خطر دنیاگرایی، تهدیدی برای نیروهای مسلّح

یکی از آفتهایی که افراد و مجموعه‌های انسانی و از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند، موضوع مقاله حاضر، یعنی خطر دنیاگرایی است. در این نوشتار پس از مقدمه‌ای کوتاه درباره‌ی آفتهای درونی و
چهارشنبه، 23 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
خطر دنیاگرایی، تهدیدی برای نیروهای مسلّح
دنیاگرایی

نویسنده: نعمت‌الله یوسفیان (1)

چکیده

یکی از آفتهایی که افراد و مجموعه‌های انسانی و از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند، موضوع مقاله حاضر، یعنی خطر دنیاگرایی است. در این نوشتار پس از مقدمه‌ای کوتاه درباره‌ی آفتهای درونی و بیرونی، مفهوم دنیا و دنیاگرایی، دنیاگرایی در قرآن و روایات، شاخصه‌های دنیاگرایی به بحث گذاشته شده است. آثار دنیاگرایی عنوان دیگر مقاله است و در پایان نکاتی به عنوان نتیجه‌گیری ارائه گردیده است.

مقدمه

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شجره‌ی طیبه‌ای است که در دامن انقلاب اسلامی رویید، به رشد و بالندگی رسید و نظام و انقلاب را از میوه‌های شیرین خود بهره‌مند ساخت.
این شجره‌ی طیبه، همچون دیگر پدیده‌های جهان آفرینش و هر نظام و تشکیلاتی ممکن است از سوی دو آفت برونی و درونی مورد تهدید قرار گیرد.
آفت بیرونی همانا دشمنان خارجی هستند که بیرون از تشکیلات و نظام قرار دارند. اینان همه‌ی توان و تلاش خود را در جبهه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در صورت مهیا شدن زمینه، جبهه نظامی، به کار می‌گیرند تا نهال سپاه پاسداران را که اینک به درختی تنومند تبدیل شده، بی‌شاخ و برگ کنند، بخشکانند و یا آن را قطع نمایند.
اما آفت درونی به نیروهای خودی و درون مجموعه و تشکیلات مربوط می‌شود و منشأ آن، ضعفهای روحی و اخلاقی نیروهاست؛ از قبیل هوسهای عنان‌گسیخته، تردیدها، بی‌ایمانیها و خصلتهای ناپسند دیگر. در میان این دوگونه آفت، آنچه خطرناک‌تر است، خطر آفت درونی است که دامنگیر نیروهای خودی می‌شود. رهبر معظم انقلاب در این‌باره خطاب به پاسداران می‌فرماید:
"خودیها ممکن است در یک نظام، بر اثر خستگی، بر اثر اشتباه در فهم راه درست، بر اثر مغلوب احساسات نفسانی شدن و بر اثر نگاه کردن به جلوه‌های مادی و بزرگ انگاشتن آنها، ناگهان در درون دچار آفت‌زدگی شوند. این، البته خطرش بیشتر از خطر اولی [آفت بیرونی] است. (2)"
آفتهای بسیاری ممکن است سپاه را از درون دچار آسیب کنند. دنیاگرایی، پیروی از هواها و شهوات، دل بسته شدن به منافع فردی، مرعوب دشمنان بیرونی شدن، امیدوار نبودن به وعده‌های خداوند و تحقق آرمانهای الهی نمونه‌هایی از این‌گونه آفتها هستند. (3)
در میان انواع آفتهای درونی، دنیاگرایی بیش از دیگر موارد، نیروهای مجموعه و به ویژه افراد شاخص آن از فرماندهان و مسئولان رده بالای سپاه را تهدید می‌کند. رهبر فرزانه انقلاب، پاسداران را از این خطر برحذر داشته، می‌فرماید:
"تجمل و رفاه‌زدگی و عشرت طلبی... به هیچ بهانه در این مجموعه‌ی پاکنهاد نباید نفوذ کند و وسوسه‌ها نباید عزم شما مردان حق‌طلب را متزلزل سازد. (4)"
روشن است که اگر سپاه از جبهه‌ی درون آسیب ببیند نخواهد توانست از اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی پاسداری کند؛ به فرموده رهبر معظم انقلاب: «اگر ما توانستیم با این دشمن [درونی] دست و پنجه نرم کنیم و بینی او را به خاک بمالیم، آن وقت در مقابل آن دشمن بیرونی دست ما پر است. آن کسی که در میدان جنگ دچار هزیمت می‌شود، قبلاً در درون خود دچار هزیمت شده است. اگر در درون خود دچار هزیمت نشویم، در بیرون هیچ دشمنی نمی‌تواند ما را منهزم کند». (5)
با توجه به این مقدمه، موضوع دنیاگرایی را در محورهای زیر پی می‌گیریم.

