نویسنده: حسین شیخ رضایی
شناخت آسمان، ستارگان و سیّارات، از چند نظر برای مسلمانان مهم بوده است. یکی آن که در قرآن، آیات زیادی دربارهی خورشید و ستارگان و تفکّر در مورد آنها وجود دارد. مانند:«در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز، نشانههایی است برای کسانی که خرد خود را به کار اندازند.»(بقره 164) دیگری به آن دلیل که مسلمانان برای تعیین اوقات نماز، پیدا کردن جهت قبله، تعیین زمان افطار، تعیین ابتدا و انتهای ماههای قمری و بسیاری دیگر از مسائل دینی، به دانشی دقیق دربارهی آسمان و کرات احتیاج داشتهاند. بر این همه باید این نکته را افزود که صاحبان کاروانها نیز برای یافتن مسیر خود در بیابان، تمایلی طبیعی به شناخت آسمان و جهتیابی براساس ستارگان داشتند. همهی این عوامل سبب شد تا نجوم به عنوان یکی از علوم بسیار رایج در بین مسلمانان مطرح شود و آنان در پیشبرد آن،قدمهای بلندی بردارند.
مسلمانان دانش نجوم خود را از چند منبع عمده به دست آوردهاند. یکی ستارهشناسان هندی که آثارشان به عربی ترجمه شد و حتّی عدهای از آنان در زمان عبّاسیان برای تعلیم نجوم به بغداد آمدند. دیگری ستارهشناسان ایرانی که بیشتر آثارشان به دستور انوشیروان، پادشاه ایرانی پیش از اسلام، تالیف و بعدها به عربی ترجمه شد. یکی از مشهورترین این آثار زیج شاهی نام دارد که تأثیر فراوانی بر رشد نجوم مسلمانان داشت. از جمله آن که محاسبات اوّلیه برای ساخت شهر بغداد بر پایهی آن صورت گرفت. و سرانجام سومین منبع مسلمانان، آثار ستارهشناسان یونانی و از همه مهمتر،آثار بطلمیوس است که کتابهایش در دورهی نهضت ترجمه به عربی برگردانده شد. ستارهشناسان مسلمان بیش از دیگر مکتبها تحت تأثیر بطلمیوس بودند و در بهبود نظام او کوشیدند. روی هم رفته منجّمان مأمون، رصدها و اندازهگیریهای دقیقی را به انجام رساندند. از جمله کارهای ارزشمند آنان، به دست آوردن مسافت قوس یک درجهی نصفالنّهار در نزدیکی شهر موصل بوده است. میدانیم که در نظام بطلمیوس، زمین در مرکز جهان قرار دارد و همهی سیّارات، از جمله خورشید، به دور آن میگردند؛ برخلاف دانش امروزی که ثابت کرده خورشید در مرکز منظومهی شمسی و زمین در حال حرکت به دور خورشید است.
در قرن سوم چند چهرهی برجسته در نجوم ظهور کردند. یکی حبش حاسب بود که به سرپرستی او «زیج مأمونی» تهیّه شد. منظور از زیج، جدولهایی است که در آن وضعیّت ستارگان و نحوهی حرکت آنها در زمانهای مختلف نوشته میشد. حبش حاسب که با احترام فراوان در دربار مأمون میزیست. چهل سال به رصد کردن و مشاهدهی پدیدههای نجومی مثل خسوف و کسوف پرداخت. او بسیار سفر کرد و از مکانهای مختلف برای رصد ستارگان استفاده برد.
روی هم رفته منجّمان مأمون، رصدها و اندازهگیریهای دقیقی را به انجام رساندند. از جمله کارهای ارزشمند آنان، به دست آوردن مسافت قوس یک درجهی نصفالنّهار در نزدیکی شهر موصل بوده است.
خوارزمی، دانشمند بزرگ ایرانی نیز دو زیج بزرگ و کوچک از خود به جای گذاشت و جدولهای نجومی مهمّی تألیف کرد. از جملهی دیگر منجّمان ایرانی، یکی هم نیریزی است که شرحی بر کتاب بطلمیوس نگاشت و در آن توجّه خاصّی به مثلّثات کروی در حلّ مسائل نجومی کرد. او بزرگترین اثر تمام دورانها را در مورد اُسطُرلاب کروی نوشت. اسطرلاب وسیلهای است برای تعیین ارتفاع ستارگان و بسیاری از اندازهگیریهای نجومی دیگر.
