برگردان: بهاءالدین بازرگانی گیلانی
سده پانزدهم را باید دوران گشایش و بسط اقتصادهای اروپایی به حساب آورد. فرنان برودل (1) مورخ ممتاز تحولات دوران مذکور به شمار میرود و به کارگیری لفظ «اقتصاد جهانی، economie-monde» از ابداعات او است. اقتصاد جهانی عبارت است از سازمان و مناسبات حاکم بر فضا و حیطهای که مراودات قاعدهمند داد و ستدی و اقتصادی در آن جریان دارد و چنین مناسباتی توسط یک شهر و یا یک مرکزیت منطقهای هدایت میشود. از دیدگاه برودل برقراری مناسبات منظم بازرگانی میان شمال اروپا، فلاندر، بنادر بزرگ ایتالیا (جنوا، ونیز) و دنیای آسیای قرن چهاردهم یک اقتصاد جهانی نوع اروپایی را شکل و سامان میداد که آنتورپ مرکزیت آن را در قرن پانزدهم تشکیل داده بود. به نظر برودل پس از «امپراتوری جهانی» رومی که به دنیای مدیترانهای آن دوران منحصر میشد، شبکه بازرگانی مذکور اولین فرآیند جهانی شدن در مفهوم مدرن خود محسوب میشد، فرآیندی که از یک سو باعث ثروتمند شدن شهرها، مناطق و گروههای اجتماعی شریک در آن میشد و از سوی دیگر موجبات فقر و فاقه کسانی را فراهم میآورد که جزء قربانیان اینگونه مناسبات بازرگانی بودند. در بسیاری از شهرها بخش بزرگی از جمعیت مردم دچار فقر میشدند و در حاشیه قرار میگرفتند. قدیمیترین رخسارهپردازیها به معرفی شخصیتهای قدرتمدار نظیر پاپها، سلاطین، اربابان فئودال و شهروندان ثروتمند میپردازد برودل به این نکته تأکید میورزد که چنین فرآیندی فقط شئون اقتصادی را در برنمیگرفت بلکه شامل مناسبات و سطوح سیاسی و فرهنگی هم میشد. اقتصاد جهانی وضعیتی را در عرصه سیاسی ایجاد کرد که بعدها به تعادل قوای بین اروپایی موسوم گردید. یک اروپا همراه با فرآیند جهانی شدن اقتصاد و در همان حال با نابرابریهای اجتماعی و سیاسی زائیده شده بود.
گشایش و شکوفایی اروپا
اینگونه تحولات مشحون از رشد و گشودگی اروپا که در عصر موسوم به رنسانس به شکوفایی مینشیند، در سدههای 14 و 15 وارد مراحل جلال و حشمت خود میشود. پیش از هر چیز ارتقاء جایگاه و منزلت «کودک» قابل مشاهده است، که تا قرن سیزدهم امتداد مییابد، - نه در مفهوم زندگی روزمره و عادی که البته کودک در قرون وسطی همیشه مورد عشق و علاقه والدین بوده است، بلکه در چارچوب آنچه که فیلیپ آریس (2) به زیبایی از آن به عنوان یک مفهوم ارزشی تعبیر کرده است. مردم تحت تأثیر علائق جدیدی که نسبت به دوران کودکی مسیح ایجاد شده بود در پی سرگذشت طفولیت او بودند و با همت و از خودگذشتگی تمام این سرگذشت را که در اناجیل مجهوله متعددی به آن پرداخته شده بود جستجو میکردند و مسیح کودک را با وجد پرستشگونهای مورد تکریم قرار میدادند. این همه زمینهای فراهم آورد تا کودک به موجودی زیبا و دلربا مبدل گردد آنکه با لطف و صفا و اغلب با شیطنت به