شرح و بررسی حدیث «لولا فاطمه...»
چکیده
آیتالله محمدعلی گرامی از علمای قم که در دوران قبل از انقلاب جزو همراهان امام و در ردیف مبارزان انقلاب اسلامی ایران بود. وی پس از انقلاب نیز در کنار امام و جزو یاران ایشان بود و در حال حاضر نیز در حوزه علمیه قم در کنار دیگر علمای انقلابی به تدریس دروس حوزوی و علوم و معارف دینی مشغول است. یکی از آثار ایشان شرح روایت لولا فاطمه است که به تشریح و تبیین این روایت در این مقاله پرداخته شده است.
تعداد کلمات 2328/ تخمین زمان مطالعه 12 دقیقه
آیتالله محمدعلی گرامی از علمای قم که در دوران قبل از انقلاب جزو همراهان امام و در ردیف مبارزان انقلاب اسلامی ایران بود. وی پس از انقلاب نیز در کنار امام و جزو یاران ایشان بود و در حال حاضر نیز در حوزه علمیه قم در کنار دیگر علمای انقلابی به تدریس دروس حوزوی و علوم و معارف دینی مشغول است. یکی از آثار ایشان شرح روایت لولا فاطمه است که به تشریح و تبیین این روایت در این مقاله پرداخته شده است.
تعداد کلمات 2328/ تخمین زمان مطالعه 12 دقیقه
رامین بابازاده
آیتالله گرامی کیست؟
آیتالله محمدعلی گرامی در مهرماه ۱۳۱۷شمسی در شهر قم به دنیا آمد. پدرش عباس، خواهرزادهی آیتالله آقاشیخ ابوالقاسم کبیر قمی از تجار معروف شهر بود. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسهی باقریه(ع) گذراند، ولی ضمن تحصیل سیکل اول، تحت تأثیر واعظ معروف حاج شیخعلیاکبر تربتی به رغم مخالفت پدر، به تحصیلات حوزوی روی آورد. ایشان در این باره میگوید: «عامل طلبه شدن من، منبرهاى مرحوم تربتى بود. او مرد عجیبى بود. خدا رحمتش کند! معنویت از وجودش میجوشید؛ بهویژه وقتى صحبت از قیامت مىکرد، خودش در منبر اشک مىریخت. وقتى صحبت از حضرت زهرا(س) مىکرد، عجیب منقلب مىشد و گریه مىکرد و اشک مىریخت. در همان صحبتهاى عادىاش هم خیلى عجیب بود و انسان را تکان مىداد.»
آیتالله گرامی دروس سطح را نزد اساتیدی همچون آیات: مجاهدی، حاجآقاحسین جزایری، سیدمحمدباقر سلطانیطباطبایی، منتظری و مشکینی فراگرفت و در سالهای ۱۳۳۵-۱۳۳۶ در دروس خارج فقه آیتالله بروجردی و امام خمینی(ره) حاضر شد. وی همچنین از محضر آیات: شیخمرتضی حائرییزدی، میرزاهاشم آملی، گلپایگانی، اراکی، محققداماد و شریعتمداری درس خارج فقه و اصول را آموخت. آیتالله گرامی همزمان با تحصیل، به تدریس سطح برای طلاب مبتدی پرداخت و دروسی چون مغنی، سیوطی و حاشیهی ملاعبدالله در منطق را تدریس کرد.
زمانی که حضرت امام(ره) از حبس به منزلی در داودیه منتقل شد، آیتالله گرامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر همّ خود را صرف تدریس و تألیف کرد. علاوه بر تدریس، تألیف از جمله دغدغههای فکری او از همان سالهای طلبگی بود؛ به طوری که در سال ۱۳۳۷ شرحی تحقیقی بر حاشیهی ملاعبدالله نگاشت و به نام «مقصود الطالب» چاپ و منتشر کرد. نگارش این کتاب موجب شد که مورد تشویق آیتالله بروجردی قرار گرفته و از او جایزه دریافت کند.به دیدار ایشان شتافت و بعد از آن، از طریق حاجآقامصطفی خمینی با امام مکاتبه میکرد. پس از آنکه امام خمینی از حصر خلاصی یافت و به قم بازگشت، جزو اولین افرادی بود که با ایشان ملاقات کرد. در همان زمان به پیشنهاد حاجآقامصطفی خمینی و پذیرش امام مأموریت یافت که مطبوعات را به طور مرتب مطالعه کرده و به ایشان گزارش کند. این موضوع موجب شده بود که دوستانش به کنایه او را «مشاور مطبوعاتی آقا» لقب دهند.
