چکیده
هدف اصلی این نوشتار، بررسی عوامل بالقوه چالشهای قومگرایی بر امنیت ملی است. منظور از قومگرایی در اینجا سیاسی شدن علائق زبانی، مذهبی و سایر مظاهر کهن و تبدیل شدن آن به عناصر اصلی بسیج سیاسی در فرآیند سیاسی جامعه است. امنیت ملی نیز در این نوشتار به شاخصهایی نظیر بیثباتی سیاسی، اجتماعی و خلل آوردن بر وحدت ملی مربوط میشود و به مفهوم سیاسی صرف نیست بلکه ابعاد اجتماعی آن را نیز دربرمیگیرد.ناامنیهای اجتماعی و سیاسی داخلی میتواند از عرضههای خارجی نیز نشأت گرفته، با تهدیدات بیرونی نسبت به امنیت ملی کشور نیز ارتباط پیدا کند.
لذا امنیت ملی تنها به امنیت حاکمان یا گروههای اکثریت قومی در جامعه مربوط نمیشود، بلکه تمام عناصر گوناگون، چون زبان، مذهب، نژاد و منافع ملی را در برمیگیرد. بدین ترتیب امنیت ملی به سود همه قشرها و شهروندان موجود در درون مرزهای جامعه ملی بوده، هرگونه چالش یا تهدید نسبت به آن، تأثیر منفی خود را بر همه قشرها و گروههای اجتماعی به جای خواهد گذارد.
مقدمه
بررسی چالشهای امنیتی و ارائه راهبردهای مناسب برای مقابله با آن، به همان اندازه که ضرورتش قطعی و انجام آن لازم است، کاری دشوار و دستیابی به آن مشکل میباشد. جمهوری اسلامی ایران به دلایل موقعیت ژئوپلیتیکی و ماهیت نظام سیاسی در طول حیات خود همواره با تهدیدات خارجی و داخلی مواجه بوده است. حضرت امام (رحمةاللهعلیه) میفرمایند «حفظ حکومت اسلامی از واجب واجبات است» در شرایط کنونی حفظ استقلال، تمامیت ارضی و نظام سیاسی حاکم با حفظ حکومت اسلامی هم عرض شده است.بنابراین بررسی تهدیدات امنیت ملی و ارائه راهکار مناسب برای مقابله با چنین تهدیداتی علاوه بر یک وظیفه ملی، یک وظیفه انسانی بلکه به عنوان تکلیف الهی است. آنجا که ایران کشوری با اقوام مختلف است، پس از لشکرکشی آمریکا به منطقه، قومیتهای ایران برای بحران آفرینی داخلی در کانون توجه نیروهای بیگانه قرار گرفتهاند. در این برهه از زمان سؤالات اساسی که میتواند راهگشا باشد این است که چرا مدیریت مسائل اقوام مهم است؟ و چرا باید موضوع قومیت در کشور با حساسیت مورد توجه قرار گیرد؟ و فلسفه طرح چنین موضوعاتی در قالب فراخوانها چیست؟
در این مقاله سعی شده از بعد نظری و عملی (کاربردی) قومیت در جمهوری اسلامی ایران در راستای سئوالات مطرح شده مورد بررسی قرار گیرد.
1. مفاهیم
1-1. مفهوم قومیت
از مفهوم قومیت و امنیت ملی، همانند سایر واژههای علوم انسانی، تعریف جامعی که همه بر آن اتفاقنظر داشته باشند، ارائه نشده است. در اینجا دو تعریف از مشهورترین آنها را میآوریم:به نظر «مک لین» قومیت، «چگونگی تعلق به یک گروه قومی است. قومیت شامل آگاهی نسبت به ریشههای تاریخی و سنتهای مشترک است» و یا برخورداری گروه از ریشه جغرافیایی، زبانی، مذاهب و الگوهای سکونت مشترک، برخورداری از ملاحظات سیاسی مشابه به ویژه در رابطه با سرزمین و نهادهای سیاسی و برخورداری از نوعی احساس تمایز و متفاوت بودن از دیگران میباشد.(1)
1-2. امنیت ملی
امنیت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است و اصولاً جزء مسئولیتهای حکومتهای ملی است تا از تهدیدات مستقیم ناشی از خارج نسبت به بقای رژیمها، نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان خود ممانعت به عمل آورند.(2) امنیت ملی در بعد عینی به فقدان تهدیدها نسبت به ارزشها و در بعد ذهنی به فقدان ترس از اینکه چنین ارزشها مورد تهدید واقع شوند میپردازد و آنها را میسنجد.(3)2. تأثیر متغیر قومیت بر امنیت ملی
با عنایت به رویکرد نرمافزاری به امنیت ملی، مسئله یکپارچگی زیرساخت اجتماعی نظام مدیریت امنیتی را تشکیل میدهد. ضعف یا ناکامی کشورها در یکپارچهسازی و نه یکسانسازی گروههای اجتماعی گوناگون و تبدیل آنها به نیروی سیاسی اجتماعی متحد، تهدیدات جدید امنیتی را به همراه آورده است و زیرساختهای کلان سیاسی را چند پاره ساخته و به تضعیف توان سیاستسازی و قابلیت پاسخگویی نظام سیاسی میانجامد. مسئله چندپارچگی و تشتت بنیادهای اجتماعی و مشکلات موجود فراروی فرآیند ملت سازی در جهان سوم، متغیر یکپارچگی و تکوین جنبشهای قومی را از اهمیت اساسی برخوردار کرده است.(4) مفهوم قومیت در دهه 1960 میلادی به دنبال شکلگیری دولتهای ملی در کشورهای مستعمره سابق، در نتیجهی کاهش قدرت نظامی اروپای غربی پس از جنگ دوم جهانی ظاهر شد، اما نخستین بار و در سال 1952 توسط الفرز سوری، جمعیتشناس فرانسوی مفهوم قومیت و قومگرا در مقابل مفهوم ملیت قرار گرفت. متغیر انسجام اجتماعی، سیاسی از جمله در گروههای قومی از نظر امنیت ملی حائز اهمیت است. و اگر درجه هویتسازی ملی منسجم و حضور یا فقدان هویتهای رقیب خرده ملی را از شاخصهای قوت و ضعف یک کشور محسوب کنیم، کشورها را میتوان به دو دسته قوی و ضعیف تقسیم کرد. کشورهای قوی از انسجام اجتماعی، سیاسی قابل توجهی برخوردار هستند و از فرآیند ملتسازی با موفقیت عبور کردهاند. اما کشورهای ضعیف در فرآیند ملتسازی با ناکامی مواجهند.در کشورهای مختلف، چندپارگی و تشتت و تبدیل یک دولت- ملت به گروههای قومی متعدد، ابعاد جدیدی را به مسئله امنیت ملی در جهان سوم میافزاید. شاید ناکامترین موارد قابل لمس در کشورهای در حال توسعه، ایجاد یک حس مشترک عمومی درباره ارزشها و علائق میباشد. و طبیعتاً ارزشهای گروههای غالب به صورت فعالیتهای سیاسی آشکار بروز میکند، مثل جنبشهای تجزیهطلب، که این موارد هسته اصلی ناامنی داخلی را تشکیل میدهد. (ایوبی، 1377: 23)
هرچه یک دولت- ملت منسجمتر و یکپارچهتر باشد، وضعیت امنیتی آن ثبات بیشتری دارد و در مقابل، دولت، ملت نامنسجم، زمینه بالقوه مناسبی برای رفتارها و رخدادهای ضدامنیتی محسوب میشود. لذا در جوامع ضعیف و پاره پاره، احتمال واگرایی و مرکزگریزی گروههای فروملی قابل ملاحظه است، قومیت در ارزیابی امنیت ملی متغیری مهم محسوب میشود.
برخی از عوامل چون درجه پایین انسجام و یکپارچگی اجتماعی (ضعف دولت)، ساختار غیرمشارکتی و توزیع قدرت سیاسی، رفتارهای سیاسی تجزیهطلبانه، کاهش امنیت داخلی افزایش حمایتگری خارجی، رابطه مرکز و پیرامون ناهمسانی در علائق و ارزشهای مشترک در تشدید تمایلات قومی، قومیت به مثابه متغیر امنیت ملی مؤثرند.
3. ضرورت رویکرد به قومیت
مفهوم قومیت در دهه 1960 میلادی به دنبال شکلگیری دولتهای ملی در کشورهای مستعمره سابق، در نتیجهی کاهش قدرت نظامی اروپای غربی پس از جنگ دوم جهانی ظاهر شد، اما نخستین بار و در سال 1952 توسط الفرز سوری، جمعیتشناس فرانسوی مفهوم قومیت و قومگرا در مقابل مفهوم ملیت قرار گرفت. این پدیده اجتماعی سیاسی به گونههای مختلف تعریف شده است و از مشخصههایی همچون نام مشترک، سرزمین و زبان مشترک و ... سخن به میان آمده است. و تاکنون چندین کتاب و مقاله درباره درگیر شدن گروههای مختلف زبانی، مذهبی نژادی و ... در فعالیتهای سیاسی نظامی با دولتهای مرکزی منتشر شده و به چاپ رسیده است. و این مسئله بعد از پایان جنگ سرد در کشورهایی همچون روسیه، یوگسلاوی سابق، افغانستان، عراق و تا حدودی ترکیه و کشورمان ایران به وقوع پیوسته است. مسئله قومیت و استفاده ابزاری از آن توسط گروههای ناسازگار و قدرتهای سلطهجو و چالشهای برخاسته از آن به عنوان یک جریان ضدامنیتی قابل توجه است. (مختارزاده، 1383، ص24)لذا جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس تاکنون موارد متعددی از ناامنیهای قومی را در مناطق مختلف کشور تجربه کرده است. هرچند این حرکتها در برخی مناطق همچون کردستان، سیستان و بلوچستان، تبریز، خوزستان، ترکمن صحرا و ... با [تدبیر]، اقتدار و فداکاری مهار شده است، اما واقعیت نیروها و پتانسیل قومی تهدیدآمیز در کشورمان چیزی نیست که مورد غفلت قرار گیرد، زیرا قومیّت از دیرباز در بعد امنیتی حایز اهمیت بوده و باید با حساسیت ویژه مورد کنکاش قرار گیرد و از آسیبشناسی این پدیده نباید به آسانی گذشت.
4. قومیت و تأثیر آن بر امنیت ملی در جهان
قومیت در جهان امروز ابعاد وسیع و روزافزونی پیدا نموده است. از شگفتگیهای دهه اخیر این است که از یک طرف شاهد به اصطلاح جدید شدن فرآیند جهانی شدن، بازارهای اقتصادی، شیوههای حقوقی و سیاسی هستیم و از سوی دیگر، ظهور انواع اختلافهای قومی و تأکید بر بنیادیترین هویت ملی گروهی، وفاداریهای قومی در بسیاری از مناطق و کشورهای جهان را میبینیم.روزگاری در اتحاد جماهیر شوروی سابق 104 گروه قومی در قالب یک کشور واحد همزیستی میکردند. امروزه 15 کشور مستقل قومی بر فراز جسد قدرت مذکور پرچمهای خود را برافراشتهاند. اروپا که اکنون قدت خود را به طور نمادین با واحد پول مشترک به نمایش میگذارد متشکل از 75 منطقه فرهنگی و قومی جداگانه است و به طور بالقوه به 75 کشور تقسیم شده است. (مختاری، 1383، ص18)
هنگامی که درمییابیم ناهمگونی قومی، واقعیتی در میان ملل جامعه جهانی عصر حاضر است. دیگر نباید موضوع قومیت در کشور یا ملیتی شگفتآور باشد. این مسأله در بسیاری از ملتهای تازه استقلال یافته با محورهایی چون زد و خوردهای تجزیهطلبانه و ... در آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکا و سرزمینهای که سابقاً تحت استعمار بودهاند وجود دارد. بدون تردید این موضوع، نیازمند بررسی و شناخت همهجانبه میباشد.
5. تنوع قومی و مذهبی در ایران (تیوپولوژی اقوام)
جمهوری اسلامی ایران در زمره ممالک دارای تنوع قومی محسوب میشود و سرزمین پرآوازه ایران نه تنها در تاریخ گذشته خود بلکه هم اکنون نیز دارای ساختار چند قومی و ترکیبی از گروههای متنوع قومی است.لذا ایران با گروههای قومی در مناطق مختلف جغرافیایی و فرهنگی دارای سنتهای فرهنگی، احساسات هویتی خاص (بر پایه مشترکات زبانی، نژادی، ادبیات، محل سکونت و ...) آنها را به مثابه یک گروه فرعی از جامعه بزرگتر مشخص میکنند. و به نحوی است که اعضای هر گروه خود را از لحاظ ویژگیهای خاص فرهنگی از سایر اعضاء جامعه متمایز تلقی میکنند. و وجود گروهها و مناطق که براساس تمایز نژادی و زبانی خاص شکل گرفته قابل بازشناسی هستند و این نکته امری انکارناپذیر است و اقوام در کشور تا حدودی از انسجام و همگونی اجتماعی برخوردارند.
بنابر نظر محققان تا اواسط قرن بیستم، بخشهایی از جمعیت، ساختار قومی داشت. زیرا در مناطق مهمی از سرزمین ایران گروههای قومی شناخته شده چون لر، ترک، کرد، بلوچ، طالشی، عرب، ترکمن ساکن هستند. کمتر از نیمی از ترکیب قومی کشور را اقوام غیرفارس تشکیل میدهند که عمدتاً در نوار مرزی و قلمرو جغرافیایی، منطبق با نام اقوام مربوطه، استقرار و آرایش یافتهاند. آذریها با جمعیتی بالغ بر 27 درصد کشور در شمال غربی و غرب، کردها با حدود 10 درصد جمعیت کشور در غرب، بلوچها با 2/2 درصد جمعیت کشور در جنوب، ترکمنها با 2 درصد جمعیت کشور در شمال شرقی و طالشی با یک درصد (500 هزار نفر جمعیت) زندگی میکردند که از نظر جغرافیای سیاسی و جمعیتی معنا و تعریف خاصی را برای ملت و کشور ایران پدید آورده است.(5)
براساس یک آمار قابل استناد در مورد جمعیت ایران، 60 درصد فارس زبان، 22 درصد ترک، 6 درصد کرد، 6 درصد لر، 2/5 درصد بلوچ و تقریباً 2 درصد عرب در سرزمین ایران سکونت دارند. (مختاری، 1383، ص15) اهداف سیاست قومی تقویت روابط مبادلاتی، کاهش نابرابری در بازار محلی، توزیع عادلانه فرصتها، توسعه اقتصادی، توزیع یارانهها و ... است، زیرا بیکاری، مشکلات مسکن، تورم و گرانی، مشکلات اقتصادی و معیشتی قومیتها همانند سایر مردم از جمله دغدغههای آنها بوده و به دنبال تأمین حداقل نیازهای زندگی میباشند. و بیتوجهی به خواستههای مشروع قومیتها و عدم ارائه خدمات از جمله عوامل سلب اعتماد و زمینه بروز آشوب میباشد. شکلشناسی اقوام در ایران از بعد نظری، با تفاسیر و تعاریف علوم اجتماعی از مفهوم قومیت انطباق کامل ندارد، اما آنچه واقعیت دارد ایران دارای مناطق مختلف فرهنگی است که احساسات هویتی خاص (مشترکات نژادی، زبانی، ادبیات، سکونت و ...) آنها را به عنوان یک گروه فرعی از یک جامعه بزرگتر مشخص میکند. سرزمین ایران در مقوله زبانی و قومی در جهان با 24/همانندی در رتبه شانزدهم از همانندی است، در حالی که کره شمالی و جنوبی با 100/همانندی در رتبه شانزدهم و تانزانیا با 7/ همانندی در رتبه نخست کشورها قرار دارد. (حسینزاده، 1380، ص46)
بسیاری از متخصصان گروههای قومی در ایران را به سه دسته که در جدول زیر میآید تقسیم کردهاند. (احمدی، 1379، ص209)
خانواده زبانی |
تاریخ ورود |
زبان و گویش |
آریایی |
3000 سال پیش |
فارسی، لری، لاری، بلوچی، گیلکی، مازندرانی، ارمنی، دری، طالشی، کردی، لکی، براهوئی، شهمیزایی و ... |
سامی |
1500 سال بعد بیشتر از 1400 سال پیش |
عبری، مندائی، آسوری، عبری |
اورال- آلتای (ترکی و مغولی) |
900 سال پیش |
ترکی، آذری، خلجی، ترکمنی |
در یک تقسیمبندی کلی وضعیت فعلی قومیت در ایران را میتوان به شکل جدول زیر استخراج کرد.(6)
وضعیت فعلی |
استانها |
توضیحات |
استانهای بدون جمعیت قومی قابل توجه یا مسئله حاد |
تهران، قم، اصفهان، یزد، سمنان، مرکزی |
این استانها عمدتاً در مرکز کشور بوده و جزء گروههای قومی محدودی که عمدتاً مهاجر هستند اکثر قریب به اتفاق جمعیت آنها فارسهای شیعه میباشند. |
استانهای با درصد قابل توجه از جمعیت و مسائل قومی یا مذهبی |
خراسان، قزوین، کرمان، گیلان، مازندران، لرستان، هرمزگان، ایلام و بوشهر |
از لحاظ قومی و زبانی و فرهنگی پیوندی عمیق با فارس زبانها دارند. |
استانهایی که دارای جمعیت با اکثریت گروههای قومی ایرانی و از لحاظ تبعات مسائل قومی و امنیتی به دو دسته تقسیم میشوند. |
الف: اردبیل، آذربایجان شرقی، خوزستان، کرمانشاه، زنجان و همدان. |
دارای شکاف قومی و زبانیاند، اما بخش عمده آنها به لحاظ پیوند مذهبی با اکثریت شیعه حالت بالفعل و خطرناک حاد ندارند. |
ب: سیستان و بلوچستان، گلستان، آذربایجان غربی، کردستان |
شکاف قومی و زبانی موازی با شکاف مذهبی بوده و با تقویت و بالفعل کردن همدیگر، بر احتمال فعال شدن و تبعات امنیتی مسائل قومی میافزاید و از گذشته این معضلات به صورت جدی وجود داشته است. |
علاوه بر زبان و فرهنگهای مشترک، دین هم مایه گونهگونی قومی و عامل همبستگی بوده است.
وجود اقلیت مذهبی غیرمسلمان چون ارامنه، آشوریها، یهودیها، زرتشتیها و انشعاب در بین مسلمانان و تقسیم آنها به شیعه (دوازده امامی، غُلات اسماعیلی) و سنّی (حنبلی، شافعی، حنفی) باعث تنوع قومی گردیده است.
ایران از جمله کشورهای متکثر و برخورداری از تنوع دینی، مذهبی، قومی، زبانی و فرهنگی است و در مقایسه با کشور یا واحد جغرافیای سیاسی فعلی در جهان به طور نسبی از بیشترین گوناگونی برخوردار است. سه دین اصلی توحیدی (کلیمی، نصاری و اسلام) در ایران پیروانی دارند مذهب شیعه 91 درصد و سنی 8 درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند. پیروان دو دین اصلی کلیمی و نصاری با گسترهای از شاخهها و فرقههای مختلف، شامل پیروان کلیساهای متعدد با جمعیت حدود یک تا دو درصد جمعیت، غیرمسلمان بوده که در کنار اینها میتوان به زرتشتیان، صائبیها، سیکها را نیز اشاره کرد. که در صورت عدم مدیریت صحیح و تلفیق این شاخصهها با متغیر قومیت زمینه بحرانآفرینی را فراهم خواهند نمود.
6. زمینههای شکلگیری تنوع قومی در کشور
با پذیرش اصل تنوع قومی در کشور اکنون شایسته است به بررسی نحوه استقرار نظام متنوع قومی پرداخته شود.1. با اهمیتترین موضوعی که در گسترش این تنوع قومی و نژاد و این نوع از معیشت تأثیر بسزا دارد، مسأله جغرافیا و عوامل طبیعی است. (کشاورزی دامپروری و ...) علاوه بر آن میتوان به علل زیر نیز اشاره کرد:
گسترش حیات متحرک و کوچنشینی،
عامل بیکاری و اشتغال در بخش خدماتی و اداری،
کوچ اجباری (تبعید) به نقاط دیگر کشور، به دلیل پیشگیری از اتحاد و انسجام و مقابله با دولت، مثلاً در زمان صفویه.
استفادهی حکومتها از سوارکاری و جنگجو بودن اقوام در جنگهای خود.
موقعیت عالی برخی مناطقی از کشور.
جذابیت شهری و رشد یکطرفه امکانات رفاهی و تفریحی و ...
مهاجرت افراد به علت شرایط نامساعد زندگی.
7. ویژگی اقوام مستقر در کشور
ویژگی و سایر خصوصیات منحصر به فرد اقوام ایرانی باعث شده که موضوع قومیت در این سرزمین از پیچیدگی و ابهامات و نیز بار امنیتی در خور توجه و قابل تأمل برخوردار شود. گروههای قومی در ایران بویژه با توجه به سوابق شورشگری و بحرانزدایی خود همواره به عنوان یکی از متغیرهای مؤثر در امنیت داخلی و نیز به عنوان یک عامل تهدیدزا و مشکلآفرین در دهههای اخیر تاریخ کشورمان مورد ملاحظه قرار گرفتهاند. و تا امروز تقاضاهای خودمختاری و تمرکززدایی میان اقوام فزونی پیدا کرده و بر سیاستهای طبقاتی، احیای فرهنگ و زبانهای قومی با رویکرد گریز از مرکز تأکید شده است که در ذیل برخی مشترکات اقوام در ایران گوشزد میگردد:1. حفظ فرهنگ بومی، قبیلهای و سنتها علیرغم مدرنیته شدن زندگی.
2. داشتن تعصبات قومی و خرده فرهنگ قومی و محلی خاص خود.