بازی میپردازد و انبوه کودکان عریان و چاق و تُپل نشان داده میشوند که عرش ملکوت را پر کردهاند. همراه با کودک جایگاه زن هم تقویت میشود. در همان حالی که پرستش مریم در همه جا باعث نشر و گسترش تندیس و نقشپردازی شمایل مریم، چه به صورت پیاتا (3) و یا در قامت دوشیزهای مهربان میشود، حوّا هم در قالبزنی خطرناک و طرد شده به حاشیه، دوباره به متن بازمیگردد و چهره فریبنده و تحریکآمیز زن دنیوی را از خود به نمایش میگذارد، آنجا که زیبایی سیمای خود را با چهره زیبای مادونا به قیاس مینشیند.توفیقی غیرعادی و تازه هم به ویژه نصیب رخسارهپردازی و صورتگری (4) که در آغاز قرن چهاردهم متداول گردیده بود، میشود و آن ناشی از اهمیت فزایندهای است که فردیت انسان پیدا میکند و معرف نقشپردازیهای نوین و «واقعگرایانه» است. اشخاص زنده و یا مرده به تصویر کشیده میشوند و ژیسان (5) یا تندیسهای درازکش دیگر نمایانگر صورتگریهای متعارف و معمول نیست بلکه از یک چهره «واقعی» حکایت دارد. قدیمیترین رخسارهپردازیها به معرفی شخصیتهای قدرتمدار نظیر پاپها، سلاطین، اربابان فئودال و شهروندان ثروتمند میپردازد، پس آنگاه چهرهنگاریها فرآیندی دموکراتیک به خود میپذیرد. نقاشی رنگ و روغن و نقاشی بر روی بوم و تابلو در قرن پانزدهم باعث رونق رخسارهنگاری میشود و چنین نقشهایی بعدها در هنر دیوارنگاری (6) از جایگاه ارجمندی برخوردار میگردد. صنعت عکاسی تازه در قرن نوزدهم در اروپا تا حدودی جایگزین هنر چهرهنگاری میگردد.
این اروپای در حال رونق و شکوفایی درهای خود را به سوی هنر آشپزی نوین، انواع غذاهای شاهانه، ضیافتها و جشنها میگشاید. ضیافت قرقاول Banquet du Faisan که «فیلیپ نیکو» (7) در سال 1454 در شهر لیل برپا نمود نمونهای اسطورهای از میهمانی دادنهای درباری بود. تقریباً در همین دوران است که انواع «قماربازی» هم زندگی اجتماعی دنیای اشرافیت را فرا میگیرد. بعد از بازی با طاس در اوایل قرن پانزدهم بازی با ورق (8) هم باب میشود. اروپا به بازی با ورق روی میآورد و دیری نمیپاید که شرطبندی هم مخصوصاً در انگلستان از همه گونه تفنن دیگر پیشی میگیرد. بعد از بلای خانمانسوز طاعون اروپا بار دیگر به رؤیاهای شهسواری بازمیگردد، آنچه که یوهان هوسینگا از آن با عناوینی نظیر «طعم تلخ زندگی»، «تلاش در راه زندگی بهتر»، «در رؤیای پهلوانی و عشق» و یا «در رؤیای زندگانی مصفّا» یاد میکند. این دیگر اروپایی نیست که فقط به دنبال رقص مرگ باشد، بلکه هرچه بیشتر بدنبال رقص جشنوارهای همراه با موسیقی است، آنچه که در قرن چهاردهم با سبک «هنر نو» (9) در آن نوآوری ایجاد میگردد، جنبههای موزون و ظریف به خود میپذیرد و انواع و اقسام آلات و ادوات موسیقی را ابداع میکند. یک اروپایی رقصنده، خواننده و نوازنده حضور خود را به رخ میکشد.
فلورانس، گُل سرسبد اروپا؟
درخشانترین آثار اینگونه شکوفائیها را میتوان در فلورانس قرن پانزدهم مشاهده کرد. در اینجا فرآیندی آغاز میشود که بعدها نام رنسانس به خود میپذیرد. فلورانس شاخصترین نمونه تبدیل شدن دولت شهرهای ایتالیا به سیستم استبدادی، آن هم در عریانترین شکل خود است و این ماحصل اقدامات و فعالیتهای کلان خانوادههای بازرگانان و بانکدار میباشد که خاندان مدیچی در رأس آنان قرار دارد. البته چنین دگرگونیهایی هرگز منشاء آثار دورانسازی برای اروپا و سیاستسازیهای این قاره نبوده است. آینده اروپا را بعدها حکومتهایی نظیر انگلستان، فرانسه و یا کاستیل خواهند ساخت. اما باید به این نکته اشاره کرد که دولت شهرهای خودکامه رشد و ترقی هنرهای نوین را تحت حمایت قرار میدهند. مقتدرترین خانوادهها که بر چنین شهرها و دولت شهرهایی مخصوصاً در ایتالیا حکومت میکنند حامیان بزرگ هنر و هنرمندان محسوب میشوند.پیش از لورنتسوی با شکوه (10) که ولی نعمت و حامی هنرمندان و خود هم دارای قریحه شاعری بود، پدربزرگش کوزیمو (11) که از 1434 تا 1464 بر فلورانس حکومت میکرد در زمینه اعتلاء فضل و هنر نقش عمدهای ایفا نمود. کوزیمو مجموعه عتیقههایی شامل تندیسها، جواهرات، مسکوکات و نشانها گردآوری و کتابخانههایی احداث کرده بود و کتابخانه شخصیاش مشتمل بر 400 جلد کتاب میشد که به سفارش او از سراسر اروپا و ممالک شرقی خریداری و یا رونوشتبرداری کرده بودند. کوزیمو، قریحه مارسیلیو فیچینو (12) که پسر طبیب شخصیاش بود را کشف کرد، او را مورد حمایت خود قرار داد، خرج تحصیلش را تأمین کرد و ویلای شخصی خود واقع در کارجی (13) را در اختیار او قرار داد تا فیچینو در آنجا آکادمی افلاطونی تأسیس نماید. کازیمو همچنین از کریستوفورو لاندینو (14) که نویسنده و استاد فن سخنوری بود حمایت کرد، کسی که میگویند اومانیستهای زمانه خود را به به کارگیری زبان ملی به جای لاتینی کلاسیک تشویق میکرد. کازیمو دستور داد تا سان مارکو (15) صومعه دومینیکیان اصلاحات یافته را بازسازی کنند و برونللسکی (16) را مأمور احداث کلیسای سان لورنتسو کرد و میکلوتسو (17) معمار مورد علاقه خود را نیز به ساخت قصرهای خانوادگی واداشت. کازیمو مضافاً ویلاهای زیادی در حومه فلورانس از جمله در بادیا فیزولانا، (18) چندین قصر در میلان، دانشکده مخصوص ایتالیاییها در پاریس و یک بیمارستان در اورشلیم احداث کرد. کازیمو بسیاری از هنرمندان و معماران زمانه خود را مأمور خلق آثار متعددی کرد، از جمله دوناتلو (19) مجسملهساز نابغه - که مقبرهاش هم نزدیک آرامگاه کازیمو است -، فراجیووانی اهل فیزوله (20) مشهور به فرا آنجلیکو (21) که دیوارنگاریهای سان مارکو را به دست او و نیز به دیگر نقاشان و هنرمندان بزرگ زمانه سپرد.
فلورانس نمایشگاهی متشکیل از آثار هنری تازه و بزرگی بود که در این شهر خلق شده بود: در وهله اول دربهای ورودی کلیساهای تعمید که مشهورترین تندیسسازان در اوایل قرن پانزدهم استعداد و نبوغ هنری خود را در آنها به نمایش در میآوردند و آنگاه دیوارنگارههای متحول شده و نوپرداز کلیسای «سانتا ماریا دل کارمینه» که مازاچیو (22) در تصاویر و نقوش ژرفنمایی شدهاش، حالتهای خاص و نوینی را به شکل نبوغآمیزی در آنها به نمایش درآورده است. بالاخره مهیجترین آثار هنری را برونللسکی در ساختمان گنبد کلیساها خلق کرده است. البته در اینجا مجالی برای پرداختن به تاریخ هنر عصر کواتروسنتو (قرن پانزدهم) ی فلورانس (23) نیست و فقط میخواستم به ذکر تعدادی از نامآورترین استادان و شاهکارهای آنان بسنده کنم. جنبش نوافلاطونی اطراف مارسیلیو فیچینو را هم باید جزء نوآوریهای بزرگی محسوب نمایم که در فاصله زمانی میان قرون وسطی و رنسانس ایجاد گردید و نه تنها مطلوب نظر خاندان مدیچی قرار گرفت بلکه از اندیشمندان یونانی هم تأثیر پذیرفت که با تصرف قسطنطنیه توسط ترکان عثمانی به غرب اروپا روی نهاده بودند. در این جنبش نوعی مواضع فکری و اندیشهورزی که از ویژگیهای قرون وسطایی است تداوم مییابد: اندیشههای نوینی که ملبس به افکار کهن شدهاند. آندره شنیه (24) شاعر فرانسوی این سنت بزرگ اروپایی را که از دوران کارولنژیان سرچشمه گرفته و در تمام دروران «رنسانس» تا انتهای قرن هیجدهم حضور دارد چنین وصف کرده است: «بگذار با افکار نو، ابیات کهن بسرایم.»
پینوشتها:
1. Fernand Braudel مورخ فرانسوی (24 اوت 1902-27 نوامبر 1985) که با مطالعه تأثیرات عوامل اقتصادی، انسانشناختی و جغرافیا در رویدادهای تاریخی جهان، انقلابی در علم تاریخ در قرن بیستم ایجاد کرد - مترجم.
2. Philippe Aries 1984-1914 مورخ و قرون وسطیشناس مشهور فرانسوی که کتب زیادی پیرامون خانواده، کودک و طرز زندگی روزمره در اروپای قرون وسطی و همچنین ایجاد دگرگونی در تلقی دنیای غرب نسبت به مرگ به رشته تحریر درآورده است. آریس خود را یک آنارشیست راستگرا میشناخت و در عین حال با بسیاری از مورخان چپگرای فرانسه نظیر میشل فوکو همکاری میکرد. کتاب «قرون طفولیت» او معروف است - مترجم.
3. Pieta` نقوش مریم عذرا که بر جسد عیسی مسیح مشغول سوگواری است و یا زار و گریان نعش او را بر دوش دارد - مترجم.
4. Portrait
5. Gisant منظور تندیسهای درازکش شخصیتهای مشهور است که بر روی قبر آنان (در حالتهای بیدار و یا به خواب رفته) قرار داده میشد. چنین تندیسهایی که بعضاً حتی پیش از مرگ بر روی مقابر از قبل تعیین شده اشخاص قرار داده میشد در قرون وسطی بسیار متداول بود - مترجم.
6. یا فرسکو Fresco (به ایتالیایی به معنی تازه) و آن نقاشی بر پوشش آهکی تازه و مرطوبی است که بر دیوار و یا سقف کشیده شده است. فرسکوی واقعی به همین روش گفته میشود و در دوره رنسانس در ایتالیا آن را «بوئون فرسکو» یا فرسکوی خوب یا صحیح میگفتند تا از فرسکوی خشک یا «سکو فرسکو» که نقاشی با رنگهای چسبدار بر پوشش گچی یا آهکی است، متمایز باشد - مترجم.
7. فیلیپ لوبون 1467-1396 م.، دوک بورگونی و کنتب فلاندر و پسر ژان بی ترس که از طریق زناشویی، عقد پیمان، جنگ و خرید اراضی، تمام فروبومان (ندرلند) را به چنگ آورد. در جنگ صد ساله از انگلستان حمایت کرد، در تنظیم پیمان تروا به سال 1420 م. بسیار مؤثر بود و به استقرار حکومت انگلستان در فرانسه کمک کرد. پسرش شارل دلیر به جایش نشست - مترجم.