او همچنین از جمله طلابی بود که پس از دستگیری اعضای هیئتهای مؤتلفهی اسلامی، در بیت آیتالله مرعشینجفی متحصن شدند. پس از آن، وی چند روزی مخفی شد تا اینکه توسط ساواک دستگیر گردید. سپس در اوایل سال ۱۳۴۴ به جرم امضای اعلامیههای ضد رژیم و سخنرانی، به چهار ماه تبعید در گنبد کاووس محکوم شد. وی در مدت تبعید، مخفیانه مسافرتهایی به مینودشت و رامیان کرد و در گنبد نیز در مساجد جامع و ترکآباد به منبر میرفت؛ از همین رو، عدهای از اهالی شهر در تشکر از زحمات تبلیغی وی، به آیتالله میلانی نامه نوشتند.
آیتالله گرامی پس از بازگشت از تبعید، در سال ۱۳۵۱ جهت جلوگیری از اعدام سران سازمان مجاهدین خلق، نزد علمای قم وساطت و فعالیت کرد. این اقدامات موجب شد توسط ساواک دستگیر و به زندان قزلقلعه منتقل شود. وی پس از مدتی با دادن تعهد توانست از زندان آزاد شود؛ ولی یک سالی نگذشته بود که به دلیل ارتباط با گروههای مسلح، تحت تعقیب قرار گرفت؛ از همین رو، مدتی مخفیانه زندگی کرد، اما سرانجام این وضعیت را تاب نیاورده و سخنرانی ماه رمضان در مسجد همت را بر عهده گرفت که در دومین روز سخنرانی، دستگیر و به کمیتهی مشترک ضدخرابکاری ری منتقل شد و از مهرماه ۵۲ تا دیماه آن سال را در آنجا محبوس و تحت شکنجه بود. سپس به زندان قصر منتقل شد و یک ماه بعد به جرم ارتباط با گروه خرابکار و برانداز، تبلیغ برای روحانیت و امام خمینی، تألیف کتاب و صدور بیانیه در ردّ رژیم، محاکمه و به دو سال زندان محکوم شد. او سرانجام در دیماه ۱۳۵۵ توانست از زندان خلاصی یابد.
آیتالله گرامی همچنین با حضور در جلسات جامعهی مدرسین قم، در حوادثی چون بزرگداشت شهیدمصطفی خمینی و راهپیمایی ۱۹ دی قم به ایفای نقش میپرداخت تا اینکه پس از سرکوب قیام مردم قم، اعلامیهای تند علیه رژیم منتشر کرد. انتشار این اعلامیه موجب دستگیری و تبعید وی به شوشتر شد، که تا رمضان سال ۵۷ به طول انجامید و از آنجا به جیرفت منتقل گردید. وی در مهرماه ۵۷ پس از اتمام دوران تبعید، به قم بازگشت و با ایراد سخنرانی به تلاش در راه انقلاب ادامه داد.
آیتالله گرامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر همّ خود را صرف تدریس و تألیف کرد. علاوه بر تدریس، تألیف از جمله دغدغههای فکری او از همان سالهای طلبگی بود؛ به طوری که در سال ۱۳۳۷ شرحی تحقیقی بر حاشیهی ملاعبدالله نگاشت و به نام «مقصود الطالب» چاپ و منتشر کرد. نگارش این کتاب موجب شد که مورد تشویق آیتالله بروجردی قرار گرفته و از او جایزه دریافت کند. ایشان کتابهایی در فلسفه، فقه، اصول و عقاید دارد که از آن جمله میتوان به: منطق المقارن، ترجمهی العدالة الاجتماعیة فی الاسلام (جلد اول)، قانون اساسی در اسلام، تعلیقهای بر منظومه، مقدمهای بر امامت، شرح عروةالوثقی، شناخت قرآن، آغاز فلسفه، خدا در نهجالبلاغه، نگاهى به بردگى، مرزها، مقدمهاى بر امامت، درسهایى از علوم قرآن، اخلاق و عرفان در وضو و نماز، رسالهی توضیحالمسائل، فلسفه، دربارهی مالکیت خصوصى در اسلام، تفکر، بررسى ملاکهاى روانى در اسلام و شرح و بررسی حدیث «لولا فاطمه...» اشاره کرد.
آیتالله گرامی دروس سطح را نزد اساتیدی همچون آیات: مجاهدی، حاجآقاحسین جزایری، سیدمحمدباقر سلطانیطباطبایی، منتظری و مشکینی فراگرفت و در سالهای ۱۳۳۵-۱۳۳۶ در دروس خارج فقه آیتالله بروجردی و امام خمینی(ره) حاضر شد. وی همچنین از محضر آیات: شیخمرتضی حائرییزدی، میرزاهاشم آملی، گلپایگانی، اراکی، محققداماد و شریعتمداری درس خارج فقه و اصول را آموخت. آیتالله گرامی همزمان با تحصیل، به تدریس سطح برای طلاب مبتدی پرداخت و دروسی چون مغنی، سیوطی و حاشیهی ملاعبدالله در منطق را تدریس کرد.
زمانی که حضرت امام(ره) از حبس به منزلی در داودیه منتقل شد، آیتالله گرامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر همّ خود را صرف تدریس و تألیف کرد. علاوه بر تدریس، تألیف از جمله دغدغههای فکری او از همان سالهای طلبگی بود؛ به طوری که در سال ۱۳۳۷ شرحی تحقیقی بر حاشیهی ملاعبدالله نگاشت و به نام «مقصود الطالب» چاپ و منتشر کرد. نگارش این کتاب موجب شد که مورد تشویق آیتالله بروجردی قرار گرفته و از او جایزه دریافت کند.به دیدار ایشان شتافت و بعد از آن، از طریق حاجآقامصطفی خمینی با امام مکاتبه میکرد. پس از آنکه امام خمینی از حصر خلاصی یافت و به قم بازگشت، جزو اولین افرادی بود که با ایشان ملاقات کرد. در همان زمان به پیشنهاد حاجآقامصطفی خمینی و پذیرش امام مأموریت یافت که مطبوعات را به طور مرتب مطالعه کرده و به ایشان گزارش کند. این موضوع موجب شده بود که دوستانش به کنایه او را «مشاور مطبوعاتی آقا» لقب دهند.
او همچنین از جمله طلابی بود که پس از دستگیری اعضای هیئتهای مؤتلفهی اسلامی، در بیت آیتالله مرعشینجفی متحصن شدند. پس از آن، وی چند روزی مخفی شد تا اینکه توسط ساواک دستگیر گردید. سپس در اوایل سال ۱۳۴۴ به جرم امضای اعلامیههای ضد رژیم و سخنرانی، به چهار ماه تبعید در گنبد کاووس محکوم شد. وی در مدت تبعید، مخفیانه مسافرتهایی به مینودشت و رامیان کرد و در گنبد نیز در مساجد جامع و ترکآباد به منبر میرفت؛ از همین رو، عدهای از اهالی شهر در تشکر از زحمات تبلیغی وی، به آیتالله میلانی نامه نوشتند.
