چکیده
مطالبات مقام معظم رهبری از علوم انسانیِ رایج با تعابیری چون: حقیقتاً بنده راضی نیستم؛ این علوم بر مبانی متعارض با قرآن و اسلام بنا شده و دارای سه عیب عمده: «نگاه مادی، ترجمهای بودن، عاری از مبانی قرآنی است»؛ و این که، ما هنوز خیلی فاصله داریم تا آن جایی که باید برسیم؛ و اینکه، اگر امروز برای علم مجاهدت نکنیم، فردای ما فردای تاریکی خواهد بود، بیان گردیده و ایشان مشکل را هشدار داده و این که مسئله چیست؟ و چه باید کرد؟ نیز از جمله مسائلی است که تبیین فرمودهاند و با تعابیر گوناگون و در مقاطع مختلف، همگان را به ابعاد مسئله توجه داده و حجّت را بر متولیان امر تمام کردهاند.اما آنچه این تحقیق در پی کشف آن است این است که: علیرغم این که منابع کافیِ اسلامی در اختیار داریم، اما فاقد روش استخراج محتوا از منابع هستیم. با علم به این که مبانی، روش، هدف و سرفصلهای این علوم براساس تفکر غربی و متعارض با اسلام بوده؛ ولی فاقد روش و فرآیندِ تغییر و تحول در این مؤلفهها هستیم. برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و جلسات نقد را ضرورتی برای تحول میدانیم، ولی نه محیطی برای این مهم آماده داریم و نه اینکه روشی برای نقد. اقدامهایی هم که تاکنون صورت گرفته است، یا بدون نقشه و روش بوده، و یا این که به صورت جزیرهای عمل میشده است. به دلیل فقدانِ نقشه جامع و عدم وجودِ راه و روشی واحد، هنوز به انتظارات مقام معظم رهبری جامه عمل پوشانده نشده است. این تحقیق، در حد بضاعتِ نویسنده سعی در رفع نواقص مورد اشاره داشته و با ارائهی چرخهی دوازده مرحلهای، شامل: بصیرت افزایی، ایجاد دغدغه، هدف گذاری، تهیه نقشه براساس معیارهای اسلامی، تشکیل جبهه فرهنگی و تعیین وظایف، شناسایی موانع و بیراههها، تقویتِ شاخصهای توانمندسازی، سرمایه گذاری، تعیین ویژگیهای تولید علوم انسانی اسلامی و ... به تدوین «فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی» پرداخته است.
این تحقیق با محور قرار دادن بیانات رهبری، اقدام به طراحی فرآیند اجرایی نموده و براساس یک ساختار اجرایی چهارمرحلهای، شامل: «فضاسازی ذهنی؛ فضاسازی محیطی؛ تهیه روش و نرم افزار تولید و تجاری سازی علم» به آن شکل عملیاتی بخشیده است. در ضمن این تحقیق با پیشنهادِ اضافه شدن دو واحد درسی با عنوان "نقد علوم انسانی" به سرفصلهای دانشگاهی با بهرهگیری از تجربهی موفق دو واحد درس مبانی دفاع مقدس و نیز بهرهگیری از تجربهی مؤسسه امام خمینی (رحمة الله علیه) در تدوین سرفصلهای علوم انسانیِ اسلامی، متولیان امر را به داشتههای بومی متوجه ساخته است.
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم؛ ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ جای بسی خوش بختی است که پس از توقف طولانیای که در حرکتِ قطار فرهنگی انقلاب به وجود آمده، شتابی دوباره یافته که رهبر معظم انقلاب از آن احساس خرسندی نمودهاند: خوشبختانه من میبینم در دانشگاهها تولید علم و لزوم عبور از مرزهای دانش به یک گفتمان عمومی تبدیل شده است». (2)قصهی پرغصهی غربتِ علوم انسانی، قدمتی به بلندای تاریخِ عمر این علوم داشته، که گویا از همان ابتدا، علیل و ناقص متولد شده است. گرچه بعضی از مقاطع حرکتهایی هم برای غربت زدایی از این علوم به عمل آمده، اما این تلاشها متناسب با سایر ابعادِ پیشرفت، توفیق چندانی حاصل نکرده و در حدِ انتظار نبوده است. مقام معظم رهبری پرچمدار این عرصه، نارضایتی خود را در مقاطع گوناگون، این چنین اظهار داشتهاند: «حقیقتاً بنده راضی نیستم... برخلاف آن چه که انتظار میرفت و توقع بود، حرکت متناسب و خوبی نکردهایم...». اما سؤال اصلی تحقیق این است که: چه موانعی در مسیر حرکت انقلاب فرهنگی قرار گرفته که با گذشت بیش از سی سال از عمر انقلاب، هنوز موفق به تولید علوم انسانی متناسب با فرهنگ اسلامی نشدهایم؟ وقتی نهج البلاغه که منبع اصلی علوم انسانی اسلامی است، در حاشیه قرار بگیرد، مفهوم آن این است که علوم انسانیای که الان داریم، با تفکری غیر این منابع شکل گرفته و برای خود جای پایی در مراکز علمی و دانشگاهی و به تبع آن در باورهای فارغ التحصیلان این علوم باز کرده است. چرا علیرغم داشتن منابع غنیِ اسلامی هنوز موفق به استخراج محتوای این علوم از منابع آن نشدهایم؟ چرا تاکنون متولیان امر نتوانستهاند انتظارات مقام معظم رهبری را برآورده نمایند؟ با وجود تأکید ایشان در برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و جلسات نقد و بررسی علوم انسانی غربی، چه عواملی مانع این مهم شده است؟
با توجه به نتایج به عمل آمده، نداشتن نقشه راه، نداشتن روش و نرم افزارِ مسئله و عدم وجود وحدت رویه و ... از عوامل اصلی این ناموفقیت به شمار میروند که این تحقیق با همین هدف و به منظور رفع این کاستیها، اقدام به تدوین فرآیند اجرایی تولید علوم انسانی اسلامی نموده است. شاید بتوان کاربردی بودن این پژوهش و رویکرد اجرایی آن را به مسئله، دلیل برتری و تفاوت این تحقیق با سایر تحقیقات پیشین که بیشتر به بعد نظری و تفهیم مسئله پرداختهاند، دانست. این تحقیق با تدوین فرآیند دوازده مرحلهای و طراحی روشهای اجرایی مورد نیاز تولید علوم انسانی اسلامی – که تاکنون تحقیقاتِ پیشین کمتر به آن توجه داشتهاند – امیدوار است مشکل علوم انسانی را مرتفع نماید. در حقیقت، این تحقیق، این باور را به ما خواهد داد که: منابع کافی اسلامی در اختیار داریم، ولی فاقد فرآیند استخراج محتوا از منابع هستیم. با وجود علم به این مطلب که "مبانی، روش، هدف و سرفصلهایِ" این علوم براساس تفکر غربی و متعارض با اسلام شکل گرفته است؛ ولی نرم افزار کارآمدی برای تغییر و بومیسازی در اختیار نداریم. با توجه به تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورتِ برگزاری کرسیهایِ آزاداندیشی و جلسات نقد و بررسی؛ ولی نه بستری برای برگزاری این جلسات در دانشگاهها فراهم شده، و نه این که روش اجراییای برای این مهم داریم. اگر چه تاکنون تلاشهایی هم در خصوص اسلامی سازی این علوم صورت گرفته است، اما به دلیل عدم تشکیل جبههی فرهنگی، نبودِ نقشه راه، نبودِ روشِ اجرایی مدون و نبودِ وحدت رویّه بین متولیان امر، اکثر تلاشها به دلیل همین مسائل و جزیرهای بودن فعالیتها به سرانجام نرسیده است. این تحقیق به منظور رفع همین کاستیها موضوع فرآیند اجراییِ تولید علوم انسانی اسلامی را با محوریت بیانات رهبری مورد بررسی قرار داده است.
بیان مشکل
مقام معظم رهبری با نگاه بلند و ویژهای که به موضوع علوم انسانی داشته، مشکلات، چالشها و آسیبهای فراروی این علوم را با دقت و ظرافت خاصی رصد نموده، و با ادبیاتی فصیح و گویا این چنین گوشزد نمودهاند: «ما آغوشمان را باز کردهایم و حرفهایی که الان در زمینههای جامعه شناسی، روانشناسی، تاریخ و حتی فلسفه و ادبیات مطرح است، از خارج برای ما دیکته میشود! (3) ما به خصوص در زمینهی علوم انسانی، برخلاف آن چه که انتظار میرفت و توقع بود، حرکت مناسب و خوبی نکردهایم، بلکه مفاهیم گوناگون مربوط به این علم را به شکل وحی منزل از مراکز و خاستگاههای غربی گرفتهایم و به صورت فرمولهای تغییر نکردنی در ذهنمان جا دادهایم و براساس آن میخواهیم عمل و برنامهی خودمان را تنظیم کنیم! گاهی این فرمولها جواب نمیدهد و خراب در میآید. (4) مشکل ما در گذشته همیشه این بوده که در زمینههای مختلف چشم بسته و تقلیدی نگاه کردیم که ببینیم غربیها چه میگویند. ... ما از شاگردی کردنِ پیش کسی که بلد است، ننگمان نمیآید؛ ولی میگوییم نباید فکر کنیم که ما همیشه باید شاگرد بمانیم. معنای این نگاه تقلیدی، این است.» (5)بیشتر بخوانید: اهمیت و ضرورت تولید علوم انسانی اسلامی
با تأمل در ادبیات مقام معظم رهبری و استفاه ایشان از جملاتی مثل: "آغوش باز کردن؛ دیکته شدن؛ عدم حرکت مناسب؛ شاگردی کردن و ..." مشکل اصلی که باید به آن توجه کرد این است که علوم انسانی غربی مبتنی بر مبانی "سکولاریسم، اومانیسم و نسبی گرایی" بوده و نرم افزار کارآمدی برای تهاجم فرهنگی است. علوم انسانی در دنیای معاصر، مبتنی بر مبانی دین شناختی یعنی سکولاریسم و انسان شناختی یعنی اومانیسم و معرفت شناختی یعنی نسبیگرایی و دیگر مبانی ریزتری است و تا زمانی که این مبانی تغییر نکند، علوم انسانی میتواند دانشجویان و اساتید را بیهویت سازد. (خسروپناه: 86) به تعبیر مقام معظم رهبری، مشکل در علوم انسانی رایج، به خاطر اسم آن نیست که با اضافه کردن یک پسوند اسلامی، مشکل حل شود؛ صرف تولید و یا تعویض چند واژه هم نیست؛ بلکه مشکل تغییر در نگرش در جوهر و ماده، در جهان بینی و هستی شناسی این علوم، چرایی و چگونگی دستیابی و بهرهبرداری از عقل و نقل در فرآیند تولید است. مقام معظم رهبری برای اصلاح این علوم نیز میفرمایند: «با حاشیه زنی نمیشود علوم انسانی را درست کرد، چون مبنای جهان بینی غرب، فکر مادی است، مبانی باید مبانی فکری اسلامی باشد، آن وقت آن چه از او میروید... یک چیز اسلامی باشد.» (6) به نظر، تفسیر این سخنِ مقام معظم رهبری که فرمودند: «علوم انسانی حقیقتاً در کشور ما غریب و منزوی است»، این است که وقتی نهج البلاغه که یکی از منابع و سرچشمههای اصلیِ این علوم است، در کشور ما غریب و منزوی است، وقتی نهج البلاغه که منبع اصلی علوم انسانی اسلامی است، در حاشیه قرار بگیرد، مفهوم آن این است که علوم انسانیای که الان داریم، با تفکری غیر این منابع شکل گرفته و برای خود جای پایی در مراکز علمی و دانشگاهی و به تبع آن در باورهای فارغ التحصیلان این علوم باز کرده است. ضمن این که غربیها هم خوب توانستهاند از این خلاء انزوا، استفاده کرده و سفرهای با محتویات تفکر غربی برای خوراک، اندیشههای ما باز کنند. مضافاً اینکه چون سفره سنتی علوم انسانی اسلامی (= نهج البلاغه) بسته و کنار گذاشته شده است، به ناچار دوستداران این علوم، نیاز خود را با نشستن بر سر سفره غربیها برطرف کردهاند که عواقب آن هم پرورش انسانهایی با تفکر و اندیشه غربی است. این همان مشکلی است که ما الان با آن مواجه هستیم. علوم انسانی غربی مغایر با ارزشهای دینی و اسلامی است. حال باید به این سؤال پاسخ دهیم که چه عواملی از ابتدا باعثِ به حاشیه راندن این علوم شده است؟ پاسخ این سؤال را نیز میشود از بیانات مقام معظم رهبری استخراج نمود؛ آن جا که فرمودند: «علت غربت علوم انسانی در دانشکدههای ما این است که، آن وقتی که علوم انسانی وارد شد، مجموعههای فکری و علمی معتقد به اسلام به این علوم به این شکل آشنایی نداشتند، کسانی هم که متصدی و مباشر این کارها بودند، غالباً کسانی نبودند که به مبانی اسلامی اعتقاد داشته باشند... از روی سهل گرایی و آسان پذیری، همت و تلاش نکردند... تا این علوم را بر پایه مبانی بومی بنا کنند.» (7) این جانب با محور قرار دادن بیانات مقام معظم رهبری به این عوامل به شرح زیر اشاره میکنم:
1. ناآشنایی طرفداران علوم اسلامی با محتوای تخریب گرایانهی علوم انسانی وارداتی غرب.