3. عدم رعایت تنظیم خانواده، و در نتیجه داشتن جمعیت جوان و رو به افزایش.
4. داشتن سابقه اغتشاش و شورشگری و ایجاد ناآرامی.
5. به سر بردن در شرایط عقب ماندگی و توسعه نیافتگی اقتصادی و اجتماعی.
6. داشتن تحرکات جداییطلبانه، در صورت مهیا شدن شرایط استعداد گریز از مرکز.
7. عدم موفقیت کامل مسئولین در محو تبعیض و بیتوجهی به مشکلات و کمبودها به جهت سابقه طولانی و نهادینه شدن فرهنگ قومگرایی در بطن جامعه.
8. عدم پیگیری جدی سیاستهای انسجام بخش و وحدتآفرین توسط مسئولین ذیربط به صورت ریشهای به دلیل همگرایی برخی مسئولین به قومیتها.
9. رشد آگاهیهای قومی و احساس هویت قومی قویتر به جهت ورود به مراکز علمی و سوء استفاده دشمن در مراکز علمی از آنها.
10. سیاستهای تبعیضآمیز رژیمهای گذشته در ایران به خصوص قاجار و شاهنشاهی.
11. ازدواجهای فامیلی و حساسیت نسبت به ازدواجهای غیرقومی.
8. پتانسیلهای تهدید اقوام نسبت به امنیت ملی در کشور
به طورکلی در بررسی روند بحران قومی باید دانست که این موضوع نیز مثل هر مسئله اجتماعی دیگر در طیفی از حالات و شدت متفاوت قابل تشخیص و بررسی است که اهم آن در ذیل میآید.1. دخالت بیگانگان و حمایت علنی آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی از قومیتگرایی در ایران که در این راستا ساموئل زولیر، مسیونر معروف غربی میگوید «نخستین کار برای ریشهکن کردن اسلام ایجاد قومگرایی است».(7)
2. مرحله گذار کشور و ارتباط معنادار معطوف به افزایش بحرانهای قومی به دلایلی چون:
الف) سهمبری گروههای قومی از نظام در حال تکوین،
ب) استقرار مشروعیت جدید به علت ستمها و اجحافها در زمان رژیم پهلوی و رفع ستم ملی و تلاش جهت تغییر در شیوه برگزاری رفراندوم و تدوین قوانینی چون خودمختاری در قانون اساسی و ... از نظام جدید.
ج) تلاش جهت تأثیرگذاری بر نظام جدید و تدوین قوانین حمایتی از اقوام غیرفارس و حضور در هر قدرت سیاسی، طبیعت تغییر و تحول در جوامع در حال گذار و فراهم آمدن زمینه برای بروز بحرانهای گوناگون است که این زمینه برای شیخ خزعل، فرقه دموکرات آذربایجان، قطبزاده، حزب دمکرات کردستان پدید آمد.
3. بعد پیروزی انقلاب اسلامی جریانهای واگرا و ناهمساز در کردستان، سیستان، آذربایجان، خوزستان و ترکمن صحرا آتش منازعات قومی را دامن زدهاند.
4. تعارض هویت به جهت اینکه ایران از منظر ترکیب قومی و مذهبی، جامعهای ناهمگون محسوب میشود و این تفاوتها برای هر گروه قومی هویت و شخصیت مستقل و متمایزی از هویت جامعه ملی را ایجاد کرده است. به گونهای که موجب تنزل جایگاه هویت ملی میگردد.
5. تشکیل گروهها و احزاب سیاسی پنهان و آشکار، در هواداری از کاندیداها صرفاً به جهت تعصبات قومی و مذهبی.
6. ایجاد و تشکیل NGOهای با گرایش قومیتگرایی در کشور.
7. افزایش سریع جمعیت و قدرت اقتصادی گروههای قومی به عنوان دو مؤلفه مهم قدرت به جهت عدم کنترل جمعیت در قالب طرحهای مهار جمعیت در مناطق قومینشین حاشیهای نسبت به جمعیت فارس زبانها و عدم رشد اقتصادی به جهت فقر اقتصادی و کمبود امکانات از یک طرف و تأکید نخبگان سیاسی و مذهبی بر لزوم افزایش جمعیت باعث برهم زدن ترکیب نفوس در این مناطق و کل کشور گردیده است.
8. فزونی مطالبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در میان اقوام توسط نخبگان سیاسی مسئلهدار، احزاب و گروههای معاند جهت بحرانآفرینی در کشور.
9. رشد فرآیند خودآگاهی قومی و تلاش فرهنگی بعنوان راهبردهای مهم قومگراها به عنوان ابزار بسیج تودهها و پیوستن بخشی از فارغ التحصیلان و نخبگان علمی هر قومی، در پی گسترش مراکز آموزش عالی و قد برافراشتن ماهای کوچک در برابر ماهای بزرگ (ملی) و تقاضاهای قابل مذاکره و غیرقابل مذاکره در همه ابعاد با سرعت فزاینده از زبان روشنفکران، تحصیل کردههای لائیک و حتی مسلمان. لذا آنچه مایه دغدغه خاطر است، رشد یکسویه خودآگاهیهای قومی است که موجب تضعیف هویت ملی و وحدت ملی میگردد. مناسبترین الگوی سیاست قومی است که موجب تضعیف هویت ملی و وحدت ملی میگردد. مناسبترین الگوی سیاست قومی است که موجب تضعیف هویت ملی و وحدت ملی میگردد. مناسبترین الگوی سیاست قومی، سیاستی است که معطوف به تقویت همبستگی و انسجام ملی شود و موجب تحقق نوعی هویت و وحدت ملی گردد.