آیتالله گرامی پس از بازگشت از تبعید، در سال ۱۳۵۱ جهت جلوگیری از اعدام سران سازمان مجاهدین خلق، نزد علمای قم وساطت و فعالیت کرد. این اقدامات موجب شد توسط ساواک دستگیر و به زندان قزلقلعه منتقل شود. وی پس از مدتی با دادن تعهد توانست از زندان آزاد شود؛ ولی یک سالی نگذشته بود که به دلیل ارتباط با گروههای مسلح، تحت تعقیب قرار گرفت؛ از همین رو، مدتی مخفیانه زندگی کرد، اما سرانجام این وضعیت را تاب نیاورده و سخنرانی ماه رمضان در مسجد همت را بر عهده گرفت که در دومین روز سخنرانی، دستگیر و به کمیتهی مشترک ضدخرابکاری ری منتقل شد و از مهرماه ۵۲ تا دیماه آن سال را در آنجا محبوس و تحت شکنجه بود. سپس به زندان قصر منتقل شد و یک ماه بعد به جرم ارتباط با گروه خرابکار و برانداز، تبلیغ برای روحانیت و امام خمینی، تألیف کتاب و صدور بیانیه در ردّ رژیم، محاکمه و به دو سال زندان محکوم شد. او سرانجام در دیماه ۱۳۵۵ توانست از زندان خلاصی یابد.
آیتالله گرامی همچنین با حضور در جلسات جامعهی مدرسین قم، در حوادثی چون بزرگداشت شهیدمصطفی خمینی و راهپیمایی ۱۹ دی قم به ایفای نقش میپرداخت تا اینکه پس از سرکوب قیام مردم قم، اعلامیهای تند علیه رژیم منتشر کرد. انتشار این اعلامیه موجب دستگیری و تبعید وی به شوشتر شد، که تا رمضان سال ۵۷ به طول انجامید و از آنجا به جیرفت منتقل گردید. وی در مهرماه ۵۷ پس از اتمام دوران تبعید، به قم بازگشت و با ایراد سخنرانی به تلاش در راه انقلاب ادامه داد.
آیتالله گرامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر همّ خود را صرف تدریس و تألیف کرد. علاوه بر تدریس، تألیف از جمله دغدغههای فکری او از همان سالهای طلبگی بود؛ به طوری که در سال ۱۳۳۷ شرحی تحقیقی بر حاشیهی ملاعبدالله نگاشت و به نام «مقصود الطالب» چاپ و منتشر کرد. نگارش این کتاب موجب شد که مورد تشویق آیتالله بروجردی قرار گرفته و از او جایزه دریافت کند. ایشان کتابهایی در فلسفه، فقه، اصول و عقاید دارد که از آن جمله میتوان به: منطق المقارن، ترجمهی العدالة الاجتماعیة فی الاسلام (جلد اول)، قانون اساسی در اسلام، تعلیقهای بر منظومه، مقدمهای بر امامت، شرح عروةالوثقی، شناخت قرآن، آغاز فلسفه، خدا در نهجالبلاغه، نگاهى به بردگى، مرزها، مقدمهاى بر امامت، درسهایى از علوم قرآن، اخلاق و عرفان در وضو و نماز، رسالهی توضیحالمسائل، فلسفه، دربارهی مالکیت خصوصى در اسلام، تفکر، بررسى ملاکهاى روانى در اسلام و شرح و بررسی حدیث «لولا فاطمه...» اشاره کرد.
بررسی حدیث: «لولا فاطمه...»
در حدیثی قدسی، خداوند متعال به پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «لولاک لما خلقت الأفلاک و لولا علیّ لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما؛ اى پیامبر! اگر تو نبودى، عالم را نمىآفریدم و اگر على نبود، تو را نمىآفریدم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را نمىآفریدم.» با اینکه این روایت، مشهور است و در کتابهای حدیثی نقل شده، اشکالات بسیاری دربارهی سند و معناى آن مطرح شده است.
نگاه کارشناسی به هر روایت، موضوع بسیار مهمی است. هر روایتی تا از زیر ذرهبین یک کارشناس هوشمند و نکتهسنج عبور نکند، مورد داوری قرار نمیگیرد. حضرت آیت الله گرامى که یکی از مجتهدان و حدیثشناسانِ ماهر است، در کتاب «حدیث: لولا فاطمه» شبهات مطرحشده دربارهی این حدیث را به تفصیل پاسخ دادند. ایشان در این کتاب، با بهره گیرى از آیات و روایات شیعه و سنّى و مطالب فلسفى و کلامى، به شرح و بررسی این موضوع پرداختهاند.
