مقدمه:
«نقش وقف در شکوفایی اقتصاد و فرهنگ اسلامی» به کلیاتی پیرامون «اقتصاد اسلامی» پرداخته و سپس در ادامه، اهداف اقتصاد اسلامی و نقش مثبت وقف در تحقق آن اهداف، به اختصار مورد بررسی قرار گرفته است.
و «سخن آخر» پیشنهادهایی است در مورد احیای مجدد و رونق دوباره سنت وقف، به این امید که این سنت دیرینهی اسلامی جایگاه راستین خود را باز یابد.
نگارنده در این اثر از راهنماییهای ارزشمند اساتید بزرگوار و حجج اسلام استاد محمد واعظزادهی خراسانی، استاد عبدالکریم عبداللهی نژاد و استاد کاظم مدیر شانهچی،
استادان گرانقدر دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی و نیز حجة الاسلام و المسلمین استاد الهی خراسانی، مدیر عامل محترم بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، بهره جسته و در ویرایش اثر از همراهی فاضل ارجمند جعفر شریعتمداری برخوردار شده تسن.
و زحمت آماده سازی را به دوش آقای رضا ارغیانی و رنج حروف چینی را بر دستان آقای احمد پهلوان زاده نهاده و همچنین از همان آغاز از همراهی بیدریغ برادر ارجمند مصطفی کدکنی استفاده کرده است .
و اینک وظیفهی خود میداند از همهی این عزیزان بویژه استادان گرانقدر و برادران عزیز در واحد نشر بنیاد پژوهشهای اسلامی تقدیر و سپاسگزاری نماید.
نگارنده همچنین ضمن اعتراف به پیراسته نبودن این اثر از اشکال، آمادگی خود را برای استقبال از هر نقد خیرخواهانه و راهنمایی دلسوزانه اعلام مینماید.
اهداف اقتصادی اسلامی
نظام اقتصادی اسلام در حقیقت دارای دو نوع هدف است: هدف اولّی یا اصلی و هدف فرعی و ثانوی؛ حال به تشریح هر کدام می پردازیم:
گفتار 1- هدف اوّلی (یا اصلی)
هدف اوّلی و اصلی نظام اقتصادی اسلام (همانند دیگر نظامهای اسلام)، کمال حقیقی انسان، یعنی همان قرب پروردگار و تقّرب الی اللّه است و بقیّه کمالات هرچه باشند، ابزار و مقدّمه ای برای این هدف هستند که به اندازه تأثیرشان در این سمت و سو،ارزش دارند.
آیاتی چون «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»(1)؛ «اِلَی اللّه ِ الْمَصیِرُ»(2) و آیات فراوان دیگرگویای این حقیقت هستند. قرب الهی یعنی دریافت رابطه وجودی انسان با خدای خویش، یعنی احساس این که به او تعلّق دارد، همه چیزش از او و وابسته به اوست و از خود استقلالی ندارد و بدون رابطه با او هیچ است. البتّه خدا به انسان نزدیک است و بر
او احاطه دارد: «... و نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مَنْ حَبْلِ الْوَرید»(3): ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیکتریم.
1- بقره: 156.
2- فاطر: 18.
3- ق:50.
پس دوری از جانب انسان است. آن هم به خاطر عدم آگاهی از رابطه خویش با خدا که باید با بندگی و اطاعت، صفات کمال رادر خود رشد دهد و به قُرب خداوند نایل شود تا آن جا که: «حتّی تَکونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْدا واحِدا وَحالیِ فیِ خِدْمَتِکَ سَرْمَدا»: تا آن که همه کارها و ذکرهایم یک سخن باشند و حال من برای همیشه در خدمت تو باشد.
ما جنّ و انس را نیافریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند(1). (با عبادت به من معرفت پیدا کنند).(2) از این رو اگر خداوند آبادی زمین را از انسان خواسته است ؛ «هُوَ اَنْشَاَکُمْ مِنْ الاَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکَمْ فیها...»(3) خداوند شما را از خاک آفرید و برای عمارت و آباد ساختن زمین برگماشت.
یا از او اقامه عدالت و قسط را طلب کرده است «... لِیَقُومَ النّاسُ بِالقِسْطِ...»(4): تا مردماقامه قسط نمایند (و به عدالت عمل کنند)
و یا او را به تلاش و جهاد و فداکاری و ایثار برای رفع نیاز دیگران تشویق و ترغیب کرده است... همه و همه از اهداف فرعی و جزئی نظام آفرینش و خلقت انسان هستند که از آن هدف کلّی نشأت می گیرند و به اندازه سهمی که در تحقّق و نیل به آن هدف اصلی دارند، ارزش و اهمّیّت دارند، در غیر این صورت: «اوُلئکَ کَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ ...»(5)
پرواضح است که تأثیر چنین بینشی نسبت به جهان و فعالیّتهای انسان و اهداف آنها، با بینشهایی که مکبتهای سرمایه داری، سوسیالیسم و ... نسبت به جهان و انسان دارند به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.(6)
1- الذّاریات / 56.
2- درآمدی بر اقتصاد اسلامی: 23-29.
3- هود: 61.
4- حدید: 25.
5- اعراف:179.
6- رک: مجموعه مقالات فارسی، مقاله استاد مصباح: 57-63 و مقاله آیة ... سیّد محمود هاشمی: 34-36؛مقایسه بین سیستمهای اقتصادی: 1/62 به بعد.
گفتار 2- هدفهای فرعی و ثانوی
بجز آن هدف اوّلی و اصلی که به اختصار از آن گذشتیم، نظام اقتصادی اسلام هدفهای فرعی و ثانوی نیز دارد. هدفهایی که در حقیقت، مقدّمه ای برای تحقّق همان هدف اصلی هستند و همان طور که اشاره شد، اهمیّت و ارزش آنها شعاعی از ارزش و مطلوبیّت هدف اصلی و کمال نهایی خواهد بود.
به عنوان نمونه اگر رفاه و آسایش اقتصادی از اهداف اقتصاد اسلامی است، این رفاه و آسایش در صورتی و تا حدّی مطلوب است که در جهت تأمین سعادت ابدی قرار گیرد و راهی برای وصول به کمال نهایی (قرب الهی) باشد و چنان که در بحث دیدگاه اسلام، نسبت به دنیا و ثروت، گذشت، ارزش کلّ دنیا به دلیل همان مقدّمه و مزرعه آخرت بودن آن است و نه جز آن.
در این جا به طور مختصر به بررسی و تحلیل اهمّ اهداف اقتصادی اسلام می پردازیم(1)، تا درفصل آینده ببینیم وقف به عنوان یکی از منابع مالی در جامعه و امّتاسلامی چه نقشی در تحقّق این اهداف می تواند داشته باشد:
1- حاکمیّت سیاسی اسلام
بدون شک در روابط خارجی، مناسبات سیاسی و اقتصادی در هم آمیخته و به هم پیوسته اند. چنان که وابستگی سیاسی بسیاری از کشورهای جهان سوم، معلول وابستگی اقتصادی آنهاست. قبلاً نیز اشاره شد که: کمال نادانی است کسی تصّور کند که امروزه استقلال سیاسی کامل بدون استقلال اقتصادی (البتّه به عنوان شرط لازم و نه کافی) میسّر است.
روشن است که اسلام با وابستگی مسلمانان سخت به مبارزه برخاسته است. در این راستا به چند نمونه اشاره می شود:
1- عناوین اصلی و پاره ای از توضیحات این قسمت ازکتاب اقتصاد ما: 2/319 به بعد و مبانی اقتصاد اسلامی: 193 به بعد اقتباس شده است.
«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلکافِرینَ عَلَی الْمُؤمِنینَ سَبیِلاً»(1) در این آیه هر گونه استیلا و سلطه ای از جانب کافران ممنوع شده است. (یا) «وَ اَعِدُّو لَهُمْ مَااسْتَطَعْتم مِنْ قُوَّةٍ»(2) در این آیه نیز از مسلمانان خواسته شده تا همه نیروهای (نظامی، اقتصادی و ...) خود را به کار گیرند تا دشمن هوس سلطه بر بلاد اسلامی را در سر نپروراند.
و (یا) «اَلْاِسْلامُ یَعْلوُ وَ لا یُعْلی علیه»(3) مطابق این حدیث علّو و برتری از آن اسلام است و هرگونه علّو و برتری بر اسلام مردود اعلام شده است.
2- تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی
در اسلام، تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی همیشه و در همه جا مدّ نظر است. دست کم یکی از اهدافِ حرمت کسب از راه حرام و باطل، سفارش به آدابی چون تکبیر و شهادتین در هنگام معامله و رعایت ضعفا و سود کمتر گرفتن، توجه به مواسات در زندگی اجتماعی و جنبه عبادی داشتن بسیاری از مالیاتها و انفاقهای مالی و... تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی است، یعنی تحکیم روحیه ایثار و فداکاری، برادری و برابری و...
یادآوری دو نکته
الف - این هدف را نباید با آن هدف اصلی و اوّلی نظامهای گوناگون اسلام (اقتصادی و غیره) که قُرب الی اللّه و کمال نهایی است، اشتباه گرفت. در حقیقت تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی نیز یکی از اهداف فرعی و مقدّمه برای رسیدن به آن هدف اصلی و اوّلی است. البتّه ممکن است ارتباطش با آن هدف اصلی از ارتباط بقیّه اهداف، روشنتر و نزدیکتر باشد.
ب - این مطلب، که تحکیم ارزشها از اهداف اقتصاد اسلامی است، به معنای آنچه سوسیالیسم معتقد است، نیست که: اخلاق نیز تابع و زاییده مادیّات است و از اقتصا ناشی می شود،
بلکه منظور این است که تلاشها و فعالیّتهای اقتصادی با توجّه به بینشهای گوناگون بر روی اخلاق متعالی تأثیرهای مثبت و منفی گوناگون دارند، چنان که عکس آن نیز هست، یعنی فضایل و رذایل اخلاقی بر فعالیّتهای اقتصادی اثر مثبت و منفی می گذارند و تأثیر متقابل دارند.
1- نساء: 141.
2- انفال: 6.
3- بحارالانوار: 39/47.
3- برپایی عدالت اجتماعی
اصلاً یکی از اهداف اصلی ارسال رسل و انزال کتب، اقامه عدل و قسط در جامعه است: «همانا پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم اقامه قسط کنند...»(1) و تحقّق عدالت اجتماعی مستلزم تحقّق دو امربسیار مهمّ است:
الف - زدودن فقر از جامعه؛ چرا که فقر در جامعه نشانه ظلم است. در روایت نیز آمده است: «اگر به عدالت رفتار می شد همه مردم بی نیاز می شدند»(2)در مباحث آینده نیز روایاتی ذکر خواهد شد با این مضمون که اگر مردم حقّ فقرا و مساکین را می پرداختند کسی فقیر نمی ماند.
خداوند نعمتها را برای همه انسانها آفریده و آیات بسیاری از قرآن کریم گویای این حقیقت است.
ب - جلوگیری از تمرکز ثروت در دست عدّه ای معدود؛ قبلاً به آیه 34/ توبه که از گنجوری و ذخیره طلا و نقره نکوهش کرده است، اشاره شد. آیه دیگر، آیه 7 سوره حشر است که در مقام تعلیل اختصاص «فَیْ ء» به خدا و رسول (ص) و ذی القربی و... می فرماید: « کَیْ لایَکُونَ دُولةً بَیْنَ الاَغْنِیاءِ مِنْکُمْ»: تا اموال (تنها) در میان ثروتمندان دست به دست نگردد. و اصلاً تمرکز ثروتهای آن چنانی جز در سایه تضییع حقوق دیگران تحقّق نمی یابد.
1- حدید:25 .
2- اصول الکافی: 1/455.
4- استقلال اقتصادی
قبلاً به حاکمیّت سیاسی اسلام و این که از شرایط اساسی آن، استقلال اقتصادی است، اشاره شد. ولی به هر حال، استقلال اقتصادی، در عین این که شرط اساسی استقلال سیاسی است، با آن تفاوت دارد و غیر از آن است.
استقلال اقتصادی، یعنی روی پای خود ایستادن و در امور اقتصادی تحت قَیمومت دیگران نبودن و این مستلزم خود کفایی نیست، زیرا ممکن است کشوری کالاهای مورد نیازش را به شکلّ مبادله (براساس نیاز طرفین) وارد کند. به طوری که نه خود کفاست و نه وابستگی اقتصادی دارد. البتّه توان تأمین نیازمندیها در سطح عالی رفاه معقول و مشروع، مطلوب و مورد توجّه نظام اقتصادی اسلام است.
همه ادلّه ای که استقلال سیاسی را ایجاب می کردند بر لزوم استقلال اقتصادی نیز به طور کامل دلالت دارند. مانند آیه نفی سبیل(1)، آیه «و اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»(2) و...
5- توسعه و رشد
از بسیاری از متون اسلامی و سیره عملی معصومین و مسلمین بعد از ظهور اسلام می توان به توجّه و عنایت مکتب حیاتبخش اسلام به این هدف پی برد؛ از جمله:
الف - سفارش اکید اسلام به یادگیری و افزایش اطّلاعات که با عبارات گوناگون وارد شده است، مانند: «اُطلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصّینِ»(3)، و نیز اهمّیّت دادن رسول خدا (ص) بهمسأله سواد آموزی که نمونه اش را در جنگ بدر می بینیم که اعلام فرمود:
هر اسیری که ده کودک مسلمان را سواد بیاموزد، آزاد خواهد شد.(4) و موارد متعدّد دیگری که نمونه واضح و تجربه عملی آن را در قرون اوّلیه در اندلس اسلامی و... شاهد بوده ایم.
ب - تغییر وضعیّت اقتصادی جزیرة العرب از بازرگانی به افزایش کشاورزی تا آن جا که مدینه مرکز مهمّ تولیدی شد.
1- نساء: 141.
2- انفال:60.
3- بحار الانوار: 1/177.
4- فروغ ابدیّت: 1/427.
علی علیه السلام می فرماید: «مَنْ وَجَدَ ماءً وَ تُرابا ثُمَّ افْتَقَرَ فَاَبْعَدَهُ اللّه ُ»(1) هر کس آبی و خاکیبیابد و در عین حال فقیر باشد خداوند او را از رحمت خویش دور می دارد.
ج - تأکید اسلام بر آباد کردن زمینها و شهرها: «هُوَ اَنشَأَکُمْ مِنَ الاَرضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فیها»(2): خداوند شما را از خاک آفرید و آبادانی زمین را از شما خواست.
حضرت امیر مؤمنان علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر می فرماید: «از وظایف استاندار جمع آوری مالیات ... و آباد کردن شهرهای آنان و ... می باشد.(3)
د - افزایش ثروت و پیدایش رفاه بر اثر حاکمیّت اسلام که نمونه آن، تغییر زندگی فقیرانه مسلمانان در آغاز اسلام به رفاههای بعدی است.(4)
1- بحارالانوار: 103/65.
2- هود: 61.
3- نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53.
4- رک: الکافی: 6/442.
6- رفاه عمومی
این امر در ضمن توسعه و رشد (معقول و مشروع توأم با عدالت اجتماعی) حاصل می شود و بدون توسعه و رشد، تأمین رفاه عمومی میسّر نیست.
بنابراین اوّلاً، نظام اقتصادی اسلام، تنها درصدد رفع نیازهای ضروری نیست و در پی تأمین رفاه نیز هست: «بگو ای پیغمبر چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفریده، حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده است»(5)
«اگر مردم شهر و دیار، ایمان آورده پرهیزگار می شدند، همانا درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها می گشودیم...»(6)
ثانیا، رفاه مطلوب و مجاز در اسلام باید در حدّی باشد که انسان را از یاد خدا غافل نکند و او را از هدف اصلی و اساسی که کمال ابدی و قُرب الهی است، باز ندارد، بلکه او
را در راه رسیدن به آن هدف یاری دهد و جمع میان این دو نه تنها ممکن، بلکه مطلوب است. علی علیه السلام می فرماید: «اِنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْیا وَ آجِلِ الآخِرَةِ(7): انسانهای با تقوا
دنیا و آخرت را با هم از آنِ خود نمودند (و هیچ یک را فدای دیگری نکردند از دنیا نیز استفاده کردند و از آن برای اهداف معنوی و اخروی بهره بردند).
5- اعراف: 32.
6- اعراف: 96.
7- نهج البلاغه، صبحی صالح: نامه 27.
در غیر این صورت، انسان از دیدگاه اسلام در زمره حیوانات بلکه بدتر از آنان خواهد بود: «کُلُوا وَارْعَوْا اَنْعامَکُم»(1): (خداوند نعمتهای خود را آفریده تا) شما از آنها بخورید وچهارپایانتان را هم بچرانید... (یا) «... اُولئکَ کَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضلّ»(2) آنها (که بصیرتندارند) مانند چهارپایانند، بلکه بسی گمراه ترند.
ثالثا، این رفاه باید برای همه باشد نه افراد خاصّ، و این امر مقتضای همان عدالت اجتماعی است که به آن اشاره شد.
غرض از ذکر این مطالب، بیان مختصر اهمّ اهداف نظام اقتصادی اسلام بود (گر چه ممکن است بعضی از این اقسام به نوعی متداخل باشند) تا به یاری خداوند در فصل آینده به طور مختصر و گذرا به تأثیر و نقش وقف (و دیگر انفاقات مالی) در تحقّق این اهداف بپردازیم.
1- طه: 54 .
2- اعراف: 179.
فصل چهارم: نقش وقف در تحقّق اهداف اقتصاد اسلامی
گفتار 1- نقش وقف در تحقّق هدف اصلی و اوّلی
چنانچه قبلاً گذشت، هدف اساسی و اصلی همه نظامهای اسلام، از جمله نظام اقتصادی آن، کمال ابدی، یعنی همان تقرّب الی اللّه است و از دیدگاه قرآن کریم و روایات معصومین علیهاالسلام انفاقات مالی، چه واجب و چه مستحبّ، برای رسیدن به این هدف نهایی نقش بس عظیم و اساسی دارند که به عنوان نمونه، در این جا مواردی یادآوری می شود:
1- قرآن کریم در موارد متعدّدی از انفاق به عنوان جهاد مالی در کنار جهاد با جان، یاد کرده است مانند:
«لایَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیْرُ اُولیِ الضَّرَرِ وَالْمُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّه ِ بِاَموالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِم فَضَّلَ اللّه ُالْمُجاهِدینَ بِاَموالِهِم وَ اَنْفُسِهِمْ عَلَی القاعِدینَ دَرَجةً ...»(1) مؤمنانی که بدون عذر از جهاد بازنشسته اند با آنان که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند، برابر نیستند، خدا مجاهدان به مال و جان را بر نشستگان برتری بخشیده است.
2- در موارد متعدّدی از مالیاتها و انفاقات در اسلام، از جمله زکات و وقف (نزد بسیاری از فقها) قصد قربت معتبر است. این انفاقات، گذشته از جنبه اقتصادی، همانند نماز، روزه و... عبادت هستند، و غرض اصلی از عبادات چیزی جز نیل به قرب الهی نیست.
1- نساء: 95.
«وَاعْبُد رَبَّکَ حتّی یَأتِیَکَ الْیَقیُن»(1): به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر توفرا رسد.
3- در موارد بسیاری از قرآن کریم هر جا کلمه «انفاق» آمده به دنبال آن، واژه «فی سبیل اللّه» و مانند آن ذکر شده است؛ به عنوان نمونه:
«اَلّّذینَ یُنفِقونَ اَموالَهُمْ فی سَبیلِ اللّه ثُمَّ لایُتْبِعونَ ما اَنفَقُوا مَنّاً وَ لااذیً لَهُمْ اَجْرُهُم عِنْدَ رَبِّهِمْ...»(2): آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می کنند و در پی آن منّتی نگذارند و آزارینکنند، پاداشی نیکو نزد خدا خواهند داشت.
و در جای دیگر تقریبا با صراحت، هدف از انفاق را لقاء اللّه دانسته است: «...وَ ما تُنفِقُونَ اِلاّ ابْتِغاءَ وَجهِ اللّه ِ وَ ما تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ اِلَیْکُمْ...»(3): نباید جز در راه (رضا) و لقای پروردگار انفاق کنید و آنچه از خیر که انفاقکنید به طور کامل به شما می رسد...» آیاتی که دارای این گونه مضامین است در قرآن کریم کم نیست.
4- در آیاتی از قرآن کریم، هدف روشن انفاق و اخذ صدقات را تزکیه نفس و یا رسیدن به «بِرّ» و نیکی ذکر کرده است. در سوره آل عمران می فرماید: «لَنْ تَنالُواالبِرَّ
حتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ»(4): هرگز به مقام نیکو کاران (و خاصّان خدا) نخواهید رسیّد مگرآن که از آنچه دوست می دارید (و بسیار محبوب است) انفاق کنید...» مورد وشأن نزول این آیه کریمه، وقف و صدقات است.
در مبحث تاریخچه وقف گذشت که با نزول این آیه، کسانی چون ابوطلحه انصاری به فکر تصدّق و وقف کردن اَحبِّ اموال خود افتادند. در این آیه، راه رسیدن به «بِرّ» را انفاق چیزهایی دانسته که مورد علاقه و محبت انسان است و روشن است که «بِرّ» خواه به معنای ثواب از جانب خدا باشد یا انجام فعل خیری که پاداش الهی را به دنبال دارد(5) ، مصداق اصلی و حقیقی آن، قرب الهی و سعادت و کمال ابدی انسان خواهد بود.
1- حجر:99 .
2- بقره: 262.
3- بقره: 272.
4- آل عمران: 92.
5- التبیان: 2/530.
و در آیه: «خُذْ مِن اَمْوالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها...»(1) «(ای رسول!) از اموال مؤمنان صدقات را دریافت دار تا با آن صدقات نفوس آنها را (از پلیدی و...) پاک و پاکیزه سازی ...» هدف و فلسفه اخذ صدقه ازمؤمنان را تطهیر وتزکیه نفوس آنها به وسیله صدقه (و انفاق مالی) ذکر کرده است.
علاّمه طباطبایی در این باره می نویسد: تطهیر یعنی ازاله اوساخ از یک چیز تا وجود آن صاف شود و برای نشو و نما وظهور آثار و برکات، مستعدّ و مهیّا گردد و تزکیه عبارت است.
از رشد دادن و اعطای رشد به وسیله لحوق خیرات وظهور برکات، همانند درختی که قطع زواید از فروع و شاخه های آن، باعث زیادی در حسن و نمو آن و نیکویی میوه هایش می شود. از این رو جمع بین تطهیر و تزکیه در آیه از تعابیر لطیف است.(2)
بنابراین همه انفاقات مالی، از جمله وقف، برای انسان به منزله هَرَس کردن درخت از اضافات است که او را در مسیر رسیدن به هدف اصلی ونهایی اش یاری می دهد و در این جهت به او سرعت می بخشد.
1- اتّوبه: 103.
2- المیزان: 9/377.
گفتار 2- نقش وقف در تحقّق اهداف فرعی اقتصاد اسلامی
الف - تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی (و سیاسی) و رشد و توسعه
وقتی سخن از تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می شود هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می تواند همه ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملّت را در برگیرد، به طوری که برای اقتصاد کشور به منابع مالی دیگر نیازی نباشد،
بلکه منظور این است که وقف به عنوان یک سرمایه عظیم مالی می تواند در این سمت و سو دارای نقشی سازنده و قابل توجّه و سهمی بزرگ باشد.
همچنین به این معنا نیست که بیاییم بر خلاف انظار و اغراض واقفان، درآمد اوقاف را از موارد اصلی مصارفشان که (مثلاً) در وقف نامه ها آمده است، منحرف سازیم و آنها را در راه تحقّق استقلال اقتصادی و رشد و توسعه به کار گیریم و به مصرف برسانیم. مثل نادرشاه افشار که گفت:
«دعای موقوفه خواران به حال کشور سودی نبخشید لذا بهتر است من اوقاف و درآمد آنها را به مصرف سپاهیان برسانم که برای حفظ پیشرفت مملکت به مراتب مفیدترند»(1)
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/759.
حقیقت مورد نظر این است که می توان سرمایه های عظیم اوقاف را نیز همانند دیگر سرمایه ها با رعایت همه جوانب وقف و موازین شرع و اغراض و اهداف واقفان در فرآیند فعالیّتهای تولیدی و خدماتی قرار داد و آنها را از حالت رکود و از مایه خرج کردن به حالت تحرّک و زایایی هدایت کرد.
تا بدین وسیله هم به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی (و سیاسی) کشور کمک شایان و قابل توجّه، شده باشد و هم روز به روز بر سرمایه های اوقاف افزوده شود که این امر قطعا در جهت اغراض واقفان نیز هست.
پاسخ به دو ایراد ایراد اوّل: وقف به معنای حبس است و سرمایه حبس شده نمی تواند در جریان فعّالیّتهای اقتصادی قرار گیرد؟
پاسخ: واژه حبس که در تعریف وقف آمده است هرگز به معنای حبس سرمایه و اموال موقوفه از قرار گرفتن در مسیر تولید و خدمات (البتّه با رعایت ضوابط و اهداف واقفان) نیست. حبس در این جا به معنای منع و جلوگیری از منتقل ساختن رقبه و سرمایه اوقاف به دیگری است و این امر هرگز به معنای حبس اموال وقف از فعالیّتهای اقتصادی نیست.
در مباحث فقهی و در غالب وقف نامه ها آمده است که؛ در مرحله اوّل لازم است از درآمد مال وقفی صرف تعمیرات و اصلاح خود رقبه وقف شود تا هم سالم و مصون بماند و هم بتواند دارای درآمد بیشتری گردد. یعنی پر درآمد تر کردن سرمایه های وقفی (با رعایت موازین) هم مورد رضایت شارع است و هم در جهت تحقّق اغراض واقفان.
ایراد دوم: وقف از انفاقات مستحبی است وضامن و پشتوانه مطمئنّی ندارد حال آن که از نظر اقتصادی سرمایه هایی که بخواهند در مسیر تولید و خدمات اقتصادی قرار گیرند، باید سرمایه هایی مطمئن و با پشتوانه باشند.
پاسخ: اوّلاً، همان انگیزه های معنوی که صاحبان و مالکان خیر اندیش را به وقف
کردن بخشی از اَحبّ و اَطْیَب سرمایه خود وا می دارد، بهترین ضامن و پشتوانه است. تاریخ گذشته اوقاف و تعداد بی شمار رقبات وقفی (علی رغم صدمات و تلفات سنگینی که در طول عمر طولانی خود داشته است)
و نگاهی گذرا به وقف نامه ها و بعضی از کتیبه های موجود، این حقیقت را کاملاً آشکار می سازد که مردم با دل و جان بهترین اموال خود را برای این منظور در نظر گرفته اند و خواهند گرفت.
ثانیا، ما در حال حاضر عملاً مواجه با اوقاف بی شماری هستیم که وجود دارند و وقف شده اند و ایراد یاد شده دست کم درباره آنها وارد نیست. با همین اوقاف موجود چه باید کرد؟ آیا باید آنها را به امان خدا رها کرد تا هر کس تحت هر عنوان در مورد آنها هر کار می خواهد انجام دهد و نباید برای احیای آنها قدمی برداشت؟
البتّه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان اوقاف و نهادهای بزرگی چون آستان قدس رضوی علیه السلام و...
در این راه گامهای بلندی برداشته اند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد، امّا به نظر می رسد گستردگی و ظرفیت اوقاف برای فعالیّتهای اقتصادی کشور، بیش از اینها باشد که قطعا مورد نظر دست اندرکاران امور وقف کشور هم هست و حرکت در این سمت و سو خود نشانه این بذل توجّه است.
نکته دیگری که در این جا نباید از نظر دور داشت و البتّه بخشی از همان رشد و توسعه است و بد نیست جداگانه هم اشاره ای به آن بشود، مسأله اشتغال زایی است. بدون شک اگر سرمایه عظیم اوقاف در مسیر فعّالیّتهای گوناگون اقتصادی قرار گیرد، بخش قابل توجهی از بیکاران کشور را به کار جذب خواهد کرد
و این خود از آثار و برکات بسیار مهمّی است که امروزه در دنیا سخت قابل توجّه است.
در این قسمت به برخی از مراکز اقتصادی که توسّط آستان قدس رضوی علیه السلام احداث شده است اشاره می شود(1):
1- از ضمیمه سالنامه قدس، 1377.
1- فعّالیّتهای کشاورزی
آستان قدس رضوی به منظور حفظ، احیا و عمران رقبات موقوفات و ایجاد و گسترش واحدهای کشاورزی و رشد محصولات کشاورزی و دامی به تأسیس یا توسعه مؤسّساتی دست زده که از جمله می توان به مراکز زیر اشاره کرد:
1- مؤسّسه کشاورزی و دامپروری مزرعه نمونه طُرُق.
2- شرکت کشت و صنعت سرخس.
3- مؤسّسه کشت و دام کنه بیست.
4- سازمان کشاورزی و عمران جنگلهای قدس.
5- سازمان موقوفات مَلِک.
6- شرکت کشت و صنعت اسفراین.
7- شرکت کشت و صنعت کاشمر.
8- سازمان موقوفات یزد و کرمان.
9- سازمان کشاورزی و موقوفات جنوب خراسان.
10- سازمان باغات.
11- سازمان موقوفات استان سمنان و سازمان موقوفات استان تهران.
12- سازمان کشاورزی موقوفات چناران.
13- فعّالیّتهای کشاورزی در بعضی استانها و شهرستانها از جمله گناباد، کاشمر، نیشابور، کرمان و مازندران.
14- طرح ایجاد و توسعه باغهای میوه در مشهد و شهرستانها
15- حفر یازده حلقه چاه و زیر کشت بردن حدود 1000 هکتار زمین که 745 هکتار آن زیر پوشش نهال پسته قرار دارد.
16- احیا و کاشت 11000 هکتار اراضی جنگلی شمال توسّط سازمان کشاورزی و عمران جنگلهای قدس.
17- بهره برداری از پروژه کارخانه پنیر مؤّسسه کشاورزی مزرعه نمونه.
2- فعّالیّتهای تولیدی
آستان قدس رضوی با تأسیس یا مشارکت در شرکتهای تولیدی زیر از محلّ
موقوفات مطلقه ضمن تلاش در جهت تسریع روند رشد اقتصادی کشور پشتوانه مالی مناسبی برای هزینه پروژه های فرهنگی و اجتماعی خود به وجود آورده است:
1- شرکت فرش آستان قدس رضوی.
2- شرکت سهامی نان قدس رضوی
3- شرکت کنسرو و سردخانه رضوی.
4- شرکت تولیدی کاشی سنّتی قدس.
5- شرکت گرانیت قدس.
6- شرکت معادن قدس رضوی.
7- شرکت سهامی قند آبکوه.
8- شرکت سهامی قند چناران.
9- شرکت سهامی قند تربت حیدریّه.
10- شرکت نسّاجی و ریسندگی خسروی (با کمتر از 50% سهام).
11- شرکت سرم سازی ثامن.
12- شرکت حمل و نقل قدس رضوی.
13- شرکت بازرگانی قدس.
14- شرکت خدمات آب و خاک خراسان.
15- منطقه ویژه اقتصادی سرخس.
16- شرکت صنایع چوبی آستان قدس رضوی.
17- شرکت بتن ماشینی قدس رضوی.
همچنین با سرمایه گذاری در پروژه های مختلف و به منظور افزایش تولیدات صنعتی و خدماتی اقداماتی به عمل آمده است که به چند مورد اشاه می شود:
1- بهره برداری از کارخانه آرد والسی شرکت نان قدس رضوی.
2- بهره برداری از پروژه کنستانتره آبمیوه شرکت کنسرو سردخانه رضوی.
3- راه اندازی واحد شماره 3 نان قدس رضوی در زاهدان.
4- راه اندازی واحد گرانیت بری شرکت گرانیت قدس.
5- اجرای پروژه آبیاری بارانی مزرعه نمونه، مؤسّسه کشت و دام کنه بیست،
موقوفات ملک، کشت و صنعت اسفراین و سازمان عمران و کشاورزی جنوب خراسان.
6- بهره برداری از پروژه کارخانه فراورده های لبنی مجتمع کشت و صنعت مزرعه نمونه.
3- فعّالیّتهای خدماتی و اجتماعی
به منظور ارائه خدمات گسترده تر، طرحها و برنامه های متعدّدی توسّط آستان قدس رضوی به اجرا در آمده است از جمله:
1- احداث 5000 واحد مسکونی و واگذاری آن به افراد مستحقّ از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی.
2- کمکهای بلاعوض نقدی و جنسی به محرومان، مؤسّسات خیریّه، توان بخشی و مراکز درمانی به مبلغ 308/162/089/11 ریال تا پایان سال 1375.
3- توسعه خدمات مؤسّسه درمانی آستان قدس.
4- راه اندازی مرکز طب تصویری مجهز به دستگاه سیتی اسکن (نوار رنگی مغز)
5- راه اندازی و بهره برداری از بخش دندانپزشکی با خرید 9 دستگاه یونیت و تجهیزات دیگر.
6- تأسیس داروخانه مرکزی امام و تحویل داروی رایگان به محرومان
7- بازسازی شهر مظلوم هویزه با 1800 واحد مسکونی و تجهیزات کامل شهرسازی.
8- اهدای زمین به صورت رایگان و یا با تخفیف مناسب به بنیاد مسکن به منظور احداث واحدهای مسکونی و مساعدت در واگذاری قطعات به افراد محروم و خانواده معظّم شهدا.
9- احداث بیمارستان 50 تختخوابی چناران با زیربنای 3000 متر مربع با اعتباری معادل 900 میلیون ریال و تحویل آن به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی.
10- نظارت و تأسیس بخشی از هزینه های بیمارستانهای «حضرت علی بن موسی الرّضا» در سیرجان، «رضویّه» در رفسنجان و «مرتضوی» در نوق استان کرمان
11- توسعه بخش قلب بیمارستان امام رضا علیه السلام.
12- ادامه عملیّات تکمیلی پروژه بیمارستان 320 تختخوابی دانشگاه امام رضا علیه السلامبا مساحت 45 هزار متر مربع در حاشیه جاده قوچان.
13- اجرای قطعه شماره 7 راه آهن مشهد سرخس.
14- احداث بزرگراه رضوی به طول 15 کیلومتر و عرض 74 متر.
15- احداث مجموعه ورزشی آستان قدس در زمینی به مساحت 5/10 هکتار با مجموعه های متعدّد ورزشی و مراکز متعدّد دیگر ... که چون غرض ذکر نمونه هاست، نه استقصا و استقرای کامل،به همین مقدار بسنده می شود.
ب - تأثیر وقف بر تحقّق عدالت اجتماعی و رفاه عمومی
قبلاً یادآوری این نکته خالی از فایده نیست: از متون اسلامی بخوبی روشن است که اسلام، هم خواهان زدودن همه جوانب و زوایای فقر در جامعه است(1) و هم خواهان رفاه عمومی در حدّ معقول و مشروع.
شهید صدر در این باره می نویسد: مسؤولیّت دولت و نظام اسلامی، بجز تأمین نیازهای حیاتی و ضروری افراد، این است که یک سطح زندگی متناسب با شرایط و مقتضیات روز را برای افراد تضمین کند و آنها را به یک حد از رفاه (عمومی) برساند.
وییکی از ابزارهای مهمّ دولت اسلامی برای تحقّق این هدف را کفالت همگانی مسلمانان در برابر یکدیگر ذکر می کند (یعنی احساس مسؤولیّت متقابل و عمومی).(2)
1- گذشت که، تحقّق عدالت اجتماعی بر دو امر مهمّ فقرزدایی و جلوگیری از تمرکز ثروت مبتنی است.
2- اقتصاد ما: 2/319-322.
از این رو، اوّلاً فقرزدایی تنها در حدّ قوت لا یموت به نیازمندان کفایت نمی کند. ثانیا مسلمانان در برابر یکدیگر مسؤولند و کفالت همگانی دارند. کلینی (در کافی) از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که: «خداوند برای فقرا در اموال ثروتمندان به قدر کفایت (و اداره زندگی آنان به خوبی) قرار داده است و اگر این مقدار آنها را کفایت نمی کرد، بیشتر
قرار می داد و این مشکلات فقرا از ناحیه کسانی است که آنها را از حقّشان باز می دارند.»(1) در باب زکات، امام موسی کاظم علیه السلام، در پاسخ کسی که پرسید: آیا می توانم هشتاد درهم به فقیر بدهم؟ فرمود «آری و بیشتر» پرسید: صد درهم چطور؟ فرمود «آری! اگر می توانی او را بی نیاز کن»(2) امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: «اِذا اَعْطَیْتَ فَاَغْنِهِ» هرگاه انفاقمی کنی طرف را بی نیاز نما.
در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام می فرماید: «خداوند همه نیازهای فقرا را در نظر گرفته است، از هزینه های غذا و پوشاک و ازدواج گرفته تا هزینه صدقات مستحبّی و حتّی هزینه انجام حجّ آنان ...»(3)
روایات در این زمینه با این مضامین در کافی و دیگر جوامع حدیثی فراوان است که در بعضی از آنها تصریح شده است که: وظیفه مسلمانان نسبت به یکدیگر تنها با پرداخت وجوه واجب، ساقط نمی شود. در حدیثی از امام صادق علیه السلام سؤال می شود که:
درمال انسان چه مقدار زکات واجب است؟ حضرت پاسخ داد: «زکات ظاهر (و متعارف) را می گویی یا زکات باطن را؟» (راوی) عرض کرد: هر دو را، حضرت فرمود: «زکات ظاهر در هر هزار درهم بیست و پنج درهم و امّا ملاک در زکات باطن این است که نیازهای برادرت را در نظر بگیری و در مواردی که او نیازمند است، خود را بر او مقدم نداری».(4)
1- مرآة العقول: 16/7.
2- و اَغْنِهِ اِنْ قَدَرْتَ اَنْ تُغنِیَهُ، مرآه العقول: 16/86.
3- مرآة العقول: 16/102.
4- مرآة العقول: 16/11.
نقش وقف
وقف از دو راه می تواند در این مورد مؤثّر باشد:
1- نفس استقلال اقتصادی و رشد و توسعه اقتصادی (مبتنی بر موازین اسلامی) به طور طبیعی موجب رفاه عمومی و زدودن و حداقل کاهش چشمگیر فقر و محرومیّت و آثار شوم آن در جامعه خواهد شد؛
کیست نداند: کشوری که دچار رکود اقتصادی است و یا از اقتصادی وابسته برخوردار است و یا هر دو بیماری را دارد، نمی تواند در جهت رفاه عمومی و عدالت اجتماعی گامی مثبت و مؤثّر بردارد؟
2- بخش عمده، بلکه اعظم موارد و جهات مصرفی که واقفان دورنگر و نیکوکار در طول تاریخِ وقف در نظر گرفته اند (یا می توان در وقف در نظر گرفت)، مواردی هستند که به رفاه عمومی، فقرزدایی و عدالت اجتماعی مربوط می شوند.
اگر ما نگاهی، هرچند گذرا، به تاریخ اوقاف و موارد مصرفی که در وقف نامه ها و کتیبه ها آمده است، داشته باشیم بخوبی در می یابیم که واقفان خیّر و دوراندیش تقریبا همه زوایا و جوانب نیازها را در نظر گرفته اند.
عَلی رغم این که بسیاری از رَقَبات موقوفات و مدارک آنها در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگونی (که در آینده به برخی از آنها اشاره خواهد شد) از بین رفته و از بسیاری از آنها نامی هم باقی نمانده است، مشاهده می کنیم .
که جهت و سمت و سوی اصلی مورد نظر واقفان در طول تاریخ در مرحله اوّل، فقرزدایی به معنای واقعی کلمه و در مرحله بعد، تحقّق رفاه عمومی در سطح معقول بوده است.
در این زمینه انسان به موارد و نمونه هایی بر می خورد که از صمیم قلب، روح بلند و همّت والای مردان و زنان نیک سرشت را می ستاید و در برابر آن همه همّت و بلندنظری، احساس خضوع و کرنش می کند.
قبل از پرداختن به ذکر برخی از موارد مصرف اوقاف، یادآوری یک نکته خالی از فایده نیست و آن این که: نیازهای عمومی و خصوصی مردم نسبت به زمانها و مکانهای مختلف و اوضاع و شرایط گوناگون متفاوت است.
از باب نمونه، در یک زمان، مردم به کاروانسرا، آب انبار و... نیاز مبرم داشتند، امّا در زمان ما تأسیس فضاهای آموزشی، درمانی، مسکن، جاده ها و... از اولویّت بیشتری برخوردارند.
از این رو، با آگاه کردن مردم و کسانی که در صدد وقف اموال خود هستند، می توان در جهت تأمین نیازهای ضروری جامعه گامهای مؤر و قابل توجّهی برداشت.
گفتار 3- گوشه هایی از موارد و جهات مصرف اوقاف
در این جا به طور مختصر به برخی از موارد مصرف اوقاف که درکتب و وقف نامه ها آمده است، اشاره می شود و درباره بعضی از آنها توضیحاتی داده خواهد شد. تأکید می کنیم منظور، تنها ذکر نمونه هاست نه استقرا و استقصای کامل و یا توضیح و تفسیر مفصّل پیرامون هر یک از موارد.
1- مساجد
از مسجدالاقصی و مسجدالحرام که بگذریم، اوّلین و دومین مسجد در اسلام، مسجد قبا و مسجدالنّبی صلی الله علیه و آله می باشند که به دست مبارک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله تأسیس شدند.
اگر این دو مسجد را از موقوفات رسول خدا (ص) به شمار بیاوریم، اوّلین موقوفات در اسلام خواهند بود که واقف آنها (ظاهرا) شخص رسول اکرم (ص) است و در نتیجه، حتّی وقف حوائط سبعه (بستانهای هفت گانه) که در تاریخچه وقف در سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله) گذشت،
اوّلین وقف در اسلام نبوده، امّا به هر حال، می توان گفت که اوّلین واقف رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.
به دنبال این دو مسجد مسلمانان در مدینه و شهرهای دیگر و بعد در همه بلاد اسلامی، در شهرها و روستاها و هرجا که گروهی به زندگی مشغول بودند، دست به تأسیس مسجد زدند. زمینهایی را برای مسجد وقف می کردند و خود یا دیگری و یا دسته جمعی و با کمک مردم محلّ، ساختمان آن را به پایان می بردند. و امروز انسان به هر شهری که وارد می شود غالبا با مسجدی مواجه است.
از نکات قابل توجّهی که با مراجعه به وقف نامه های بسیاری از مساجد روشن می شود، موقوفات بسیاری است که واقفان مساجد یا دیگر افراد نیکوکار بر مساجد وقف کرده اند: خانه ها، مزارع، باغها، مغازه ها، املاک و ...
و جالب این که در بسیاری از وقف نامه های مساجد، بجز تعمیرات و امور مربوط به خود مساجد، کارهای خیر دیگری چون؛ اطعام فقرا، وعظ و خطابه، تعلیم و قراءت قرآن کریم، تدریس علوم گوناگون و ... به عنوان موارد مصرف اوقاف مساجد ذکر شده است.
بیش از این، بحث را به مساجد اختصاص نمی دهیم، و به همین مختصر برای تیمّن و تبرّک، اکتفا می کنیم.(1)
از مطالب شایان توجّه این که قدیمی ترین مسجد جهان اسلام از حیث معماری، مسجد جامع فَهْرَج یزد است که دراستان یزد در کنار جاده یزد به شهرستان بافق قرار دارد و تاریخ بنای آن به حدود سال 40 هجری باز می گردد.(2)
2- مدارس
از موارد بسیار مهمّی که واقفان در طول تاریخ اوقاف به آن توجّه فراوان مبذول داشته اند، مدارس و هزینه تعمیر و اداره آنها بوده است.
در آغاز اسلام تا مدّتی جایگاه تعلیم و تعلّم مسلمانان، مساجد و منازل بوده است و مدرسه به معنای متعارف تأسیس نمی شد. بعدها برای تعلیم و تربیت اطفال در جنب مساجد، مکتبهایی به وجود آمد که آنها را «کُتّاب» نیز نامیده اند.(3)
اوّلین مدرسه در اسلام
یحیی محمود ساعاتی می نویسد: نخستین کسانی که در زمینه تأسیس مدرسه در اسلام ازآنان نام برده شده است از اهالی نیشابور بوده اند که مدرسه بیهقیّه را در آن جا بنا کردند. امیر نصر، فرزند سبکتکین و برادرش، سلطان محمود هر یک مدرسه ای را در این شهر بنا کردند و مدرسه سعیدیّه نیز در آن جا بنا شده بود.(4)
جرجی زیدان تأسیس این مدارس و مدارس دیگری از جمله مدرسه خواجه نظام الملک را در نیشابور از مورّخان اسلامی نقل کرده است.(5) وی از بعضی از مورّخان غربی نقل کرده که مأمون در زمان ولیعهدی خود در خراسان مدرسه ای تأسیس کرد،
1- برای اطلاع بیشتر رک: تاریخچه اوقاف اصفهان: عبدالحسین سپنتا، یادگارهای یزد: (ایرج افشار)، به ویژه بخش وقف نامه های مسجد امیر چَقماق و مسجد جامع یزد؛ تاریخچه اوقاف در اسلام (علی اکبر شهابی) و کتابهای دیگری که در آنها به مساجد و اوقاف آنها پرداخته شده است.
2- به نقل از مصاحبه تلویزیونی مرحوم استاد پیرنیا و اظهارات شفاهی مسؤولان مرکز یزدشناسی.
3- رک: مقدمه ای بر فرهنگ وقف: 25.
4- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 18.
5- تاریخ تمدن اسلام: 626.
امّا خودش یادآور شده است که؛ معلوم نیست فرنگیان این خبر را از کجا آورده اند، چرا که مورخّان مسلمان اسمی از آن نبرده اند.(1)
امّا مشهورترین مدرسه ای که در قدیم بنا شده و تا مدّتهای زیادی پابرجا بوده و بسیاری از مورّخان مسلمان آن را نخستین مدرسه اسلامی می دانند، «مدرسه نظامیّه» است که در اواسط قرن پنجم هجری به دستور خواجه نظام الملک طوسی وزیر ملکشاه سلجوقی، در بغداد تأسیس شد. (تاریخ شروع آن سال 457 ه است).
جرجی زیدان یادآور شده است که شاید سبب اشتهار مدرسه نظامیّه بغداد از آن روست که خواجه نظام الملک برای اوّلین بار، تدریس را در آن مدرسه مجّانی ساخت و برای شاگردان مقرّری معیّن کرد. خلاصه، اوّلین مدرسه اسلامی توسّط امرا و بزرگان ایران بوده و اگر مدرسه مأمون هم در ایران صحیح باشد، و با نظر ایرانیها بنا شده و اگر جز این بود مأمون می بایستی پس از خلیفه شدن در بغداد مدرسه دایر کند و نکرد.(2)
خواجه نظام الملک در اصفهان، نیشابور، هرات و غیره نیز مدارسی تأسیس کرد که همه این مدارس بخصوص مدرسه بغداد به نام وی، مدرسه نظامیّه، خوانده می شدند. وی برای نظامیّه بغداد که در کنار دجله بنا شده بود، بازارها، کاروانسراها، گرمابه ها،
ده ها، خانه ها و... را از اطراف دور و نزدیک خریداری و وقف مدرسه کرد، به طوری که هزینه مدرسه به شصت هزار دینار (در سال) می رسید.
این مدرسه از مراکز مهمّ علمای اسلام گشت و رجال بزرگی از آن بیرون آمدند. اوّلین استاد این مدرسه، ابواسحاق شیرازی، سپس ابونصر صبّاغ، ابوحامد غزّالی، شهاب الدّین سهروردی، کمال الدّین انباری و... هستند.(3)
1- تاریخ تمدن اسلام، 626.
2- تاریخ تمدن اسلام، 626.
3- تاریخ تمدن اسلام، 628؛ سفرنامه ابن بطوطه: 1/30.
بعدها به تدریج دیگران به نظام الملک اقتدا کرده در اطراف و اکناف ممالک و بلاد اسلامی مدارس مجّانی دایر کردند. در دمشق، ایران، مصر، عثمانی، عراق و...
ابن بطوطه در سفرنامه معروف خود در هر یک از کشورهای اسلامی که در مسیر او قرار داشته از مدارس نام می برد، مدارسی که عواید و درآمد موقوفات آنها هزینه طلّاب، اساتید و حتّی میهمانان و تازه واردان را به خوبی تأمین می کرده است.
وی در یکی از خاطره هایش می نویسد: از ایذه تا اصفهان (قلمرو حکومت اتابک) مدّت ده روز راه ما از میان کوههای بلند بود و هر شب در مدرسه ای منزل می کردیم که در همه آنها وسایل خورد و خوراک مسافرین فراهم بود. این مدرسه ها برخی در میان آبادی و برخی دیگر در مواضع غیر معمور بنا شده بودند و ناچار اجناس مصرفی آنها را از نقاط دیگر می آوردند.(1)
مجتمع عظیم فرهنگی ربع(2) رشیدی: از پرداخته ها و ساخته های خواجه رشیدالدّینفضل اللّه همدانی، وزیر کاردان و شایسته و دوراندیش ایلخانان مغول در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری، شهرستان رشیدی است.
به طوری که از وقف نامه ربع رشیدی(3) استفاده می شود، این شهرستان، مجتمع بسیار بزرگ علمی و آموزشی بوده که بخشهای گوناگون: محلات، بازار، کاروانسراها، باغها، راههای درون شهری و... را نیز در خود جای داده بوده است.
