6 تیر 1388 / 4 رجب 1430 / 27 ژوئن 2009 |
1) قتل "قائم مقام فراهاني" از رجال نامدار دوره قاجار و صدر اعظم محمدشاه قاجار (1214ش):
محمدشاه قاجار چون به پادشاهي رسيد، وزارت خود را به پيشكارش ميرزاابوالقاسم فراهاني داد. او وزيري با تدبير و با نفوذ بود. اما چون محمدشاه مردِ ضعيفالنفسي بود در اداره امور مملكت به رأي او كمتر توجه داشت. وي در مقام صدارت اعظمي، شاهزادگان خودسر قاجار را با خشونت و قساوت رام ساخت. قائم مقام با همه هوش و كفايت، كارداني، قدرت بر تقرير و تحرير، درايت در امور اجتماعي و سياسي و احاطه عجيب بر ادب فارسي و عربي، مردي خودپسند و مغرور بود كه در پيشبرد مقاصد خود از كشتن و كور كردن مخالفان و دروغ و نيرنگ خودداري نميكرد و در اين راه، دوست و دشمن نميشناخت. اين هيبت و صلابت و قدرت و برّندگي كه خواه ناخواه با سنگدلي و حقناشناسي و استبداد رأي و بلندپروازي و خودپسندي و دريدگي همراه بود موجب شد قائم مقام در بين طبقات مردم، محبوبيتي در خور نداشته بلكه همواره مورد حسد و بغض درباريان و بدگماني شاه قاجار باشد. حسودان و دشمنان قائم مقام، سرانجام محمدشاه را به اعدام او موافق كردند و با كمك حاج ميرزا آقاسي فرمان قتل قائم مقام را از شاه گرفتند. او را در شب آخر صفر 1251 ق برابر با ششم تيرماه 1214ش با دستمالي خفه كرده و جسدش را در حرم شاه عبدالعظيم دفن نمودند. قائممقام فراهاني علاوه بر مقام سياسي، داراي تبحّر علمي در بسياري از فنون، مخصوصاً علوم و فنون ادبي و سادهنويسي بود و سبكي جديد در نثر فارسي به وجود آورد. از آثار مشهور اين سياستمدار و نويسنده ايراني ميتوان به كتابهاي منشات، جلاير نامه و ديوان اشعار او، اشاره كرد. |
2) قيام مردم تبريز به رهبري ستارخان و باقرخان عليه استبداد محمدعلي شاه قاجار (1287 ش):
بياعتنايي محمدعلي شاه قاجار به مشروطيت و مخالفت با مشروطهخواهان و سركوبي آنان و نيز به توپ بستن مجلس شوراي ملي، مردم ايران را به شورش واداشت و در اين راه، مردم تبريز از ديگران پيشي گرفتند. در اين ميان دو تن از رادمردان تبريز به نامهاي ستارخان (سردار ملي) و باقرخان (سالار ملي) به جمع مردم پيوستند و به رهبري قيام مردمي پرداختند. اين دو با همراهي مردم، در مقابل قشون عظيم محمدعلي شاه قاجار به مدت يازده ماه مقاومت كرده و از ورود نيروهاي دولتي به شهر ممانعت مينمودند. در اواخر، چون كار اهالي تبريز به خاطر محاصره و نرسيدن آذوقه سخت شده بود، پس از مذاكره با نمايندگان روس و انگليس و تصويب آن دو دولت، قرار بر اين شد كه عدهاي از نيروهاي روس وارد تبريز شوند. با ورود نيروهاي روسيه به تبريز، محاصره اين شهر پايان يافت و قشون غارتگر محمدعلي شاه از اطراف تبريز متفرق شدند. در عين حال، چون به دليل حضور قواي روس در تبريز، موقعيت خطرناكي براي ستارخان و باقرخان ايجاد شده بود، اين دو به همراه تعداد ديگري از آزادي خواهان به سفارت عثماني در تبريز پناهنده شدند. |
