زندان زدایی؛ چرایی وخاستگاه تئوریک (2)
نويسنده: علیرضا قاسمی ساغند
ج- زندان نزد خلفا و حكام پس از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
در دورة خلفاي راشدين مخارج زندان از بيت المال تأمين مي شد و البته حاكم مي توانست زنداني را در داخل زندان به كار وادارد تا او از اين طريق بتواند معاش خود را تأمين ومازاد آن را به عائله اش بدهد تا از نفقه محروم نگردند. حتي در خصوص كسي كه به عنوان بدهي زنداني گرديده، اعتقاد بود كه بتواند درخارج از زندان اشتغال يابد تا ازمازاد درآمد حق طلبكار را بپردازد. طبقه بندي زندانيان به بدهكاران ، سارقين و ساير مجرمين از جمله ويژگي هاي آن زندانها بود.
پس از حضرت علي (علیه السّلام) و به قدرت رسيدن امويان به ناگه نه تنها سنت نبوي مبني بر محدوديت زندان به كلي كنار گذاشته شد ، بلكه زندانها به دليل تراكم جمعيت كيفري و خلق و خوي امراي بني اميه دچار وضعيتي سخت و جانكاه گرديد. برخي معتقدند كه اصولا" كاركرد تعذيبی زندان در کشورهای اسلامی از عهد معاويه آغاز شد. در آن دوران زندانهاي متعددي در حجاز ، عراق و شام احداث شد. وجه بارز آنها عدم احترام به وجود انسانها بود.
قساوت اين امرا حد و نهايت نداشت. حجاج بن يوسف ثقفي دستور داده بود زندان بي سقفي جهت تعذيب هر چه بيشتر محكومان زير آفتاب گرم يا باران و سرما تعبيه شود. در كنار اين زندان كه "ديماس" ناميده مي شد، سياهچال هايي به نامهاي "مطبق " و "عارم"ساخته شد. حجاج زندانيان را وادار مي كرد پيشاب حيوانات با آبي آميخته به نمك و خاكستر بنوشند. هنگام مرگ حجاج 50 هزار مرد و30 هزار زن كه 6 هزار تن از اين زنان بي پوشاك بودند، در زندان هاي او به سر مي بردند.
بدترين زندان بني اميه زندان "واسط" در عراق بود كه 180هزار زن ومرد در محوطه اي وسيع بدون سقف و پوشش در آنجا نگهداري مي شدند. عبدالله بن زبير دستور داده بود كه برادرش عمروبن زبير را در زندان مورد ضرب و شتم قرار دهند، چنان كه از شانه ها و پشت او چرك بيرون آمد. سپس سوسك هاي سرگين خوار بزرگ به سوي او رها شدند و گوشت بدن او را در حالي كه به زنجير بسته شده بود؛ سوراخ كردند. منصور خليفه عباسي هم در كاخ خود ؛ دستور ساخت زنداني براي مخالفين سياسي خود را داد.
زندانيان براي گرفتن صدقه ، زنجير به پا همراه زندانبانان از كوچه ها عبور داده شده تا هزينه هاي خود را فراهم آورند. جالب است كه در آن دوران در خصوص محكومين مالي كه از دادن خراج امتناع كرده بودند هم شكنجه هاي غيرقابل باوري در نظر گرفته مي شد. البته وضعيت اسفناك زندانيان گاه برخي امرا را وا مي داشت اقدامي جهت كاهش آلام زندانيان صورت دهند.
از جمله عمربن عبدالعزيز دستور داد كه هنگام اقامة نماز ، جز در مورد آدمكشان ،غل و زنجير از دست و پاي محكومان بگشايند و به پيروي از امام علي (علیه السّلام) مقررداشت كه زندانيان داوطلب بتوانند در نماز جمعه شركت كنند. قاضي ابويوسف در دورة هارون الرشيد بودجه اي براي بهبود معيشت زندانيان از خليفه گرفت و در دورة معتضد هم، قاضي اجراي احكام براي نظارت بر زندانيان و مجازات آنها معمول گشت. اما از جمله تلخ ترين پرده هاي تراژدي زندانهاي اموي و عباسي كه نقطه تاريكي از تاريخ اسلام به شمار مي آيند و به كلّي مخالف روح اسلام بوده است، حبس ائمة شيعه توسط خلفا بوده است.
امام سجّاد عليه السلام در حاليكه به شدت بيمار بود پس از آن كه به افشاي يزيد و ابن زياد پرداخت و حقايق كربلا رادر كنار عمة بزرگوارش زينب كبري (سلام الله علیها) بيان كرد ابتدا در مسجد اعظم كوفه حبس گرديد. در آن مسجد بردست و پا و گردن امام زنجير زدند و البته او را به همان حال در كوچه هاي كوفه مي گرداندند. سپس سيد الساجدين (علیه السّلام) در شام و در محبس يزيد بن معاويه گرفتار آمد.
علاوه براين، بعدها عبدالملك خليفة اموي نيز امام زين العابدين (علیه السّلام) را با غل و زنجير از مدينه به شام جلب كرد و او را مدتي در حبس نگه داشت .امام محمد باقر (علیه السّلام) را هشام خليفة اموي در دمشق به زندان مي افكند. در زندان دمشق محبوسين مريد و معتقد امام پنجم مي شوند و هشام مجبور مي شود كه آن بزرگوار را به گونه اي ديگر تحت نظر بگيرد. امام موسي بن جعفر، باب الحوائج(علیه السّلام)، از 4 تا 14 سال در سياه چالها در اسارت هارون الرشيد و ساير امراي عباسي بود. ايشان را هارون تحت سعايت و بد گوئي هاي حاكم مدينه و اطرافيانش به بصره آورد و مدتها در اسارت قرار داد.
آن گاه به والي بصره دستور داد كه او را در زندان به شهادت برساند. اما وي از اين امر سر باز زد. لذا ایشان به بغداد زندان فضل منتقل گردید و درآنجا نيز قصد قتل امام شد.هارون وقتي با مقاومت مامورین روبرو شد بازهم ايشان را منتقل كرد. اواخر عمر 55 سالة آن امام شريف در رفت و آمد ميان زندانهاي عباسي گذشت. امام هادي عليه السلام 20سال در مكان نظامي در سامراء به فرمان متوكل و سپس معتمد اسير بود و در همان جا به شهادت رسيد. امام حسن عسگري نيز به مسماي لقب شريفش بخشی از عمر كوتاه 28 سالة خود را تحت نظارت سفاكان عباسي در پادگان هاي نظامي آن روزگار در سامرا گذراند.