که افراد و گروههای گوناگون با شرایط و ویژگیهای خاصّی حقّ سکونت درآن را داشته اند.(4) در یکی از مکاتبات خود رشیدالدّین آمده است که بیست و چهار کاروانسرای رفیع قصرگونه، هزار و پانصد دکان، سی هزار خانه دلکش و... در آن بنا شده بوده است.(5)
نکته ای که در این قسمت بیشتر قابل توجّه است این است که همه تأسیسات عظیم رَبع رشیدی با آن اوقاف و بودجه کلان، حول محور آموزش علوم گوناگون می چرخیده است. به عبارت دیگر، هدف غایی رشیدالدّین فضل اللّه از اِحداث این مجتمع، دانش دوستی و علاقه شدید او به علم و علما بوده است...(6)
1- سفرنامه ابن بطوطه: 1/245.
2- ربع به فتح را و سکون با به معنای خانه و سرا و محلّه است.
3- این وقف نامه به کوشش مجتبی مینوی و ایرج افشار، هم از روی نسخه اصلی عکس برداری و چاپ شده و هم چاپ حروفی شده است.
4- وقف نامه ربع رشیدی: 170 به بعد.
5- بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 69-70 از: مکاتبات رشیدی: مکتوب 51.
6- بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 116.
رَبع رشیدی دارای تأسیسات گوناگون آموزشی در سطوح گوناگون بوده است این مؤسّسه عظیم برای کودکان، بویژه کودکان یتیم و بی سرپرست دارای آموزش حرفه ای بر حسب نوع و میزان استعداد و محصّلین، مدارس عالی، دارالشّفاء (بیمارستان و دانشکده پزشکی) مراکز بسیار مجهّز و گسترده با قوانین و مقرّرات پیشرفته ای بوده است که بسیاری از آن قوانین از زمان خود جلوتر بوده و قابل انطباق بر شرایط و اوضاع و مقرّرات عصر حاضر نیز می باشد.(1)
متأسفانه بعد از قتل رشیدالدّین فضل اللّه (در 718 ه) رَبع رشیدی به غارت رفت و تمام تأسیسات آن به آتش کشیده شد و کلیه ابزار و وسایل آن به دست توده عوام که تحت تأثیر تبلیغات مخالفان قرار داشتند، افتاد و به تاراج رفت.
البتّه بعد از روی کار آمدن فرزندش، خواجه غیاث الدّین محمّد(729 ه) ربع رشیدی مجّددا رونقی یافت و خرابیها سرو سامان گرفت، امّا این بار هم پایدار نماند و بعد از قتل غیاث الدّین محمّد دوباره به نابودی گرایید...(2)
خلاصه این که در سراسر کشورهای اسلامی مدارسی فراوان و بی شمار وجود داشته و در طول تاریخ، جایگاه تعلیم و تربیت مردان بسیار بزرگی بوده اند که در پیشبرد تمدّن و معارف و تعالیم اسلامی نقش اساسی داشته اند.
و حتّی امروز نیز در کشورهای اسلامی شاید نتوان محقّق و دانشمندی را پیدا کرد که بتواند ادّعا کند به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مدیون همان مدارس وقفی و موقوفات آنها نبوده است.
نگاهی کوتاه به آمار گذشته و فعلی مدارس در کشور خودمان گویای این حقیقت تلخ است که بسیاری از آن مدارس از بین رفته اند و اثری از آنها باقی نمانده است. به عنوان نمونه، مرتضی راوندی درباره کثرت اوقاف در یزد می نویسد:
در ازمنه سابق در دارالعباده یزد زیاده از چهارصد مدرسه و بُقعه شریفه معموره بوده است که هریک از آنها موقوفات کلّی و جزئی داشتند و نظر به انقلاب روزگار کلّ آن ابنیه ویران گشته و تمامی موقوفات به ضبط خالصه دیوان در آمده مگر یک مدرسه شفیعیّه در هر صورت امروز چون گذشته به همّت والای نیکوکاران، نیاز مبرم احساس می شود تا دوباره قدم به میدان نیکوکاری گذارند و مشکل فضاهای آموزشی کشور را از مدارس ابتدایی گرفته تا دانشگاهها، با صدقات جاریه خویش حلّ کنند.
1- رک: وقف نامه ربع رشیدی: 170 به بعد؛ بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 71 به بعد و مجله وقف میراث جاویدان: ش 4، 52.
2- بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 67.
که الآن دایر است و چند مدرسه جدید.(1)البتّه افراد بسیاری در گوشه و کنار کشور، اقدامهای بسیار مؤثّری کرده اند و با نیّت خیر خواهانه خود به تأسیس مدارس و مراکز آموزشی متعدّدی اقدام کرده اند، امّا نیاز به استمرار این گونه تلاشها و کارهای خیر خواهانه همچنان احساس می شود.
3- کتابخانه
در مورد کتابخانه نیز استقصا و استقرای کامل مجال بسیار گسترده ای را می طلبد و مجلّدها کتاب را به خود اختصاص خواهد داد. کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده است. در این جا تنها به تاریخ تأسیس کتابخانه و تأثیر وقف در آن اشارات مختصری خواهد شد.
بدون تردید کتاب و کتابخانه از عوامل اصلی نهضت فرهنگی و گسترش تعالیم و معارف اسلامی بوده و هست و غالبا کتابخانه هایی که تأسیس می شده از راه وقف بوده است و از این جا تأثیر وقف بر کتاب و کتابخانه نیز روش می شود.
یحیی محمود ساعاتی از عبدالّله جبوری نقل کرده است که علاقه علمای اسلام به فراگیری علم، موجب شد تا آن دسته از فقها که وقف اشیای منقول را جایز نمی دانستند، نیز وقف کتاب را از این اصل کلّی استثنا کنند.(2)
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/757.
2- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 33.
اوّلین کتابخانه
جرجی زیدان بعد از بیان این مطلب که عربها در اواخر قرن دوم فقط علوم اسلامی را مدوّن کردند(1)، می نویسد: نخستین فرمانروایانی که به تأسیس کتابخانه های عمومی دست زدند خلفای عبّاسی بودند، گرچه درزمان بنی امیّه نیز کتابخانه هایی وجود داشت که بیشتر آنها توسّط پزشکان و فیلسوفانی که در خدمت دولت بودند، تأسیس می شد و خود و فرزندانشان استفاده می کردند.
1- البتّه این بیان جرجی زیدان در مورد تاریخ تدوین علوم اسلامی مربوط به تدوین کتب توسّط اهل سنّت است که در آن مورد نیز اتّفاق نظر وجود ندارد وگر نه علمای امامیّه تاریخ تدوین فقه، حدیث، و ... را همان آغاز و توسّط علی ع و ... می دانند رک: معالم المدرستین: نوشته علّامه مرتضی عسکری؛ تأسیس معالم الشّیعة: نوشته سیّد حسن صدر، مقدّمه مرآه العقول، نوشته علامه عسکری ج 2/68 به بعد.
نخستین کتابخانه عمومی را در بغداد دایر کردند و آن را «بیت الحکمه» نامیدند؛ محتمل است که هارون مؤسس آن باشد. در این کتابخانه ها به ترجمه و استنساخ نیز مشغول می شدند... مأمون عبّاسی ازنظرتأسیس کتابخانه عمومی و نهضت علمی برای سایر فرمانروایان اسلامی سرمشق شد.(1)
امّا یحیی محمود ساعاتی (البتّه نه به طور خیلی مطمئن) نقل کرده است که: نخستین کتب وقفی را می توان در کتابخانه عبدالحکم جحمی که وی آن را در قرن اوّل هجری در مکّه مکرّمه تأسیس نموده، جست و جو کرد.(2)
بعد از خلفای عبّاسی، بویژه خلفای آندلس در این کارها به مأمون تأسّی کردند و بیش از همه آنان حَکَم بن ناصر (که در سال 351ه خلیفه شد) در این مورد به مأمون شبیه بود به طوری که ابن خلدون و مقریزی شماره کتابهای کتابخانه کاخ سلطنتی آندلس را چهارصد هزار جلد دانسته اند ... و بعدها تنها در غرناطه هفتاد کتابخانه عمومی وجود داشت.
جرجی زیدان درباره کتابخانه العزیزباللّه، دومین خلیفه فاطمی مصر (که در سال 365 ه خلیفه شد) می نویسد: «وی با تشویق وزیر دانش پرور و کتاب دوستش، یعقوب بن کلس، کتابخانه ای تأسیس کرد که نام آن «خزانه الکتب» بود و دارای یک میلیون و ششصد هزار جلد کتاب بوده است.(3)
1- تاریخ تمدّن اسلام: 631.
2- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 33.
3- تاریخ تمدّن اسلام: 632-634.
وی درباره کتابخانه بزرگ شام که توسّط خلفای فاطمی تأسیس شد و فرنگیان در سال 502 ه پس از فتح طرابلس آن را غارت کردند از گیبون، مؤلّف تاریخ امپراتوری روم، نقل کرده است که «سه میلیون کتاب آن کتابخانه را فرنگیان سوزاندند».(1)
ساعاتی می نویسد: از قرن چهارم هجری به بعد کتابخانه های وقفی در سراسر جهان اسلام، رواج یافت به درجه ای که کمتر شهری یافت می شد که خالی از کتابخانه وقفی باشد... تعداد این کتابخانه ها در آندلس به حدّی رسیده بود .
که ابوحیّان نحوی به خریدارکتاب، عیب می گرفت و می گفت: «خدا به تو عقل معاش دهد» (چرا کتاب می خری؟) من هر کتابی بخواهم از کتابخانه های وقفی امانت می گیرم.(2) ساعاتی درباره کتابخانهفیروز آباد فارس اظهار داشته است:
این کتابخانه را وزیر قوام الدوله عمادالدّین ابومنصور فرزند مافنه (متوفّای 433 ه) تأسیس کرد که دارای نوزده هزار جلد کتاب بود و آن را بر طالبان علم وقف کرده بود.(3)
در حال حاضر نیز در سر تا سر کشورهای اسلامی کتابخانه های غنی و مجهّز وجود دارند که تشنگان معارف و دانش را سیراب می کنند. در کشور ما نیز کتابخانه های بسیار ارزشمندی مشغول ارائه خدمت هستند.
که گنجینه های عظیمی از میراث ارزشمند و گرانبهای اسلامی را در خود جای داده اند. کتابخانه هایی که تنها فهرست کتب خطّی بعضی از آنها به دهها مجلّد می رسد.
از این میان به کتابخانه (بلکه کتابخانه های) آستان قدس رضوی(4)، کتابخانه ملّیتهران، کتابخانه آیه الله العظمی نجفی (در قم) و ... می توان اشاره کرد. همان طور که در پایان بحث مدارس اشاره شد در این جا نیز یادآور می شویم .
که امروز هیچ محقّق و دانشمند و کاوشگر، چه در علوم انسانی و چه در علوم تجربی و ... نمی تواند ادّعا کند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم مدیون همین کتابها و کتابخانه های وقفی نمی باشد. در بحث مربوط به کتابخانه نیز به همین مقدار بسنده می شود. غرض اشاره ای مختصر بود به تاریخچه کتابخانه های وقفی.(5)
1- تاریخ تمدّن اسلام: 636.
2- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 35-36.
3- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 36.
4- اداره کلّ کتابخانه مرکزی دارای سیزده کتابخانه وابسته در خراسان و سایر استانهاست.
5- برای اطّلاع بیشتر از آمار کتابخانه های مهمّ ایران، رک: فهرست کتابخانه های ایران، تألیف عبدالعزیز جواهر کلام.
4- بیمارستان
از موارد دیگری که واقفان به آن توجّه داشته و دارند بیمارستان و مراکز درمانی است. در تاریخ بیمارستانهای وقفی، بیمارستانی که بیش از همه مورد توجّه قرار گرفته است و معمولاً به آن پرداخته اند، بیمارستان عضدی است که بنای آن در سال 368ه به دست عضدالدوله دیلمی (از سلاطین آل بویه) در بغداد آغاز شد و در سال 371 ه به پایان رسید.
عضدالدّوله چندین رَقَبَه املاک را نیز که دارای عواید فراوانی بودند بر بیمارستان وقف کرده بود. این مرکز، بیمارستانی بود بسیار مجهّز و دارای بخشهای گوناگون: شکسته بندی، چشم پزشکی، بیماران روانی و ...در این بیمارستان (و دیگر بیمارستانها) علاوه بر درمان بیماران: پزشکان، جرّاحان و داروسازان به تدریس نیز می پرداختند.
عضدالدّوله مشهورترین و حاذقترین طبیبان و جرّاحان را به آن جا فرا خوانده بود، پزشکانی چون ابوالحسن، علی بن ابراهیم بن بکس (مدّرس و طبیب) جبرائیل بن عبیداللّه بن بختیشوع (پزشک خاصّ دربار) و ...
این بیمارستان متجاوز از دو قرن دارالشفای بغدادبود و پس از حمله مغول آسیبهای فراوان دید و امروزه (جز در یادها و متون تاریخی) هیچ گونه اثری از آن یافت نمی شود.(1)
در وقف نامه ها نیز مکرّر به مواردی بر می خوریم که واقفان، اموالی را برای درمان و تهیّه دارو برای مستمندان در نظر می گرفته اند. بدون شک یکی از بهترین جهات و موارد مصرف وقف، همین بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی است.
متولّیان اموال موقوفه و دست اندر کاران اوقاف کشور می توانند از درآمد اوقافی که دارای موارد مصرف عامّ نظیر «فی سبیل الله» و مانند آن هستند به مصارف این چنینی اختصاص دهند. و برای انسانهای پاکدل و خیّر و نیک اندیشی که دوست دارند صدقه جاریه ای از خود بر جای گذارند و
تا بدین وسیله حیات و زندگی خود را جاودانه کنند و به مقام والای «بِرّ» نایل آیند، چه کاری بالاتر و ارزشمندتر ازاین که بخشی از ثروت فناپذیر خویش را به احداث مراکز درمانی یا تهیّه وسایل مورد نیاز آن مراکز، بویژه در مناطق محروم کشور، اختصاص دهند و از این راه بالاترین خدمت را به عدّه ای از بندگان خدا ارائه دهند تا مقداری از دین خود را به آنان ادا کرده باشند و خود نیز از بندگان خوب خداوند به شمار آیند.
1- وقف میراث جاویدان: ش، س 3، شماره مسلسل 9؛ مقدّمه ای بر فرهنگ وقف: 31 از کتاب آل بویه.
5- دیگر موارد(1)
در این جا تنهابه ذکر نام برخی از موارد مصرف اوقاف با توضیح مختصری بسنده می شود.
اطعام مستمندان، نوان خانه ها، پادگانهای نظامی، تهیّه سلاح و ادوات جنگی برای مجاهدان، قنوات، تعمیر پلها و معابر عمومی، قبرستانها، ایتام، کودکان بی سرپرست، معلولان و زمین گیران، در راه ماندگان، زایران بیت اللّه الحرام، زوّار عتبات و مشاهدامامان و امامزادگان و ...، زندانیان، کمک و وام به تجّار، تهیّه بذرهای زراعی، ادواتکشاورزی و چارپایان برای کشاورزان، غرس اشجار و درختان میوه برای زیبایی شهر و استفاده عابران، تعلیم و قرائت قرآن کریم، مخارج علما و دانشمندان، اطعام در ماه مبارک رمضان، اطعام در ایّام محرّم و صفر و ... ، اِطعام در اعیاد مذهبی، درمان بیماران روانی؛در لبنان موقوفه ای است که از عواید آن باید دو نفر هر روزه در بیمارستان بر سر بالین بیماران حاضر شوند و در حالی که با هم نجوا می کنند، به طوری که بیمار صدای آنها رابشنود (امّا تصوّر کند آنها به او توجّه ندارند)، جملاتی را در مورد بهبودی او رد و بدل می کنند و بدین وسیله او را روان درمانی نمایند.
1- در این قسمت، از کتابهای: مقدّمه ای بر فرهنگ وقف: تاریخچه وقف در اسلام؛ سفرنامه ابن بطوطه، وقف نامه های بازنویسی شده آستان قدس رضوی؛ آمار و موارد ارائه شده توسّط اداره کلّ اوقاف خراسان؛ تاریخچه اوقاف اصفهان: یادگارهای یزد: و ... استفاده شده است.
ابن بطوطه در مورد موقوفات دمشق می نویسد: یک دسته از این موقوفه ها مخصوص کسانی است که استطاعت مالی برای رفتن به حجّ ندارند و مخارج مسافرت آنان از محلّ این گونه موقوفات پرداخت می شود.(1)
(ادامه ذکر مصارف:) حمّام، تهیّه آب آشامیدنی، افطاری روزه داران، روضه خوانی و تعزیه درایّام گوناگون سال، تهیّه شیرینی، حلوا و خرما برای اعیاد گوناگون، برای قرض دادن بدون بهره(2)، پوشاک برای زوّار حرم امامان معصوم علیهم السلام، عیدی سالانه به طلّاب ساکن مدرسه، تهیّه پوشاک و غذا برای سادات، برای ظرفهایی که توسّط غلامان و کنیزکان شکسته می شدند و امداد به زنانی که بچه شیر می دادند و موارد بی شمار دیگر...
به طور کلّی آنچه مورد نظر آنهابوده است و قصد داشتند که در تحقّق آن سهیم باشند همین آیه «لَنْ تَنالُوا البِرَّ حتّی تُنْفِقوُا مِمّا تُحِبُّونَ»(3) بوده است که مقصود، زدودن و ریشه کن ساختن فقر در مرحله اوّل و ایجاد رفاه نسبی عمومی در مرحله بعدی است.
این فصل را با حکایتی زیبا از خاطرات ابن بطوطه و شمار رقبات موقوفه فعلی کلّ ایران به پایان می بریم:
روزی در یکی از کوچه های دمشق می گذشتم، غلام بچه ای را دیدم که از دستش کاسه چینی که در دمشق «صحن» نامیده می شود، افتاد و شکست. مردم گرد او جمع شدند، یکی از آن میان گفت: غم مخور! شکسته های کاسه را جمع کن ببریم پیش رئیس اوقاف ظروف! غلام، خرده ها را جمع کرد و آن مرد همراه او پیش رئیس اوقاف مزبور رفت و پول ظرف را گرفت و به او داد.
این یکی از کارهای خوب است که اگر چنین وقفی نبود طفل در معرض ضرب و شتم ارباب خود قرار می گرفت و خاطرش رنجور می گشت. خداوند بانیان بلند همّت این گونه خیرات راجزای خیر کرامت فرماید(4) (آمین).آمار ارائه شده موقوفات متصرّفی و غیر متصرّفی(5)
1- سفرنامه ابن بطوطه: 1/141.
2- تاریخچه اوقاف اصفهان: 374.
3- آل عمران: 92.
4- سفرنامه ابن بطوطه: 1/142.
5- منظور از متصرّفی، اوقاف بدون متولّی هستند که اداره آنهابا اداره اوقاف محلّ است و غیر متصرّفی اوقافی هستند که متولّی دارند.
از سوی سازمان اوقاف و امور خیریّه به تفکیک اداره های کلّ اوقاف استانهای کشور(1):متصرّفی غیرمتصرّفی موقوفه رقبه موقوفه غیررقبه
1- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان تهران32331641486412516
2- اداره کلّ اوقاف وامورخیریّه استان خراسان1433553297407014969
3- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان اراک139438355133161
4- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان اصفهان238283108413466
5- اداره کلّ اوقاف وامورخیریّه استان آذربایجان شرقی138455112271344
6- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان خوزستان9442827154
7- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان مازندران59132499110127307
8- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان فارس13943835513161
9- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان گیلان57636322331183
10- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان
آذربایجان غربی289608693415
11- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان کرمان99834135912728
12- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان کرمانشاه1405621106609
13- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان همدان295707065794
14- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان سمنان236341966141905
15- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان یزد42041147610825507
16- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان زنجان65722173662840
17- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان هرمزگان432263337223
18- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان کردستان257235117205
19- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان سیستان
وبلوچستان3322217
1- از کتاب: نگاهی به وقف و آثار اقتصادی - اجتماعی آن: 97-98.
متصرّفی
غیرمتصرّفی
20- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان لرستان8049248206
21- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان چهارمحال وبختیاری6713114
22- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان بوشهر3769521206
23- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان کهکیلویه و بویراحمد51222
شایان ذکر است که این آمار مربوط به قبل از تفکیک استانهای اردبیل، قم، قزوین و گلستان می باشد.
سخن آخر:
چگونه از نو میراث جاویدان وقف را احیا کنیم؟
چنان که بارها اشاره شد در نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اسلام، وقف از جایگاه و مرتبه بسیار والایی برخوردار است و از اموری است که در متن جای دارد و از مسائل جنبی و حاشیه ای اسلام نیست. در مبحث جایگاه وقف (در آغاز کتاب) گذشت که (به نقل جابر) تمامی اصحاب رسول خدا (ص) که توانایی داشتند، اموالی را در راه خدا وقف کردند.
شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت زهرا علیهاالسلام و امامان معصوم علیهم السلام نیز به تناسب شرایط و موقعیّتهایی که داشتند، دارای صدقات و اوقاف بودند.
وقف، از جمله صدقات و انفاقاتی است که هرچند با صراحت در قرآن کریم از آن یاد نشده است، امّا واقعیّت و محتوای آن، سخت مورد تأکید و سفارش قرآن کریم است.(1)
وقف، این سنّت حسنه دیرینه بعد از زمان صحابه و تابعین نیز در سراسر کشورهای اسلامی موقعیّت خود را حفظ کرد و به صورت یک فرهنگ در آمد، به طوری که رقبه های وقفی، همه شهرها، قصبات، روستاهاو ... را پر کردند. هر جهانگرد، تاریخ نگارو ... که درباره تاریخ و تمدّن و فرهنگ کشورهای اسلامی دست به قلم برده است از اقلام بسیار مهمّی که نتوانسته از آن بگذرد، اوقاف و رقبه های وقفی است.
1- رک: کنزالعرفان: 2/113؛ فقه القرآن: 2/289-290.
پرداختن به مسأله «گستردگی اوقاف» در تاریخ گذشته کشورهای اسلامی، حتّی به طور مختصر و اشاره وار نیز، از مجال و حوصله این کتاب بیرون است. امّا در عین حال برای نشان دادن اهمیّت موضوع به چند مورد اشاره می کنیم:
1- ابن بطوطه جهانگرد معروف مسلمان که به همه بلاد اسلامی مسافرت کرده و با دقّت، بسیاری از مسائل را مدّ نظر داشته، آنچه توجّه وی را به خود جلب کرده است، اوقاف و صدقات کشورهای اسلامی بوده است.
در خاطرات ارزنده او، بخش عمده ای از بیاناتش درباره اوقاف و صدقات مکانهای مختلف است. وی درباره موقوفات دمشق می نویسد: این موقوفات از حیث تنوّع موارد مصرف از حدّ شمار خارج است... اهل دمشق در ساختن مساجد، زوایا، مدارس و مشاهد هم پیش دستی می نمایند...
هر کس را شوق علم و دانش یا شور زهد و طاعت در سر باشد در این شهر از هر گونه مساعدت بهره مند خواهد بود.(1)
2- موقوفات رشیدالدّین فضل اللّه: وی بجز مؤسّسه و شهر عظیم فرهنگی رَبع رشیدی که در بحث مربوط به مدارس به آن اشاره شد، موقوفات دیگری را در سراسر کشور ایران و ... بر جای گذاشت که نام و حدود آنها در وقف نامه رَبع رشیدی آمده است
و در این جا به چند مورد، اشاره می شود:
الف - در یزد و توابع: 564 موقوفه(2)
ب - در تبریز و نواحی آن: 329 موقوفه(3)
وی در فارس، اصفهان، همدان، موصل و ... نیز دارای موقوفات فراوانی بوده است که امروز اثری از آنهاباقی نمانده است.(4)
3- درباره اوقاف اصفهان می خوانیم که در اواخر صفویّه به حدّی باغها و املاک و اراضی در اصفهان وقف شده بود که برای موقوفات تازه، زمین بایر قابل خرید وجود
1- سفرنامه ابن بطوطه: 1/143.
2- وقف نامه ربع رشیدی: 45-103.
3- وقف نامه ربع رشیدی: 10-112 و 254-282.
4- وقف نامه ربع رشیدی: 104-148.
نداشت و ناچار شدند در کاشان و سایر ولایات دور به جست و جوی زمینهایی برای وقف مساجد و مدارس اصفهان بروند و هنوز نیز بعضی از املاک مهمّ اطراف کاشان وقف مدرسه سلطانی اصفهان می باشد...(1) لَمتون، استاد دانشگاه لندن، در کتاب خود می نویسد:
صفویّه بسیاری ازاملاک را وقف مقاصد خیریّه کردند. شاه عباس اوّل در سال 1015 (یا 1016ه) همه املاک و رقبات مکتسبه خودرا که قیمت عادله آنها زیاده از یکصدهزار تومان شاهی عراق و حاصل آنها بعد از کسر موُونات زراعت، به نرخ متوسّط، قریب به هفت هزار تومان می شد و ابنیه گوناگونی که در اصفهان و حوالی آن داشت وقف چهارده معصوم علیهم السلام کرد و تولیت آنها را به خود و پس از خود به سلطان زمان اختصاص داد. متن این وقف نامه را شیخ بهاءالدّین (عاملی) تنظیم کرد...(2)
4- مرتضی راوندی(3) می نویسد: زمانی در سیرجان یکی از روحانیون، هر وقتقباله ای برای امضا نزد او می بردند، می گفت: پنج دانگ و نیم ملک سیرجان وقف است و در نیم دانگ آن هم شک دارم، و از امضای قباله خودداری می کرد...
اشاره ای بود بسیار کوتاه و قطره ای از اقیانوس عظیم اوقاف و صدقات در کشورهای اسلامی(4) تا این حقیقت روشن شود که روزگاری فرهنگ وقف همه زوایای زندگیمسلمانان را پر کرده بود. البتّه مدّعی نیستیم که همه واقفان دارای انگیزه های صددرصد خالص و معنوی بوده اند. هرگز! حتّی ممکن است از شواهدی به دست آید که مخصوصا تعدادی از حکّام و سلاطین و ... به دلایل و انگیزه های دیگر دست به ایجاد صدقات زده اند، امّا این امر از اهمّیّت و موقعیّت این بُعد عظیم اقتصادی اسلام نمی کاهد.
1- تاریخچه اوقاف اصفهان: 37.
2- مالک و زارع در ایران: 223.
3- تاریخ اجتماعی ایران: 4/755.
4- وگرنه اگر کسی بخواهد در این مقوله وارد شود قطعا با تدوین دهها مجلّد کتاب نیز نمی تواند بخوبی از عهده بر آید .
این فرهنگ عظیم و ارزشمند در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگون ضعیف شد، همه این رونقها به رکود و کم فروغی گرایید و آن همه شور و اشتیاق به بی توجّهی یا کم توجّهی مبدّل و در نتیجه فرهنگ ارزشمند و متعالی وقف در جامعه اسلام تا حدود بسیار زیادی کمرنگ شد.
اکنون براستی برای احیای مجدّد این فرهنگ چه باید کرد و برای ایجاد شور و شوقی دوباره و معطوف ساختن توجّه امّت اسلامی به این سنّت دیرپای نبوی (ص) چه چاره ای باید اندیشید؟
البتّه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای تحقّق این هدف والا و ارزشمند از سوی نهادهای ذیربط گامهای بلند و مؤثّری برداشته شده که قابل تقدیر است؛ امّا هنوز آغاز راه است و حتّی تا رسیدن به آنچه در گذشته بوده، راهی بس طولانی در پیش است.
در این جا برخی از راههایی که به نظر می رسد می توانند برای رونق بخشیدن دوباره به اوقاف و صدقات مؤثّر باشند و به احیای این صدقه جاریه، کمک کنند، بررسی می شود:
1- مبارزه با عوامل رکود
عواملی که در طول تاریخ موجب رکود و از رونق افتادن اوقاف شده اند، متعدّد و متنّوع اند که دسته ای ازآنها شایدقابل پیش گیری وپیش بینی نباشند. عواملی چون زلزله،
سیل، جنگ، و ... که خرابی اوقاف و از بین رفتن اسناد و مدارک اموال موقوفه را به دنبال داشته اند، می توان از این دسته به شمار آورد.
امّا عامل عمده دیگری وجود داشته که در این راستا سهم بسیار بزرگی را به خود اختصاص داده و آن عبارت است از موقوفه خواری. در گذشته دو گونه موقوفه خواری وجود داشته که هر یک به نوعی موجب رکود و سقوط اوقاف از آن منزلت و رونق بالای خود شده است:
1- غصب و تصرّف و تملّک نابجا و غیرمشروع درآمد اوقاف و مصرف آن در جهات و مواردی که با جهات و موارد مصرف مورد نظر و توجّه واقفان به هیچ وجه تلائم و سازگاری نداشته است.
بدون شک تصرّفاتی این چنین و حیف و میلهای خودسرانه و خودخواهانه ای که درمورد اوقاف انجام شده، مایه دلسردی و فرار انسانهای نیک سیرت و خیراندیش از دست زدن به وقف اموال خود شده و می شود.
انسانهای خیّری که مال خود را به عنوان صدقه جاریه حبس می کنند، طبیعی است که انتظار دارند درآمد این اموال در جهات ومواردی که خودشان با توجّه به ضوابط و موازین شرعی در نظر گرفته اند، مصرف شود و اگر احساس کنند که درآمد اوقاف، حیف و میل می شود و به جیب کسانی سرازیر می شود که به هیچ وجه شایستگی آن را ندارند، قطعا انگیزه ای برای وقف و تصدّق در آنها به وجود نخواهد آمد.
از این رو دقّت، وسواس و سختگیری متولّیان وقف و دست اندر کاران امور اوقاف بلاد اسلامی در تحقّق اغراض و انظار واقفان، می تواند به ایجاد انگیزه در انسانهای نیکوکار، برای وقف بخشی از اموال خود، کمک شایان توجّهی بنماید.
2- دومین و مهمترین گونه موقوفه خواری، غصب و تملّک اصل و رقبه اوقاف است که در طول تاریخ وقف الی ماشاءاللّه و بوفور انجام می شده است.
از پادشاهان و حکّام گرفته تا انسانهای ذی نفوذ و طبقات گوناگون جامعه در فرصتهای مختلف همچون گرگهای گرسنه به جان اوقاف افتادند، خوردند و خورانیدند و آثار بسیاری از املاک و رقبات وقفی را از روی زمین محو کردند. به چند نمونه توجّه فرمایید:
الف - قوام الدّین ابوبکر ملک زوزن که در حدود سال 609 ه به کرمان آمده، بعد از همه خودکامیها، یک روز دستور داد همه وقف نامه ها را پیش او بردند، سپس گفت:
به تحقیق معلوم شد که از دعای روحانیان و موقوفه خواران کاری پیش نمی رود و فرمان داد که مجموع وقف نامه ها را در آب شستند و آن گاه تمام رقبات آن موقوفات را در حوزه دیوان گرفت و جزء املاک خالصه کرد.(1)
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/756.
ب - نادرشاه افشار نیز برای تضعیف روحانیان شیعه، به بهانه این که موقوفه داران قدم مثبتی برنمی دارند، قسمت اعظم زمینهای موقوفه را به ارزش یک میلیون تومان ضبط کرد و آنها را جزء خالصه در آورد... لذا از دوره نادرشاه به بعد بر اثر بی ثباتید اوضاع و بی توجّهی زمامداران به امور شرعی، عرفی و اخلاقی کمتر کسی در مقام وقف اموال و دارایی خود بر می آمد...(1)
ج - لَمتون درباره اوقاف اصفهان می نویسد: ... اصفهان در سابق خاصّه در دوره صفویّه یکی از مراکز مهمّ موقوفه بوده است. گرچه غالب آنها از بین رفته یا غصب شده است.(2)
همچنین بستانی در دائره المعارف درباره قحطی که در اصفهان رخ داده از نویسنده ای خارجی نقل کرده است: ... بسیاری از موقوفات اصفهان معدوم و نامعلوم شد و متولّیان مانند هزاران نفر اهل اصفهان جان دادند و اثر آن موقوفات ناپدید شد و بعدها به دست مالکین افتاد که به نام خود برای آن سند مالکیّت صادر کردند و حتّی دربعضی موارد با علم به وقفیّت، آن را نادیده گرفتند.(3)
د - درزمان رضاشاه به دلیل ممنوع شدن روضه خوانی، بسیاری از اوقاف عامّه، متعذّرالمصرف گشت و نتوانستند آنها را به مصارف خاصّی که مراد واقفان بود، برسانند.
اداره بعضی از این اوقاف را وزارت فرهنگ به دست گرفت و بقیّه را این و آن غصب کردند...
در موارد متعدّد دیگری نیز املاک موقوفه غصب شده است، مثلاً بسیاری از این گونه املاک را کسانی (به بهانه های گوناگون) به نام خود ثبت کردند. می گویند مواردی از این قبیل در آذربایجان و سایر نقاط اتفّاق افتاده است.(4)
ه - درباره اوقاف سیرجان و یزد نیز گذشت که به ادّعای بعضی از علما اکثریت قریب به اتفاق املاک سیرجان وقف بوده و در یزد از چهارصد مدرسه و بقعه شریفه تنها یک مدرسه باقی مانده است (بجز مدارس جدیدی که بعدها تأسیس کرده اند).
در کارنامه منظوم اوقاف، اثر تاج الدّین نسائی (مربوط به نیمه دوم قرن هفتم هجری) به جنبه های منفی و کارهای ناروای متولّیان و مسؤولان امور اوقاف و دیوانیان خراسان اشاره شده است. وی درباره تغییر مدرسه به کاروانسرا و ... می گوید:
کار اوقاف بس پریشان شد
خواجه ازمدرسه پشیمان شد
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/759؛ تاریخچه اوقاف اصفهان: 342-343.
2- مالک و زارع درایران: 421.
3- تاریخچه اوقاف اصفهان: 344.
4- مالک و زارع در ایران: 422.
مدرسه کاروانسرا کردند
طلب علم را رها کردند.(1)
در کتاب اندیشه ترقی آمده است: آنچه به تحقّق پیوسته، املاک موقوفه اغلب جزو املاک مردم شده و در آن، بیع و شراء می شود، بلکه صداق زوجات می نمایند و ...(2)
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/755-759.
2- تاریخ اجتماعی ایران: 763.
خود ما نیز در حکومت پهلوی شاهد بودیم و می دیدیم و بسیار می شنیدیم که کسانی به بهانه های گوناگون و از راههای مختلف، املاک موقوفه را متصرّف و متملّک می شدند و برای آنها به نام خود سندهای ثبتی صادر می کردند. و ... تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل!
اینها گوشه هایی بودند و خرده هایی از خروار خروار بلا و مصیبتی که بر اوقاف رفته است و این چنین اموال و املاک موقوفه را درزمانهای گوناگون به نابودی و اضمحلال کشانده است.
آیا این همه، برای دلسرد کردن و بی رغبت نمودن انسانهای خیرخواه و مآل اندیش نسبت به مسأله و مقوله وقف کافی نیست؟ و آیا از این همه تعدّی و تجاوز و غارت و یغما نسبت به املاک وقفی می توان جز رکود و بی رونقی و بی رغبتی افراد به وقف و تصدّق، انتظار دیگری داشت؟
برای از بین بردن و خنثی کردن آثار شوم این همه ظلم و تجاوزگری و ایجاد رغبت و شوق مجدّد در انسانهای نیکوکار، یکی از راهها ایجاد این اطمینان است که؛ دیگر چنین نخواهد شد و نهایت دقّت و وسواس در نگهداری و صیانت املاک موقوفه به کار خواهد رفت.
لازم است دست اندر کاران و متولّیان امور اوقاف، ضمن نظارت و دقّت کامل برای نگهداری از رقبات موجود اوقاف، در جهت بازگرداندن املاک به یغما رفته و به تملّک درآمده، تا آن جا که امکان دارد، از هیچ تلاشی دریغ نورزند، کاری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد، و در مواردی شاهد بوده ایم که کسانی در این مسیر تلاش خود را به حدّ جهاد رسانیده اند و آثار و برکات آن نیز روز به روز آشکارتر می شود. البتّه زدودن آن همه خاطرات تلخ و وحشتناک از اذهان و خاطره ها، تلاش پی گیر و فعّالیّت مستمرّ و دراز مدّت را می طلبد.
تردیدی نیست که وقتی مردم دوباره ببینند اوقاف، مسیر صحیح خود را می پیماید، به اغراض و دیدگاههای واقفان جدّا توجّه می شود و از اصل و رقبه موقوفات نیز به طور کامل و جدّی محافظت می شود، به این سمت و سو گرایش پیدا خواهند کرد و به خواست خداوند در آینده ای نه چندان دور دوباره شاهد رونق و شادابی چهره این سنّت دیرپای نبوی (ص) و این سرمایه عظیم و جاوید خواهیم بود.
2- تبلیغات صحیح و مستمرّ در سطوح گوناگون
یکی دیگر از عوامل گسترش و احیای فرهنگ وقف در جامعه، آشنا کردن مردم به اهمّیّت این مسأله از نظر شرع و دین، اجر و پاداش معنوی آن و آثار و برکات معنوی، اقتصادی و اجتماعی آن است.
یک روز مردم عرب مسلمان که زبان رایجشان، عربی بود به مجرّدی که کریمه ای چون: «لَنْ تَنالوُا البِرَّ حتّی تُنْفِقوُا مِمّا تُحِبُّونَ»(1)
1- آل عمران: 92.
نازل می شد، تکان می خوردند و به دنبالآن برای انفاق و تصّدق و وقف اَحَبِّ اموال خویش بر یکدیگر پیشی می گرفتند، امّا امروز در بسیاری از کشورهای اسلامی ممکن است بارها همین آیه را تلاوت کنند و چیزی از آن ادراک نکنند. واین هرگز به این معنا نیست که مردم نسبت به انجام کار خیر حسّاسیّتی ندارند. چنین نیست.
باید از راههای گوناگون (همانند گذشته) مردم را به فرهنگ وقف آشنا کرد. باید با نوشتن کتاب، تبلیغات متنوّع تلویزیونی و رادیویی (در شکل نمایش فیلمهای ارزنده و گویا، نمایشها، سرودها و ...)، استفاده از روزنامه ها و مجلّات، درج مطالبی در این باره (به شکلّ فنّی و کارشناسی شده) در کتب درسی مدارس و ... مردم رادر متن اهمّیّت انفاقهایی ازاین دست قرار داد.
مردم مسلمان، بویژه مسلمانان مهربان و بزرگوار و با صفای کشور ما ثابت کرده اند که در تحقّق بخشیدن به آیه کریمه: «فَاسْتَبِقُواالْخیْراتِ»(1) عقبتر از مسلمانان صدر اسلام نیزنیستند. مهمّ، جهت دادن و کشاندن آنها از راههای صحیح به این سمت و سوست.
1- «درکارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید» مائده: 48.
نوشتن چند کتاب و یا مجلّه، بسیار ارزشمند و مؤثّر است و نقش مهمّی را داراست، امّا باید دید چند درصد از مردم، مخاطب این بخش از ابزار تبلیغاتی هستند. بدون تردید اکثر جامعه، مخاطب رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، سخنرانی مذهبی (بویژه از سوی کسانی که در نزد مردم دارای اعتبار و وجاهت بیشتری هستند)، مجلّات و ... می باشند.
مردم باید به اهمّیّت وقف از دیدگاه مکتب و شارع و اجر و پاداش معنوی آن پی ببرند. از سوی دیگر در جریان کارهای خیری که توسّط انسانهای نیکوکار انجام می شود، قرار گیرند.
وقتی یک برنامه تلویزیونی چهره یک انسان نیکوکار مازندرانی را نشان می دهد که در حال بازدید و عیادت بیماران کلیوی است که در بخش دیالیزی که از سهم کارخانه اش ساخته و وقف شده است بستری هستند، و در همین باره با او مصاحبه ای انجام می شود و در کنارآن لبخند حاکی از رضایت و قدردانی بیماران به تصویر کشیده می شود، قلب بسیاری از آزاد مردان و آزاد زنان دلسوز و نیک سرشت به تپش می افتد و قطعا برای انجام کارهای مشابه تحریک و تحریض می گردند.
از این رو تجلیل از واقفان و خیراندیشان گذشته و حال از راههای گوناگون و حتّی با تشکیل و گردهمایی و... اگر عاملی مستقلّ برای احیای فرهنگ وقف در جامعه نباشد، یکی ازبهترین مصادیق تبلیغات صحیح و مؤثّر در این راستاست.
و این هرگز از مقوله تظاهر و خودنمایی نیست، چرا که انسانها فطرتا دوست دارند خدمتگزار باشند و از این که ببینند کسانی از ثمره تلاش آنها بهره می برند و احساس امنیّت و آرامش می کنند، احساس لذّت و خوشبختی می کنند.
هنر این است که بتوان از این همه کانون عاطفه و احساس توأم با اعتقاد و ایمان در جهت ایجاد روح تعاون و همکاری و ایثار و فداکاری بهره برد.
آماری که هر از چند گاه از سوی وزارت خانه ها و نهادهای گوناگون توسّط رسانه های
جمعی اعلام می شود، حاکی از این است که از بهمن 57 تا کنون (بهمن 77) هزاران مرکز آموزشی ازقبیل مدرسه در سطوح مختلف، فضای آموزشی برای دانشگاهها، خوابگاه دانشجویی، کتابخانه و مراکز درمانی و بهداشتی از قبیل بیمارستان، درمانگاه و نیز مؤسّسات عام المنفعه دیگر، توسّط افراد پاک طینت و نیکوکار در کشورمان احداث شده که به مراتب آمار این گونه مؤسسّات در زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر شده است.
به این ترتیب با تلاش و پی گیری مستمّر، از راههای گوناگون، از جمله تبلیغات صحیح و صادقانه می توان دوباره فرهنگ وقف را گسترش داد و خاطرات شیرین گذشته امثال «نظامیّه»، «رَبع رشیدی» و ... را بار دیگر به بهترین وجه در جوامع اسلامی تحقّق بخشید.
3- حمایت قانونی از اوقاف
در کشورهایی که حکومت اسلامی تأسیس شده است، نیز لازم است بر اساس ضوابط و موازین شرع برای اداره کشور، قوانین اساسی، مدنی، جزایی و ... وضع شود. از مواردی که اولیای وقف باید به آن توجّه کافی داشته باشند، یکی همین است که مواظب باشند، هرچند به طور غیر عمدی، قانون و یا متمّم و تبصره ای که هرچند در کوتاه مدّت ممکن است اموال و املاک و رقبات وقفی را در معرض آسیب قرار دهد، به تصویب نرسد و اگر به تصویب رسیده است در آن تجدید نظر شود، زیرا ممکن است در همین مدّت کوتاه، حوادث و جریاناتی رخ دهد که قابل جبران نباشد و املاکی از دست برود که بازگرداندن آنها یا ممکن نباشد و یا به آسانی میسّر نباشد.
همچنان که یک مأمور بدون در دست داشتن حکم بازرسی، دستش برای تحقیقات لازم بسته است و به مجوّز قانونی نیاز دارد، متصدّیان و متولّیان امور اوقاف نیز برای پی گیری امور اوقاف و حفظ و نگهداری آنها و یا بازگرداندن املاک به یغما رفته، به قانون صریح به عنوان پشتوانه ای مطمئن نیازمندند. آقای محمّدثابتی در مقاله ای در مجله «وقف میراث جاویدان» ضمن اشاره به کمک شایانی که از ناحیه قوانین مصوّب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به وقف و احیای آن شده است از تبصره مادّه 11 قانون لغو مالکیّت زمینهای موات شهری انتقاد کرده است.
متن تبصره این است: «موقوفات عام که اسناد مالکیّت و وقف نامه های آنها حاکی از عمران و آبادی در آن باشد، احیا شده محسوب می گردد ولی در هر حال مشمول بند 2-5 این آیین نامه خواهد بود.(1) و اگر ضروری باشد از این گونه اراضی استفاده ای غیر ازآنچه در وقف نامه ذکر شده است، بشود، موافقت هیأت وزیران الزامی است».
به طور خلاصه از جمله انتقادات نویسنده بر این تبصره موارد زیر است:
الف - به موجب این تبصره تنها زمینهایی که دارای عمران و آبادی باشند و این مضمون در وقف نامه ها قید شده باشد، وقف شمرده شده است. در صورتی که دراسناد بسیاری از موقوفات ذکری از عمران و آبادی نشده امّا از زمانهای قدیم دارای مُستحدثات و عمران و آبادی بوده و به مرور از آنها بهره برداری می شده است. از این رو قید و شرط یاد شده موقوفات زیادی را از وقفیّت خارج می کند.
ب - این تبصره ها عمران و احیای موجود در اسناد موقوفه را مشمول بند 2-5 مادّه 2 دانسته است و مفهوم آن این است که اگر عمران و احیای مطلق، مطابق تعریف مادّه یاد شده، نباشد زمین وقفی موات تلقّی می شود و از وقفیت خارج می گردد. این موضوع نیز بسیاری از موقوفاتی را که در گذشته عمران و احیا داشته و به دلیل معطّل ماندن و عدم بهره برداری در چندین سال متوالی بایر شده اند و نیز بسیاری از موقوفات آباد مزروعییا مُشَجَّر و ... را از وقفیّت خارج می سازد.
البتّه ضابطه تعیین شده به دلیل غیر شرعی بودن، از سوی شورای نگهبان مردود اعلام شد و دیوان عدالت اداری نیز رأی برابطال آن داد ... امّا در همین فاصله میان تصویب (1358) تا ابطال آن (1361) موقوفات زیادی در کشور، موات اعلام شد که سازمان اوقاف برای احیا و باز گرداندن آنها تلاشهایی کرده است.
ج- تبصره قید دارد: «... موافقت هیأت وزیران الزامی است» و این قید غیر شرعی است، زیرا براساس موازین شرعی باید نظر واقف رعایت شود. هیأت وزیران نمی تواند
1- بند 2-5 این مادّه ضوابط نحوه عمران و احداث بنا و میزان عمران واحیا در زمینهای مزروعی و باغها را بیان می کند. رک: مجلّه وقف میراث جاویدان: 31 پی نوشت.
بر خلاف نظر واقف تصمیم بگیرد. اگر گفته شود در حکومت اسلامی فقیه حاکم چنین اختیارهایی دارد... در پاسخ می گوییم: اوّل آن که باید خود فقیه حاکم دخالت داشته باشد و نظر هیأت وزیران (هرچند در دولت اسلامی) نمی تواند جایگزین نظر فقیه حاکم شود. و دوم آن که فقیه حاکم درصورتی دخالت می کند که جهت وقف، مشروعیّت نداشته باشد یا اعمال نظر واقف ضرری (مثلاً برای حکومت یا ...) به وجود آورد که در این صورت هم وقف تبدیل به احسن می شود و موقوفه هرگز از بین نمی رود.
خلاصه، اشکالات یاد شده درتبصره مادّه 11، گذشته از موات اعلام شدن بسیاری از زمینهای وقفی، مشکلات بسیاری را نیز به دنبال داشته که هنوز هم ادامه دارد.(1)
بنابراین حتّی کمترین کوتاهی و بی دقّتی در این مورد می تواند هم برای اموال و املاک موقوفه، مشکلات و صدمات جدی را به دنبال داشته باشد و هم موجب مشکلات و درگیریهای فراوانی در این موارد شود.
اینها راههای اصولی و اساسی هستند که به نظر نگارنده می توانند در جهت گسترش مجدّد فرهنگ وقف و حیات دوباره این میراث جاویدان، دارای نقشی اساسی و مؤثّر باشند. راههای دیگری نیز ممکن است باشد که در همین جا نگارنده از عموم خوانندگان ارجمند این اثر استدعا دارد از تذکرات و راهنماییهای خویش او را بی نصیب نگذارند و پیشاپیش خود را سپاسگزار و مرهون لطف و محبتّشان می داند.
وَالْحَمْدُلِلّهِ اوّلاً وَ آخِرا وَ صَلَّی اللّهُ عَلی سَیِّدنا محمّدوَ آلِهِ الطّاهَرِینَ سَیَّما مَوْلانا بَقِّیَةِ اللّهِ فیِ الْاَرَضیِنَ.نگارنده در این اثر از راهنماییهای ارزشمند اساتید بزرگوار و حجج اسلام استاد محمد واعظزادهی خراسانی، استاد عبدالکریم عبداللهی نژاد و استاد کاظم مدیر شانهچی،
استادان گرانقدر دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی و نیز حجة الاسلام و المسلمین استاد الهی خراسانی، مدیر عامل محترم بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، بهره جسته و در ویرایش اثر از همراهی فاضل ارجمند جعفر شریعتمداری برخوردار شده و زحمت آماده سازی را به دوش آقای رضا ارغیانی و رنج حروف چینی را بر دستان آقای احمد پهلوان زاده نهاده و همچنین از همان آغاز از همراهی بیدریغ برادر ارجمند مصطفی کدکنی استفاده کرده است و اینک وظیفهی خود میداند از همهی این عزیزان بویژه استادان گرانقدر و برادران عزیز در واحد نشر بنیاد پژوهشهای اسلامی تقدیر و سپاسگزاری نماید.
نگارنده
همچنین ضمن اعتراف به پیراسته نبودن این اثر از اشکال، آمادگی خود را برای استقبال از هر نقد خیرخواهانه و راهنمایی دلسوزانه اعلام مینماید.
مشهد مقدس - دانشگاه فردوسی
محمد حسن حائری
این مقاله در تاریخ 1403/7/1 بروز رسانی شده است.
«نقش وقف در شکوفایی اقتصاد و فرهنگ اسلامی» به کلیاتی پیرامون «اقتصاد اسلامی» پرداخته و سپس در ادامه، اهداف اقتصاد اسلامی و نقش مثبت وقف در تحقق آن اهداف، به اختصار مورد بررسی قرار گرفته است.
و «سخن آخر» پیشنهادهایی است در مورد احیای مجدد و رونق دوباره سنت وقف، به این امید که این سنت دیرینهی اسلامی جایگاه راستین خود را باز یابد.
نگارنده در این اثر از راهنماییهای ارزشمند اساتید بزرگوار و حجج اسلام استاد محمد واعظزادهی خراسانی، استاد عبدالکریم عبداللهی نژاد و استاد کاظم مدیر شانهچی،
استادان گرانقدر دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی و نیز حجة الاسلام و المسلمین استاد الهی خراسانی، مدیر عامل محترم بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، بهره جسته و در ویرایش اثر از همراهی فاضل ارجمند جعفر شریعتمداری برخوردار شده تسن.
و زحمت آماده سازی را به دوش آقای رضا ارغیانی و رنج حروف چینی را بر دستان آقای احمد پهلوان زاده نهاده و همچنین از همان آغاز از همراهی بیدریغ برادر ارجمند مصطفی کدکنی استفاده کرده است .
و اینک وظیفهی خود میداند از همهی این عزیزان بویژه استادان گرانقدر و برادران عزیز در واحد نشر بنیاد پژوهشهای اسلامی تقدیر و سپاسگزاری نماید.
نگارنده همچنین ضمن اعتراف به پیراسته نبودن این اثر از اشکال، آمادگی خود را برای استقبال از هر نقد خیرخواهانه و راهنمایی دلسوزانه اعلام مینماید.
اهداف اقتصادی اسلامی
نظام اقتصادی اسلام در حقیقت دارای دو نوع هدف است: هدف اولّی یا اصلی و هدف فرعی و ثانوی؛ حال به تشریح هر کدام می پردازیم:
گفتار 1- هدف اوّلی (یا اصلی)
هدف اوّلی و اصلی نظام اقتصادی اسلام (همانند دیگر نظامهای اسلام)، کمال حقیقی انسان، یعنی همان قرب پروردگار و تقّرب الی اللّه است و بقیّه کمالات هرچه باشند، ابزار و مقدّمه ای برای این هدف هستند که به اندازه تأثیرشان در این سمت و سو،ارزش دارند.
آیاتی چون «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»(1)؛ «اِلَی اللّه ِ الْمَصیِرُ»(2) و آیات فراوان دیگرگویای این حقیقت هستند. قرب الهی یعنی دریافت رابطه وجودی انسان با خدای خویش، یعنی احساس این که به او تعلّق دارد، همه چیزش از او و وابسته به اوست و از خود استقلالی ندارد و بدون رابطه با او هیچ است. البتّه خدا به انسان نزدیک است و بر
او احاطه دارد: «... و نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مَنْ حَبْلِ الْوَرید»(3): ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیکتریم.
1- بقره: 156.
2- فاطر: 18.
3- ق:50.
پس دوری از جانب انسان است. آن هم به خاطر عدم آگاهی از رابطه خویش با خدا که باید با بندگی و اطاعت، صفات کمال رادر خود رشد دهد و به قُرب خداوند نایل شود تا آن جا که: «حتّی تَکونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْدا واحِدا وَحالیِ فیِ خِدْمَتِکَ سَرْمَدا»: تا آن که همه کارها و ذکرهایم یک سخن باشند و حال من برای همیشه در خدمت تو باشد.
ما جنّ و انس را نیافریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند(1). (با عبادت به من معرفت پیدا کنند).(2) از این رو اگر خداوند آبادی زمین را از انسان خواسته است ؛ «هُوَ اَنْشَاَکُمْ مِنْ الاَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکَمْ فیها...»(3) خداوند شما را از خاک آفرید و برای عمارت و آباد ساختن زمین برگماشت.
یا از او اقامه عدالت و قسط را طلب کرده است «... لِیَقُومَ النّاسُ بِالقِسْطِ...»(4): تا مردماقامه قسط نمایند (و به عدالت عمل کنند)
و یا او را به تلاش و جهاد و فداکاری و ایثار برای رفع نیاز دیگران تشویق و ترغیب کرده است... همه و همه از اهداف فرعی و جزئی نظام آفرینش و خلقت انسان هستند که از آن هدف کلّی نشأت می گیرند و به اندازه سهمی که در تحقّق و نیل به آن هدف اصلی دارند، ارزش و اهمّیّت دارند، در غیر این صورت: «اوُلئکَ کَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ ...»(5)
پرواضح است که تأثیر چنین بینشی نسبت به جهان و فعالیّتهای انسان و اهداف آنها، با بینشهایی که مکبتهای سرمایه داری، سوسیالیسم و ... نسبت به جهان و انسان دارند به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.(6)
1- الذّاریات / 56.
2- درآمدی بر اقتصاد اسلامی: 23-29.
3- هود: 61.
4- حدید: 25.
5- اعراف:179.
6- رک: مجموعه مقالات فارسی، مقاله استاد مصباح: 57-63 و مقاله آیة ... سیّد محمود هاشمی: 34-36؛مقایسه بین سیستمهای اقتصادی: 1/62 به بعد.
گفتار 2- هدفهای فرعی و ثانوی
بجز آن هدف اوّلی و اصلی که به اختصار از آن گذشتیم، نظام اقتصادی اسلام هدفهای فرعی و ثانوی نیز دارد. هدفهایی که در حقیقت، مقدّمه ای برای تحقّق همان هدف اصلی هستند و همان طور که اشاره شد، اهمیّت و ارزش آنها شعاعی از ارزش و مطلوبیّت هدف اصلی و کمال نهایی خواهد بود.
به عنوان نمونه اگر رفاه و آسایش اقتصادی از اهداف اقتصاد اسلامی است، این رفاه و آسایش در صورتی و تا حدّی مطلوب است که در جهت تأمین سعادت ابدی قرار گیرد و راهی برای وصول به کمال نهایی (قرب الهی) باشد و چنان که در بحث دیدگاه اسلام، نسبت به دنیا و ثروت، گذشت، ارزش کلّ دنیا به دلیل همان مقدّمه و مزرعه آخرت بودن آن است و نه جز آن.
در این جا به طور مختصر به بررسی و تحلیل اهمّ اهداف اقتصادی اسلام می پردازیم(1)، تا درفصل آینده ببینیم وقف به عنوان یکی از منابع مالی در جامعه و امّتاسلامی چه نقشی در تحقّق این اهداف می تواند داشته باشد:
1- حاکمیّت سیاسی اسلام
بدون شک در روابط خارجی، مناسبات سیاسی و اقتصادی در هم آمیخته و به هم پیوسته اند. چنان که وابستگی سیاسی بسیاری از کشورهای جهان سوم، معلول وابستگی اقتصادی آنهاست. قبلاً نیز اشاره شد که: کمال نادانی است کسی تصّور کند که امروزه استقلال سیاسی کامل بدون استقلال اقتصادی (البتّه به عنوان شرط لازم و نه کافی) میسّر است.
روشن است که اسلام با وابستگی مسلمانان سخت به مبارزه برخاسته است. در این راستا به چند نمونه اشاره می شود:
1- عناوین اصلی و پاره ای از توضیحات این قسمت ازکتاب اقتصاد ما: 2/319 به بعد و مبانی اقتصاد اسلامی: 193 به بعد اقتباس شده است.
«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلکافِرینَ عَلَی الْمُؤمِنینَ سَبیِلاً»(1) در این آیه هر گونه استیلا و سلطه ای از جانب کافران ممنوع شده است. (یا) «وَ اَعِدُّو لَهُمْ مَااسْتَطَعْتم مِنْ قُوَّةٍ»(2) در این آیه نیز از مسلمانان خواسته شده تا همه نیروهای (نظامی، اقتصادی و ...) خود را به کار گیرند تا دشمن هوس سلطه بر بلاد اسلامی را در سر نپروراند.
و (یا) «اَلْاِسْلامُ یَعْلوُ وَ لا یُعْلی علیه»(3) مطابق این حدیث علّو و برتری از آن اسلام است و هرگونه علّو و برتری بر اسلام مردود اعلام شده است.
2- تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی
در اسلام، تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی همیشه و در همه جا مدّ نظر است. دست کم یکی از اهدافِ حرمت کسب از راه حرام و باطل، سفارش به آدابی چون تکبیر و شهادتین در هنگام معامله و رعایت ضعفا و سود کمتر گرفتن، توجه به مواسات در زندگی اجتماعی و جنبه عبادی داشتن بسیاری از مالیاتها و انفاقهای مالی و... تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی است، یعنی تحکیم روحیه ایثار و فداکاری، برادری و برابری و...
یادآوری دو نکته
الف - این هدف را نباید با آن هدف اصلی و اوّلی نظامهای گوناگون اسلام (اقتصادی و غیره) که قُرب الی اللّه و کمال نهایی است، اشتباه گرفت. در حقیقت تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی نیز یکی از اهداف فرعی و مقدّمه برای رسیدن به آن هدف اصلی و اوّلی است. البتّه ممکن است ارتباطش با آن هدف اصلی از ارتباط بقیّه اهداف، روشنتر و نزدیکتر باشد.
ب - این مطلب، که تحکیم ارزشها از اهداف اقتصاد اسلامی است، به معنای آنچه سوسیالیسم معتقد است، نیست که: اخلاق نیز تابع و زاییده مادیّات است و از اقتصا ناشی می شود،
بلکه منظور این است که تلاشها و فعالیّتهای اقتصادی با توجّه به بینشهای گوناگون بر روی اخلاق متعالی تأثیرهای مثبت و منفی گوناگون دارند، چنان که عکس آن نیز هست، یعنی فضایل و رذایل اخلاقی بر فعالیّتهای اقتصادی اثر مثبت و منفی می گذارند و تأثیر متقابل دارند.
1- نساء: 141.
2- انفال: 6.
3- بحارالانوار: 39/47.
3- برپایی عدالت اجتماعی
اصلاً یکی از اهداف اصلی ارسال رسل و انزال کتب، اقامه عدل و قسط در جامعه است: «همانا پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم اقامه قسط کنند...»(1) و تحقّق عدالت اجتماعی مستلزم تحقّق دو امربسیار مهمّ است:
الف - زدودن فقر از جامعه؛ چرا که فقر در جامعه نشانه ظلم است. در روایت نیز آمده است: «اگر به عدالت رفتار می شد همه مردم بی نیاز می شدند»(2)در مباحث آینده نیز روایاتی ذکر خواهد شد با این مضمون که اگر مردم حقّ فقرا و مساکین را می پرداختند کسی فقیر نمی ماند.
خداوند نعمتها را برای همه انسانها آفریده و آیات بسیاری از قرآن کریم گویای این حقیقت است.
ب - جلوگیری از تمرکز ثروت در دست عدّه ای معدود؛ قبلاً به آیه 34/ توبه که از گنجوری و ذخیره طلا و نقره نکوهش کرده است، اشاره شد. آیه دیگر، آیه 7 سوره حشر است که در مقام تعلیل اختصاص «فَیْ ء» به خدا و رسول (ص) و ذی القربی و... می فرماید: « کَیْ لایَکُونَ دُولةً بَیْنَ الاَغْنِیاءِ مِنْکُمْ»: تا اموال (تنها) در میان ثروتمندان دست به دست نگردد. و اصلاً تمرکز ثروتهای آن چنانی جز در سایه تضییع حقوق دیگران تحقّق نمی یابد.
1- حدید:25 .
2- اصول الکافی: 1/455.
4- استقلال اقتصادی
قبلاً به حاکمیّت سیاسی اسلام و این که از شرایط اساسی آن، استقلال اقتصادی است، اشاره شد. ولی به هر حال، استقلال اقتصادی، در عین این که شرط اساسی استقلال سیاسی است، با آن تفاوت دارد و غیر از آن است.
استقلال اقتصادی، یعنی روی پای خود ایستادن و در امور اقتصادی تحت قَیمومت دیگران نبودن و این مستلزم خود کفایی نیست، زیرا ممکن است کشوری کالاهای مورد نیازش را به شکلّ مبادله (براساس نیاز طرفین) وارد کند. به طوری که نه خود کفاست و نه وابستگی اقتصادی دارد. البتّه توان تأمین نیازمندیها در سطح عالی رفاه معقول و مشروع، مطلوب و مورد توجّه نظام اقتصادی اسلام است.
همه ادلّه ای که استقلال سیاسی را ایجاب می کردند بر لزوم استقلال اقتصادی نیز به طور کامل دلالت دارند. مانند آیه نفی سبیل(1)، آیه «و اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»(2) و...
5- توسعه و رشد
از بسیاری از متون اسلامی و سیره عملی معصومین و مسلمین بعد از ظهور اسلام می توان به توجّه و عنایت مکتب حیاتبخش اسلام به این هدف پی برد؛ از جمله:
الف - سفارش اکید اسلام به یادگیری و افزایش اطّلاعات که با عبارات گوناگون وارد شده است، مانند: «اُطلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصّینِ»(3)، و نیز اهمّیّت دادن رسول خدا (ص) بهمسأله سواد آموزی که نمونه اش را در جنگ بدر می بینیم که اعلام فرمود:
هر اسیری که ده کودک مسلمان را سواد بیاموزد، آزاد خواهد شد.(4) و موارد متعدّد دیگری که نمونه واضح و تجربه عملی آن را در قرون اوّلیه در اندلس اسلامی و... شاهد بوده ایم.
ب - تغییر وضعیّت اقتصادی جزیرة العرب از بازرگانی به افزایش کشاورزی تا آن جا که مدینه مرکز مهمّ تولیدی شد.
1- نساء: 141.
2- انفال:60.
3- بحار الانوار: 1/177.
4- فروغ ابدیّت: 1/427.
علی علیه السلام می فرماید: «مَنْ وَجَدَ ماءً وَ تُرابا ثُمَّ افْتَقَرَ فَاَبْعَدَهُ اللّه ُ»(1) هر کس آبی و خاکیبیابد و در عین حال فقیر باشد خداوند او را از رحمت خویش دور می دارد.
ج - تأکید اسلام بر آباد کردن زمینها و شهرها: «هُوَ اَنشَأَکُمْ مِنَ الاَرضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فیها»(2): خداوند شما را از خاک آفرید و آبادانی زمین را از شما خواست.
حضرت امیر مؤمنان علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر می فرماید: «از وظایف استاندار جمع آوری مالیات ... و آباد کردن شهرهای آنان و ... می باشد.(3)
د - افزایش ثروت و پیدایش رفاه بر اثر حاکمیّت اسلام که نمونه آن، تغییر زندگی فقیرانه مسلمانان در آغاز اسلام به رفاههای بعدی است.(4)
1- بحارالانوار: 103/65.
2- هود: 61.
3- نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53.
4- رک: الکافی: 6/442.
6- رفاه عمومی
این امر در ضمن توسعه و رشد (معقول و مشروع توأم با عدالت اجتماعی) حاصل می شود و بدون توسعه و رشد، تأمین رفاه عمومی میسّر نیست.
بنابراین اوّلاً، نظام اقتصادی اسلام، تنها درصدد رفع نیازهای ضروری نیست و در پی تأمین رفاه نیز هست: «بگو ای پیغمبر چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفریده، حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده است»(5)
«اگر مردم شهر و دیار، ایمان آورده پرهیزگار می شدند، همانا درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها می گشودیم...»(6)
ثانیا، رفاه مطلوب و مجاز در اسلام باید در حدّی باشد که انسان را از یاد خدا غافل نکند و او را از هدف اصلی و اساسی که کمال ابدی و قُرب الهی است، باز ندارد، بلکه او
را در راه رسیدن به آن هدف یاری دهد و جمع میان این دو نه تنها ممکن، بلکه مطلوب است. علی علیه السلام می فرماید: «اِنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْیا وَ آجِلِ الآخِرَةِ(7): انسانهای با تقوا
دنیا و آخرت را با هم از آنِ خود نمودند (و هیچ یک را فدای دیگری نکردند از دنیا نیز استفاده کردند و از آن برای اهداف معنوی و اخروی بهره بردند).
5- اعراف: 32.
6- اعراف: 96.
7- نهج البلاغه، صبحی صالح: نامه 27.
در غیر این صورت، انسان از دیدگاه اسلام در زمره حیوانات بلکه بدتر از آنان خواهد بود: «کُلُوا وَارْعَوْا اَنْعامَکُم»(1): (خداوند نعمتهای خود را آفریده تا) شما از آنها بخورید وچهارپایانتان را هم بچرانید... (یا) «... اُولئکَ کَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضلّ»(2) آنها (که بصیرتندارند) مانند چهارپایانند، بلکه بسی گمراه ترند.
ثالثا، این رفاه باید برای همه باشد نه افراد خاصّ، و این امر مقتضای همان عدالت اجتماعی است که به آن اشاره شد.
غرض از ذکر این مطالب، بیان مختصر اهمّ اهداف نظام اقتصادی اسلام بود (گر چه ممکن است بعضی از این اقسام به نوعی متداخل باشند) تا به یاری خداوند در فصل آینده به طور مختصر و گذرا به تأثیر و نقش وقف (و دیگر انفاقات مالی) در تحقّق این اهداف بپردازیم.
1- طه: 54 .
2- اعراف: 179.
فصل چهارم: نقش وقف در تحقّق اهداف اقتصاد اسلامی
گفتار 1- نقش وقف در تحقّق هدف اصلی و اوّلی
چنانچه قبلاً گذشت، هدف اساسی و اصلی همه نظامهای اسلام، از جمله نظام اقتصادی آن، کمال ابدی، یعنی همان تقرّب الی اللّه است و از دیدگاه قرآن کریم و روایات معصومین علیهاالسلام انفاقات مالی، چه واجب و چه مستحبّ، برای رسیدن به این هدف نهایی نقش بس عظیم و اساسی دارند که به عنوان نمونه، در این جا مواردی یادآوری می شود:
1- قرآن کریم در موارد متعدّدی از انفاق به عنوان جهاد مالی در کنار جهاد با جان، یاد کرده است مانند:
«لایَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیْرُ اُولیِ الضَّرَرِ وَالْمُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّه ِ بِاَموالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِم فَضَّلَ اللّه ُالْمُجاهِدینَ بِاَموالِهِم وَ اَنْفُسِهِمْ عَلَی القاعِدینَ دَرَجةً ...»(1) مؤمنانی که بدون عذر از جهاد بازنشسته اند با آنان که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند، برابر نیستند، خدا مجاهدان به مال و جان را بر نشستگان برتری بخشیده است.
2- در موارد متعدّدی از مالیاتها و انفاقات در اسلام، از جمله زکات و وقف (نزد بسیاری از فقها) قصد قربت معتبر است. این انفاقات، گذشته از جنبه اقتصادی، همانند نماز، روزه و... عبادت هستند، و غرض اصلی از عبادات چیزی جز نیل به قرب الهی نیست.
1- نساء: 95.
«وَاعْبُد رَبَّکَ حتّی یَأتِیَکَ الْیَقیُن»(1): به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر توفرا رسد.
3- در موارد بسیاری از قرآن کریم هر جا کلمه «انفاق» آمده به دنبال آن، واژه «فی سبیل اللّه» و مانند آن ذکر شده است؛ به عنوان نمونه:
«اَلّّذینَ یُنفِقونَ اَموالَهُمْ فی سَبیلِ اللّه ثُمَّ لایُتْبِعونَ ما اَنفَقُوا مَنّاً وَ لااذیً لَهُمْ اَجْرُهُم عِنْدَ رَبِّهِمْ...»(2): آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می کنند و در پی آن منّتی نگذارند و آزارینکنند، پاداشی نیکو نزد خدا خواهند داشت.
و در جای دیگر تقریبا با صراحت، هدف از انفاق را لقاء اللّه دانسته است: «...وَ ما تُنفِقُونَ اِلاّ ابْتِغاءَ وَجهِ اللّه ِ وَ ما تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ اِلَیْکُمْ...»(3): نباید جز در راه (رضا) و لقای پروردگار انفاق کنید و آنچه از خیر که انفاقکنید به طور کامل به شما می رسد...» آیاتی که دارای این گونه مضامین است در قرآن کریم کم نیست.
4- در آیاتی از قرآن کریم، هدف روشن انفاق و اخذ صدقات را تزکیه نفس و یا رسیدن به «بِرّ» و نیکی ذکر کرده است. در سوره آل عمران می فرماید: «لَنْ تَنالُواالبِرَّ
حتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ»(4): هرگز به مقام نیکو کاران (و خاصّان خدا) نخواهید رسیّد مگرآن که از آنچه دوست می دارید (و بسیار محبوب است) انفاق کنید...» مورد وشأن نزول این آیه کریمه، وقف و صدقات است.
در مبحث تاریخچه وقف گذشت که با نزول این آیه، کسانی چون ابوطلحه انصاری به فکر تصدّق و وقف کردن اَحبِّ اموال خود افتادند. در این آیه، راه رسیدن به «بِرّ» را انفاق چیزهایی دانسته که مورد علاقه و محبت انسان است و روشن است که «بِرّ» خواه به معنای ثواب از جانب خدا باشد یا انجام فعل خیری که پاداش الهی را به دنبال دارد(5) ، مصداق اصلی و حقیقی آن، قرب الهی و سعادت و کمال ابدی انسان خواهد بود.
1- حجر:99 .
2- بقره: 262.
3- بقره: 272.
4- آل عمران: 92.
5- التبیان: 2/530.
و در آیه: «خُذْ مِن اَمْوالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها...»(1) «(ای رسول!) از اموال مؤمنان صدقات را دریافت دار تا با آن صدقات نفوس آنها را (از پلیدی و...) پاک و پاکیزه سازی ...» هدف و فلسفه اخذ صدقه ازمؤمنان را تطهیر وتزکیه نفوس آنها به وسیله صدقه (و انفاق مالی) ذکر کرده است.
علاّمه طباطبایی در این باره می نویسد: تطهیر یعنی ازاله اوساخ از یک چیز تا وجود آن صاف شود و برای نشو و نما وظهور آثار و برکات، مستعدّ و مهیّا گردد و تزکیه عبارت است.
از رشد دادن و اعطای رشد به وسیله لحوق خیرات وظهور برکات، همانند درختی که قطع زواید از فروع و شاخه های آن، باعث زیادی در حسن و نمو آن و نیکویی میوه هایش می شود. از این رو جمع بین تطهیر و تزکیه در آیه از تعابیر لطیف است.(2)
بنابراین همه انفاقات مالی، از جمله وقف، برای انسان به منزله هَرَس کردن درخت از اضافات است که او را در مسیر رسیدن به هدف اصلی ونهایی اش یاری می دهد و در این جهت به او سرعت می بخشد.
1- اتّوبه: 103.
2- المیزان: 9/377.
گفتار 2- نقش وقف در تحقّق اهداف فرعی اقتصاد اسلامی
الف - تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی (و سیاسی) و رشد و توسعه
وقتی سخن از تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می شود هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می تواند همه ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملّت را در برگیرد، به طوری که برای اقتصاد کشور به منابع مالی دیگر نیازی نباشد،
بلکه منظور این است که وقف به عنوان یک سرمایه عظیم مالی می تواند در این سمت و سو دارای نقشی سازنده و قابل توجّه و سهمی بزرگ باشد.
همچنین به این معنا نیست که بیاییم بر خلاف انظار و اغراض واقفان، درآمد اوقاف را از موارد اصلی مصارفشان که (مثلاً) در وقف نامه ها آمده است، منحرف سازیم و آنها را در راه تحقّق استقلال اقتصادی و رشد و توسعه به کار گیریم و به مصرف برسانیم. مثل نادرشاه افشار که گفت:
«دعای موقوفه خواران به حال کشور سودی نبخشید لذا بهتر است من اوقاف و درآمد آنها را به مصرف سپاهیان برسانم که برای حفظ پیشرفت مملکت به مراتب مفیدترند»(1)
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/759.
حقیقت مورد نظر این است که می توان سرمایه های عظیم اوقاف را نیز همانند دیگر سرمایه ها با رعایت همه جوانب وقف و موازین شرع و اغراض و اهداف واقفان در فرآیند فعالیّتهای تولیدی و خدماتی قرار داد و آنها را از حالت رکود و از مایه خرج کردن به حالت تحرّک و زایایی هدایت کرد.
تا بدین وسیله هم به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی (و سیاسی) کشور کمک شایان و قابل توجّه، شده باشد و هم روز به روز بر سرمایه های اوقاف افزوده شود که این امر قطعا در جهت اغراض واقفان نیز هست.
پاسخ به دو ایراد ایراد اوّل: وقف به معنای حبس است و سرمایه حبس شده نمی تواند در جریان فعّالیّتهای اقتصادی قرار گیرد؟
پاسخ: واژه حبس که در تعریف وقف آمده است هرگز به معنای حبس سرمایه و اموال موقوفه از قرار گرفتن در مسیر تولید و خدمات (البتّه با رعایت ضوابط و اهداف واقفان) نیست. حبس در این جا به معنای منع و جلوگیری از منتقل ساختن رقبه و سرمایه اوقاف به دیگری است و این امر هرگز به معنای حبس اموال وقف از فعالیّتهای اقتصادی نیست.
در مباحث فقهی و در غالب وقف نامه ها آمده است که؛ در مرحله اوّل لازم است از درآمد مال وقفی صرف تعمیرات و اصلاح خود رقبه وقف شود تا هم سالم و مصون بماند و هم بتواند دارای درآمد بیشتری گردد. یعنی پر درآمد تر کردن سرمایه های وقفی (با رعایت موازین) هم مورد رضایت شارع است و هم در جهت تحقّق اغراض واقفان.
ایراد دوم: وقف از انفاقات مستحبی است وضامن و پشتوانه مطمئنّی ندارد حال آن که از نظر اقتصادی سرمایه هایی که بخواهند در مسیر تولید و خدمات اقتصادی قرار گیرند، باید سرمایه هایی مطمئن و با پشتوانه باشند.
پاسخ: اوّلاً، همان انگیزه های معنوی که صاحبان و مالکان خیر اندیش را به وقف
کردن بخشی از اَحبّ و اَطْیَب سرمایه خود وا می دارد، بهترین ضامن و پشتوانه است. تاریخ گذشته اوقاف و تعداد بی شمار رقبات وقفی (علی رغم صدمات و تلفات سنگینی که در طول عمر طولانی خود داشته است)
و نگاهی گذرا به وقف نامه ها و بعضی از کتیبه های موجود، این حقیقت را کاملاً آشکار می سازد که مردم با دل و جان بهترین اموال خود را برای این منظور در نظر گرفته اند و خواهند گرفت.
ثانیا، ما در حال حاضر عملاً مواجه با اوقاف بی شماری هستیم که وجود دارند و وقف شده اند و ایراد یاد شده دست کم درباره آنها وارد نیست. با همین اوقاف موجود چه باید کرد؟ آیا باید آنها را به امان خدا رها کرد تا هر کس تحت هر عنوان در مورد آنها هر کار می خواهد انجام دهد و نباید برای احیای آنها قدمی برداشت؟
البتّه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان اوقاف و نهادهای بزرگی چون آستان قدس رضوی علیه السلام و...
در این راه گامهای بلندی برداشته اند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد، امّا به نظر می رسد گستردگی و ظرفیت اوقاف برای فعالیّتهای اقتصادی کشور، بیش از اینها باشد که قطعا مورد نظر دست اندرکاران امور وقف کشور هم هست و حرکت در این سمت و سو خود نشانه این بذل توجّه است.
نکته دیگری که در این جا نباید از نظر دور داشت و البتّه بخشی از همان رشد و توسعه است و بد نیست جداگانه هم اشاره ای به آن بشود، مسأله اشتغال زایی است. بدون شک اگر سرمایه عظیم اوقاف در مسیر فعّالیّتهای گوناگون اقتصادی قرار گیرد، بخش قابل توجهی از بیکاران کشور را به کار جذب خواهد کرد
و این خود از آثار و برکات بسیار مهمّی است که امروزه در دنیا سخت قابل توجّه است.
در این قسمت به برخی از مراکز اقتصادی که توسّط آستان قدس رضوی علیه السلام احداث شده است اشاره می شود(1):
1- از ضمیمه سالنامه قدس، 1377.
1- فعّالیّتهای کشاورزی
آستان قدس رضوی به منظور حفظ، احیا و عمران رقبات موقوفات و ایجاد و گسترش واحدهای کشاورزی و رشد محصولات کشاورزی و دامی به تأسیس یا توسعه مؤسّساتی دست زده که از جمله می توان به مراکز زیر اشاره کرد:
1- مؤسّسه کشاورزی و دامپروری مزرعه نمونه طُرُق.
2- شرکت کشت و صنعت سرخس.
3- مؤسّسه کشت و دام کنه بیست.
4- سازمان کشاورزی و عمران جنگلهای قدس.
5- سازمان موقوفات مَلِک.
6- شرکت کشت و صنعت اسفراین.
7- شرکت کشت و صنعت کاشمر.
8- سازمان موقوفات یزد و کرمان.
9- سازمان کشاورزی و موقوفات جنوب خراسان.
10- سازمان باغات.
11- سازمان موقوفات استان سمنان و سازمان موقوفات استان تهران.
12- سازمان کشاورزی موقوفات چناران.
13- فعّالیّتهای کشاورزی در بعضی استانها و شهرستانها از جمله گناباد، کاشمر، نیشابور، کرمان و مازندران.
14- طرح ایجاد و توسعه باغهای میوه در مشهد و شهرستانها
15- حفر یازده حلقه چاه و زیر کشت بردن حدود 1000 هکتار زمین که 745 هکتار آن زیر پوشش نهال پسته قرار دارد.
16- احیا و کاشت 11000 هکتار اراضی جنگلی شمال توسّط سازمان کشاورزی و عمران جنگلهای قدس.
17- بهره برداری از پروژه کارخانه پنیر مؤّسسه کشاورزی مزرعه نمونه.
2- فعّالیّتهای تولیدی
آستان قدس رضوی با تأسیس یا مشارکت در شرکتهای تولیدی زیر از محلّ
موقوفات مطلقه ضمن تلاش در جهت تسریع روند رشد اقتصادی کشور پشتوانه مالی مناسبی برای هزینه پروژه های فرهنگی و اجتماعی خود به وجود آورده است:
1- شرکت فرش آستان قدس رضوی.
2- شرکت سهامی نان قدس رضوی
3- شرکت کنسرو و سردخانه رضوی.
4- شرکت تولیدی کاشی سنّتی قدس.
5- شرکت گرانیت قدس.
6- شرکت معادن قدس رضوی.
7- شرکت سهامی قند آبکوه.
8- شرکت سهامی قند چناران.
9- شرکت سهامی قند تربت حیدریّه.
10- شرکت نسّاجی و ریسندگی خسروی (با کمتر از 50% سهام).
11- شرکت سرم سازی ثامن.
12- شرکت حمل و نقل قدس رضوی.
13- شرکت بازرگانی قدس.
14- شرکت خدمات آب و خاک خراسان.
15- منطقه ویژه اقتصادی سرخس.
16- شرکت صنایع چوبی آستان قدس رضوی.
17- شرکت بتن ماشینی قدس رضوی.
همچنین با سرمایه گذاری در پروژه های مختلف و به منظور افزایش تولیدات صنعتی و خدماتی اقداماتی به عمل آمده است که به چند مورد اشاه می شود:
1- بهره برداری از کارخانه آرد والسی شرکت نان قدس رضوی.
2- بهره برداری از پروژه کنستانتره آبمیوه شرکت کنسرو سردخانه رضوی.
3- راه اندازی واحد شماره 3 نان قدس رضوی در زاهدان.
4- راه اندازی واحد گرانیت بری شرکت گرانیت قدس.
5- اجرای پروژه آبیاری بارانی مزرعه نمونه، مؤسّسه کشت و دام کنه بیست،
موقوفات ملک، کشت و صنعت اسفراین و سازمان عمران و کشاورزی جنوب خراسان.
6- بهره برداری از پروژه کارخانه فراورده های لبنی مجتمع کشت و صنعت مزرعه نمونه.
3- فعّالیّتهای خدماتی و اجتماعی
به منظور ارائه خدمات گسترده تر، طرحها و برنامه های متعدّدی توسّط آستان قدس رضوی به اجرا در آمده است از جمله:
1- احداث 5000 واحد مسکونی و واگذاری آن به افراد مستحقّ از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی.
2- کمکهای بلاعوض نقدی و جنسی به محرومان، مؤسّسات خیریّه، توان بخشی و مراکز درمانی به مبلغ 308/162/089/11 ریال تا پایان سال 1375.
3- توسعه خدمات مؤسّسه درمانی آستان قدس.
4- راه اندازی مرکز طب تصویری مجهز به دستگاه سیتی اسکن (نوار رنگی مغز)
5- راه اندازی و بهره برداری از بخش دندانپزشکی با خرید 9 دستگاه یونیت و تجهیزات دیگر.
6- تأسیس داروخانه مرکزی امام و تحویل داروی رایگان به محرومان
7- بازسازی شهر مظلوم هویزه با 1800 واحد مسکونی و تجهیزات کامل شهرسازی.
8- اهدای زمین به صورت رایگان و یا با تخفیف مناسب به بنیاد مسکن به منظور احداث واحدهای مسکونی و مساعدت در واگذاری قطعات به افراد محروم و خانواده معظّم شهدا.
9- احداث بیمارستان 50 تختخوابی چناران با زیربنای 3000 متر مربع با اعتباری معادل 900 میلیون ریال و تحویل آن به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی.
10- نظارت و تأسیس بخشی از هزینه های بیمارستانهای «حضرت علی بن موسی الرّضا» در سیرجان، «رضویّه» در رفسنجان و «مرتضوی» در نوق استان کرمان
11- توسعه بخش قلب بیمارستان امام رضا علیه السلام.
12- ادامه عملیّات تکمیلی پروژه بیمارستان 320 تختخوابی دانشگاه امام رضا علیه السلامبا مساحت 45 هزار متر مربع در حاشیه جاده قوچان.
13- اجرای قطعه شماره 7 راه آهن مشهد سرخس.
14- احداث بزرگراه رضوی به طول 15 کیلومتر و عرض 74 متر.
15- احداث مجموعه ورزشی آستان قدس در زمینی به مساحت 5/10 هکتار با مجموعه های متعدّد ورزشی و مراکز متعدّد دیگر ... که چون غرض ذکر نمونه هاست، نه استقصا و استقرای کامل،به همین مقدار بسنده می شود.
ب - تأثیر وقف بر تحقّق عدالت اجتماعی و رفاه عمومی
قبلاً یادآوری این نکته خالی از فایده نیست: از متون اسلامی بخوبی روشن است که اسلام، هم خواهان زدودن همه جوانب و زوایای فقر در جامعه است(1) و هم خواهان رفاه عمومی در حدّ معقول و مشروع.
شهید صدر در این باره می نویسد: مسؤولیّت دولت و نظام اسلامی، بجز تأمین نیازهای حیاتی و ضروری افراد، این است که یک سطح زندگی متناسب با شرایط و مقتضیات روز را برای افراد تضمین کند و آنها را به یک حد از رفاه (عمومی) برساند.
وییکی از ابزارهای مهمّ دولت اسلامی برای تحقّق این هدف را کفالت همگانی مسلمانان در برابر یکدیگر ذکر می کند (یعنی احساس مسؤولیّت متقابل و عمومی).(2)
1- گذشت که، تحقّق عدالت اجتماعی بر دو امر مهمّ فقرزدایی و جلوگیری از تمرکز ثروت مبتنی است.
2- اقتصاد ما: 2/319-322.
از این رو، اوّلاً فقرزدایی تنها در حدّ قوت لا یموت به نیازمندان کفایت نمی کند. ثانیا مسلمانان در برابر یکدیگر مسؤولند و کفالت همگانی دارند. کلینی (در کافی) از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که: «خداوند برای فقرا در اموال ثروتمندان به قدر کفایت (و اداره زندگی آنان به خوبی) قرار داده است و اگر این مقدار آنها را کفایت نمی کرد، بیشتر
قرار می داد و این مشکلات فقرا از ناحیه کسانی است که آنها را از حقّشان باز می دارند.»(1) در باب زکات، امام موسی کاظم علیه السلام، در پاسخ کسی که پرسید: آیا می توانم هشتاد درهم به فقیر بدهم؟ فرمود «آری و بیشتر» پرسید: صد درهم چطور؟ فرمود «آری! اگر می توانی او را بی نیاز کن»(2) امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: «اِذا اَعْطَیْتَ فَاَغْنِهِ» هرگاه انفاقمی کنی طرف را بی نیاز نما.
در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام می فرماید: «خداوند همه نیازهای فقرا را در نظر گرفته است، از هزینه های غذا و پوشاک و ازدواج گرفته تا هزینه صدقات مستحبّی و حتّی هزینه انجام حجّ آنان ...»(3)
روایات در این زمینه با این مضامین در کافی و دیگر جوامع حدیثی فراوان است که در بعضی از آنها تصریح شده است که: وظیفه مسلمانان نسبت به یکدیگر تنها با پرداخت وجوه واجب، ساقط نمی شود. در حدیثی از امام صادق علیه السلام سؤال می شود که:
درمال انسان چه مقدار زکات واجب است؟ حضرت پاسخ داد: «زکات ظاهر (و متعارف) را می گویی یا زکات باطن را؟» (راوی) عرض کرد: هر دو را، حضرت فرمود: «زکات ظاهر در هر هزار درهم بیست و پنج درهم و امّا ملاک در زکات باطن این است که نیازهای برادرت را در نظر بگیری و در مواردی که او نیازمند است، خود را بر او مقدم نداری».(4)
1- مرآة العقول: 16/7.
2- و اَغْنِهِ اِنْ قَدَرْتَ اَنْ تُغنِیَهُ، مرآه العقول: 16/86.
3- مرآة العقول: 16/102.
4- مرآة العقول: 16/11.
نقش وقف
وقف از دو راه می تواند در این مورد مؤثّر باشد:
1- نفس استقلال اقتصادی و رشد و توسعه اقتصادی (مبتنی بر موازین اسلامی) به طور طبیعی موجب رفاه عمومی و زدودن و حداقل کاهش چشمگیر فقر و محرومیّت و آثار شوم آن در جامعه خواهد شد؛
کیست نداند: کشوری که دچار رکود اقتصادی است و یا از اقتصادی وابسته برخوردار است و یا هر دو بیماری را دارد، نمی تواند در جهت رفاه عمومی و عدالت اجتماعی گامی مثبت و مؤثّر بردارد؟
2- بخش عمده، بلکه اعظم موارد و جهات مصرفی که واقفان دورنگر و نیکوکار در طول تاریخِ وقف در نظر گرفته اند (یا می توان در وقف در نظر گرفت)، مواردی هستند که به رفاه عمومی، فقرزدایی و عدالت اجتماعی مربوط می شوند.
اگر ما نگاهی، هرچند گذرا، به تاریخ اوقاف و موارد مصرفی که در وقف نامه ها و کتیبه ها آمده است، داشته باشیم بخوبی در می یابیم که واقفان خیّر و دوراندیش تقریبا همه زوایا و جوانب نیازها را در نظر گرفته اند.
عَلی رغم این که بسیاری از رَقَبات موقوفات و مدارک آنها در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگونی (که در آینده به برخی از آنها اشاره خواهد شد) از بین رفته و از بسیاری از آنها نامی هم باقی نمانده است، مشاهده می کنیم .
که جهت و سمت و سوی اصلی مورد نظر واقفان در طول تاریخ در مرحله اوّل، فقرزدایی به معنای واقعی کلمه و در مرحله بعد، تحقّق رفاه عمومی در سطح معقول بوده است.
در این زمینه انسان به موارد و نمونه هایی بر می خورد که از صمیم قلب، روح بلند و همّت والای مردان و زنان نیک سرشت را می ستاید و در برابر آن همه همّت و بلندنظری، احساس خضوع و کرنش می کند.
قبل از پرداختن به ذکر برخی از موارد مصرف اوقاف، یادآوری یک نکته خالی از فایده نیست و آن این که: نیازهای عمومی و خصوصی مردم نسبت به زمانها و مکانهای مختلف و اوضاع و شرایط گوناگون متفاوت است.
از باب نمونه، در یک زمان، مردم به کاروانسرا، آب انبار و... نیاز مبرم داشتند، امّا در زمان ما تأسیس فضاهای آموزشی، درمانی، مسکن، جاده ها و... از اولویّت بیشتری برخوردارند.
از این رو، با آگاه کردن مردم و کسانی که در صدد وقف اموال خود هستند، می توان در جهت تأمین نیازهای ضروری جامعه گامهای مؤر و قابل توجّهی برداشت.
گفتار 3- گوشه هایی از موارد و جهات مصرف اوقاف
در این جا به طور مختصر به برخی از موارد مصرف اوقاف که درکتب و وقف نامه ها آمده است، اشاره می شود و درباره بعضی از آنها توضیحاتی داده خواهد شد. تأکید می کنیم منظور، تنها ذکر نمونه هاست نه استقرا و استقصای کامل و یا توضیح و تفسیر مفصّل پیرامون هر یک از موارد.
1- مساجد
از مسجدالاقصی و مسجدالحرام که بگذریم، اوّلین و دومین مسجد در اسلام، مسجد قبا و مسجدالنّبی صلی الله علیه و آله می باشند که به دست مبارک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله تأسیس شدند.
اگر این دو مسجد را از موقوفات رسول خدا (ص) به شمار بیاوریم، اوّلین موقوفات در اسلام خواهند بود که واقف آنها (ظاهرا) شخص رسول اکرم (ص) است و در نتیجه، حتّی وقف حوائط سبعه (بستانهای هفت گانه) که در تاریخچه وقف در سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله) گذشت،
اوّلین وقف در اسلام نبوده، امّا به هر حال، می توان گفت که اوّلین واقف رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.
به دنبال این دو مسجد مسلمانان در مدینه و شهرهای دیگر و بعد در همه بلاد اسلامی، در شهرها و روستاها و هرجا که گروهی به زندگی مشغول بودند، دست به تأسیس مسجد زدند. زمینهایی را برای مسجد وقف می کردند و خود یا دیگری و یا دسته جمعی و با کمک مردم محلّ، ساختمان آن را به پایان می بردند. و امروز انسان به هر شهری که وارد می شود غالبا با مسجدی مواجه است.
از نکات قابل توجّهی که با مراجعه به وقف نامه های بسیاری از مساجد روشن می شود، موقوفات بسیاری است که واقفان مساجد یا دیگر افراد نیکوکار بر مساجد وقف کرده اند: خانه ها، مزارع، باغها، مغازه ها، املاک و ...
و جالب این که در بسیاری از وقف نامه های مساجد، بجز تعمیرات و امور مربوط به خود مساجد، کارهای خیر دیگری چون؛ اطعام فقرا، وعظ و خطابه، تعلیم و قراءت قرآن کریم، تدریس علوم گوناگون و ... به عنوان موارد مصرف اوقاف مساجد ذکر شده است.
بیش از این، بحث را به مساجد اختصاص نمی دهیم، و به همین مختصر برای تیمّن و تبرّک، اکتفا می کنیم.(1)
از مطالب شایان توجّه این که قدیمی ترین مسجد جهان اسلام از حیث معماری، مسجد جامع فَهْرَج یزد است که دراستان یزد در کنار جاده یزد به شهرستان بافق قرار دارد و تاریخ بنای آن به حدود سال 40 هجری باز می گردد.(2)
2- مدارس
از موارد بسیار مهمّی که واقفان در طول تاریخ اوقاف به آن توجّه فراوان مبذول داشته اند، مدارس و هزینه تعمیر و اداره آنها بوده است.
در آغاز اسلام تا مدّتی جایگاه تعلیم و تعلّم مسلمانان، مساجد و منازل بوده است و مدرسه به معنای متعارف تأسیس نمی شد. بعدها برای تعلیم و تربیت اطفال در جنب مساجد، مکتبهایی به وجود آمد که آنها را «کُتّاب» نیز نامیده اند.(3)
اوّلین مدرسه در اسلام
یحیی محمود ساعاتی می نویسد: نخستین کسانی که در زمینه تأسیس مدرسه در اسلام ازآنان نام برده شده است از اهالی نیشابور بوده اند که مدرسه بیهقیّه را در آن جا بنا کردند. امیر نصر، فرزند سبکتکین و برادرش، سلطان محمود هر یک مدرسه ای را در این شهر بنا کردند و مدرسه سعیدیّه نیز در آن جا بنا شده بود.(4)
جرجی زیدان تأسیس این مدارس و مدارس دیگری از جمله مدرسه خواجه نظام الملک را در نیشابور از مورّخان اسلامی نقل کرده است.(5) وی از بعضی از مورّخان غربی نقل کرده که مأمون در زمان ولیعهدی خود در خراسان مدرسه ای تأسیس کرد،
1- برای اطلاع بیشتر رک: تاریخچه اوقاف اصفهان: عبدالحسین سپنتا، یادگارهای یزد: (ایرج افشار)، به ویژه بخش وقف نامه های مسجد امیر چَقماق و مسجد جامع یزد؛ تاریخچه اوقاف در اسلام (علی اکبر شهابی) و کتابهای دیگری که در آنها به مساجد و اوقاف آنها پرداخته شده است.
2- به نقل از مصاحبه تلویزیونی مرحوم استاد پیرنیا و اظهارات شفاهی مسؤولان مرکز یزدشناسی.
3- رک: مقدمه ای بر فرهنگ وقف: 25.
4- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 18.
5- تاریخ تمدن اسلام: 626.
امّا خودش یادآور شده است که؛ معلوم نیست فرنگیان این خبر را از کجا آورده اند، چرا که مورخّان مسلمان اسمی از آن نبرده اند.(1)
امّا مشهورترین مدرسه ای که در قدیم بنا شده و تا مدّتهای زیادی پابرجا بوده و بسیاری از مورّخان مسلمان آن را نخستین مدرسه اسلامی می دانند، «مدرسه نظامیّه» است که در اواسط قرن پنجم هجری به دستور خواجه نظام الملک طوسی وزیر ملکشاه سلجوقی، در بغداد تأسیس شد. (تاریخ شروع آن سال 457 ه است).
جرجی زیدان یادآور شده است که شاید سبب اشتهار مدرسه نظامیّه بغداد از آن روست که خواجه نظام الملک برای اوّلین بار، تدریس را در آن مدرسه مجّانی ساخت و برای شاگردان مقرّری معیّن کرد. خلاصه، اوّلین مدرسه اسلامی توسّط امرا و بزرگان ایران بوده و اگر مدرسه مأمون هم در ایران صحیح باشد، و با نظر ایرانیها بنا شده و اگر جز این بود مأمون می بایستی پس از خلیفه شدن در بغداد مدرسه دایر کند و نکرد.(2)
خواجه نظام الملک در اصفهان، نیشابور، هرات و غیره نیز مدارسی تأسیس کرد که همه این مدارس بخصوص مدرسه بغداد به نام وی، مدرسه نظامیّه، خوانده می شدند. وی برای نظامیّه بغداد که در کنار دجله بنا شده بود، بازارها، کاروانسراها، گرمابه ها،
ده ها، خانه ها و... را از اطراف دور و نزدیک خریداری و وقف مدرسه کرد، به طوری که هزینه مدرسه به شصت هزار دینار (در سال) می رسید.
این مدرسه از مراکز مهمّ علمای اسلام گشت و رجال بزرگی از آن بیرون آمدند. اوّلین استاد این مدرسه، ابواسحاق شیرازی، سپس ابونصر صبّاغ، ابوحامد غزّالی، شهاب الدّین سهروردی، کمال الدّین انباری و... هستند.(3)
1- تاریخ تمدن اسلام، 626.
2- تاریخ تمدن اسلام، 626.
3- تاریخ تمدن اسلام، 628؛ سفرنامه ابن بطوطه: 1/30.
بعدها به تدریج دیگران به نظام الملک اقتدا کرده در اطراف و اکناف ممالک و بلاد اسلامی مدارس مجّانی دایر کردند. در دمشق، ایران، مصر، عثمانی، عراق و...
ابن بطوطه در سفرنامه معروف خود در هر یک از کشورهای اسلامی که در مسیر او قرار داشته از مدارس نام می برد، مدارسی که عواید و درآمد موقوفات آنها هزینه طلّاب، اساتید و حتّی میهمانان و تازه واردان را به خوبی تأمین می کرده است.
وی در یکی از خاطره هایش می نویسد: از ایذه تا اصفهان (قلمرو حکومت اتابک) مدّت ده روز راه ما از میان کوههای بلند بود و هر شب در مدرسه ای منزل می کردیم که در همه آنها وسایل خورد و خوراک مسافرین فراهم بود. این مدرسه ها برخی در میان آبادی و برخی دیگر در مواضع غیر معمور بنا شده بودند و ناچار اجناس مصرفی آنها را از نقاط دیگر می آوردند.(1)
مجتمع عظیم فرهنگی ربع(2) رشیدی: از پرداخته ها و ساخته های خواجه رشیدالدّینفضل اللّه همدانی، وزیر کاردان و شایسته و دوراندیش ایلخانان مغول در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری، شهرستان رشیدی است.
به طوری که از وقف نامه ربع رشیدی(3) استفاده می شود، این شهرستان، مجتمع بسیار بزرگ علمی و آموزشی بوده که بخشهای گوناگون: محلات، بازار، کاروانسراها، باغها، راههای درون شهری و... را نیز در خود جای داده بوده است.
که افراد و گروههای گوناگون با شرایط و ویژگیهای خاصّی حقّ سکونت درآن را داشته اند.(4) در یکی از مکاتبات خود رشیدالدّین آمده است که بیست و چهار کاروانسرای رفیع قصرگونه، هزار و پانصد دکان، سی هزار خانه دلکش و... در آن بنا شده بوده است.(5)
نکته ای که در این قسمت بیشتر قابل توجّه است این است که همه تأسیسات عظیم رَبع رشیدی با آن اوقاف و بودجه کلان، حول محور آموزش علوم گوناگون می چرخیده است. به عبارت دیگر، هدف غایی رشیدالدّین فضل اللّه از اِحداث این مجتمع، دانش دوستی و علاقه شدید او به علم و علما بوده است...(6)
1- سفرنامه ابن بطوطه: 1/245.
2- ربع به فتح را و سکون با به معنای خانه و سرا و محلّه است.
3- این وقف نامه به کوشش مجتبی مینوی و ایرج افشار، هم از روی نسخه اصلی عکس برداری و چاپ شده و هم چاپ حروفی شده است.
4- وقف نامه ربع رشیدی: 170 به بعد.
5- بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 69-70 از: مکاتبات رشیدی: مکتوب 51.
6- بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 116.
رَبع رشیدی دارای تأسیسات گوناگون آموزشی در سطوح گوناگون بوده است این مؤسّسه عظیم برای کودکان، بویژه کودکان یتیم و بی سرپرست دارای آموزش حرفه ای بر حسب نوع و میزان استعداد و محصّلین، مدارس عالی، دارالشّفاء (بیمارستان و دانشکده پزشکی) مراکز بسیار مجهّز و گسترده با قوانین و مقرّرات پیشرفته ای بوده است که بسیاری از آن قوانین از زمان خود جلوتر بوده و قابل انطباق بر شرایط و اوضاع و مقرّرات عصر حاضر نیز می باشد.(1)
متأسفانه بعد از قتل رشیدالدّین فضل اللّه (در 718 ه) رَبع رشیدی به غارت رفت و تمام تأسیسات آن به آتش کشیده شد و کلیه ابزار و وسایل آن به دست توده عوام که تحت تأثیر تبلیغات مخالفان قرار داشتند، افتاد و به تاراج رفت.
البتّه بعد از روی کار آمدن فرزندش، خواجه غیاث الدّین محمّد(729 ه) ربع رشیدی مجّددا رونقی یافت و خرابیها سرو سامان گرفت، امّا این بار هم پایدار نماند و بعد از قتل غیاث الدّین محمّد دوباره به نابودی گرایید...(2)
خلاصه این که در سراسر کشورهای اسلامی مدارسی فراوان و بی شمار وجود داشته و در طول تاریخ، جایگاه تعلیم و تربیت مردان بسیار بزرگی بوده اند که در پیشبرد تمدّن و معارف و تعالیم اسلامی نقش اساسی داشته اند.
و حتّی امروز نیز در کشورهای اسلامی شاید نتوان محقّق و دانشمندی را پیدا کرد که بتواند ادّعا کند به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مدیون همان مدارس وقفی و موقوفات آنها نبوده است.
نگاهی کوتاه به آمار گذشته و فعلی مدارس در کشور خودمان گویای این حقیقت تلخ است که بسیاری از آن مدارس از بین رفته اند و اثری از آنها باقی نمانده است. به عنوان نمونه، مرتضی راوندی درباره کثرت اوقاف در یزد می نویسد:
در ازمنه سابق در دارالعباده یزد زیاده از چهارصد مدرسه و بُقعه شریفه معموره بوده است که هریک از آنها موقوفات کلّی و جزئی داشتند و نظر به انقلاب روزگار کلّ آن ابنیه ویران گشته و تمامی موقوفات به ضبط خالصه دیوان در آمده مگر یک مدرسه شفیعیّه در هر صورت امروز چون گذشته به همّت والای نیکوکاران، نیاز مبرم احساس می شود تا دوباره قدم به میدان نیکوکاری گذارند و مشکل فضاهای آموزشی کشور را از مدارس ابتدایی گرفته تا دانشگاهها، با صدقات جاریه خویش حلّ کنند.
1- رک: وقف نامه ربع رشیدی: 170 به بعد؛ بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 71 به بعد و مجله وقف میراث جاویدان: ش 4، 52.
2- بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 67.
که الآن دایر است و چند مدرسه جدید.(1)البتّه افراد بسیاری در گوشه و کنار کشور، اقدامهای بسیار مؤثّری کرده اند و با نیّت خیر خواهانه خود به تأسیس مدارس و مراکز آموزشی متعدّدی اقدام کرده اند، امّا نیاز به استمرار این گونه تلاشها و کارهای خیر خواهانه همچنان احساس می شود.
3- کتابخانه
در مورد کتابخانه نیز استقصا و استقرای کامل مجال بسیار گسترده ای را می طلبد و مجلّدها کتاب را به خود اختصاص خواهد داد. کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده است. در این جا تنها به تاریخ تأسیس کتابخانه و تأثیر وقف در آن اشارات مختصری خواهد شد.
بدون تردید کتاب و کتابخانه از عوامل اصلی نهضت فرهنگی و گسترش تعالیم و معارف اسلامی بوده و هست و غالبا کتابخانه هایی که تأسیس می شده از راه وقف بوده است و از این جا تأثیر وقف بر کتاب و کتابخانه نیز روش می شود.
یحیی محمود ساعاتی از عبدالّله جبوری نقل کرده است که علاقه علمای اسلام به فراگیری علم، موجب شد تا آن دسته از فقها که وقف اشیای منقول را جایز نمی دانستند، نیز وقف کتاب را از این اصل کلّی استثنا کنند.(2)
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/757.
2- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 33.
اوّلین کتابخانه
جرجی زیدان بعد از بیان این مطلب که عربها در اواخر قرن دوم فقط علوم اسلامی را مدوّن کردند(1)، می نویسد: نخستین فرمانروایانی که به تأسیس کتابخانه های عمومی دست زدند خلفای عبّاسی بودند، گرچه درزمان بنی امیّه نیز کتابخانه هایی وجود داشت که بیشتر آنها توسّط پزشکان و فیلسوفانی که در خدمت دولت بودند، تأسیس می شد و خود و فرزندانشان استفاده می کردند.
1- البتّه این بیان جرجی زیدان در مورد تاریخ تدوین علوم اسلامی مربوط به تدوین کتب توسّط اهل سنّت است که در آن مورد نیز اتّفاق نظر وجود ندارد وگر نه علمای امامیّه تاریخ تدوین فقه، حدیث، و ... را همان آغاز و توسّط علی ع و ... می دانند رک: معالم المدرستین: نوشته علّامه مرتضی عسکری؛ تأسیس معالم الشّیعة: نوشته سیّد حسن صدر، مقدّمه مرآه العقول، نوشته علامه عسکری ج 2/68 به بعد.
نخستین کتابخانه عمومی را در بغداد دایر کردند و آن را «بیت الحکمه» نامیدند؛ محتمل است که هارون مؤسس آن باشد. در این کتابخانه ها به ترجمه و استنساخ نیز مشغول می شدند... مأمون عبّاسی ازنظرتأسیس کتابخانه عمومی و نهضت علمی برای سایر فرمانروایان اسلامی سرمشق شد.(1)
امّا یحیی محمود ساعاتی (البتّه نه به طور خیلی مطمئن) نقل کرده است که: نخستین کتب وقفی را می توان در کتابخانه عبدالحکم جحمی که وی آن را در قرن اوّل هجری در مکّه مکرّمه تأسیس نموده، جست و جو کرد.(2)
بعد از خلفای عبّاسی، بویژه خلفای آندلس در این کارها به مأمون تأسّی کردند و بیش از همه آنان حَکَم بن ناصر (که در سال 351ه خلیفه شد) در این مورد به مأمون شبیه بود به طوری که ابن خلدون و مقریزی شماره کتابهای کتابخانه کاخ سلطنتی آندلس را چهارصد هزار جلد دانسته اند ... و بعدها تنها در غرناطه هفتاد کتابخانه عمومی وجود داشت.
جرجی زیدان درباره کتابخانه العزیزباللّه، دومین خلیفه فاطمی مصر (که در سال 365 ه خلیفه شد) می نویسد: «وی با تشویق وزیر دانش پرور و کتاب دوستش، یعقوب بن کلس، کتابخانه ای تأسیس کرد که نام آن «خزانه الکتب» بود و دارای یک میلیون و ششصد هزار جلد کتاب بوده است.(3)
1- تاریخ تمدّن اسلام: 631.
2- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 33.
3- تاریخ تمدّن اسلام: 632-634.
وی درباره کتابخانه بزرگ شام که توسّط خلفای فاطمی تأسیس شد و فرنگیان در سال 502 ه پس از فتح طرابلس آن را غارت کردند از گیبون، مؤلّف تاریخ امپراتوری روم، نقل کرده است که «سه میلیون کتاب آن کتابخانه را فرنگیان سوزاندند».(1)
ساعاتی می نویسد: از قرن چهارم هجری به بعد کتابخانه های وقفی در سراسر جهان اسلام، رواج یافت به درجه ای که کمتر شهری یافت می شد که خالی از کتابخانه وقفی باشد... تعداد این کتابخانه ها در آندلس به حدّی رسیده بود .
که ابوحیّان نحوی به خریدارکتاب، عیب می گرفت و می گفت: «خدا به تو عقل معاش دهد» (چرا کتاب می خری؟) من هر کتابی بخواهم از کتابخانه های وقفی امانت می گیرم.(2) ساعاتی درباره کتابخانهفیروز آباد فارس اظهار داشته است:
این کتابخانه را وزیر قوام الدوله عمادالدّین ابومنصور فرزند مافنه (متوفّای 433 ه) تأسیس کرد که دارای نوزده هزار جلد کتاب بود و آن را بر طالبان علم وقف کرده بود.(3)
در حال حاضر نیز در سر تا سر کشورهای اسلامی کتابخانه های غنی و مجهّز وجود دارند که تشنگان معارف و دانش را سیراب می کنند. در کشور ما نیز کتابخانه های بسیار ارزشمندی مشغول ارائه خدمت هستند.
که گنجینه های عظیمی از میراث ارزشمند و گرانبهای اسلامی را در خود جای داده اند. کتابخانه هایی که تنها فهرست کتب خطّی بعضی از آنها به دهها مجلّد می رسد.
از این میان به کتابخانه (بلکه کتابخانه های) آستان قدس رضوی(4)، کتابخانه ملّیتهران، کتابخانه آیه الله العظمی نجفی (در قم) و ... می توان اشاره کرد. همان طور که در پایان بحث مدارس اشاره شد در این جا نیز یادآور می شویم .
که امروز هیچ محقّق و دانشمند و کاوشگر، چه در علوم انسانی و چه در علوم تجربی و ... نمی تواند ادّعا کند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم مدیون همین کتابها و کتابخانه های وقفی نمی باشد. در بحث مربوط به کتابخانه نیز به همین مقدار بسنده می شود. غرض اشاره ای مختصر بود به تاریخچه کتابخانه های وقفی.(5)
1- تاریخ تمدّن اسلام: 636.
2- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 35-36.
3- وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی: 36.
4- اداره کلّ کتابخانه مرکزی دارای سیزده کتابخانه وابسته در خراسان و سایر استانهاست.
5- برای اطّلاع بیشتر از آمار کتابخانه های مهمّ ایران، رک: فهرست کتابخانه های ایران، تألیف عبدالعزیز جواهر کلام.
4- بیمارستان
از موارد دیگری که واقفان به آن توجّه داشته و دارند بیمارستان و مراکز درمانی است. در تاریخ بیمارستانهای وقفی، بیمارستانی که بیش از همه مورد توجّه قرار گرفته است و معمولاً به آن پرداخته اند، بیمارستان عضدی است که بنای آن در سال 368ه به دست عضدالدوله دیلمی (از سلاطین آل بویه) در بغداد آغاز شد و در سال 371 ه به پایان رسید.
عضدالدّوله چندین رَقَبَه املاک را نیز که دارای عواید فراوانی بودند بر بیمارستان وقف کرده بود. این مرکز، بیمارستانی بود بسیار مجهّز و دارای بخشهای گوناگون: شکسته بندی، چشم پزشکی، بیماران روانی و ...در این بیمارستان (و دیگر بیمارستانها) علاوه بر درمان بیماران: پزشکان، جرّاحان و داروسازان به تدریس نیز می پرداختند.
عضدالدّوله مشهورترین و حاذقترین طبیبان و جرّاحان را به آن جا فرا خوانده بود، پزشکانی چون ابوالحسن، علی بن ابراهیم بن بکس (مدّرس و طبیب) جبرائیل بن عبیداللّه بن بختیشوع (پزشک خاصّ دربار) و ...
این بیمارستان متجاوز از دو قرن دارالشفای بغدادبود و پس از حمله مغول آسیبهای فراوان دید و امروزه (جز در یادها و متون تاریخی) هیچ گونه اثری از آن یافت نمی شود.(1)
در وقف نامه ها نیز مکرّر به مواردی بر می خوریم که واقفان، اموالی را برای درمان و تهیّه دارو برای مستمندان در نظر می گرفته اند. بدون شک یکی از بهترین جهات و موارد مصرف وقف، همین بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی است.
متولّیان اموال موقوفه و دست اندر کاران اوقاف کشور می توانند از درآمد اوقافی که دارای موارد مصرف عامّ نظیر «فی سبیل الله» و مانند آن هستند به مصارف این چنینی اختصاص دهند. و برای انسانهای پاکدل و خیّر و نیک اندیشی که دوست دارند صدقه جاریه ای از خود بر جای گذارند و
تا بدین وسیله حیات و زندگی خود را جاودانه کنند و به مقام والای «بِرّ» نایل آیند، چه کاری بالاتر و ارزشمندتر ازاین که بخشی از ثروت فناپذیر خویش را به احداث مراکز درمانی یا تهیّه وسایل مورد نیاز آن مراکز، بویژه در مناطق محروم کشور، اختصاص دهند و از این راه بالاترین خدمت را به عدّه ای از بندگان خدا ارائه دهند تا مقداری از دین خود را به آنان ادا کرده باشند و خود نیز از بندگان خوب خداوند به شمار آیند.
1- وقف میراث جاویدان: ش، س 3، شماره مسلسل 9؛ مقدّمه ای بر فرهنگ وقف: 31 از کتاب آل بویه.
5- دیگر موارد(1)
در این جا تنهابه ذکر نام برخی از موارد مصرف اوقاف با توضیح مختصری بسنده می شود.
اطعام مستمندان، نوان خانه ها، پادگانهای نظامی، تهیّه سلاح و ادوات جنگی برای مجاهدان، قنوات، تعمیر پلها و معابر عمومی، قبرستانها، ایتام، کودکان بی سرپرست، معلولان و زمین گیران، در راه ماندگان، زایران بیت اللّه الحرام، زوّار عتبات و مشاهدامامان و امامزادگان و ...، زندانیان، کمک و وام به تجّار، تهیّه بذرهای زراعی، ادواتکشاورزی و چارپایان برای کشاورزان، غرس اشجار و درختان میوه برای زیبایی شهر و استفاده عابران، تعلیم و قرائت قرآن کریم، مخارج علما و دانشمندان، اطعام در ماه مبارک رمضان، اطعام در ایّام محرّم و صفر و ... ، اِطعام در اعیاد مذهبی، درمان بیماران روانی؛در لبنان موقوفه ای است که از عواید آن باید دو نفر هر روزه در بیمارستان بر سر بالین بیماران حاضر شوند و در حالی که با هم نجوا می کنند، به طوری که بیمار صدای آنها رابشنود (امّا تصوّر کند آنها به او توجّه ندارند)، جملاتی را در مورد بهبودی او رد و بدل می کنند و بدین وسیله او را روان درمانی نمایند.
1- در این قسمت، از کتابهای: مقدّمه ای بر فرهنگ وقف: تاریخچه وقف در اسلام؛ سفرنامه ابن بطوطه، وقف نامه های بازنویسی شده آستان قدس رضوی؛ آمار و موارد ارائه شده توسّط اداره کلّ اوقاف خراسان؛ تاریخچه اوقاف اصفهان: یادگارهای یزد: و ... استفاده شده است.
ابن بطوطه در مورد موقوفات دمشق می نویسد: یک دسته از این موقوفه ها مخصوص کسانی است که استطاعت مالی برای رفتن به حجّ ندارند و مخارج مسافرت آنان از محلّ این گونه موقوفات پرداخت می شود.(1)
(ادامه ذکر مصارف:) حمّام، تهیّه آب آشامیدنی، افطاری روزه داران، روضه خوانی و تعزیه درایّام گوناگون سال، تهیّه شیرینی، حلوا و خرما برای اعیاد گوناگون، برای قرض دادن بدون بهره(2)، پوشاک برای زوّار حرم امامان معصوم علیهم السلام، عیدی سالانه به طلّاب ساکن مدرسه، تهیّه پوشاک و غذا برای سادات، برای ظرفهایی که توسّط غلامان و کنیزکان شکسته می شدند و امداد به زنانی که بچه شیر می دادند و موارد بی شمار دیگر...
به طور کلّی آنچه مورد نظر آنهابوده است و قصد داشتند که در تحقّق آن سهیم باشند همین آیه «لَنْ تَنالُوا البِرَّ حتّی تُنْفِقوُا مِمّا تُحِبُّونَ»(3) بوده است که مقصود، زدودن و ریشه کن ساختن فقر در مرحله اوّل و ایجاد رفاه نسبی عمومی در مرحله بعدی است.
این فصل را با حکایتی زیبا از خاطرات ابن بطوطه و شمار رقبات موقوفه فعلی کلّ ایران به پایان می بریم:
روزی در یکی از کوچه های دمشق می گذشتم، غلام بچه ای را دیدم که از دستش کاسه چینی که در دمشق «صحن» نامیده می شود، افتاد و شکست. مردم گرد او جمع شدند، یکی از آن میان گفت: غم مخور! شکسته های کاسه را جمع کن ببریم پیش رئیس اوقاف ظروف! غلام، خرده ها را جمع کرد و آن مرد همراه او پیش رئیس اوقاف مزبور رفت و پول ظرف را گرفت و به او داد.
این یکی از کارهای خوب است که اگر چنین وقفی نبود طفل در معرض ضرب و شتم ارباب خود قرار می گرفت و خاطرش رنجور می گشت. خداوند بانیان بلند همّت این گونه خیرات راجزای خیر کرامت فرماید(4) (آمین).آمار ارائه شده موقوفات متصرّفی و غیر متصرّفی(5)
1- سفرنامه ابن بطوطه: 1/141.
2- تاریخچه اوقاف اصفهان: 374.
3- آل عمران: 92.
4- سفرنامه ابن بطوطه: 1/142.
5- منظور از متصرّفی، اوقاف بدون متولّی هستند که اداره آنهابا اداره اوقاف محلّ است و غیر متصرّفی اوقافی هستند که متولّی دارند.
از سوی سازمان اوقاف و امور خیریّه به تفکیک اداره های کلّ اوقاف استانهای کشور(1):متصرّفی غیرمتصرّفی موقوفه رقبه موقوفه غیررقبه
1- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان تهران32331641486412516
2- اداره کلّ اوقاف وامورخیریّه استان خراسان1433553297407014969
3- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان اراک139438355133161
4- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان اصفهان238283108413466
5- اداره کلّ اوقاف وامورخیریّه استان آذربایجان شرقی138455112271344
6- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان خوزستان9442827154
7- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان مازندران59132499110127307
8- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان فارس13943835513161
9- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان گیلان57636322331183
10- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان
آذربایجان غربی289608693415
11- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان کرمان99834135912728
12- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان کرمانشاه1405621106609
13- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان همدان295707065794
14- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان سمنان236341966141905
15- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان یزد42041147610825507
16- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان زنجان65722173662840
17- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان هرمزگان432263337223
18- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان کردستان257235117205
19- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان سیستان
وبلوچستان3322217
1- از کتاب: نگاهی به وقف و آثار اقتصادی - اجتماعی آن: 97-98.
متصرّفی
غیرمتصرّفی
20- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان لرستان8049248206
21- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان چهارمحال وبختیاری6713114
22- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان بوشهر3769521206
23- اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه استان کهکیلویه و بویراحمد51222
شایان ذکر است که این آمار مربوط به قبل از تفکیک استانهای اردبیل، قم، قزوین و گلستان می باشد.
سخن آخر:
چگونه از نو میراث جاویدان وقف را احیا کنیم؟
چنان که بارها اشاره شد در نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اسلام، وقف از جایگاه و مرتبه بسیار والایی برخوردار است و از اموری است که در متن جای دارد و از مسائل جنبی و حاشیه ای اسلام نیست. در مبحث جایگاه وقف (در آغاز کتاب) گذشت که (به نقل جابر) تمامی اصحاب رسول خدا (ص) که توانایی داشتند، اموالی را در راه خدا وقف کردند.
شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت زهرا علیهاالسلام و امامان معصوم علیهم السلام نیز به تناسب شرایط و موقعیّتهایی که داشتند، دارای صدقات و اوقاف بودند.
وقف، از جمله صدقات و انفاقاتی است که هرچند با صراحت در قرآن کریم از آن یاد نشده است، امّا واقعیّت و محتوای آن، سخت مورد تأکید و سفارش قرآن کریم است.(1)
وقف، این سنّت حسنه دیرینه بعد از زمان صحابه و تابعین نیز در سراسر کشورهای اسلامی موقعیّت خود را حفظ کرد و به صورت یک فرهنگ در آمد، به طوری که رقبه های وقفی، همه شهرها، قصبات، روستاهاو ... را پر کردند. هر جهانگرد، تاریخ نگارو ... که درباره تاریخ و تمدّن و فرهنگ کشورهای اسلامی دست به قلم برده است از اقلام بسیار مهمّی که نتوانسته از آن بگذرد، اوقاف و رقبه های وقفی است.
1- رک: کنزالعرفان: 2/113؛ فقه القرآن: 2/289-290.
پرداختن به مسأله «گستردگی اوقاف» در تاریخ گذشته کشورهای اسلامی، حتّی به طور مختصر و اشاره وار نیز، از مجال و حوصله این کتاب بیرون است. امّا در عین حال برای نشان دادن اهمیّت موضوع به چند مورد اشاره می کنیم:
1- ابن بطوطه جهانگرد معروف مسلمان که به همه بلاد اسلامی مسافرت کرده و با دقّت، بسیاری از مسائل را مدّ نظر داشته، آنچه توجّه وی را به خود جلب کرده است، اوقاف و صدقات کشورهای اسلامی بوده است.
در خاطرات ارزنده او، بخش عمده ای از بیاناتش درباره اوقاف و صدقات مکانهای مختلف است. وی درباره موقوفات دمشق می نویسد: این موقوفات از حیث تنوّع موارد مصرف از حدّ شمار خارج است... اهل دمشق در ساختن مساجد، زوایا، مدارس و مشاهد هم پیش دستی می نمایند...
هر کس را شوق علم و دانش یا شور زهد و طاعت در سر باشد در این شهر از هر گونه مساعدت بهره مند خواهد بود.(1)
2- موقوفات رشیدالدّین فضل اللّه: وی بجز مؤسّسه و شهر عظیم فرهنگی رَبع رشیدی که در بحث مربوط به مدارس به آن اشاره شد، موقوفات دیگری را در سراسر کشور ایران و ... بر جای گذاشت که نام و حدود آنها در وقف نامه رَبع رشیدی آمده است
و در این جا به چند مورد، اشاره می شود:
الف - در یزد و توابع: 564 موقوفه(2)
ب - در تبریز و نواحی آن: 329 موقوفه(3)
وی در فارس، اصفهان، همدان، موصل و ... نیز دارای موقوفات فراوانی بوده است که امروز اثری از آنهاباقی نمانده است.(4)
3- درباره اوقاف اصفهان می خوانیم که در اواخر صفویّه به حدّی باغها و املاک و اراضی در اصفهان وقف شده بود که برای موقوفات تازه، زمین بایر قابل خرید وجود
1- سفرنامه ابن بطوطه: 1/143.
2- وقف نامه ربع رشیدی: 45-103.
3- وقف نامه ربع رشیدی: 10-112 و 254-282.
4- وقف نامه ربع رشیدی: 104-148.
نداشت و ناچار شدند در کاشان و سایر ولایات دور به جست و جوی زمینهایی برای وقف مساجد و مدارس اصفهان بروند و هنوز نیز بعضی از املاک مهمّ اطراف کاشان وقف مدرسه سلطانی اصفهان می باشد...(1) لَمتون، استاد دانشگاه لندن، در کتاب خود می نویسد:
صفویّه بسیاری ازاملاک را وقف مقاصد خیریّه کردند. شاه عباس اوّل در سال 1015 (یا 1016ه) همه املاک و رقبات مکتسبه خودرا که قیمت عادله آنها زیاده از یکصدهزار تومان شاهی عراق و حاصل آنها بعد از کسر موُونات زراعت، به نرخ متوسّط، قریب به هفت هزار تومان می شد و ابنیه گوناگونی که در اصفهان و حوالی آن داشت وقف چهارده معصوم علیهم السلام کرد و تولیت آنها را به خود و پس از خود به سلطان زمان اختصاص داد. متن این وقف نامه را شیخ بهاءالدّین (عاملی) تنظیم کرد...(2)
4- مرتضی راوندی(3) می نویسد: زمانی در سیرجان یکی از روحانیون، هر وقتقباله ای برای امضا نزد او می بردند، می گفت: پنج دانگ و نیم ملک سیرجان وقف است و در نیم دانگ آن هم شک دارم، و از امضای قباله خودداری می کرد...
اشاره ای بود بسیار کوتاه و قطره ای از اقیانوس عظیم اوقاف و صدقات در کشورهای اسلامی(4) تا این حقیقت روشن شود که روزگاری فرهنگ وقف همه زوایای زندگیمسلمانان را پر کرده بود. البتّه مدّعی نیستیم که همه واقفان دارای انگیزه های صددرصد خالص و معنوی بوده اند. هرگز! حتّی ممکن است از شواهدی به دست آید که مخصوصا تعدادی از حکّام و سلاطین و ... به دلایل و انگیزه های دیگر دست به ایجاد صدقات زده اند، امّا این امر از اهمّیّت و موقعیّت این بُعد عظیم اقتصادی اسلام نمی کاهد.
1- تاریخچه اوقاف اصفهان: 37.
2- مالک و زارع در ایران: 223.
3- تاریخ اجتماعی ایران: 4/755.
4- وگرنه اگر کسی بخواهد در این مقوله وارد شود قطعا با تدوین دهها مجلّد کتاب نیز نمی تواند بخوبی از عهده بر آید .
این فرهنگ عظیم و ارزشمند در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگون ضعیف شد، همه این رونقها به رکود و کم فروغی گرایید و آن همه شور و اشتیاق به بی توجّهی یا کم توجّهی مبدّل و در نتیجه فرهنگ ارزشمند و متعالی وقف در جامعه اسلام تا حدود بسیار زیادی کمرنگ شد.
اکنون براستی برای احیای مجدّد این فرهنگ چه باید کرد و برای ایجاد شور و شوقی دوباره و معطوف ساختن توجّه امّت اسلامی به این سنّت دیرپای نبوی (ص) چه چاره ای باید اندیشید؟
البتّه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای تحقّق این هدف والا و ارزشمند از سوی نهادهای ذیربط گامهای بلند و مؤثّری برداشته شده که قابل تقدیر است؛ امّا هنوز آغاز راه است و حتّی تا رسیدن به آنچه در گذشته بوده، راهی بس طولانی در پیش است.
در این جا برخی از راههایی که به نظر می رسد می توانند برای رونق بخشیدن دوباره به اوقاف و صدقات مؤثّر باشند و به احیای این صدقه جاریه، کمک کنند، بررسی می شود:
1- مبارزه با عوامل رکود
عواملی که در طول تاریخ موجب رکود و از رونق افتادن اوقاف شده اند، متعدّد و متنّوع اند که دسته ای ازآنها شایدقابل پیش گیری وپیش بینی نباشند. عواملی چون زلزله،
سیل، جنگ، و ... که خرابی اوقاف و از بین رفتن اسناد و مدارک اموال موقوفه را به دنبال داشته اند، می توان از این دسته به شمار آورد.
امّا عامل عمده دیگری وجود داشته که در این راستا سهم بسیار بزرگی را به خود اختصاص داده و آن عبارت است از موقوفه خواری. در گذشته دو گونه موقوفه خواری وجود داشته که هر یک به نوعی موجب رکود و سقوط اوقاف از آن منزلت و رونق بالای خود شده است:
1- غصب و تصرّف و تملّک نابجا و غیرمشروع درآمد اوقاف و مصرف آن در جهات و مواردی که با جهات و موارد مصرف مورد نظر و توجّه واقفان به هیچ وجه تلائم و سازگاری نداشته است.
بدون شک تصرّفاتی این چنین و حیف و میلهای خودسرانه و خودخواهانه ای که درمورد اوقاف انجام شده، مایه دلسردی و فرار انسانهای نیک سیرت و خیراندیش از دست زدن به وقف اموال خود شده و می شود.
انسانهای خیّری که مال خود را به عنوان صدقه جاریه حبس می کنند، طبیعی است که انتظار دارند درآمد این اموال در جهات ومواردی که خودشان با توجّه به ضوابط و موازین شرعی در نظر گرفته اند، مصرف شود و اگر احساس کنند که درآمد اوقاف، حیف و میل می شود و به جیب کسانی سرازیر می شود که به هیچ وجه شایستگی آن را ندارند، قطعا انگیزه ای برای وقف و تصدّق در آنها به وجود نخواهد آمد.
از این رو دقّت، وسواس و سختگیری متولّیان وقف و دست اندر کاران امور اوقاف بلاد اسلامی در تحقّق اغراض و انظار واقفان، می تواند به ایجاد انگیزه در انسانهای نیکوکار، برای وقف بخشی از اموال خود، کمک شایان توجّهی بنماید.
2- دومین و مهمترین گونه موقوفه خواری، غصب و تملّک اصل و رقبه اوقاف است که در طول تاریخ وقف الی ماشاءاللّه و بوفور انجام می شده است.
از پادشاهان و حکّام گرفته تا انسانهای ذی نفوذ و طبقات گوناگون جامعه در فرصتهای مختلف همچون گرگهای گرسنه به جان اوقاف افتادند، خوردند و خورانیدند و آثار بسیاری از املاک و رقبات وقفی را از روی زمین محو کردند. به چند نمونه توجّه فرمایید:
الف - قوام الدّین ابوبکر ملک زوزن که در حدود سال 609 ه به کرمان آمده، بعد از همه خودکامیها، یک روز دستور داد همه وقف نامه ها را پیش او بردند، سپس گفت:
به تحقیق معلوم شد که از دعای روحانیان و موقوفه خواران کاری پیش نمی رود و فرمان داد که مجموع وقف نامه ها را در آب شستند و آن گاه تمام رقبات آن موقوفات را در حوزه دیوان گرفت و جزء املاک خالصه کرد.(1)
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/756.
ب - نادرشاه افشار نیز برای تضعیف روحانیان شیعه، به بهانه این که موقوفه داران قدم مثبتی برنمی دارند، قسمت اعظم زمینهای موقوفه را به ارزش یک میلیون تومان ضبط کرد و آنها را جزء خالصه در آورد... لذا از دوره نادرشاه به بعد بر اثر بی ثباتید اوضاع و بی توجّهی زمامداران به امور شرعی، عرفی و اخلاقی کمتر کسی در مقام وقف اموال و دارایی خود بر می آمد...(1)
ج - لَمتون درباره اوقاف اصفهان می نویسد: ... اصفهان در سابق خاصّه در دوره صفویّه یکی از مراکز مهمّ موقوفه بوده است. گرچه غالب آنها از بین رفته یا غصب شده است.(2)
همچنین بستانی در دائره المعارف درباره قحطی که در اصفهان رخ داده از نویسنده ای خارجی نقل کرده است: ... بسیاری از موقوفات اصفهان معدوم و نامعلوم شد و متولّیان مانند هزاران نفر اهل اصفهان جان دادند و اثر آن موقوفات ناپدید شد و بعدها به دست مالکین افتاد که به نام خود برای آن سند مالکیّت صادر کردند و حتّی دربعضی موارد با علم به وقفیّت، آن را نادیده گرفتند.(3)
د - درزمان رضاشاه به دلیل ممنوع شدن روضه خوانی، بسیاری از اوقاف عامّه، متعذّرالمصرف گشت و نتوانستند آنها را به مصارف خاصّی که مراد واقفان بود، برسانند.
اداره بعضی از این اوقاف را وزارت فرهنگ به دست گرفت و بقیّه را این و آن غصب کردند...
در موارد متعدّد دیگری نیز املاک موقوفه غصب شده است، مثلاً بسیاری از این گونه املاک را کسانی (به بهانه های گوناگون) به نام خود ثبت کردند. می گویند مواردی از این قبیل در آذربایجان و سایر نقاط اتفّاق افتاده است.(4)
ه - درباره اوقاف سیرجان و یزد نیز گذشت که به ادّعای بعضی از علما اکثریت قریب به اتفاق املاک سیرجان وقف بوده و در یزد از چهارصد مدرسه و بقعه شریفه تنها یک مدرسه باقی مانده است (بجز مدارس جدیدی که بعدها تأسیس کرده اند).
در کارنامه منظوم اوقاف، اثر تاج الدّین نسائی (مربوط به نیمه دوم قرن هفتم هجری) به جنبه های منفی و کارهای ناروای متولّیان و مسؤولان امور اوقاف و دیوانیان خراسان اشاره شده است. وی درباره تغییر مدرسه به کاروانسرا و ... می گوید:
کار اوقاف بس پریشان شد
خواجه ازمدرسه پشیمان شد
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/759؛ تاریخچه اوقاف اصفهان: 342-343.
2- مالک و زارع درایران: 421.
3- تاریخچه اوقاف اصفهان: 344.
4- مالک و زارع در ایران: 422.
مدرسه کاروانسرا کردند
طلب علم را رها کردند.(1)
در کتاب اندیشه ترقی آمده است: آنچه به تحقّق پیوسته، املاک موقوفه اغلب جزو املاک مردم شده و در آن، بیع و شراء می شود، بلکه صداق زوجات می نمایند و ...(2)
1- تاریخ اجتماعی ایران: 4/755-759.
2- تاریخ اجتماعی ایران: 763.
خود ما نیز در حکومت پهلوی شاهد بودیم و می دیدیم و بسیار می شنیدیم که کسانی به بهانه های گوناگون و از راههای مختلف، املاک موقوفه را متصرّف و متملّک می شدند و برای آنها به نام خود سندهای ثبتی صادر می کردند. و ... تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل!
اینها گوشه هایی بودند و خرده هایی از خروار خروار بلا و مصیبتی که بر اوقاف رفته است و این چنین اموال و املاک موقوفه را درزمانهای گوناگون به نابودی و اضمحلال کشانده است.
آیا این همه، برای دلسرد کردن و بی رغبت نمودن انسانهای خیرخواه و مآل اندیش نسبت به مسأله و مقوله وقف کافی نیست؟ و آیا از این همه تعدّی و تجاوز و غارت و یغما نسبت به املاک وقفی می توان جز رکود و بی رونقی و بی رغبتی افراد به وقف و تصدّق، انتظار دیگری داشت؟
برای از بین بردن و خنثی کردن آثار شوم این همه ظلم و تجاوزگری و ایجاد رغبت و شوق مجدّد در انسانهای نیکوکار، یکی از راهها ایجاد این اطمینان است که؛ دیگر چنین نخواهد شد و نهایت دقّت و وسواس در نگهداری و صیانت املاک موقوفه به کار خواهد رفت.
لازم است دست اندر کاران و متولّیان امور اوقاف، ضمن نظارت و دقّت کامل برای نگهداری از رقبات موجود اوقاف، در جهت بازگرداندن املاک به یغما رفته و به تملّک درآمده، تا آن جا که امکان دارد، از هیچ تلاشی دریغ نورزند، کاری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد، و در مواردی شاهد بوده ایم که کسانی در این مسیر تلاش خود را به حدّ جهاد رسانیده اند و آثار و برکات آن نیز روز به روز آشکارتر می شود. البتّه زدودن آن همه خاطرات تلخ و وحشتناک از اذهان و خاطره ها، تلاش پی گیر و فعّالیّت مستمرّ و دراز مدّت را می طلبد.
تردیدی نیست که وقتی مردم دوباره ببینند اوقاف، مسیر صحیح خود را می پیماید، به اغراض و دیدگاههای واقفان جدّا توجّه می شود و از اصل و رقبه موقوفات نیز به طور کامل و جدّی محافظت می شود، به این سمت و سو گرایش پیدا خواهند کرد و به خواست خداوند در آینده ای نه چندان دور دوباره شاهد رونق و شادابی چهره این سنّت دیرپای نبوی (ص) و این سرمایه عظیم و جاوید خواهیم بود.
2- تبلیغات صحیح و مستمرّ در سطوح گوناگون
یکی دیگر از عوامل گسترش و احیای فرهنگ وقف در جامعه، آشنا کردن مردم به اهمّیّت این مسأله از نظر شرع و دین، اجر و پاداش معنوی آن و آثار و برکات معنوی، اقتصادی و اجتماعی آن است.
یک روز مردم عرب مسلمان که زبان رایجشان، عربی بود به مجرّدی که کریمه ای چون: «لَنْ تَنالوُا البِرَّ حتّی تُنْفِقوُا مِمّا تُحِبُّونَ»(1)
1- آل عمران: 92.
نازل می شد، تکان می خوردند و به دنبالآن برای انفاق و تصّدق و وقف اَحَبِّ اموال خویش بر یکدیگر پیشی می گرفتند، امّا امروز در بسیاری از کشورهای اسلامی ممکن است بارها همین آیه را تلاوت کنند و چیزی از آن ادراک نکنند. واین هرگز به این معنا نیست که مردم نسبت به انجام کار خیر حسّاسیّتی ندارند. چنین نیست.
باید از راههای گوناگون (همانند گذشته) مردم را به فرهنگ وقف آشنا کرد. باید با نوشتن کتاب، تبلیغات متنوّع تلویزیونی و رادیویی (در شکل نمایش فیلمهای ارزنده و گویا، نمایشها، سرودها و ...)، استفاده از روزنامه ها و مجلّات، درج مطالبی در این باره (به شکلّ فنّی و کارشناسی شده) در کتب درسی مدارس و ... مردم رادر متن اهمّیّت انفاقهایی ازاین دست قرار داد.
مردم مسلمان، بویژه مسلمانان مهربان و بزرگوار و با صفای کشور ما ثابت کرده اند که در تحقّق بخشیدن به آیه کریمه: «فَاسْتَبِقُواالْخیْراتِ»(1) عقبتر از مسلمانان صدر اسلام نیزنیستند. مهمّ، جهت دادن و کشاندن آنها از راههای صحیح به این سمت و سوست.
1- «درکارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید» مائده: 48.
نوشتن چند کتاب و یا مجلّه، بسیار ارزشمند و مؤثّر است و نقش مهمّی را داراست، امّا باید دید چند درصد از مردم، مخاطب این بخش از ابزار تبلیغاتی هستند. بدون تردید اکثر جامعه، مخاطب رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، سخنرانی مذهبی (بویژه از سوی کسانی که در نزد مردم دارای اعتبار و وجاهت بیشتری هستند)، مجلّات و ... می باشند.
مردم باید به اهمّیّت وقف از دیدگاه مکتب و شارع و اجر و پاداش معنوی آن پی ببرند. از سوی دیگر در جریان کارهای خیری که توسّط انسانهای نیکوکار انجام می شود، قرار گیرند.
وقتی یک برنامه تلویزیونی چهره یک انسان نیکوکار مازندرانی را نشان می دهد که در حال بازدید و عیادت بیماران کلیوی است که در بخش دیالیزی که از سهم کارخانه اش ساخته و وقف شده است بستری هستند، و در همین باره با او مصاحبه ای انجام می شود و در کنارآن لبخند حاکی از رضایت و قدردانی بیماران به تصویر کشیده می شود، قلب بسیاری از آزاد مردان و آزاد زنان دلسوز و نیک سرشت به تپش می افتد و قطعا برای انجام کارهای مشابه تحریک و تحریض می گردند.
از این رو تجلیل از واقفان و خیراندیشان گذشته و حال از راههای گوناگون و حتّی با تشکیل و گردهمایی و... اگر عاملی مستقلّ برای احیای فرهنگ وقف در جامعه نباشد، یکی ازبهترین مصادیق تبلیغات صحیح و مؤثّر در این راستاست.
و این هرگز از مقوله تظاهر و خودنمایی نیست، چرا که انسانها فطرتا دوست دارند خدمتگزار باشند و از این که ببینند کسانی از ثمره تلاش آنها بهره می برند و احساس امنیّت و آرامش می کنند، احساس لذّت و خوشبختی می کنند.
هنر این است که بتوان از این همه کانون عاطفه و احساس توأم با اعتقاد و ایمان در جهت ایجاد روح تعاون و همکاری و ایثار و فداکاری بهره برد.
آماری که هر از چند گاه از سوی وزارت خانه ها و نهادهای گوناگون توسّط رسانه های
جمعی اعلام می شود، حاکی از این است که از بهمن 57 تا کنون (بهمن 77) هزاران مرکز آموزشی ازقبیل مدرسه در سطوح مختلف، فضای آموزشی برای دانشگاهها، خوابگاه دانشجویی، کتابخانه و مراکز درمانی و بهداشتی از قبیل بیمارستان، درمانگاه و نیز مؤسّسات عام المنفعه دیگر، توسّط افراد پاک طینت و نیکوکار در کشورمان احداث شده که به مراتب آمار این گونه مؤسسّات در زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر شده است.
به این ترتیب با تلاش و پی گیری مستمّر، از راههای گوناگون، از جمله تبلیغات صحیح و صادقانه می توان دوباره فرهنگ وقف را گسترش داد و خاطرات شیرین گذشته امثال «نظامیّه»، «رَبع رشیدی» و ... را بار دیگر به بهترین وجه در جوامع اسلامی تحقّق بخشید.
3- حمایت قانونی از اوقاف
در کشورهایی که حکومت اسلامی تأسیس شده است، نیز لازم است بر اساس ضوابط و موازین شرع برای اداره کشور، قوانین اساسی، مدنی، جزایی و ... وضع شود. از مواردی که اولیای وقف باید به آن توجّه کافی داشته باشند، یکی همین است که مواظب باشند، هرچند به طور غیر عمدی، قانون و یا متمّم و تبصره ای که هرچند در کوتاه مدّت ممکن است اموال و املاک و رقبات وقفی را در معرض آسیب قرار دهد، به تصویب نرسد و اگر به تصویب رسیده است در آن تجدید نظر شود، زیرا ممکن است در همین مدّت کوتاه، حوادث و جریاناتی رخ دهد که قابل جبران نباشد و املاکی از دست برود که بازگرداندن آنها یا ممکن نباشد و یا به آسانی میسّر نباشد.
همچنان که یک مأمور بدون در دست داشتن حکم بازرسی، دستش برای تحقیقات لازم بسته است و به مجوّز قانونی نیاز دارد، متصدّیان و متولّیان امور اوقاف نیز برای پی گیری امور اوقاف و حفظ و نگهداری آنها و یا بازگرداندن املاک به یغما رفته، به قانون صریح به عنوان پشتوانه ای مطمئن نیازمندند. آقای محمّدثابتی در مقاله ای در مجله «وقف میراث جاویدان» ضمن اشاره به کمک شایانی که از ناحیه قوانین مصوّب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به وقف و احیای آن شده است از تبصره مادّه 11 قانون لغو مالکیّت زمینهای موات شهری انتقاد کرده است.
متن تبصره این است: «موقوفات عام که اسناد مالکیّت و وقف نامه های آنها حاکی از عمران و آبادی در آن باشد، احیا شده محسوب می گردد ولی در هر حال مشمول بند 2-5 این آیین نامه خواهد بود.(1) و اگر ضروری باشد از این گونه اراضی استفاده ای غیر ازآنچه در وقف نامه ذکر شده است، بشود، موافقت هیأت وزیران الزامی است».
به طور خلاصه از جمله انتقادات نویسنده بر این تبصره موارد زیر است:
الف - به موجب این تبصره تنها زمینهایی که دارای عمران و آبادی باشند و این مضمون در وقف نامه ها قید شده باشد، وقف شمرده شده است. در صورتی که دراسناد بسیاری از موقوفات ذکری از عمران و آبادی نشده امّا از زمانهای قدیم دارای مُستحدثات و عمران و آبادی بوده و به مرور از آنها بهره برداری می شده است. از این رو قید و شرط یاد شده موقوفات زیادی را از وقفیّت خارج می کند.
ب - این تبصره ها عمران و احیای موجود در اسناد موقوفه را مشمول بند 2-5 مادّه 2 دانسته است و مفهوم آن این است که اگر عمران و احیای مطلق، مطابق تعریف مادّه یاد شده، نباشد زمین وقفی موات تلقّی می شود و از وقفیت خارج می گردد. این موضوع نیز بسیاری از موقوفاتی را که در گذشته عمران و احیا داشته و به دلیل معطّل ماندن و عدم بهره برداری در چندین سال متوالی بایر شده اند و نیز بسیاری از موقوفات آباد مزروعییا مُشَجَّر و ... را از وقفیّت خارج می سازد.
البتّه ضابطه تعیین شده به دلیل غیر شرعی بودن، از سوی شورای نگهبان مردود اعلام شد و دیوان عدالت اداری نیز رأی برابطال آن داد ... امّا در همین فاصله میان تصویب (1358) تا ابطال آن (1361) موقوفات زیادی در کشور، موات اعلام شد که سازمان اوقاف برای احیا و باز گرداندن آنها تلاشهایی کرده است.
ج- تبصره قید دارد: «... موافقت هیأت وزیران الزامی است» و این قید غیر شرعی است، زیرا براساس موازین شرعی باید نظر واقف رعایت شود. هیأت وزیران نمی تواند
1- بند 2-5 این مادّه ضوابط نحوه عمران و احداث بنا و میزان عمران واحیا در زمینهای مزروعی و باغها را بیان می کند. رک: مجلّه وقف میراث جاویدان: 31 پی نوشت.
بر خلاف نظر واقف تصمیم بگیرد. اگر گفته شود در حکومت اسلامی فقیه حاکم چنین اختیارهایی دارد... در پاسخ می گوییم: اوّل آن که باید خود فقیه حاکم دخالت داشته باشد و نظر هیأت وزیران (هرچند در دولت اسلامی) نمی تواند جایگزین نظر فقیه حاکم شود. و دوم آن که فقیه حاکم درصورتی دخالت می کند که جهت وقف، مشروعیّت نداشته باشد یا اعمال نظر واقف ضرری (مثلاً برای حکومت یا ...) به وجود آورد که در این صورت هم وقف تبدیل به احسن می شود و موقوفه هرگز از بین نمی رود.
خلاصه، اشکالات یاد شده درتبصره مادّه 11، گذشته از موات اعلام شدن بسیاری از زمینهای وقفی، مشکلات بسیاری را نیز به دنبال داشته که هنوز هم ادامه دارد.(1)
بنابراین حتّی کمترین کوتاهی و بی دقّتی در این مورد می تواند هم برای اموال و املاک موقوفه، مشکلات و صدمات جدی را به دنبال داشته باشد و هم موجب مشکلات و درگیریهای فراوانی در این موارد شود.
اینها راههای اصولی و اساسی هستند که به نظر نگارنده می توانند در جهت گسترش مجدّد فرهنگ وقف و حیات دوباره این میراث جاویدان، دارای نقشی اساسی و مؤثّر باشند. راههای دیگری نیز ممکن است باشد که در همین جا نگارنده از عموم خوانندگان ارجمند این اثر استدعا دارد از تذکرات و راهنماییهای خویش او را بی نصیب نگذارند و پیشاپیش خود را سپاسگزار و مرهون لطف و محبتّشان می داند.
وَالْحَمْدُلِلّهِ اوّلاً وَ آخِرا وَ صَلَّی اللّهُ عَلی سَیِّدنا محمّدوَ آلِهِ الطّاهَرِینَ سَیَّما مَوْلانا بَقِّیَةِ اللّهِ فیِ الْاَرَضیِنَ.نگارنده در این اثر از راهنماییهای ارزشمند اساتید بزرگوار و حجج اسلام استاد محمد واعظزادهی خراسانی، استاد عبدالکریم عبداللهی نژاد و استاد کاظم مدیر شانهچی،
استادان گرانقدر دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی و نیز حجة الاسلام و المسلمین استاد الهی خراسانی، مدیر عامل محترم بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، بهره جسته و در ویرایش اثر از همراهی فاضل ارجمند جعفر شریعتمداری برخوردار شده و زحمت آماده سازی را به دوش آقای رضا ارغیانی و رنج حروف چینی را بر دستان آقای احمد پهلوان زاده نهاده و همچنین از همان آغاز از همراهی بیدریغ برادر ارجمند مصطفی کدکنی استفاده کرده است و اینک وظیفهی خود میداند از همهی این عزیزان بویژه استادان گرانقدر و برادران عزیز در واحد نشر بنیاد پژوهشهای اسلامی تقدیر و سپاسگزاری نماید.
نگارنده
همچنین ضمن اعتراف به پیراسته نبودن این اثر از اشکال، آمادگی خود را برای استقبال از هر نقد خیرخواهانه و راهنمایی دلسوزانه اعلام مینماید.
مشهد مقدس - دانشگاه فردوسی
محمد حسن حائری
این مقاله در تاریخ 1403/7/1 بروز رسانی شده است.