ب. از نظر محتوا
اما آنچه مهمتر از بیررسی سندی است بررسی داستان از نگاه متن و محتوا است.برخی از مهمترین ایرادهای متنی داستان از این قرار است:
1. دلالت قصه بر تحریف قرآن
از مطالبی که در ضمن گفتوگوی علی بن فاضل (مجهول) با شمس الدین (مجهول) آمده است، تصریح به تحریف قرآن است1. حال آنکه نص قرآن به حفظ آن از هرگونه تحریف، تصریح دارد إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون.2
شاید اعتماد به این حکایت و روایاتی مانند آن بوده که برخی به تحریف قرآن قائل شدهاند.
البته در پاسخ به این پندار، بزرگان شیعه مطالب ارزندهای بیان کردهاند. حضرت امام خمینی در مبحث اصولی« حجیت ظواهر کتاب» و هنگام بحث «عدم تحریف قرآن» میفرماید:
... غالب کتابهای روایی صاحب فصلالخطاب مانند مستدرک الوسایل نه فایده علمی دارد و نه فایده عملی و مملو از احادیث ضعیفی است که عالمان شیعه از آنها رویگردانند و صاحبنظران از بزرگان شیعه، مانند کلینی و صدوق و طوسی به آنها وقعی نمینهند. و از کتابهای غیر روایی او نپرس که پر است از داستانها و حکایات عجیب که اکثر آنها به شوخی شبیهتر است. البته او ـ که خدا رحمتش کندـ فرد صالح و محققی بود، لکن علاقهاش به جمعآوری منقولات ضعیف و عجیب و غریب و چیزهایی که عقل سلیم و نظر صائب آنها را نمیپذیرد بیشتر بود، تا گردآوری مطالب نافع...3.
آیت الله حسن زاده آملی، اندیشور معاصر، در کتاب نفیس هشت رساله عربی بحث مفصلی را دربارة عدم تحریف قرآن در رسالهای مستقل با عنوان «فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب» آوردهاست. وی در خاتمه رساله مینویسد:
محدث نوری به داستانها و حکایتهای سست و روایتهای بیاساس تمسک جسته است، تا با ربط بعضی از آنها به بعضی دیگر، استدلال کند قرآنی که فرود آوردنده اش فرموده: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون4 تحریف شده است...
کتابهای دیگر محدث نوری هم بهترین گواه است که ایشان گرچه چند محدث بوده؛ ولی محقق و پژوهشگر نبوده است؛ پس بهتر آن بود که پای از گلیم خویش، بیرون ننهد و به قدر خویش سخن بگوید...
استاد حسن زاده آملی سپس مطالبی را از یک نسخه خطی متعلق به استاد خود، مرحوم آیت الله شعرانی میآورد که در آن، کتاب فصل الخطاب محدث نوری نقد شده است. در یک فراز از آن نسخه، مرحوم آیت الله شعرانی به مناسبت این که محدث نوری برای اثبات مدعای خود به داستان جزیره خضراء استناد میکند، به این داستان اشاره کرده و میفرماید:
حکایت جزیره خضراء، جعلی است و در جعلی بودن آن، هیچ شکی نیست.5
شیخ جعفر کاشف الغطا از فقیهان نامدار شیعه و از شاگردان سیّد بهبهانی و سیّد بحرالعلوم و به زهد و تقوا مشهور بود.
وی دربارة جزیرة خضرا میگوید:
و از اخبار شگفتانگیز اخباریان، اعتماد آنان بر هر روایتی است. حتی برخی از فضلای آنان از کتابهای مهجور و ساختگی، حکایتی را میآورند که افسانه سرایان نقل کردهاند: جزیرهای است در دریا به نام جزیرة خضرا و در آن، خانههای صاحبالزمان و خانواده و اولادش قرار دارد. او نیز به آنجا میرود و میبیند که در آن جزیره، گروهی از نصارا وجود دارند.
گویا او اخباری که بر عدم وقوع رؤیت در غیبت کبرا، دلالت دارد ندیده و نه کلمات عالمان را که بر این مطلب دلالت میکند، تتبع کرده است.6
2. در متن داستان آمده است:
«این آبهای سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق میگردد».
ولی علی بن فاضل هنگام گزارش از جزیره، آن را دارای هفت حصار میداند و از برجهای محکم دفاعی آن یاد میکند. حال اگر این جزیره به وسیلة آبهای سفید و نیروی غیبی، محافظت میشده، به حصارهای محکم چه نیازی داشته است؟
3. در ضمن داستان، به نقل از خادمان قُبه مینویسد: «رؤیت امام غیرممکن است»؛ ولی در گفت وگوی با سیّد شمس الدین، او سخن دیگری بر زبان میراند و میگوید: «ای برادرم! هر مؤمن با اخلاصی میتواند امام را ببیند؛ ولی او را نمیشناسد». حال چگونه بین غیرممکن بودن رؤیت و دیدن مشروط میتوان جمع کرد؟
4. در یکی از روزهای جمعه، وقتی علی بن فاضل، سر و صدای زیادی از بیرون مسجد میشنود و علت را از سیّد شمس الدین جویا میشود، وی اظهار میدارد سیصد نفر از فرماندهان، منتظر ظهور حضرت هستند و منتظر سیزده نفر دیگرند.
