نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ

«دنبال کردن روند تاریخ بدون نقشه‌ها بیش از اندازه دشوار است ... و ممکن است این زمزمه به گوش برسد که جغرافیا بدون اثرپذیری از عامل انسانی به حد تصورناپذیری کسالت‌بار است، حتی کسالت‌بار از
دوشنبه، 27 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ
 نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ

نویسنده: ویلیام گوردون ایست
برگردان: حسین حاتمی‌نژاد و حمیدرضا پیغمبری
«دنبال کردن روند تاریخ بدون نقشه‌ها بیش از اندازه دشوار است ... و ممکن است این زمزمه به گوش برسد که جغرافیا بدون اثرپذیری از عامل انسانی به حد تصورناپذیری کسالت‌بار است، حتی کسالت‌بار از تاریخ بدون نقشه.»
سرچارلز کلوز، نقشه‌ی انگلستان (1932) (1)
بی‌تردید، تاریخ‌پژوه در بررسی‌های میدانی خود با این مشکل بزرگ روبه‌رو است که چهره‌ی طبیعت نسبت به زمانی که او مطالعه می‌کند تغییرات بسیاری کرده است. او امکان استفاده از ماشین زمان اچ، جی، ولز (2) را ندارد تا بتواند طبیعت را آن‌چنان که در آن زمان بوده است ببیند. در نتیجه، اگر نگوییم صددرصد، می‌توانیم بگوییم که تاریخ‌پژوه بیشتر با مکتوبات و دیگر آثاری سروکار دارد که از گذشته‌ای که علاقه‌اش را برمی‌انگیزد، بر جای مانده است. نقشه‌ها را هم باید در زمره‌ی چنین آثاری به شمار آورد. تعداد اندکی از نقشه‌های اولیه به معیارهای نوین نقشه کشی نزدیک شده‌اند؛ معیارهایی چون ارائه‌ی دقیق فواصل و ارتفاع از سطح دریا و کاربرد نمادهای دقیق و مشخص. دلیل این امر این است که نقشه‌کشی به عنوان دانشی دقیق تا پیش از سده‌ی هجدهم پا به عرصه‌ی وجود نگذاشته بود. نقشه‌های کهن شکل‌های گوناگونی دارند: ممکن است طرح برخی شهرها شمایی از سواحل و مصب رودخانه‌ها اسناد بایگانی مربوط به املاک ملاکین یا نقشه‌های توپوگرافیک برای تعیین حدود نواحی باشند. قطعاً این نقشه‌ها توجه جغرافی‌دان‌ها و تاریخ‌پژوهان را به یک اندازه جلب می‌کنند، و مطالعه‌ی آنها هم نیازمند ترکیبی از روش‌ها و دیدگاه‌های هر دو گروه است. این نقشه‌ها را می‌توان به درستی به عنوان آثار هنری در نظر گرفت و ارزیابی کرد (3) (در بهترین حالت به عنوان آثاری مرکب از رنگ، مهارت، شکل و زیبایی)، از سوی دیگر می‌توان این نقشه‌ها را با دقت ولی تنها به سبب ارزش کارتوگرافیک آنها مطالعه کرد. مهم‌ترین پرسشی که مطرح می‌شود این است که نقشه‌نگار کار خود را چگونه و با چه میزانی از مهارت و موفقیت انجام داده است؟ چنین پرسشی به حوزه‌ی تخصصی نقشه‌کشی تاریخی مربوط می‌شود. گونه‌ی سوم رویکرد به یک نقشه‌ی کهن (رویکردی که مد نظر ما است)، رویکرد دانشجویی است که نقشه را به عنوان منبعی از اطلاعات معاصر با زمان تولید آن در نظر می‌گیرد. از این رو ممکن است جغرافی‌دان تاریخی بخواهد آب به آسیاب خود ببرد و در این راه اول باید اعتبار نقشه را به عنوان یک سند بررسی کند. چنین ابزاری برای گروه دیگر هم جالب توجه است؛ تاریخ‌پژوهان ناحیه‌ای می‌توانند در جست وجوهایشان برای کسب آگاهی از موضوعاتی مربوط به گذشته مانند در دسترس بودن جاده‌ها، میزان پهناوری مزارع حصاردار یا تعداد و موقعیت معادن یا کان‌های سنگ از این نقشه‌ها بهره ببرند.
