حمايت امريكا از بهائيه پس از انقلاب اسلا‌مي

پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (قدس سره)، فرقه بهائيت را با بحراني بسيار سهمگين و «بي‌سابقه» 1، بلكه با «بدترين بحران» در طول تاريخ خود تا آن روز2 مواجه ساخت. سران بهائيت از وضعيت پيش آمده براي فرقه و آينده تاريك آن، شديدا نگران شدند و متعاقب اين امر، قديمي (از اعضاي محفل ملي بهائيان ايران) ديدارهاي مستمري را
دوشنبه، 25 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حمايت امريكا از بهائيه پس از انقلاب اسلا‌مي
حمايت امريكا از بهائيه پس از انقلاب اسلا‌مي
حمايت امريكا از بهائيه پس از انقلاب اسلا‌مي





پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (قدس سره)، فرقه بهائيت را با بحراني بسيار سهمگين و «بي‌سابقه» 1، بلكه با «بدترين بحران» در طول تاريخ خود تا آن روز2 مواجه ساخت.
سران بهائيت از وضعيت پيش آمده براي فرقه و آينده تاريك آن، شديدا نگران شدند و متعاقب اين امر، قديمي (از اعضاي محفل ملي بهائيان ايران) ديدارهاي مستمري را با نماينده شوراي جهاني كليساها (پدر روحاني، رابرت پرايور) و مسؤولان سفارت امريكا در تهران ترتيب داد. در آن ديدارها مقرر گرديد كه حمايت از بهائيان و اعتراض به نوع برخورد نظام اسلامي با آنان، به جاي مطبوعات امريكا، در كشوري «بي‌طرف» انجام گيرد. زيرا «اگر در امريكا نشر و مورد تبليغ قرار گيرد فورا برچسب توطئه سيا را مي‌خورد. براساس وضع كنوني ايران» يعني بهار 1358 «ما نيز بايد اين عقيده را بپذيريم كه اين كار در امريكا فعلا به نفع بهائي‌ها» نيست.
در اين مورد «پرايور و رهبران جامعه بهائيت بر سر سه راهي هستند كه: آيا بهتر است اين مطالب را در مجلات نيوزويك و تايمز به چاپ رسانند و يا از طريق شوراي جهاني مسيحيت عمل كنند و يا اين كه آنها را از طريق كميته حقوق بشر در سازمان ملل مطرح گردانند؟!» آنها راه دوم را برگزيده و «معتقدند كه همزمان، بايد از طريق كانال حقوق بشر نيز عمل» شود. «درگيري امريكا در ملاء عام (چون قطعنامه سنا [در امريكا]) در مورد بهائي ها با خوشحالي به عنوان مداخله تلقي شده و وضع را براي بهائي‌ها بدتر مي‌كند. اعمال بين‌المللي از طريق كليسا و حقوق بشر، بخصوص كه امريكا در آن دست نداشته باشد، مي‌تواند به طرز بسيار مفيدي به وسيله دولتهاي غربي حمايت گردد. زماني كه مساله بهائيت، يك مساله بين‌المللي بشود جاي خود را نتيجتا در روابط دوجانبه ما با ايران نيز باز خواهد كرد» .3
از اسناد بجا مانده از لانه جاسوسي امريكا در كشورمان برمي‌آيد كه، در سالهاي نخست پيروزي انقلاب كبير اسلامي ايران، هم بهائيان و هم امريكا، از اينكه دولت امريكا و مطبوعات وابسته به آن، مستقيما به حمايت از بهائيان برخيزد، در هراس بوده و از اين كه با اين كار، برچسب ارتباط با سيا به پيشاني آنها بخورد و اوضاع فرقه را در ايران انقلابي، از آنچه كه هست «وخيمتر» سازد، پرهيز داشته‌اند.4 اما به مرور، اين سياست تغيير كرد و به جانبداري رسمي كاخ سفيد از تشكيلات بهائيت انجاميد.
دادستان كل انقلاب اسلامي در سال 62 طي صدور اعلاميه‌اي، از بازداشت چند تن از بهائيان به اتهام جاسوسي براي بيگانگان خبر داد و هرنوع فعاليت تشكيلاتي فرقه ضاله را در كشور ممنوع و عضويت افراد در آن تشكيلات را جرم شمرد. دادستان در گفتگويي كه همان روزها درباره وضع اين فرقه با روزنامه‌ها داشت نكات مندرج در اعلاميه را تكرار كرد. محفل بهائيان در ايران نسبت به اعلاميه دادستاني فورا واكنش نشان داد و در اعلاميه‌اي كه به طور گسترده منتشر كرد، به انتقاد شديد از اظهارات دادستان و دفاع از متهمان بهائي پرداخت و درعين حال، در اقدامي مزورانه، تشكيلات بهائيت در ايران را تعطيل اعلام كرد.5
پيرو اين امر، ريگان رئيس‌جمهور «كابوئي» وقت امريكا (به رغم پرهيز حساب شده پيشين مقامات كاخ سفيد مبني بر جانبداري رسمي از بهائيت) صراحتا به حمايت از بهائيان دستگير شده پرداخت و دادگاه‌هاي انقلاب اسلامي را به علت‌ صدور حكم مبني بر حبس و اعدام جمعي از سران اين فرقه به جرم جاسوسي، محكوم كرد. امام خميني نيز طي نطقي كوبنده، جانبداري ريگان از بهائيان دستگير شده را دليل بر وابستگي سياسي آنان به امپرياليسم امريكا شمرد و آن را مشابه حمايت سوسيال امپرياليسم روسيه از سران بازداشت شده حزب توده دانست كه در واقع، جنبه حمايت ارباب از خادمان خود را دارد:
«اگر دليل ما نداشتيم به اين كه [اينها] جاسوس امريكا هستند جز طرفداري ريگان از آنها و دليلي نداشتيم كه حزب توده جاسوس هستند جز طرفداري شوروي از آنها، [براي اثبات مدعاي ما] كافي بود... بهائي‌ها، يك مذهب نيستند، يك حزب هستند، يك حزبي كه در سابق، انگلستان پشتيباني آنها را مي‌كرد و حالا هم امريكا دارد پشتيباني مي‌كند. اينها هم جاسوسند مثل آنها...» .6
از آن پس، امريكا حكم پناهگاه و جولانگاه رسمي و آشكار اين فرقه را پيدا كرد و هراز گاه، خبري حاكي از پيوند و همكاري متقابل ميان فرقه و امريكا بر ضد نظام جمهوري اسلامي ايران در جرايد داخل و خارج انتشار يافت، كه ذيلا به يكي از آنها در سال گذشته اشاره مي‌كنيم.
هفته‌نامه همت (تهران، مديرمسؤول: حسن سماواتي) در شماره شنبه 27 خرداد 1385 خود با عنوان « «بهائيت؛ دستمايه جديد اقدامات ضد ايراني در كنگره امريكا» چنين نوشت:
دو نماينده كنگره امريكا پيش‌نويس قطعنامه‌اي را درباره وضعيت فرقه ضاله بهائيت در ايران تسليم كميته روابط بين‌المللي مجلس نمايندگان كرده‌اند كه آنچه آن را «سركوب بهائيان در ايران» خواندند را محكوم مي‌كند. قطعنامه پيشنهادي كه در صورت تصويب در مجلس نمايندگان بايد براي تصويب نهايي به مجلس سنا فرستاده شود اين گونه آغاز مي‌شود: «ما سركوب جامعه بهائيان ايران را محكوم مي‌كنيم و رهايي آنان را خواستاريم» .
مارك كرك يكي از طراحان اين قطعنامه بهB.B.C گفته است: «هدف اين قطعنامه اين است كه افكار عمومي را به وضعيت حقوق بشر حدود 300 هزار تن(!) از پيروان «دين» بهائي در ايران جلب مي‌كنيم. گزارش‌هاي بسيار نگران‌كننده‌اي به ما رسيده كه حاكي از تلاشهاي جديد حكومت ايران براي تحت فشار گذاشتن بهائيان است» .
فرقه ضاله بهائيت از ساخته‌هاي انگليسي‌ها در سالهاي دور براي ايجاد تفرقه در ميان مسلمانان به شمار ميرود. رسانه‌هاي غربي بخصوص در امريكا و انگليس اخيرا در كنار به كارگيري اصطلاح «جامعه» بهائي، از «دين» بهائي سخن مي‌گويند كه قابل تامل است» .7

پي نوشتها:

1. اسناد لانه جاسوسي امريكا، شماره 37 (مسلكهاي سياسي استعمار)، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، تهران، بي‌نا، بي‌تا، ص 21
2. اسناد لانه جاسوسي امريكا، شماره 37 (مسلك‌هاي سياسي استعمار)، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، تهران، بينا، بيتا، ص 12، گزارش مورخ 20 ژوئن 1979 (30 خرداد 1358)
3. همان، صص 19 – 18
4. همان، ص 21
5. بهائيت در ايران، دكتر سيدسعيد زاهد زاهداني، صص 276- 274
6. صحيفه نور، جلد 17، ص 267 ــ 266
7. همت، سال 1، ش 27، ص 2.

منبع: ايام 29




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.