نفر از اصحاب امام باقر عليه السلام، شش نفر از اصحاب حضرت باقر و حضرت صادق عليهماالسلام و شش تن از اصحاب امام کاظم و امام رضا عليهما السلام) را شامل مي شدند.(2) از اين هجده نفر، جز دو نفر بقيه يا اهل کوفه بودند يا در آن سکونت داشتند، از جمله آن ها مي توان به زراره بن اعين، محمد بن مسلم و بريده بن معاويه عجلي اشاره کرد.
مسأله ي ديگر که به تقويت مکتب علمي کوفه کمک مي نمود، رفت و آمد ائمه عليهم السلام به اين شهر بود.امام سجاد، حضرت باقر و حضرت صادق عليهم السلام، بارها مخفيانه يا آشکارا به کوفه مي آمدند و به زيارت مزار اميرالمؤمنين و سيدالشهداء مي رفتند و طبيعي بود که در اين آمد و شدها، محدثان شيعه و اصحاب ايشان در اين شهر از محضر آنان بهره مند مي شدند.گذشته از اين، امام صادق عليه السلام در زمان حکومت منصور عباسي، مدت دو سال در شهر هاشميه، پايتخت اوليه ي منصور اقامت داشت.اين شهر به کوفه نزديک بود و ارتباط اصحاب امام در کوفه را با آن حضرت ميسر مي ساخت.امام در اين مدت علاوه بر مباحثاتي با اصحاب خود، مناظراتي نيز با ابوحنيفه و ابن ابي ليلي، که از فقيهان بنام اهل سنت در عراق بودند، داشت و آن ها را مغلوب عظمت علمي خويش مي ساخت. وقتي امام در مسجد کوفه حضور مي يافت، طالبان علم از هر سو بر گرد او جمع مي شدند و از موضوعات مختلف سؤال مي کردند.سخن حسن به علي و شاء، تأثير فوق العاده ي حضور امام صادق عليه السلام در کوفه را نشان مي دهد. طبق اظهارات وي، او نهصد تن از مشايخ حديث را درک نموده که از امام صادق عليه السلام روايت مي کردند.(3)
با انتقال ائمه عليهم السلام به عراق در نيمه ي اول قرن سوم، اين شهر مي توانست به جهت نزديکي به محل استقرار ايشان و گسترش مراودات شيعيان، موقعيت ممتازي بيابد، ليکن عوامل چندي مانع از اين امر شد. کوفه، هر چند موقعيت علمي خويش را تا عصر غيبت و پس از آن دارا بود، ولي مرکزيت يافتن شهر قم به عنوان قطب علمي، که عالمان آن داراي عقايد درست و پاکي بودند، از يک سو و شکل گيري تدريجي مکتب بغداد از سوي ديگر، موجبات ضعف موقعيت علمي کوفه را فراهم ساخت، با اين حال هنوز شهر کوفه به عنوان مرکز اصلي تشيع در عراق قلمداد مي شد و داراي مکتب خاصي بود. در اين شهر از زمان امام صادق عليه السلام خاندان هاي علمي مشهوري مي زيستند که، حدود بيست خاندان علمي در اين شهر نام برده شده است(4) و برخي از آن ها تا عصر غيبت، جايگاه علمي خود را حفظ کردند، از آن جمله مي توان به اشعريان، که از قبايل يمني بودند و شاخه اي از آن ها در قم زعامت ديني داشتند، آل نهيک، آل جهم، آل اعين و بني جعفه اشاره کرد. در بين اين خاندان ها آل اعين از همه مشهورتر و در عصر غيبت چند تن از اين خاندان شاخص بودند، به عنوان نمونه علي بن سليمان بن حسن، از شاخه بکريون که توقيعاتي از ناحيه ي امام درباره ي وي صادر شد.