ارزش نقشه‌های کهن به عنوان اسنادی مفید برای بازسازی گذشته لزوماً بستگی به این دارد که این نقشه‌ها چه گستره‌ای را تصویر می‌کنند و این کار را تا چه اندازه دقیق و درست انجام می‌دهند. تقریباً از تمام دوره‌های تاریخی نقشه‌هایی باقی مانده‌اند که، هرچند ناقص ولی ویژگی‌های خاصی از جغرافیای گذشته را ثبت کرده‌اند. کتاب کلودیوس بطلمیوس (4) (که در سده‌ی دوم میلادی می‌زیست) در طول سده‌ها اساس نقشه‌های دنیای شناخته شده و مناطق اصلی آن را تشکیل می‌داد. اگرچه بسیاری از نقشه‌ها براساس طرح علمی‌ای که او بنیاد نهاد کشیده می‌شدند ولی اشتباهات و اختلافات بسیاری در آنها وجود دارد (اشتباهاتی در رابطه با موقعیت، فاصله، و شکل نواحی دریایی و زمینی) (5). در سده‌های میانه نقشه‌های دریانوردی در دریای مدیترانه و نقشه‌های دوران بعدی که در هلند تولید می‌شدند، و جهت‌های دریانوردی را نشان می‌دادند در هلند تولید می‌شدند، به اندازه‌ای دقیق بودند که می‌توانستند عملاً برای دریانوردی مفید باشند. (6) نقشه‌های شهرهای مهم اروپا چنان بادقت و خوب ترسیم شده‌اند که می‌توانند شواهد و مدارک مناسبی درباره‌ی شکل و وسعت اولیه‌ی این شهرها باشند و به طور خاص در اثری از برونا و هوگنبرگ ارائه شده‌اند که بین سال‌های 1573 تا 1613 در کولون منتشر می‌شد (7). در انگلستان نقشه‌های شهرهای جان اسپید (8) از ارزش مشابهی برخوردار است. شکل متفاوتی از نقشه‌ها که اطلاعات جزئی‌ای را درباره‌ی نظام جاده‌ای انگلستان در حدود سه سده پیشتر در اختیار می‌گذارد، در جلد اول اثر جان اُگیلبی به نام بریتانیا (9) موجود است که در سال 1675 به چاپ رسید. در زمینه‌ی نقشه‌های توپوگرافیک، یک دستاورد برجسته‌ی اولیه، نقشه‌ی دره‌ی رود راین بود که توسط مارتین والدسیمولر (10) ویرایش و در سال 1515 در استراسبورگ منتشر شد.
 نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ
تصویر 1. مناطقی از انگلستان که نقشه‌های توپوگرافیک با مقیاس بزرگ در سده‌ی هجدهم آنها را پوشش داده‌اند.
تعداد اندکی از نقشه‌های اولیه به معیارهای نوین نقشه کشی نزدیک شده‌اند؛ معیارهایی چون ارائه‌ی دقیق فواصل و ارتفاع از سطح دریا و کاربرد نمادهای دقیق و مشخص. دلیل این امر این است که نقشه‌کشی به عنوان دانشی دقیق تا پیش از سده‌ی هجدهم پا به عرصه‌ی وجود نگذاشته بود. تنها در این زمان و حداقل در اروپای غربی بود که با افزایش علاقه و توانایی در بررسی میدانی و نقشه‌برداری، نقشه‌های توپوگرافیک با کیفیت، جزئیات و دقت مناسب برای مقاصد تاریخی در دسترس قرار گرفتند. در فرانسه آثار خاندان کاسینی‌ها که در فاصله‌ی سالهای 1625 تا 1845 می‌زیستند و در مناطق کم ارتفاع اتریش اثر سپهبد کنت جوزف دی فراری (11) . در ارائه‌ی نقشه‌هایی از کشورشان به معیارهایی جدید و علمی دست یافتند. در انگلستان، کشوری که این بحث محدود به آن خواهد بود، در نیم سده‌ی پیش از انتشار نخستین نقشه‌های سازمان نقشه‌برداری بریتانیا (1750- 1800)، نقشه‌هایی از استان‌ها و بخش‌های کشور ظاهر شدند که هرچند از نظر محتوا، مقیاس و دقت با هم برابر نیستند ولی شایسته‌ی مطالعه‌ی دقیق هستند. در بین این نقشه‌های استان‌ها، نقشه‌های جان روک (12) از دیدگاه جغرافیایی، بسیار جالب توجه هستند. البته نمی توان گفت که ارزش این نقشه‌ها به درستی تعیین شده‌اند (13). روک که خود را به عناوین مختلفی از قبیل نقشه‌بردار، مساح و حتی جغرافی دان توصیف می‌کند، در سال 1762 از دنیا رفت. او یک پروتستانی مهاجر اهل فرانسه بود و در کار نقشه‌کشی مهارت داشت.