3) سوء قصد به جان حضرت آيتاللَّه العظمی خامنهاي امام جمعه تهران در مسجد ابوذر (1360ش):
بعد از تشكيل نظام جمهوري اسلامي در ايران، توطئههاي استكبار جهاني عليه حكومت نوپاي اسلامي فزوني گرفت و باتجهيز و تقويت گروهكها و جريانات ضد انقلاب، درصدد نابودي نظام اسلامي برآمد. در همين راستا، عوامل ضد انقلاب كه تا چندي قبل، با حيله و تزوير، خود را انقلابي معرفي ميكردند، نقاب از چهره برداشتند و با سوء استفاده از موقعيت به وجود آمده، به سلب آسايش و امنيت مردم مشغول شدند. يكي از اين گروهها، سازمان منافقين خلق (مجاهدين خلق) بود كه با ترور شخصيتهاي اسلامي و انقلابي، سعي داشت به اهداف پليد و شومِ خود دست يابد. مقام معظم رهبري كه در آن وقت، نماينده امام خميني(ره) در شوراي عالي دفاع و نيز امام جمعه تهران بودند، با روشنگريهاي خويش، مردم را نسبت به ماهيت پليد اين گروهكها آشنا و نظرات آنان را در سخنرانيها مطرح ميساختند. همين امر، موجب گرديد كه گروهك منافقين، از ميان بردنِ معظمٌ له را در برنامه كار خود قرار دهد. در نهايت در ششم تيرماه 1360، حضرت آيتاللَّه خامنهاي كه به منظور ايراد سخنراني در مسجد ابوذر واقع در ميدان ابوذر در شرق تهران حضور داشتند، در حين پاسخگويي به پرسشهاي حاضرين، بر اثر انفجار بمبي كه توسط منافقين در يك دستگاه ضبط صوت كار گذاشته شده بود، از ناحيه كتف، گردن و دست به شدت زخمي شدند و به بيمارستان منتقل گرديدند. اما ايشان به طور معجزهآسايي زنده ماندند و اين از الطاف الهي بود كه اين گنجينه گرانمايه و عزيز براي رهبري امت اسلام بعد از حضرت امام، حفظ شود تا سكاندار شايسته و لايقي جهت هدايت كشتي انقلاب اسلامي در اقيانوس متلاطم تحولات جهاني باشند. كينهتوزيهاي منافقين همچنان ادامه يافت و فرداي آن روز با منفجر كردن دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي، جنايتي ديگر را ورق زدند. |
4) چهارم رجب سال592هجري قمري:
اِبن معلم شاعراواخر حكومت عباسيان در زادگاهش حُراث روستايي نزديك جابان درگذشت. او دركنارتحصيل به سرودن شعرپرداخت. اشعارابن معلم جملگي درقالبهاي كهن شعرعرب به نظم درآمده است اما او گاه كوشيده است كه مضامين آنها را با الفاظي ساده، شيوا، روان و نغزبسُرايد. بخش اعظم اشعارابن معلّم درتوصيف عشق عرفاني است. همچنين غزليّات او شامل انديشه ها و مفاهيم صوفيانه است. بخش ديگراشعاراين شاعرعرب را مدايح وي تشكيل مي دهد و عمادُ الدّين كاتب او را مُبدع سبك تازه اي درمديحه سرايي مي داند. تنها اثربجاي مانده ازابن معلم ديوان اشعاراوست. |
5) چهارم رجب سال1229هجري قمري:
آقا احمد طَسوجي ازعلما، فقها و فضلاي قرن 13هجري قمري دركربلا بدنيا آمد. او تحصيلات ابتدايي را درزادگاه خود به پايان رساند و سپس به اصفهان عزيمت كرد. طَسوجي بعد از بازگشت به عتبات ازمحضرآيت الله شيخ اعظم مرتضي انصاري بهره برد و بواسطه فضايل و كمالات بسياري كه داشت مورد توجه و احترام علماي بزرگ قرارگرفت. «حاشيه برتفسيربيضاوي، شرح صحيفه سجاديه، شرح نهج البلاغه و تفسيرقرآن كريم ازديگرآثارارزشمند طَسوجي» محسوب مي شود. |