بتّانی نیز از دیگر منجّمان معروف قرن سوم بود که بعضی او را بزرگترین منجّم مسلمان میدانند. رصدهای او از جملهی صحیحترین رصدهای مسلمانان به شمار میرود. او روش تازهای برای تعیین زمان رؤیت هلال ماه کشف کرد و تحقیقات مفصّلی در کسوف و خسوف داشت. در قرن هجدهم میلادی منجّمان غربی از روش او در مورد حرکات ماه استفاده کردند. کتاب او به نام الزّیح به لاتین ترجمه شد و تا قرن شانزدهم میلادی از کتابهای اساسی نجوم مغرب زمین بود.
در قرن چهارم نیز منجّمان بزرگی چون ابوسهل کوهی و عبدالرحمان صوفی میزیستند. صوفی رصد دقیقی در شیراز کرد و طول واقعی روز را در شیراز اندازه گرفت. کتاب او صورالکَواکب از شاهکارهای رصدهای نجومی است. این کتاب به سرعت در سرزمینهای اسلامی با استقبال مواجه شد و در هر کدام از نسخههای آن هنرمندان زیادی به تهیّهی بهترین تصاویر ممکن پرداختند. به این ترتیب، نسخههای این کتاب، تلفیقی است از علم و هنر در عالم اسلام.
از دیگر ایرانیان میتوان به ابوالوفای بوزجانی اشاره کرد که تحقیقاتی دربارهی حرکت ماه داشت. تحقیقات او توجّه دانشمندان قرن 19 میلادی غرب را برانگیخت. در سرزمینهای اسلامی علاوه بر نجوم، رشتهی دیگری نیز رواج داشته که به آن «احکام نجوم» یا «اخترگویی» میگفتند. این رشته که امروزه دیگر جزء علوم تجربی به حساب نمیآید، به پیشبینی و پیشگویی حوادث آینده براساس وضعیّت ستارگان و تعیین اینکه آیا اقدام به فلان کار در فلان ساعت خوب است یا خیر، میپرداخت. اما بدون شک یکی از بزرگترین منجّمان ایرانی این دوره، ابوریحان بیرونی است. کتاب قانون مسعودی او همان مقامی را در نجوم داد که کتاب قانون ابنسینا در طب داراست. بیرونی علاوه بر کتابهای متعدّد نجومی که به عربی نگاشته، کتاب التّفهیم را نیز در این باره به زبان فارسی نوشته است. بیرونی از جمله کسانی بود که به امکان حرکت زمین به دور خورشید (برخلاف نظر بطلمیوس) پی برد و حتّی آن را در ضمن مکاتبات خود با ابنسینا مطرح کرد. امّا نه بیرونی و نه هیچ کدام از دیگر منجّمان مسلمان، با وجود اعتراضهایی که به نظام بطلمیوسی داشتند. موفّق به کنار گذاشتن نظریّات بطلمیوس و پذیرش حرکت زمین به دور خورشید نشدند. آنان با آن که تمام اطّلاعات و ارقام لازم را در این زمینه داشتند، به دلایلی مذهبی و فلسفی این کار را درست نمیدانستند. آنان فکر میکردند که چون انسان برترین مخلوقات است، محلّ سکونت او یعنی زمین هم باید در مرکز عالم و بدون حرکت باشد. با این تصوّر، به خیال خود، قدرت خداوند را بیشتر نشان میدادند.