علاوه برآن پدر بزرگوار امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) 3 سال از 6 سال امامت خود را در زندان عباسيان گذراند. صالح بن وصيف رئيس زندان، دو غلام ستمكار و بي رحم را براي آزار امام گماشته بود، اما اين دو انسان ددمنش تحت تأثير رفتار امام يازدهم به وي گرائيدند. زندان در آن دوران از پركاربردترين مجازاتها بود و چون خاصيّت تعذيب، مراقبت و اختفاء را داشت، بسيار پر طرفدار بود .اين در حاليست كه حبس در قرآن و سيره نبوي و علوي فاقد عنصر گستردگي و فراگيري بود. لذا محققان تاريخ اسلام در مطالعه خود نبايد اين روزگاران را به عنوان نمادي ازدين واپسين پروردگار ملاك عمل قرار دهند.
در بيان پيامدهاي منفي زندان و زندان گرايي
كساني كه به دليل عجز از پرداخت مجازات نقدي به زندان مي آيند كار را سخت كرده و بالاخره ناگوارتر ازهمه زندانيان محكومي هستند كه سالها در انتظار اجراي حكم قصاص يا اعدام به سرنوشت نامعلوم خويش مي انديشند.مجموعة اين عوامل كشورمان را در مقام دهم تعداد جمعيت كيفري در جهان قرار داده است. آخرين آمارها از اقامت 142851 نفر شهروند ايراني در زندان ها خبرمي دهد.
از لحاظ تعداد زنداني به نسبت جمعيت هم ايران در ميان 214 كشور و سرزمين خودمختار جهان در مقام پنجاه و چهارم قرار دارد. اگر اين آمار به كشورهاي مستقل محدود شود ايران جايگاه سي و ششم دنيا به نسبت جمعيت را در اختيار خواهد داشت. ايران در ميان كشورهاي مسلمان با اختلاف فراوان نسبت به اندونزي بيشترين تعداد زنداني را داراست .ايران در آسيا پس از چين ، هند و تايلند مقام چهارم تعداد زندانيان را داراست. اين در حاليست كه آموزه هاي اصيل اسلامي كه ملاك عمل حاكميت ديني مي باشد زندان را به اين شيوع، توصيه نكرده اند. در اين بخش ادله و استدلال هاي ديگري در خصوص رد زندان و زندان گرايي عرضه مي شود
1- زندان و عدم تطابق آن با كرامت انساني
در پاسخ بايد گفت آنچه تخريب كنندة احترام و كرامت است تداوم اين روش و دروني شدن اين نكته در فرد است كه ديگري بايد براي بيداري ، خواب ، رفتن ، آمدن ، خوردن، آشاميدن ، تماشاي تلويزيون ، شعائر اجتماعي ؛ سخن گفتن و غيره تصميم بگيرد.
در چنين وضعي افراد با بحران احترام مواجه شده و با لطبع فردي كه ارزشي براي خود قايل نيست جامعه را ارزش نمي نهد .
2- بي تأثيري زندان در كاهش تكرار جرم
اين در حاليست كه اصولا" مجازات حبس بر اين مبنا وضع شده كه نقش بازدارندگي را ايفاء كند ،ولي واقعيت غير از اين را اثبات كرده است. زندان بر روحية مجرمان تأثيري ندارد ، به نحوي كه زندانيان به محض خارج شدن از زندان مجددا" مرتكب جرم مي شوند. زندان روحية ارتكاب جرم را نه تنها كاهش نمي دهد بلكه آن را گسترش داده و جرأت ارتكاب جرم را در آنان تشديد مي كند.
حتي آنها كه زندان را نفي نمي كنند اذعان دارند كه عملكرد زندان به عنوان محل اجراي مجازات سالب آزادي نشان مي دهد كه از نظر مجازات و سركوبي، كارآيي آن در خصوص پيشگيري عمومي از بزهكاري و اصلاح محكومين( پيشگيري خاص) ثابت نشده است. به تعبيري ژور ناليستي بايد گفت انسان هاي سدة هجدهم معتقد بودند كه زندان موجب عبرت زنداني و نيز مجرمان بالقوه است كه هنوز به ارتكاب جرم دست نيازيده اند. در سدة نوزدهم ، بر ندامت و پشيماني محكوم تأكيد مي شد و در سدة بيستم با شروع انتقاد از زندان هاي كوتاه مدت و اثبات زيان آور بودن آن ، به نظرية اصلاح و درمان روي آورده شد. ولي، همة اين آرزوها برباد رفت و زندان در رسيدن به هدف هايي كه براي آن منظور شده بود، با شكست روبه رو شد.
در كنار اشاراتي كلي به شكست زندانها كه حاصل تحقيقات متعدد و مبتني بر داده هاي كمي و كيفي راجع به زندانها ست برخي آمارها هم مؤيّد همين نكته است. آمارهاي رسمي اعلام شده در كشورمان نشان مي دهد كه با اتخّاذ روشهاي گوناگون اصلاح زندانيان هنوز 37درصد از زندانيان به حبس باز مي گردند كه با توجه به نبود سيستم هاي آماري صحيح و احتمال عدم ثبت بسياري از آمارها و زندانيانی كه به واسطة آموختن نكات حرفه اي به دام نيفتاده و نيز زندانياني كه در نوبت دوم محكوميت به مجازات ديگري غير از زندان مي رسند اين آمار را بايد بيش از اين نيز بدانيم. در ساير كشورهاي جهان از جمله ممالك پيشرفته هم همين وضعيت حاكم است. تحقيقي كه بين سالهاي 90-1987 در اسپانيا صورت گرفته ، نشان مي دهد كه 45% زندانيان فقط ظرف3 سال به زندان بازگشته اند. در آمريكا اين آمار به 60% رسيده است. آمارهاي كلّي در جهان نشان مي دهد كه تكرار جرم در مجازات زندان 50% است كه نزديك به دو برابر تكرار در ساير مجازاتهاست.
مجموعة اين آمارها و نظرات جمعي از برجسته ترين حقوقدانان ايراني ، اروپائي و عرب بيانگر شكست قطعي زندان در پيشگيري و اصلاح مجرم است. در حالي كه پيشترگفته شد زندان در عصر جديد ، منادي اصلاح است و زندان ها را در ايران ندامتگاه و بندهاي آن را اندرزگاه مي نامند. اين شكست قطعي بايد به بيداري سريعتر دست اندركاران بويژه قانونگذاران منجر شود.
3- زندان انعكاسي از سياست خودي و غير خودي مدرنيزم غرب
چون هدف توليد بود، و در توليد و صنعت رقابت حرف نخست را مي زد جامعه نمي خواست هزينة تربيت و باز پروري افراد را در درون خود بدهد و آن ها رابه زندان منتقل مي كرد تا به زعم خود به سرعت با بكارگيري روشهاي علمي اصلاح كند و به چرخة توليد بازگرداند. خودي ها مولّدين، ثروتمندان، كارگران و كارمندان بودند و غير خودي ها مجرمين، ولگردان و فقرا كه نبايد در جامعه مانده و به سان چرخ پنجم، حركت اجتماع به سوي ترقّي را كند کنند.
با اين پيشينة ذهنی، غرب درب زندانهارا به سوي همة مجرمين گشود و اين تصور كه زندان بهترين كيفر است را به ذهن و حافظة عدالت سپرد. اين در شرايطي است كه در نگاه اسلامي افراد بايد اصلاح و بالندگي را در درون جامعه ودر كنار برادران و خواهران ديني و بيش از همه در ارتباط با خداوند و آموزه هاي مذهبي پيگيري كنند.
4- هزينه هاي مادي فراوان زندان
در اين شرايط زندان بار اقتصادي بسيار زيادي بر يك كشور تحميل مي كند. مسألة پيچيده تر به يك پارادوكس عميق راجع به زندان مربوط مي شود. به عبارتي لزوم حفظ حقوق زندانيان و آموزه هاي حقوق بشري بر هزينه هاي نگهداري زندانيان افزوده است. به علاوه لزوم پيشگيري از فشارهاي خشونت آميز زندانيان از جمله گروگانگيري و اعتصابات هم ارتقاي استانداردهاي زندگي در محبس را بايسته كرده است. "اين موضوع منجر به اين نتيجة شگفت انگيز شده كه محكومان از نظر رفاه، داراي سطحي از زندگي شده اند كه غالبا" از سطح زندگي قربانيان بحران اقتصادي بالاتر است".
موضوع از اين هم فراتر است و حتي زندانيان وضعي مّرفه تر از خانوادة بي گناه خود و حتي بزه ديده كه به واسطة اقدام مجرمانة او و يا بدهي پرداخت نشده اش به خاك سياه نشسته، دارند. سازوكارهاي امنيتي براي جلوگيري از فرار تبهكاران از زندان يا هنگام انتقال به دادگاه يا زندانهاي ديگر، ممانعت از ورود مواد مخدر، اشياء ممنوعه و نيز هزينه هاي سرسام آور براي پيشگيري از شيوع بيمارهاي واگيردار همچون ايذر، سل و هپاتيت از ديگر مسائلي است كه زندانها را در خود غرق نموده است.
چند مثال و آمار اين موضوع را روشن تر مي كند. هزينة ساخت 18 زندان با ظرفيت 20500 نفر در اسپانيا بالغ بر 1 ميليارد و 600 ميليون پزوتا برآورد شده است. در انگلستان هزينة ادارة 130 مؤسسة كيفري در سال 1994 بيش از 5/1 ميليارد پوند بوده است. در اين كشور، در سال 1979 براي نگهداري يك زنداني در شرايط امنيتي بالا، در هفته 232 پوند هزينه شده است . اين مبلغ در سال 1993 به 816 پوند – يعني چهار برابر افزايش يافته است. براي زندانيان معمولي هزينة هفتگي زندان براي هر زنداني معمولي 494 پوند برآورده شده بود. اين رقم در سال 2006 به 770 پوند براي زندانيان عادي براي هر هفته رسيد.
اواخر دهة 90ميلادي هزينة نگهداري 7/1 ميليون زنداني در آمريكا حدود 40ميليارد دلار برآورد شده است. در برزيل فقط هزينة نگهداري زندانيان جرايم كم اهميت ساليانه 200ميليون دلار آمريكا است كه با چنين بودجه اي مي توان در سرزمين پر از فقر برزيل، 18هزار خانه، 500 درمانگاه و 400مدرسه براي بي بضاعتان ساخت.
دردآور آن است كه بدانيم براساس تحقيقی كه "جوليا لمگروبر" برزيلي صورت داده، در ميان اين زندانيان افرادي همچون زني كه براي سرقت 2 بسته دستمال بهداشتي (با بهاي 14دلار ) و مردي كه يك خروس جنگي دزديده هستند كه اولي به دو سال و نيم و دومي به 4 سال و نيم حبس محكوم شده اند وجود دارد.
هر چه زندان- با اين همه مضرّات بديهي – بيشتر مورد پافشاري قرار مي گيرد هزينه ها هم بالاتر مي رود . بين سالهاي 1979و 1990، حدود 325% در بخش اداري و 612% در بخش ساختمان ها و رفاهي در زندانهاي آمريكا افزايش هزینه رخ داده است .
در دورة رياست جمهوري بيل كلينتون 213 زندان جديد علاوه بر زندانهاي خصوصي ساخته شد و شمار كاركنان زندانها از 000/264 نفر به 000/347 نفر افزايش يافت .
مسأله قابل توجه آن كه بودجة زندانها در آمريكا 32 ميليارد دلار و بودجة كل دادگستري 21 ميليارد دلار بوده است . هزينه هاي زندانيان در ايران هم مانند ساير نقاط جهان به شكلي غير منطقي بالاست. فقط هزينة نگهداري 8 هزار و 300زنداني مالي در كشور كه در صورت عدم سپردن وثيقه به ميزان بدهي حتي ثانيه اي اجازة خروج از زندان نمي يابند سالانه 10ميليارد تومان است. با اين مبلغ حداقل زندانيان مالي چند استان را مي توان با پرداخت بدهي از حبس رهانيد.