نگاه کارشناسی به هر روایت، موضوع بسیار مهمی است. هر روایتی تا از زیر ذرهبین یک کارشناس هوشمند و نکتهسنج عبور نکند، مورد داوری قرار نمیگیرد. حضرت آیت الله گرامى که یکی از مجتهدان و حدیثشناسانِ ماهر است، در کتاب «حدیث: لولا فاطمه» شبهات مطرحشده دربارهی این حدیث را به تفصیل پاسخ دادند. ایشان در این کتاب، با بهره گیرى از آیات و روایات شیعه و سنّى و مطالب فلسفى و کلامى، به شرح و بررسی این موضوع پرداختهاند.
بیشتر بخوانید: تحلیلی بر حدیث لولا فاطمه لما خلقتکما
عناوین و موضوعات کتاب:
ـ اشکال ادبى به متن حدیث و جواب آن؛
ـ مفاد و معناى حدیث «لولا فاطمه...»؛
ـ عصمت چهارده معصوم(ع)؛
ـ بررسى حدیث از زاویهی علیّت فاعلى؛
ـ معناى جملهی دوم حدیث «لولا فاطمه...»؛
ـ مراد از عصمت در چهارده معصوم(ع)؛
ـ خلافت بلافصل امام على(ع)؛
ـ معناى «لولا فاطمه...»؛
ـ واسطهی فیض بودن معصومین(ع)؛
ـ اشارهاى به علّت فاعلى خلقت؛
ـ ملاک شیعهبودن؛
ـ سرّ عظمت حضرت فاطمه(س)؛
ـ فضایل و مناقب امام على(ع)؛
ـ اشارهاى به زندگانى فاطمهی زهرا(س)؛
ـ مفاد و معناى حدیث «لولا فاطمه...»؛
ـ عصمت چهارده معصوم(ع)؛
ـ بررسى حدیث از زاویهی علیّت فاعلى؛
ـ معناى جملهی دوم حدیث «لولا فاطمه...»؛
ـ مراد از عصمت در چهارده معصوم(ع)؛
ـ خلافت بلافصل امام على(ع)؛
ـ معناى «لولا فاطمه...»؛
ـ واسطهی فیض بودن معصومین(ع)؛
ـ اشارهاى به علّت فاعلى خلقت؛
ـ ملاک شیعهبودن؛
ـ سرّ عظمت حضرت فاطمه(س)؛
ـ فضایل و مناقب امام على(ع)؛
ـ اشارهاى به زندگانى فاطمهی زهرا(س)؛
سند روایت
در مورد سند این روایت، سخنان بسیاری بیان شده است. برخی کارشناسان روایی، آن را حدیث قدسی گرفتهاند و برخی دیگر، آن را محتملالصدور دانستهاند. بعضی دیگر همچون آیتالله گرامی از دلالت این روایت دفاع کردهاند؛ ولی سند آن را به خاطر راویانی چون «صالحبنعبدالوهاب» و برخی راویان دیگر، ضعیف دانستهاند. او دربارهی سند روایت مینویسد: «صالحبنعبدالوهاب و برخی روات سابق او مجهول هستند؛ ولی این نکته، دلیلی بر کذب روایت نیست... به علاوه اینکه باید توجه داشت که در اینگونه روایات که مربوط به مقاماتی خاص در مورد معصومان(ع) هستند، مجهول بودن راوی امری متوقع است؛ چراکه در عصر ائمه بهخلاف راویان احکام فقهی که مشکلی در رفتوآمد و معاشرت نداشتند، راویان اعتقادات (به دلیل شرایط تقیه) افرادی منزوی از معاشرت معمول بوده و چندان اهل تماس در مجامع مطرح در مباحث روز نبودهاند و عدالت و وثاقت آنها هم مورد کلام و بحث واقع نمیشد؛ بنابراین، مجهول بودن آنها ضرری به اعتبار حدیث نمیزند.»
