روشهای رفع کشمکشها و منازعات در محل کار
دیدگاه طرف مقابل را درک کنید
در ابتدای جلسه از او بخواهید که برایتان توضیح دهد با چه دیدی به مشکل موجود نگاه می کند و درک او از قضایا به چه صورت است. در این حالت باید توجه داشته باشید که باید به طور کامل بر روی اعصاب خود مسلط باشید، با او مشاجره نکرده و حرف او را قطع نکنید. اگر این کار را انجام دهید این امکان وجود دارد که او صحبت هایش را قطع کند، به گفتگو با شما ادامه ندهد، و عصبانی شود. توجه داشته باشید که وقتی به حرف های او گوش می دهید، نباید به فکر جواب دادن به او باشید. سعی کنید از دیدگاه او به قضیه نگاه کنید. زمانیکه تصور کردید او از نظر احساسی خود را تخلیه کرده است، در مورد مشکل صحبت کنید و گزینه های حل مسائل را ارائه کنید.
من شرکای تجاری را می شناسم که به دلایلی آنقدر از دست هم عصبانی شده بودند که برای چند روز اصلاً با هم صحبت نمی کردند. کلیه ی معملات تجاریشان تنها به خاطر کله شقی و یکدندگی از هم پاشیده شده بود. من تصمیم گرفتم که این دو نفر را پای میز مذاکره بکشانم. آنها ابتدا بر سر هم فریاد می کشیدند و با هم مشاجره می کردند؛ اما در پایان میزگرد هر دو به طور کامل از نظر احساسی تخلیه شده بودند و برای اولین بار بود که در یک فضای کاملاً منصفانه به حرف های هم گوش می دادند.
از خودتان بپرسید: "من تا چه اندازه مقصرم؟"
من به شخصه زمانیکه در مورد مسائل کاری به مشکل بر می خورم، اولین کاری که انجام می دهم این است که از خودم سوال می کنم: "بگو ببینم چه کار اشتباهی انجام دادی؟" این سوال می تواند هم بر روی خودتان و هم بر روی فرد مقابل تاثیر خوبی بگذارد. در چنین شرایطی طرف مقابل هم احساس خوبی پیدا می کند و کمی نرم تر با شما برخورد خواهد کرد. در این حالت هر دو نفر می توانند از هم عذر خواهی کنند، با هم سازش کرده و به حل مشکلات و درگیری ها بپردازند.
وقفه کوتاهی ایجاد کنید
یادم می آید که زمانی میان دو مدیر یک شرکت دعوایی راه افتاده بود. یکی در بخش تولید و دیگری در بخش تحقیقات مشغول به فعالیت بود. هر یک از آنها ایده ای کاملاً متفاوت در مورد نحوه ی ایجاد فرایند تولید در کارخانه ارائه می دادند. هر کدام از آنها سنگ خودشان را به سینه می زدنند و به هیچ وجه نظر طرف مقابل را به حساب نمی آوردند. به همین دلیل برنامه ی تولیدات جدید عقب مانده بود. من جلسه ای را ترتیب دادم تا این دو نفر با هم گفتگو کرده واختلافات را پشت سر بگذارند، اما متاسفانه در این گردهمایی نیز نتوانستند به نتیجه ی مورد نظر دست پیدا کنند. در این زمان من به هر دو طرف پیشنهاد کردم تا مدتی دور از هم باشند و تنها به عواقب کاری که میکنند فکر کنند: اگر محصول جدید تا زمانیکه تبلیغات انتخابی شروع می شود وارد بازار نمی شد، کمپانی با چه مشکلاتی مواجه می شد. دو روز بعد آنها کم کم به حرف های یکدیگر گوش دادند و مشکل آنها به مرور حل شد.
کمک بگیرید
من در مشاجرات بسیار زیادی میانجیگری کردم. تنها در صورتی می توان به نتیجه رسید که هر دو نفر مرحله ی احساسی خود را رد کنند، دیدگاه های یکدیگر را به طور کامل درک نمایند، عواقب به نتیجه نرسیدن را دریابند، منطقی با مسائل برخورد نمایند، و هر چقدر که می بخشند همان اندازه هم دریافت کنند. همیشه دو نفر می بایست در جایی آن هم در پشت قضایا با هم سازش کنند.
دور نمای بلند مدت را در نظر بگیرید
و در آخر باید اشاره کنم که یک راز در مورد حل مشکلات وجود دارد – در نهایت هر دو نفر باید بخواهند تا بتوانند مشکلات را از میان بردارند؛ اگرنه مشکلات تا ابد به قوت خود باقی می مانند و بُرد از آن هیچ یک از طرفین نخواهد شد.
منبع: http://www.mardoman.com
/خ