در سرزمینهای اسلامی علاوه بر نجوم، رشتهی دیگری نیز رواج داشته که به آن «احکام نجوم» یا «اخترگویی» میگفتند. این رشته که امروزه دیگر جزء علوم تجربی به حساب نمیآید، به پیشبینی و پیشگویی حوادث آینده براساس وضعیّت ستارگان و تعیین اینکه آیا اقدام به فلان کار در فلان ساعت خوب است یا خیر، میپرداخت. اگر چه بسیاری از دانشمندان مسلمان غیبگویی را جایز نمیدانستند، به هر حال این رشته در بین مردم و خلفا بسیار رایج بود و حتّی عدّهای از دانشمندان معروف، مانند ابوریحان بیرونی نیز به آن میپرداختند. به ویژه که خلفای عبّاسی نیز برای سادهترین کارها به این پیشگویان مراجعه میکرده و دربارهی خوب بودن ساعت آن پرسش میکردند.
انواع رصدخانهها نیز در سرزمینهای اسلامی تأسیس شد. از جمله رصدخانهی بغداد که از روی الگوی جندیشاپور ساخته شد. به علاوه، مسلمانان در ساخت انواع وسایل مورد نیاز در نجوم، مانند اسطرلاب هم پیشرفتهای بسیاری داشتند. امروزه اسطرلابهای مسلمانان درشمار دیدنیترین اشیائی است که در موزههای تاریخ علم در نقاط مختلف دنیا یافت میشود.
در انتها به چند کار مسلمانان که از ابتکارات ویژهی آنان در نجوم به حساب میآید، اشاره میکنیم. مسلمانان به جای استفاده از وتر زاویه که نزد یونانیان رایج بود، از سینوس زاویه استفاده کردند و با این کار بر دقّت جدولهای نجومی افزودند. مسلمانان فلک هشتم نظام بطلمیوس را حذف کردند و با فرض فلکی بیستاره در مرز جهان،حرکتهای نجومی را بهتر تعبیر کردند. و سرانجام آن که مسلمانان با توجّه به محاسبات نجومی، دست به تدوین تقویمهای مختلفی زدند. از جمله خیّام، دانشمند بزرگ ایرانی که پس از دورهی مورد بحث ما زیسته است. دقیقترین تقویم جهان را بر اساس حرکت زمین تنظیم کرد.
منبع مقاله :
شیخ رضایی، حسین، (1390)، داستان فکری ایرانی-4: دوران طلایی ، تهران: نشر افق، چاپ سوم
شناخت آسمان، ستارگان و سیّارات، از چند نظر برای مسلمانان مهم بوده است. یکی آن که در قرآن، آیات زیادی دربارهی خورشید و ستارگان و تفکّر در مورد آنها وجود دارد. مانند:«در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز، نشانههایی است برای کسانی که خرد خود را به کار اندازند.»(بقره 164) دیگری به آن دلیل که مسلمانان برای تعیین اوقات نماز، پیدا کردن جهت قبله، تعیین زمان افطار، تعیین ابتدا و انتهای ماههای قمری و بسیاری دیگر از مسائل دینی، به دانشی دقیق دربارهی آسمان و کرات احتیاج داشتهاند. بر این همه باید این نکته را افزود که صاحبان کاروانها نیز برای یافتن مسیر خود در بیابان، تمایلی طبیعی به شناخت آسمان و جهتیابی براساس ستارگان داشتند. همهی این عوامل سبب شد تا نجوم به عنوان یکی از علوم بسیار رایج در بین مسلمانان مطرح شود و آنان در پیشبرد آن،قدمهای بلندی بردارند.
مسلمانان دانش نجوم خود را از چند منبع عمده به دست آوردهاند. یکی ستارهشناسان هندی که آثارشان به عربی ترجمه شد و حتّی عدهای از آنان در زمان عبّاسیان برای تعلیم نجوم به بغداد آمدند. دیگری ستارهشناسان ایرانی که بیشتر آثارشان به دستور انوشیروان، پادشاه ایرانی پیش از اسلام، تالیف و بعدها به عربی ترجمه شد. یکی از مشهورترین این آثار زیج شاهی نام دارد که تأثیر فراوانی بر رشد نجوم مسلمانان داشت. از جمله آن که محاسبات اوّلیه برای ساخت شهر بغداد بر پایهی آن صورت گرفت. و سرانجام سومین منبع مسلمانان، آثار ستارهشناسان یونانی و از همه مهمتر،آثار بطلمیوس است که کتابهایش در دورهی نهضت ترجمه به عربی برگردانده شد. ستارهشناسان مسلمان بیش از دیگر مکتبها تحت تأثیر بطلمیوس بودند و در بهبود نظام او کوشیدند. روی هم رفته منجّمان مأمون، رصدها و اندازهگیریهای دقیقی را به انجام رساندند. از جمله کارهای ارزشمند آنان، به دست آوردن مسافت قوس یک درجهی نصفالنّهار در نزدیکی شهر موصل بوده است. میدانیم که در نظام بطلمیوس، زمین در مرکز جهان قرار دارد و همهی سیّارات، از جمله خورشید، به دور آن میگردند؛ برخلاف دانش امروزی که ثابت کرده خورشید در مرکز منظومهی شمسی و زمین در حال حرکت به دور خورشید است.
در قرن سوم چند چهرهی برجسته در نجوم ظهور کردند. یکی حبش حاسب بود که به سرپرستی او «زیج مأمونی» تهیّه شد. منظور از زیج، جدولهایی است که در آن وضعیّت ستارگان و نحوهی حرکت آنها در زمانهای مختلف نوشته میشد. حبش حاسب که با احترام فراوان در دربار مأمون میزیست. چهل سال به رصد کردن و مشاهدهی پدیدههای نجومی مثل خسوف و کسوف پرداخت. او بسیار سفر کرد و از مکانهای مختلف برای رصد ستارگان استفاده برد.
روی هم رفته منجّمان مأمون، رصدها و اندازهگیریهای دقیقی را به انجام رساندند. از جمله کارهای ارزشمند آنان، به دست آوردن مسافت قوس یک درجهی نصفالنّهار در نزدیکی شهر موصل بوده است.
خوارزمی، دانشمند بزرگ ایرانی نیز دو زیج بزرگ و کوچک از خود به جای گذاشت و جدولهای نجومی مهمّی تألیف کرد. از جملهی دیگر منجّمان ایرانی، یکی هم نیریزی است که شرحی بر کتاب بطلمیوس نگاشت و در آن توجّه خاصّی به مثلّثات کروی در حلّ مسائل نجومی کرد. او بزرگترین اثر تمام دورانها را در مورد اُسطُرلاب کروی نوشت. اسطرلاب وسیلهای است برای تعیین ارتفاع ستارگان و بسیاری از اندازهگیریهای نجومی دیگر.
بیشتر بخوانید: نوزایش ستارهشناسی در جهان اسلام
بتّانی نیز از دیگر منجّمان معروف قرن سوم بود که بعضی او را بزرگترین منجّم مسلمان میدانند. رصدهای او از جملهی صحیحترین رصدهای مسلمانان به شمار میرود. او روش تازهای برای تعیین زمان رؤیت هلال ماه کشف کرد و تحقیقات مفصّلی در کسوف و خسوف داشت. در قرن هجدهم میلادی منجّمان غربی از روش او در مورد حرکات ماه استفاده کردند. کتاب او به نام الزّیح به لاتین ترجمه شد و تا قرن شانزدهم میلادی از کتابهای اساسی نجوم مغرب زمین بود.
در قرن چهارم نیز منجّمان بزرگی چون ابوسهل کوهی و عبدالرحمان صوفی میزیستند. صوفی رصد دقیقی در شیراز کرد و طول واقعی روز را در شیراز اندازه گرفت. کتاب او صورالکَواکب از شاهکارهای رصدهای نجومی است. این کتاب به سرعت در سرزمینهای اسلامی با استقبال مواجه شد و در هر کدام از نسخههای آن هنرمندان زیادی به تهیّهی بهترین تصاویر ممکن پرداختند. به این ترتیب، نسخههای این کتاب، تلفیقی است از علم و هنر در عالم اسلام.