دلالت روایت
به اعتقاد آیتالله گرامی، اگر دلالت و معنای روایت، مخالف قرآن و مستندات شرع باشد و با مبانی شرع و عقلی سازگاری نداشته باشد، طرد و ردّ میشود؛ در غیر این صورت میتوان روایت را مورد پذیرش متنی قرار داد و از باب تسامح در ادلهی سنن آن را پذیرفت؛ چون مفهوم و محتوای روایت، از سند بینیاز و احتیاجی به آن ندارد. روایت مورد بحث نیز اینگونه است؛ از سویی، مخالف قرآن و مستندات شرع و مبانی شرعی و عقلی نیست و از سوی دیگر، محتوا و معنای آن به سند نیاز ندارد.
یکی از پیشفرضهای آیتالله گرامی برای اثبات درستی مدلول این روایت، در این جملات بیان شده است: «اگر هدف از خلقت انسان، تکامل است و آن پیوستن به وجود برتر است و وجود برتر فقط خداوند است، این هدف حتماً باید در برخی انسانها تحقق یابد؛ وگرنه نقض غرض لازم میآید و نقض غرض در افعال خداوند، مستلزم عجز یا جهل حضرت حق میباشد که محال است. پس این هدف در برخی انسانها تحقق یافته است؛ آن انسانها همان چهارده معصوم هستند. نه تنها از باب قدر متیقن؛ یعنی قدر مسلّم آنهایی که به این مقام رسیدهاند بگوییم فقط چهارده معصوم هستند، بلکه تاریخ و روایات مذهبی هم نشان میدهد که تنها این چهارده نفر هستند که تاریخ زندگیشان بدون اشتباه است و در همهی لحظات زندگیشان عقل حاکم بوده است.»
یکی از پیشفرضهای آیتالله گرامی برای اثبات درستی مدلول این روایت، در این جملات بیان شده است: «اگر هدف از خلقت انسان، تکامل است و آن پیوستن به وجود برتر است و وجود برتر فقط خداوند است، این هدف حتماً باید در برخی انسانها تحقق یابد؛ وگرنه نقض غرض لازم میآید و نقض غرض در افعال خداوند، مستلزم عجز یا جهل حضرت حق میباشد که محال است. پس این هدف در برخی انسانها تحقق یافته است؛ آن انسانها همان چهارده معصوم هستند. نه تنها از باب قدر متیقن؛ یعنی قدر مسلّم آنهایی که به این مقام رسیدهاند بگوییم فقط چهارده معصوم هستند، بلکه تاریخ و روایات مذهبی هم نشان میدهد که تنها این چهارده نفر هستند که تاریخ زندگیشان بدون اشتباه است و در همهی لحظات زندگیشان عقل حاکم بوده است.»
جملهی اول: «لولاک لما خلقت الأفلاک»
این قسمت از حدیث، هدف بودنِ شخص پیامبر(ص) را مىرساند. این معنا در کتابهای: بحارالانوار، مدینةالمعاجز، فرائدالسبطین، مناقب خوارزمى، مستدرک حاکم، شفاءالسقام سبکی، شرح مواهب زرقانى و... نقل شده است. جملههایى که در این قبیل روایات آمده، گاهى خطاب به پیامبر(ص) است و گاهى خطاب به پیامبران دیگر. موضوع مورد سخن، گاهى هدف بودن شخص پیامبر (ص)، گاهى هدف بودن پیامبر و على(ع)، گاهى هدف بودن پیامبر(ص)، على، فاطمه، حسن و حسین(ع) و گاهى هدف بودن همهی چهارده معصوم(ع) است. از همهی اینها معلوم مىشود که هدف از خلقت همهی عالم، پیامبر(ص) و اهلبیتند.
این مطلب به حدى براى اهل درایت و فهم، بلکه عموم اهل دیانت روشن بوده که شعرا نیز در اشعار خود آوردهاند؛ مثل قاضى نظامالدین: «لأجل جدّکم الأفلاک قد خلقت/ لولاه ما اقتضت الأقْدار تکوینا؛ به خاطر جدّ شما افلاک آفریده شد. اگر او نبود، قدرها و هندسهها اقتضاى تحقق نداشت.»
