جزيره ي خضرا (6) - دلالت روايت
نکاتي ديگر
1. درهم هايي که از جزيره خارج مي شود
ولي در روايت مجلسي مي گويد: سيد الشمس الدين پنج درهم از نمونه درهم هاي جزيره به علي بن فاضل عطا کرد و او درهم ها را براي برکت پيش خود محفوظ داشت.
بنابراين سؤال مي شود که چگونه اين درهم ها بر خلاف قرار و قانون آن ها از جزيره خارج شد؟
چرا طيبي و ديگران، يعني همه کساني که براي شنيدن داستان علي بن فاضل اجتماع کرده بودند از او درهم ها را طلب نکردند؟ تا آن ها را ببينند يا براي برکت جستن، بر روي آن دست ماليده و يا بوسه زنند و ... آيا اين درهم ها بعد از فوت علي بن فاضل در اختيار چه کسي قرار گرفت و بالاخره سرنوشت آن ها به کجا کشيد؟ آيا به نظر نمي رسد که اساسا مسئله طرح درهم ها، فقط براي اضافه کردن فضيلت جديدي براي علي بن فاضل بوده است؟ به لحاظ اين که قانون خارج نشدن درهم از جزيره، تنها به خاطر شخصيت ويژه او ناديده گرفته مي شود.
2. آخرين جمله اي که طيبي شنيد
ولي در روايت بحراني بعد از ذکر علماي شيعه، چند خط اضافه راجع به سؤال و جواب علي بن فاضل و شمس الدين و اين که چند سال از آن ماجرا مي گذرد بيان شده که هيچ کدام از اين ها در روايت مجلسي نيامده است. نتيجه مي گيريم که پس ذکر نام علماي اماميه، آخرين مطلبي نبوده که طيبي از علي بن فاضل شنيده است.
3. فاصله بين سرزمين هاي مغرب با جزيره
بنابراين اگر مطابق ادعاي بعضي افراد پذيرفتيم که جزيره ي خضرا همان جزيره اي است که در مثلث برمودا است، در نتيجه مي فهميم که فاصله بين سرزمين هاي مغرب و مثلث، خيلي بيش تر از پنج هزار کيلومتر است.
حال اگر بعد از اين مقدمه توجه کنيم که کشتي ها در قرن هفتم با وسايل موتوري حرکت نمي کرده بلکه معمولا بادباني و حرکت آن ها به وسيله وزيدن باد در جهت موافق بوده است.
هم چنين اگر بدانيم که باد،گاهي متوقف مي شود و گاهي اوقات در غير جهت موافق مي وزد و مهم تر اين که باد تنها چند روز محدود و اندک از طرف مشرق مي وزد؛ يعني باد مطلوب و مورد نظر براي بردن کشتي ها به طرف مغرب چند روز بيش تر در تمام طول سال نمي وزد .
با توجه به همه ي اين نکات، مشکل مي توان پذيرفت که براي پيمودن اين مسافت طولاني(بيش تر از پنج هزار کيلومتر) يک ماه کافي باشد؛ چه رسد به اين که مثلا به پانزده روز يا حتي 25 روز اکتفا کنيم.
4. تعيين موقعيت جغرافيايي جزيره و مثلث
خلاصه، شخص مذکور با همه توان و نيرو براي اثبات اين مطلب تلاش مي کند که جزيره ي خضرا در اقيانوس اطلس است نه در درياي مديترانه.
ما در پاسخ مي گوييم:
در روايت به طور آشکار آمده است که: شهر شيعيان جزيره اي در دريا بوده است، و معمولا جزيره وسط آب قرار دارد، در نتيجه مسجد در طرف غرب جزيره و نزديک ساحل دريا واقع شده و علي بن فاضل هم از جهت غرب درياي مديترانه که همان طرف تنگه جبل الطارق باشد به دريا نگاه مي کند و کشتي ها را که از تنگه به طرف درياي مديترانه مي آيند مي بيند.
بر فرض که شيعيان در جزيره هم نبوده بلکه در شبه جزيره اي زندگي مي کرده اند که از سه طرف در محاصره ي آب بوده (1) براي اثبات مطلب ما کافي است.
البته اگر بپذيريم که شهر شيعيان جزيره نبوده بلکه شهري است در کنار دريا، مسجد آن که نزديک دريا واقع شده، بايد به طرف شمال باشد و بنابراين استدلال درست مي شود، ولي اين فرض با آن چه در روايت صريحا آمده، سازگار نيست چون روايت تصريح مي کند بر اين که آن ها در جزيره زندگي مي کردند.
از اين جا معلوم مي شود آمدن آذوقه به شهر از طرف غرب،که در راويت ذکر شده بود، نمي تواند دليلي بر بودن جزيره ي خضرا در اقيانوس اطلس به حساب آيد، چه رسد به اين که يکي از بزرگترين ادله باشد ، زيرا قبلا گفتيم که معناي «جزيره» اين است که از همه طرف با آب دريا احاطه شده باشد. بنابراين احتمال دارد علي بن فاضل به طرف غرب، کنار دريا رفته و به سمت تنگه جبل الطارق که کشتي ها از آن طرف مي آمده اند؛ نگاه کرده باشد.
پینوشتها:
1. همان طور که در داستان جزيره به آن اشاره دارد، چرا که مي گويد: «و اين جزيره با دژهايش در کنار دريا ساخته شده بود. »
/خ