او از مشايخ روايت ابن بابويه قمي بود و کتابي به نام النوادر داشت. (5) ديگري ابوالحسن علي بن يحيي زراري است که شيخ طوسي در کتاب الغيبه، در فصل مربوط به کساني که امام مهدي عليه السلام را ديده اند، روايتي از محمد بن حسن قمي نقل مي کند که طبق آن امام عليه السلام، راوي را در مسائل ديني اش، به ابوالحسن زراري ارجاع مي دهد و طوسي اين امر را دليل بر اين مي داند که او وکيل امام عليه السلام بوده است.(6) محمد بن سليمان بن حسن نيز از همين خاندان و از اصحاب امام عسکري عليه السلام بود و در ايام غيبت با امام زمان عليه السلام ارتباط داشت. گويا او وکيل امام بود و در سال 300 ق درگذشت.وي تأليفاتي از خود به جاي گذاشته است.(7)
از خاندان آل نهيک مي توان به عبيدالله بن احمد بن نهيک اشاره کرد که بسياري از اصول اربعمائه را گرد آورده بود.(8) ابوعلي احمد بن محمد بن عمار(م346ق) نيز از مشايخ گرانقدر کوفه محسوب مي شد که احاديث و اصول بسياري را روايت مي کرد.وي تأليفات متعددي داشت، از آن جمله کتابي درباره ي پدران نبي اکرم و ايمان حضرت ابوطالب مي باشد.(9) گذشته از اينان دانشمندان بنام ديگري هم در اين عصر در کوفه مي زيستند، مانند احمد بن ميثم بن ابي نعيم(م 270ق)، احمد بن محمد بن سعيد، معروف به ابن عقده(م 333ق)، محمد بن حسين بن حفص خثعمي (م317ق) و علي بن محمد بن زبير اسدي (م348ق).
شهر کوفه با توجه به شرايط و موقعيت خاص سياسي و اجتماعي خود، داراي جو علمي ناهمگون و غير يک دستي بود. چنان که اشاره شد، تشيع در ابتدا در قالب سياسي خود در اين شهر بروز کرد و همين ويژگي بود که تأثير آن همواره در چهره ي اجتماعي و مذهبي اين شهر به چشم مي خورد. عدم ثبات عقيدتي از خصوصيات بارز کوفيان به شمار مي رفت که از قديم به آن شناخته شده بودند و همين امر موجب گرديده بود تا شهر کوفه جو ناآرامي داشته و از ابتدا محل درگيري هاي عقيدتي و گرايش هاي افراطي و تفريطي باشد. بخش عمده گرايش هاي افراطي و غلوآميز شيعي، برخاسته از همين شهر بود.(10)
اين گرايش ها، با سابقه ديرينه اي که در اين شهر داشت، همچنان در عصر غيبت نيز مشاهده مي شد. در ميان عالمان و محدثان کوفي اين عصر، به نام کساني برمي خوريم که به غلو و ارتفاع، متهم و يا مشهور بودند، مانند علي بن احمد کوفي (م352ق) که کتاب هاي بسياري نيز تأليف کرد(11) و محمد بن علي بن ابراهيم صيرفي که وقتي به قم آمد، به سبب همين امر او را از شهر بيرون راندند.(12) کوفه هم چنين محل پيدايش بسياري از فرقه هاي شيعي چون زيديه و خطابيه و واقفيه و ... بود و در عصر غيبت نيز اکثر محدثان و بزرگان زيدي و واقفي و فطحي در کوفه حضور داشتند. به طور مثال علي بن حسن طاطري، از سران بسيار متعصب واقفيه، ساکن کوفه بود و کتاب هاي متعددي در حمايت از مذهب خود نوشته بود.