1. مفهوم‌شناسی

دنیا مؤنث ادنی است. اگر آن را از «دنیء و دناءت» بگیریم به معنای پست‌تر و ناچیزتر است. چنان که در حدیثی از رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله و سلم) در پاسخ پرسشی در وجه نامگذاری دنیا نقل شده است:
لِأنَّ الدُّنیا دَنِیَّهٌ خُلِقَت مِن دُونِ الأخِرَهِ... (6)
[دنیا را دنیا می‌گویند] برای اینکه دنیا پست است و از غیر آخرت آفریده شده است. ولی اگر آن را از ماده‌ی دنوّ به حساب آوریم به معنای نزدیک‌تر است. (7) چنان‌که در قرآن کریم می‌فرماید:
إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ‌... (صافات:6)
ما آسمان نزدیک‌تر را به زیور اختران آراستیم.
دنیا در اصطلاح عبارت است از همین عالم مادی که آسمان بر آن سایه افکنده و شب و روز را در بر دارد و هر آنچه که از لوازم زندگی در این عالم است و به آن مربوط می‌شود و نقطه‌ی مقابل آن عُقبی و جهان آخرت نام دارد. رهبر معظم انقلاب در تعریف دنیا می‌فرماید:
"دنیا عبارت است از همین طبیعت عظیمی که خدای متعال خلق کرده است و در اختیار انسانها قرار داده است؛ دنیا یعنی این. همه‌ی این مواهبی که خدای متعال در عرصه‌ی گیتی آفریده است، مجموعه‌ی چیزهایی هستند که دنیا را تشکیل می‌دهند. اولش عمر خود ماست. درآمدهای دنیوی و حاصل تلاشهای دنیوی، اینها همه دنیاست؛ فرزند، دنیاست، مال، دنیاست، علم، دنیاست؛ منابع طبیعی، دنیاست؛ این آبها، این ذخائر معدنی، همه‌ی این چیزهایی که در عالم طبیعت انسان ملاحظه می‌کند، اینها همین دنیا هستند؛ یعنی چیزهایی که اجزای زندگی این جهانی ما را تشکیل می‌دهد. (8) مقصود از دنیاگرایی، ترک این علاقه‌ها نیست؛ نه زمین و آسمان، امکانات و نعمتهای الهی مذموم و بد هستند، نه زن و فرزند، مال و ثروت و جاه و قدرت و نه محبت و علاقه به آنها و نه زندگی در دنیا، هیچ یک به خودی خود ناپسند و بد شمرده نمی‌شوند. بلکه مقصود از دنیاگرایی، دل‌خوشی و سرگرم بودن، راضی و قانع بودن به این امور و غفلت از ماورای آنهاست. دنیاگرایی عبارت از رضایت دادن به دنیای مذموم، غرق شدن در آن و از هدف اصلی و نهایی غافل ماندن است. اما دنیاگرایی و به تعبیر روایات «حبّ الدنیا» بر پایه‌ی آموزه‌های قرآنی و روایی به معنای علاقه و محبت، عواطف و دل‌بستگیهای طبیعی به زن و فرزند، ثروت و غیره نیست؛ چرا که این علایق، فطری انسان است و براساس حکمتهایی در نهاد او قرار داده شده است؛ اگر این علایق نبود نه نسل بشر ادامه پیدا می‌کرد و نه تمدنی شکل می‌گرفت و نه کسب و کار و حرکت و جنبشی در کار بود، بلکه حیات بشری در روی زمین دچار مشکل می‌شد.
انسان برای زنده ماندن نیاز به امور دنیایی دارد و به گونه‌ای آفریده شده که طبیعت او به آنها تمایل داشته باشد و اسلام هرگز این قبیل محبتها را مورد نکوهش قرار نداده است. امام علی (علیه السلام) در حدیثی مردم را فرزندان دنیا دانسته، می‌فرماید: کسی را بر دوستی مادرش ملامت نمی‌کنند. (9)
اسلام محبت و مهرورزی به همسر و فرزندان را به همگان سفارش کرده است پیغمبر اکرم (صلی ‌الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) نیز نسبت به زن و فرزندان خود اظهار علاقه می‌کردند بعضی از غذاها را دوست می‌داشتند و در آبادانی دنیا تلاش می‌کردند.
بنابراین مقصود از دنیاگرایی، ترک این علاقه‌ها نیست؛ نه زمین و آسمان، امکانات و نعمتهای الهی مذموم و بد هستند، نه زن و فرزند، مال و ثروت و جاه و قدرت و نه محبت و علاقه به آنها و نه زندگی در دنیا، هیچ یک به خودی خود ناپسند و بد شمرده نمی‌شوند. بلکه مقصود از دنیاگرایی، دل‌خوشی و سرگرم بودن، راضی و قانع بودن به این امور و غفلت از ماورای آنهاست. دنیاگرایی عبارت از رضایت دادن به دنیای مذموم، غرق شدن در آن و از هدف اصلی و نهایی غافل ماندن است. به قول مولوی:

چیست دنیا؟ از خدا غافل بُدن *** نی قماش و نقره و میزان و زن
مال را کز بهر دین باشی حَمول *** نِعمَ مالٌ صالحٌ خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است *** آب اندر زیر کشتی پُشتی است (10)