بر این اساس، این سیصد نفر که از خواص حضرت هستند، نیز باید دارای عمرهای طولانی باشند و پس از آن نیز به زندگی ادامه دهند، تا زمان ظهور فرا رسد.
آیا ما بر چنین سخن گزافی دلیلی داریم؟ دلیلها فقط دربارة امام زمان و برخی دیگر از انبیای الهی است؛ ولی دربارة سیصد نفر که آنان نیز چنین عمرهایی داشته باشند، دلیلی در دست نداریم.
افزون بر آن، چگونه ممکن است تا زمان داستان پیشین که حدود چهار قرن از غیبت امام گذشته بود، سیصد نفر آماده شده باشد و پس از آن تا زمان ما که نزدیک به دو برابر آن مقدار گذشته است، سیزده نفر آماده نشده باشد؟
5. به مقتضای این خبر، خمس بر شیعیان حضرت، حلال است و ادای آن واجب نیست. این مطلب، خلاف نظر بیشتر فقهای اسلام از آغاز غیبت تا کنون است.
6. علی بن فاضل از سیّد شمس الدین میپرسد: «آیا تو امام(علیه السلام) را دیدهای؟» گفت: «نه؛ ولی پدرم به من گفت که سخن امام را شنیده، ولی شخص او را ندیده و جدم سخنانش را شنیده و شخص او را دیده است»؛ ولی سیّد شمس الدین در جای دیگر همین داستان میگوید: «هر مؤمن با اخلاصی میتواند امام را ببیند؛ ولی او را نشناسد». گفتم: «من از جملة مخلصان هستم؛ ولی او را ندیدهام». گفت: «دو بار او را دیدهای؛ یک با در راه سامرا و یک بار در سفر مصر...».
حال پرسش این است: چگونه کسی که ادعای نیابت خاص دارد و از ملاقاتهای امام(علیه السلام) آگاه است، خود، آن حضرت را ندیده است و اظهار میدارد که پدرش، سخن آن حضرت را شنیده است؟
7. در پایان داستان گفته شده است در جزیره خضرا فقط نام پنج تن از علمای شیعه مطرح بود: سیّد مرتضی، شیخ طوسی، شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ ابوالقاسم جعفر بن اسماعیل حلی.
حال این پرسش پیش میآید: چرا فقط پنج نفر؟ چرا آنجا نامی از شیخ مفید ـ با آن همه عظمت و بزرگی او ـ نبوده است. آیا این توهم پیش نمیآید که آن بزرگوار و امثال ایشان، در ذهن سازنده داستان نبوده است.
با توجه به اشکالات یاد شده و دو چندان اشکال دیگر، این داستان غیر قابل پذیرش است.
علامه شیخ محمد تقی شوشتری در الاخبار الدخیلة پس از نقد عالمانه این داستان و داستان بعدی مینویسد:
شاید ناقل این دو داستان، از دشمنان شیعه بوده که چنین داستانی را جعل کرده است تا حقایق را وارونه جلوه دهد.
و نیز مینویسد:
در داستان جزیرة خضرا آمده است که: «تعداد فرماندههای لشکر امام زمان(علیه السلام) سیصد نفر بودند» و در داستان ابن انباری آمده است که «مسافت سرزمین فرزندان امام زمان(علیه السلام) به اندازة یک سال راه و جمعیت آنها بسیار زیاد است».
اگر یاران حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تا این اندازه زیاد است، چرا ظهور نمیکند تا مخالفان را سرکوب نماید؟ چرا چنین چیزی در خبر یا اثری از امامان(علیهم السلام) با توصیف خصوصیات آنها نیامده است؟7
اما متأسفانه با وجود تأکید فراوان دانشمندان شیعه بر افسانه بودن داستان یاد شده، باز عدهای به دلایلی به ترویج آن اقدام کرده و از آن، پا را فراتر نهاده، بین داستان جزیره خضرا و مثلث برمودا ارتباط برقرار کردهاند8. غافل از این که گذشته از اشکالات متعدد، تطبیق آن بر «مثلث برمودا» که ترسیمی نادرست و غیرمعتبر است، چهره امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نیز مخدوش میسازد9.
دربارة «جزیره خضرا» و تطبیق نادرست آن بر «برمودا» باید گفت:
یکم. اصل داستان، غیر قابل پذیرش است؛
دوم. «جزیره خضرا» در دریای مدیترانه است، نه اقیانوس اطلس؛
سوم. وقایع «مثلث برمودا» ساخته رسانههای غربی و افسانهسازان است؛
چهارم. بر فرض که افسانههای «برمودا» درست باشد، هیچ ربطی به امام زمان و مقام آن حضرت ندارد.