10. رشد فزاینده انجمنهای هنری ادبی دانشجویی جهت افزایش قومیتگرایی و تلاش برای همراه نمودن سایر دانشجویان برای سوء استفاده سیاسی و تشنجزا
11. ساخت فیلمهایی که هویتجویی قومی را تشویق میکند یا فیلمهایی که به تحقیر اقوام مبادرت میورزد.
12. افزایش مطبوعات محلی با گویشهای قومی و محلی و ترویج تفکر گریز مرکزی
13. موازی بودن شکاف قومی با شکافهای مذهبی و زبانی در مناطق قومیتنشین
14. تشدید معضل جاسوسی به جهت استقرار اقوام ایرانی در حاشیه کشور، تردد و رابطه آنها با کشورهای همجوار و نفوذپذیری مرزها سرویسهای جاسوسی کشورهای دشمن و حتی دوست باعث استخدام و به کارگیری افراد با انگیزههای قومی میگردد. چنین تحرکاتی حس قومگرایی و شیوع جنبشهای تجزیهطلبانه قومی را افزایش میدهد. و زمینه نفوذ به مراکز حساس سیاسی، اقتصادی نظامی و ... را تشدید میکند.
15. فزونی اشغال پستهای اداری- سیاسی در کشور نسبت به سنوات گذشته
16. مرزنشینی اقوام و استقرار در کانونهای بحرانخیز کشور
17. فراوانی ناهنجاریهای اجتماعی، شرارت، اقدامات تروریستی و ...
18. مهاجرت و بروز مشکلات عدیده این پدیده شوم در برخی استانها و شکلگیری اراذل و اوباش به علت مهاجرت و استقرار در حاشیههای کلان شهرها و ایجاد ناامنی و درگیری و بروز بحران و اغتشاش و سوء استفاده عناصر بیگانه از این ظرفیتها جهت بحرانسازی در کشور
19. به وجود آمدن غائلههایی به علت تقسیمات کشوری و بهرهبرداری سیاسی از این موضوعات در دولت گذشته در برخی استانهای کشور
20. تحریک بیگانگان و دخالت شیطنتآمیز به صورت مستقیم در مباحث اقوام
21. حمایتهای جانبدارانه مجامع و گروههای جهانی به اصطلاح بشر دوستانه (حقوق بشر)
22. تأثیر نارضایتی عمومی در مناطق قومی چون معیشت، بیکاری و ...
23. استفاده از ظرفیت قومیتها جهت ناامنی در کشور و سوء استفاده در انتخابات، راهپیماییها و مشارکت سیاسی و اجتماعی
24. برانگیخته شدن حس ناسیونالیستی در میان اقوام و طوایف در کشور
25. تحریک و سوء استفاده از عواطف لطیف اقوام و طوایف توسط روزنامههای زنجیرهای و کاندیداها
9. روشهای پیگیری سیاست قومی، به منظور کاهش آسیبهای قومی بر امنیت ملی و یا مقابله با آن:
هدف اصلی در طراحی و تدوین سیاسی قومی معطوف به تقویت هرچه بیشتر یکپارچگی، همبستگی وحدت و وفاق ملی یا اجتماعی در سطح کشور میباشد. در ادبیات علوم اجتماعی از این وضعیت تحت عناوینی چون مهندسی اجتماعی، ملتسازی، وفاق اجتماعی، وحدت نمادی، یکپارچگی ملی یاد میشود بنابراین پیگیری سیاسی قومی در ایران باید متضمن هدایت بخش عمدهای از تواناییها و استعدادهای برنامهریزی در مدیریت سیاسی جامعه و اتخاذ رویکردهای مناسب در حوزه فرهنگ، تبلیغات و ارتباطات و ... باشد. اصول حاکم بر سیاست قومی در ایران باید منتهی به تقویت اشتراکات و تلاش برای نزدیکی اقوام با همدیگر باشد. و به این نکته توجه داشت که هرچه محورها و اصول مورد توافق جمعی افزایش یابد، امکان و احتمال هماهنگی و همدلی بیشتر خواهد بود.بنابراین برخی عوامل جهت مقابله با قومیت گریزی اقوام و تأثیرگذاری بر امنیت ملی در کشور مطرح میگردد.
1. تأکید بر آرمانهای انقلاب اسلامی و حفظ و ترویج ارزشهای اسلامی
2. تقویت عوامل تشکیل دهنده هویت ملی در برابر هویتهای قومی و محلی
3. تأکید بر مواریث فرهنگی با پیشینه مشارکت همزیستی دائمی اقوام و دخالت تاریخی اقوام در حاکمیت
4. تأکید بر زبان فارسی (به گونهای که از کاربرد دیگر زبانها و گویشها جلوگیری نشود)
5. تأکید بر توسعه همه جانبه در کل کشور و ایجاد و پیگیریهای طرحهای عمرانی و ... در مناطق قومیت نشین
6. کاهش محرومیتها در مناطق قومی
7. مقابله جدی با جریانهای قومی واگرا و سیاستهای مداخله جویانه بیگانگان و سوء استفاده از اقوام (در سطح کلان)
8. حساسیتزدایی در خصوص رشد مطبوعات، زبان، موسیقی، هنر و پوشش محلی
9. از میان بردن زمینههای بروز احساسات و تحریکات چون فقر، محرومیت و عقب ماندگی در مناطق قومیتنشین
10. برابری در فرصتهای اساسی مانند شغل، تحصیلات و امکانات رفاهی
11. تقویت احترام، عزت و تکریم شهروندان از سوی همدیگر
12. تقویت وحدت شیعه و سنی و دیگر قومیتها در مناطق
13. ارتقای سطح ایرانگردی و احساسات عامگرایانه
14. تقویت تیمهای ورزشی در مناطق قومی و تشویق برای حضور در مسابقات سراسری و ملی
15. شناسایی عناصر اصلی آشوبگرا توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و برخورد قاطع دستگاه قضایی با متخلفان
16. بالا بردن سطح آگاهی مردم (قومیتها) نسبت به دستهای پشت پرده شرارت و بیگانه
17. برنامهریزی جهت تقویت وفاق اجتماعی به عنوان یک هدف کلان و محقق شدن فرموده مقام معظم رهبری مبنی بر اتحاد ملی.
18. حفظ استقلال نسبی خرده فرهنگها و حتی اصالت دادن به آنها و در عین حال برقراری اتصال و ارتباط بین اقوام از طریق تقویت و برجسته کردن نقاط مشترک اقوام و غیراقوام (ارزش، عرف و ...)
19. هوشیاری در تفکیک تقسیمات کشوری و لحاظ قرار دادن آداب و رسوم و سنن (تفرقه زدایی)
20. استفاده از پژوهشگران و مراکز فرهنگی دینی جهت تشریفات و بولتنها
21. شناسایی و برخورد با عوامل ایجاد بحران، چون سرپلهای مالی و تأمین منابع آشوبگران، اغتشاشگران، وبلاگ نویسان
22. احداث جادههای بزرگ بین شهرها و استانها، که مراودهی بیشتر و راحتتر اقوام با یکدیگر را فراهم آورده، آنان را از نظر فرهنگ و زبان به یکدیگر نزدیک کند.
23. فراهم آوردن امکانات زندگی برای فارسی زبانان در مناطق مرزی و برعکس، امکان زندگی برای اقوام مرزی در مرکز کشور، تا از این طریق اقوام به یکدیگر نزدیکتر شده، فرهنگها مشترک گردد و مناطق نیز از یکدستی کامل به درآیند.
24. حضور مداوم مسئولان دولتی در شهرهای دوردست و مناطق قومیتنشین.
نتیجهگیری:
ناآرامی به هر شکل، وسیله و موضوع، از مهمترین پدیدههای سیاسی، فرهنگی، امنیتی، اجتماعی و ... است. ناآرامی همواره تهدیدات بالقوهای علیه امنیت ملی را در پی دارد و در اشکال و صورتهای مختلف و در پوشش چون اغتشاش، اعتراض کارگری و مردمی، بمبگذاری، ترور و ... بروز میکند. لذا یکی از شاخصهای مخل امنیت ملی به جهت پراکندگی جمعیتی کشور پدیده قومیت میتواند باشد.چون موقعیت جغرافیایی، مرزنشینی و حاشیهگزینی اقوام، بر درجهی آسیبزدایی و تهدیدآفرینی متغیر قومیت در امنیت ملی ایران میافزاید و از نظر میزان انسجام اجتماعی و در صورت عدم مدیریت موضوع کشور را در زمره کشورهای ضعیف قرار میدهد، زیرا هویتهای خرده ملی در برابر هویت ملی صفآرایی میکنند و زمینه شکاف طبقاتی و ساخت ارتباطی مرکز- پیرامون بین دولت و نواحی قومی را افزایش میدهد، نهایتاً جهت برخورد ریشهای با علل بروز ناآرامی و اغتشاش در مناطق قومیتنشین در دو بعد داخلی و خارجی با محوریت پنج حوزه اصلی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی (داخلی) و تحریک قومی و قبیلهای (خارجی) در ذیل مورد بررسی و کنکاش قرار میگیرد.
الف. عوامل داخلی:
1. حوزه فرهنگی:
تقویت روند تفاهم فرهنگی، تبادل اندیشهها، نهادها و رواج ارزشهای فرهنگی مثل شجاعت، عزت، احترام، تعهد، معرفت، اعتماد، صداقت در عمل و .... مدنظر قرار دارد. زیرا عامل فرهنگی چون اختلافات نژادی، قومی و مذهبی و ... از جمله عوامل پیدایش حوزه فرهنگی است.2. حوزه اجتماعی:
هدف اصلی در این حوزه تقویت روابط اجتماعی اقوام در ابعاد چون نزدیک کردن روابط، شدت بخشیدن به مناسبات عاطفی و گرم کردن روابط و تنوع دادن به اشکال روابط است، زیرا عواملهای چون سطح پایین سواد یا بیسوادی و پائین بودن آگاهی مردم نیز از دیگر علتهای شورش و آسیب رساندن و آشوب است.3. حوزه اقتصادی:
اهداف سیاست قومی تقویت روابط مبادلاتی، کاهش نابرابری در بازار محلی، توزیع عادلانه فرصتها، توسعه اقتصادی، توزیع یارانهها و ... است، زیرا بیکاری، مشکلات مسکن، تورم و گرانی، مشکلات اقتصادی و معیشتی قومیتها همانند سایر مردم از جمله دغدغههای آنها بوده و به دنبال تأمین حداقل نیازهای زندگی میباشند. و بیتوجهی به خواستههای مشروع قومیتها و عدم ارائه خدمات از جمله عوامل سلب اعتماد و زمینه بروز آشوب میباشد.4. حوزه سیاسی:
هدف اصلی، احساس تعمق و یگانگی فرد با واحد سیاسی (کشور)، تقویت علاقهمندی به زاد و بوم و جدا کردن حق سرنوشت از حق تشکیل کشور مستقل (خودمختاری)، افزایش مشارکت سیاسی نهادینه شده، تمرکززدایی اداری و تقویت نهادهای مردمی در مناطق قومی است. زیرا فعالیت گروههای مخالف و معاند چه قانونی و چه غیرقانونی هر یک به نوعی زمینه بروز آشوب را فراهم میآورد و گروهها جهت رسیدن به اهداف و مقاصد سیاسی (براندازی یا حزبی) سعی میکنند از پتانسیل موجود در قومیتها به منظور بیثباتی در اجتماع و جامعه سوء استفاده کنند و جهت رسیدن به قدرت و منافع حزبی اجتماع را به سمت اغتشاش هدایت میکنند.5. حوزه امنیتی:
