ترجمه و شرح (و اجعل مستقره لنا مستقرا و مقاما)
ترجمه و شرح دعاي ندبه (46)
شرح- چون معاشرت و مجالست در اخلاق و رفتار آدمي تأثير دارد، و لذا فرمود: «المرء علي دين خليله و قرينه» انسان بر طريقه و روش رفيق و همدم خو است و خصوصيات الخلاقي هر کسي از اخلاق و رفتار دوست و هم نشين او دانسته مي شود (1)، و خدا مي فرمايد: «يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقين» - توبه: 111- اي کساني که ايمان آ ورده ايد از خدا بترسيد و با راستگويان باشيد.
در کتاب کافي در باب 8 فضل علم، فضل بن أبي قره از حضرت صادق عليه السلام چنين روايت مي کند، گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: حواريون به حضرت عيسي گفتند با چه کسي همنشين شويم؟ پاسخ داد کسي که ديدن او شما را به ياد خدا آورد، و سخنش باعث زيادتي علم شما گردد، و اعمال و کردارش شما را به آخرت تشويق کند.
چون ديدن أعمال نيک و شنيدن سخنان نيکو تأثير در نفوس دارد و شخص را از هواهاي نفساني باز مي دارد، پس کسي که صالح نباشد نبايد با ا مجالست کرد، که معاشرت با او توليد اخلاق فاسده در نفس مي کند.
سپس از منصور بن حازم از حضرت صادق عليه السلام روايت مي کند رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «مجالسة أهل الدين شرف الدنيا و الآخرة».
پس کسي که شب و روز خود را ملازم حجت وقت و خليفه و ولي زمان بداند ومحبت او را در دل بدارد و بدو عشق و علاقه پيدا کند، از اخلاق و اعمال و گفتار او بهره مند مي شود خود را از رتبه پست حيوانيت به اوج مقام روحانيت و انساني مي رساند.
(و اتمم نعمتک بتقديمک اياه أمانا حتي توردنا جناتکم و مرافقة الشهداء من خلصائک).
(و بواسطه پيشوائي او بر ما نعمت خود را بر ما تمام گردان تا (به وسيله ي هدايت آن بزرگوار) ما را به بهشت هاي خود در آوردي و با شهيدان مخلص خود رفيق گرداني).
شرح- چون اطاعت خدا و رسول به موجب آيه ي شريفه ي قرآن «و من يطع الله و الرسول فاولئک من الذين أنعم الله عليهم من النبين والصديقين والشهداء والصالحين و حسن اولئک رفيقا»- نساء: 69- (هر کس که خدا و رسول را اطاعت کند پس اينان با کساني همدمند و همرازندکه خدا به ايشان نعمت بخشيده از پيغمبران و صديقان و شهيدان و شايستگان و آنان نيکو رفيقانند» البته با اين گروه و جماعت رفاقت دارند و چقدر نيکوست رفاقت با ا ين جماعت.
در کتاب کافي از امام محمد باقر عليه السلام روايت شده که فرمود: «ما را به پارسائي و پرهيزکاري ياري کنيد زيرا هر کس از شما بااين صفت به ديدار خدا رود (از دار دنيا برود) براي او پيش خدا گشايش و آسودگي است که خداي عزوجل مي فرمايد: «من يطع الله والرسول- الآية».
(اللهم صل علي حجتک و ولي أمرک)
(بار خدايا درود و رحمت فرست بر حجت (زمان) و ولي امر خود).
شرح- به موجب روايات وارده از عامه و خاصه، در اين دوره حجت خدا منحصر است به وجود مبارک حضرت ولي عصر حجة بن الحسن العسکري عليهماالسلام. از جلمه در کتاب ينابيع المودة صفحه ي 484 از کتاب فرائد السمطين از حسن بن خالد روايت کرده که حضرت رضا عليه السلام فرمود: «کسي که ورع نداشته باشد دين ندارد، و گرامي ترين شما نزد خدا کسي است که تقوايش بيشتر باشد، سپس فرمود چهارمين نسل من فرزند مادري است سرور کنيزان، که خداوند بوسيله او زمين را از هر جور و ظلمي پاک مي کند، و او کسي است که بعضي در تولد و وجود او شک کنند، و او صاحب غيبت است، و چون ظهور کند زمين به نور پروردگارش روشن گردد، و ميزان عدالت ميان مردم نهاده شود. پس کسي به کسي ستم نمي کند، و او کسي است که زمين براي او جمع شود. و براي او سايه نباشد، و او کسي است که منادي از آسمان ندا مي کند که همه اهل زمين مي شنوند: آگاه شويد که حجت خدا ظاهر شد، (2) و ظهورش در مسجدالحرام در جوار خانه خدا صورت مي گير و بايد او را فرمان برد که حق با اوست و پيروي او».
و طبق آيه ي شريفه ي قرآن که مي فرمايد: «يا أيها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الأمر منکم»- نساء: 59- اي کساني که ايمان آورده ايد اطاعت کنيد خدا را و اطاعت کنيد پيغمبر و صاحبان امر از خودتان را (که در صفات و اخلاق و اعمال همرديف پيغمبرند) و يگانه ولي در اين زمان آن وجود مبارک است.
در تفسير صافي نقل از کمال الدين صدوق (3) از جابر بن عبدالله انصاري روايت کرده گويد: وقتي که اين آيه نازل شد به رسول خدا گفتم يا رسول الله: ما خدا و پيغمبر را شناختيم اما اولوالامر چه کساني هستند که خدا اطاعت آنان را مقرون باطاعت تو نموده؟ فرمود: اي جابر آنان جانشينان من هستند و پيشوايان مسلمانان پس از من؛ اول آنان علي بن ابي طالب سپس حسن، حسين، و علي بن الحسين، و محمد بن علي که در تورات به باقر معروف است، و جابر تو او را مي بيني و چون به ديدار او رسيدي سلام مرا به او برسان، پس از آن صادق جعفر بن محمد، و موسي بن جعفر، و علي بن موسي و محمد بن علي، و علي بن محمد، و حسن بن علي، و سپس همنام من محمد و همکنيه ي من (ابوالقاسم) حجت خدا در زمين و بقية الله ميان بندگان خدا فرزند حسن بن علي [عليهم السلام] است، اوست کسي که خداوند به دست او شرق و غرب زمين را فتح مي کند، و اوست که از نظر شيعيان و دوستانش غايب مي شود، و کسي به اعتقاد به امامت و پيشوائي او ثابت قدم نمي ماند مگر کسي که خدا دل او را به نور ايمان امتحان و آزمايش نموده باشد. جابر گويد گفتم يا رسول الله: آيا در زمان غيبت او، شيعيان از او بهره مند مي شوند؟ فرمود قسم به آنکه مرا به پيغمبري برانگيخت که آنان از نور او بهره مند مي شوند و از مقام ولايت او در دوره ي غيبتش همچون بهره مند شدن مردم از روشنائي خورشيد وقتي که خورشيد در پس پرده ابر پنهان مي شود استفاده مي کنند، اي جابر اين امر از اسرار الهي است که در خزانه علم خدا است پس تو هم آن را کتمان کن و مستور بدار مگر براي کسي که اهليت و قابليت آن را داشته باشد.
(و صل علي جده محمد رسولک السيد الاکبر).
(و درود درست بر محمد که جد او و فرستاده تو است و سرور و بزرگترين پيغمبران است).
در تفسير صافي ذيل آيه ي شريفه ي «ان الله و ملائکته يصلون علي النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»- احزاب: 56- (خدا و فرشتگان او محقا بر پيامبر اسلام درود مي فرستند اي کساني که ايمان آورده ايد شما هم بر او صلوات بفرستيد و آنطور که بايد سلام دهيد). از حضرت صادق عليه السلام درباره ي اين آيه سئوال کردند فرمود: صلاة از طرف خداوند عزوجل رحمت او است و از طرف ملائکه تزکيه آنان است و از طرف مردم دعايشان براي اوست. (4)
و افضل اعمال بعد از اعمال واجبه صلوات بر پيغمبر و آل اوست. در بحار مجلد 19 صفحه 76 (5) از حضرت رضا عليه السلام روايت شده که فرمود: «کس که نتواند کاري کند که گناهش پوشيده و آمرزيده شود (و باعث شود که گناهش رفع شود) پس زياد صلوات بر پيغمبر و آل پيغمبر بفرستد که اين صلوات گناهان را از بين مي برد (و باعث توفيق آمرزش گناه مي شود).
ايضا در بحار (6) روايت شده که فرمود: «أثقل ما يوضع في الميزان الصلاة علي محمد صلي الله عليه و آله و علي أهل بيته» سنگين ترين چيزي که در ميزان عمل نهاده مي شود (و ميزان عمل را سنگين مي کند) صلوات بر محمد صلي الله عليه و آله و اهل بيت اوست.
در کتاب وسائل الشيعه از حضرت صادق عليه السلام چنين روايت شده: «وقتي کسي از شما دعا کند (و حاجتي طلبد) ابتدا صلوات بر پيغمبر و آل او فرستد سپس حاجت خود را طلبد و آنگاه دعاي خود را به صلوات بر محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله ختم نمايد زيرا که خداوند عزوجل کرم و بخششش بيش از اين است که دعاي أول و آخر را (که صلوات است) قبول نمايد و دعاي وسط را رد کند. (7)
(و صل علي أبيه السيد القسور)
(و رحمت فرست بر علي عليه السلام پدر بزرگ او که سيد سلحشور و شجاع است).
در صلوات بر پيغمبر اسلام بايد آل او را هم ذکر نمايد و بگويد: «اللهم صل علي محمد و آل محمد» رسول خدا فرمود: «کسي که بر من صلوات بفرستد و بر آل محم صلوات نفرستد بوي بهشت را نمي يابد در صورتي که بوي بهشت تا مسافت پانصد سال راه به مشام مي رسد.» (8)
کنايه است از اينه هر کس در صلوات بر پيغمبر، آل او را ذکر نکند معلوم مي شود اقرار به ولايت اوصياء او ندارد و کسي که معتقد به ولايت نباشد و از دنيا برود معذب است و کسي که محکوم به نار جهنم باشد بوي بهشت را استشمام نخواهد کرد».
(و حامل اللواء في المحشر)
(و دارنده ي پرچم است در محشر قيامت).
يعني پرچم نجات مسلمانان بدست اوست هم چنانکه در دنيا پيشواي نجات و سعادت آنان بود.
شرح- در کتاب کفاية الخصام باب 452 حدد ده حديث از طرق عامه و نوزده حديث از خاصه نقل مي کند به اينکه اميرالمؤمنين عليه السلام حامل لوا و پرچم مخصوص مي باشد و ما در اين جا يک حديث آن را از طرق عامه نقل مي کنيم: موفق به احمد خوارزمي به سند خود از علي بن ابي طالب عليه السلام روايت کرده که رسول خدا فرمود: «يا علي پنج چيز از خدا مسألت نمودم که بمن عطا فرمود ال آنکه وقتي که سر از خاک بر مي دارم تو با من باشي به من عطا فرمود. دوم آنکه چون مرا نزد ميزان آورند تو با من باشي به من عطا نمود. سوم آنکه تو را پرچمدار و حامل لواي من گرداند که آن لواي بزرگ خداوند است وهمه رستگاران و پيروزمندان در زير آن پرچم به جانب بهشت مي روند به من عطا فرمود. چهارم- از پروردگار خود خواستم که تو امت مرا از حوض کوثر سيراب گرداني باز به من عطا نمود، پنجم- آنکه از خدا خواستم که تو را قائد امت من به سوي بهشت گرداند به من عطا کرد، و خدا را به اين عطاهائي که بر من منت نهاده حمد مي کنم».
(و ساقي أوليائه من نهر الکوثر)
(و سيراب کننده اولياي خدا از نهر کوثر).
در مجلد 9 بحارالانوار بابي است که اميرالمؤمنين عليه السلام ساقي حوض کوثر و حامل لوا است. (9)
(و الامير علي سائر البر الذي من آمن به فقد ظفر و من لم يومن به فقد خطر و کفر).
(و امير بر ساير بشر است که هر کس بدو ايمان آورد محققا پيروز است و کسي که بدو ايمان نياورد محقا به خطر افتد و کفر ورزد).
شرح- سابق بر اين در توضيح جمله «من کنت أنا نبيه فعلي أميره» گفتيم که لقب اميرالمومنين اختصاص به آن حضرت دارد و بعضي از روايات آن را هم نقل کرديم. در مجلد 9 بحار باب «حبه و بغضه و ان حبه ايمان و بغضه کفر و نفاق» (10) روايت بسياري از عامه و خاصه نقل کرده و ما در اينجا به ذکر يک روايت آن که در صفحه ي 405 است و از سمان فارسي نقل شده اکتفا مي کنيم. (11)
سلمان فارسي گويد رسول خدا در روز عرفه خطبه ي خواند تا آنکه فرمود: «يا علي به نزد من آي، علي نزد پيغمبر رفت و آن حضرت صلي الله عليه و آله دست او را گرفت و فرمود: مختص به کمال سعادت و حق سعادت و سعيد کسي است که تو را دوست داشته و اطاعت نمايد بعد از من،و بدبخت به کمال شقاوت و بدبختي و حق شقاوت کسي است که فرمان تو را نبرد و با تو دشمني نمايد»
و احمد حنبل و ابن شيرويه در کتاب فردوس از ابي وائل از عطيه از عايشه از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت کرده که فرمود: «علي خير البشر، من ابي فقد کفر، و من رضي فقد شکر» (12) علي بهترين بشر است کسي که قبول نکند کفران کرده، و کسي که قبول نمايد شکر و قدرداني نموده.
(صلي الله عليه ولي اخيه و علي نجلهما الميامين الغرر ما طلعت شمس و ما أضاء قمر).
(رحمت خدا بر او و برادرش (علي) و بر نسل آن دو که فرخندگان خجسته و رحمت بر ايشان باد مادامي که خورشيد درخشان و ماه تابان برقرار است).
شرح- آري شايسته است که رحمت خدا بر مردان خدا ادامه داشته باشد آنان که داراي اخلاق پسنديده و صفات حميده و اعمال و افعال صالح و شايسته مي باشند، و الگوي سعادت و نيک بختي بشر هستند و پيوسته در راه سعادت جامعه و افراد بشر کوشا مي باشند و تاج سرافراز بشر و علت غائي خلقت بشر بلکه سراسر عالم خلقتند. و درباره ي اخوت برادري علي عليه السلام با پيغمبر سابقا بيان شد. (13)
پي نوشت :
1. 74 بحار ص 201 نقل از کتاب کافي از حضرت صادق (ع) از رسول خدا (ص) از رسول خدا (ص) و در ص 188 همان مجلد از کنز کراجکي نقل کرده حضرت سليمان فرمود: «... فانما يعرف الرجل بأشکاله و أقرانه». و همچنين است جمله معروف «يعرف المرء بصديقه».
2.اين جملات کنايه است که روي زمين در قبضه قدرت و قلمرو حکومت اوست و اختصاص به حومه و منطقه ي بخصوصي ندارد و صداي منادي از افق برتري است (غير از وسائل متعارف اهل آن زمان) که همه اهل زمين مي شوند.
3. کمال الدين صدوق ص 253 شماره 3 چاپ مکتبة الصدوق. و باين مضمون مجلد 74 بحار ص 188 نقل از عدة الداعي.
4. بحارالانوار ج 94 باب (فضليت صلوات بر پيغمبر و آل او (ص)) اين روايت در ص 55 شماره 27 از معاني الاخبار نقل شده. و کلمه صلاة در اصل لغت به معني انعطاف است و روايت موارد سه گانه آن را توضي مي دهد و بيان مي کند.
5. مجلد 94 ص 47 نقل از عيون الاخبار و امالي صدوق.
6. مجلد 94 ص 49 نقل از قرب الاسناد.
7. نهج البلاغه باب حکم و مواعظ شماره ي 361 مي فرمايد: «وقتي که تو را به خداوند سبحان حاجتي است، ابتدا صلوات به رسول خدار ا از او بخواه. آنگاه حاجت خود را بخواه زيرا خداوند کرمش بيش از اين است که دو حاجت از او خواسته شود يکي از آن دو را روا سازد و ديگري را رد کند».
8. ج 94 بحار ص 56 نقل از امالي از حضرت امام محمد باقر (ع) از پدران بزرگوارش از رسول خدا.
9. مجلد 39 ص 211 باب «انه ساقي الحوض و حامل اللواء».
10. مجلد 39 ص 211.
11. مجلد 39 ص 266 نقل از امالي مفيد.
12. مجلد 38 بحار ص 7 از مناقب: ابن مجاهد، و طبري در ولايت و ديلمي در فردوسي و احمد در فضائل از اعمش از ابي وائل از عايشه.
13. شرح اين جمله از دعا در «و انت اخي و وصيي و وارثي» توضيح داده شده.
/خ