البته نقشه‌های استان‌های بریتانیا در سدهای هجدهم، از جمله نقشه‌های روک، از لحاظ علم زمین‌پیمایی و ارائه‌ی فواصل فاقد دقت بودند؛ زیرا روش‌های بررسی در آن زمان نسبتاً ابتدایی بود و پیش از سال 1791 و ایجاد آنچه بعدها به نام سازمان نقشه برداری بریتانیا مشهور شد، روش مثلث بندی برای مساحی مناطق به ندرت به کار گرفته می‌شد. مطمئناً این نقشه‌ها در روش‌های بررسی و جهت‌یابی معایب و اشکالاتی دارند (14). اما ارزیابی این نقشه‌ها با معیارهای نقشه‌برداری نوین تا حدودی ارزش بنیادین آنها را به عنوان اسناد مربوط به عصر خودشان مخدوش کرده است. این نقشه‌ها اغلب ویژگی‌های جغرافیای انسانی را به روشنی ارائه می‌کنند. پژوهندگان باید حتماً از این نقشه‌ها با همان دید انتقادی استفاده کنند که از دیگر مواد مکتوب هم‌عصر آن‌ها استفاده می‌کنند؛ برای مثال می‌دانیم که در نقشه‌ی روک از استان برک‌شایر (15) یک شکاف تیز و غیرمعقول در ناحیه‌ای از زمین در جایی که دو صفحه به هم وصل می‌شود وجود دارد. این شکاف ممکن است حاصل خطایی در ترسیم باشد اما باید توجه داشت که مساحی برای نقشه برداری چند سال طول بخشیده و این امکان هست که طی این زمان کاربری زمین تغییر کرده باشد. هنگامی که برای برخی شهرستان‌های خاص بیش از یک مساحی مستقل وجود داشته باشد می‌توان جزئیات را با مقایسه‌ی آنها بررسی کرد.
نقشه‌های سده‌ی هجدهم تقریباً تمام انگلستان را در بر می‌گیرند و حداقل بخشی از ولز را هم پوشش می‌دهند. انجمن هنر‌های سلطنتی بین سال‌های 1759 تا 1809 با اهدا کردن جوایز و مدال‌هایی برای نقشه‌های استانی که با مقیاس یک اینچ به ازای یک مایل کشیده می‌شوند در ایجاد انگیزه برای نقشه‌برداران بسیار مؤثر بود (16) و چنین فعالیت‌های عمدتاً از سوی زمین‌داران شهرستان‌ها حمایت مالی می‌شود. در واقع در طول سده‌ی هجدهم بخش‌ها و استان‌های انگلستان، به استثنای کمبریج‌شایر، یا با مقیاس مذکور یا مقیاس‌های بزرگ‌تر مساحی شده بودند (تصویر 2). برخلاف نقشه‌های کاسینی از فرانسه، نقشه‌های استان‌های انگلستان فاقد یک قالب معیار بودند که نتیجه‌ی فعالیت‌های غیرهماهنگ و شخصی برای تولید آن‌ها است و به همین دلیل کاربرد این نقشه‌ها به عنوان پایه‌ای برای تعیین پراکندگی‌ها در سراسر کشور عملاً مقدور نیست. با این‌حال ارزش آنها در مطالعات منطقه‌ای محفوظ می‌ماند و برای آگاهی از وضع برخی از شهرستان‌ها هم استفاده می‌شود. (17)
نقشه‌های سده‌ی هجدهم از استان‌ها اطلاعاتی با درصد نقصان متغیر، درباره‌ی عناصر اصلی جغرافیای انسانی مثل وضعیت سکونتگاه‌ها، کاربری از زمین و دیگر جنبه‌های اقتصادی ارائه می‌دهند که تحلیل دقیق این موارد می‌تواند به تفسیرهایی که درباره‌ی جغرافیای سده‌ی هجدهم براساس منابع مکتوب آماری صورت گرفته‌اند دقت بیشتری ببخشد و سرزمین انگلستان را که پیش از تغییرات سریع و قابل توجه ناشی از انقلاب صنعتی عمدتاً از مناطق روستای تشکیل شده بود، به شکل روشن‌تری تصویر کند.
 نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ
تصویر 2. پراکندگی زمین‌های زراعی در برک‌شایر حدود سال 1761 (براساس مساحی جان روک)
برای اینکه روشن‌تر بحث کنیم باید بگوییم که نقشه‌های سده‌ی هجدهمی این استان، برخی یا همه‌ی جنبه‌های زیر را روشن می‌کنند: پراکندگی زمین‌های مورد استفاده برای کشاوزی، دامداری، به عنوان جنگل، پارک یا زمین‌های عمومی؛ محدوده‌ی مزارع حصار دارو بقایای پراکنده‌ی نظام‌های دامداری در مزارع باز و سنتی؛ نواحی اداری و قلمرو شهرستان‌ها و قصبات آن‌ها (که اغلب نشان می‌دهند که شهرستان‌ها، نواحی جزیره‌ای شهرستان‌های همسایه را جدا کرده‌اند)؛ پراکندگی عمارات روستایی؛ روستاها؛ دهکده‌ها؛ مزارع، شهرها و بنادر (برخی از شهرها و بنادر گاهی در طرح‌های الحاقی می‌آمدند)؛ سیستم کانال کشی؛ الگوی جاده‌ای (در اینجا نقشه‌ها معمولاً به وضوح نشان می‌دهند که جاده‌ها در کجا از مناطق حصاردار یا باز روستایی می‌گذرند و کجا کیفیت آنها تحت عملیات شاهراه‌سازی بهبود یافته است)؛ محل معادن و کانی‌های سنگ. (18)
 نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ
تصویر 3. پراکندگی درختزار، خلنگزار و زمین‌های عمومی در برک‌شایر حدود سال 1761 (بر اساس نقشه‌ی ویلیام فارست)
مجموعه‌ای از چند تصویر نشان می‌دهد که چه میزان اطلاعات جغرافیایی را می‌توان از نقشه‌های سده‌ی هجدهمی شهرستان‌ها به دست آورد. تصاویر 2، 3 و 4 براساس «مساحی واقعی برک‌شایر» اثر روک هستند.
 نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ
تصویر 4. قصبه‌ی کُلزهیل، برک‌شایر (با اقتباس از جان روک)
این اثر با مقیاس دو اینچ به ازای هر مایل کشیده و در سال 1761، در 18 ورق منتشر شد. آنچه ارزش ویژه‌ای به مساحی‌های روک می‌بخشد (به خصوص مساحی‌های مربوط به لندن و اطراف آن مثل سری، میدل‌سکس، شرپ‌شایر، و برک‌شایر) تنها مقیاس بزرگشان که قابل مقایسه با نقشه‌های دو و نیم اینچ به ازای هر مایل سازمان نقشه‌برداری بریتانیا هستند و تنها از 1974 در دسترس قرار گرفته‌اند، نیست بلکه این حقیقت است که این نقشه‌ها با استفاده از نشانه‌های مناسب، استفاده‌های گوناگون کشاورزی را از زمین نمایش می‌دهند (زمین‌های زراعی، چراگاه، مرغزار، درختزار، پارک‌های تفریحی، باغ‌ها و زمین‌های عمومی). این ایجاد تمایز یک نوآوری محسوب می‌شد؛ زیرا معمولاً تنها درختزارها، پارک‌ها و زمین‌های عمومی روی نقشه‌ها نشان داده می‌شدند. درست است که زمین‌های زراعی روی نقشه‌ی اسکاتلند ویلیام روی (19) تصویر شده بودند- نقشه‌ای که از طریق مساحی با قطب‌نما و با مقیاس یک اینچ به ازای هر هزار یارد بین سال‌های 1747 تا 1755 تهیه شده بود- اما این نقشه‌ی پیش‌گام منتشر نشد (20) و اگرچه نخستین نقشه‌ی چاپ شده - نقشه‌ای از کنت (21) و بخش‌هایی از اسکس - که با حمایت سازمان نقشه برداری بریتانیا، در سال 1801 منتشر شد، بخشی از انواع استفاده‌ها را از زمین تصویر می‌کرد، اما تجربه‌ی نشان دادن زمین‌های زراعی و چراگاه‌ها را به کار نبرده بود.
تصاویر 2 و 3 بر اساس مساحی روک، توزیع زمین‌های کشت شده، درختزارها، خلنگزارها و زمین‌های عمومی را در برک‌شایر نشان می‌دهند درحالی که تصویر 4 در قالب یک عکس، مرزبندی روک را از یکی از قصبات آن (کول‌شیل) نشان می‌دهد. (22) در این تصویر آخری نشان خواهیم داد که چگونه نمادهای انتخابی او زمین‌های زراعی را از چراگاه‌ها متمایز می‌کنند و چگونه او دهکده‌ی فشرده و مزارع اطراف این قصبه را نشان می‌دهد.
نمونه‌ی دیگری از ارزش این نقشه‌های قدیمی را می‌توان در نقشه‌ی ناحیه‌ی لانارک اثر ویلیام فارست یافت که بر پایه‌ی مساحی‌های انجام گرفته در سال‌های 1806 تا 1808 استوار بود و با مقیاس یک و نیم اینج به ازای هر مایل در سال 1816 در ادینبورگ به چاپ رسید. (23)
ارزش نقشه‌های خاک برای تاریخ‌پژوه به سبب پیوند آن‌ها با کاربری‌های گوناگون از زمین و امکانات حمل و نقل جاده‌ای در روزهایی که مهندسی جاده‌سازی هنوز راه‌های قابل اعتمادی را فراهم نکرده بود، بدیهی است. این نقشه به خوبی ناحیه‌های مردابی، درختزارها، نواحی مسکونی و شبکه‌های ارتباطی را به همراه معادن زغال، آهن‌ریزی‌ها، آسیاب‌ها و معادن سنگ تصویر می‌کند. البته این مساحی خالی از خطا نیست؛ در واقع می‌دانیم که فارست چند مزرعه را نشان نداده است و ارتفاع تپه‌ها را هم اشتباه تخمین زده است و اطلاعات اندکی درباره‌ی وسعت زمین‌های زراعی و چراگاه‌ها در اختیار می‌گذارد. با این‌حال این مساحی از یک لحاظ مفید است؛ زیرا در مورد درختستان‌ها و مرداب‌ها دقیق است و اطلاعات روشنی را درباره‌ی وسعت و پراکندگی مزارع حصار دار- چنان که در تصویر شماره 5 نشان داده شده است - در اختیار می‌گذارد.
