انتظارات بشر از دين
مساله انتظار بشر از دين مساله نوظهور در عرصه فرهنگى ماست و اكنون مورد توجه محققان و متفكران قرار گرفته و هر فردى از آنان در چهارچوب برداشت هاى خود از دين، به تبيين آن پرداخته است.
غرب جديد با سوداى سلطه بر طبيعت، روش ها و دانش هاى سترگى را به هم آورد.
تمدن نوپديد نه تنها فرهنگ و روابط اجتماعى را دگرگون ساخت كه معرفت شناسى و انسان شناسى و دين شناسى جديدى را نيز بنياد نهاد. تشديد نزاع ميان دستاوردهاى علمى و باورهاى دينى، تعارض بين سنت و مدرنيزم و چالش ميان ديندارى و فن آورى، نمونه هايى از ارمغان پيدايى روش ها و دانش هايى تازه شمرده مى شد و پيامد اين ستيزه و ناسازگارى ها، عقب نشينى ديانت ( به ويژه در غرب) از حدود دعاوى گذشته خويش بود.
اين انفعال و انحطاط دين، اميد احياى دوباره ديانت را از دين باوران نستاند تا اين كه با كوشش علمى و علمى پيشواى جهان تشيع، حضرت امام خمينى (ره) شجره طيبه ديانت و تدين بار ديگر باليد و بارور شد و حكومت دينى در مقابل سكولاريزم، ديندارى در برابر مدرنيزم و آزادى الهى انسانى در برابر ليبراليزم قامت برافراشت.
دين و متون دينى اسلامى چه از منظر درون متون دينى يا از ديدگاه برون متون دينى، نه تنها بر آباد كردن آخرت دلالت دارند كه به تامين پاره اى از نيازهاى دنيايى نيز تاكيد مى ورزند.
به عبارت ديگر، رسالت پيامبر به تامين آخرت مسلمانان منحصر نبوده و نيازمندى هاى انسان در عرصه هاى تعليم و تربيت، اقتصاد، سياست، اخلاق، فقه و حقوق، انسان شناسى و … و تبيين پاره اى از مسايل مربوط به علوم تجربى را نيز برطرف مى كند و آموزه هاى دينى اسلامى، بر تمدن و فرهنگ، هنر و فن آورى و برخى از علوم تجربى، طبيعى و انسانى تاثير جدى گذاشته است. آنچه در جهت هدايت و سعادت انسان و آبادى دنيا و آخرت او ضرورت دارد، در متن دين بيان شده، البته تحقق سعادت دنيايى و آخرتى در گرو التزام عقيدتى و علمى مسوولان نظام حاكم بر جامعه و يكايك افراد بشرى برگزاره ها، احكام، ارزش ها و آموزه هاى دينى است. وقتى انتظارات بشر از دين آشكار شود، درك ما در متون دين نيز كامل تر مى شود، بدون داشتن انتظار معين از دين و با مراجعه به آيات و روايات، كسب فهم درست از دين ميسر است و اين ادعا با فرآيند وضع بين لفظ و معنا تاكيد مى شود. ولى تعيين انتظارات بشر از دين، ما را در شناخت مدلول هاى التزامى نصوص و ظواهر دينى مدد مى رساند. چنان كه پاره اى از انتظارات منطقى و مستدل از دين، در فرآيند اجتهاد مجتهدان و فهم احكام مولوى و ارشادى و قرينى جهت رابطه عام و خاص، مطلق و مقيد، مفيد خواهد بود. گزينش يا ترك دين، از مهم ترين تصميم هاى بشر به شمار مى رود. پذيرش و دلسپردگى به دين، مسووليت، تعهد و چگونگى زيستن در برابر آفريدگار را پديد مى آورد و رها ساختن آن نيز به گونه اى ديگر به زندگى انسان شكل مى دهد. براى آن كه انتخاب دين فقط محصول كشش فطرى و روانى يا معجونى معقول و غيرمعقول نبوده، فقط زاييده معارف درست و منطقى باشد و قصه هاى معرفت را از خوان منطق( نه سفره عواطف و زمينه هاى فرهنگى و اجتماعى) برگيرد، ناگزير بايد با روشى منطقى، در پى يافتن پاسخى درست براى مساله انتظار بشر از دين باشيم.
براى آشنايى با اهداف و قلمرو دين و انتظار بشر از شريعت، بايد نگاه درون متون دينى داشت و با مراجعه به كتاب سنت و سيره پيشوايان دين، به اهداف، قلمرو و كاركردهاى دين دست يافت. روش درون متون دينى و مراجعه به كتاب و سنت با توجه به ناطقيت و گويايى متون دينى در تعيين اهداف و قلمرو دين توانمند است.
اين روش كه به طور عمده از سوى نص گرايان و ظاهر مسلكان مطرح شده است، طيف گسترده اى دارد كه بر خارج نشدن از چهارچوب روايات پا فشرده، با ورود هرگونه انديشه بشرى به دين، مخالفت مى ورزند؛ به همين دليل از به كارگيرى قياس و تمثيل و هرگونه استدلال عقلى خوددارى كردند. اگر كسى از طريق مساله انتظار بشر از دين و بررسى نيازهاى آدميان از طريق انسان شناسى تجربى به سراغ دين برود و روش برون متون دينى را در اين مساله بپذيرد، به طور طبيعى در بسيارى از معارف دينى اثر مى گذارد؛ ولى اولا روش شناسى حل مساله انتظار بشر از دين، در روش برون متون همچون انسان شناسى و بررسى نيازهاى آدميان منحصر نيست و بايد با جمع روش درون و برون متون دينى، به حل اين مساله پرداخت و با مراجعه به كتاب و سنت براى اصلاح انتظارات كوشيد. ثانيا انتظارات از دين در تمام معارف دينى اثر نمى گذارند. سخن در اين است كه پيش فرض هاى قبول دين، مانند اثبات خدا، ضرورت بعثت انبيا، اثبات نبوت خاصه نبى اكرم (ص) عصمت، علم، ولايت و ديگر صفات حضرت، در فهم دينى ما اثر ندارند و اين غير از آن است كه بگوييم: معارف دينى بدون هيچ پيش فرضى قابل استخراج و استنباط است. روش ديگر، روش جمع درون و برون متون دينى، بهره گيرى از كتاب، سنت، عقل، تجربه و تاريخ است. بدين معنا كه پاره اى از پرسش هاى قلمرو اهداف دين و مساله انتظارت بشر از دين را حل كند. از ويژگى هاى تفكر در اوايل قرن نوزدهم، اصالت دادن به علم بود. به گونه اى كه تصور مى شد، علم تمام معماهاى بشر را حل خواهد كرد و پاسخگوى همه پرسش ها خواهد بود؛ به همين دليل در اين دوران، كاركرد علم، به طور كامل جايگزين كاركرد دين، انتظارات دينى به علم وانهاده شد. ولى در نيمه دوم قرن بيستم، نگرش به علم و دين تفاوت يافت و براى هر كدام، كاركرد جداگانه و مستقل و روش شناسى مجزايى مطرح شد، غرب پس از رنسانس و همگام با دستاوردهاى علمى و فنى، چالش دين و علم را فراخواند و با طرح پرسش هاى نو در پيش پاى دين داران و با همهمه هاى شبهه برانگيز در تاريكستان خواب آلود معنويت، دين و ديندارى را از صحنه زندگى دور ساخت و سرانجام به تفكيك قلمرو دين و علم با تفسيرهاى گوناگون اگزيستاسيناليستى، نوارتوكسى و تحليل زبانى روى آورد و نگرش اومانيستى پرسش انتظار بشر از دين را طرح كرد.
خاستگاه اصلى مساله انتظار بشر از دين در مغرب زمين از عصر روشنگرى آغاز شد؛ از آنجا كه دفاع عقلانى از دين و آموزه هاى دينى ناممكن، تجربه گرايى بر متفكران اروپا و امريكا غلبه كرد. به همين دليل، برخورد با دين، نگرش حق جويانه و پرسش گرايانه از صحت و سقم آموزه هاى دينى، به نگرش كاركرد گرايانه و آثار و فوايد دين بدل شده تا هم جلوى سيل خروشان دين ستيزى تعارض تجدد و سنت گرفته شود و هم نامى از دين بماند.
بى اعتبارى كتاب مقدس مسيحيان در اثر تعارض آشكار با عقل و علم بشرى و محرف دانستن آن به وسيله زبانشناسان نيز در روش برون متون دينى مساله انتظار بشر از دين موثر بوده است. در مورد متفكران اسلامى در طرح مساله انتظار بشر از دين مى توان به تفسيرهاى گوناگونى دست يافت. پاره اى از متكلمان و عارفان اسلامى، هدف بعثت و عنصر اصلى در دعوت انبيا را احياى روحى و روانى انسان و قرب الهى معرفى و كمتر به نقش اين در حيات دنيايى و عرصه سياست، حكومت، اقتصاد، فرهنگ و امثال اينها اعتراف كرده اند.
متفكرانى نيز در احياى تفكر دينى به انكار طرح برنامه ريزى توسعه و ايدئولوژى دنياسازى به وسيله دين پرداختند. اما به طور كلى، نقش دين در آبادانى دنيا را انكار نكردند. براساس اين تصوير، اسلام فقط با تشويق و ترغيب مردم در بهره گيرى از مواهب طبيعى و تاكيد بر عقل پذيرى به جريان توسعه سازى دنيا مدد مى رساند، بنابراين گستره دين در امور دنيايى، حداقلى خواهد بود. گروهى از متفكران اسلامى در جهت عدالت اجتماعى و نيازمندى بشر به قوانين دنيايى به تحليل ضرورت بعثت انبيا و مساله انتظار بشر از دين كوشيدند.
پاره اى از متفكران علاوه بر جنبه حقوقى و عدالت اجتماعى از نقش دين در تامين رفاه مادى و بهبود در وضع معيشتى و آبادانى دنيا نيز سخن گفته اند و بر اين باورند كه اسلام، افزون بر دعوت به توسعه و بهره مندى از عقل و طبيعت ، مدل ايدولوژيكى و طرح و برنامه ريزى جهت توسعه و سازندگى، دنيايى نيز ارايه كرده است و آن را بايد از گزاره هاى دينى و روش هاى اجتهاد استخراج كرد. گروهى از انديشه وران اسلامى، در بحث انتظار بشر از دين به رويكرد جامع نگر روى آوردند. بر اين اساس، آموزه هاى پيامبر اسلام و قرآن و سنت پيشوايان دين در همه شئون حيات انسانى، خواه دنيايى يا آخرتى، فردى يا اجتماعى و ظاهرى يا باطنى حضور دارد. اما در چگونگى حضور دين در اين عرصه ها، بين متفكران اسلامى اختلاف نظر است.كتاب انتظارات بشر از دين تاليف عبدالحسين خسروپناه، توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، به قيمت ۴۶۰۰ تومان، منتشر شده است.
منبع:جوان
/خ
غرب جديد با سوداى سلطه بر طبيعت، روش ها و دانش هاى سترگى را به هم آورد.
تمدن نوپديد نه تنها فرهنگ و روابط اجتماعى را دگرگون ساخت كه معرفت شناسى و انسان شناسى و دين شناسى جديدى را نيز بنياد نهاد. تشديد نزاع ميان دستاوردهاى علمى و باورهاى دينى، تعارض بين سنت و مدرنيزم و چالش ميان ديندارى و فن آورى، نمونه هايى از ارمغان پيدايى روش ها و دانش هايى تازه شمرده مى شد و پيامد اين ستيزه و ناسازگارى ها، عقب نشينى ديانت ( به ويژه در غرب) از حدود دعاوى گذشته خويش بود.
اين انفعال و انحطاط دين، اميد احياى دوباره ديانت را از دين باوران نستاند تا اين كه با كوشش علمى و علمى پيشواى جهان تشيع، حضرت امام خمينى (ره) شجره طيبه ديانت و تدين بار ديگر باليد و بارور شد و حكومت دينى در مقابل سكولاريزم، ديندارى در برابر مدرنيزم و آزادى الهى انسانى در برابر ليبراليزم قامت برافراشت.
دين و متون دينى اسلامى چه از منظر درون متون دينى يا از ديدگاه برون متون دينى، نه تنها بر آباد كردن آخرت دلالت دارند كه به تامين پاره اى از نيازهاى دنيايى نيز تاكيد مى ورزند.
به عبارت ديگر، رسالت پيامبر به تامين آخرت مسلمانان منحصر نبوده و نيازمندى هاى انسان در عرصه هاى تعليم و تربيت، اقتصاد، سياست، اخلاق، فقه و حقوق، انسان شناسى و … و تبيين پاره اى از مسايل مربوط به علوم تجربى را نيز برطرف مى كند و آموزه هاى دينى اسلامى، بر تمدن و فرهنگ، هنر و فن آورى و برخى از علوم تجربى، طبيعى و انسانى تاثير جدى گذاشته است. آنچه در جهت هدايت و سعادت انسان و آبادى دنيا و آخرت او ضرورت دارد، در متن دين بيان شده، البته تحقق سعادت دنيايى و آخرتى در گرو التزام عقيدتى و علمى مسوولان نظام حاكم بر جامعه و يكايك افراد بشرى برگزاره ها، احكام، ارزش ها و آموزه هاى دينى است. وقتى انتظارات بشر از دين آشكار شود، درك ما در متون دين نيز كامل تر مى شود، بدون داشتن انتظار معين از دين و با مراجعه به آيات و روايات، كسب فهم درست از دين ميسر است و اين ادعا با فرآيند وضع بين لفظ و معنا تاكيد مى شود. ولى تعيين انتظارات بشر از دين، ما را در شناخت مدلول هاى التزامى نصوص و ظواهر دينى مدد مى رساند. چنان كه پاره اى از انتظارات منطقى و مستدل از دين، در فرآيند اجتهاد مجتهدان و فهم احكام مولوى و ارشادى و قرينى جهت رابطه عام و خاص، مطلق و مقيد، مفيد خواهد بود. گزينش يا ترك دين، از مهم ترين تصميم هاى بشر به شمار مى رود. پذيرش و دلسپردگى به دين، مسووليت، تعهد و چگونگى زيستن در برابر آفريدگار را پديد مى آورد و رها ساختن آن نيز به گونه اى ديگر به زندگى انسان شكل مى دهد. براى آن كه انتخاب دين فقط محصول كشش فطرى و روانى يا معجونى معقول و غيرمعقول نبوده، فقط زاييده معارف درست و منطقى باشد و قصه هاى معرفت را از خوان منطق( نه سفره عواطف و زمينه هاى فرهنگى و اجتماعى) برگيرد، ناگزير بايد با روشى منطقى، در پى يافتن پاسخى درست براى مساله انتظار بشر از دين باشيم.
براى آشنايى با اهداف و قلمرو دين و انتظار بشر از شريعت، بايد نگاه درون متون دينى داشت و با مراجعه به كتاب سنت و سيره پيشوايان دين، به اهداف، قلمرو و كاركردهاى دين دست يافت. روش درون متون دينى و مراجعه به كتاب و سنت با توجه به ناطقيت و گويايى متون دينى در تعيين اهداف و قلمرو دين توانمند است.
اين روش كه به طور عمده از سوى نص گرايان و ظاهر مسلكان مطرح شده است، طيف گسترده اى دارد كه بر خارج نشدن از چهارچوب روايات پا فشرده، با ورود هرگونه انديشه بشرى به دين، مخالفت مى ورزند؛ به همين دليل از به كارگيرى قياس و تمثيل و هرگونه استدلال عقلى خوددارى كردند. اگر كسى از طريق مساله انتظار بشر از دين و بررسى نيازهاى آدميان از طريق انسان شناسى تجربى به سراغ دين برود و روش برون متون دينى را در اين مساله بپذيرد، به طور طبيعى در بسيارى از معارف دينى اثر مى گذارد؛ ولى اولا روش شناسى حل مساله انتظار بشر از دين، در روش برون متون همچون انسان شناسى و بررسى نيازهاى آدميان منحصر نيست و بايد با جمع روش درون و برون متون دينى، به حل اين مساله پرداخت و با مراجعه به كتاب و سنت براى اصلاح انتظارات كوشيد. ثانيا انتظارات از دين در تمام معارف دينى اثر نمى گذارند. سخن در اين است كه پيش فرض هاى قبول دين، مانند اثبات خدا، ضرورت بعثت انبيا، اثبات نبوت خاصه نبى اكرم (ص) عصمت، علم، ولايت و ديگر صفات حضرت، در فهم دينى ما اثر ندارند و اين غير از آن است كه بگوييم: معارف دينى بدون هيچ پيش فرضى قابل استخراج و استنباط است. روش ديگر، روش جمع درون و برون متون دينى، بهره گيرى از كتاب، سنت، عقل، تجربه و تاريخ است. بدين معنا كه پاره اى از پرسش هاى قلمرو اهداف دين و مساله انتظارت بشر از دين را حل كند. از ويژگى هاى تفكر در اوايل قرن نوزدهم، اصالت دادن به علم بود. به گونه اى كه تصور مى شد، علم تمام معماهاى بشر را حل خواهد كرد و پاسخگوى همه پرسش ها خواهد بود؛ به همين دليل در اين دوران، كاركرد علم، به طور كامل جايگزين كاركرد دين، انتظارات دينى به علم وانهاده شد. ولى در نيمه دوم قرن بيستم، نگرش به علم و دين تفاوت يافت و براى هر كدام، كاركرد جداگانه و مستقل و روش شناسى مجزايى مطرح شد، غرب پس از رنسانس و همگام با دستاوردهاى علمى و فنى، چالش دين و علم را فراخواند و با طرح پرسش هاى نو در پيش پاى دين داران و با همهمه هاى شبهه برانگيز در تاريكستان خواب آلود معنويت، دين و ديندارى را از صحنه زندگى دور ساخت و سرانجام به تفكيك قلمرو دين و علم با تفسيرهاى گوناگون اگزيستاسيناليستى، نوارتوكسى و تحليل زبانى روى آورد و نگرش اومانيستى پرسش انتظار بشر از دين را طرح كرد.
خاستگاه اصلى مساله انتظار بشر از دين در مغرب زمين از عصر روشنگرى آغاز شد؛ از آنجا كه دفاع عقلانى از دين و آموزه هاى دينى ناممكن، تجربه گرايى بر متفكران اروپا و امريكا غلبه كرد. به همين دليل، برخورد با دين، نگرش حق جويانه و پرسش گرايانه از صحت و سقم آموزه هاى دينى، به نگرش كاركرد گرايانه و آثار و فوايد دين بدل شده تا هم جلوى سيل خروشان دين ستيزى تعارض تجدد و سنت گرفته شود و هم نامى از دين بماند.
بى اعتبارى كتاب مقدس مسيحيان در اثر تعارض آشكار با عقل و علم بشرى و محرف دانستن آن به وسيله زبانشناسان نيز در روش برون متون دينى مساله انتظار بشر از دين موثر بوده است. در مورد متفكران اسلامى در طرح مساله انتظار بشر از دين مى توان به تفسيرهاى گوناگونى دست يافت. پاره اى از متكلمان و عارفان اسلامى، هدف بعثت و عنصر اصلى در دعوت انبيا را احياى روحى و روانى انسان و قرب الهى معرفى و كمتر به نقش اين در حيات دنيايى و عرصه سياست، حكومت، اقتصاد، فرهنگ و امثال اينها اعتراف كرده اند.
متفكرانى نيز در احياى تفكر دينى به انكار طرح برنامه ريزى توسعه و ايدئولوژى دنياسازى به وسيله دين پرداختند. اما به طور كلى، نقش دين در آبادانى دنيا را انكار نكردند. براساس اين تصوير، اسلام فقط با تشويق و ترغيب مردم در بهره گيرى از مواهب طبيعى و تاكيد بر عقل پذيرى به جريان توسعه سازى دنيا مدد مى رساند، بنابراين گستره دين در امور دنيايى، حداقلى خواهد بود. گروهى از متفكران اسلامى در جهت عدالت اجتماعى و نيازمندى بشر به قوانين دنيايى به تحليل ضرورت بعثت انبيا و مساله انتظار بشر از دين كوشيدند.
پاره اى از متفكران علاوه بر جنبه حقوقى و عدالت اجتماعى از نقش دين در تامين رفاه مادى و بهبود در وضع معيشتى و آبادانى دنيا نيز سخن گفته اند و بر اين باورند كه اسلام، افزون بر دعوت به توسعه و بهره مندى از عقل و طبيعت ، مدل ايدولوژيكى و طرح و برنامه ريزى جهت توسعه و سازندگى، دنيايى نيز ارايه كرده است و آن را بايد از گزاره هاى دينى و روش هاى اجتهاد استخراج كرد. گروهى از انديشه وران اسلامى، در بحث انتظار بشر از دين به رويكرد جامع نگر روى آوردند. بر اين اساس، آموزه هاى پيامبر اسلام و قرآن و سنت پيشوايان دين در همه شئون حيات انسانى، خواه دنيايى يا آخرتى، فردى يا اجتماعى و ظاهرى يا باطنى حضور دارد. اما در چگونگى حضور دين در اين عرصه ها، بين متفكران اسلامى اختلاف نظر است.كتاب انتظارات بشر از دين تاليف عبدالحسين خسروپناه، توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، به قيمت ۴۶۰۰ تومان، منتشر شده است.
منبع:جوان
/خ