اگر چه افرادی که به بررسی داستان پرداختهاند، هر دو داستان را بررسی کردهاند، به نظر میرسد نیازی به بررسی داستان دوم نیست و علاقهمندان به منابع یاد شده مراجعه مینمایند.
نتیجة مباحث گذشته
1. داستان، از نگاه سند، ضعیف و غیر قابل اعتنا است.
2. داستان، از نگاه محتوا، دارای اشکالات و تناقضات فراوانی است.
3. داستان، بازتاب حوادث زمان نقل آن است و با آنچه در عرصة تاریخ و جغرافیای آن زمان میگذشته، مرتبط است.
4. حکومتهای متعدّدی در سرزمینهای مغرب و جزایر دریای مدیترانه و سواحل آن، در آن زمان وجود داشتهاند که خود را از اعقاب امامان(علیهم السلام) میشمردند. برخی از آنان، خود را فرزندان صاحب الامر میدانستند. بعید نیست دستهای این گروه در ساختن این داستانها و مانند آن، نقش داشته باشند.
5. افکار و آرمانهای سرکوب شدن شیعیان در دوران عباسی، زمینة بروز آنها را به صورت داستانها، فراهم آورد.
6. فشارهای متعدد اجتماعی و سیاسی و عقیدتی که بر شیعه وارد میشد، آنان را وا میداشت به آواهایی که از حکومتهای شیعی، از نوع اسماعیلی و موحّدان و...، دل ببندند و آرمانهای سرکوب شدة خود را آنجا بیابند.
7. در موضوع امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از عقاید حتمی و بین المللی همة مسلمانان است، سزاوار نیست با اتکا به خبرهای غیر موثّق و حدسیات ساختة اذهان، سخن گفته و قلم زده، زیرا از موارد افترای بر امامان(علیهم السلام) است که از خطاهای بزرگ و گناهان کبیره به شمار میرود.
8. در آرا و عقاید، مواردی یافت میشوند که علم آن را بایستی به خدا و رسول واگذار کرد و بدون علم و اطلاع و طی مقدمات لازم، در آن موارد سخن نگفت. موضوع فرزندان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و این که به طور اساسی آن حضرت ازدواج کردهاست؟ آیا دارای فرزندانی هست یا نه؟ آنان چگونه زندگی میکنند؟ از همین موارد است. بهتر است علم آن را به خدا واگذار کنیم و بدون سبب، افکار و عقاید دیگران را با مطالب نامستند و نامعقول، آشفته نکنیم. افزون بر آنکه ادله فراوانی بر زن و فرزند نداشتن آن حضرت در کتابهای معتبر وجود دارد.
9. این افسانه، ممکن است در زمان خود خریدار داشته است؛ اما امروزه که تمام نقاط کرة زمین از دید دوربینهای ماهوارهها در امان نیستند و کوچکترین شئ و حرکتی، قابل نمایش و ردیابی است، نقل 1200 روستا با جمعیتی بیشمار، سخنی بس گزاف و غیر قابل پذیرش است.
پی نوشت ها:
1. ر.ک: همان، ص209.
2. حجر(15): آیه 9.
3. «...صاحب فصل الخطاب الذی کان کتبه لایفید علماً و لاعملاً و انما هو ایراد روایات ضعاف اعرض عنها الاصحاب و تنزه عنها اولوالالباب من قدما اصحابنا کالمحمدین الثلاثه المتقدمین ـ رحمهم الله ـ هذا حال کتب روایته غالبا کالمستدرک ولاتسال عن سائر کتبه المشحونة بالقصص و الحکایات الغریبة التی غالبها بالهزل اشبه منه بالجدّ و هو(رحمت الله علیه) شخص صالح متتبع الا ان اشتیاقه لجمع الضعاف و الغرائب و العجائب و مالایقبلها العقل السلیم و الرای المستقیم اکثر من الکلام النافع...»؛ موسوی خمینی، روح الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، ج 1، صص 244 ـ.245.
4. حجر(15): آیة 9.
5. جزیره خضراء افسانه یا واقعیت؟، ص227, به نقل از: آیتالله حسن زاده آملی، هشت رساله عربی، ص288.
6. همان؛ به نقل از: حق المبین فی تصویب المجتهدین, ص87.
7. جزیرة خضرا افسانه یا واقعیت؟, ص222, به نقل از: محمد تقی شوشتری، الاخبار الدخیلة، ج2، ص72.
8. ر.ک: ناجی نجار, جزیرة خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا, ترجمه: علی اکبر مهدی پور.
9. ر.ک: نظری, غلامرضا، جزیرة خضرا تحریفی در تاریخ شیعه, بخش 14و15.