2. عدم اعتقاد طرفداران علوم اسلامی به داشتههای خود؛ چون اعتقاد چندانی به مبانی و مفاهیم دینی و اسلامی خود نداشته، لذا استقامتی هم در برابر علوم انسانی وارداتی نشان ندادهاند.
3. سهل انگاری، تنبلی، تنگ حوصلگی و آسان پذیریِ دست اندرکاران علوم اسلامی، که بدون هیچ گونه همت و تلاشی آن علوم وارداتی را پذیرفتند. به تعبیر مقام معظم رهبری «با سهل گرایی علوم انسانی را گرفتند و ترجمه کردند، که تا امروز ادامه پیدا کرده است.»
4. پیشرفت غربیها در علم و توقف ما در آن؛ که باعث شده تا بسیاری از علوم انسانی مثل روان شناسی که الان پایههای محکمی در کشور ما دارند، توسط غربیها و براساس فرهنگ ضد دینی در کشور ما تولید شوند.
5. بیتفاوتی و بیمهری دست اندرکاران علوم انسانی نسبت به داشتهها و گنجینههای غنیِ فرهنگ بومی؛ از آن جمله نهج البلاغه؛ که این گنجینه علم دینی را غریبانه در گوشهای رها کرده بودند. به تعبیر مقام معظم رهبری: «ما هم برای سرجمع کردن، مسدود کردن، منظم و نظام مند کردن آن چه خودمان داریم، به یک تفکر و تجربه علمی احتیاج داریم، هم برای مواد و پایههایی که آنها در این علم جمع آوردهاند، به یک نگاه علمی احتیاج داریم.»
6. باور کرده بودیم که «ما وارد کننده و غربیها تولید کنندهاند.» این باور غلط نه تنها ما را از داشتههای علمی خود محروم نمود، بلکه ما را به یک وارد کننده محصولات فرهنگی غرب نیز تبدیل کرد. و این در باورها نشسته بود که اصلاً تولید کار آنهاست، نه کار ما.
7. عدم جرئت نوآوری علمی؛ چون هم به وارد کردن علوم انسانی غربی عادت کرده و غربیها را به عنوان تولید کنندگان بلامنازعه پذیرفته بودیم، هم داشتههای خود را به فراموشی سپرده بودیم. نتیجه هم این شد که جرئت نوآوری علمی را از دست داده و خود را به دنباله رو بودن و شاگردی کردن، قانع کنیم.
8. «اقدام کننده نبودن». باید این حقیقت را بپذیریم که به آن اندازه که گوینده هستیم، عمل کننده نیستیم. اگر هم بعضیها و در مقاطعی عزم را جزم کردهایم که کاری انجام دهیم، باز هم با موانع و مشکلات عدیدهای مواجه شدیم، یا بسترها فراهم نبود، یا ساختارها اجازه نمیداد، یا این که فضاهای فکری و محیطی شرایط و آمادگی چنین تحولی را نداشت. ضمن این که ما، روش تعریف شده و نرم افزار کارآمدی هم برای تولید علوم انسانی اسلامی در اختیار نداشتیم.
این تحقیق با همین رویکرد و با استمداد از مدلِ قرآنی در تحول، اقدام به تدوین و طراحی فرآیند اجرایی تولید علوم انسانیِ اسلامی نموده و نتایج و دستاوردهای پژوهش را نیز در قالب یک فرآیند کلی دوازده مرحلهای به ترتیب زیر به رشته تحریر درآورده است:
مرحله اول: بصیرت افزایی و برداشت صحیح از مسئله
برای جلوگیری از تلقی نادرست، لازم است از ابتدا نگاهی درست و منطقی به مسئله داشته باشیم. مقام معظم رهبری میفرمایند: «خیلی لازم است در این زمینه صحبت شود، بحث شود، توضیح داده شود ... و تلقی نادرستی از مسئله نداشته باشیم. (8) اهمیت تلقی درست به خاطر این است که بعضی از افراد در این باره بازخورد علمی نداشتند... این حرف از سوی بعضی از افراد بازخوردهایی داشت که این بازخوردها علمی نبود، منطقی نبود». (9) حقیقت این است که تا نگاهی درست به مسئله نداشته باشیم، برداشت و بازخورد درستی هم نخواهیم داشت. معمولاً، پدیدهها آن گونه که از ابتدا تعریف میشوند، در عالم بیرون شکل خواهند گرفت. برای این که مطمئن باشیم، آن چیزی را که قرار است تولید کنیم، از نظر شکلی و محتوایی همان چیزی باشد که واقعاً میخواهیم، لازم است ابتدا، ابعاد مختلف موضوع را به خوبی تعریف کنیم. باید از همان ابتدا بدانیم که دنبال چه چیزی هستیم؟ بااین وجود ارائه تعریفی جامع و درست از مفاهیم مسئله که حکمِ شالودهی بنای علوم اسلامی را دارند، ضرورت پیدا میکند. علی (علیه السلام) میفرمایند: "اگر ندانی که از کجا آمدهای، نخواهی دانست که به کجا خواهی رفت.» (10)1. نگاه اسلام به علم
علم از دو منظرِ ضرورت دینی و ضرورت عینی مورد توجه است. اسلام به عنوان دین خاتم و جامع، جهان شمول است و به همین دلیل تا عصر ظهور پاسخگو است، و تنوع نیازها و شرایط زیست محیطی و فناوری و محصولات هیچ کدام باعث نمیشود طراوت دین از دست برود. (پیروزمند: 86) تفاوت نگاه اسلامی و نگاه غربی، این است که در غرب گفتمان اومانیستی حاکم است و این تفکر، جامعه را به سوی تمدن مادی و مدرنیته سوق میدهد، در حالی که اسلام میتواند بناکننده علوم انسانی متعالیه باشد. «تفاوت نگاه دین به علم، با نگاهی که دنیای مادی به علم مینگریست، در همین است. ما علم را میخواهیم برای سعادت بشر، برای رشد بشر، برای شکوفایی بشر، برای استقرار عدالت و آرزوهای قدیمی بشر». (11)2. نگاه اسلام به انسان
مقام معظم رهبری میفرمایند: «نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان میگذارد. ... در جهان بینی ما، علم از دل دین میجوشد و بهترین مشوق علم، دین است. دینی که ما میشناسیم، جهان بینی دینیای که ما از قرآن میگیریم، تصویری که ما از آفرینش و از انسان و از ماوراء الطبیعه و از توحید و از مشیت الهی و از تقدیر و قضا و قدر داریم، با علم سازگار است؛ لذا تولید کننده و تشویق کنندهی علم است.» (12)3. علم دینی
در جوامع غربی علم دینی در برابر علم دانشگاهی (علوم جدید)، دانسته میشود؛ دین در اصطلاح علمای اسلامی از سه عنصر «اعتقاد به خدا، قیامت و رابطه وحیانی میان خدا و خلق» تشکیل شده است، و به تمام شئونات زندگی انسان اعم از فردی و اجتماعی رنگ خدایی میدهد. با توجه به تعریف علم، که همان کشف حقیقت است، و دین که برنامه جامع فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی است، ترکیب «علم دینی» شکل میگیرد. علم دینی تنها شامل معلوماتی میشود که از منابع اصلی دین استخراج شده باشد. البته این منابع بایستی به خوبی شناخته شوند.4. روش تحقیق علم دینی
سه رویکرد درباره علم دینی داریم؛ اولین رویکرد "مسئله محور" است، یعنی نگاه تهذیبی به علم؛ این رویکرد به علم دینی معقتدند؛ ولی برای دستیابی به آن به شکل مسئله محور عمل میکنند. این رویکرد به لحاظ این که تهذیب علم را به لایههای رویین دنبال میکند، به نتایج جدی دست نیافته است. دوم؛ رویکرد فلسفی به اصلاح مبانی علوم انسانی است. میگویند اصلاح علوم انسانی را باید از لایههای زیرین انجام داد... مهمترین انتقادی که میشود این است که این رویکرد منجر به تولید علم فلسفی میشود نه علم دینی ... سومین رویکرد این است که باید "روش تحقیق دینی" را ایجاد کنیم و شیوه تعقل، تفکر و تجربه. و هم چنین تولید روشها و نرم افزارهای تعقل است که آن روش تحقیق را به دست میدهد. "(میرباقری » 86) توضیح این که: تولید علوم انسانی اسلامی نیازمند داشتن یک نظام و روش است: "نظام علوم انسانی اسلامی" یا "روش شناسی اجتهادی". ما الزاماً برای تولید باید روش و نرم افزار داشته باشیم، و این روش را هم خودمان باید تولید کنیم و سپس روش تولید شده را در قالب فرآیندها و روشهای اجرایی مثلِ روش اجرایی نقد و ارزیابی، روش تولید شده را در قالب فرایندها و روشهای اجرایی مثلِ روش اجرایی نقد و ارزیابی، روش اجرایی ایده پردازی و نظریهسازی، روش اجرایی استخراج منابع و تولید محتوای اسلامی، روش اجرایی جذب اساتید و ... بریزیم. باید توجه کرد نبایستی در اینجا از روشهای غربی استفاده کنیم، همان گونه که در تهیه نقشه، مدل و الگوهای غربی را کنار گذاشتیم، این جا هم باید همین کار را بکنیم.5. معنای واقعی تولید علم
در بیانات رهبر معظم انقلاب در این باره به «نوآوری علمی، نواندیشی، اجتهاد، شکستن مرزهای علم و ... اشاره شده، نه انتقال علم: «آنچه مهم است، تولید علم است... منتها توجه کنید که تولید علم یعنی شکستن مرزهای علم و پیشرفت کردن. (13) تولید علم، فقط انتقال علم نیست؛ نوآوری علمی در درجهی اوّلِ اهمیت است... این نواندیشی، فقط مخصوص اساتید نیست؛ مخاطب آن، دانشجویان و کلّ محیط علمی هم است. البته برای نوآوری علمی – که در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر میشود – دو چیز لازم است: یکی قدرت علمی و دیگری جرئت علمی». (14)6. مسائل علوم انسانی
مسائل این علوم دارای بخشهای زیادی است. یک بخش آن شامل برخی مسائل کاربردی است که حتی در زندگی روزمره مردم نقش دارد؛ مسائلی که به (روان شناسی، علوم تربیتی، مسائل خانوادگی و ...) مربوط است. اگر دیدگاههای اسلامی در این مسائل روشن شود، برکات فراوانی خواهد داشت. بخش دیگر، علومی است که سطح خاصتری دارد و بیشتر با نخبگان و کسانی که در نهادهای دولتی فعالیت میکنند ارتباط دارد؛ مثل مسائل اقتصادی، سیاسی و حقوقی و ... سلسله دیگر از علوم انسانی هم هست که از این مسائل کلیتر و بنیادیتر است و جنبه کاربردی آن ضعیف است؛ ولی از مسائل بنیادی است؛ چون این مسائل با عمل خیلی فاصله دارد. کمتر کسی حوصله میکند تا درباره آن فکر و بحث کند... در صورتی که مسائل کاربردی منطقاً متوقف بر مسائل بنیادی است. مسائل بنیادی علوم انسانی، حکم ریشه را دارند؛ اما داوطلب برای این مسائل کم است؛ چون وقت زیاد، استعداد خاص و حوصه زیاد نیاز دارد... مثل مسئله حجاب. (یزدی: 86)7. علوم انسانی غربی
اول بایستی غرب را خوب بشناسیم... ظاهر بعضی کارها کاملاً اسلامی و قرآنی است، اما کاملاً سکولار است... اولین و اصلیترین کار، شناخت غرب است. درک کنیم که نگرشهای ارزشی آنها چطور قرار است به ما تحمیل شود... برای مبارزه با این تفکر مخرب و استعمارگر، راهی جز شناخت «مبانی فکری، خاستگاه، اهداف، الگو و نقشههای» آن را نداریم. این شناخت به ما کمک خواهد کرد که بتوانیم آن را به خوبی نقد و ماهیت ضد دینی آن را در فضای علمی افشا کنیم. (الهی: 90) مقام معظم رهبری درباره ماهیت علوم غربی میفرمایند: «اینکه بنده دربارهی علوم انسانی در دانشگاهها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم به خاطر همین است. این علوم انسانیای که امروز رایج است، محتواهایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهان بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد» (15) غرب از منبع وحی و از چشمه نبوت بیبهره است؛ از دو مؤلفه عقل و وحی، فقط عقل را که شروع و مرحله پایین است بهره گرفتهاند و به مرحله بالا ورود نکردهاند. و هم چنین از دو مقوله علم و دین، فقط علم بدون دین را مرجع و منبع خود قرار دادهاند، لذا سعی دارند این نقیصه را با همان مؤلفه عقل و علم جبران کنند. و چون عقل کارایی حل مسائل وحی را ندارد، لذا مبحث تحویل علم را اختراع کردهاند، تا علوم انسانی را با علوم تجربی توضیح دهند... در علوم انسانی مدرن، پیش فرضشان روش تجربی و حسی است. ثمره این مبنا، علم گرایی میشود و ثمره طبیعی علم گرایی سکولاریسم است... پس باید روش علمی را از حسی و تجربی بودن صرف خارج کنیم و وحی و نبوت را به آن اضاه کنیم. (سوزن چی: 1390) سرنوشت علوم انسانی غرب براساس غیاب خدا شکل گرفته است... و با تفکر اسلامی ساختار متفاوتی دارد. (قائمینیا: 1389) علوم انسانی موجود از عقلانیّت خودبنیاد، دنیا زده و منقطع از وحی نشئت میگیرد که زاییده گرایشهای اومانیستی است. (میرباقری، 1390) به تعبیر مقام معظم رهبری پایه و مبنای علوم انسانیای که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعهشناسی و مدیریت و انواع و اقسام رشتههای علوم انسانی، بر مبنای یک معرفت ضددینی و غیردینی و نامعتبر است.مرحله دوم: ایجاد دغدغه و احساس مسئولیت