هدف اصلی برقراری حاکمیت، مقابله با تحریکات و نفوذهای خارجی و سرکوب ناسازگاران و افراد معاند داخل جامعه و بدنه نظام است. در این راستا آسیبشناسی از پدیدههای آشوبگر و برخورد با اینگونه موارد با ریشهیابی علل بروز بحران و ... مشخص و اقدامات مقابلهای با این پدیدهها انجام گیرد.ب. عوامل خارجی:
1. تحریکات قومی:
کشورهای خارجی از هیچ کوششی برای از بین بردن و تضعیف حکومت فروگذار نیستند و یکی از شگردهای دشمنان به جهت ساختار ویژگی جمعیتی ایران تحریک و پشتیبانی از اقلیتهای قومی است. ایران به جهت پراکندگی جمعیتی از نظر نژادی از این قاعده مستثنی نیست. دشمنان خارجی از حمایت سیاسی و مالی، رسانهای و اطلاعاتی یا وعدههای چون خودمختاری و از تحریکاتی چون ضایع شدن حقوق شهروندی و بیتأثیر بودن نظرات به دلیل در اقلیت قرار گرفتن، بیتوجهی دولت مرکزی به خواستهها و نظرات قومیتها و ... سوء استفاده کرده و زمینه آشوب و درگیری داخلی را فراهم مینماید. در این راستا از ابزارهای تبلیغی و رسانهای چون ناتوی فرهنگی، رسانههای معاند داخلی (براندازی نرم) جاسوسان و افراد نفوذی در بدنه دستگاهها، نهادها و ... تفکر شیطانی خود را ظاهر میسازند. علاوه بر موارد ذکر شده، مشکلات اقتصادی و بعضاً اجتماعی و... ثبات اجتماعی را هدف قرار داده و بحرانهای کوچک را به آشوب تبدیل میکنند.نهایتاً در سیاست قومی ضمن توجه به حوزههای مذکور (داخلی و خارجی) هدف اصلی یکپارچهسازی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... و در عین حال رسمیت بخشیدن و احترام به تفاوتها و تنوعهای قومی و فرهنگی است. زیرا ما باید بپذیریم که مجموعهی اقوام کشور را تشکیل میدهند و باید با دید رفع موانع و مشکلات و ریشهیابی آنها، علل گرایش اقوام به بیگانگان و سوء استفاده دشمنان از این قومیتها، آسیبشناسی گردد، تا بتوانیم در راستای منویات مقام معظم رهبری مبنی بر اتحاد ملی گام برداریم.
نمایش پی نوشت ها:
1. طرح و بررسی استراتژیک، 1379، ص7و9.
2. ماندل، 1380، ص25.
3. روشندل، 1374، ص12.
4. فکوهی، 1380، ص17.
5. دفتر طرح و بررسیهای استراتژیک، 1380، ص31.
6. پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1378، ص8-9.
7. دفتر طرح و بررسیهای استراتژیک، 1379، ص23.
نمایش منبع ها:
1. احمدی، حمید، «قومیت و قومگرایی در ایران، از افسانه تا واقعیت»، تهران، فصلنامه مطالعات ملی، 1379.
2. ایوبی حجت الله، «شکافهای قومی و خشونت در پیکارهای سیاسی»، تهران، فصلنامه مطالعات راهبردی، 1377.
3. پژوهشکده مطالعات راهبردی، قومیتها در ایران، راهبردها و راهکارها، تهران، انتشارات پژوهشکده راهبردی، 1378.
4. حسینزاده، فهیمه، «گروههای قومی ایران»، تهران، فصلنامه مطالعات ملی، 1380.
5. روشندل جلیل، امنیت ملی و نظام بینالمللی، تهران، انتشارات سمت، 1374.
6. دفتر طرح و بررسیهای استراتژیک، سیاستهای قومی، تهران، انتشارات بررسیهای استراتژیک، 1379.
7. دفتر طرح و بررسیهای استراتژیک، قومگرایی و چالشهای فراگیر جهان، تهران، انتشارات بررسیهای استراتژیک، 1379.
8. دفتر طرح و بررسیهای استراتژیک، ناهمگونی قومی و امنیت ملی، تهران، انتشارات بررسیهای استراتژیک، 1380.
9. فکوهی ناصر، قومشناسی سیاسی، تهران، نشر نی، 1380.
10. ماندل رابرت، چهره متغیر امنیت ملی، تهران، انتشارات پژوهشکده راهبردی، 1380.
11. مختارزاده، «قومیت در ایران»، تهران، نشریه سیاسی، فرهنگی اجتماعی، 1383، تیرماه، شماره7.
12. مختارزاده، «ابعاد امنیتی قومیت در ایران»، تهران، نشریه سیاسی، فرهنگی اجتماعی، 1383، تیرماه، شماره9.
13. مختاری، «قومیت در ایران»، تهران، نشریه سیاسی، فرهنگی اجتماعی، (شماره 10و11).
فصلنامه حصون، شماره 19، بهار 1388