6) شهادت حكيم "شيخ شهابالدين سهروردي" معروف به "شيخ اشراق" (587ق):
ابوالفتح يحيى بن حَبَش سُهرِوَردي ملقب به شهاب الدين، از بزرگان فلاسفه و حكماي اسلامي است كه در فقه، حديث و ديگر علوم متداول زمان، مهارت داشت. وي حكمت و اصول فقه را از مجدالدين جبلي آموخت و از اساتيد ديگر نيز بهره برد. شيخ شهاب الدين سالك مسلك اشراق بود كه مبتني بر ذوق و كشف و شهود و اشراقات انوار قلبي است. او اين مباني را مطرح و منتشر ساخت و به سير و سلوك پرداخت. در طريقهي اشراق، عقل و استدلال براي رسيدن به حقايق كافي نيست، بلكه سير و سلوك عرفاني نيز براي رسيدن به معرفت ضروري به شمار ميرود. اين عارف مسلمان سرانجام به حَلَب رفت و از لحاظ علمي بر علماي آن سامان برتري جست و مورد لطف حاكم منطقه قرار گرفت. اما ديدگاههاي فلسفي و عرفاني سهروردي باعث خشم مخالفان وي شد. پس از مدتي، بدگويىِ علماي حَلب از شيخ، حاكم را به قتل سهروردي مصمم ساخت و سرانجام وي را در سي و شش يا چهل سالگي به قتل رساندند. البته شكل قتل وي به صُوَر مختلف نقل شده است. حاكم پس از مرگ شيخ پشيمان شد و مسبّبان اين عمل را مجازات نمود. سهروردي با وجود عمر كوتاه خويش كتابهاي متعددي به فارسي و عربي نوشته است كه از آن ميان ميتوان به حكمةُ الاشراق، المبدأ و المعاد به عربي و آواز پر جبرييل و عقل سرخ به زبان فارسي اشاره كرد. |
7) رحلت فقيه، محدث و حكيم جليل آيتاللَّه "ملاعلي علياري" (1327 ق):
عليبن عبداللَّه بن محمد علياري قراجه داغي تبريزي، در سال 1236 ق در روستاي سَردْرود در نزديكي تبريز، به دنيا آمد. وي ابتدا در قريهي عَليار و سپس در نجف اشرف ساكن شد. ملاعلي علياري عالم، فقيه، محدث، حكيم، اديب و شاعري بود كه در نجف اشرف به كسب علوم پرداخته و از شيخ مرتضي انصاري، ميرزاي بزرگ شيرازي و سيدحسين كوه كمرهاي اجازه روايت و اجتهاد كسب كرده بود. از آثار وي: المَقاصد، حاشيهي قوانين، مِشكوةُالوُصولِ الي عِلمِ الاصول ميباشند. آيتاللَّه علياري طبع شعر خوبي داشت و در علم نجوم و رياضي نيز داراي مهارت بود. سرانجام اين عالم رباني در 91 سالگي بدرود حيات گفت و به ديدار معبود شتافت. |
8) رحلت عالمبزرگوار و رجالي كبير شيعه، آيتاللَّه "سيد محسن امين عاملي" (1371 ق):
سيدمحسن جَبَل عاملي، ملقب به "امين"، از علماي شيعه، در 1284 ق در جبل عامل زاده شد و پس از تحصيل مقدمات در زادگاه خود، راهي نجف گرديد. وي در آنجا در حوزهي درس آيات عظام آخوند خراساني، شريعت اصفهاني، شيخ محمدطه نجف و ديگر بزرگان جاي گرفت و دانش فراوان اندوخت. سيدمحسن در 1319 ق به دمشق رفت و حامل لواي شريعت و عهدهدار حل و عقد امور مذهبي و تدريس و تاليف گرديد. كتاب نفيس اعيانُ الشيعه اثر نفيس ايشان و از مهمترين مصادر اسلامي در رجال شيعه ميباشد. او بيش از پنجاه سال