رهبر معظم انقلاب در تعریف دنیای مذموم می‌فرماید:
"دنیای مذموم آن است که انسان این متاعی را که خدای متعال برای افراد بشر قرار داده است، برای خود بخواهد، سهم خود را افزون‌تر از دیگران بخواهد، به سهم دیگران دست‌اندازی کند، دل‌بستگی پیدا کند که این دل‌بستگی به مقتضای «حُبَّ الشَّیء یُعمی وَ یُصِمُّ»، انسان را کر و کور می‌کند، تا آنجا که در راه به دست آوردن چیزی که عاشق و دل‌بسته‌ی آن هست، هیچ خط قرمزی و هیچ حد و حدودی را رعایت نمی‌کند. (11)"
در دیدگاه اسلام، دنیا وسیله تعالی و تکامل است و بهره‌برداری از آن مباح. ولی ایده‌آل شدن و هدف قرار گرفتن آن مورد نکوهش قرار گرفته است.
مقصود از آفت بودن دنیاگرایی برای پاسداران همین است که دنیا- یعنی زن و فرزند، خانه و زندگی، جاه و مقام، نعمتهای دنیا و لذتهای طبیعی- برای آنها ایده‌آل و هدف برتر و مقصد عالی قرار گیرد و خود را به آن دلخوش کنند؛ به گونه‌ای که از کمال مطلوب و هدف اصلی یعنی خدا، عبادت و بندگی و آخرت غافل بمانند. رهبر معظم انقلاب خطاب به پاسداران می‌فرماید:
"این زر و زیورها، این جلوه‌ها و این لذتهای دنیا اگرچه برای شما لازم است؛ اگرچه شما ناچارید از آنها بهره ببرید؛ اگرچه زندگی شما وابسته به آنهاست و در این شکی هم نیست و باید آنها را برای خودتان فراهم کنید؛ اما بدانید که مطلق کردن اینها و چشم‌بسته به دنبال این نیازها حرکت کردن و هدفها را به فراموشی سپردن بسیار خطرناک است. (12)"
بنابراین دنیاگرایی به مفهوم یاد شده آفت و میکربی است که باید از ورودش به مجموعه سپاه جلوگیری شود.

2. دنیاگرایی در قرآن

آیات فراوانی درباره‌ی دنیا و آخرت و دنیاگرایی در قرآن کریم آمده است. از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که علاقه‌ی طبیعی به دنیا و مظاهر آن که فطری بشر و لازمه‌ی زندگی اوست هرگز مورد نکوهش قرار نگرفته است، بلکه این‌گونه امور به عنوان زینت زندگی، مورد تأیید و برای انسان لازم دانسته شده است. چنان‌که آیه‌ی 14 سوره‌ی آل عمران به این مطلب دلالت دارد.
آنچه از مجموع آیات قرآن که درباره‌ی دنیاگرایی آمده، می‌توان استفاده کرد این است که اسیر دنیا شدن، دل خوش کردن به دنیا و مظاهر زندگی و دنیا را تمام همّ و غمّ خود قرار دادن، مورد نکوهش قرار گرفته است. چسبیدن به دنیا و آن را قبله‌ی آمال خود قرار دادن و از ایده‌آل و کمال مطلوب بازماندن شایسته انسان نیست. «حب ریاست» برای رسیدن به اهداف مادّی شاخصه‌ی دیگری است که می‌توان به وسیله‌ی آن افراد دنیاطلب را از دیگران تشخیص داد. پست و مقام و ریاست کردن در کام افراد دنیاطلب بسان لقمه‌ای پرچرب و شیرین جلوه می‌کند؛ به گونه‌ای که در راه رسیدن به آن همه چیز را قربانی می‌کنند. قرآن کریم از کسانی یاد می‌کند که دنیا را همه چیز و غایت آمال خود به حساب می‌آورند و تمام همّت خود را صرف آن می‌کنند. برای نمونه درباره‌ی عده‌ای می‌فرماید:
وَ قالُوا إِنْ هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثینَ. (انعام:29)
و گفتند: جز این زندگی دنیوی ما هیچ نیست و ما دیگر بار زنده نخواهیم شد.
در جای دیگر می‌فرماید:
الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ. (ابراهیم: 3)
آنان که زندگی دنیا را از آخرت دوست‌تر دارند و دیگران را از راه خدا بازمی‌دارند و در آن منحرف می‌خواهند، سخت در گمراهی هستند.
در برخی آیات، رضایت انسان به دنیا را که غُل و زنجیر به پای او می‌بندد و او را زمینگیر می‌سازد، نمونه‌ای بارز از دنیاگرایی دانسته، می‌فرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللّهِ اثّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الآْخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الآْخِرَةِ إِلاّ قَلیلٌ. (توبه: 38)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید چه شده که وقتی به شما گویند برای جنگ در راه خدا بسیج شوید گویی به زمین می‌چسبید؟! آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل‌خوش کرده‌اید؟ متاع این دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.
در آیه‌ای دیگر دنیاطلبان را که دل‌مشغول دنیا شده‌اند و از هدف اصلی خویش بازمانده‌اند، مورد نکوهش قرار داده، می‌فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ * أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (یونس: 7-8)
کسانی که امید به دیدار ما ندارند و به زندگی دنیا دل‌خوش کرده و بدان اطمینان یافته‌اند و کسانی که از آیات ما غافلند، آنان به [کیفر] آنچه به دست می‌آورند، جایگاهشان آتش است.
قرآن کریم دنیاگرایان را که محدوده دید آنان از دنیا و مظاهر آن عبور نمی‌کند، مورد تخطئه قرار داده و به روی‌گردانی از آنان فرمان داده است.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا * ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ ... (نجم: 29-30)
پس، از هر کس که از یاد ما روی برتافته و جز زندگی دنیا را خواستار نبوده است، روی برتاب. این منتهای دانش آنهاست.