برای نشان دادن مشکلات علوم انسانی بایستی ابتدا در مخاطبان این علوم ایجاد دغدغه نمود. قدر مسلّم کسانی میتوانند مشکلات و مسائل یک پدیده را ببینند که دغدغه نسبت به آن پدیده داشته باشند. در این مرحله از فرآیند با طرح دغدغههای مقام معظم رهبری و افشای حقایق مسئله از نگاه ایشان، سعی در ایجاد دغدغه در متولیان این علوم خواهیم داشت. دغدغههای مقام معظم رهبری در اسلامی سازی علوم انسان ساز اهمیت ویژهای در تدوین فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی برخوردار است. دغدغههای مقام معظم رهبری که از دو دهه پیش، آن هم با ادبیات گوناگون شاهد آن بودیم، نه تنها زنگ خطرِ تهاجم فرهنگی را به صدا درآورده است، بلکه با هشدارهای پی درپی که نوعاً از جنس تکلیف است، حجت را بر همه تمام کردهاند. مقام معظم رهبری در ضمن بیان دغدغهها، به اهدافِ پشت پرده دشمن نیز اشاره داشته و میفرمایند: «هدف غایی علوم انسانی غربی به زنجیر کشیدن یک ملت از طریق شکل دادن باورهای آنها بر طبق نیازهای خودشان است. علوم انسانی غربی نسخه نویسی جنگ فرهنگی است، استعمار نام یک تئوری سازی غربی است که برای توجیه کارهای خلاف عقل و شرع و قوانین بشری ارائه میدهند.» (16)حقیقت این است که آن چه برای اسلامی کردن علوم انسانی مورد نیاز بوده است، در قالب این دغدغهها بیان شده است. میشود گفت حجت تمام شده است؛ دیگر درنگ و معطلی جایز نیست! آن هم وقتی که این گلایهها را میشنویم: «من دربارهی علوم انسانی گلایهای از مجموعههای دانشگاهی کردم، ما علوم انسانیمان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمهای، بدون این که هیچ گونه فکر تحقیقیِ اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، میآوریم در دانشگاههای خودمان و در بخشهای مختلف اینها را تعلیم میدهیم. (17) حالا مقداری اختراعات انجام گرفته، کارهای جدیدی انجام گرفته ... اما حقیقتاً بنده راضی نیستم و این مقدار پیشرفت علم راضی کننده نیست... ممکن است هیچ کس هم مقصر نباشد ... اما همین واقعیت برای بنده واقعاً خشنود کننده نیست؛ ما هنوز خیلی فاصله داریم تا آنجایی که باید به آن برسیم. (18) حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجو... حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانیاند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینهی علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه های علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به جهان بینی اسلامی باشد... مگر چقدر داریم؟... اینها نگران کننده است. (19) بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفههایی هستند که مبنایش مادیگری است.. عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، ... عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بیاعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست». (20)
مرحله سوم: مطالبات رهبری با رویکرد ترسیم چشم انداز و هدف گذاری مسئله
در این مرحله با طرح مطالبات مقام معظم رهبری که از متولیان امر داشتهاند، ضمن ترسیم چشم انداز مسئله و هدف گذاری برای نیل به مقصد، سعی در تحریک عواطف و احساس مسئولیت دلسوزان این علوم داریم؛ اگرچه، ایجاد دغدغه که در مرحله پیش مطرح شد، خود احساس مسئولیت را به دنبال خواهد داشت. مقام معظم رهبری ضمن مهم دانستن علوم انسانی، که فرمودند: «علوم انسانی... مقولهی بسیار مهمی است». (21) در ترسیم اهداف مسئله بر مقوله اسلامی شدن علوم انسانی، جنبش نرم افزاری، تولید علم و مباحث آزاداندیشی و ... تأکید داشته و ایجاد یک تمدن اسلامی را جزو آرمانهای انقلاب دانستهاند؛ زیرا مسئله اساسی در شکل گیری یک تمدن، بنا کردن بنیانهای علمی آن است. باید اذعان کرد که تمدن سازی جز از طریق علوم انسانی شکل نمیگیرد. با مروری در بیانات مقام معظم رهبری به ضرورت این مهم واقف خواهیم شد:1. هدف از اسلامی سازی علوم انسانی
«در همهی رشتههای علوم، ما باید به معنای حقیقی کلمه، احساس عزت نفس، احساس مولد علم بودن و فتوحات علمی ایجاد کردن را در خود به عنوان یک ملت و یک جامعهی علمی به وجود بیاوریم. (22) باید هدف ما این باشد؛ ولو در ظرف پنجاه سال کشور از اسارت علمی مطلقاً خارج بشود. معنای تولید علم این است... به آن جا برسیم که دانش را گسترش و بسط بدهیم، به ژرفای دانش برسیم، دانشهای جدیدی را پیدا کنیم. (23)ما میخواهیم راههای کشف نشده را کشف بکنیم. (24) باید این راه را سریع طی کنیم و راههای میانبُر را پیدا کنیم و خودمان را برسانیم؛ مرزهای دانش را باز و مرزهای جدیدی را ایجاد کنیم؛ این کار ممکن است؛ زیرا این جا سرزمین علمخیز است و شماها نشان دادید که میشود. (25) قدرت پیشرفت علمی و باز کردن راههای نو و گشودن افقهای جدید را باید در خودمان به وجود بیاوریم؛ همت ما باید این باشد؛ توقع، این است. (26) همت جوانان ما این باشد که با گذشت یکی دو دههی دیگر، کشورشان را یک مرجع علمی برای دانشمندان جهان قرار بدهند.» (27)
2. ایجاد مرکز I.S.I اسلامی
«بیایید روی ایجاد یک مرکز I.S.I اسلامی فکر کنید و در این خصوص با کشورهای اسلامی وارد مذاکره شوید.... البته معنای ایجاد این مرکز اسلامی این نیست که رابطهی خود را با مجلات I.S.I در دنیا قطع کنیم؛ نه، این مرکز را هم به وجود بیاوریم تا متعلق به خودمان باشد؛ این هم بشود یک مرجع معتبر. (28) ما که این همه جوان با استعداد داریم، بایست یک خیزِ بلند برداریم و یک کار بنیانی و عمیق در زمینهی علم انجام بدهیم. (29) دانشگاه را قوی کنید؛ کاری کنید که دانشمندان مسلمان و مؤمن ما، در رشتههای مختلف علوم انسانی، صاحب نظرانی شوند که دنیا از نظرات اینها استفاده کند. ... همین نهضت نرم افزاری و تولید علم که بنده گفتهام، در دانشگاه شما و در رشتهی علوم انسانی، همین است که هرچه میتوانید بیشتر بیاموزید و تحقیق کنید.» (30)3. کارگاههای تحقیقاتی
«باید مغزهای متفکر استاد و دانشجوی ما بسیاری از مفاهیم حقوقی، اجتماعی و سیاسی را که شکل و قالب غربی آنها در نظر بعضی مثل وحی منزل است، ... در کارگاههای تحقیقاتی عظیم علوم مختلف حلاجی کنند؛ روی آنها سؤال بگذارند. (31) باید علم را به معنای حقیقی کلمه تولید کرد. البته این کار، روشمندی و ضابطه لازم دارد. مهم این است که روح نوآوری علمی در محیط دانشگاه زنده شود.» (32)مرحله چهارم: تهیه نقشهی جامع علوم انسانی براساس معیارهای اسلامی
تولید علم مثل استخراج یک گنج، نیازمند نقشه است؛ بنا به تعبیر آیت الله آملی لاریجانی "باید نقشه راه داشته باشیم". هدف از تهیه نقشه در تعابیر مقام معظم رهبری برای سردرگم نشدن است که فرمودند: «غرض از تهیه نقشه، ... دچار سردرگمی نشدن است.» (33) نکته مهم دیگر توجه به معیارهای تهیه نقشه است. برای تهیه نقشه علمی، توجه به چهار نکته حائز اهمیت است: نکته اول؛ عدم توجه به نقشه پیشرفت غرب در تولید علوم انسانی اسلامی. مقام معظم رهبری درباره عدم توجه به نقشه پیشرفت غرب در تولید علوم انسانی میفرمایند: «نباید همان راهی که آنها رفتند، اینها هم بروند ... امروز در ذهن و فکر مسؤلان... در ذهن نخبگان و فرزانگان، نقشه پیشرفت غربی رد شده است... این نقشه پیشرفت نیست. (34) دل به الگوی غربی و مدل سازیهای غربی نسپرند، آن نمیتواند کشور را نجات بدهد، آن نمیتواند پیشرفت کشور ما را تنظیم کند. ... دنبال این نباشد که فرمولهای غربی را ... با مسائل کشور تطبیق کنند. ... بعد از آن که نقشه جامع علمی تهیه و فراهم شد، کارهای دیگر هم باید انجام بگیرد.» (35) نکته دوم تدوین نقشه براساس مبانی اسلامی است. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «مسیر پیشرفت، مسیر غربی نیست، مسیر منسوخ و برافتادهی اردوگاه شرق قدیم هم نیست... ما بایستی مسیرِ مشخصِ ایرانی – اسلامی خودمان را در پیش بگیریم و با سرعت حرکت کنیم (36) یکی از بزرگترین کار مجموعه دانشگاهی ما و مجموعه نخبگان کشور ما (هم حوزه و هم دانشگاه) باید این باشد که نقشه پیشرفت کشور را براساس مبانی اسلامی تنظیم کنند.» (37) نکته سوم تبدیل نقشه، به پروژه علمی است، معظم له به اقدامات بعد از تهیه نقشه نیز تأکید دارند: «ایجاد نظام مهندسی این نقشه، تبدیل نقشه جامع علمی به پروژه علمی و سپردن به پیمانکار است.» (38) نکته چهارم نظارت بر پیشرفت است. مقام معظم رهبری در مرحله پایانی فرمودند: بعد ایجاد شبکه نظارت بر پیشرفت علمی است؛ ... درگیر کردن استاد و دانشجو و محقق میباشد. (39) با توجه به اهمیت تهیه نقشه در فرآیند تولید، توجه به بیانیه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، که در زیر به آن اشاره میشود، امری ضروری خواهد بود: توسعه بر محور دانایی، مستلزم بهرهگیری از دانش بومی... پژوهشی در علوم انسانی و نظریه پردازی در جهت پیریزی علوم انسانی بومی با تکیه بر اندیشه اسلامی است. در این جا یک سری راهکارها پیشنهاد شده است:1.نگرش ملی و فرابخشی به موضوع علوم انسانی در کشور برای تهیه زیرساختهای تمدن اسلامی
2. بازرسی و بررسی نهادها و مؤسسات آموزشی، پژوهشی و فرهنگی مسئول و متولی امر علوم انسانی از نظر میزان توفیق عملی و رفع کاستیها و تقویت امکانات
توجه به کاستیهای موجود علوم انسانی در محورهای سیاست گذاری، رشتهها و سرفصلها، متون و منابع و تربیت اسستاد و محقق جهت اهتمام به حل مشکلات آنها
4. توجه جدی به بومی کردن علوم انسانی به موازات اسلامی کردن علوم انسانی
5. فراهم نمودن همه زمینههای لازم برای نظریه پردازی در علوم انسانی
6. جدی گرفتن جایگاه و نقش علوم انسانی در مدیریت فرهنگی کشور
7. تأکید بر تعامل نخبگان حوزه و دانشگاه و تهیه زیرساختهای لازم جهت بازسازی علوم انسانی
8. تخصیص سهم مناسب انسانی، بودجهای و امکانات برای علوم انسانی در ابعاد آموزش، پژوهشی و فرهنگی
9. اهتمام جدیتر برای طراحی مسیر بازسازی علوم انسانی در نقشه جامع علمی کشور.