در تاليف اين كتاب رنج برد و با اين كار ميخواست جامعترين دايرةُالمعارف را در شرح احوال رجال شيعه به رشتهي تحرير درآوَرد. البَحرُ الزّاخر و ضياءُالعُقول نيز از آثار اين عالم رباني است. سيد محسن امين عاملي، خاتم مجتهدان شام و رهبر و مرجع شيعيان و مورَّخ و شاعر بزرگي بود كه مقام مرجعيّت اعلا را با حُسن تقرير و شيوايى بيان و فصاحت نظم و نثر و كثرت تاليف و شهامت و شجاعت ادبي و سياسي در خود جمع داشت. امين عاملي سعي فراواني در زدودن ريشههاي خرافي كرد و علاوه بر مقام علمي و ديني، پيشاهنگ استقلال طلبان سوريه بود. سرانجام اين عالم رباني و رجالي بزرگوار شيعه، در 87 سالگي دار فاني را وداع گفت و پيكر پاك ايشان پس از تشييع با شكوه در جبل عامل و دمشق، در جوار حرم حضرت زينب (س) به خاك سپرده شد. |
9) 27ژوئن سال 1772 ميلادي :
قرار داد تقسيم لهستان ميان سه قدرت بزرگ اروپاي قرن هجدهم ميلادي به امضاء رسيد . اين سرزمين كه امروز از كشورهاي مستقل اروپاي شرقي است با امضاي قرار داد مزبور از سوي نمايندگان روسيه ، اتريش و نمايندگان شاه پروس تقسيم شد . سردمداران اين امپراتوري ها بنام حفظ مملكت لهستان از فساد و اضمحلال ، هر يك بخش هايي از خاك اين كشور را تصرف كردند و بدين ترتيب نقشه لهستان عملأاز قاره اروپا محو شد . گفتني است اين نخستين قرارداد تقسيم لهستان بود . |
10) 27ژوئن سال 1779ميلادي :
دوچرخه توسط يكي از اهالي مانهايم آلمان ساخته شد . اين دوچرخه از جنس چوب و فاقد ركاب و زنجير بود و تنها با فشار پا و دويدن شخصي كه بر روي آن قرار داشت به حركت درميآمد. بعدها يعني در سال 1839 ميلادي دوچرخه ركاب دار توسط مك ميلان آهنگر هلندي ساخته شد و سرانجام بسال 1888ميلادي دوچرخه اي با چرخ هاي مساوي و داراي تاير ساخته شد . |
11) 27ژوئن سال 1794ميلادي :
روبسپيرانقلابي معروف فرانسه در دوران انقلاب كبير پس از 36سال زندگي در جريان مبارزات انقلابيون بوسيله گيوتين اعدام شد . وي در سپتامبر سال 1758ميلادي در شهر آراس بدنيا آمد و پس از اعدام لوئي شانزدهم پادشاه فرانسه و برقراري نظام جمهوري در اين كشور به مدت چهار ماه حكومت را در دست داشت و سپس به دست انقلابيون اعلام شد . |
12) 27ژوئن سال 1862 ميلادي :
فريدريش روكرت شاعر ، اديب و فيلسوف آلماني در قرن نوزدهم ميلادي پس از 74سال زندگي درگذشت . روكرت به زبانهاي فارسي ، عربي و چيني بخوبي آشنا بود و در دانشگاه بر اين به تدريس زبان عربي پرداخت . از آثار برجسته او كتاب شرقيات را ميتوان نام برد . |
13) 27ژوئن سال 1890ميلادي :
ونسان ون گوگ نقاش هلندي درگذشت . او پس از سالها رنج و مرارت و مبارزه با اصول و قواعد رنگ آميزي كهن سرانجام موفق شد سبكي نوين در نقاشي ايجاد كند . از قرن گوگ تابلوهاي متعددي بجاي مانده كه مهمترين آنها گلهاي آفتابگردان ، مردي با گوشهاي بريده و سيب زميني خورها ميباشند . |
14) پايان جنگ دوم ترياك بين چين و انگلستان (1860م) :
در قرن نوزدهم ميلادي، مخالفت امپراتوري چين با سياست دروازههاي باز براي بنادر، باعث نارضايتي انگلستان گرديد. در اين ميان، با توقيف محموله ترياك انگلستان در چين در سال 1839م، جنگ اول چين و انگليس به وقوع پيوست كه به شكست چين منجر گرديد. پس از پايان جنگ اول ترياك، عليرغم اينكه انگليسيها، امتيازات فراواني از چينيها گرفته بودند، با اين حال از اين مصالحه رضايت نداشتند و به دنبال بهانهاي براي اخذ امتيازات بيشتر بودند. از اين رو به بهانه توقيف يك كشتي انگليسي از طرف چينيها، روابط دو طرف باز هم تيره شد. در اين زمان، نخستوزير انگليس كه مردي بهانهجو و مغرور بود خواستار عذرخواهي رسمي دولت چين گرديد. وي بر اين عقيده بود كه منافع استعمار انگليس در هر نقطه از عالم، بايد به هر قيمتي حفظ شود. او اين امر را نشانهاي از قدرت و اعتبار انگلستان تلقي ميكرد. در اين حال عليرغم رفع توقيف كشتي انگليسي، چون چينيها حاضر به عذرخواهي نشدند، اين بار نيروهاي انگليسي به بهانه اين امر واهي، با كمك فرانسه جنگي را در سال 1856م آغاز كردند كه به جنگ دوم ترياك شهرت يافت. در نهايت پس از چهار سال، هنگامي كه قواي مهاجم در سال 1860م به پكن، پايتخت چين نزديك شدند، چينيها تسليم گرديدند و پس از انعقاد قرارداد صلح و اخذ امتيازات ديگر، تجارت ترياك بار ديگر آغاز گشت. |
15) تولد خانم "هِلِن كِلِر" نابغه نابينا و ناشنواي امريكايي (1880م):
خانم هِلِن آدامْزْ كِلِر، نابغه نابينا و ناشنواي امريكايى در 27 ژوئن 1880م در امريكا به دنيا آمد و در 19 ماهگي بر اثر بيماري، شنوايى و بينايى خود را از دست داد. در 6 سالگي، پدر و مادرش او را به نزد الكساندر گراهام بل، مخترع تلفن، بردند و از او ياري خواستند. گراهام بل، او را به يك معلم معرفي كرد و اين معلم با جديت به آموزش هِلِن به صورتهاي مختلف پرداخت. سرانجام از راه لمس انگشتان توانست با هلن ارتباط برقرار كند و چون هِلِن هوش و استعداد سرشار داشت، به زودي خواندن و نوشتن و حتي سخن گفتن خيلي ناقص را فراگرفت. او چنان در اين زمينهها ترقي كرد كه مايه شگفتي همگان شد و حتي زبان فرانسه و آلماني را نيز فراگرفت. هِلن كِلِر توانست در 20 سالگي مقاله بنگارد و در 24 سالگي، برنده درجات علمي گردد. هِلِن كلر كشف كرد كه بسياري از مردم او را دوست دارند. از اين رو تصميم به نوشتن زندگينامه خود گرفت و علاوه بر آن بيش از چهل كتاب، مقالات متعدد و رسالههاي بيشمار درباره نحوه تفكر و تحصيل نوشت. او از دنياي خاموش خود براي تفكر و تصنيف آثار علمي، استفاده فراوان بُرد و از درآمد كارهاي خويش، آموزشگاههاي متعددي در امريكا و ديگر كشورها براي نابينايان تأسيس كرد. وي معتقد بود "هر چيز شگفتيهاي خود را دارد حتي تاريكي و سكوت. من با لطف خداي خود آموختم در هر حالتي كه هستم از آن خشنود باشم". هِلِن كلر سرانجام در سال 1968م در هشتاد و هشت سالگي درگذشت در حالي كه او را دانشمندترين كور و كر دنيا لقب داده بودند. |
16) آغاز عمليات هواپيما ربايي از فرودگاه تلآويو توسط مبارزان فلسطيني (1976م):
در روز 27 ژوئن 1976م اعضاي جبهه خلق براي آزادي فلسطين، يك هواپيماي متعلق به شركت ايرفرانس را كه از تلآويو عازم پاريس بود در ميانه راه بعد از برخاستن از فرودگاه آتن ربودند و خلبان را وادار كردند راه خود را به سمت افريقا منحرف كند و در فرودگاه اِنتِبه در اوگاندا به زمين بنشيند. ربايندگان هواپيما سپس از 206 مسافر هواپيما، يكصد نفر را آزاد كردند و بقيه را كه بيشتر يهودي و تبعه رژيم صهيونيستي بودند به گروگان گرفتند و رهايى آنان را موكول به آزادي 53 زنداني عرب در كشورهاي مختلف نمودند. روز سوم ژوئيه، در هفتمين روز ربودن هواپيماي ايرفرانس از طرف مبارزان فلسطيني، يك گروه كماندويي رژيم اسرائيل در فرودگاه اِنتبه فرود آمدند و در جريان يك عمليات نيم ساعته پس از انهدام يازده هواپيماي ميگ متعلق به نيروي هوايي اوگاندا و كشتن هفت تن از ربايندگان هواپيما و بيست سرباز اوگاندايي، گروگانها را آزاد كردند و با خود بردند. |
17) روز ملي و استقلال كشور افريقايي "جيبوتي" از استعمار فرانسه (1977م):
كشور جمهوري جيبوتي با 23/200 كيلومتر مربع وسعت، در شمال شرقي قاره افريقا در كنار خليج عدن در جنوب تنگه باب المندب و در همسايگي كشورهاي اتيوپي و سومالي واقع شده است. جمعيت جيبوتي در حدود 650 هزار نفر كه از تيرههاي سوماليايى و عفار و اكثراً مسلمان ميباشند. پيشبيني ميشود كه جمعيت جيبوتي تا سال 2025م به بيش از يك ميليون نفر برسد. زبان رسمي اين كشور فرانسوي و عربي و پايتخت آن شهر جيبوتي و فرانك جيبوتي واحد پول آن است. از شهرهاي مهم آن علي سبيح و تاجوره قابل ذكر است. اين منطقه از قديمالايام مسكوني بود و از قرن نهم ميلادي، مسلمانان، اسلام را در آن، گسترش دادند و اقتصاد اين كشور را تا قرن 16 در اختيار داشتند. بعد از آن پرتغاليها جايگزين شدند. در نيمه دوم قرن نوزدهم، فرانسويها ضمن خريد بخشي از اين منطقه، تسلط خود بر آن را آغاز كردند كه مدت يك قرن به طول انجاميد. بعد از جنگ جهاني دوم، قيام استقلالطلبانه مردم، فرانسه را وادار به پذيرش همهپرسي در اين منطقه نمود. اين همهپرسي در 27 ژوئن 1977م برگزار گرديد و 85% مردم جيبوتي به استقلال رأي دادند. نظام سياسي جيبوتي، جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانونگزاري است. روز استقلال اين كشور از فرانسه، به عنوان روز ملي اين كشور نيز به شمار ميرود. |
18) صدور رأي ديوان بينالمللي دادگستري عليه دخالتهاي امريكا در نيكاراگوئه (1986م):
دخالت دولت امريكا در منطقه امريكاي مركزي از سالهاي بعد از استقلال اين كشور آغاز شد. اين مسئله در مورد نيكاراگوئه به دهههاي نخستين قرن بيستم بازميگردد كه انقلابيون اين كشور به رهبري سزار ساندينو دست به اسلحه برده و خواهان استقلالِ نيكاراگوئه بودند. با پيروزي انقلاب و روي كار آمدن ساندينيستها در اين كشور در سال 1979م، اقدامات دولت امريكا عليه حكومت انقلابي آغاز شد و در زمان رياست جمهوري ريگان به اوج رسيد. وي با قطع كمكهاي اقتصادي به دولت و انجام حمايتهاي مالي و تسليحاتي از مخالفين دولت، در واقع جنگ با انقلابيون نيكاراگوئه را آغاز نمود. ادامه اين روند كه به دخالتهاي آشكار و پنهان در امورِ داخلي نيكاراگوئه منجر گرديد، نه تنها از سوي ملتهاي مستضعف و دولتهاي انقلابي بلكه از سوي مجامع بينالمللي نيز مورد اعتراض قرار گرفت. در همين زمينه در 27 ژوئن 1986م ديوان بينالمللي دادگستري با صدور رأي نسبت به اقدامات دولت ريگان اعتراض نمود. رأي ديوان تصريح ميكرد كه دولت امريكا اصول حقوق بينالملل را نقض كرده است. در ادامه اين رأي با اشاره به دخالتهاي امريكا و كمكهاي مالي و تسليحاتي به شورشيان نيكاراگوئه، تأكيد شده بود كه اين اعمال در واقع استقلال و تماميت ارضي نيكاراگوئه را نقض نموده است. ديوان بينالمللي دادگستري در اين راستا خواهان جبران خسارات وارده بر اين كشور شد. با اين همه و عليرغم ديگر اعتراضات در سطح جهان، مخالفتهاي امريكا با دولت انقلابي ساندينيستها ادامه يافت و سرانجام بعد از يك دهه حكومت، مخالفين دولت انقلابي كه از حمايت و كمك امريكا بهره ميبردند، توانستند حكومت اين كشور را به دست گيرند. |
19) كودتاي "شيخ حمد بن خليفه آل ثاني" وليعهد قطر بر ضد پدر (1995م):
هنگامي كه شيخ خليفه بن حَمَد آل ثاني امير سابق قطر در سوئيس به سر ميبُرد، پسرش شيخ حَمَد بن خليفه بن حَمد آل ثاني وليعهد اين كشور، با استفاده از اين فرصت و با بهرهگيري از زمينه سازيهاي قبلي در 27 ژوئن 1995م پس از خلع پدرش، قدرت را به دست گرفت و مجلس خانوادگي قطر نيز اين انتقال قدرت را تأييد كرد. شيخ خليفه كه از 1972م امير قَطَر بود، تلاشهايي را براي باز پسگيري قدرت انجام داد كه موفقيتآميز نبود. كشور قطر، شبه جزيرهاي كوچك در جنوب خليج فارس و در همسايگي عربستان است كه داراي منابع غني گاز و نفت ميباشد. نوع حكومت اين كشور سلطنتي است و امير، قدرت مطلقه را در دست دارد. |
20) امضاي قرار داد صلح بين دولت تاجيكستان و مخالفان دولت در مسكو (1997م): حدود يك سال پس از استقلال تاجيكستان در سال 1991م، جنگ داخلي در مورد نحوه اداره كشور ميان اسلام گرايان و دولت مردانِ طرفدار روسيه در گرفت كه خسارات و تلفات فراواني بر جاي گذاشت. در اين مدت، كشورهاي منطقه و سازمان ملل متحد تلاش كردند آرامش را به اين كشور آسياي مركزي بازگردانند. حاصل اين تلاشها، توافقنامهاي بود كه با وساطت ايران و روسيه در ماه مه 1997م در تهران امضا و در 27 ژوئن آن سال، در مسكو نهايي شد. بر اساس اين توافقنامه كه بين امامعلي رحمانف رئيس جمهور و سيد عبداللَّه نوري رهبر مخالفان اسلام گراي تاجيكستان به امضا رسيد، سي در صد از سمتهاي دولتي به مخالفان واگذار شد و نيروهاي آنان نيز در ارتش تاجيكستان ادغام شدند. اين توافقنامه به جنگ داخلي پنج ساله در اين كشور خاتمه داد. |