3. دنیاگرایی در روایات

اسیر دنیا شدن و از ایده‌آل بازماندن در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز مورد نکوهش قرار گرفته است. در روایات، ریشه‌ی تمام لغزشها و گناهان انسان به دنیاگرایی ختم شده است «حُبُّ الدُّونیا رَأسُ کُلّ خَطیئهِ». (13)
در روایتی دیگر شیفتگی و دلدادگی به دنیا و مظاهر آن، ریشه‌ی آفتها شمرده شده است «رَأسُ الأفاتِ الوَلَهُ بِالدُّنیا». (14)
امیر مؤمنان (صلوات‌الله علیه) پس از تبیین ماهیت و حقیقت دنیا، گرایش مردم نسبت به آن را مورد تذکر قرار داده، می‌فرماید:
اَلدُّنیا دارُ مَمَرٌ دارُ مَقَرّ وَ النّاسُ فیها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ فیها نَفسَهٌ فَاَوبَقَها، وَ رَجُلٌ ابتاعَ نَفسَهُ فَاَعتَقَها. (15)
دنیا گذرگاه عبور است نه جای ماندن؛ و مردم در آن دو دسته‌اند: یکی آن که خود را فروخت و به تباهی کشاند و دیگری آن که خود را خرید و آزاد کرد.
امام صادق (علیه السلام) نیز می‌فرماید:
"نخستین چیزی که خدا با آن نافرمانی شد شش چیز بود [و آنها عبارتند از]: دنیاپرستی، ریاست‌طلبی، شکمبارگی، زن‌بارگی، پرخوابی و راحت‌طلبی. (16)"

بیشتر بخوانید: بازیگری و دنیاگرایی

 

4. شاخصه‌های دنیاگرایی

چه زمانی می‌توان گفت که فردی یا مجموعه‌ای به آفت دنیاگرایی دچار شده است؟ دنیاطلبی چه نشانه‌ها و شاخصه‌هایی دارد؟
برخی از مهم‌ترین شاخصه‌های دنیاگرایی چنین‌اند:

4-1. خودپرستی

اولین نشانه‌ی دنیاطلبی این است که حب نفس در انسان اوج بگیرد و به خودپرستی برسد؛ خود را محور همه‌ی حب و بغضها قرار دهد؛ خود و خواسته‌هایش برای او بت شود و بر همین اساس همه چیز را برای خود بخواهد و هر چیزی را برای خود حق بداند، ولی دیگران را هیچ به حساب آورد. قرآن کریم درباره خودپرستان خودمحور می‌فرماید:
أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ‌؛ (جاثیه: 23)
آیا دیدی کسی را که هوای [نفس] خود را معبود خود قرار داده و خدا او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‌ای افکنده است؟ با این حال چه کسی غیر خدا می‌تواند او را هدایت کند، آیا پند نمی‌گیرید؟
دنیاطلبان، خود و منافع خود را هدف قرار می‌دهند و نعمتهای الهی، زیباییها، لذتها و دیگر چیزهای خواستنی را برای خود می‌خواهند و خود را در بهره‌مندی از آنها سزاوارتر از دیگران می‌پندارند.

4-2. مال‌پرستی

شاخصه‌ی دوم دنیاگرایی این است که مال و ثروت در پیش چشم انسان بزرگ جلوه کند و به مال‌پرستی منتهی شود؛ به گونه‌ای که برای دستیابی به آن خود را به آب و آتش بزند و عمر خود را به جمع‌آوری ثروت سپری کند. قرآن کریم به مال‌پرستان وعده‌ی عذاب داده، می‌فرماید:
وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ‌ (34) یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذَا مَا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ‌؛ (توبه: 34-35)
کسانی که زر و سیم را گنجینه می‌کنند و آن را در راه خدا هزینه نمی‌کنند، ایشان را عذابی دردناک خبر ده؛ روزی که آن [گنجینه‌]ها را در آتش دوزخ بگذارند و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند [و گویند:] این است آنچه برای خود اندوختید. پس [کیفر] آنچه را می‌اندوختید بچشید.
رسول خدا (صلی ‌الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:
اِنَّ الدٌینارَ وَالدِرهَمَ اَهلَکا مَن کانَ قَبلَکُم وَ هُما مُهلِکاکُم. (17)
همانا درهم و دینار پیشینیان شما را به هلاکت رساند و همانها شما را نیز هلاک خواهد کرد.
امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:
مَن اَحَبَّ الدینارَ وَالدِرهَمَ فَهُوَ عَبدُ الدُّنیا. (18)
کسی که درهم و دینار را دوست می‌دارد، بنده‌ی دنیاست.
مال‌پرستی در طول تاریخ اسلام، منشأ فتنه‌های فراوان شده است و افراد بسیاری را فریفته، به دام خود انداخته است. امام علی (علیه السلام) حب مال را سبب بروز فتنه‌ها دانسته، می‌فرماید:
حُبُّ المالِ سَبَبُ الفِتَنِ. (19)