غیر از نقشه‌های استان‌ها که با مقیاس‌های بزرگ ترسیم شده‌اند، نقشه‌های با مقیاس‌های کوچک تر که هم تاریخ‌پژوهان و هم جغرافی‌دان‌ها آنها را مفید یافته‌اند، در گزارش‌های کشاورزی استان‌ها که از پایان سده‌ی هجدهم پدید آمدند لحاظ شده‌اند. شایان ذکر است که این مساحی‌ها از سوی هیئت تازه تشکیل شده‌ی کشاورزی و پیشرفت داخلی حمایت مالی می‌شد. این هیئت در سال 1793 تحت ریاست سر جان سینکلر (24) و با دبیری آرتور یانگ (25) تأسیس شد. هدف این مساحی‌ها کشف «میزان کشت و کار و منابع حاصل از آن» بود. حدود یک سوم از مساحی‌ها شامل نقشه‌های رنگی بودند که با مقیاس‌هایی بین چهار تا شش مایل به ازای هر اینچ ترسیم شده بودند. اگرچه تجربی و خام بودن این نقشه‌ها پذیرفته شده است، اما آنها طرح‌های تعمیم یافته‌ای بودند که برای نشان دادن انواع تمایزهای ناحیه‌ای به ویژه در مورد کاربری از زمین و خاک طراحی شده بودند؛ گونه‌ای که بعدها در نقشه‌های سازمان نقشه برداری بریتانیا لحاظ نشد
 نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ
تصویر 5. زمین محصور در دو قصبه‌ی لانارک‌شایر حدود سال 1808 (بر اساس نقشه‌ی ویلیام فارست)
ارزش نقشه‌های خاک برای تاریخ‌پژوه به سبب پیوند آن‌ها با کاربری‌های گوناگون از زمین و امکانات حمل و نقل جاده‌ای در روزهایی که مهندسی جاده‌سازی هنوز راه‌های قابل اعتمادی را فراهم نکرده بود، بدیهی است. در این نقشه‌ها کوشش می‌شود تا الگوی خاک‌ها آن‌گونه که یک کشاورز آنها را از هم تمیز می‌دهد، نشان داده شود. خاک‌های قوی رسی، خاک‌های آهکی، خاک‌های رسی غنی و ترد، ماسه‌ها و ریگ‌ها از جمله‌ی انواعی هستند که به آنها اشاره می‌شود. استان‌های سافولک، استافوردشایر، ناتینگهام شایر، آکسفوردشایر و ساسکس توسط این نقشه‌های خاک تصویر شده‌اند و حتی اگر در بهترین حالت هم تا حدودی سرسری و ناقص باشند (آن‌گونه که یانگ (26) نقشه‌ی خود را از ساسکس ترسیم کرده است)، باز ارزش مطالعه را دارند.
 نقشه‌های کهن به مثابه اسنادی تاریخ
تصویر 6. کاربری زمین در ویلت شایر (ترسیم شده از روی نقشه‌ی توماس دیویس، 1794 با اصلاحات اندک، 1813)
نقشه‌های گزارش استان‌ها در تلاش خود برای تمایز کاربری‌های از زمین به صورت ناحیه‌ای، ارزش تاریخی دیگری هم می‌یابند. ازاین رو نقشه‌ی رابرت لو (27) از ناتینگهام (1794) حوضه‌های زغال‌سنگ و سنگ آهک را نشان می‌دهد و اطلاعاتی درباره‌ی وسعت مزارع محصور و کاربرد نام‌های ناحیه‌ای مانند دره‌ی بِلوار (28) و جنگل ناتینگهام‌شایر در اختیار می‌گذارد. نقشه‌ی جان میدلتون (29) از میدلسکس (1798) مکان و وسعت زمین‌های گلخانه‌ای و باغی را که در غرب و شمال لندن قرار داشتند نشان می‌دهد. تصویر 6 را که از روی نقشها توماس دیویس (30) از ویلت شایر (31) (یک اینچ به ازای هر مایل) ترسیم شده و در گزارش او در سال 1794 چاپ شده است، می‌توان بهترین نمونه این نقشه‌ها دانست. کنار این گزارش که بر پایه‌ی مساحی دقیق استوار بود، نقشه‌ی او به روشنی الگوهای استفاده از زمین را نشان می‌دهد؛ مثل چمن‌زارهای حاصلخیز، زمین‌های زراعی، چراگاه‌ها، درختزارها و پارک‌ها که ویژگی‌های این استان نسبتاً مرفه و پرجمعیت را تشکیل می‌دادند؛ جایی که بازارهای خوب به ویژه بازار لندن، کشاورزان خوب پرورش می‌داد.

نمایش منبع ها:
1. Sir Charles Close, The Map of England (1932).
2. H. G. Wells.
3. به عنوان مثال نک: «بازسازی بیست نقشه‌ی دارای اهمیت تاریخی و هنری، مناسب برای قاب گرفته شدن» موجود در Early Maps of the Brittish Isles A.D. 1000-1579، با مقدمه‌ای از جی.آر. کرون (G. R. Crone)، (Royal Geographical Society, 1962).