8. Tarock که سابقاً در ایتالیا و اتریش با آن بازی میشد - مترجم.
9. ars nova یا فن و مهارت نو به دورانی از رواج موسیقی جدید و ابداعات نوازندگی در قرن چهاردهم در اروپا و عمدتاً در فرانسه گفته میشد که در مقابل «فن کهن ars antiqua» که شامل فنون و سبکهای موسیقیایی قرن سیزدهم بود قرار میگرفت و نوعی جدائی تدریجی از تأثیرپذیریهای مذهبی از خود بروز میداد - مترجم.
10. Lorenzo dem Praechtigen فرزند پیرو (نقرسی) از شاخه مهتر خاندان مدیچی است - مترجم.
11. Cosimo di Giovanni de`Medici 27 سپامبر 1389- اول اوت 1464 م. بنیانگذار شاخه مهتر خاندان مدیچی و اولین شخصیت سیاسی از خاندان مذکور و حاکم فلورانس- مترجم.
12. Marsilio Ficino و به لاتینی مارسیلیوس فیچینوس اکتبر 1433 - اکتبر 1499 م.، یکی از شاخصترین فلاسفه اومانیست اوایل دوره رنسانس ایتالیاست. فیچینو منجم و مروج افکار افلاطونی در ایتالیا به شمار میرفت و بسیاری از آثار قدیم یونانی از جمله دیالوگهای افلاطون را به لاتینی ترجمه کرد. اثر مهم او الهیات افلاطونی است که در آن الهیات مسیحی و عناصر نوافلاطونی را با هم تلفیق کرده است - مترجم.
13. Careggi
14. Cristoforo Landino 1424- سپامبر 1498 م.، اومانیست، معلم سخن بلاغی و از اعضای آکادمی افلاطونی (مارسیلیو فیچینو) است. او از چهرههای شاخص رنسانس فلورانسی محسوب میشد - مترجم.
15. San Marco امروزه کلیسای معروفی در ونیز است و در اصل کلیسایی بود به سبک رمانسک که در قرن 9 م. ساخته شده بود، در سال 976 در آتش سوخت و بعدها چندین مرتبه بازسازی شد - مترجم.
16. Filippo Brunelleschi 1377-1446 م.، معمار فلورانسی و اولین معمار بزرگ عصر رنسانس ایتالیا. او در معماری بازگشت به روم باستان را جایز نمیدانست و میکوشید که معماری ایتالیا را از سبک گوتیک که به عقیده او با روح ملت ایتالیا ناسازگار بود، دور بدارد - مترجم.
17. Michelozzo di Bartolomeo Michelozzi 1391-1472 م.؟، معمار و پیکرتراش ایتالیایی - مترجم.
18. Badia Fiesolana
19. Donatello با شهرت دوناتو دی نیکولو دی بتو باردی 1386-1466 م. مجسمهساز ایتالیایی عصر رنسانس و متولد فلورانس - مترجم.
20. Fiesole شهری در شمال شرقی فلورانس ایتالیا - مترجم.
21. Fra Angelico 1387-1455 م.، نقاش ایتالیایی متولد توسکان که تصویرهای مذهبی میکشید و دویست تا سیصد اثر از او به جای مانده است. در 1407 وارد صومعه دومینیکیان در فیزوله شد و برخی از بهترین کارهای خود را همان جا خلق کرد - مترجم.
22. Masaccio 1401-1428 اولین نقاش بزرگ عهد رنسانس ایتالیا - مترجم.
23. Quattrocento منظور عدد 400 و خلاصهی سال 1400 یعنی شروع قرن پانزدهم و مراد از آن تاریخ هنر و ادبیات ایتالیا در قرن پانزدهم (اوایل دوره رنسانس) است - مترجم.
24. Andre` Marie de Chenier 1794-1762 م. شاعر فرانسوی که به تقلید از اشعار یونانی شعر میسرود - مترجم.
لوگوف، ژاک؛ (1391)، اروپا، مولود قرون وسطی (بررسی تاریخی فرآیند تکوین و تکامل اروپا در قرون وسطی (سدههای 4 تا 16 میلادی)، ترجمهی بهاءالدین بازرگانی گیلانی، تهران: انتشارات کویر، چاپ دوم.