از دیگر ایرانیان میتوان به ابوالوفای بوزجانی اشاره کرد که تحقیقاتی دربارهی حرکت ماه داشت. تحقیقات او توجّه دانشمندان قرن 19 میلادی غرب را برانگیخت. در سرزمینهای اسلامی علاوه بر نجوم، رشتهی دیگری نیز رواج داشته که به آن «احکام نجوم» یا «اخترگویی» میگفتند. این رشته که امروزه دیگر جزء علوم تجربی به حساب نمیآید، به پیشبینی و پیشگویی حوادث آینده براساس وضعیّت ستارگان و تعیین اینکه آیا اقدام به فلان کار در فلان ساعت خوب است یا خیر، میپرداخت. اما بدون شک یکی از بزرگترین منجّمان ایرانی این دوره، ابوریحان بیرونی است. کتاب قانون مسعودی او همان مقامی را در نجوم داد که کتاب قانون ابنسینا در طب داراست. بیرونی علاوه بر کتابهای متعدّد نجومی که به عربی نگاشته، کتاب التّفهیم را نیز در این باره به زبان فارسی نوشته است. بیرونی از جمله کسانی بود که به امکان حرکت زمین به دور خورشید (برخلاف نظر بطلمیوس) پی برد و حتّی آن را در ضمن مکاتبات خود با ابنسینا مطرح کرد. امّا نه بیرونی و نه هیچ کدام از دیگر منجّمان مسلمان، با وجود اعتراضهایی که به نظام بطلمیوسی داشتند. موفّق به کنار گذاشتن نظریّات بطلمیوس و پذیرش حرکت زمین به دور خورشید نشدند. آنان با آن که تمام اطّلاعات و ارقام لازم را در این زمینه داشتند، به دلایلی مذهبی و فلسفی این کار را درست نمیدانستند. آنان فکر میکردند که چون انسان برترین مخلوقات است، محلّ سکونت او یعنی زمین هم باید در مرکز عالم و بدون حرکت باشد. با این تصوّر، به خیال خود، قدرت خداوند را بیشتر نشان میدادند.
در سرزمینهای اسلامی علاوه بر نجوم، رشتهی دیگری نیز رواج داشته که به آن «احکام نجوم» یا «اخترگویی» میگفتند. این رشته که امروزه دیگر جزء علوم تجربی به حساب نمیآید، به پیشبینی و پیشگویی حوادث آینده براساس وضعیّت ستارگان و تعیین اینکه آیا اقدام به فلان کار در فلان ساعت خوب است یا خیر، میپرداخت. اگر چه بسیاری از دانشمندان مسلمان غیبگویی را جایز نمیدانستند، به هر حال این رشته در بین مردم و خلفا بسیار رایج بود و حتّی عدّهای از دانشمندان معروف، مانند ابوریحان بیرونی نیز به آن میپرداختند. به ویژه که خلفای عبّاسی نیز برای سادهترین کارها به این پیشگویان مراجعه میکرده و دربارهی خوب بودن ساعت آن پرسش میکردند.
انواع رصدخانهها نیز در سرزمینهای اسلامی تأسیس شد. از جمله رصدخانهی بغداد که از روی الگوی جندیشاپور ساخته شد. به علاوه، مسلمانان در ساخت انواع وسایل مورد نیاز در نجوم، مانند اسطرلاب هم پیشرفتهای بسیاری داشتند. امروزه اسطرلابهای مسلمانان درشمار دیدنیترین اشیائی است که در موزههای تاریخ علم در نقاط مختلف دنیا یافت میشود.
در انتها به چند کار مسلمانان که از ابتکارات ویژهی آنان در نجوم به حساب میآید، اشاره میکنیم. مسلمانان به جای استفاده از وتر زاویه که نزد یونانیان رایج بود، از سینوس زاویه استفاده کردند و با این کار بر دقّت جدولهای نجومی افزودند. مسلمانان فلک هشتم نظام بطلمیوس را حذف کردند و با فرض فلکی بیستاره در مرز جهان،حرکتهای نجومی را بهتر تعبیر کردند. و سرانجام آن که مسلمانان با توجّه به محاسبات نجومی، دست به تدوین تقویمهای مختلفی زدند. از جمله خیّام، دانشمند بزرگ ایرانی که پس از دورهی مورد بحث ما زیسته است. دقیقترین تقویم جهان را بر اساس حرکت زمین تنظیم کرد.
منبع مقاله :
شیخ رضایی، حسین، (1390)، داستان فکری ایرانی-4: دوران طلایی ، تهران: نشر افق، چاپ سوم