4-3. جاه‌طلبی

«حب ریاست» برای رسیدن به اهداف مادّی شاخصه‌ی دیگری است که می‌توان به وسیله‌ی آن افراد دنیاطلب را از دیگران تشخیص داد. پست و مقام و ریاست کردن در کام افراد دنیاطلب بسان لقمه‌ای پرچرب و شیرین جلوه می‌کند؛ به گونه‌ای که در راه رسیدن به آن همه چیز را قربانی می‌کنند.
افراد جاه‌طلب، همواره خود را یک سر و گردن بالاتر از دیگران می‌بینند و دوست دارند دیگران نیز به آنها توجه کنند و آنان را به دیده‌ی احترام بنگرند و رأی و نظر آنها را در بست بپذیرند و روی حرفشان چیزی نگویند. قرآن کریم در حق این‌گونه اشخاص می‌فرماید:
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَ لاَ فَسَاداً؛ (قصص:83)
آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می‌دهیم که در زمین خواستار برتری و فساد نیستند.
رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله و سلم) جاه‌طلبان دنیاگرا را مستحق آتش دانسته، می‌فرماید:
مَن اَحَبَّ اَن یَتَمَثَّلَ لَهُ الرِجالُ قِیاماً فَلیَتَبواً مَقعَدُهُ مِنَ النّارِ. (20)
کسی که توقع دارد هنگام ورود به مجلسی عدّه‌ای به احترام او برخیزند، باید جایش را در جهنم مشخص کند.
همچنین می‌فرماید:
هیچ گرگان درنده‌ای که به گلّه‌ی گوسفندی بزنند، پرمفسده‌تر از حب جاه و مال در دین شخص مسلمان نیستند. (21)
یکی از انگیزه‌های مخالفت با امام علی (علیه السلام) در دوران حکومت آن حضرت، همین جاه‌طلبی است. آن حضرت در نهج البلاغه پرده از فتنه‌گری دنیاگرایان جاه‌طلب برداشته، می‌فرماید:
"آن‌گاه که به پا خاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند، گروهی از اطاعت من سرباز زده و از دین خارج شدند و برخی از اطاعت حق سر برتافتند، گویا سخن خداوند سبحان را نشنیده بودند که می‌فرماید: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَ لاَ فَسَاداً وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ‌»؛ (قصص:83) آری به خدا سوگند که آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، اما دنیا در دیده‌ی آنها زیبا نموده و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد. (22)
افراد جاه‌طلب، پست و مقام را برای رسیدن به لذتهای دنیایی و بهره‌برداری شخصی از آنها می‌خواهند. رهبر معظم انقلاب در این‌باره می‌فرماید:
"در دنیا، مردم برای اینکه به مناصبی برسند، تلاش می‌کنند، هر منصبی هم که باشد، فرقی نمی‌کند، از عضویت یا ریاست بر یک جمع و سازمان کوچک اداری گرفته، تا رسیدن به ریاست کل کشور. چهار سال، پنج سال، شش سال تلاش می‌کنند تا به حکومت می‌رسند و در این چند سال می‌خواهند نهایت التذاذ را ببرند... دنیا برای اینها طعمه‌ای است که وقتی به آن رسیدند باید با چنگ و دندان از آن بهره‌برداری کنند و التذاذ ببرند؛ از پولش، از قدرتش، از نفوذش، از تسهیلاتش، از امکاناتش حداکثر بهره را ببرند و بخورند و به نزدیکان و دوستان خودشان بخورانند. (23)

4-4. زیاده‌طلبی

دنیاطلبان، به دلیل دچار بودن به حرص و طمع، سهم خود را افزون‌تر از دیگران می‌خواهند؛ از این‌رو همواره به سهم دیگران دست‌اندازی می‌کنند و هیچ حد و حدودی را رعایت نمی‌کنند. «از باب مثال، دو نفر بر سر یک سفره‌ای می‌نشینند، یکی می‌خواهد خود را سیر کند و بلند شود. لذا هرچه دم دستش باشد می‌خورد، نان بود یا خورش، فرقی نمی‌کند. مقصود این است که سدّ جوع کند؛ چون سدّ جوع لازم است. اما هدف نفر دوم، سدّ جوع نیست. نه اینکه نمی‌خواهد سدّ جوع کند، می‌خواهد سدّ جوع کند؛ اما خواهان تنوّع و تلذّذ هم هست. دست می‌اندازد به آن طرف سفره، دست می‌اندازد جلو دیگران و ظروف غذا را جلو خودش می‌کشد تا از همه نوع غذا به بهترین کیفیت و بیشتر از همه استفاده کند. این‌همان است که مذموم است». (24) خلاصه‌ی نهضت حسینی این است که در مقابل حضرت سیدالشهداء و یاران او کسانی قد علم کردند که به تعبیر زیارت اربعین «وَ قَد تَوازَرَ عَلَیهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنیا وَ باعَ حَظَّهٌ بِالاَرذَلِ الاَدنی»؛ سهمی را که خدای متعال برای هر انسانی در آفرینش عظیم خود قرار داده است که عبارت است از سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت- به بهای پست و ناچیز و غیرقابل اعتنایی فروختند. روشن است که سهم‌خواهی بیش از اندازه و بیشتر از حق خود، دست‌اندازی به سهم دیگران و تجاوز به حقوق دیگران، همان دنیای مذمومی است که از گرایش به آن نهی شده است. (25)

4-5. اندیشیدن به دنیا

دنیاطلبان جز دنیا به چیزی دیگر نمی‌اندیشند. مادیات، لذتها و شهوتهای دنیا را قبله‌ی آمال خود قرار داده‌اند و دائم به اندیشه آن شب را به روز می‌آورند؛ همان که در روایات از آن به «اَصبَحَ وَ اَمسی وَالدُّنیا اَکبَرُ هَمّهِ...» (26) یا «تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِالدُّنیا (27)...» تعبیر شده است.

4-6. دیگر شاخصه‌ها

امیر مؤمنان (علیه السلام) در حدیث معراج که گفت‌وگوهای بی‌واسطه رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله و سلم) در شب معراج با خداوند متعال را نقل می‌کند شاخصه‌های دیگری برای اهل دنیا و دنیاپرستان ذکر کرده، می‌فرماید:
"اهل دنیا کسانی هستند که: زیاد می‌خورند، زیاد می‌خندند، زیاد می‌خوابند، زیاد خشمگین می‌شوند، از کسانی که نسبت به آنها اسائه ادب کرده‌اند عذر نمی‌خواهند، اگر کسی از آنها عذرخواهی نمود عذر او را نمی‌پذیرند، هنگام اطاعت کسل و بی‌نشاط‌اند، هنگام معصیت شجاع و جسورند، آرزوهای دور و دراز دارند در حالی که مدت عمر آنها کوتاه و اجل آنها نزدیک است، محاسبه‌ی نفس ندارند، کمتر فکر می‌کنند، پرحرف‌اند، کمتر می‌ترسند، هنگام غذا بیش از حد شادمان می‌شوند، در نعمتها شکرگزار نیستند، در بلاها صبر نمی‌کنند، خوبیهای مردم را با دیده‌ی حقارت می‌نگرند، حتی نسبت به کارهایی که انجام نداده‌اند خود را می‌ستایند، آنچه را که ندارند ادعا می‌کنند، هرچه دلشان بخواهد می‌گویند و دائم از بدیهای مردم سخن می‌گویند؛ اما خوبیهای آنان را مخفی می‌دارند. (28)"

5. آثار دنیاگرایی

آثار و ره‌آوردهای شوم دنیاگرایی را می‌توان در دو محور کلی «آثار فردی» و «آثار اجتماعی» مورد بررسی قرار داد.

5-1. آثار فردی

برخی از پیامدهای دنیاطلبی به نفس و روان انسان مربوط می‌شود، مانند:

یک. آسیب روانی:

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:
آفَةٌ النَّفسِ الوَلَهُ بِالدُّنیا. (29)
شیفته دنیا شدن، آفت نفس است.

دو. محرومیت از تقوا:

آن حضرت دل‌بستگی به دنیا را عاملی برای محرومیت از تقوا دانسته، می‌فرماید: حَرامٌ عَلی کُلِّ قَلبٍ مُتَولّهِ بِالدُّنیا اَن یَسکُنَهُ التَّقوی. (30)
بر هر دل شیفته‌ی دنیا حرام است که تقوا در آن جای گیرد.

سه. اسارت و بندگی:

همچنین می‌فرماید:
مَن عَظمَت الدُّنیا فی عَینِه وَ کَبُرَ مَوقِعُها فی قَلبِه آثَرَها عَلی اللهِ وَ انقطعَ اِلَیها وَ صارَ عَبداً لَها. (31)
کسی که دنیا در نظرش مهم باشد و موقعیت آن در دلش بزرگ جلوه کند دنیا را بر (جلب رضای) خدا ترجیح می‌دهد و بدان رو آورده، بنده آن می‌شود.

چهار. گرفتاری روانی:

دنیاطلبی، انسان را گرفتار غم و اندوه و آرزوهای غیرمعقول و دست نایافتنی کرده، تعادل روحی او را برهم می‌زند. ابن ابی‌یعفور می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود:
مَن تَعَلَّق قَلبهُ بِالدُّنیا تَعَلَّق قَلبُهُ بِثَلاثِ خِصال: هَم لایَقنی، وَ اَمَلٍ لا یُدرَکُ وَ رَجاءٍ لایُنالُ. (32)
کسی که به دنیا دل بسته باشد قلبش به سه خصلت گرفتار می‌شود: اندوهی تمام نشدنی، آرزویی غیرمعقول و امیدی دست نایافتنی.

پنج. حرص و طمع:

دنیاطلبی، حرص و طمع انسان را برای دست‌یابی به لذتها و شهوتهای دنیا، افزون‌طلبی و دست‌اندازی به حقوق دیگران برمی‌انگیزاند. امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:
حُبُّ الدُّنیا یُوجِبُ الطَّمَعَ. (33)
دنیادوستی موجب طمع‌کاری می‌شود.

شش. ترس و زبونی:

کسی که دل به چرب و شیرین زندگی سپرده و چشمش خیره‌ی رنگ‌آمیزیهای ظاهری زندگی شده است از مرگ می‌ترسد و به سادگی در دام شیطان و قدرتهای باطل می‌افتد و مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد. (34)
بر همین پایه، می‌توان گفت که دنیاطلبی روح شجاعت و دلیری را از انسان می‌گیرد و در میدان دفاع از انقلاب و اسلام و مبارزه با دشمنان او را ناکام می‌سازد.

