معمولاً در همهی فرهنگها و در بین اقوام و ملل گوناگون، سنتهای کهن و باسابقهای وجود داشته که بیشترشان به دلایل گوناگون، با گذشت زمان به فراموشی سپرده شده و دیگر جز یادی از آنها در منابع تاریخی و فرهنگی باقی نمانده است.
تعداد کلمات 5419/ تخمین زمان مطالعه 27 دقیقه
آبرومند هستی و بلبلزبان، همه تو را دوست دارند، آیندهی درخشانی داری، دوست داری پول زیادی داشته باشی، کینه و افاده نداری، یک نیت داری و نمیدانی میشه یا نمیشه، شیرینیِ ما را بده تا مهرهی مار بهت بدم و بگم میشه یا نمیشه!
به طور مسلّم، یکی از عوامل مهمّ دست کشیدن بشر از این سنتها و باورهای کهن، پیشرفتهای علمی و تجربی انسان بوده که نادرستی بسیاری از این فرهنگها و باورهای کهن را علنی ساخته و خرافی و بیارزش بودن آنها را آشکار کرده است. تا جایی که مثلاً در دنیای امروز بدون آنکه محدودیت قانونی، اجتماعی و... وجود داشته باشد، کسی با دیدن خورشیدگرفتگی، با ضربه زدن به سینی و دیگ یا با نواختن طبل و دهل، هیولایی که خورشید را در دهان گرفته، از حملهاش منصرف نمیسازد و حتی بسیاری از افراد امروزه باور نمی-کنند که چند نسل قبل خودشان، با اعتقاد تمام چنین کاری را انجام میدادند.
اما در میان این سنتها و رسم و رسومات کهن، مواردی مانند «فالگیری» هم یافت میشود که علیرغم پیش-رفتهای علمی و تجربی بشر و رشد روزافزون علم و دانش و تعقل در میان جوامع مختلف، نه تنها به فراموشی سپرده نشد، بلکه پررونق تر و جدیتر از گذشته دنبال میشود و رشد کمّی و کیفی و تنوع بسیار بالایی نسبت به وضعیت سنتی و کهن خود داشته است.
با مراجعهای کوتاه به انواع سایتها و مجلات زرد و حتی خانوادگی و اجتماعی، میتوان دهها نمونه از ابزار و آلات فالگیری و انواع فالها را مشاهده کرد، که این فالگیریها عبارتند از: فال حافظ، فال انبیا، فال تاروت، فال قهوه، فال چوب، فال ازدواج، فال ستارگان، فال یی چینگ ، فال تیله، فال نخود و... .
اینها تنها نمونههایی از این موارد فالگیری هستند که در برخی از اینها، فالگیرها برای خود دارای قواعد و قوانین و فرمولهای دقیق و حسابشدهای بوده و حتی سیدیهای آموزش این نوع فالگیریها و ابزار و آلات اصل و اورجینالشان با قیمتهای گزاف به فروش میرسد!میتوان «فال» یا به عبارتی «فالگیری» را اینطور تعریف کرد که: «فال یا فالگیری روشی برای شناخت آینده است. نهیبی به آینده زدن و آگاهی پیدا کردن از آنچه قرار است رخ بدهد و یا رخ ندهد.» باید توجه داشت که فال را نباید با طالعبینی اشتباه گرفت. طالعبینی نوعی پیشگویی است که از اختیار فرد خارج است؛ یعنی فرد قدرت انتخاب و اختیاری در آن ندارد.
البته جالب توجه آن است که این قبیل فالگیریها و غیبگوییها در کشورهای دیگر به مراتب از متقاضی و علاقهمندان بیشتری برخوردار بوده و تشکیلات فالگیری و جادوگری در برخی کشورهای غربی تبدیل به کمپانیهای بزرگ و شرکتهای عریض و طویل شده است.
فالگیری یکی از واقعیتهای جامعهی امروز ماست و کتابهای بسیاری دربارهی راهنمای فالگیری و پدیده-های مشابه آن در سالهای اخیر به زبان فارسی ترجمه یا تألیف شده است. روشهای متنوعی برای فالگیری به وجود آمده و حتی از طریق اینترنت به آموزش فالگیری میپردازند.
میتوان «فال» یا به عبارتی «فالگیری» را اینطور تعریف کرد که: «فال یا فالگیری روشی برای شناخت آینده است. نهیبی به آینده زدن و آگاهی پیدا کردن از آنچه قرار است رخ بدهد و یا رخ ندهد.» باید توجه داشت که فال را نباید با طالعبینی اشتباه گرفت. طالعبینی نوعی پیشگویی است که از اختیار فرد خارج است؛ یعنی فرد قدرت انتخاب و اختیاری در آن ندارد. همچنین پیشگویی در طالعبینی براساس وضعیت ستارگان در زمان تولد فرد میباشد (مانند طالعبینی چینی یا طالعبینی هندی)؛ اما در فال، پیشگویی با توجه انتخاب فرد به دست میآید و برخلاف طالعبینی به تاریخ تولد بستگی ندارد (مانند فال تاروت یا فال حافظ).