این مطلب به حدى براى اهل درایت و فهم، بلکه عموم اهل دیانت روشن بوده که شعرا نیز در اشعار خود آوردهاند؛ مثل قاضى نظامالدین: «لأجل جدّکم الأفلاک قد خلقت/ لولاه ما اقتضت الأقْدار تکوینا؛ به خاطر جدّ شما افلاک آفریده شد. اگر او نبود، قدرها و هندسهها اقتضاى تحقق نداشت.»
جملهی دوم: «لولا علیّ لما خلقتک»
مفاد روایت «لولا علی...» این میشود که اگر امامت نبود، نبوت پدید نمیآمد. این مطلب دور از قاعده نیست، زیرا نبوت بیانِ قانون است و مجریان آن امامان(ع) هستند؛ بنابراین امامت از نبوت مهمتر است. نگویید: پس علی(ع) مهمتر از پیامبر(ص) است؟ با اینکه خود علی(ع) میفرماید: «من یکی از شاگردان محمد هستم.» نه، اینطور نمیگوییم، بلکه میگوییم پیامبر دو منصب دارد: یکی نبوت و دوم امامت... پس مفاد جملهی دوم روایت این است که اگر امامت نبود، نبوت انجام نمیشد. به اعتقاد آیتالله گرامی، اگر دلالت و معنای روایت، مخالف قرآن و مستندات شرع باشد و با مبانی شرع و عقلی سازگاری نداشته باشد، طرد و ردّ میشود؛ در غیر این صورت میتوان روایت را مورد پذیرش متنی قرار داد و از باب تسامح در ادلهی سنن آن را پذیرفت؛ چون مفهوم و محتوای روایت، از سند بینیاز و احتیاجی به آن ندارد. روایت مورد بحث نیز اینگونه است؛در واقع این قسمت از روایت، همگام و همسو با قرآن شریف است که میفرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْک مِن رَّبِّک وَ إِن لَّمْتَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛ ای پیامبر آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است (به مردم) برسان؛ و اگر چنین نکنی، رسالت خود را نرساندهای(1).» از این روی، پس از ابلاغ امامت علی(ع) میفرماید: «الْیَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الإِسْلاَمَ دِینًا؛ امروز دین شما را برایتان به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را بر شما پسندیدم(2).»
با این نگاه، این قسمت از حدیث کاملاً همسو و همگام با قرآن است و از محتوای بسیار دقیق، ظریف و عمیقی برخوردار است و آن اینکه مقام امامت، فوق مقام نبوت است و تداوم اهداف نبوت نیز به تداوم امامت منوط است. در واقع این قسمت از روایت، تفسیر دو آیهی فوق است که اگر بنا به مصلحتی نام مبارک امام علی(ع) در دو آیه بیان نشد، این حدیث قدسی از آن پرده برمیدارد و میگوید: «لولا علیّ لما خلقتک.» آنی که اکمال و اتمام دین به آن وابسته است، امامت امام علی(ع) است. غیر از امام معصوم کسی نمیتواند آثار و اهداف نبوت را حفظ کند.
با این نگاه، این قسمت از حدیث کاملاً همسو و همگام با قرآن است و از محتوای بسیار دقیق، ظریف و عمیقی برخوردار است و آن اینکه مقام امامت، فوق مقام نبوت است و تداوم اهداف نبوت نیز به تداوم امامت منوط است. در واقع این قسمت از روایت، تفسیر دو آیهی فوق است که اگر بنا به مصلحتی نام مبارک امام علی(ع) در دو آیه بیان نشد، این حدیث قدسی از آن پرده برمیدارد و میگوید: «لولا علیّ لما خلقتک.» آنی که اکمال و اتمام دین به آن وابسته است، امامت امام علی(ع) است. غیر از امام معصوم کسی نمیتواند آثار و اهداف نبوت را حفظ کند.
جملهی سوم: «لولا فاطمة لما خلقتکما»
در این قسمت از حدیث، فاطمهی زهرا(س) محور خلقت قرار گرفته است. او محور آفرینش است. اگر وجود او نبود، نسل رسول اکرم(ص) منقطع میشد. پس بحث در این نیست که فاطمهی زهرا از علی(ع) و پیامبر(ص) بزرگتر است و علی(ع) از پیامبر(ص)، بلکه بحث در این است که جایگاه و نقشآفرینی هر کدام از سه بزرگوار در خلقت جهان هستی چهقدر و چگونه است؟ وجود فاطمهی زهرا(س) از این جهت تا قیامت، تداوم نبوت، امامت و اسلام ناب محمدی(ص) است. او واسطهی بین نبوت و امامت است و تکامل خلقت در سایهی تبیین رسالت و امامت است و هر دو از نسل فاطمهی زهرا. پس او مصدر ائمه(ع) است و تداومبخش دعوت محمد(ص) و ولایت. اگر او نبود، امامت تداوم نداشت و رسالت ابتر و ناقص میماند. پس چه اشکال دارد که گفته شود: اگر فاطمه نبود، علی یعنی امامت نبود و اگر علی یعنی امامت نبود پیامبر یعنی رسالت نبود؟
مؤلف کتاب در جایی دیگر مینویسد: «کسی که صاحب مقام امامت است، از کسی که صاحب مقام نبوت است، برتر است و این یک امر بدیهی است. آنچه از روایات به دست میآید این است که هدف از خلقت همهی عالم هستی، پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) بودهاند. از طرفی، از چند روایت به دست میآید که در میان خود پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) هم ترتیبی بوده است و یکی ـ دو روایت هم میفهماند که با خلقت پیامبر و علی و حسنین(ع) هنوز نور مطلق تحقق نیافته بود و با وجود زهرا(س)، غایت خلقت همگی تحقق پیدا کرد؛ یعنی پیامبر، علی و حسنین(ع) نیز قدم آخر نیستند و ماقبل آخرند و مقدمهی آخرین، فاطمهی زهرا(س) است.»
بنابراین، مدلول این روایت در احادیث دیگر نیز بیان شده است؛ به بیان دیگر، تنها این حدیث نیست که حضرت فاطمه(س) را غرض از خلقت عالم معرفى کرده است و احادیث دیگرى هم داریم که بر این موضوع دلالت دارد. به هر تقدیر، گاهی متن روایت به حدّی محکم است که راوی را هم اعتبار میبخشد و گاهی راوی به روایت. متن این روایت نیز به راوی اعتبار میبخشد و یا طبق اصل «دلالته تغنی عن السند» ما را از سند آن بینیاز میکند.
مؤلف کتاب در جایی دیگر مینویسد: «کسی که صاحب مقام امامت است، از کسی که صاحب مقام نبوت است، برتر است و این یک امر بدیهی است. آنچه از روایات به دست میآید این است که هدف از خلقت همهی عالم هستی، پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) بودهاند. از طرفی، از چند روایت به دست میآید که در میان خود پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) هم ترتیبی بوده است و یکی ـ دو روایت هم میفهماند که با خلقت پیامبر و علی و حسنین(ع) هنوز نور مطلق تحقق نیافته بود و با وجود زهرا(س)، غایت خلقت همگی تحقق پیدا کرد؛ یعنی پیامبر، علی و حسنین(ع) نیز قدم آخر نیستند و ماقبل آخرند و مقدمهی آخرین، فاطمهی زهرا(س) است.»
بنابراین، مدلول این روایت در احادیث دیگر نیز بیان شده است؛ به بیان دیگر، تنها این حدیث نیست که حضرت فاطمه(س) را غرض از خلقت عالم معرفى کرده است و احادیث دیگرى هم داریم که بر این موضوع دلالت دارد. به هر تقدیر، گاهی متن روایت به حدّی محکم است که راوی را هم اعتبار میبخشد و گاهی راوی به روایت. متن این روایت نیز به راوی اعتبار میبخشد و یا طبق اصل «دلالته تغنی عن السند» ما را از سند آن بینیاز میکند.
نمایش پی نوشت ها:
1. مائده، آیهی67.
2. مائده، آیهی3.