در اين شرايط آيا حتي با حسابي مالي، زندان چه قدر با اصول عقلائي منطبق است ؟
5- زندان و سياست انقيادي ليبراليزم
در اين ميان "زندان"سلول كوچكي از اعمال قدرت و محصول هرم انضباطي است. فرمانبرداري ذهن و روح حاصل انقياد است كه بيشتر با زور به دست مي آید. البته سياست انضباطي در غرب در آغاز به زندان ها منحصر نبود و مدارس، بيمارستان ها، كارگاهها و كارخانه ها را هم در برداشت كه به تدريج در آنها تعديل، اما در زندان باقي ماند.
6- پنهان كردن شكنجه ها از انگيزه هاي توصية زندان در غرب
قفس هاي آهني، ميلة داغ بر چشم كشيدن، سوزاندن، مثله كردن، طعمة شيران و سگان كردن مجازاتهاي بسيار عادي بود. مجازات قبل از هر چيز درس عبرتي براي ديگران به شمار مي رفت. اما اين نظام كيفري نمي توانست تداوم يابد. بويژه آن گاه كه نقش مردم در تعيين سرنوشت و حيات سياسی احياء شد و انتخابات سياسي و مشاركت ملي معنا پيدا كرد كمتر حاكميتي حاضر بود وجهة خويش را به صورت علني با اجراي كيفرهاي هول آور تخريب نمايد.
لذا پس از انقلاب فرانسه آرام آرام مجازات مرموزانه و پنهاني حبس جاي مجازاتهاي علني را گرفت . تنبيه آني وفوري به سود مجازاتهاي مزمن بساط خود را از اقليم عدالت كيفري برچيد. محيط بستة زندان با انسانهائي كه صدايشان در چهار ديوار سيماني خفه مي شد فرصت خوبي بود تا شكنجه هاي روحي و جسمي عطش انتقام عدالت از مجرمين را برطرف كند. شكنجه در زندان ، امري است كه همواره انكار مي شود و هرگز هم قابل اثبات نبوده است. چرا كه معمولا" وقتي افشاء مي شود كه سندي براي احراز آن وجود ندارد.
7- زندان يا مدرسة جرم!
اين نظريه را "ژرژ پيكا" قاضي برجستة ديوانعالي كشور فرانسه و دبير كل جامعة بين المللي جرم شناسي نيز تأئید مي كند و مي گويد: حبس در خصوص بزهكاران نه تنها هيچ مسأله اي را حل نكرده است بلكه تعداد زيادي تكرار كننده جرم به وجود مي آورد.
در عمل و در عرف جامعه نيز اين كه زندان مدرسه و دانشگاهي براي آموختن جرايم سنگين تر و پيچيده تر و نيز تشكيل باندهاي مخوف و طرح نقشه براي تبه كاري هاي سازمان يافته شود امري مسلم و بديهي است.
8- آثار منفي زندان بر شخصيت و روحية اجتماعي زندانيان
8-1- زوال حس مسئوليت
زنداني، مدت طولاني بدون كار و تلاش در زندان به سر مي برد و دولت به او غذا و پوشاك و دارو مي دهد. اين مسأله روحية بيكار زيستي را در فرد تقويت مي كند. بخشي از كساني كه بلافاصله پس از آزادي مرتكب جرم مي شوند به دليل بازگشت به همين وضعيت است. "در روان شناسي اجتماعي نيز به اين امر توجه شده است كه انسان ها پس از عادت كردن به يك نوع و شيوه از زندگي ، تمايل دارند بقية حيات و زندگي خود را در قالب همان نوع از زندگي بگذرانند و اساسا" ترك عادت براي نوع بشر سخت است. بنابراين محيط و فضاي زندان با نظم خاص خودش ، انسان را از هويت اصلي خود جدا و به شكل يك ماشين بي مسئوليت در مي آورد.
اوپس از آزادي هم همين روحیه را تامدتها خواهد داشت" و اگر سر از زندان در نياورد در جامعه هم معمولا" فرد به درد بخوري نخواهد شد. از سوي ديگر زندانی حس مسئوليت خود نسبت به ارزشهاي مورد قبول جامعه را نيز از دست مي دهد. برچسب مجرم به او و جدا كردن وي از جامعه سالم و زندگي در شرايط خاص موجب مي شود كه محكوم زندان رفته حس مسئوليت پذيري خود را نسبت به كساني كه او را از خود نمي دانند از دست بدهد.
8-2: نابودي هويت
زندان هويت محكوم را از ميان مي برد و بويژه در زندان هاي بلند مدت ، آن چنان اختلالي در شخصيت او به وجود مي آورد كه نتيجه آن پيروي كوركورانه و محض و يا حالت تهاجمي است كه به شكل شورش در زندان ، درگيري با ساير زندانيان و همانند آن آشكار مي شود.
در زندان شغل ، تحصيلات و پيشينة خانوادگي كه معمولا" موجبات تشخص افراد و مايه مباهات آنهاست رنگ مي بازد و فرد جز شماره اي از اندرزگاه و بند خود چيزي براي تفارق از سايرين ندارد . به تدريج اين مسأله وي را مسخ مي نمايد و در اين فضا آیا تربيت ممكن است؟
8-3 اختلالات رواني
زندانها در بروز بيمارهاي رواني نقش غير قابل انكاری دارند. بيانية ابن جان دربارة جايگزين هاي مجازات زندان تأكيد مي كند كه زندانها اماكني افسرده كننده اند و نه تنها براي زندانيان بلكه براي كساني كه در آن كار مي كنند نيز زيانبار هستند. آمارهای رسمي حاكي از گستردگي اختلالات رواني بين زندانيان است. در ايران طبق اعلام سازمان زندانها، زندانيان 5/3 برابر افراد عادي با اختلال رواني مواجه مي شوند. علاوه بر اختلالات عادي بسياري از مسائل رواني ويژه زندانيان است كه ليستي از سندرمها و بيمار ي ها در اين مورد در كتب روان شناسي موجود است. بد گماني به همسر و فرزندان و عقده انتقام هم از ساير اين معضلات است.
8-4- تحمل بار بدنامي
براي بسياري از افراد بويژه آنها كه قابل اصلاح بوده و مي توانستند با اجتماع سازگار شوند اما به زندان افتادند ، پيامدهاي محكوميت مجازاتي مضاعف محسوب مي شود. موقعيت و شغل از دست رفته ، بي اعتباري و شرم به همان اندازه كه در كيفر تأثير مي گذارد براي افراد آبرومند سخت و طاقت فرسا و چه بسا از آن هم مشكل تر باشد. تحمل بار بدنامي براي زنداني و زندگي زير نگاه سنگين ديگران تا مدتها فرد را از بازگشت به زندگي طبيعي باز خواهد داشت و چه بسا او را مجددا" به سوي اجتماعي سوق دهد كه همانند وي روزگار را پشت ميله هاي زندان گذرانده اند.
9- زندان و آسيب هاي جسمي
9- 1بيماري ايدز از جمله بيماري هايي است كه زندانها زمينه و بستر بسيار مناسبي براي آن هستند.شيوع ايدز از چند جنبه در زندانها به صورت بالقوه و بالفعل مصداق مي يابد.اول حضور معتادان در زندانهاست . براي آن كه مسأله كمي آشكارتر شود بايد چند آمار در كنار هم قرار گيرد.
• ايدز بيماری قرن است و در حال حاضر حدود 50 ميليون نفر در دنيا به آن مبتلا هستند.
• براساس بررسي ها و آمار ها موج بعدي ايدز پس از آمريكا ،اروپا وآفريقا در آسيا بويژه خاورميانه است .
• بر اساس آمارهاي UNAIDS،300 هزار معتاد تزريقي در ايران وجود دارد كه حداقل نيمي از آنها از وسايل مشترك براي تزريق استفاده مي كنند.
• از ميزان ابتلاي معتادان تزريقي در ايران به ايدز اطلاعي در دست نيست. اما آمارهاي جهانی سال 2001 نشان مي دهد 56 درصد معتادان ترزيقي به ايدز مبتلا هستند.
• حداقل، 20درصد زندانيان را معتادين حرفه اي تشكيل مي دهند.
• سهم ابتلاي به ايدز در ايران از طريق اعتياد ترزيقي در سال 1380 ، 7/66درصد كل موارد ابتلا به ايدز بوده است.
• پژوهشگران در انگلستان متوجه شدند بخش زيادي از جرايمي چون دزدی هاي خرد ، خرده فروشي مواد مخدر ، زن آزاري ، كودك آزادي و قتل توسط معتادين صورت مي گيرد و مجموعا" 55 درصد كل جرايم به نوعي توسط معتادين صورت مي گيرد. يعني به آمار حدود 20 درصد كه به عنوان اعتياد به زندان مي روند بايد معتادينی كه با جرايم سنگين تر و در ليست آن جرايم قرار مي گيرند را اضافه كنيم .
• بررسي ها نشان مي دهد با توجه به اين كه اگر معتاد تزريقي مبتلا به ايدز سرنگي را كه با آن تزريق انجام داده و در آن ذره اي خون باقي مانده باشد كه مي ماند ، به معتاد ديگري بدهد و او با آن تزريق نمايد او صددرصد به ايدز مبتلا مي شود.لذا رشد ايدز در يك محيط بسته مي تواند با تصاعد هندسي در مدتي كوتاه جهشي غير قابل باور بيابد.
• 30 درصد معتادين تزريقي زنداني متأهل هستند و در زندان امكان ملاقات شرعي با همسران خود را دارند. مي شود حدس زد كه در اين شرايط و با انتقال ویروس از زنداني به مبداء دوم و از او به همسرش و سپس به جنين ايجاد شده چه فاجعه اي رخ خواهد داد. ضمن آن كه به كارگيري روشهاي پيشگيري در اين گونه ملاقات هاي شرعي بسيار نادر است.
• زندان جايگاه مناسبي براي هم جنس بازي است. ايدز از اين طريق هم مي تواند هم بين مبتلايان و هم از معتاد تزريقي آلوده به قربانی يا شريك جنسي منتقل گردد.
9-2- هپاتيت شيوه هاي ابتلاي نزديكي به ايدز دارد. زندانها در اين زمينه هم مخرب هستند.
9-3- بيماري سل در زندانها 30 برابر جامعه است. البته اين آمار در شرايط بسيارمطلوب و تحت تأثير اقدامات پر هزينه به 10برابر افراد عادي اجتماع مي رسد. اما در شرايط عمومي محيط تاريك و نمناك زندانها و اجتماع افراد از طبقه فقير، بيماري دردناك سل را در ميان زندانيان چنين شيوع داده است.
9-4- مرگ و مير زندانيان در زندانها سه برابر جامعه است. اين آمار آزار دهنده براساس آمار رسمي اعلام شده است. رفتارهاي پر خطر، خودكشي، درگيري، اختلالات رواني و از اندوه مردن از دلايل اين آمار بالاست. با توجه به اين كه تنها 08/2% كل زندانيان بالاتر از 60 سال سن دارند و بخش اعظم آمار مرگ و مير در بيرون از زندان ها متعلق به همين رده سني مي باشد، ابعاد فاجعه بيشتر آشكار مي شود. به عبارتی دیگر عمده مرگ در زندانها میان جوانان ومیانسالان رخ می دهد.
10- ضررهاي زندان بر خانواده زنداني و ارتباط زنداني با خانواده
10- 1- تعارض با اصل شخصي بودن مجازات
"زندان افزون بر محكوم، بر همسر، خانواده و نزديكان او نيز تأثيرهاي سوئي دارد و نه تنها آنان را از سرپرست خانواده و پشتيباني مالي او محروم مي كند، بلكه در بسياري از موارد بار تحمل هزينه ها وارونه مي شود و اين زن و فرزند محكوم اند كه بايد بدهي و هزينه هاي جنبي اقامت شوهر يا پدر خود در زندان را تحمل كنند و به گفته سعدي:
" گنه بود مرد ستمكاره را
چه تاوان زن و طفل بيچاره را ؟"
10-2- سست كردن كانون خانواده
"زنداني نمودن مرد خانواده به مدت طولاني موجب مي شود ، همسر و ديگر اعضاي خانوادة وي در معرض انواع فتنه هاي شيطاني قرار گيرند كه اين مسأله كانون خانواده را سست مي كند".
10-3- عدم حرف شنوي فرزندان از مادران و در نتيجه ايجاد بسترانحراف در آنها
10-4- اختلال در رشد كودكان هم جنس با والدين زنداني.
هرتينگتون اظهار مي دارد كه حضور والد هم جنس مي تواند اهميت خاصی در رشد كودكان داشته باشد. يافته هاي پژوهشي نشان مي دهد كه پسران در كنار پدران سازگاري بهتري دارند ، در حالي كه دختران در كنار مادران بهتر رشد مي كنند .
10-5- افزايش طلاق و تبعات خطرناك آن براي جامعه از ديگر معضلات خانوادگي زندان است.
در تحقيقي نتيجه گيري شده است كه 54درصد زنان مجرم،مطلقه بوده اند و زندان ،عامل بسيار مهم طلاق. آمار نشان مي دهد اگر محكوميت مرد بيش از دو سال طول بكشد ، معمولا" همسر تقاضاي طلاق مي دهد.
10-6 فقر و ناكارآمدي روشهاي حمايت از خانواده زندانيان
آمارهاي سال 1380 سازمان زندانها نشان مي دهد جمعيت خانواده هاي زندانيان نيازمند مجموعا" به 70 هزار نفر مي رسد كه فقط 39 هزار نفر از آنها تحت پوشش كميتة امداد امام خميني(ره) هستند. اگر در نظر بگيريم كه كمك هاي نقدي كميته هاي امداد امام (ره) ماهيانه كمتر از 50 هزار تومان مي باشد وضعيت اسفناك حتي خانواده هاي تحت پوشش هويدا مي گردد.
براي جبران اين مسأله بند الف مادة 190 قانون برنامة سوم توسعه كشور، سازمان زندانها را موظف كرد انجمن هاي حمايت از زندانيان و خانواده معدودمين نيازمند را فعال تر كند و نسبت به ايجاد آن در سراسر كشور اقدام نمايد. به طوريكه تا پايان برنامه كلية خانواده هاي نيازمند مربوط به زندان تحت پوشش قرار گيرند.
در اين راستا اكنون 160 انجمن حمايت در سطح كشور ايجاد شده اما عدم اختصاص بودجة دولت براي اجراي مادة 190 و كمبود بودجة دستگاه قضايي براي كمك به اين انجمن ها عملا" جريان كمك رساني به خانوادة زندانيان در قالب انجمن را هم بسيار قطره اي و اندك ساخته است.
مسأله مهم ديگر در اين بحث آن است كه فشار روحي ناشي از فقر خانواده ها و نياز آنان زندانيان را به شدت آزار مي دهد.
نتايج يك پژوهش نشان مي دهد نگراني زندانيان از وضعيت خانواده هايشان از وضعيت بحراني فراتر است. با لحاظ اين مسأله، مي توان خدشه مهم چنين اوضاعي به فرآيند بازپروي و بازگشت توأم با عزت فرد به جامعه را احراز كرد.
10-7 اختلال جدي در رابطه زندان با خانواده
در مواردي كه رابطه زنداني با خانواده و همسرش به طلاق منتهي نشده معمولا" فرآيند ارتباطي با اختلال مواجه است.
در تحقيقي كه در اين خصوص بر روي زندانيان متأهل با محكوميت 5 سال يا بيشتر كه حداقل دو سال و نيم از اين مدت را در زندان به سر برده اند صورت گرفته اين نتايج به دست آمده است:
1-5/43 درصد جامعة آماري اعلام داشته اند كه شور و شوق براي روز ملاقات ندارند.
2-8/54 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه شمارش ايام هفته و ماه و سال براي آزادي را كنار گذاشته ام.
3-4/75 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه خانواده ام اشتياق اوليه را براي ملاقات نشان نمي دهند.
4- 25 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه صحبت از مشكلات و اين كه خانواده ام گفته اند نمي توانند هر بار به ملاقاتم بيايند بخش عمدة گفت وگوي مدت ملاقات را به خود اختصاص داده اند.
5- 1/49 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه از حرفهاي خانواده ام بوي جدايي و ناراحتي مي آيد.
6- 4/56 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه خانواده ام در تأمين معاش مشكلات زيادي دارند .
7- 50 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه مي دانم آموزش فرزندانم به حال خود رها شده است
8- 68 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه برايم اهميتي ندارد چه به سر خانواده ام مي آيد.
9- 45 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه فكر مي كنم خانواده ام سعي دارند به بهانه هاي مختلف زمان ملاقات را كوتاه كنند.
10- 40درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه متوجه شده ام فرزندم هر بار گستاخ تر و بي ادب تر مي شود.
11- 64 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه در ابتداي حبس براي شنيدن اخباري از خانواده لحظه شماري مي كردم ولي الان اين گونه نيست.
12- 64 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه گرايش به خلاف فرزندم ناشي از عدم حضور من در خانواده است.
13-50 درصد جامعه آماري اعلام داشته اند كه ملاقات ديگر برايم شوق انگيز نيست .
پژوهش ديگري نيز ثابت كرده است بين جرم زندانی و میزان افسردگي همسر زنداني ، بين سابقة قضايي و ميزان انحراف اجتماعي همسر زندانی ، بين سابقة قضايي زندانی و گرايش به جرم در خانوادة زنداني رابطة معناداري وجود دارد.
11- زندان جايگاه غيرحرفه اي ها شده است
خطرناك نبودن اغلب محكومان به حبس در كشورهاي ديگر نيز مورد نقد واقع مي شود.كميسيون تعيين مجازات كانادا در سال 1987 گزارش كرد: اكثر زندانيان افرادي غير خشن هستند كه در زندان ها در حال تبديل به افراد خطرناك هستند.
واقعيت مهمي در اين ميان هست كه افراد غير حرفه اي بيشتر از حرفه اي ها به دام مي افتند. نگاهي در پرونده هاي كيفري صحت اين موضوع را تأئيد مي كند. تعداد زيادي پرونده مفتوح از باب يافتن متهمين اصلي جرائمي چون خريد و فروش مشروبات الكلي يا مواد مخدر وجود دارد كه خرده پاهاي آنها در حبس به سر برده اما عامل اصلي به ندرت دستگير مي شود.
حرفه اي ها در زندان در سايه ارتباطات مناسب از امكانات عليحده اي برخوردار مي شوند و معمولا" مجرمين خرده پا را در زندان تحت امر خود مي نمايند.
12- زندان؛ ناكام در شعار مساوات
انضباط كيفري، حاصل زندان خواهد بود و راه بر اعمال سليقة قضات با اين مجازات فراگير و يكسان بسته خواهد شد. آزادي نعمتي بود كه بالسويه در اختيار همه قرار داشت و همه آن را پاس مي داشتند. پس سلب آن نوعي عدالت يكسان را موجب مي شد. در حاليكه مثلا" مجازات نقدي براي غني و فقير دو گونه اثر را داشته است، يا تازيانه براي فرد قوي هيكل و ريزاندام يا زن و مرد مي توانست تأثيري متفاوت داشته باشد.
اين ادعاي مروجان زندان را مي توان از عوامل گسترش زندان از ابتداي تبديل آن به مجازات اصلي در اروپا و سپس جهان دانست. اما مي توان اين ادعا را در مقام عمل بررسي كرد. ايالات متحده آمريكا مقام نخست در جمعيت كيفري دنيا را داراست. اكنون دراين كشور 2 ميليون و 186 هزار و 230 نفر زندانی هستند. اين سرزمين مصداق خوبي براي بررسي موضوع است. در اين كشور سفيد پوستان اكثريت جمعيت را تشكيل مي دهند و سياهپوستان، اسپانيائي تبارها – مهاجرين لاتين – مقام هاي بعدي جمعيتي را دارا هستند.
در حاليكه بر اساس آمارهاي رسمي 35% از زنداني هاي آمريكا سفيد پوست هستند و درصد ديگر اين جمعيت متعلق به اقليت هاي نژادي، بويژه سياهپوستان و اسپانيولي تبارهاست. سياهان كه سياه بختي اجداد بردة خويش را به ارث برده اند، 46% كل زندانيان هستند و اسپانيولي تبارها كه فراريان ظلم استعمار اسپانيا از مکزيك و آمريكاي لاتين هستند هم 17% جمعيت زندان را اشغال كرده اند. اين آمار يعني اين كه سياه پوستان 6 تا7 برابر بیش ازسفيد پوستان محبوس مي شوند. به عبارتي در حاليكه سياه پوستان 12% كل جمعيت را تشكيل داده اند، بايد 46% زندانيان را به خود اختصاص دهند.
آمار دقيق تر به اين شرح است كه از هر 100 هزار نفر سياه پوست، 3544 نفر زنداني و براي هر 100 هزار نفر سفيدپوست فقط 528 نفر. لويك واكوانت – استاد دانشگاه كاليفرنيا – مي نويسد كه حتي در آفريقاي جنوبي در دوران آپارتايد کمتر از آمريكا سياهان را زنداني مي كردند. نويسندگانی مانند "تونري" بر اين نكته تأكيد مي كنند كه وضعيت اقليت ها در انگلستان ، استراليا و كانادا هم با همين بحران روبروست.
در كانادا بوميان سرخپوست 3% جمعيت راتشكيل مي دهند ولي 12% جمعيت كيفري كانادا را تشكيل مي دهند. تبعيض آميزي زندان فقط در رنگ و نژاد خلاصه نمي شود. ميشل فوكو به نقل از يكي از منتقدان مجازات زندان در سده نوزدهم مي نويسد: "از هر 10جاني و قاتل و دزد و اوباش 9نفرشان از همان جايي مي آيند كه ما آن را قاعده هرم اجتماعي ناميده ايم و اين يعني جرم فرد را با جامعه بيگانه نمي كند بلكه خود ارتكاب جرم حكايت از آن دارد كه فرد در جامعه واقعا" يک بيگانه است، يعني از طبقه اي كه فقر، خوار و ذليلش كرده است."
چنين است كه در بسياري از موارد همان عواملي كه پيش از ورود به زندان عامل بزهكاري محكوم بوده اند، پس از خروج وي باشدت و حدت بيشتري خودنمايي و عمل خواهند كرد و لذا تعجب آور نيست كه چنين فردي مجددا" مرتكب جرم شود و به آغوش زندان بازگردد. اين مسأله دربيانية ابي جان نيزمورد تأكيد و اشاره قرار گرفته است. اين بيانيه تصريح مي كند كه زندان ها در نيجريه – كشور صدور بيانيه – و ساير كشورها اماكني هستند كه سه چهارم جمعيت آنها را مردمان ضعيف و فقير تشكيل مي دهند.
نگاه به برخي آمارها در خصوص زندانهاي ايران نيز به اثبات اين فرضيه كمك مي كند، با اين تفاوت كه آنچه در اين آمارها بيان مي شود ناشي از ذات حبس و زندان است و نه تنها سياستي خاص در پس آن نهفته نيست مسئولين امرهمواره خود منتقد چنين وضعيتي بوده اند .
در كشورمان بيكاران ، رانندگان ، كارگران ساده ، كشاورزان و مشاغل خرده پا 03/66% كل زندانيان را تشكيل مي دهند. اين موضوع نشان مي دهد كه چگونه زندان، مملو از انسانهائي است كه در ميان دهك هاي پائين جامعه با فقر دست و پنجه نرم مي كنند.
استانهاي محروم خراسان جنوبي ، كرمان و هرمزگان و سيستان و بلوچستان به ترتيب بيشترين تعدادمجرمین به نسبت جمعیت را دارا هستند.آمار در استان بسيار محروم خراسان جنوبي 443نفر به ازاي هر 100 هزارنفر است كه 4 برابرآذربایجان شرقي و حدود6 برابرچهارمحال وبختياري مي باشد.
اين اعداد نگران كننده بيانگر واقعيت غير قابل انكار تبعيض در زندانهاست. در تحقيق ديگري كه در سال 1377 در زندانهاي كشور صورت گرفت از طريق جمع آوري اطلاعات كامل آماري ، اجراي پرسشنامه ، مشاهده و مصاحبه با زندانيان نسوان و اجراي آزمون SCL.90 بر روي زندانيان زن نتايج مهمي به دست آمد:
1- بين شغل مادر و زنداني شدن زنان رابطة معناداری وجود دارد.
2- بين شغل پدر و مادر و زنداني شدن زنان رابطة معنادار وجود دارد.
3- بين وضعيت محل سكونت و زنداني شدن زنان رابطة معناداري وجود دارد.
13- زندان ، شهر نافرهيختگان و ناپيدائي الگوهاي عملي براي اصلاح
محيط شامل دوستان ، همسالان و نهادهاي اجتماعي، الگو و اسوة نيكو براي افراد كه از عوامل تعالي روحي و رستگاري وي شمرده شده در همين گروه قرار مي گيرد. از معصومين عليهم السلام نقل شده است، آنها كه قصد تربيت و اصلاح دارند نبايد ديگران را به زبان و بلكه به اعمالشان به راه درست بياورند. اين مسأله اهميت محيط و اسوة نيكو را نشان مي دهد.
اما زندانها در اين خصوص وضعي كاملا" دگرگون با متدهاي تربيتي دارند. در زندان آنها که جرايم سنگين تر و شنيع تر صورت داده اند ، تقرب و مرجعيت داشته آنها كه بزه هاي خرده پا صورت داده اند حقارت و كينة اين جرم كوچك رابا خود حمل مي كنند.اين مسأله افراد را نسبت به جايگاه مرتكبان جرائم سنگين دچار عقدة خود كم بينی كرده و زمينه بسيار خطرناكي از تلاش براي رسيدن به آن جايگاه را پس از آزادي برايشان فراهم مي سازد.
تصور شهري كه در هر كوچه اش مجرمي با بار سنگين جرم و گناه سكونت دارد مي تواند اين نكته را كه زندان جاي اصلاح نيست براي هر ذهن آگاهي محرز نمايد. با وعظ و سخنراني و با اتخاذ روشهاي مستقيم تبليغي زندانيان در آن فضاي مملو از جهل و جرم فضايي براي اصلاح نمي يابند.بذر آگاهي و انابه در شوره زار زندان و زير رگبار بي وقفه الگوهاي نامناسب فرصت و عرصه اي براي رشد نمي يابد.
طبق آمار تيرماه 1385 تنها 92/2% از زندانيان تحصيلات بالاتر از ديپلم دارند. 16/17% بي سواد ، 43/37% ابتدائي و 14/28% داراي مدرك سيكل هستند. بسياري از تحقيقات كه عمدتا" به دليل حفظ آبروي افراد علني نيز نمي شوند ، سطح بسيار اندك گرايش به دين نزد زندانيان را ثابت مي نمايد.
اين حقيقت با مضموني قريب درلسان بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران امام خميني (ره) نيز تجلي يافته و ايشان تأكيد فرمودند كه فرد نماز خوان واقعي [براي جرايم عمدي] به زندان نخواهد افتاد. در خصوص زندانيان زن تحقيقي صورت گرفته که رابطه معنادار بين نماز خواندن و به زندان افتادن را نمايش مي دهد.
سؤال اين است كه آيا بسياري از زندانيان اصلاح پذير كه با ديدي حداقلي شامل تمام 80 درصد زنداني غير حرفه اي هستند و با نگاهي منطبق با اصول اسلامي بخش زيادي از 20 درصد مجرم حرفه اي را هم در بر مي گيرند را نمي توان با اتخاذ روشی ديگر به گونه اي كه بهره مند از الگوهاي عملي اصلاح و در جوار انسانهاي فرهيخته و سازگار با جامعه باشند اصلاح كرد.
آيا آموزه هاي قرون وسطائي كليساها مبني براين كه اصلاح با وعظ در تنهايي و از طريق اعتراف به گناهان نزد پدرهاي مقدس ممكن است ، در قرن حاضر و آنهم در كشوري اسلامي بايد چنين جايگاهي داشته باشد ؟
آيا اجتماعي كه اكثريت آن متدين و مصلح باشند كانوني بهتر براي اصلاح و تربيت نخواهد بود ؟ نمي توان فضاي مجازات و اصلاح را به گونه اي ديگر فراهم كرد ؟
14- نتيجة حبس گرايي ، عدم تكافوي فضا و امكانات زندانها
زندانها در ساية بي توجهي به موضوع مهم زندان زدايي به حد انفجار رسيده اند .
اين تراكم موجب مسائل و معضلات فراواني شده است:
- عدم امكان طبقه بندي صحيح
- نبود امكان مراقبت
- كاهش سرانة بهداشت، رفاه و تغذيه
- كاهش امكان مراقبت هاي فيزيكي
- عدم امكان به كارگيري روشهاي علمي
اين مسائل در چندين پژوهش مورد تأئيد قرار گرفته است .
در يك تحقيق جامع كه سال 81 به پايان رسيد تصريح گرديد كه كثرت جمعيت زندانيان در زندان ها و عدم تناسب تعداد كاركنان و امكانات زندانها با زندانيان موجود، كمبود شديد فضاهاي اختصاص يافته براي امور مختلف زندانيان از قبيل اسكان، بهداشت ،درمان و آموزش و فاصله آن با استاندارد هاي سازمان زندانها ، از جمله مهم ترين مشكلات زندانيان است.
اين مسأله به تعبير ديگري در پژوهشي جديدتر كه آذر 1382 صورت گرفته هم منعكس شده است. در جريان اين طرح كه تبيين و تشريح موانع و مشكلات اساسي زندان هاي كشور در تحقق بخشيدن به اهداف اصلاحي و تربيتي در گذشته و حال از جمله اهداف آن ذكر شده است پس از 4 ماه تحقيق چنين نتيجه گيري مي شود كه غيراستاندارد بودن فضاها، تراكم جمعيت زندان ها و فقدان فضاي لازم براي بسياري از برنامه هاي فرهنگي، آموزشی و خدمات روان شناختي مي تواند از عوامل ناكارآمدي زندانها در اصلاح و باز پروري مجرمين باشد .
در همين راستا يك مسئول در سازمان زندانها هشدار مي دهد كه اگر سرانة 1020ريالي بهداشت و درمان براي هر زنداني افزايش نيابد ارتقاي سلامت زندانيان با چالش هاي عمده اي روبه رو خواهد شد. رئيس سازمان زندانها هم مي گويد: " در آبادان يك زندان داريم كه 70نفر ظرفيت دارد اما 500نفر جمعيت دارد ؛ طبيعي است در آن جا طبقه بندي خيلي دشوار مي شود و دقيق نيست."
به اين ترتيب بايد راهي جدي براي كاهش صدور مجازات حبس پيش بيني شود ، تا براي زندانياني كه راهي جز حبس آنها وجود ندارد امكان اصلاح فراهم آيد.
منبع: http://www.adlname.com
/خ