مرحله پنجم: تشکیل جبههی فرهنگی و تعیین انتظارات و تقسیم وظایف متولیان
مرحله پنجم فرآیند، تعیین وظایف متولیان علوم انسانی است که لازم است با تشکیل جبهه فرهنگی و با یک بسیج عمومی، مثل گذشته، مطالبات مقام معظم رهبری را عملیاتی کنند. حوزه و دانشگاه در نقش مولد؛ علمای دین، در مقام بیرون کشیدن محتوای سرفصلها از منابع دینی؛ اساتید دانشگاه، برای نواندیشی و جنبش نرم افزاری؛ شورای انقلاب فرهنگی، برای سیاست گذاری و انجام پروژههای بازنگری؛ وزارت علوم، زمینهسازی برای جذب؛ و نهادهای دولتی؛ در نقشِ مصرف تولیدات و ... یکی از مراحل مهم چرخهی تولید تقسیم کار در فرآیند تولید است. یکی از مشکلاتی که فراروی اسلامی سازی علوم انسانی است این است که حوزه و دانشگاه که بایستی مولد باشند، این گونه نیستند. ... حوزه و دانشگاه بیشتر حالت مصرف گرایی داشته و نتوانسته است خود را با پیشرفت علم همگام کند. لذا این نکته به دست میآید که دانشگاه در وضعیت فعلی، مقلد غرب، و حوزه، مدیون گذشتگان مسلمان است. (صادقی: 86) حوزه علمیه باید در پژوهش، آموزش و تبلیغ، تعالیِ ظرفیت و روش ایجاد کند. دانشگاه نیز در این دیدگاه باید از موضع مصرفی به موضع تولیدی بگراید و تئوریهای متناسب با آرمانهای اسلامی تولید کند و در کنار حوزه، به یک سازمان بزرگ علمی مبدل شود و گردش عملیاتی هماهنگ داشته باشند. ایجاد تحول در علوم انسانی در امتداد انقلاب فرهنگی است و نقطه آغازین خوبی برای این حرکت میباشد؛ که برای رسیدن به این مهم، حوزه و به ویژه دانشگاه باید مولد باشند. (میرباقری) در این مرحله ضمن تشکیل جبههی فرهنگی شامل: حوزههای علمیه، دانشگاه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و تحقیقات، وزارت آموزش و پرورش و ... نسبت به تعیین وظایف و انتظارات هر مؤسسه و سازمان به شرح زیر اشاره میگردد:1. وظایف و انتظارات از حوزههای علمیه و علمای دین
حوزه علمیه دارای ظرفیت پرچمداری تمدن اسلامی است. (میرباقری) «حوزههای علمیه و علمای دین پشتوانههایی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند. (40) به منظور به بار نشستن مجاهدتها و کوششها در زمینه تحول در علوم انسانی، انتظار میرود حوزههای علمیه کشور ضمن ایجاد تحولی بنیادین در نگرش عالمان و صاحب نظران در شیوه پرداختن به مباحث دینی و به خصوص فقهی در تمام عرصهها... به استخراج و استنباط بایدها و نبایدهای فقهی و اخلاقی همت گمارند. (41)2. وظایف و انتظار از دانشگاه و اساتید
«یکی از وظایف مهم دانشگاهها عبارت است از نواندیشی علمی؛... آن چه که برای یک محیط علمی و دانشگاهی وظیفهی آرمانی محسوب میشود، این است که در زمینهی مسائل علمی، نواندیش باشد. ... امروز کشور ما محتاج این است؛ امروز انتظار کشور ما از دانشگاه این است. دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرم افزاری همه جانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد. (42) در دانشگاه پرورش انسانِ در تراز شهید چمران لازم است؛ ... استاد بسیجی میداند در دانشگاه بایست چه کار کند؛ این حضور دائم، این حضور به جا و به هنگام، این حضور مخلصانه و مجاهدانه برای استاد بسیجی به این معناهاست که گفته شد، و استاد خیلی نقش دارد. نقش استاد در محیطهای آموزشی نقش بسیار برجسته و مهمی است. ... منش استاد و روش استاد میتواند مربی باشد؛ استاد، تربیت کننده است. تأثیر استاد روی شاگرد، علی الظاهر از تأثیر بقیهی عوامل... بیشتر است... گاهی استاد میتواند... یک استفادهی خوب از یک آیهی قرآن بکند... و او را تبدیل میکند به یک انسان مؤمن.» (43)3. وظایف و انتظار از شورای عالی انقلاب فرهنگی
«این شورا، مرکز تصمیم گیری و سیاست گذاری است. از شورای محترم انقلاب فرهنگی ... میخواهم که این ایده (مناظره قانونمند) رادر اولویت دستور کار شورا برای رشد کلیه علوم دانشگاهی و نقد متون ترجمهای و آغاز دوران خلاقیت و تولید در عرصههای علوم به ویژه رشته علوم انسانی... قرار دهند، تا زمینه برای این کار بزرگ به تدریج فراهم گردد.» (44) از وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان متصدیان انجام پروژه بازنگری در منابع و سرفصلهای علوم انسانی، انتظار میرود ضمن رعایت غایت نکته سنجی، حساسیت و دقت در تدوین مطالب، هرچه سریعتر پروژه مذکور را به پایان رسانده و جهت عملیاتی نمودن آثار آن، همه دانشگاهها اقدامات لازم را مبذول دارند. (45)4. وظایف و انتظار از مراجع ذی صلاح
از آن جایی که متون و مواد درسی بدون همراه شدن با تدریس و تفهیم مناسب کارایی و نفع چندانی در راستای اهداف مطلوب در پی نخواهد داشت، انتظار میرود مراجع ذیصلاح نسبت به اصلاح فرآیندها و معیارهای جذب اساتید دانشگاهها ضمن در اولویت قرار دادن دانش آموختگان مراکز علمی داخلی زمینه را جهت افزایش توأمان سطح تخصص و تعهد اساتید فراهم آورند. (46)5. انتظار از وزارت آموزش و پرورش
بایسته است وزارت آموزش و پرورش ضمن اصلاح سرفصل و مواد درسی که در مدارس، به خصوص دبیرستانها تدریس میشود در راستای کارآمدی بیشتر نظام آموزشی، به واسطه ترمیم هیئت علمی رشتههای علوم انسانی، دانش آموزان نخبه را به منظور تربیت و کادرسازی به عنوان مدیران و صاحب نظران فردای جامعه اسلامی جهت تحصیل در رشته علوم انسانی هدایت و جذب نمایند. (47)6. وظایف و انتظار از وزارت علوم و تحقیقات
از وزارت علوم و تحقیقات و فناوری و شورای انقلاب فرهنگی انتظار میرود ضمن بازنگری در سرفصلها و مواد درسی ارائه شده در مقطع کارشناسی به نحوی که منجر به کارآمدی هرچه بیشتر نظام آموزشی در مقطع کارشناسی گردد، زمینه را برای جذب و هدایت دانشجویان نخبه مقطع کارشناسی جهت تحصیلات در دوره تحصیلات تکمیلی هدایت نماید. بازنگری در شیوه و روش جذب دانشجویان در مقاطع تحصیلات تکمیلی ضروری خواهد بود و نباید با انجام کار شتاب زده و به دور از حزم اندیشی لازم فرصتها تبدیل به چالش گردد. (48)7. وظایف و انتظار از سازمانهای دولتی
از کلیه سازمانها، ارگانها و نهادهای کشوری انتظار میرود ضمن ارزیابی نیازهای نیروی انسانی متخصص، وزارت علوم را در راستای فراهم نمودن نقشه آمایش نیروی انسانی متخصص کشوری یاری نمایند. (49)مرحله ششم: اصلاح زیرساخت و توجه به الزامات و پیش فرضهای مسئله
در زمینه اسلامی کردن علوم انسانی تاکنون شعارهای خوبی دادهایم. اما تا زیرساختها اصلاح نشود، در جهت عکس مطلوب حرکت خواهیم کرد. در این مرحله به یک سری از الزامات و احتیاجات تولید علوم انسانیِ اسلامی که به مثابه دروازه ورود به عرصه تولید است اشاره میشود. توجه به یک سری از پیش فرضها برای روشنی مسیر تولید امری ضروری است. مقام معظم رهبری میفرمایند: «علم یک محصولی نیست که تولید آن مثل تولیدهای دیگر باشد؛ به خیلی مقدمات نیازمند است.» (50) در زیر به بعضی از این الزامات اشاره میشود:1. بهره گیری از تجربه تاریخی
یکی از پیش فرضها و مؤلفههای تأثیرگذار در مقوله تولید علم، بهره گیری از تجربههای تاریخی درباره مسئله است: علوم انسانی در کشور ما دارای دو آبشخور متفاوتند؛ یک بخش آن متأثر از تمدن اسلامی – ایرانی است که متعلق به 150 سال پیش است؛ ... بخش دیگر علوم انسانی وارداتی است که محصول 150 سال اخیر است، که جز رهاورد ترجمه چیز دیگری به ارمغان نیاورد. این علوم در ایران هیچ کارایی نداشته است، زیرا این علوم در غرب تولید شده بودند و با ویژگیهای جامعه ما سازگاری نداشت... حال که قصد نوسازی علوم انسانی را داریم، باید مشخص کنیم که سراغ کدام یک از این عرصههای تاریخی برویم. در علوم انسانی وارداتی امکان نوسازی و احیای بومی سازی وجود ندارد. ... تمام علوم انسانی غربی نقطه مقابل باورهای ماست، این علوم با واقعیتهای جامعه ما انطباق ندارد؛ ... اهداف، خاستگاهها و روشهای علوم انسانی در اسلام کاملاً متفاوت است. (کوشکی: 297)2. توجه به لایههای سه گانه انسانی
از پیش نیازهای اسلامی کردن علوم انسانی توجه به لایههای سه گانه انسان است: اول، لایه باورها است که مربوط به مقوله عقل است. دوم، لایه گرایشهاست که در حوزه اخلاق جای میگیرد و سوم، لایه رفتاری است، که در حیطه علوم رفتاری مانند فقه، اقتصاد، سیاست و ... است و برای تولید علوم انسانی بر پایه اسلام، باید این علوم پایهگذار را جدی بگیریم و نظر اسلام را در آن تبیین کنیم. (صداقت ثمرحسینی)3. طبقه بندی علوم