4. Claudius Ptolemy.
5. G. R. Crone, maps and their Makers: an Introduction to the History of Cartography (1953), p. 20.
6. E. G. R. Taylor, The Have-Finding Art (1956).
7. Brauna and Hogenberg, Civitates Orbis Terrarun, Cologne 1573-1613.
8. John Speed, Theatre of the Empire of Great Britain (London, 1611-12).
9. John Ogilby, Britannia.
10. Martin Waldseemüller.
11. Lieutenat-General Count Joseph de Ferraris.
12. John Rocque.
13. بهترین مقدمه و تحلیل بر روک و اثر او کتابی است از جان وارلی:
'John Rocque, Engraver, Surveyor, Cartographer and Map Seller,' Imago Mundi, edited by Leo Bagrow, V, 1948, PP. 83-91.
این مقاله فهرستی از آثار منتشر شده‌ی روک را در بر می‌گیرد. سر اچ.جی. فوردهام ممکن است کار روک را دست کم گرفته باشد یا آن را به خوبی مطالعه نکرده باشد: نک. به اظهارات تند و انتقادی او در
Studies in Carto - Bibliography, Clarendon Press, Oxford, 1914, p. 86.
ال. دی. استمپ در:
L. D. Stamps, The Land of Britain, 2nd ed., 1950, p. 50.
می‌گوید که مزارع حصاردار در نقشه روک از سِرِی (Surrey) به صورت «دیاگرامتیک» ترسیم شده‌اند. در مقابل دکتر ویلاتس در:
E. C. Willatts, Middlesex and the London Region, Report 79 of the Land Utilization Survey of Great Britain, 1937, p. 238.
معتقد است که نقشه‌ی روک از میدلسکس (1754) «به طور فوق العاده‌ای بهره‌گیری از زمین را در میانه‌ی سده‌ی هجدهم نشان می‌دهد ...».
14. Cf. Sir Charles Close, The Map of Britain (1932), p.31.
15. Berkshire.
16. این جایزه‌ها بالغ بر 460 عدد می‌شدند، چهار مدال طلا، سه مدال نقره و یک لوح نقره برای تهیه کنندگان 12 نقشه‌ی استانی و یک نقشه از شمال ولز شناخته شدند. نک: گزارش سر اچ.تی.وود (Sir H. T. Wood) در:
Journal of the Royal Society of Arts, vol. LX (1911-12), pp. 268-9. See also Sir H. G. Fordham, Some Notable Map-Makers of the Sixteenth, Seventeenth and Eighteenth centuries and their work (Combridge, 1929), p. 73.
17. For example, By H.C. K. Henderson, 'Our Changing Agriculture: the Adur Basin of Sussex, 'Journal of the Ministry of Agriculture, 43 (1936), p. 627.
18. برای بحث کامل تر نک:
W. G. East, 'Land Utilization in England at the End of the Eighteenth Century,' The Geographical Journal, vol. lxxxix (1937), pp. 156-72.
19. William Roy.
20. برای نقشه‌های استفاده از زمین در اسکاتلند بر اساس مساحی روی نک:
A. C. O'Dell, 'A View of Scotland in the Middle of the Eighteenth century,' The Scottish Geographical Magazine, vol. 53 (March 1937), pp. 89-110.
21. Kent.
22. درباره‌ی انواع تازه‌تر استفاده از زمین در برک‌شایر نک:
The Land of Britain, edited by L. D. Stamp, Part 78 Berkshire, by J. Stephenson, with a historical section by W. G East, 1936.
23. W. G. East, 'Land Utilisation in Lanarkshire at the End of the Eighteenth Century,' The geographical Magazine, vol. 53 (March 1937) pp. 89-110.
24. Sir John Sinclair.
25. Arthur young.
26. Rev. A. Young.
27. Robert Lowe.
28. Vale of Belvoir.
29. John Middleton.
30. Thomas Davis.
31. Wiltshire.

منبع مقاله :
گوردون ایست، دابلیو؛ (1392)، تاریخ در بستر جغرافیا، ترجمه‌ی حسین حاتمی‌نژاد، حمیدرضا پیغمبری، تهران: انتشارات پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما