بهائيت‌ و ماسونيّت

هر دو تشکيلات، به‌ تحريک‌ بيگانگان‌ در ايران‌ باليده‌ و از حمايتشان‌ برخوردارند. تأسيس‌ (يا دست‌ کم‌ بسط‌ و گسترش) بابيت‌ و بهائيت‌ با مداخلات‌ مستقيم‌ روس‌ و نقشه‌ انگليس‌ صورت‌ گرفت‌ و تأسيس‌ فراماسونري‌ نيز توسط‌ سر گور اوزلي‌ (سفير انگليس‌ در زمان‌ فتحعلي‌ شاه) و سپس‌ مانکجي‌ (افسر اطلاعاتي‌ انگليس‌ در ايران) در بحراني‌ترين‌ شرايط‌ حاکم‌ بر کشور ما، در نبرد با بيگانگان‌ و نقاهت‌ شديد ناشي‌ از آن‌، انجام‌ شد.‌
دوشنبه، 18 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهائيت‌ و ماسونيّت
بهائيت‌ و ماسونيّت
بهائيت‌ و ماسونيّت


‌‌ويژگي‌ها و اهداف مشترک‌

‌‌دوران‌ قاجار در تاريخ‌ معاصر ايران، برهه‌اي‌ سرنوشت‌ساز است. مهمترين‌ مسئله‌ اين‌ دوران، تهاجم‌ بيگانگان‌ به‌ کيان‌ فرهنگي، ديني‌ و سياسي‌ ايران‌ اسلامي‌ است‌ که‌ در قالب‌ تهاجمات‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ و فرهنگي‌ نمايان‌ شد. بروز حملات‌ خارجي‌ و به‌ تبع‌ آن‌ ناآرامي‌هاي‌ داخلي، ناشي‌ از شورش‌ حسن‌خان‌ سالار، بابيه‌ و...، هر يک‌ جلوه‌اي‌ از اين‌ تهاجمات‌ بود. در اين‌ ميان، پيدايش‌ فرقه‌هاي‌ «ساختارشکن» نظير بابيه‌ و بهائيه‌ و سازمان‌هاي‌ مخفي‌ مانند فراماسونري، تلاشي‌ بود براي‌ فروپاشي‌ وحدت‌ و انسجام‌ ملت‌ ايران‌ که‌ لطمات‌ فراواني‌ هم‌ به‌ استقلال‌ کشور وارد ساخت. با يک‌ بررسي‌ اجمالي، شباهت‌هاي‌ زير بين‌ دو «تشکيلات» و درواقع: دو «حزب‌ سياسي» بهائيت‌ و فراماسونري‌ در تاريخ‌ معاصر ايران،‌ قابل‌ رديابي‌ و تشخيص‌ است: ‌

‌1. نقش‌ بيگانگان‌ در «کاشت‌ و برداشت» آنها:

هر دو تشکيلات، به‌ تحريک‌ بيگانگان‌ در ايران‌ باليده‌ و از حمايتشان‌ برخوردارند. تأسيس‌ (يا دست‌ کم‌ بسط‌ و گسترش) بابيت‌ و بهائيت‌ با مداخلات‌ مستقيم‌ روس‌ و نقشه‌ انگليس‌ صورت‌ گرفت‌ و تأسيس‌ فراماسونري‌ نيز توسط‌ سر گور اوزلي‌ (سفير انگليس‌ در زمان‌ فتحعلي‌ شاه) و سپس‌ مانکجي‌ (افسر اطلاعاتي‌ انگليس‌ در ايران) در بحراني‌ترين‌ شرايط‌ حاکم‌ بر کشور ما، در نبرد با بيگانگان‌ و نقاهت‌ شديد ناشي‌ از آن‌، انجام‌ شد.‌

‌2. ساختارشکني‌ سياسي:

هر دو تشکيلات‌ در ايران‌ به‌ منظور سرنگوني‌ حکومت‌ مرکزي‌ ايران‌ و ايجاد تغييرات‌ گسترده‌ سياسي‌ ايجاد شد: بابيت، با راه‌ اندازي‌ جنگ‌ مسلحانه‌ و طرح‌ ترور دولتمردان‌ و شاه‌ قاجار، و انجمن‌ ماسوني‌ با ترويج‌ تفکرات‌ سياسي‌ غرب‌ و هدايت‌ لژهاي‌ آن‌ ديار.‌

‌‌3. ساختارشکني‌ فرهنگي‌ ــ ديني:

هر دو تشکل،‌ با اساس‌ اسلام‌ در ايران‌ مشکل‌ داشتند و استراتژي‌ براندازي‌ فرهنگ‌ اسلامي‌ را تعقيب‌ مي‌کردند. اعلام‌ بابيت، مهدويت، نبوت‌ و الوهيت، و نسخ‌ اسلام‌ و قرآن‌ و کليه‌ احکام‌ شرعي‌ از سوي‌ باب‌ و اتباع‌ بابي‌ و بهايي‌اش، و جعل‌ برخي‌ احکام‌ و مقررات‌ به‌ عنوان‌ دين توسط آنها، و متقابلاً‌ ترويج‌ مذهب‌ انسانيت‌ (اومانيسم) و حذف‌ اديان‌ وحياني‌ اصيل، ترويج‌ يهوديت‌ و مسيحيت‌ مسخ‌ شده‌ و عنود با اسلام‌ (که‌ در نهايت‌ منجر به‌ بيزاري‌ از عنوان‌ دين‌ نزد اعضا شده‌ و آنان‌ را به‌ بي‌ديني‌ مطلق‌ سوق‌ مي‌دهد) در فراماسونري، حرکتي‌ بود در راستاي‌ شکستن‌ ساختارها و هنجارهاي‌ فرهنگي.‌

‌‌4. طرد هر دو جريان‌ توسط‌ جوامع‌ اسلامي:

انزجار مسلمانان‌ از هر دو تشکيلات‌ بابي‌ ــ بهايي‌ و ماسوني، و تکفير آنان‌ توسط‌ مراکز و مجامع‌ اسلامي‌ شيعه‌ و سني، ديگر ويژگي‌ مشترک اين‌ دو حزب‌ سياسي‌ است که شرحش مجالي ديگر مي‌طلبد. ‌
منبع: ايام 29




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.