یکی دیگر از پیش نیازهای اسلامی کردن علوم انسانی، طبقه بندی علوم است تا جایگاه منابع معرفتی مانند آموزههای دینی، عقل، شهود و وحی در آن روشن باشد و ما باید نظرات اسلام را در حوزههای انسانشناسی، معرفت شناسی، هستی شناسی و غایت شناسی روشن کنیم؛ اینها نیازمند تبیین روش فلسفیای است که میخواهیم با آن به این مسائل بپردازیم. با تأملی در بیانات مقام معظم رهبری میتوان الزامات پیشرفت را در قالب یک فرآیند نُه مرحلهای بدین شرح ترسیم نمود: اول، اندیشیدن؛ دوم، جلب افراد مستعد و با انگیزه؛ سوم، اصلاح و بازنگری متون و روش؛ چهارم، سرمایهگذاری؛ پنجم، مجاهدت و تلاش؛ ششم، فرصت نظریه سازی؛ هفتم، ایجاد محیطی مناسب برای آزاداندیشی؛ هشتم، تحقیق و نوآوری؛ نهم، نقد و بررسی. ایشان در این باره میفرمایند: «بنشینید فکر کنید؛ نظریه پردازی کنید. ... بر آن، چیزی بیفزاییم و نقاط غلط آن را برملا کنیم. این از جملهی کارهایی است که جزو الزامات حتمی پیشرفت است.» (51)4. تقویت جایگاه علوم انسانی
تقویت جایگاه و منزلت این علوم، جذب افراد مستعد و با انگیزه، اصلاح و بازنگری در متون و برنامهها و روشهای آموزشی، ارتقای کمّی و کیفی مراکز و فعالیتهای پژوهشی و ترویج نظریه پردازی، نقد و آزاداندیشی، (52) از دیگر احتیاجات تولید است.5. آزاداندیشی و نظریهسازی
مقام معظم رهبری در خصوص نیاز کشور به علم و نظریه سازی میفرمایند: «ما در زمینهی علوم انسانی احتیاج داریم به نظریهسازی، ... ما باید نظریه پردازیهای خودمان را داشته باشیم و باید کار کنیم؛ باید تلاش کنیم. (53) اگر بخواهیم در زمینهی گسترش و توسعهی واقعی فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به این که از مواهب خدادادی و در درجهی اول آزاداندیشی استفاده کنیم؛... ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. متأسفانه گذشتهی فرهنگ کشور ما فضا را برای این آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود... اگر بخواهیم رشد کنیم، بایستی بتوانیم در فضای لایتناهی فکر، بال و پر بزنیم؛... محیط آزاداندیشی، محیط خاصی است که باید آن را ایجاد کرد؛... البته به نظر من، گفتگوی آزاداندیشی، محیط خاصی است که باید آن را ایجاد کرد؛ ... البته به نظر من، گفتگوی آزاد باید از حوزه و دانشگاه شروع شود. (54) این ایده چه در قالب «مناظرههای قانونمند و توأم با امکان داوری» و با حضور «هیئت داوری علمی» و چه در قالب تمهید «فرصت برای نظریهسازان» و سپس «نقد و بررسی» ایده آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمی حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخی قلمروهای فکر دینی یا علوم انسانی و اجتماعی نیز نماند، بلکه در کلیه علوم و رشتههای نظری و عملی (حتی علوم پایه و علوم کاربردی و ...» (55) اجرا گردد.مرحله هفتم: شناسایی موانع و بیراهههای مسیر تولید
اولین حرکت در تدوین فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی، برداشتن موانع فراروی تولید است. به قول شاعر:تا نگردانی موانع ز خود دور *** درون خانهی دل نایدت نور
با توجه به بازخوانی دیدگاهها؛ میتوان موانع فراروی علوم انسانیِ اسلامی را به سه دسته: موانع داخلی، موانع بیرونی و موانع ساختاری تقسیم بندی و شناسایی کرد. مقام معظم رهبری در بیانات خود در مقاطع گوناگون به این موانع اشاره داشته و از آن به "بیراههها" تعبیر فرمودهاند:
1. موانع داخلی
یک سری از موانعِ داخلی برمیگردد به رژیمهای گذشته که به عقب افتادگی ما از کاروان علم منجر شده است و دیگر از موانع داخلی مربوط به حال است، و برمیگردد به آدمهای ناوارد و ضعیف النفس و اساتیدی با تفکر غرب؛ که به دلائل گوناگون مانع از شکل گیری علوم انسانی اسلامی شدهاند:الف) موانع مربوط به گذشته
مقام معظم رهبری میفرمایند: «مگر ذهن و استعداد و قدرت فکری ما از کسانی که امروز دویست سال در دنیای علم پیشتازند، کمتر است؟ میبینید که کمتر نیست. آنها از لحاظ علمی دویست سال از ما جلوترند؛ این گناهِ پادشاهان است؛ گناهِ نظام دیکتاتوری است... اگر صاحب خانه بیدار باشد، دزد نمیتواند وسایل خانه را جلوی چشم او جمع کند و ببرد.» (56)ب) موانع مربوط به حال
رهبر انقلاب در این خصوص میفرمایند: «ما در زمینهی برخی از علوم انسانی و معارف دینی این را میبینیم. آدمهای ناوارد بدون این که از ذخیره و سود کافی برخوردار باشند، وارد میدان میشوند و حرف میزنند و به خیال خودشان نوآوری میکنند؛ که در واقع نوآوری نیست. .. بعضی افراد میخواهند صورت مسئله را پاک کنند؛ وقتی میگوییم دشمن، میگویند دشمن چیست؟ وقتی میگوییم توئطه، میگویند شما بدبین هستید! نمیشود با پاک کردن صورت مسئله، قضیه را تمام کرد. (57) بعضی میگویند تعبد پیش خدای متعال و پیش دین نداشته باشیم، اما خودشان در مقابل غرب و در مقابل اروپا و امریکا تعبد دارند! (58) نمیگذارند خودمان را باور کنیم. (59) یک عده آدم ضعیف النفس هم دلباختهی اینها شدهاند و نگاه میکنند به دهن اینها که ببینند چه میگویند؛ هرچه آنها گفتهاند، برایشان میشود وحی منزل؛ این است که بد و غلط است. (60) اساتیدی هستند که فرآوردههای اندیشههای غربی در علوم انسانی، بت آنهاست. در مقابل خدا میگویند سجده نکنید؛ اما در مقابل بتها به راحتی سجده میکنند. این استاد هرچه هم دانشمند باشد، وجودش نافع نیست، مضر است، ... مواظف باشید دچار آن بت پرستی نشوید. (61) متأسفانه اساتیدی در دانشگاههای امروز ما هستند که درست نقطهی مقابل عمل میکنند... او را به میراث گذشتهی خودش بیاعتنا میکنند، او را تشنهی نوشیدن از سرچشمههای ناسالم و آلودهی بیگانگان میکنند. (62) از بیراههها باید ترسید. گاهی اوقات یک چیزها و راههایی را برای پیشرفت پیشنهاد میکنند که بیراهه است، ... یعنی نگاهی که به غرب میکنند، نگاه به یک نقطهی والا و دست نیافتنی است؛ ... ما کِی میتوانیم به گرد آنها برسیم... دنبال اینها باید حرکت کنیم! ما که نمیتوانیم به گرد اینها برسیم، ... این هم یک بیراهه است.» (63)2. موانع بیرونی (تئوری سازی استعمار)
به جرئت میتوان گفت، بیشترین موانع فراروی اسلامی سازی علوم انسانی از ناحیه غرب است. مقام معظم رهبری در این خصوص هشدار دادهاند: «هیچ چیزی ممکنتر و سهلتر از این نیست که قدرتمندان عالم بتوانند باورهای آن ملت و آن کشور را بر طبق نیازهای خودشان شکل دهند... سعی میکنند با شیوههای مختلف، افکار و باورها و جهت گیریهایی را در میان آن ملت ترویج کنند که به گونهای بیندیشد که آنها میخواهند. وقتی آن طور اندیشید، آن گونه هم عمل و حرکت خواهد کرد. این یک ابزار بسیار رایج است: تئوری سازی استعماری. ... من میخواهم محیط دانشگاه و جوان دانشجوی خودمان را توجه بدهم که مواظب تئوریهای وارداتی غربی که هیچ هدفی جز حفظ آن روابط تحکم آمیز غرب با کشورهایی از قبیل کشور ما را ندارد، باشند (64) باور را از از ملت ما گرفتند. (65) من اطلاع دارم که بعضی از مجلات I.S.I اصلاً مقالهی محقق ما را چاپ نمیکنند؛ چرا؟ به خاطر این که با مبانی آنها سازگار نیست... تحقیق علمیِ پژوهشگر مسلمانی که در فلان موضوع برخلاف چهارچوبهای داوران I.S.I حرفی زده، قابل درج در آن مجله نیست!.. این، از جملهی چیزهای هشداردهنده عبرتانگیز است (66) امروز غربیها یک منطقهی ممنوعهای در زمینهی علوم انسانی به وجود آوردهاند؛ در همهی بخشهای مختلف؛ از اقتصاد و سیاست و جامعه شناسی و روان شناسی بگیرید تا تاریخ و ادبیات و هنر و حتی فلسفه و حتی فلسفهی دین. (67)3. موانع ساختاری
یک سری از موانعِ فراروی اسلامی سازی علوم انسانی، مربوط به ساختارهاست:الف) یکی از موانع ساختاری، جایگاه علوم انسانی اسلامی است که در مراکز علمی کشور به خوبی تعریف نشده است.
ب) دیگر از موانع ساختاری، عدم مکانیزه صحیح جذب اساتید و مروجان این علوم در مراکز دانشگاهی و تربیتی است. مقام معظم رهبری این آسیب را به تعابیر گوناگون گوشزد فرمودهاند: «تحول آموزش و پرورش، یک کار بنیانی است؛ جایگاه علوم انسانی در دانشگاهها و در مراکز آموزش و تحقیق، یک کار اساسی است. (68) ما ببینیم که واقعاً دانشگاهها چه کسانی را جذب کنند و برای چه رشتههایی جذب کنند، بعد خروجی ما از دانشگاهها در چه رشتههایی باشد که ما به آنها بیشتر نیاز داریم. (69) توجه بکنیم که تربیت پزشک، تربیت مهندس، تربیت حقوقدان تربیت معلم، تربیتِ نیازهای روزمرهی جامعه است... اینها امکانات مصرفی هستند... و ما باید محقق هم تربیت کنیم که بتواند آینده را برای ما صاف کند؛ ... ما باید در زمینهی علوم انسانی یک کار اساسی بکنیم.» (70)
ج) از موانع دیگر ساختاری، کم رنگ شدن نقش حوزههای علمیه در اسلامی کردن علوم انسانی، در سه دههی اخیر بوده است. و دیگر این که، تحقیقاتی که در حوزههای علوم انسانی توسط دانشمندان ما انجام میشود، به شکل نهادینه در نمیآید و در آموزش خودش را نشان نمیدهد. از آن جمله میتوان به کتابهای آیتالله جوادی آملی و آیتالله مصباح یزدی و ... اشاره نمود.