هفت. افول معنویت:

تأثیر مهم دیگر دنیاگرایی این است که «روح را از روحانیت می‌اندازد، از نورانیت خارج می‌کند؛ معنویت را در انسان ضعیف می‌کند و راه رحمت الهی را بر انسان می‌بندد». (35)

5-2. آثار اجتماعی

آثار شوم دنیاگرایی خواه‌ناخواه دامن اجتماع را گرفته و موجب ناهنجاری‌ها و نابسامانیهای فراوان در آن می‌شود. موارد زیر از آن جمله است:

یک. تأثیر نامطلوب در باورهای مردم:

با توجه به اینکه پاسداران انقلاب اسلامی جزو خواص جامعه هستند و به عنوان الگو در جامعه و نزد مردم مطرح‌اند، گرایش غیرعادی و زیاد آنان به دنیا و جمع‌آوری مال و ثروت در باورهای مردم تأثیری نامطلوب می‌گذارد؛ به گونه‌ای که دنیاطلبی را به عنوان ارزش قلمداد می‌کنند و به دنیاگرایی تشویق می‌شوند؛ این است مفهوم «اِنَّ النّاسَ عَلی دین مُلُوکِهِم». (36)

دو. ویران‌سازی کاخ آرمانی اسلام و انقلاب:

دنیاگرایی پاسداران، آرمانهای مقدس اسلام و انقلاب را که میراث انبیای گذشته، پیامبر خاتم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) و پیروان راستین گذشته و حال آنها بوده و شهدای فراوانی در پای آن ریخته شده است، ویران می‌سازد و همه آنها را بر باد می‌دهد. رهبر معظم انقلاب خطاب به فرماندهان سپاه و پاسداران می‌فرماید:
"پرداختن به دنیا و شهوات؛ پرداختن به مال و مال‌اندوزی؛ پرداختن به خود بیش از پرداختن و اندیشیدن به جمع و هدف و خدا و دین خدا؛ دچار شدن به فساد اخلاقی- اعم از فسادهای مالی، جنسی، اداری و اختلافات داخلی که این هم یک نوع فساد بسیار خطرناک است- و جاه‌طلبیهای غلط و نامشروع، آنچنانکه در دنیای غرب مطرح است، عواملی هستند که کاخ آرمانی انقلاب و اسلام و هر حقیقتی را ویران می‌کند. (37)"

سه. بی‌هویتی:

ره‎آورد شوم دیگر دنیاگرایی این است که جامعه را به تدریج از ارزشها تهی کرده، به بی‌هویتی می‌کشاند. رهبر معظم انقلاب پس از تبیین دنیاطلبی و دستور به مراقبت از فرو افتادن در دام آن می‌فرماید:
"اگر مراقبت نباشد، آن وقت جامعه همین‌طور به تدریج از ارزشها تهیدست می‌شود و به نقطه‌ای می‌رسد که فقط یک پوسته‌ی ظاهری باقی می‌ماند. ناگهان یک امتحان بزرگ پیش می‌آید- [مانند] امتحان قیام ابی‌عبدالله- آن وقت این جامعه در این امتحان مردود می‌شود! (38)"

چهار. تضعیف اراده در صحنه‌ی مبارزات:

اثر دیگر دنیاگرایی این است که در صحنه‌ی مبارزات اجتماعی، آن جایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار اراده‌ی انسان دارد، گریبان انسان را می‌گیرد و اگر عامل دیگری نباشد این ضعف را جبران کند، انسان را از پا در می‌آورد. (39)

پنج. آشوبهای اجتماعی:

بسیاری از آشوبهای اجتماعی از دنیاگرایی سرچشمه می‌گیرد. امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:
حُبُّ الدُّنیا رَأسُ الفِتَنِ وَ اَصلُ المِحَنِ. (40)
دنیادوستی اساس فتنه‌ها و ریشه‌ی مشکلات و محنتهاست.
نمونه‌ای از فتنه‌ها بلیه‌ای است که در دوران زندگی امام علی (علیه السلام) به پا شد. رهبر معظم انقلاب در این‌باره می‌فرماید:
"این بلیه در دنیای اسلام و در دورانی که امیرالمؤمنین بر سر کار آمد، وجود داشت که موجب شده بود حق صریح، یعنی کسی مثل علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) مورد خدشه و مناقشه قرار بگیرد؛ کسانی مقام او، معنویت او، سابقه‌ی او، صلاحیتهای بی‌نظیر او را برای مدیریت جامعه‌ی اسلامی ندیده بگیرند و با او معارضه کنند. این، بر اثر دنیاطلبی بود. راز انحرافاتی که آن روز امیرالمؤمنین در مقابل خود ملاحظه کرد و نهج‌البلاغه پر است از بیان این انحرافها- عبارت بود از دنیاطلبی. (41)"
نمونه‌ی دیگر این فتنه‌گریها را می‌توان در جریان عاشورای سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیه السلام) به خوبی مشاهده کرد. بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در این‌باره چنین است:
"وقتی خواص طرفدار حق، یا اکثریت قاطعشان، در یک جامعه، چنان تغییر ماهیت می‌دهند که فقط دنیای خودشان برایشان اهمیت پیدا می‌کند؛ وقتی از ترس جان، از ترس تحلیل و تقلیل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن، حاضر می‌شوند حاکمیت باطل را قبول کنند و در مقابل باطل نمی‌ایستند و از حق طرفداری نمی‌کنند و جانشان را به خطر نمی‌اندازند؛ آن‌گاه در جهان اسلام فاجعه با شهادت حسین بن علی (علیه السلام)- با آن وضع- آغاز می‌شود. حکومت به بنی‌امیه و شاخه‌ی «مروانی» و بعد به بنی‌عبّاس و آخرش هم به سلسله‌ی سلاطین در دنیای اسلام، تا امروز می‌رسد! (42)"
خلاصه‌ی نهضت حسینی این است که در مقابل حضرت سیدالشهداء و یاران او کسانی قد علم کردند که به تعبیر زیارت اربعین «وَ قَد تَوازَرَ عَلَیهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنیا وَ باعَ حَظَّهٌ بِالاَرذَلِ الاَدنی»؛ (43) سهمی را که خدای متعال برای هر انسانی در آفرینش عظیم خود قرار داده است که عبارت است از سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت- به بهای پست و ناچیز و غیرقابل اعتنایی فروختند. (44)

نتیجه‌گیری

از مجموعه آنچه گذشت می‌توان نتیجه گرفت:
1. دو دسته آفت سپاه را تهدید می‌کند؛ نخست آفت درونی، دوم آفت بیرونی.
2. خطر دنیاگرایی از مهم‌ترین آفتهای درونی شمرده می‌شود که افراد و مجموعه‌ها را به تباهی و ویرانی می‌کشاند و راه را برای آفت بیرونی، یعنی دشمنان خارجی، هموار می‌سازد.
3. منظور از دنیاگرایی، دل‌بستگیهای طبیعی که در فطرت بشر قرار داده شده، نیست، بلکه سرگرم شدن به زخارف دنیایی و غوطه‌وری در آن و از خدا و سعادت غافل شدن است.
4. در دیدگاه اسلام، دنیا وسیله است نه هدف اصلی و ایده‌آل زندگی.
5. دنیاگرایی در آیات و روایات فراوانی مورد نکوهش قرار گرفته است.
6. برخی از مهم‌ترین شاخصه‌های دنیاگرایی عبارتند از: خودپرستی، مال‌پرستی، جاه‌طلبی، افزون‌طلبی، اندیشیدن به دنیا و افق دید را به آن محدود و منحصر ساختن.
7. آسیب‌رسانی به روان، محرومیت از تقوا، اسارت و بندگی، حرص و طمع، ترس و زبونی و افول معنویت برخی از آثار روانی و روحی دنیاگرایی شمرده می‌شوند.
8. ره‌آورد شوم دنیاگرایی در اجتماع نیز عبارت است از: شکل‌دهی به باورهای مردم، ویران‌سازی کاخ آرمانی اسلام و انقلاب، بی‌هویتی اجتماعی، تضعیف اراده در صحنه‌ی مبارزات اجتماعی، اشتباه در تشخیص راه و چرخش از موضع حق.

نمایش پی نوشت ها:
1. عضو هیئت علمی پژوهشگاه تحقیقات اسلامی.
2. سخنان رهبری به مناسبت روز پاسدار در تاریخ 1371/11/16.
3. ر.ک: سخنان رهبری در تاریخ 1381/10/19.
4. سخنان رهبری در دیدار سپاه پاسداران در تاریخ 1370/6/25.
5. سخنان رهبری در روز ارتش در تاریخ 1378/1/25.
6. بحارالانوار، ج57، ص356.
7. ر.ک: قاموس قرآن، واژه‌ی دنیا.
8. سخنان رهبری در 1387/6/29.
9. نهج‌البلاغه، حکمت 33 (اَلنّاسُ أبناءُ وَ لایَلامُ الرّجُلُ عَلی حُبَّ اُمّهِ).
10. مثنوی، مولوی.
11. سخنان رهبری در تاریخ 1387/6/29.
12. سخنان رهبری به مناسبت روز پاسدار در تاریخ 1371/11/6.
13. بحارالانوار، ج73، ص20.
14. شرح غررالحکم، ج4، ص54.
15. نهج‌البلاغه، حکمت133.
16. همان، ص60.
17. الکافی، ج2، ص316.
18. بحارالانوار، ج103، ص225.
19. شرح غررالحکم، ج3، ص396.
20. بحارالانوار، ج74، ص90.
21. مجموعه‌ی ورام، ج1، ص256.
22. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی3.
23. سخنان رهبری در تاریخ 1371/10/17.
24. همان.
25. ر.ک: همان، 1387/6/29.
26. الکافی، ج2، ص319.
27. همان، ص320.
28. ارشاد القلوب، دیلمی، ج1، ص375.
29. شرح غررالحکم، ج3، ص102.
30. همان، ص405.
31. همان، ج5، ص425.
32. الکافی، ج2، ص320.
33. شرح غررالحکم، ج3، ص395.
34. ر.ک: سخنان رهبری در تاریخ 1377/7/5.
35. همان، 1375/10/28.
36. بحارالانوار، ج102، ص7.
37. سخنان رهبری در تاریخ 1373/10/15.
38. همان، 1377/2/18.
39. ر.ک: همان، 1375/10/28.
40. شرح غررالحکم، ج3، ص395.
41. سخنان رهبری در تاریخ 1387/6/29.
42. همان، 1375/3/20.
43. مفاتیح الجنان، زیارت اربعین.
44. ر.ک: سخنان رهبری در تاریخ 1379/1/26.

منبع مقاله :
: فصلنامه حصون، شماره 19، بهار 1388
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط