نویسنده: علی جعفری
1. «موتورسیکلت» یکی از چشمگیرترین پدیدههای شهرهای بزرگ، خصوصاً کلان شهر تهران است. بسامد این وسیله در شهر تهران دیگر آن قدر شده که بتوان موتورسیکلت را از نشانههای ویژه پایتخت برشمرد. ترافیک گسترده و پرحجم، محدودیت طرحهای ترافیک پلیس، وضعیت آب و هوایی ملایم و مساعد، سهولت قانون گریزی در مقایسه با خودرو، قیمت ارزان و نهایتاً جمعیت جوان، تهران را به یکی از « پایتختهای موتورخیز جهان» تبدیل کرده است. متورخیزی تهران فقط مربوط به انبوه موتورهای شخصی در حال حرکت نیست؛ بلکه بخشی از موتورسیکلتهای تهران به ارائهی خدمات عمومی نظیر پیک و جابجایی مسافر مشغول هستند. موتورتاکسی داری به دلیل سرمایهبری اندک و برخورداری از سادهترین مهارتها، برای بسیاری از جوانان یا بیکاران مشتاق به کار، اولویتهای آشکاری دارد و در کوتاه مدت محل درآمد و سرگرمی حداقلی محسوب میشود. توسعه و مدیریت هدفمند موتورتاکسیها تا حد درخور توجهی در کاهش بار ترافیک شهر تهران و نیز ارائهی خدمات حمل و نقل بهتر به شهروندان مؤثر است. تشکیل صنف موتورتاکسیداران علاوه بر این مزیتهای خدماتی و اقتصادی، مزیتهای زیبایی شناسانه و فرهنگی بسیاری دارد. 2. موتورسواران تهران، همواره در معرض اتهام بودهاند که بخش زیادی از نابسامانیهای ترافیکی، تشویشهای روانی، بی انضباطی اجتماعی و آشفتگیهای زیبایی شناختی پایتخت، محصول ناهنجاریهای رفتاری بسیاری از ایشان است. در رویکردهای جامعهشناسانه به موتور سواری در تهران، همواره نگاههای آسیب شناسانهای اولویت داشته است تا چالشهای برآمده از این پدیده را برجسته میکند؛ کمتر ملاحظه شده که به فرصتهای فرهنگی حضور موتوریها در تهران توجه شده باشد. رویکرد تهدیدمحوری در توجه به موتوریها، اخیراً مابازاهای خود را به فضای ذهنی و بیانی برخی سیاستمداران نیز تسری داده که تمایلاتشان به سیاه دیدن فرهنگ عمومی جامعهی ایرانی بیش از سفیدگرایی ایشان است.
دعوت به برخوردهای انتظامی با این پدیدهی مردمی ساده، بدون حداقل تأملهای بهسازانهی اجتماعی، پیامد طبیعی عقلانیتهایی است که آسیبشناسی را تنها راه شناخت اجتماع و به اصطلاح جامعهشناسی میپندارند. جامعه شناسی آسیب شناسانه که رهاورد روشن فکری غرب زده برای علوم اجتماعی ایران بوده است، در تاریخ دگرگونیهای هشتاد سال اخیر دانشگاهی و سیاستگذارانهاش، درهم تنیدگی تامی را با سیاهنمایی، امیدزدایی، نق پراکنی و تخطئهمداری داشته است. کنشهای اخیر «دکترعلی مطهری» نماینده تهران در مجلس، را در حمله به موتورسواران تهران فارغ از سویههای سیاسی رادیکال آن میتوان به مثابه یکی از برون دادهای تیپیک تلقیهای سیاهنما از فرهنگ عمومی ایرانیان درک کرد. انواع کنشگریهای او نمونهی آزمایشگاهی در خور توجه و دم دستی برای مطالعهی سرریزهای گفتمان ایران شناسانهی روشن فکران است. پسماندهای دیگری از این مهنه گفتمان در حملههای دکتر سریعالقلم، از دانشگاهیان نزدیک به دولت اعتدال، به تیپهای اجتماعی کف خیابانی کلان شهری ایران، مثل لبوفروشها و راننده تاکسیها مشاهده میشود.
3. طرح پیشرو از رهیافتی بهسازانه، به فرصتهای فرهنگی حرکت روزانهی این همه موتور در تهران توجه دارد و تلاش میکند تا با پیشنهاد ایدهای نه چندان پیچیده بخشهایی از این ظرفیت را در راستای اهداف فرهنگی مذهبی انقلابی نشان دهد. «موتورتاکسی» چنان که گفتیم، یکی از شغلهای خیابانی مرسوم و جاافتاده است که تعداد زیادی از افراد را بصورت تمام وقت و گاهی پاره وقت صاحب کار میکند؛ این کار به رغم سابقهای حدوداً یک دههای در پایتخت و درگیربودن حداقل چندین هزار نفر از شهروندان تهران به آن، هویت صنفی و رسمی پیدا نکرده و متولی حرفهای خاصی ندارد.
توسعه و مدیریت هدفمند موتورتاکسیها تا حد درخور توجهی در کاهش بار ترافیک شهر تهران و نیز ارائهی خدمات حمل و نقل بهتر به شهروندان مؤثر است. تشکیل صنف موتورتاکسیداران علاوه بر این مزیتهای خدماتی و اقتصادی، مزیتهای زیبایی شناسانه و فرهنگی بسیاری دارد. اجازه دهید بقیه را تخیل کنیم. تصور کنید که شهرداری تهران بتواند از طریق تأسیس و حمایت از صنف مربوط به موتورتاکسی دارها حدود ده هزار موتوری را در شهر تهران سامان دهی کند؛ به آنها کمک کند تا بیمه شوند؛ لوازم یدکی ارزان تهیه کنند؛ خدمات تعمیرگاهی کم هزینه داشته باشند و... با این زمینههای حمایتی در توانمندسازی موتورتاکسی دارها، فرض کنید که در مناسبتهای ملی یا مذهبی از آن اه خواسته شود پرچمهای مشخصی را بر روی میلههای ثابت موتور خود نصب کنند. از چند روز مانده به محرم پرچم سیاه، از عید قربان تا عید غدیر پرچم سبز، در دههی فجر پرچم ایران، در آستانهی بهار پرچم گل و... به نظرتان حرکت حداقل ده هزار موتور در شهر تهران با پرچم جمهوری اسلامی در ایام دههی فجر با کمترین هزینهی اقتصادی، چقدر فضای زیبا شناختی و فرهنگی شهر تهران را تحت تأثیر خود قرار میدهد؟
منبع مقاله :
جعفری، علی؛ (1396)، فرهنگ ایدهپردازی و ایدهپردازی فرهنگی، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم.
دعوت به برخوردهای انتظامی با این پدیدهی مردمی ساده، بدون حداقل تأملهای بهسازانهی اجتماعی، پیامد طبیعی عقلانیتهایی است که آسیبشناسی را تنها راه شناخت اجتماع و به اصطلاح جامعهشناسی میپندارند. جامعه شناسی آسیب شناسانه که رهاورد روشن فکری غرب زده برای علوم اجتماعی ایران بوده است، در تاریخ دگرگونیهای هشتاد سال اخیر دانشگاهی و سیاستگذارانهاش، درهم تنیدگی تامی را با سیاهنمایی، امیدزدایی، نق پراکنی و تخطئهمداری داشته است. کنشهای اخیر «دکترعلی مطهری» نماینده تهران در مجلس، را در حمله به موتورسواران تهران فارغ از سویههای سیاسی رادیکال آن میتوان به مثابه یکی از برون دادهای تیپیک تلقیهای سیاهنما از فرهنگ عمومی ایرانیان درک کرد. انواع کنشگریهای او نمونهی آزمایشگاهی در خور توجه و دم دستی برای مطالعهی سرریزهای گفتمان ایران شناسانهی روشن فکران است. پسماندهای دیگری از این مهنه گفتمان در حملههای دکتر سریعالقلم، از دانشگاهیان نزدیک به دولت اعتدال، به تیپهای اجتماعی کف خیابانی کلان شهری ایران، مثل لبوفروشها و راننده تاکسیها مشاهده میشود.
بیشتر بخوانید: 10 موتورسیکلت برتر جهان
3. طرح پیشرو از رهیافتی بهسازانه، به فرصتهای فرهنگی حرکت روزانهی این همه موتور در تهران توجه دارد و تلاش میکند تا با پیشنهاد ایدهای نه چندان پیچیده بخشهایی از این ظرفیت را در راستای اهداف فرهنگی مذهبی انقلابی نشان دهد. «موتورتاکسی» چنان که گفتیم، یکی از شغلهای خیابانی مرسوم و جاافتاده است که تعداد زیادی از افراد را بصورت تمام وقت و گاهی پاره وقت صاحب کار میکند؛ این کار به رغم سابقهای حدوداً یک دههای در پایتخت و درگیربودن حداقل چندین هزار نفر از شهروندان تهران به آن، هویت صنفی و رسمی پیدا نکرده و متولی حرفهای خاصی ندارد.
توسعه و مدیریت هدفمند موتورتاکسیها تا حد درخور توجهی در کاهش بار ترافیک شهر تهران و نیز ارائهی خدمات حمل و نقل بهتر به شهروندان مؤثر است. تشکیل صنف موتورتاکسیداران علاوه بر این مزیتهای خدماتی و اقتصادی، مزیتهای زیبایی شناسانه و فرهنگی بسیاری دارد. اجازه دهید بقیه را تخیل کنیم. تصور کنید که شهرداری تهران بتواند از طریق تأسیس و حمایت از صنف مربوط به موتورتاکسی دارها حدود ده هزار موتوری را در شهر تهران سامان دهی کند؛ به آنها کمک کند تا بیمه شوند؛ لوازم یدکی ارزان تهیه کنند؛ خدمات تعمیرگاهی کم هزینه داشته باشند و... با این زمینههای حمایتی در توانمندسازی موتورتاکسی دارها، فرض کنید که در مناسبتهای ملی یا مذهبی از آن اه خواسته شود پرچمهای مشخصی را بر روی میلههای ثابت موتور خود نصب کنند. از چند روز مانده به محرم پرچم سیاه، از عید قربان تا عید غدیر پرچم سبز، در دههی فجر پرچم ایران، در آستانهی بهار پرچم گل و... به نظرتان حرکت حداقل ده هزار موتور در شهر تهران با پرچم جمهوری اسلامی در ایام دههی فجر با کمترین هزینهی اقتصادی، چقدر فضای زیبا شناختی و فرهنگی شهر تهران را تحت تأثیر خود قرار میدهد؟
منبع مقاله :
جعفری، علی؛ (1396)، فرهنگ ایدهپردازی و ایدهپردازی فرهنگی، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم.