نویسنده: مصطفی خدادادی
مکتب طبّ اخلاطی که واضح آن را بقراط، طبیب معروف یونانی میدانند، مدت 16 قرن در سراسر کشورهای جهان حاکم بر اصول علم طب بوده و کلیه پزشکان دنیا کم و بیش از آن پیروی میکردهاند، در چند قرن اخیر، دانشمندان اروپا همان مکتب را که بر اساس مایعات درونی بدن استوار بوده پذیرفته و ضمن تغییرات نامحسوس و تدریجی، بصورت قابل بیانتر در آوردند.
طب اخلاطی مسلماً پیش از بقراط نیز وجود داشته و بقراط اصول آن را از پیشینیان اقتباس کرده است. بقراط و دیگران به چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) و چهار خاصیّت این عناصر (گرمی، سردی، تری و خشکی) معتقد بوده و به وجود چهار مایع اصلی در بدن انسان و حیوانات قائل بودند که آنها عبارتند از: خون (گرم و تر)، بلغم (سرد و تر)، صفرا (گرم و خشک) و سودا (سرد و خشک)؛ دخالت این چهار مایع را در کلیه حالات بدنی اعم از تغییرات فیزیولوژیک و پیدایش بیماریها و بهبود حال بیماران مؤثر دانسته و میگفتند: هرگاه این چهار مایع به نسبت طبیعی و متعادل با یکدیگر در بدن وجود داشته باشد بدن سالم است، ولی اگر یکی از این مایعات یا چند تا از آنها از نظر کمی (نسبت به سایر اخلاط) یا از نظر کیفی متحمل تغییراتی شوند (خواه این تغییرات بعلت سوء تغذیه یا تنفس هوای فاسد یا بواسطه شدت گرمای هوا باشد که در این صورت آنچه از بدن دفع میشود افزایش پیدا نموده و یا بالعکس فضولات در بدن متراکم میگردند) تعادل این مایعات بر هم خورده و در این حالت ساختمان طبیعی بدن تغییر کرده و مواد مختلفی بوجود میآید که طعم آنها تلخ، شور، شیرین، ترش یا بیطعم میباشد و بر حسب کم و بیشی مقدار یا کیفیّت آنها کم و بیش زیانآور میگردند و باین ترتیب لاغری شدید بروز میکند، نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز میکند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما میتوانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری در نظر آوریم؛ البته درمان بیماریهای عارض شده را نیز از این طریق میتوان بسهولت انجام داد.
قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب میکند: یکی از آنها تغییراتی است که در اثر عکسالعمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدف این است که بدن را به حالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهائی که برای انجام این منظور بکار میبردند محلّل مینامیدند. هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشکتر، ترتر، شیرین تر، شورتر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود. در حالت دوم طبیعت به ترتیب دیگری عمل میکند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع مینماید، و این عمل را نضج اخلاط میگفتند و معتقد بودند این عمل به علّت دخالت قوّه مدبّره بدنی یا تدبیر که آن را طبیعت مینامیدند انجام میگیرد و آن را به قوهای نسبت میدادند و موسوم به نیروی حیاتی عمل نضج مواد توام با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی بنام بحران میشود که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک میباشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع میشود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد بجای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضا و احشا داخلی بدن شده و تولید رسوب مضرّی در اعضا مزبور مینمایند؛ ولی غالباً کلیه اجزاء بدن به علّت ارتباط عملی که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت مینمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود مییابد.
اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز مینماید. غلبه مقدار آنها حالت پرشدگی و افزایش حجم را ایجاد میکند که به زبان تازی آن را امتلا میگویند؛ (امتلا به زبان تازی یعنی پر شدن، مانند امتلای معده). واژه امتلا را در زبان لاتین لوکاس پلتور میگویند که آنهم به معنی پرشدن است. در اصطلاح پزشکی سنّتی اروپا کسی را که دچار پرخونی باشد و به این سبب رنگ چهرهاش گلگون شده باشد میگویند که دچار (پلوترا) شده است. هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشکتر، ترتر، شیرین تر، شورتر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود.
منبع مقاله :
خدادادی، مصطفی؛ (1395)، مزاج شما چیست؟، ساری: انتشارات پارسی سرا، چاپ اول
بیشتر بخوانید:شناسایی مزاج های اصلی و اعتدال آنها
طب اخلاطی مسلماً پیش از بقراط نیز وجود داشته و بقراط اصول آن را از پیشینیان اقتباس کرده است. بقراط و دیگران به چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) و چهار خاصیّت این عناصر (گرمی، سردی، تری و خشکی) معتقد بوده و به وجود چهار مایع اصلی در بدن انسان و حیوانات قائل بودند که آنها عبارتند از: خون (گرم و تر)، بلغم (سرد و تر)، صفرا (گرم و خشک) و سودا (سرد و خشک)؛ دخالت این چهار مایع را در کلیه حالات بدنی اعم از تغییرات فیزیولوژیک و پیدایش بیماریها و بهبود حال بیماران مؤثر دانسته و میگفتند: هرگاه این چهار مایع به نسبت طبیعی و متعادل با یکدیگر در بدن وجود داشته باشد بدن سالم است، ولی اگر یکی از این مایعات یا چند تا از آنها از نظر کمی (نسبت به سایر اخلاط) یا از نظر کیفی متحمل تغییراتی شوند (خواه این تغییرات بعلت سوء تغذیه یا تنفس هوای فاسد یا بواسطه شدت گرمای هوا باشد که در این صورت آنچه از بدن دفع میشود افزایش پیدا نموده و یا بالعکس فضولات در بدن متراکم میگردند) تعادل این مایعات بر هم خورده و در این حالت ساختمان طبیعی بدن تغییر کرده و مواد مختلفی بوجود میآید که طعم آنها تلخ، شور، شیرین، ترش یا بیطعم میباشد و بر حسب کم و بیشی مقدار یا کیفیّت آنها کم و بیش زیانآور میگردند و باین ترتیب لاغری شدید بروز میکند، نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز میکند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما میتوانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری در نظر آوریم؛ البته درمان بیماریهای عارض شده را نیز از این طریق میتوان بسهولت انجام داد.
قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب میکند: یکی از آنها تغییراتی است که در اثر عکسالعمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدف این است که بدن را به حالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهائی که برای انجام این منظور بکار میبردند محلّل مینامیدند. هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشکتر، ترتر، شیرین تر، شورتر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود. در حالت دوم طبیعت به ترتیب دیگری عمل میکند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع مینماید، و این عمل را نضج اخلاط میگفتند و معتقد بودند این عمل به علّت دخالت قوّه مدبّره بدنی یا تدبیر که آن را طبیعت مینامیدند انجام میگیرد و آن را به قوهای نسبت میدادند و موسوم به نیروی حیاتی عمل نضج مواد توام با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی بنام بحران میشود که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک میباشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع میشود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد بجای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضا و احشا داخلی بدن شده و تولید رسوب مضرّی در اعضا مزبور مینمایند؛ ولی غالباً کلیه اجزاء بدن به علّت ارتباط عملی که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت مینمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود مییابد.
بیشتر بخوانید:انواع مزاج ها
اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز مینماید. غلبه مقدار آنها حالت پرشدگی و افزایش حجم را ایجاد میکند که به زبان تازی آن را امتلا میگویند؛ (امتلا به زبان تازی یعنی پر شدن، مانند امتلای معده). واژه امتلا را در زبان لاتین لوکاس پلتور میگویند که آنهم به معنی پرشدن است. در اصطلاح پزشکی سنّتی اروپا کسی را که دچار پرخونی باشد و به این سبب رنگ چهرهاش گلگون شده باشد میگویند که دچار (پلوترا) شده است. هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشکتر، ترتر، شیرین تر، شورتر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود.
منبع مقاله :
خدادادی، مصطفی؛ (1395)، مزاج شما چیست؟، ساری: انتشارات پارسی سرا، چاپ اول