د) و نیز از موانع ساختاری، فقدان مکانیسم رشد علم است. ایدههای بزرگی در زمینه اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی و ... داریم، ولی به خاطر نقص ساختاری که در علم کشورهای جهان سوم دیده میشود، نمیتوان این ایدهها را دنبال کرد. (قائمینیا: 1389)
مرحله هشتم: احیا و تقویت شاخصهای توانمندی در عرصه تولید
پس از شناسایی و پاک سازی موانعی چون: اصلاح سوء برداشتها، کج اندیشیها و مسدود کردن بیراههها، در این مرحله نیازمند احیا و تقویت شاخصهای توانمندی، برای حضور در عرصه تولید هستیم، که در زیر به تبیین این شاخصها از نگاه مقام معظم رهبری اشاره میشود:1. شجاعت علمی
«آن چه که اساتید ما برای پیشرفت علم، وجههی همت خودشان باید قرار بدهند، اولاً «شجاعت علمی» در همهی بخشهای علوم انسانی نظریه را دنبال کنند، تولید کنند، خلق کنند، ابداع کنند. نقد کنند؛ چشم بسته و تقلیدی نباید کار را دنبال کرد.» (71)2. جرئتِ نوآوری
«اگر بخواهید از لحاظ علمی پیش بروید، باید جرئت نوآوری داشته باشید. ... علم باید در روند تعالی خود، با روحهای قوی و استوار و کارآمدی که جرئت پیشبرد علم را داشته باشند همراه شود تا بتواند پیش برود. انقلابهای علمی در دنیا این گونه به وجود آمده است. (72) اسلام به ما خودباوری داد و انقلاب به ما جرئت بخشید. (73) آنچه امروز مشاهده میکنیم، نتیجهی همین جرئت است؛ باید این جرئت را تقویت کرد و پیش رفت. استعدادهای ما خوب است.» (74)3. اعتماد به نفس
«اعتماد به نفسِ شخصی و اعتماد به نفسِ ملی در اساتید ما، یک ضرورت است. اولاً، استاد ما شخصاً اعتماد به نفس داشته باشد و کار علمی بکند... ثانیاً، اعتماد به نفسِ ملی داشته باشد. به قابلیت و تواناییهای این ملت اعتماد داشته باشد. (75) ما باید به معنای حقیقی کلمه، احساس عزت نفس، احساس مولد علم بودن را در خود... به وجود بیاوریم.» (76)4. خط شکنی علمی
برای عبور از خاکریزهای موانع نیازمند خط شکنی علمی هستیم. مقام معظم رهبری میفرمایند: «مسئلهی تولید علم و نهضت علم و خط شکنی علمی را مطرح و درخواست کردم.... امروز خوشبختانه این به یک خواست عمومی در محیطهای دانشجویی و علمی تبدیل شده است ... خط شکنی علمی و عبور از مرزهای علم هم چنان در کشور ما، جدی نشده است.» (77)5. روحیه استقلال طلبی
«ما راهی که به سمت مرزهای پیشرفته دانش در همه زمینهها داریم، مسلّم بدانید که جز با روحیهی استقلال، روحیهی توکلِ به خدا و روحیهی کار برای ایمان، طی نخواهد شد. (78) روحهای قوی و استوار و کارآمد که جرئت پیشرفت علم را داشته باشد (79) امام راحل (رحمة الله علیه) میفرمایند: وابستگی ملتهای مستضعف به ابرقدرتها و مستکبرین وابستگی فکری و درونی است که سایر وابستگیها از آن سرچشمه میگیرد ... بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان میکنند همه چیز از غرب است ... کوشش کنید و مغزها را از این وابستگی فکری شست وشو دهید. (خمینی: 79)6. مجاهدت و کوشش
امام راحل (رحمة الله علیه) میفرمایند: خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که بررسی تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق و ریشهدار غرب مبارزه کرد. (خمینی: 322)7. خودآگاهی عمومی در برابر تهاجم فرهنگی
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «معتقدم که یک خودآگاهی جمعی باید در همهی محیطهای علمی نسبت به فرهنگ وارداتی و تحکم آمیز و زورگویانهی غربی به وجود آید. این مسئلهی تهاجم فرهنگیای که ما مطرح کردیم، بعضی کسان به شدت از آن آزرده شدند و گفتند چرا میگویید تهاجم فرهنگی؟!» (80)8. مطلع از پیشرفتهای جهانی
«حوزه باید از پیشرفتهای جهانی – در همه مسائلی که به علوم اسلامی ارتباط پیدا میکند – مطلع بشود و خود را با آن هماهنگ کند.» (81)9. قوهی شناخت درست
مقام معظم رهبری میفرمایند: «شناخت درست موضوع در تصحیح شناخت حکم الهی، دارای تأثیر تمام است.» (82)10. علاقهمندی و اراده
«عامل دیگری که ممکن است حتی بر عوامل قبلی غلبه کند، میل و علاقه و اراده و خواست شماست؛ همت کنید کشور را از لحاظ علمی بسازید.» (83)11. خطرپذیری، کار سخت و پشتکار
«دو عنصر از مهمترین عناصر تأثیرگذار در پیشرفتهای علمی، یکی خطرپذیری و یکی هم کار سخت و پیگیر و پشتکار است.» (84)12. تشخیص درست موضوع
مقام معظم رهبری میفرمایند: «فقیه این دوران، با همه ابزارهای استنباط صحیح، که از آن جمله تشخیص درست موضوعات است مجهز گردد ... مؤلفههای این نهاد روحانی عالم، روشنبین، روشنفکر، شجاع، پاک دامن، دارای آگاهی وسیع، برخورداری از خشیت الهی است.» (85)مرحله نهم: سرمایهگذاریِ تولیدی
مقام معظم رهبری میفرمایند: «امروز اگر برای علم سرمایه گذاری و مجاهدت و تلاش نکنیم، فردای ما، فردای تاریکی خواهد بود. (86) باید روی این دو شاخه (دو شاخهی اصلی؛ یعنی علوم انسانی و علوم پایه) در کشور، سرمایه گذاری فکری، علمی، پولی و تبلیغی بشود. (87) حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجو... حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانیاند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینهی علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینههای علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به جهان بینی اسلامی باشد و بخواهد جامعهشناسی یا روان شناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم؟ ... این نگران کننده است.» (88) با این وجود، لزوم سرمایه گذاری ویژه برای تحقق علوم انسانی اسلامی و تمرکز برنامهها و بودجهها در تمامی مراکز و همچنین تخصیص بودجه مناسب برای تغییر و تحول در علوم انسانی امری بدیهی و پرواضح است و بایستی به آن توجهی خاص بشود.مرحله دهم: توجه به ویژگیهای اسلامی در تولید علوم انسانی
برای تولید علوم انسانی اسلامی، بایستی به شاخصهای اسلامی بودن آن توجه خاص نمود که در زیر به بعضی از این شاخصها اشاره میشود:1. شاخصهای تولید علوم انسانی اسلامی
روشها و نظریات این علوم باید دارای دو ویژگی اساسی باشد: اول آن که مبتنی بر مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی و انسان شناختی اسلام باشد و در چهارچوب ارزشهای اسلامی که در قالب اخلاق و فقه اسلامی تجلی مییابد، قرار گیرد. دوم آن که مطابق با فرهنگ، تاریخ، شرایط طبیعی و جغرافیایی و سایر ویژگیهای بومی ایران باشد، مبادی و مبانی آن اسلامی باشد؛ مسائل این علوم مبتنی بر آن مبانی و متخذ از آن باشد؛ ناظر به نیازهای کشور باشد (در مقام کاربردی و عملیاتی)؛ توان عرض اندام در برابر دیدگاههای غرب را داشته و بتواند بر آن به لحاظ علمی فائق و غالب آید و اهداف اسلام را در تأمین سعادت بشر محقق سازد. (89)2. نظریهسازی براساس تعالیم فرهنگ اسلامی
نظریه سازی براساس تعالیم و فرهنگ اسلامی اصلیترین مرحله تولید علوم انسانی اسلامی است و توجه به قرآن کریم و اساس قرار دادن آن در این مرحله ضروری است. چرا که علوم انسانی مربوط به انسان بوده و ابعاد وجودی و رفتار فردی و اجتماعی وی را بررسی میکند و خدا که به تمام ویژگیهای ظاهری و باطنی انسان آگاه است، بهتر از هر کسی میداند چگونه گنجینهها و استعدادهای نهفته وی به فعلیت میرسد. در کشور ما حتی بومی سازی و کاربردی کردن علوم انسانی بدون توجه به قرآن و آموزههای این کتاب خداوندی امکانپذیر نیست؛ زیرا فرهنگ جامعه ما بیش از هر چیز مرهون نگرش ویژه قرآن نسبت به انسان است. بنابراین قرآن بهترین منبع انسانشناسی و منبع اصلی علوم انسانی اسلامی است. (90)3. تولید علوم انسانی اسلامی براساس مبانی دینی و قرآنی
به جهت نقش اساسی علوم انسانی در تمدنسازی، همزمان با شروع انقلاب فرهنگی با تأکید حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)، بومیسازی علوم انسانی توسط برخی از حوزویان و دانشگاهیان صورت گرفت. همچنین مقام معظم رهبری با تعابیر گوناگون به بهرهگیری از میراث دینی و فرهنگی خودمان تأکید داشته و میفرمایند: «ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. باید در زمینههای گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانی علوم انسانی را در قرآن کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسی و مهمی است... مبنا باید مبنای قرآنی باشد. (91) مقام معظم رهبری: توقع از اساتید محترم این است که جوانهایتان را توجیه کنید، به اینها قدرت تحلیل بدهید، به اینها توان کار و نشاط کار بدهید، محیط را برای دانشجو، محیط امید، محیط حرکت به جلو بدهید، با امید بخشیدن، فضای محیط درس و دانشگاه را فضای امید کنید... بدترین بلا ناامیدی است. بسیاری از علوم انسانی، پایهها و مایههای محکمی در اینجا دارد... ببینید در علوم انسانی، تفکر ایمانی و میراث عظیم و عمیق شما، به شما میگوید؛... تاریخ، فلسفه، فلسفهی دین، هنر و ادبیات، و بسیاری از علوم انسانی دیگر،... مواد آن در فرهنگ و میراث علمی، فرهنگی و دینی خود ما وجود دارد. (92) مواد و مفاهیم اساسیای هم که براساس آن میتوان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخشهای اساسی علوم انسانی را شکل داد و تولید و فراوری کرد، به معنای حقیقی کلمه در فرهنگ عریق و عمیق اسلامی ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم. البته در این قسمت، حوزه و استادان مؤمن و معتقد به اسلام میتوانند با جستجو و تفحص، نقش ایفا کنند. اینجا از آنجاهایی است که ما باید به تولید علم برسیم.» (93) آیتالله حائری شیرازی با تأکید بر این که علوم انسانی باید از قرآن گرفته شود، اشاره کردند: اگر دانشگاهمان را از دانشگاه جبهه ظلمت جدا و آن را اسلامی کنیم، علوم اسلامی که در آن جا تدریس میشود، اسلامی خواهد شد. مرحوم علامه محمدتقی جعفری نیز، مکرر میفرمود، که علوم انسانی و همه نظریات علوم انسانی را از ادبیات فارسی موجود میتوان استنباط کرد.مرحله یازدهم: طراحی فرآیندها و نرمافزارهای تولید علوم انسانی اسلامی
در زمینه فرهنگی تاکنون کارهای نسبتاً خوبی انجام گرفته است. در مقطع مدارس، تغییر محتوای کتب درسی؛ در دانشگاهها هم تغییر محتوا و تنوع رشته؛ در تشکیل مراکز پژوهشی، مثل مؤسسه امام خمینی (رحمةالله علیه) همچنین کتابهایی که در این مؤسسهها تولید شده؛ اما به دلیل جزیرهای بودن نمود خوبی پیدا نکرده است. وقتی صحبت از تولیدات فرهنگی است، بایستی ضمن تعریف یک جبهه فرهنگی، چرخه تولید نیز طراحی شود، تا عملیات، بدون توقف و به صورت سیستماتیک از ابتدا تا انتهای فرآیند استمرار داشته باشد: درست شروع شود، درست ادامه یابد و درست به پایان برسد. در اینجا به نمونههایی از فرآیندهای اجرایی مورد نیاز تولید علوم اسلامی اشاره میکنیم:1. فرآیند تجاری سازی علم
اول، تشکیل اتاق فکر؛ برای تبادل اندیشه و طوفان فکری، تا از این طریق بتوان فکر ایجاد کرد. دوم، تبدیل فکر به ایده؛ معمولاً ایده در قالب پیشنهاد مطرح میشود. سوم، بایستی روی پیشنهاد کار و تلاش صورت پذیرد، چهارم، تبدیل تلاش به علم. پنجم، این علم باید بتواند فناوری مورد نیازش را تولید کند. ششم، فنّاوری تولید شده باید قابل عرضه بوده و تجاری سازی شود و ... «اگر بخواهیم رشد کنیم، بایستی بتوانیم در فضای لایتناهی فکر بال و پر بزنیم.» (94)2. فرآیند اجرایی در محیطهای دانشگاهی
در اینجا میتوان به یک چرخه شش مرحله اشاره نمود: اول، آگاهی بخشی دانشجویان به معارف اسلامی متناسب با رشته تحصیلی، با هدفِ غرب زدایی و فرهنگ زدایی و کشف ناسازگاری فلسفه علم غربی با آموزههای اسلامی و توانمندی در انتخاب حق. دوم، ترویج و گسترش نقد نظریههای غربی با یکدیگر در محیط دانشگاه با رویکرد انحصارگرایی از نظریات غربی. سوم، نقد نظریههای غربی با بهرهگیری از آموزههای اسلامی. چهارم، نقد مبانی و پارادایمها و روش شناسی اجتهادی) ششم، تولید علوم انسانی اسلامی با کمک پارادایم فلسفی و مکتبی و روش شناختی اسلامی. (خسروپناه).3. فرآیند مفهومی علوم انسانی اسلامی
تدوین فرآیند مفهومی علوم انسانی اسلامی در ده گام پیشنهاد شده است: اول، تهذیب و پاک سازی علوم غربی از عناصر کلیدی تمدن غرب. دوم، نقد مبانی فلسفی علوم غربی. سوم، کشف عناصر کلیدی علوم انسانی اسلامی. چهارم، تدوین نظام فلسفی و متافیزیکی اسلام. پنجم، تدوین فلسفه انسان. ششم، تدوین و گسترش نظام ارزش شناختی اسلام؛ هفتم، احیای علوم اسلامی – سنتی. هشتم، تدوین نظام روش شناختی اسلام. نهم، تدوین مدل تولید علوم انسانی اسلامی. و دهم، تولید علوم انسانی اسلامی. (خسروپناه).4. فرآیند تغییر استاد
فکر استاد دانشگاه باید عوض شود... تا این ایده را در ذهن دانشجو جایگزین کند؛ تغییر اسناد و تغییر کتاب باید توأم باشد. چگونه باید استاد و کتاب عوض شود؟ اولین قدم، مفاهیم اصلی علوم انسانی را نقادی کنیم و بفهمیم نظریات اسلامی در این زمینه باید چگونه باشد. در قدم بعدی، آمادگی برای بازآموزی اساتید دانشگاه از لحاظ کمیت و کیفیت را داشته باشیم. این کار باید از طریق جلسات بحث و گفتگو، تحت عنوان کلاس، همایش و ... تا دوستانه این مفاهیم به اساتید متدینی که علاقهمند هستند، منتقل شود. (یزدی: 26)5. فرآیند نقد و آزاداندیشی
مقام معظم رهبری در تعریف آزاداندیشی میفرمایند: «آزاداندیشی یعنی آزادانه فکر کردن؛ آزادانه تصمیم گرفتن.» (95) ایشان مطالبات خود را در این زمینه این گونه بیان میکنند: «توقع از اساتید محترم این است که جوانهایتان را توجیه کنید، به اینها قدرت تحلیل بدهید، به اینها توان کار و نشاط کار بدهید، محیط را برای دانشجو، محیط امید، محیط حرکت به جلو بدهید، با امید بخشیدن، فضای محیط درس و دانشگاه را فضای امید کنید... بدترین بلا ناامیدی است.» (96) دیگر از مطالبات مقام معظم رهبری: «تمهید فرصت برای نظریه سازی و سپس نقد و بررسی ایده. (97) یا امتیازاتی در فراگیر علوم انسانی در نظر گرفته شود که برای عموم و جوانان ما خوب باشد. (98) آزاداندیشی یک سری ملاکهایی دارد که باید رعایت شود... از راه گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال.» (99) استفاده از طرح پیشنهادی فضلای حوزه علمیه در مورد علوم انسانی... این ایده چه در قالب مناظرههای قانونمند و توأم با امکانات داوری و با حضور هیئت داوری علمی و چه در قالب تمهید فرصت برای نظریه سازان و سپس نقد و بررسی ایده آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمی حوزه و دانشگاه. با توجه به عمقاندیشی در سخنان رهبری میتوان فضای جلسات نقد و آزاداندیشی را در قالب یک فرآیند، این گونه ترسیم کرد: اول، توجیه جوانها؛ دوم، دادن قدرت تحلیل؛ سوم، دادن توان کار؛ چهارم، دادن نشاط کار؛ پنجم، دادن امید؛ ششم، مناظره قانونمند؛ هفتم، فرصت نظریه سازی؛ و هشتم، انگیزش.6. فرآیند اجرایی نظریه پردازی
اسلامی سازی علوم انسانی چند کار اساسی میطلبد: 1. شناخت دقیق علوم انسانی؛ 2. آسیب شناسی و برطرف کردن آن آسیبها مانند تصحیح نگرش عالمان و دانشجویان و دانش پژوهان و مسئولان به اهمیت علوم انسانی؛ 3. فراهم کردن زمینهها و زیرساختهای لازم، 4. نقد و بررسی منصفانه آن و مشخص کردن نقاط قوت و مثبت و کنار گذاشتن نکات منفی، 5. نظریه پردازی در علوم انسانی از دیدگاه اسلامی است. (کریمی)7. فرآیند تحول در علوم انسانی اسلامی
برنامه پیشنهادی برای ایجاد تحول در سه گام ضروری قابل پیگیری است: در گام نخست ضروری است، تا از طریق ایجاد «نهضت نقد و ارزیابی علوم انسانی و اجتماعی» در سطح دانشگاهها به تقویت احساس خودباوری و انگیزه تولید نظریات علمی و اسلامی در میان اساتید و دانشجویان پرداخت. برای این منظور لازم است از طریق «تولید و به کارگیری نرم افزار نقد و ارزیابی علوم انسانی و ماهیت بحرانزای این علوم و تعارضات زیربناییِ آن با مبانی اسلامی شفاف گردد. و در پی آن از طریق برگزاری مناظره، سخنرانی و ... نگاه مطلق گرایانه و خوش بینانه نسبت به نظریات علم غربی تغییر یابد. در گام دوم ضروری است تا پس از ایجاد بستر لازم برای تولید دیدگاهها و اندیشههای جدید از طریق برپایی «کرسیهای نظریه پردازی» به ارزیابی آنها پرداخت. در گام سوم نیز باید بسترسازی مناسبی صورت پذیرد تا نظریات تولید شده پس از ارزیابی نظری، مورد بهرهبرداری مراکز علمی آموزشی و برنامه ریزی کشور قرار گیرد و سپس با محک تجربه کارآمدی عینی آن نیز اثبات گردد. (100)8. فرآیند تداوم و پیگیری علوم انسانی اسلامی
تداوم و پیگیری بحث علوم انسانی اسلامی در گرو توجه به چند نکته کلیدی است:1. تخصیص بودجه مناسب برای تغییر و تحول در علوم انسانی
2. تعیین مسئول و متولی خاص
3. تدوین برنامه درازمدت
4. تلاش، مجاهدت، عزم و همت ملی و جدی
5. صبر و تحمل در استمرار کار
6. وحدت خبرگان حوزه و دانشگاه؛ چرا که حرکتهای منفرد و غیر به سرانجام نمیرسد.
7. لزوم سرمایه گذاری ویژه برای تحقق علوم انسانی اسلامی و تمرکز برنامهها و بودجهها در تمامی مراکز
8. از منظر عملیاتی بایستی هم در عمق و هم در سطح با دو نگرش ژرفانگر و پهنانگر توأمان حرکت کرد.
مرحله دوازدهم: سناریوی چهار مرحلهای فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی
با تأمل در سیر مباحث فوق، برای عملیاتی سازی پروژه اسلامی کردن علوم انسانی فرآیندی چهار مرحلهای شامل:1. فضاسازی ذهنی
2. بسترسازی محیطی
3. تولید روش (نرم افزار تولید)
4. تجاری سازی علم (از طریق ایجاد نیاز در جامعه)، به شرح زیر طراحی و پیشنهاد میگردد: برای فضاسازی تولید علوم انسانی اسلامی سه نیاز داریم: احتیاج به زیرساخت، احتیاج به تولید نرم افزار، احتیاج به تولید سخت افزار.
سید محیالدین حسینی نیز معتقد بود بعد از تولید نرم افزارها (تولید روش) احتیاج به سخت افزار هم داریم... البته زیرساختی که قبل از تمام اینها احتیاج است، این است که باید جبهه فرهنگی، متشکل از طرفداران علم دین تشکیل شود. (میرباقری) که در زیر به این چهار مرحله به صورت مبسوط اشاره میشود:
مرحله اول: فضاسازی ذهنی:
در این مرحله، چهار اقدام اساسی به عنوان زیرساخت مسئله مورد نیاز است:1.تبیین پیش فرضها و پیشنیازها؛ شامل: ایجاد ذهنیت مثبت، تغییر نگرش نسبت به ضرورت تحول و نوسازی در علوم انسانیِ اسلامی.
2. ایجاد دغدغه و حساسیت به منظور گشودن چشم اندیشه و رؤیت معضلات علوم انسانی رایج؛ ایجاد احساس تکلیف در افراد علاقه مند و وظیفهشناس به جهت ادای تکلیف در عرصه تولید
3. بیان مشکل و تبیین درست مسئله؛ شامل: مسئلهیابی و مسئلهسازی، فهم چرایی تحول در علوم انسانی غربی و ...
4. تفهیم شرایط موجود؛ به منظور موقعیت شناسی، ایجاد انگیزه، بهره گیری از فرصتهای طلایی
مرحله دوم: بسترسازی محیطی
پس از فضاسازی در مرحله اول که بیشتر بر ایجاد ذهنیت مثبت و دغدغه سازی و فهم و ضرورت مسئله توجه داشت. این مرحله به موضوع بسترسازی محیطی تأکید دارد، که میشود از آن به زیربنایِ بنایِ علوم انسانیِ اسلامی تعبیر نمود. مراد از فضاسازی محیطی، فضاهای مولد است؛ یعنی آماده سازی فضاهای نقد، ایده پردازی و ارزیابی در محیطهایی مثل حوزه و دانشگاه. به منظور شکل گیری بحثهای آزاد؛ جلسات نقد و ارزیابی، کرسیهای آزاداندیشی و ... البته به شیوهی علمی و ضابطهمند و براساس فرآیندهای پیشنهادی که کارگاههای تحقیقاتی جریان داشته باشد. برای کلید خوردن این مهم لازم است، دو واحد درسی با عنوان: نقد و ارزیابی علوم غربی یا با عناوین مشابه دیگر، به سرفصل کلیه رشتههای علوم انسانی اضافه گردد؛ مشابه تجربه درس مبانی دفاع مقدس.مرحله سوم: تولید روش (نرم افزار تولید)
با گذر از مرحله فضاسازی ذهنی و بسترسازی محیطی، که به نوعی زیرساختهای مسئله را هدف قرار داده بودند، وارد مرحله نرم افزاری مسئله میشویم. بدیهی است، برای تولید علوم انسانی اسلامی نیازمند داشتن نقشه جامع تولید شامل: چشم انداز مسئله، تعیین جهت حرکت، ترسیم نقشهی راه، ترسیم انتظارات، تعیین متولیان، تقسیم کار، تمهید امکانات و تخصیص بودجه و برنامه ریزی و ... هم چنین نیازمند یک نظام و روش هستیم؛ مثل "نظام علوم انسانی اسلامی" یا "روش شناسی اجتهادی". ما الزاماً برای تولید باید روش و نرم افزار داشته باشیم، و این روش را هم خودمان باید تولید کنیم و سپس روش تولید شده را در قالب فرآیندها و روشهای اجرایی مثل: "روش اجرایی نقد و ارزیابی، روش اجرایی ایده پردازی و نظریه سازی؛ روش اجرایی استخراج منابع و تولید محتوای اسلامی، روش اجرایی جذب اساتید و ... اجرا کنیم. البته نبایستی در این جا از روشهای غربی استفاده کنیم. همان گونه که در تهیه نقشه، مدل و الگوهای غربی را کنار گذاشتیم، این جا هم باید همین کار را کرد؛ و سپس براساس فرآیندهای طراحی شده، نسبت به احصای نیازهای جامعه اسلامی، فراخوان داد و تطبیق و تعدیل رشتهها و سرفصلهای علوم انسانی با نیازها و شرایط بومی، را در نظر گرفت، و برای نقد و بازنگری در محتوا، به قصد افشای ماهیت علوم انسانی رایج از نظر "مبانی، روش و اهداف"، تهیه سرفصلهای جدید براساس نیازهای اسلامی، استخراج محتوا از منابع دینی و در نهایت تولید علوم انسانی اسلامی در قالب تهیه و تدوین کتب مورد نظر، اقدام نمود. لازم است تمامی مراحل کار، براساس فرآیندها و روشهای تولید شده انجام گرفته و به وسیله یک مدیریت متمرکز، متشکل از انجمن متخصصان علوم انسانی دانشگاهی، علوم اسلامی حوزوی و نیز تلفیقی از متخصصان دانشگاهی و حوزوی هدایت و ارزیابی شود.مرحله چهارم: تجاری سازی علم (مصرف علم با ایجاد احساس نیاز به علوم انسانی اسلامی)
اگرچه در مراحل سه گانه فوق، کار تولید به ظاهر به پایان رسیده است؛ اما حقیقت این است که کار تازه شروع شده است. ما علاوه بر تولید علم، نیازمند مصرف علم هستیم. حقیقت این است که تا کالاهای تولید شده محل مصرفی نداشته باشند، تولید در همان مراحل اولیه متوقف میماند. این همان آسیبی است که از آن غافل بودهایم. شاید علت اصلی تأخیر در پروژه تولید علوم اسلامی، به همین دلیل باشد. چون این نیازهاست که تولید را به وجود میآورد. در شرایط موجود به دلیل: نگرش غیرکاربردی به مقوله علوم انسانی در دانشگاهها؛ وجود تفکر ترجمه محور و عدم حمایت از تحقیقات دانشجویان این رشته، هنوز آن احساس نیاز ایجاد نشده است. این مهم دغدغه بسیاری از صاحب نظران علوم انسانی این فاجعه بدتر است، چون مصرف کننده علوم انسانی دولت است. نتایج تولید علم در عرصه علوم انسانی محسوس نیست، به همین خاطر از آن استقبال و تشویق هم نمیشود. (کوشکی). قدر مسلم، چرخه تولید یک محصول زمانی به حرکت درخواهد آمد که تقاضا و بازاری برای آن وجود داشته باشد. با این وجود تا زمانی که احساس نیاز و مصرف کنندگانی برای تولیدات علوم انسانی اسلامی در جامعه وجود نداشته باشد، نمیتواند شاهد استمرار تولید محصولات این علوم بود. در این جا چند اقدام اساسی پیشنهاد میگردد: اول، الزام دستگاهها به استفاده از راهحلهای اسلامی ارائه شده. دوم، سفارش تحقیق به مراکز تحقیقات اسلامی. سوم، تأسیس رشتههای آموزشی مرتبط با علوم انسانی اسلامی در مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد.چند پیشنهاد هم به شرح زیر تقدیم میگردد. امید است این تحقیق توانسته باشد قدمی هر چند کوچک در راستای حل مسئله، که دغدغهی مقام معظم رهبری است برداشته باشد؛ انشاءالله.
پیشنهادها
1. برای نهادینه شدن نهضت نقد و ارزیابی، ورود دو واحد درسی با عنوانِ نقد و ارزیابی علوم انسانی در سرفصلهای کلیه رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها و حوزههای علمیه ضروری است. همچنین، تألیف کتابهایی با محتوای مورد نظر و فراخوانی و بازآموزی اساتید منتخب، مشابه تجربه پژوهشگاه دفاع مقدس در ارائه درس مبانی دفاع مقدس.2. شکل گیری سه مرکز یا انجمن تخصصی از نخبگان علوم انسانی دانشگاهی، علوم اسلامی حوزوی و تلفیقی از نخبگان حوزوی و دانشگاهی با تعریف چهار مأموریت ویژه؛ شامل:
الف) نظارت و ارزیابی فرآیندِ "فراخوانی و نقد مباحث کلیدی علوم انسانی غربی" به قصد افشای نظریات غرب.
ب) نظارت و ارزیابی "فرآیند کرسیهای آزاداندیشی و جلسات ایده پردازی" به قصد تولید نظریات جدید اسلامی.
ج) نظارت و ارزیابی " فرآیند فراخوانی رشتهها و سرفصلهای موجود علوم انسانی" به قصد تعدیل و تطبیق آن با نیازهای جامعه اسلامی، تدوین سرفصلهای جدید براساس خاستگاه علوم انسانی، ارجاع سرفصلها به انجمن تخصصی حوزه، برای استخراج محتوا از مبانی دینی و قرآنی، و در نهایت تدوین محتوا در قالب کتب درسی براساس سرفصلهای جدید.
د) نظارت و ارزیابی بر"فرآیند مصرف تولیدات علوم انسانی اسلامی در جامعه" به قصد کامل شدن فرآیند از طریق تجاری سازی علم.
3. نباید صرفاً به تولید تنها بسنده شود، بلکه مصرف محصول تولید شده از طریق ایجاد احساس نیاز به علوم انسانی اسلامی در جامعه، ارتقای جایگاه این علوم در نقشه جامع علمی کشور و توجه خاص به فارغ التحصیلان این رشته، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نتیجه گیری
پرواضح و غیرقابل انکار است، اگر گفته شود که علوم انسانی که الان در دانشگاههای ما تدریس میشود، در تضاد با وحی و نرم افزاری کارآمد برای تهاجم فرهنگی، و تهدیدی جدی برای نظام اسلامی است که ارمغانی جز انتقالِ شکاکیت، تردید و بیاعتقادی در پی ندارد. جای تعجب هم نیست اگر گفته شود که اساسیترین و کاربردیترین راه مقابله با این تهدید، همان دستور قرآنی مقابله به مثل است. آن چه مسلّم است، علوم انسانی غربی را جز از طریق جایگزینی علوم انسانی اسلامی نمیتوان از صحنه بیرون کرد. همان گونه که با ورود به جایگزینی روز، شب از عرصه بیرون و با آمدن علم و بصیرت، جهل از صحنه حذف خواهد شد، برای مبارزه با علوم انسانی غربی راهی جز تولید علوم انسانی اسلامی نخواهیم داشت. پس باید تمام توان را بر روی "تولید" تمرکز کنیم. برای تولید هم نیازمندِ طراحی و تدوین "فرآیند تولید و تهیه نرم افزارهای مربوط به آن" هستیم. به تعبیر مقام معظم رهبری "علم یک محصولی نیست که تولید آن مثل تولیدهای دیگر باشد؛ به خیلی مقدمات نیازمند است» که این تحقیق طی دوازده مرحله به این مقدمات اشاره نموده است. اگر با کمی تأمل، ترتیب و توالی مباحث دوازده گانه را مورد مداقه قرار دهیم به چرخه تولید (= حلقه گم شده امروز علوم انسانی) پی خواهیم برد. این تحقیق بیشتر بر روی آن حلقههای گم شده (= نداشتن نقشه راه، نداشتن روش و نرم افزار مسئله و عدم وجود وحدت رویّه و ...) تمرکز نموده است. شاید به جرئت بتوان گفت که یکی از عوامل اصلی ناموفقیت ما تاکنون، غفلت از چنین چرخه و چنین فرآیندهایی بوده است که این تحقیق با همین هدف و به منظور رفع این کاستیها، اقدام به تدوین فرآیند اجرایی تولید علوم انسانی اسلامی نموده است. همان گونه که از نام آن پیداست، فرایند چرخهای است که عوامل زیادی در شکل گیری، حرکت و عملیاتی شدن آن درگیر و دخیل هستند. مفهوم این آن است که پس نیازمند تشکیلِ "جبههای فرهنگی" هستیم تا مثل صحنههای انقلاب و میادینِ دفاع مقدس و لحظههای تحریم؛ در مقابل دشمن صف آرایی کنیم. قدر مسلّم پیروزی در این جبهه، جز از طریق انسجام، تعامل، هماهنگی و وحدت رویّه در انجام صحیح و به موقع وظایف و انتظارات نخواهد بود.پینوشتها:
1. مدرس دانشگاه، مدیر فرهنگی بسیج ادارات کل استان خراسان شمالی
2. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار استادان و دانشجویان کردستان، 1388/2/27
3. بیانات رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1384/10/13
4. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از استادان دانشگاههای سراسر کشور، 1382/8/8
5. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاهها، 1385/7/13
6. بیانات مقام معظم رهبری، 85/11/2
7. بیانات رهبر معظم انقلاب 85/11/2
8. بیانات رهبری، 90/6/2
9. بیانات رهبری، 90/6/14
10. اِن لَم تَعلَم مِن أَینَ جِئتَ لَم تَعلَم إلی أینَ تَذهَب، نهج البلاغه، حکمت 343.
11. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران، 1388/11/13
12. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید دانشگاهها، 1383/9/26
13. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاهها، 1379/12/26
14. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 1379/12/9
15. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، 1389/7/29
16. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاهها، 1383/9/26
17. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1388/7/28
18. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1388/11/13
19. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1388/6/8
20. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1388/6/8
21. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/10/17
22. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار وزیر علم و رؤسای دانشگاهها، 1383/10/17
23. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران، 1388/گ 11/13
24. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1385/7/13
25. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/4/1
26. بیانات رهبر انقلاب، 1383/9/26
27. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1389/1/1
28. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/10/17
29. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1384/10/13
30. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1384/10/29
31. بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 1379/12/9
32. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1379/12/9
33. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1386/6/12
34. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1379/12/14
35. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1387/9/24
36. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز، 1387/2/14
37. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1387/9/24
38. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1387/9/24
39. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1387/9/24
40. بیانات رهبری در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، 1389/7/29
41. کیهان فرهنگی، بیانیه سیزدهمین اجلاس سالانه بسیج، ماهنامه تخصصی فرهنگ و علوم انسانی، سال 28
42. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1379/12/9
43. بیانات در دیدار اعضای بسیجی هیئت علمی دانشگاهها، 1389/4/2
44. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1381/11/16
45. بیانیه سیزدهمین اجلاس بسیج اساتید دانشگاههای کشور
46. کیهان فرهنگی، بیانیه سیزدهمین اجلاس سالانه بسیج، ماهنامه تخصصی فرهنگ و علوم انسانی، سال 28
47. همان
48. همان
49. همان مدرک
50. بیانات رهبری، 1388/11/13
51. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1388/2/27
52. ابلاغ سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی، 1387/10/21
53. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1387/2/14
54. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای انجمن اهل قلم، 1381/11/7
55. پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامی به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مرکز کرسیهای نظریه پرداز، 1381/11/16
56. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان، 1383/4/17
57. بیانات رهبری، 1379/12/9
58. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/4/1
59. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/4/17
60. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1384/10/29
61. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1389/10/29
62. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1389/4/2
63. بیانات رهبری در دیدار دانشجویان، 1387/7/7
64. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1379/12/9
65. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/9/26
66. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/10/17
67. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1384/10/29
68. بیانات در حرم مطهر رضوی در آغاز سال 90
69. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1384/10/13
70. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1384/10/13
71. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1385/7/13
72. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1379/12/9
73. بیانات رهبر معظم انقلاب، 82/11/21
74. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/9/26
75. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1385/7/13
76. بیانات رهبر معظم انقلاب، 83/10/17
77. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1385/7/13
78. بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/4/1
79. بیانات رهبر معظم انقلاب، 79/12/9
80. بیانات رهبر معظم انقلاب، 79/12/9
81. بیانات رهبر معظم انقلاب، 70/6/31
82. بیانات رهبر معظم انقلاب، 71/7/24
83. بیانات رهبر معظم انقلاب، 88/7/4
84. بیانات رهبر معظم انقلاب، 88/7/4
85. بیانات رهبر معظم انقلاب، 71/8/24
86. بیانات رهبری، 1379/12/9
87. بیانات رهبری، 1384/10/29
88. بیانات رهبری، 1388/6/8
89. همایش چرایی تحول در علوم انسانی، 1389/12/18 دانشگاه تربیت مدرس، میرمعزی، ح
90. کریمی، مصطفی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (رحمة الله علیه)
91. بیانات رهبری، 1388/7/28
92. بیانات رهبری، 1384/10/29
93. بیانات رهبری، 1382/8/8
94. بیانات رهبری، 1381/11/7
95. بیانات رهبری، 1382/2/22
96. بیانات رهبری، 1388/6/8
97. بیانات رهبری، 1381/11/16
98. بیانات رهبری، 1385/11/2
99. بیانات رهبری، 1381/11/7
100.بیانیه فرهنگستان علوم اسلامی، قم
1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه
3. بروجردی، ناصر، 1389، مطالبات مقام معظم رهبری در موضوع علوم انسانی، مؤسسه فرهنگی فجر
4. پایگاه فرهنگستان علوم اسلامی
5. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، خلاصه نتایج همایش "بومی و اسلامیسازی علوم انسانی"
6. چیستی تحول در علوم انسانی، 1389، مجموعه دیدگاهها پیرامون تحول در علوم انسانی
7. حسینی خامنهای، سید علی، 1375، حدیث ولایت، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی
8. رهبری، سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه ج.1.1؛ بند 9
9. کیهان فرهنگی، ماهنامه تخصصی علوم انسانی، بیانیه سیزدهمین اجلاس سالانه بسیج، سال بیست و هشتم، شماره 296 و 297
10. ماهنامه آموزشی اطلاع رسانی معارف، شماره 86، ویژه اساتید و گروههای معارف
11. ماهنامه معارف، بیانیه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، شماره 86
12. موسوی الخمینی، سید روح الله، 1367، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام
13. میرباقری، سید مهدی، (بی تا) گفتارهایی پیرامون تحول در علوم انسانی، فرهنگستان علوم اسلامی منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1394)، مجموعه مقالات نخستین کنگره بینالمللی علوم انسانی و اسلامی، تهران: انتشارات آفتاب توسعه، چاپ اول.