(13)علي بن حسن بن فضال نيز به داشتن مذهب فطحيه شهرت داشت.(14)اين امر موجب ظهور آراء و انديشه هاي گوناگون و در نتيجه پيدايش و گسترش علم کلام در اين شهر مي شد.رواج انديشه هاي کلامي و عقلي از ويژگي هاي بارز حوزه ي علمي کوفه بود و همپاي شکل گيري مکتب علمي شيعي در کوفه، انديشه هاي کلامي نيز در اين شهر رواج و توسعه مي يافت، به طوري که تا پايان قرن دوم هجري، کوفه مرکز متکلمان شيعه محسوب مي شد و در آستانه ي غيبت صغري، حوزه ي علمي اين شهر بيشتر صبغه ي کلامي داشت و بيش از اين که جنبه ي فقهي و حديثي آن مطرح باشد، چهره کلامي آن خودنمايي مي کرد.طبقه ي اول متکلمان شيعه در اين شهر زيسته بودند و از ميانشان شخصيت هاي ممتازي پديد آمدند.در عصر غيبت نيز علي رغم شکل گيري و توسعه ي مکتب کلامي بغداد، که حوزه ي کوفه را تا حد زيادي تحت الشعاع قرار داد، شخصيت هاي کلامي متعددي در شهر کوفه ظهور کردند.(15)
با اين حال حوزه ي کوفه، مکتب فقهي و حديثي خود را کمابيش حفظ نموده بود و در اين عصر نيز راويان و محدثان بسياري از اين شهر برآمدند.از ويژگي هاي مهم شهر کوفه، که به اين وضعيت کمک مي کرد وجود منابع کهن حديثي شيعه بود.بسياري از راويان و محدثان کوفه، اصول اربعمائه را در اختيار داشتند و از آن ها روايت مي نمودند.درباره علي بن محمد بن زبير(م348ق)، که بيش از صد سال عمر کرد، گفته شده که راوي اکثر اين اصول بوده است.(16)هم چنين ابوعلي احمد بن محمد بن عمار (م346ق)، از مشايخ جليل القدر کوفه، شمار زيادي از کتب مذکور را در اختيار داشت و از آن ها نقل مي نمود.(17)محدثان کوفي روابط گسترده اي با ساير حوزه هاي علمي شيعه در شهرهاي ديگر داشتند که درباره ي آن ها گفتگو خواهد.
بديهي است که در اين مرکز علمي، همانند ديگر مراکز، فعاليت هاي آموزشي در سطح وسيعي صورت مي گرفت و اين امر در مکان هاي مختلفي انجام مي پذيرفت.به طور معمول مساجد يکي از مهم ترين مراکز آموزشي به شمار مي رفتند که در آن ها به دانش پژوهان در سطوح عالي آموزش داده مي شد.شهر کوفه مساجد بسياري داشت که برخي از آن ها در محلات شيعه نشين و يا در اختيار شيعيان بودند.مسجد جامع کوفه، مهم ترين مرکز آموزشي شهر بود که محافل درسي شيعيان نيز در آن برگزار مي گرديد و شماري از عالمان و محدثان شيعه به منظور تدريس يا تحصيل در آن حضور مي يافتند.درباره ي اهميت و موقعيت علمي شيعيان در اين مسجد اخباري در دست است.کشي روايت هايي آورده که همگي از اهميت اين مسجد، به عنوان يکي از مراکز فقه و حديث شيعه حکايت دارد.(18)حسن بن علي و شاء نيز از حضور شمار زيادي از راويان امام صادق عليه السلام در اين مسجد سخن گفته است.(19)اين مسجد در عصر غيبت صغري نيز موقعيت علمي و آموزشي خود را کمابيش حفظ کرده بود.
از ديگر مساجد قديمي منسوب به شيعيان در کوفه، دو مسجد زيد و صعصعه، پسران صوحان، و از اصحاب امام علي عليه السلام، را مي توان نام برد که اين دو مسجد هنوز در شهر کوفه باقي هستند.(20)مسجد ديگري در محله ي بني جعفه، از قبايل شيعه مذهب کوفه قرار داشت که به نام مسجد جعفي مشهور بود.از قبيله ي بني جعفه شخصيت هاي ممتازي برآمدند که از آن ميان مي توان به جابر بن يزيد جعفي از اصحاب امام صادق عليه السلام اشاره کرد.هم چنين مساجد ديگري توسط اصحاب ائمه عليهم السلام در کوفه احداث شده بودند، مانند مسجد حسين بن شداد جعفي، از اصحاب امام صادق عليه السلام که در سال 203ق درگذشت.(21)و مسجد جعفر بن بشير بجلي(م208ق)، از اصحاب امام رضا عليه السلام که تأليفات بسياري در ابواب فقهي داشت.اين مسجد محل آمد و شد بسياري از بزرگان و عالمان شيعه بود که به کوفه مي آمدند.(22)از ديگر مساجد شيعيان در کوفه، مسجد سمال، منسوب به آل ابي سمال از خاندان هاي علمي و بنام شهر است که در ارتباط با امام رضا عليه السلام بودند.(23)محمد بن حسن بن صالح همداني نيز مسجدي در کوفه داشت.او از عالمان و متکلمان ممتاز عصر خود به شمار مي رفت که در سال 168ق درگذشت.وي زيدي مذهب و صاحب تأليفاتي چند بود.(24)اين مساجد اغلب در عصر غيبت صغري داير بودند و مي توان حدس زد که حلقه هاي درسي و جلسات روايت و املاي علماي شيعه در آن ها برگزار شد.آل اعين از خاندان هاي بنام شيعه در کوفه نيز در محلات خاص خود مساجدي داشتند که مرکز فعاليت هاي علمي و آموزشي بود.(25)

قم

قم نخستين شهر در ايران بود که با مهاجرت گروهي از شيعيان کوفه به آن جا، پذيراي مذهب تشيع شد.شيعيان قم از همان آغاز، ارتباط نزديکي با ائمه عليهم السلام داشتند و نام بسياري از ايشان در زمره ي راويان، محدثان و اصحاب ائمه عليهم السلام ذکر شده است.با گسترش تشيع در قم و افزايش ارتباط علماي آن ديار با ائمه، اين شهر به صورت يکي از مراکز علمي شيعه درآمد، به طوري که شماري از عالمان ممتاز و راويان بزرگواري که به طور مستقيم احاديث را از ائمه ي عليهم السلام دريافت مي کردند، در قم مي زيستند.نقش اساسي عالمان قم در حفظ و اشاعه ي دين، به گونه اي بود که در روايتي آمده است:«اگر اهل قم نبودند دين از بين رفته بود».(26)
روابط عالمان قم با ائمه عليهم السلام تا عصر غيبت ادامه يافت و در طي دوران غيبت صغري نيز روابط نزديکي با نائبان خاص امام عليه السلام داشتند.پيوند علمي اين شهر با امامان و نائبان امام دوازدهم موجب شد تا علوم اهل بيت عليهم السلام در آن به طور گسترده انتشار يابد و شهر قم موقعيت ممتاز و برتري در بين شهرهاي شيعي و مراکز علمي تشيع به دست آورد.آن چه که اين موقعيت را بيشتر تحکيم مي بخشيد، مهاجرت شماري از عالمان و انديشمندان شيعه از ديگر مراکز علمي به اين شهر بود.(27)بدين ترتيب قم در عصر غيبت صغري مرکز اصلي حفظ احاديث اهل بيت و نقل و انتقال آن ها گرديد.شهر قم از نظر عقيدتي يک دست بوده، تابعيت تک تک ائمه عليهم السلام را پذيرفته بود و در عصر غيبت نيز پيوند خود را با نائبان خاص امام دوازدهم حفظ کرد.عالمان قم به شدت با مظاهر انحراف و افراطي گري مقابله مي نمودند، به طوري که در آستانه ي غيبت صغري، حرکت گسترده اي از طرف علماي قم در اين جهت صورت گرفت.آنان نسبت به هر گونه حرکت انحرافي و انديشه ي نادرست واکنش نشان داده و به شدت با آن برخورد مي کردند، تا آن جا که تعدادي از راويان و محدثان، که گاه چهره هاي برجسته و ممتازي در ميان آن ها ديده مي شد، مورد قدح و طعن آنان قم قرار گرفتند، براي نمونه احمد بن محمد بن خالد برقي (م280ق)،راوي موثق و عالم بزرگ قم به جهت نقل برخي از روايات ضعيف، مورد اعتراض علماي قم واقع شد و احمد بن محمد بن عيسي، زعيم ديني شهر، وي را از قم اخراج کرد.التبه پس از چندي که حقيقت امر آشکار گرديد و اتهام منسوب به برقي برطرف شد، وي را باز گردانيده و از او دلجويي کرد.(28)همين قضيه براي سهل بن زياد آدمي نيز پيش آمد؛ احمد بن محمد بن عيسي به غلو و کذب اقوال او شهادت داده او را از قم بيرون راند و از وي اظهار برائت نمود و مردم را از شنيدن روايات او نهي کرد.سهل از قم خارج شد و به ري رفت و در آن جا سکونت گزيد.(29)محمد بن اورمه، از ديگر کساني بود که به غلو متهم گرديد و نزديک بود که به دست مردم قم کشته شود.(30)از جمله کسان ديگري که به جرم عقايد افراطي از شهر اخراج شدند، محمد بن موسي همداني و حسين بن عبيدالله محرر بودند.(31)جو مقابله با افراطي گري به گونه اي بود که حتي اجازه ي ورود چنين انديشه هايي را به شهر نمي داد.زماني که محمد بن علي صيرفي که در کوفه به کذب و غلو شهرت داشت به قم آمد، علماي قم وي را از شهر رانده و اخراج کردند.(32) حتي علماي قم، از نقل رواياتي که بوي غلو مي داد نيز خودداري مي نمودند.ابن الوليد، محدث بزرگ قم، که از مشايخ و استادان شيخ صدوق است، برخي روايات محمد بن حسن صفار، محدث بزرگ کوفي را که در کتاب هايش نقل نموده بود، روايت نمي کرد، زيرا در آن شائبه ي غلو درباره ي ائمه عليهم السلام وجود داشت.(33)
اين جو علمي قم چنان موقعيت علمي ثابت و معقولي را براي آن پديد آورده بود که مي توانست مرجع حل و فصل برخي مشکلات و مسائل علمي باشد، به ويژه در عصر غيبت که عدم حضور امام عليه السلام اين امر را محسوس تر مي ساخت، تا جايي که گاه نائبان خاص امام عليه السلام، در پاره اي مسائل به رأي و نظر علماي قم توجه مي کردند.نقل شده است که حسين بن روح، نائب سوم، کتابي بنام التاديب را نزد گروهي از علماي قم فرستاد و از آن ها خواست تا آن را بررسي کنند و ببينند چه مقدار از مطالب آن با نظر آن ها مخالفت دارد.عالمان قم پس از بررسي کتاب، اظهار داشتند که جز يک مسأله، بقيه ي مطالب کتاب تأييد مي گردد.(34)اين امر نشان دهنده ي آن است که مکتب علمي قم، مبناي اساسي براي سنجش آراء و اقوال علمي شيعيان محسوب مي شد.
جو علمي قم کاملا تحت تأثير مکتب حديثي و متأثر از محدثان بزرگ شيعه بود، که تعداد کثيري از آن ها در اين شهر به سر مي بردند.در ميان تعداد بي شمار محدثان و فقيهان اين شهر در عصر غيبت، حتي به نام يک متکلم و يا عالمي با گرايش هاي کلامي برنمي خوريم.در اين عصر خاندان هاي علمي قديمي و علماي برجسته در قم مي زيستند.مهم ترين اين خاندان ها اشعريان بودند که از چهره هاي شاخص ايشان مي توان به احمد بن محمد بن عيسي(م280ق)، محمد بن احمد بن يحيي اشعري(م280ق)، سعد بن عبدالله قمي(م299ق)و ابوعلي احمد بن ادريس (م306ق)اشاره کرد.خاندان برقي از وابستگان و مواليان اشعريان بودند که محدثان و علماي برجسته اي از ميان آن ها ظهور نمودند.اين خاندان نيز در اصل کوفي بودند که به قم مهاجرت کردند و در قريه ي برق رود سکني گزيدند و از اين رو به نام برقي شهرت يافتند.از شخصيت هاي برجسته ي اين خاندان، احمد بن محمد بن خالد (م280ق)و محمد بن عبيدالله برقي، ملقب به ماجيلويه هستند.
از ديگر خاندان هاي علمي قم، خاندان بابويه بودند که از آن ميان علي بن حسين بن موسي بن بابويه(م329ق)، پدر شيخ صدوق در اين عصر مي زيست.از ساير علما و محدثان قم بايد به محمد بن حسن صفار(م290ق)، احمد بن حسن بن الوليد(م343ق)، عبدالله جعفر حميري(م298ق)و ابن قولويه(م362ق)اشاره کرد.

پي نوشت :

1-طوسي، اختيار معرفه الرجال، ش 430، 705 و 1050.
2-ابو عمروکشي از قول گروهي از مشايخ شيعه سه گروه از ياران امامان را که از قدر وجلالت بيشتري برخوردار بودند به عنوان فقهاي مبرز شيعه يا اصحاب اجماع ياد کرده و گفته است:«همه ي بزرگان شيعه بر صحت آن چه که اينان درست و صحيح دانسته اند اتفاق نظر دارند». (اختيار معرفه الرجال، همان) بدين گونه موقعيت ويژه اي در بين محدثان و راويان براي اين سه گروه در نظر گرفته شد که حاکي از موقعيت برتر علمي آنان بوده است.
3-نجاشي، رجال، ص 28.
4-رک:رجبي، کوفه و نقش آن، ص 278، به نقل از رجال بحر العلوم.
5-همان، ص 219 و نجاشي، همان، ص 26.
6-طوسي، الغيبه، ص163.
7-همان، ص 162 و ابوغالب رازي، رساله ابي غالب، ص226.
8-همو، رجال، ص 230.
9-طوسي، الفهرست، ص70.
10-شهر کوفه محل ظهور و مرکز تجمع غاليان بود.اولين فرقه، گروهي از غلات بودند که در زمان امام علي عليه السلام در اين شهر ظهور کردند و سپس در زمان امام صادق عليه السلام خطابيه و مغيريه، پيروان ابن ابي الخطاب و سعيد بن مغيره، خطرناک ترين غاليان پديد آمدند.
11-تفرشي، نقد الرجال، ج4، ص 269.
12-نجاشي، همان، ص 266.
13-طوسي، همان، ص 391.
14-همان، ص 292.
15-از آن جمله مي توان به احمد بن محمد بن عقده (332ه)محدث ومتکلم شهير اين عصر اشاره کرد.
16-همو، رجال، ص430.
17-همو، الفهرست، ص62.
18-همو، اختيار معرفه الرجال، ش 839 و 981.
19-نجاشي، ش80.
20-رجبي، کوفه و نقش آن، ص 434.
21-همان، ص 435.
22-همان.
23-همان، ص 436.
24-همان، ص 437.
25-ر.ک:ابوغالب زراري، همان، ص127.
26-رک:قمي، تاريخ قم، ص278.
27-در اين باره به بخش روابط حوزه هاي علمي نگاه کنيد.
28-تفرشي، نقد الرجال، ج1، ص155.
29-همان، ج2، ص 384.
30-نجاشي،رجال، ص 329.
31-همان و کشي، رجال، ص 432.
32-همان، ص 332.
33-نجاشي، همان، ص354.
34-طوسي، الغيبه، ص227 و 240.

منبع:کتاب اوضاع سياسي، اجتماعي و فرهنگي شيعه در غيبت صغري




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.