نویسنده: مجتبی یزدانی
برنامههای ورزشی درسی و دانشگاهی بیشتر بر ساختار منزلت اجتماعی دانشآموزان دبیرستانی تأثیر میگذارند. زمان اچ جی بیسینگر برندهی جایزه «پولیتزر» دربارهی تیم فوتبال دبیرستانی در اودسای تگزاس اظهار کرد: «فوتبال در رأس همهی فعالیتهای ورزشی شهر قرار داشت و به سرگرمی و احساس مردم دربارهی خود توجهی نداشت.»
بیسینگر اشاره کرد که فوتبال در اودسا و بسیاری از شهرهای ایالات متحده به این دلیل مهم بود که سرسختی و جانفشانی کردن گروه مردان و بزرگ کردن و فرزندان و خانهداری گروه زنان را ترویج میکرد. باخت تیم به عهدهی مربیانی بود که خیلی سرسخت نبودند و همچنین بازیکنانی که خشن و مرتب نبودند. زنان و بانوان بیرون از زمین و با ایمان سعی داشتند و شهر به نبرد میپرداختند. فوتبال دانشآموزان و افراد شهر با شرکت در بازی میتوانستند نظرات خود را دربارهی «اختلافات طبیعی» بین مردان و زنان تأکید کنند. مردان جوان که نمیتوانستند ضربهی محکم بزنند، به طور جسمانی به حریفان قدرت خود را نشان دهند یا مردانی که نمیتوانستند با داشتن درد به بازی بپردازند، به عنوان «گربهی ملوس» در نظر گرفته میشدند! بعضی از ورزشکاران مایل بودند بدن خود را برای تیم قربانی کنند که به عنوان علامت تعهد و شخصیت در نظر گرفته میشد. بیسینگر همچنین اشاره کرد که فعالیتهای ورزشی دبیرستانی با تاریخ طولانی نژادپرستی در شهر در ارتباط بود و فوتبال خود به شکلی برنامهریزی و انجام شد که ایدئولوژی نژادی قدیمی را در بین سفیدپوستان تأیید میکرد و در بین آمریکاییهای سیاهپوست رنجش نژادی ایجاد میکرد. ایدئولوژی از راه فعالیتهای ورزشی به روشهای بسیاری یاد گرفته میشود. وقتی دانشآموزان این مدرسه در «ویسکانزین» ماکت قبری را ساختند که حاوی «سرخپوست مردهای» بود و علامتی روی آن گذاشتند با این نوشته که «11 پسر بچهی کوچک سرخپوست! روحتان شاد» نمادهای تاریخی و الگوهای رفتاری سرخپوستان را تأیید کردند. بسیاری از سرخپوستان یاد گرفتند که برای سرود «یک سرخپوست کوچک» ارزش ویژهای قائل شدند و آن واژه را در مراسم تشریفاتی خود جای دادند. بسیاری از افراد در شهرهای سفیدپوست در 1988 هنوز به سیاهپوستان لقب «غلام سیاه» را میدادند و اعتقاد داشتند که سیاهپوستان و مکزیکیها باعث ایجاد مشکلات در شهر میشوند. همچنین افراد سفیدپوست معمولاً از توضیحات جسمانی بر اساس ایدئولوژی نژادپرستانهی قدیمی برای شرح قابلیت یا ناتوانیهای بازیکنان سیاهپوست استفاده میکردند. به عبارت دیگر، وقتی این بازیکنان موفق میشدند، به قابلیتهای جسمانی طبیعی آنها نسبت داده میشد و وقتی شکست میخوردند، به کمبود شخصیت یا هوش آنها نسبت داده میشد. متأسفانه بیسینگر دربارهی دانشآموزانی که در فعالیتهای ورزشی شرکت نکردند یا کسانی که با ارزشها و تجربههای مبالغهآمیز در فوتبال موافق نیستند، چیزی ننوشته است. توجه او تنها به تصویر جزئی از فعالیتهای ورزشی و فرهنگی دانشآموزان معطوف بود. البته مطالعهی دوگ فولی توضیح و تحلیل کاملتری از فرهنگ دانشآموزی به دست میدهد.
ایدئولوژی از راه فعالیتهای ورزشی به روشهای بسیاری یاد گرفته میشود. وقتی دانشآموزان این مدرسه در «ویسکانزین» ماکت قبری را ساختند که حاوی «سرخپوست مردهای» بود و علامتی روی آن گذاشتند با این نوشته که «11 پسر بچهی کوچک سرخپوست! روحتان شاد» نمادهای تاریخی و الگوهای رفتاری سرخپوستان را تأیید کردند. بسیاری از سرخپوستان یاد گرفتند که برای سرود «یک سرخپوست کوچک» ارزش ویژهای قائل شدند و آن واژه را در مراسم تشریفاتی خود جای دادند.
فولی شهر کوچک تگزاس را مطالعه و توجه خود را بیشتر به دانشآموزان دبیرستانی محلی معطوف کرد. او توجه خاصی به تیم فوتبال مدرسه و نحوهی ارتباط تیم و بازی با زندگی اجتماعی در مدرسه و جامعه داشت و فعالیتهای دانشگاهی و اجتماعی دانشآموزان را نیز مطالعه کرد که شامل آن نوع فعالیتهایی بود که در آنها از پرداختن به ورزش اجتناب میشد.
یافتههای فولی نشان داد که فرهنگ دانشآموزی تغییر میکند و پر از خلافگوییها است. فوتبال و فعالیتهای ورزشی دیگر موقعیتهای اجتماعی مهم را برای فوتبال و فعالیتهای ورزشی دیگر موقعیتهای اجتماعی مهمی را برای ملاقات دوستان و بیخطر کردن هیجان تستها و کنترل بیش از حد معلمان فراهم کرده است؛ اما فعالیتهای ورزشی فقط یک بخش زندگی نوجوانان مدرسه است. دانشآموزان از موقعیت اجتماعی خود به عنوان ورزشکار در عملکردهای هویتی خود با دانشآموزان دیگر و والدین استفاده میکنند، اما هویت اکثر دانشآموزان به طور عمیق بیشتر بر اساس جنسیت، طبقه و قومیت پایهریزی میشود و کمتر با مشارکت ورزشی در ارتباط است.
فولی نتیجهگیری کرد که فعالیتهای ورزشی برای گروههایی مهم بود که دانشآموزان را با واژهای آشنا میکرد که میتوانستند برای شناسایی ارزشهای مهم استفاده شوند و تجربههای آنها را تفسیر میکرد. برای مثال، بیشتر فعالیتهای ورزشی با واژهای همراه بود که فردگرایی، رقابت و اختلافات جنسی، رنگ، پوست، قومیت و طبقهی اجتماعی را شامل میشد و بعد به این ارزشها و اختلافها به صورت مفاهیمی از زندگی اجتماعی احترام میگذاشتند. وقتی دانشآموزان با این واژهها سازگاری پیدا میکنند و از آنها استفاده میکنند، موقعیت اجتماعی را در مدرسه و در شهر خود زنده نگه میدارند. با این شیوه، ایدئولوژیهای سنتی که با جنس، نژاد و طبقهی اجتماعی در ارتباط است، بر روابط اجتماعی در فرهنگ شهری نیز تأثیر میگذارند. تحقیقات نشان میدهد که مهمترین پیامدهای اجتماعی فعالیتهای ورزشی درسی و دانشگاهی به جای این که بر میانگین نمرات ورزشکاران، برخورد با مدرسه و جامعه مؤثر باشد، ممکن است بر نظرات مربوط به زندگی اجتماعی و روابط اجتماعی در کل جامعه تأثیر داشته باشند.
منبع مقاله :
یزدانی، مجتبی؛ (1395)، ورزش و مدیریت جهادی، تهران: تیسا، چاپ اول
بیسینگر اشاره کرد که فوتبال در اودسا و بسیاری از شهرهای ایالات متحده به این دلیل مهم بود که سرسختی و جانفشانی کردن گروه مردان و بزرگ کردن و فرزندان و خانهداری گروه زنان را ترویج میکرد. باخت تیم به عهدهی مربیانی بود که خیلی سرسخت نبودند و همچنین بازیکنانی که خشن و مرتب نبودند. زنان و بانوان بیرون از زمین و با ایمان سعی داشتند و شهر به نبرد میپرداختند. فوتبال دانشآموزان و افراد شهر با شرکت در بازی میتوانستند نظرات خود را دربارهی «اختلافات طبیعی» بین مردان و زنان تأکید کنند. مردان جوان که نمیتوانستند ضربهی محکم بزنند، به طور جسمانی به حریفان قدرت خود را نشان دهند یا مردانی که نمیتوانستند با داشتن درد به بازی بپردازند، به عنوان «گربهی ملوس» در نظر گرفته میشدند! بعضی از ورزشکاران مایل بودند بدن خود را برای تیم قربانی کنند که به عنوان علامت تعهد و شخصیت در نظر گرفته میشد. بیسینگر همچنین اشاره کرد که فعالیتهای ورزشی دبیرستانی با تاریخ طولانی نژادپرستی در شهر در ارتباط بود و فوتبال خود به شکلی برنامهریزی و انجام شد که ایدئولوژی نژادی قدیمی را در بین سفیدپوستان تأیید میکرد و در بین آمریکاییهای سیاهپوست رنجش نژادی ایجاد میکرد. ایدئولوژی از راه فعالیتهای ورزشی به روشهای بسیاری یاد گرفته میشود. وقتی دانشآموزان این مدرسه در «ویسکانزین» ماکت قبری را ساختند که حاوی «سرخپوست مردهای» بود و علامتی روی آن گذاشتند با این نوشته که «11 پسر بچهی کوچک سرخپوست! روحتان شاد» نمادهای تاریخی و الگوهای رفتاری سرخپوستان را تأیید کردند. بسیاری از سرخپوستان یاد گرفتند که برای سرود «یک سرخپوست کوچک» ارزش ویژهای قائل شدند و آن واژه را در مراسم تشریفاتی خود جای دادند. بسیاری از افراد در شهرهای سفیدپوست در 1988 هنوز به سیاهپوستان لقب «غلام سیاه» را میدادند و اعتقاد داشتند که سیاهپوستان و مکزیکیها باعث ایجاد مشکلات در شهر میشوند. همچنین افراد سفیدپوست معمولاً از توضیحات جسمانی بر اساس ایدئولوژی نژادپرستانهی قدیمی برای شرح قابلیت یا ناتوانیهای بازیکنان سیاهپوست استفاده میکردند. به عبارت دیگر، وقتی این بازیکنان موفق میشدند، به قابلیتهای جسمانی طبیعی آنها نسبت داده میشد و وقتی شکست میخوردند، به کمبود شخصیت یا هوش آنها نسبت داده میشد. متأسفانه بیسینگر دربارهی دانشآموزانی که در فعالیتهای ورزشی شرکت نکردند یا کسانی که با ارزشها و تجربههای مبالغهآمیز در فوتبال موافق نیستند، چیزی ننوشته است. توجه او تنها به تصویر جزئی از فعالیتهای ورزشی و فرهنگی دانشآموزان معطوف بود. البته مطالعهی دوگ فولی توضیح و تحلیل کاملتری از فرهنگ دانشآموزی به دست میدهد.
بیشتر بخوانید: دو و میدانی و سیاهان
ایدئولوژی از راه فعالیتهای ورزشی به روشهای بسیاری یاد گرفته میشود. وقتی دانشآموزان این مدرسه در «ویسکانزین» ماکت قبری را ساختند که حاوی «سرخپوست مردهای» بود و علامتی روی آن گذاشتند با این نوشته که «11 پسر بچهی کوچک سرخپوست! روحتان شاد» نمادهای تاریخی و الگوهای رفتاری سرخپوستان را تأیید کردند. بسیاری از سرخپوستان یاد گرفتند که برای سرود «یک سرخپوست کوچک» ارزش ویژهای قائل شدند و آن واژه را در مراسم تشریفاتی خود جای دادند.
فولی شهر کوچک تگزاس را مطالعه و توجه خود را بیشتر به دانشآموزان دبیرستانی محلی معطوف کرد. او توجه خاصی به تیم فوتبال مدرسه و نحوهی ارتباط تیم و بازی با زندگی اجتماعی در مدرسه و جامعه داشت و فعالیتهای دانشگاهی و اجتماعی دانشآموزان را نیز مطالعه کرد که شامل آن نوع فعالیتهایی بود که در آنها از پرداختن به ورزش اجتناب میشد.
بیشتر بخوانید: آمریکای لاتین و ورزش مدرن
یافتههای فولی نشان داد که فرهنگ دانشآموزی تغییر میکند و پر از خلافگوییها است. فوتبال و فعالیتهای ورزشی دیگر موقعیتهای اجتماعی مهم را برای فوتبال و فعالیتهای ورزشی دیگر موقعیتهای اجتماعی مهمی را برای ملاقات دوستان و بیخطر کردن هیجان تستها و کنترل بیش از حد معلمان فراهم کرده است؛ اما فعالیتهای ورزشی فقط یک بخش زندگی نوجوانان مدرسه است. دانشآموزان از موقعیت اجتماعی خود به عنوان ورزشکار در عملکردهای هویتی خود با دانشآموزان دیگر و والدین استفاده میکنند، اما هویت اکثر دانشآموزان به طور عمیق بیشتر بر اساس جنسیت، طبقه و قومیت پایهریزی میشود و کمتر با مشارکت ورزشی در ارتباط است.
فولی نتیجهگیری کرد که فعالیتهای ورزشی برای گروههایی مهم بود که دانشآموزان را با واژهای آشنا میکرد که میتوانستند برای شناسایی ارزشهای مهم استفاده شوند و تجربههای آنها را تفسیر میکرد. برای مثال، بیشتر فعالیتهای ورزشی با واژهای همراه بود که فردگرایی، رقابت و اختلافات جنسی، رنگ، پوست، قومیت و طبقهی اجتماعی را شامل میشد و بعد به این ارزشها و اختلافها به صورت مفاهیمی از زندگی اجتماعی احترام میگذاشتند. وقتی دانشآموزان با این واژهها سازگاری پیدا میکنند و از آنها استفاده میکنند، موقعیت اجتماعی را در مدرسه و در شهر خود زنده نگه میدارند. با این شیوه، ایدئولوژیهای سنتی که با جنس، نژاد و طبقهی اجتماعی در ارتباط است، بر روابط اجتماعی در فرهنگ شهری نیز تأثیر میگذارند. تحقیقات نشان میدهد که مهمترین پیامدهای اجتماعی فعالیتهای ورزشی درسی و دانشگاهی به جای این که بر میانگین نمرات ورزشکاران، برخورد با مدرسه و جامعه مؤثر باشد، ممکن است بر نظرات مربوط به زندگی اجتماعی و روابط اجتماعی در کل جامعه تأثیر داشته باشند.
منبع مقاله :
یزدانی، مجتبی؛ (1395)، ورزش و مدیریت جهادی، تهران: تیسا، چاپ اول