مهمترین سؤال در این خصوص آن است که: آیا اساس فالگیری و جستوجوی گذشته و آینده در آن، حقیقتی قابل قبول و ممکن است؟ آیا از طریق فال قهوه ـ برای مثال ـ میتوان به واقعیتهایی در مورد حال و آیندهی افراد دست پیدا کرد؟
در پاسخ به این سؤال، برخی از طرفداران فال و فالگیری نکاتی علمی را مطرح میکنند و مثلاً دربارۀ فال قهوه میگویند: «از آنجا که لب انسان هنگام نوشیدن قهوه با فنجان تماس مستقیم برقرار میکند، در حقیقت DNA او به فنجان منتقل شده(!) و برخی ویژگیهای فرد از طریق دانههای قهوه در فنجان نقش میبندد! در واقع دانه-هایی که دربرگیرنده و انتقالدهندهی DNA فرد هستند، به صورت نمادهای اعداد و اشکال در فنجان نقش می-بندند و فرایندی مثل چاپ عکس شکل میگیرد که فرد کارشناس میتواند منظور دقیق از این اشکال را دریابد و...»
هرچند این قبیل تصورات، نیازمند پاسخگویی نیست، اما در عین حال باید پرسید که خواص ژنتیکیِ فرد که در ژنهای اوست، چه ارتباطی با حوادث آینده یا خطراتی که بستگان او را تهدید میکند یا عشقی که به زودی در سر راه او قرار میگیرد، دارد؟!
فال و فالگیری از دیدگاه اسلام
فال به معانی «شگون، پیشبینی و پیشگویی» آمده است(1). در زبان عربی «فأل» میگویند که به معنای خوش-بینی و تفأل به نیکی و خوبی، و ضد «طیرة»(شُوم) است(2).
واژههی «تطیّر» از ریشهی «طیر» (پرنده) گرفته شده است و به معنای فال زدن به پرندگان است، ولى بعدها دربارهی هر چیزى که با آن فال نیک یا فال بد بزنند به کار رفته است (تفاؤل و تشاؤم) (3).
رابطهی بین تطیّر و طیر و نحوهی اشتقاق تطیّر از طیر را این چنین شرح دادهاند: عرب به مرغان فال میزدند و آن را «زجر» مینامیدند، و چون به سفر میرفتند و در راه به آن برمیخوردند، کارى میکردند که آن را از خود دور کنند. اگر از طرف چپ ایشان به طرف راستشان پرواز میکرد، آن را به فال نیک میگرفتند و اگر از طرف راست ایشان به سوى چپشان میپرید، آن را شوم دانسته و به فال بد میگرفتند؛ به همین جهت فال بد را تطیّر نامیدند(4). تا اینکه پس از گذشت زمان غالباً در تشاؤم به کار رفت و مترادف آن شد؛ یعنی تنها در مورد چیزهایی به کار برده شد که انسانها آنها را اسباب بدی میپنداشتند.(5)
«طائر» واژهی دیگری است که یکی از موارد استعمال آن در قرآنکریم در ارتباط با موضوع تطیّر است(6) و به معنای بدبختی و شوم به کار رفته است؛ بدبختی و عقوبتی که خداوند در برابر اعمال بد کفار و مشرکان تدارک دیده است(7): «(اما آنها نه تنها پند نگرفتند، بلکه) هنگامى که نیکى (و نعمت) به آنها میرسید، میگفتند: به خاطر خود ماست، ولى موقعى که بدى (و بلا) به آنها میرسید، میگفتند: از بدشگونی موسى و کسان اوست! آگاه باشید سرچشمهی همهی اینها، نزد خداست، ولى بیشتر آنها نمیدانند»(8).
فال «نیک» و «بد» زدن در میان همهی اقوام بوده و هست و به نظر میرسد سرچشمهی آن، عدم دسترسى به واقعیات و ناآگاهى از علل واقعى حوادث است(9). بدون شک فال نیک و بد، اثر طبیعى و تکوینی ندارند، ولى داراى آثار روانى هستند؛ چراکه فال نیک امیدآفرین است، در حالی که فال بد موجب یأس و نومیدى و ناتوانى در انجام و یا ترک کاری میشود. بنابراین، نمیتوان به صورت کلی، فال را خرافه پنداشت، همانطور که در سخنان پیشوایان معصوم(ع)، اعتقاد به فال نیک سفارش شده است. که اگر خرافه بود، دیگر سفارش به آن نمیشد. و از آنجا که دین اسلام، همیشه از مسائل مثبت، استقبال میکند، از فال نیک نهى نکرده، ولى فال بد را به شدت محکوم میکند. پیامبراکرم(ص)، تفأل (فال نیک) را دوست میداشت و از تطیّر (شوم و فال بد) منع میفرمود(10).بخت و طالع و پیروزی و شکست و موفقیت و ناکامی همهی انسانها نزد خداست؛ خدایی که حکیم است و مواهبش را طبق شایستگیهایی که بازتاب ایمان و عمل و گفتار و کردار آنهاست، تقسیم میکند. به این ترتیب، روش استدلال محکم و به حق انبیای الهی در برابر طرفداران محض تطیّر و فال بد ـ که اختیار را از آنان سلب میکرد ـ چنین بوده است که انبیای الهی بر اساس توحید افعالی همهی حوادث گوارا و ناگوار را به خداوند نسبت میدادند و میفرمودند که برخی از حوادث جنبهی امتحان و بعضی از آنها جنبهی کیفر و تنبیه دارد.
در حالات خود پیامبر اسلام(ص) و ائمهی اطهار(ع) نیز دیده میشود که گاهی مسائلی را به فال نیک میگرفتند؛ مثلاً در جریان برخورد مسلمانها با کفار مکه در سرزمین «حدیبیه» میخوانیم هنگامی که سُهَیل بن عمرو به عنوان نمایندهی کفار مکه به سراغ پیامبر(ص) آمد و حضرت از نام او آگاه گردید، فرمود: «قد سهل علیکم امرکم»؛ یعنی از نام سهیل من تفأل میزنم که کار شما سهل و آسان میشود(11).
اسلام در بسیارى از موارد اینگونه مفاهیم تخیلى و پندارى را در یک کانال صحیح و سازنده قرار داده و از آن بهرهبردارى کرده است؛ مثلاً در مورد آنچه در میان عوام معروف است که میگویند: فلان همسر، خوشقدم بود و یا بدقدم، و از آن روزى که به خانهی فلان شخص گام گذاشت و همسرش شد، چنین و چنان گشت که قطعاً به این صورت خرافهاى بیش نیست، اما اسلام به آن شکل سازندهی تربیتى داده است(12)؛ در حدیثى از امام صادق(ع) میخوانیم: «بدقدمى و شوم بودن زن در مهریهی زیاد و نافرمانی شوهر است(13)». همچنین آنحضرت به نقل از پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «خانهی شوم، خانهی تنگ و خانهاى است که همسایگان بد داشته باشد(14)».
اگر درست ملاحظه کنیم میبینیم، همان الفاظى را که مردم در مفاهیم خرافى بهکار میبرند، در جهت مفاهیم واقعى و سازنده استفاده شده است، و در اثر توجه به آن، تفکر و اندیشهاى که به بیراهه میرود، به راه راست هدایت میشود.
بخت و طالع و پیروزی و شکست و موفقیت و ناکامی همهی انسانها نزد خداست؛ خدایی که حکیم است و مواهبش را طبق شایستگیهایی که بازتاب ایمان و عمل و گفتار و کردار آنهاست، تقسیم میکند. به این ترتیب، روش استدلال محکم و به حق انبیای الهی در برابر طرفداران محض تطیّر و فال بد ـ که اختیار را از آنان سلب میکرد ـ چنین بوده است که انبیای الهی بر اساس توحید افعالی همهی حوادث گوارا و ناگوار را به خداوند نسبت میدادند و میفرمودند که برخی از حوادث جنبهی امتحان و بعضی از آنها جنبهی کیفر و تنبیه دارد.
در جوامعی که به خدا ایمان ندارند ـ هر چند از نظر علم و دانش روز پیشرفتهای فراوانی کسب کردهاند ـ اعتقاد به اقبال و بخت و خرافات دیگر فراوان دیده میشود، بهطوری که گاهی افتادن یک نمکپاش بر زمین، آنها را سخت ناراحت میکند و منزل و اتاق و صندلی که شماره آن سیزده باشد، نحس شمرده و وحشت میکنند، و هنوز هم بازار رمّالان و فالگیران در میان آنها گرم است و مسئلهی موهومبخت و طالعبینی در میان آنها مشتری فراوان دارد؛ ولی قرآن مجید میفرماید: «فال بد شما نزد خداست (و همهی مقدرات به قدرت او تعیین میگردد)، بلکه شما گروهى فریبخورده هستید(15)».
انسان عاقل وقتی میخواهد کاری انجام دهد، نخست تمام جوانب آن را بررسی میکند و فکر خود را که موهبتی خدادادی است به کار میاندازد و اگر از این راه نتوانست صلاح خود را تشخیص دهد، ناگزیر باید از دیگران کمک بگیرد و تصمیم خود را با کسانی که صلاحیت مشورت دارند در میان بگذارد تا به کمک فکر آنها، درست را از نادرست تشخیص دهد و اگر از این راه هم به نتیجه نرسید، چارهای ندارد جز اینکه به خدای خود متوسل شده، خیر خود را از او مسئلت کند، که این همان «استخاره» است. روایات بسیاری در رابطه با استخاره داریم و مورد تأیید فقها میباشد که انسان را از تحیّر و سرگردانی خارج میکند و راهی پیش پای او میگذارد.
فالگیری و پیشگویی و دعانویسیِ افرادی که این کارها را به عنوان پیشه برای خویش برگزیدهاند، مورد اعتماد نیست و هیچ دلیلی بر اینکه چنین کسانی راست میگویند، در دست نیست.
بنابراین، فال و فالگیری به خودیِ خود اعتبار ندارد و مورد امضا و تأیید دین اسلام نیست، و در بسیاری از موارد فقط یک حدس و گمان است و هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد؛ ولی چون فال نیک حرکتآفرین و امیدآور است و اثر روانی زیادی در انسان دارد، پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) به آن سفارش فرمودهاند.
راه رهایی از فال بد
1. بیاعتنایی: امام صادق(ع) میفرماید: «اثر فال بد، به همان اندازه است که آن را میپذیری؛ اگر آن را سبک بگیری، کماثر و آسان خواهد بود، و اگر آن را محکم و سخت بگیری، پُراثر و اگر به آن اعتنا نکنی، هیچ اثری نخواهد داشت(16)». براساس این روایت، تأثیر تفأل و تطیّر مربوط به نفس صاحب آن است، و اینکه فال چیزى نیست؛ هر چه هست اثر نفس خود آدمى است(17). تأثیر یا بیتأثیری فال بد، در درون آدمی پیرو وضعیتی است که انسان در نهاد خود به عنوان زمینهی قبول یا ردّ آن ایجاد کرده است و بستگی به خواست، نوع تلقین و ارزیابی خود شخص دارد.
2. توکل بر خدا: برای رهایی از عواقب تطیّر و بدشومی باید انسان به خدا توکل کند. فال بد به کسی ضرر میرساند که از آن بترسد؛ ولی کسی که از آن هراس و ترسی نداشته باشد و بر خدا توکل کند، یقیناً به وی ضرری نخواهد رسید. امام صادق(ع) به نقل از پیامبراکرم(ص) میفرماید: «کفارهی فال بد زدن، همان توکل به خداست(18)»؛ زیرا معنای توکل این است که امر تأثیر را به خدای تعالی ارجاع داد و تنها او را مؤثر دانست و وقتی این چنین معتقد باشیم، اثری برای فال بد باقی نمیماند تا به ما ضرر و آسیبی برساند(19).
3. دعا: دعا نشاندهندهی عدم استقلال همهی قدرتها در برابر قدرت پروردگار است. در دعا توجه به این حقیقت است که اسباب و علل طبیعی هر چه دارند از ناحیهی خداوند دارند و به فرمان او هستند. لذا در روایات متعدد آمده است که پیامبراکرم(ص) و امامان معصوم(ع) به کسانی که به قلبشان تطیّر و بدشومی خطور میکرد، دعاهایی را میآموختند و به این حقیقت آگاهی میدادند؛ مانند اینکه پیامبراکرم(ص) میفرماید: «هر کس چیز ناملایم و مکروهى را ببیند و به نظرش بدشگون آید، بگوید: اللَّهُمَّ لَا یُؤْتِی الْخَیْرَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا یَدْفَعُ السَّیِّئَاتِ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِک(20)»؛ خداوندا! جز تو کسى خیر نمیدهد و بدیها را کسى جز تو نتواند برطرف کند، و هیچ نیرو و قدرتی از غیر تو نباشد.
امام صادق(ع) در بخشی از دعای مربوط به حج و عمره میفرماید: «...اللَّهُمَّ لَا طَیْرَ إِلَّا طَیْرُکَ وَ لَا خَیْرَ إِلَّا خَیْرُکَ وَ لَا حَافِظَ غَیْرُکَ(21)»؛ خداوندا! هیچ فال بدى جز به ارادهی تو تحقق نمییابد و خیر و نیکى تنها از سوی توست، و هیچ حفظکننده و نگهدارندهای جز تو نیست.
قرآن کریم، یکی از گناهان کبیره را نومیدی از رحمت خدا میداند. انسانهای ناامید، به سادگی تن به وسوسه-های شیطانی میدهند و خود را به آتش دوزخ میسپارند؛ این در حالی است که مؤمنان، امید را روح خدا می-دانند و این امید در همهی ذرات وجودشان در جریان است. آیات قرآن در این خصوص میفرماید: «نباید از خدا و روحالله مأیوس شوند، زیرا تنها کافران از روح الله مأیوس میشوند(22).» بنابراین، انسان مؤمن باید، تنها امیدش به خدا باشد.
دین مبین اسلام، پایبندی به اعتقادات توحیدی و آموزههای اخلاقی را یکی از راههای مهم مقابله با مشکلات و استرسهای زندگی میداند و قطعاً پایبندی به این امور موجب میشود انسان در زندگی خود احساس آرامش کند و به سادگی، در دام این معضلات گرفتار نشود. در قرآنکریم از افکار موهوم و خرافی و باطل با عنوان «غل و زنجیر» یاد شده و آمده است: «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم؛ پیامبران آمدهاند تا فرد و جامعه را از اسارت قید و بندهای ساختگی آزاد کنند. (23)»
چنان که در این آیه اشاره شده است، زدودن قید و بندهای رسوم خرافی و افکار پوچ و باطل جاهلی، یکی از کارهای انبیای الهی است که آنها به عنوان مصلحان جامعهی بشری، شناخته شدهاند؛ پیامبرانی که میخواستند با آموزههای وحیانی و الهامات ربانی و سروش غیبی، غبار از رخ عقل و وجدان بشر برگیرند و قوهی عقل و خرد انسانها را شکوفا کنند و غل و زنجیر افکار موهوم را گسسته و راه هرگونه سوءاستفاده از انسانها را منسد نمایند.
انسانها باید برای حل مشکلات خود به سوی خدای متعال توجه کنند و دعا را واسطهی فیض قرار دهند و صلاح امور را با توجه به حقانیت پروردگار از ائمهی اطهار(ع) تمسک نمایند.
البته دور از منطق است که همهی این فالگیریها را به کلی و بیتأمل انکار کنیم و همه را خرافات و باطل بخوانیم؛ اما به نظر میرسد که خود این فالگیریها هم تفاوتهای جدی و روشنی با هم دارند.
برای مثال، سنتی به نام «فال حافظ» یکی از سنتهای قدیمی ایرانی، برای ارتباط همهجانبه با ادبیات ارزشمند و فاخر ایرانی و ارتباط دادن تعالیم بلند عرفانی و قرآنیِ آن با زندگی است و این گونه نیست که اگر در موردی فال حافظ گرفته شد، همهی افراد، آیندهی خود و دیگرانرا بر آن بار نمایند، بلکه حقیقت و ماهیت حقیقیِ فال و فالگیری مورد تأیید اسلام، کارهایی از قبیل همین فال حافظ است.
در اسلام از هر نوع فال بد زدن یا «تطیر» نهی شده، ولی برعکس به ما دستور داده شد که امور گوناگون را به فال نیک بگیرید و به اصطلاح «تفأل به خیر» بزنید؛ یعنی همه چیز را به نوعی حمل بر خوبی و نیکی کنید تا همان گونه محقق شود(24).
از آنجا که دیوان حافظ مملو از اشعار امیدبخش و دلنشین و پرشور و شوق است و در بدترین شرایط هم نوعی امیدبخشی نسبت به آینده را در خود جای داده است، فال حافظ همواره نوید آیندهای بهتر و زیباتر را داراست و به همین دلیل معمولاً از فال حافظ، نکتهای منفی و ناراحتکننده به کسی منتقل نمیشود. و به علاوه، کسی هم کلمات مبهم غزلیات حافظ را عین واقعیت خارج و پیشبینی صددرصد آینده تلقی نمیکند. در نتیجه چنین فالگیری، همان تفأل به خیر زدن است که از نگاه شرعی، امری ممدوح و بیاشکال است.
بیشتر بخوانید: فال و فالگیری
نظر مراجع تقلید دربارۀ دعانویسی، فالگیری و جنگیری
آیهالله خامنهای: «اخبار به کذب جایز نیست و پولِ در مقابل آن، صورت شرعى ندارد.»
آیهالله مکارم شیرازی: «دعانویسی و فالگیریِ حرفهای جایز نیست و رجوع به آنها حرام است و پول گرفتن در برابر این کارها جایز نیست.»
آیهالله سیستانی: «چنان پیشگوییهایی اعتبار ندارد و او هم نباید به طور جزم و یقین، سخنی بگوید؛ همچنانکه دیگران هم در مواردی که وجود حجّت شرعی و عقلی لازم است، نباید بر آن پیشگوییها، اثر بار کنند.»
آیهالله وحید خراسانی: «کهانت حرام بوده و کسب درآمد از این راه حرام است. کهانت عبارت است از: خبر دادن از امور غیبیه، به نحوی که دیگران گمان میکنند که بعضی از اجنه به این شخص خبرها را میدهند.»
پاسخ آیهالله صافی گلپایگانی: «... مراجعه به فالگیرها یا دعانویسانی که به صورتهای مختلفه از منابعی که اعتبار شرعی ندارد نقل میکنند یا مینویسند، جایز نیست و پول گرفتنِ اینگونه، اکلِ مال به باطل و حرام است.»
پاسخ آیهالله علوی گرگانی: «... فالگیری و جنگیری مورد تائید نیست.»(25)
با توجه به نظر مراجع تقلید، قضیه کاملاً روشن است که ایشان معتقدند، فالبینی و رمّالی جایز نیست.
فال و فالگیری از نگاه قانون
علاوه بر این، موضوع رمالی و مجازات آن از ابعاد دیگری نیز در قوانین جزایی کشور قابل بررسی و پیگیری است و قضات دادگاههای کیفری معمولاً افراد متهم به رمالی و فالگیری را با استفاده از قوانین مربوط به کلاه-برداری و تحصیل مال نامشروع مجازات میکنند و اگر این افراد، جرم مستقل دیگری نیز مرتکب شده باشند، به مجازات آن جرم محکوم میشوند.
در حال حاضر نیز دولت با این پدیده به مثابهی جرم برخورد میکند و بنا به اظهار مسئولان قضایی ایران «تاکنون تعدادی از افراد فالگیر و رمال که با عنوان پیشگویی مبادرت به کلاهبرداری از مردم میکردند، شناسایی و دستگیر شدهاند و قوهی قضائیه نیز با اینگونه افراد به شدت برخورد میکند(26).»
این حساسیت دولت ایران به موضوع یا پدیدهی فالگیری منحصر به دولت ایران نیست، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان، قوانین رسمی از فعالیتهایی مانند رمالی و فالگیری که منجر به خسارت مالی یا اجتماعی شهروندان شود، حمایت نمیکنند. هرچند دولتها عملاً در این زمینه با نوعی اغماض عمل میکنند و اساساً این مقوله جزء «عرصهی خصوصی» زندگی شهروندان محسوب میشود، مگر آن که شهروندان به پلیس علیه فردی به جرم کلاهبرداری از راه رمالی و فالگیری شکایت کند. در غیر این صورت، دولتها عملاً اقدام پیشگیرانه یا ممانعتجویانهای در زمینهی فالگیری انجام نمیدهند. البته در دولتهایی که خود را به ارزشهای ایدئولوژیک معین متعهد بدانند، مانند دولتهای اسلامی، فالگیری علاوه بر کلاهبرداری نوعی «جرم فرهنگی» نیز محسوب میشود؛ برای مثال، دولت کمونیستی چین که سرزمین آن یکی از جوامع مهم رونق فالگیری بوده است، اخیراً در زمینهی پیشگیری و ممانعت از گسترش فالگیری اقدام کرده است. «خبرگزاری شین هوا» در سال 2004 گزارش داد که هـرگـونـه تبلیغات در زمینهی پیشگویی و فالگیری در چین که به افکار جوانان لطمه بزند، تخطی از مقررات محسوب شده و باید فوراً متوقف شود. اینگونه تبلیغات برای فالگیری در چین در برخی زمانها، بهویژه سال نو افزایش مییابد. دولت چین در ۵ دههی گدشته با خرافهگرایـی مبارزه کرده، اما هنوز نتوانسته آن را ریشهکن کند و پیشگوییها حتى روی تقـویـمهای چینی نیز دیده مىشود(27).
اقدامات و واکنشهای قانونی مذکور، به علاوهی گزارشها و مطالب مطبوعات و رسانههای ایران نشان میدهد که در حال حاضر، فالگیری حداقل از نظر سیاستگزاران، برنامهریزان و روزنامهنگاران به مثابهی «مسئلهای اجتماعی» برای جامعهی ایران است و باید برای جلوگیری کامل از آن یا جلوگیری از روند گسترش آن راهحلی یافت.
اوضاع مالی بازار فال و فالگیری
امروزه فال و فالگیری دیگر از حالت یک تفریح خارج شده و بازار مالی گستردهای در حاشیهی خرافات شکل گرفته است. فالگیرها خود را بهروز کردند تا دیگر انگ اُمّل بودن به آنها نچسبد. فالگیرهای تحصیلکرده و مطلع از اخبار روز دنیا، با وقتهای قبلی و دفتر و... همگی به ما میگویند دیگر فال و فالگیری از آن حالت قدیمی خود خارج شده است. البته هنوز هم کولیهای کنار خیابان هستند، اما خانوادههای ثروتمند ترجیح می-دهند فال خود را نزد فالگیرهای تخصصی و با وقت قبلی بدانند. قیمت بالای فال، خود وسیلهای برای اطمینان دادن به مشتری در خصوص حقانیت فالگیر نیز تلقی میشود. نزد فالگیر، هیچ کس از قیمت و چانهزنی روی قیمت صحبت نمیکند. هزاران هزار تومان پول را با شرمندگی به فالگیر میدهند؛ چراکه کار او و صنف او، صنف و کاری عادی نیست.
فالگیرها برای شروع کار خود به هیچ سرمایهای نیاز ندارند، مالیات نمیدهند و روی قیمتهایشان هیچ نظارتی نیست. اشتغالی ایجاد نمیکنند و نه کالایی به جامعه میدهند و خدمات واقعی هم ارائه نمیدهند. اکثر زنان فالگیر، از همسر خود جدا شدند و سرپرست خانوار هستند. نبود شغل مناسب برای امرار معاش آنها، نبود بیمههای لازم در چنین شرایطی و... آنها را وا داشته تا برایی امرار معاش به این کار دست بزنند. بنابراین، مشکلات معیشتی از سویی، و آمادگی ذهنی جامعه برای پذیرش خرافات از سوی دیگر، زمینهی فعالیت فال-گیرها را فراهم ساخته است.
فالگیرها دو دسته مشتری دارند؛ یا آنها که معتاد به فال هستند و مشتری همیشگی، که در مورد این اشخاص معمولاً فالگیر بیوگرافی آنها را میشناسد و با مشکلاتشان آشنایی دارد. و یا مشتریان غریبه هستند که با یک گپ قبل از فال میتواند خصوصیات کلی در مورد آنها را استنباط کند و بر آن اساس سخن بگوید.
در هر دو صورت، فالگیر آنچه را استنباط کرده است، رنگ و لعاب میدهد و دوباره به مشتری پس میدهد. اگر درست استنباط کرده باشد که یک مشتری به جمع مشتریان معتقد و وفادار به او اضافه شده است و اگر خطا بگوید، چیزی از دست نداده و فرد مشتریِ او نمیشود! از همه جالبتر افراد بزرگسالی هستند که از سطح تحصیلات و روابط اجتماعی قابل قبولی هم برخوردارند؛ اما با کمال تعجب به فالگیر مراجعه میکنند.
دور و بر فالگیرها همیشه مشتریانی حضور دارند که او را قبول دارند؛ این طبیعی است. بنابراین، ما در مورد همهی فالگیرها میشنویم که کارش خیلی خوب است و توانسته وقایع مهمی را پیشبینی کند. این را میشنویم چون از تعریف کسانی که به دلیل خلافگوییهای او مشتریاش نشدند را نه دیدهایم و نه وصفشان را شنیدهایم. به هر تقدیر، فالگیرها سعی میکنند کار خود را از طریق شبکهای از بازاریابان که خودشان هم مشتری هستند، گسترش دهند. این شبکه باید به فالگیر اعتقاد داشته باشد تا بتواند به بهترین شکل تبلیغات کند.
در دنیای امروز «فالگیری» و«پیشگویی» و اموری از این دست، به نهادها و کمپانیهای بزرگ تبدیل شده و به هیچ وجه در حد یک سرگرمی بیارزش و ساده نیست. حتی در کشور خودمان، هزینهی خوردن یک فنجان قهوه و برگرداندن آن روی نعلبکی و شنیدن تفسیر تصویر بهجامانده در بقایای تفالهی قهوه، از چند هزار تومان تا یکمیلیون تومان آب میخورد و کمتر کسی است که باور کند برخی از این فالگیرانِ دارای تشکیلات و منشی و سالن انتظار ماهانه، چه درآمد هنگفتی را به جیب میزنند.
خانمها بیشتر فال میگیرند
بر اساس دیدگاههای روانشناسانه، از آنجا که جوانان هنوز آمال و آرزوهای مختلفی را در سر میپرورانند و همین طور تجربهی زیستی کمتری نسبت به افراد مسنتر دارند، بیشتر به فالگیرها رجوع میکنند؛ اما این نکته نیز باید مورد توجه قرار بگیرد که شرایط و مناسبات یک جامعه در رجوع جوانان به این پدیده، بسیار مهم است. در جوامعی که جامعه بستر لازم را برای رشد جوانان خود مهیا نکند و یا برخی از سنتها و باورها، رو در روی رشد و پیشرفت جوانان قرار بگیرد، رجوع آنها به خرافات برای دستیابی به آیندهای که نمیتوانند آن را تصور کنند، بیشتر میشود.همیشه زنان مخصوصاً در گذشتهی جامعهی ایران در برخورد با مسائل عاطفی واکنشی منفعل داشتند که این نوع واکنش نیز همیشه مورد تأیید فرهنگ و سنت جامعه ایرانی بوده است؛ زنان در میان فرهنگ و سنت ایرانی همیشه برای همسرشدن و زیستن در کنار مردی، انتخاب شدهاند، ولی خود انتخاب نکردهاند. اینجاست که زنان برای بیان برخی از احساسات و خواستههای خود، مانعی بزرگ به نام سنت و فرهنگ را میبینند و به صورت ناخودآگاه، خواستههای خود را سرکوب میکنند و برای بیان آن از مسیرهایی غیرعقلانی استفاده میکنند؛ که یکی از این آنها مقولهی فال و فالگیری است.
زنان ایرانی امروزه در تمام حوزههای زندگی، از جمله: اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حضوری فعال دارند و چگونگی زیستن آنها در حال حاضر با گذشته قابل مقایسه نیست؛ ولی سؤال اینجاست که چرا با تمام این تفاسیر، زنان هنوز هم بیشترین آمار رجوعکنندگان به این نوع مقولات، یعنی فال و فالگیری را دارند؟ برای کندوکاو در مورد علت رجوع زنان به فالگیرها باید نگاه جامعهشناسانه به این موضوع داشته باشیم و به عمق ساختها و مناسبات اجتماعی جامعهی ایران رجوع کنیم. اما قبل از اینکه وارد بحث جامعهشناختی شویم، باید به نکتهای نیز توجه کرد؛ براساس نتایج پژوهشهای انجامشده در ایران، تعداد قابل توجهی از زنانی که به فالگیرها مراجعه میکنند، نه از روی اعتقاد و باور به فال و فالگیری است، بلکه تنها از روی کنجکاوی و سرگرمی است و با توجه به اینکه بیشتر این فالگیرها در جاهایی دست به تبلیغ کار خود میزنند که معمولاً مکانهایی زنانه هستند؛ مانند: آرایشگاههای زنانه، نمایشگاههای لباس زنانه و... بنابراین، هر زنی ممکن است تنها از جهت ارضای حس کنجکاوی خود یا لحظهای سرگرم شدن در کنار دوستان به فالگیرها مراجعه کند. در این صورت این امر دیگر معضلی روانشناختی یا مسئلهای جامعهشناختی نیست؛ ولی اگر زنانی مراجعهی مکرر به فالگیرها داشته باشند و تصمیمهای زندگی خود را بر پایهی طالعبینیهای آنها بگیرند و زندگی خود را متأثر از این امر بدانند، این دیگر از حد یک تجربهی ساده و سرگرمی زودگذر گذشته است و به مسئلهای اجتماعی تبدیل شده است. این نوشته سعی میکند به موشکافی جامعهشناختی دستهی دوم، یعنی زنانی که تصمیمهای خود را براساس نظر فالگیرها میگیرند و زندگی خود را متأثر از آنها میدانند، بپردازد.
جامعهی ایران از قرنها پیش دارای نظام مردسالار بوده است. با اینکه امروزه سطح آگاهی افراد و پیشرفت علمی گسترش یافته است، باز هم نمودهایی از آن را مشاهده میکنیم. از مناسبات سادهی بین خانوادهها گرفته تا ساختارهای کلان جامعهی ایران، همه و همه به نوعی فرهنگ مردسالار را در درون خود بازتولید میکنند. براساس پژوهشهای انجامشده در ایران بیشترین علت مراجعهی افراد، مخصوصاً زنان به فالگیرها یافتن راهحلی برای مشکلات عاطفی آنها میباشد. همین امر نشان میدهد با وجود اینکه امروزه زنان در جامعه بسیار فعالتر از گذشته شدهاند و در تمام حوزهها حضوری پرجنبوجوش دارند، اما هنوز هم در برخی از زمینهها نمیتوانند به راحتی به خواستهها و نیازهای خود دست یابند. وقتی افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواستههایشان را از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی ندارند و یا نمیتوانند به خواستههایی مثل ازدواج و طلاق دست یابند، به دنبال فالگیری و خرافات میروند.
همیشه زنان مخصوصاً در گذشتهی جامعهی ایران در برخورد با مسائل عاطفی واکنشی منفعل داشتند که این نوع واکنش نیز همیشه مورد تأیید فرهنگ و سنت جامعه ایرانی بوده است؛ زنان در میان فرهنگ و سنت ایرانی همیشه برای همسرشدن و زیستن در کنار مردی، انتخاب شدهاند، ولی خود انتخاب نکردهاند. اینجاست که زنان برای بیان برخی از احساسات و خواستههای خود، مانعی بزرگ به نام سنت و فرهنگ را میبینند و به صورت ناخودآگاه، خواستههای خود را سرکوب میکنند و برای بیان آن از مسیرهایی غیرعقلانی استفاده میکنند؛ که یکی از این آنها مقولهی فال و فالگیری است. همین امور باعث شده است که برخی از زنان برای دستیابی به خواستههایشان به جای انتخاب مسیر عقلانی، از راههای دیگر استفاده کنند.
عوامل افزایش و گرایش پدیدههایی مانند: رمالی، فالگیری و طالعبینی در جامعه عبارتند از:
ـ غلبهی احساسات بر عقل در فرد و جامعه و باورهای غلط عوام؛
ـ سودجویی و شهرتطلبی و سوءاستفادهی گروهی با ترفندهای زیرکانه؛
ـ عدم قدرت تجزیه و تحلیل مسائل موجود و گرایش به متافیزیک؛
ـ مشکلات اقتصادی و ترس ناشی از عدم تأمین آینده؛
ـ راهاندازی سایتهای اینترنتی و ماهوارهای و حرکتهای تبلیغاتی آزادانه؛
ـ عدم توجه مسئولان به موضوع رمالی و فال و طالعبینی به عنوان معضل؛
ـ ازدواج و رفع اختلافات خانوادگی و زناشویی؛
ـ افسردگی پنهان و احساس تنهایی و تنبلی و سستی و ناامیدی؛
ـ تکیهگاه روحی و روانی و عدم اعتماد به نفس و اطمینان به خلاقیتهای درونی خود؛
ـ رواج از طرف صهیونیستها؛
ـ خلأ قانونی.
برای درمان این نوع بیماری راهحلهای زیر مطرح شده است:
ـ تقویت باورهای دینی.
ـ تمسک به قرآن، ادعیه و مأثورات معصومان(علیهمالسلام).
ـ ترویج و تشویق به مراجعهی مردم به بیوت مراجع عظام تقلید و روحانیون باتقوا و وارسته.
ـ آموزش و بصیرتافزایی در سطوح: مدارس، دانشگاهها، مراکز فرهنگی، رسانهی ملی و مطبوعات، کلاسهای آموزش عقیدتی، سیاسی و تربیت تعالی.
ـ ایجاد و توسعهی مراکز کارآمد مشاوره و راهنمایی.
ـ مجازات فالگیران.
ـ پخش اعترافات رمالان و دعانویسانِ گمراه و فریبخوردگان از رسانهی ملی.
در پایان باید به این نکته نیز اشاره شود که فال و فالگیری آسیبهای جبرانناپذیری مثل: اعتیاد به فال و ایجاد مشکلات روحی و روانی، ازهمپاشیدگی خانوادهها، کلاهبرداری و ضررهای مالی، آسیبهای جانی و... را نیز برای افراد مراجعهکننده به وجود میآورد.
نمایش پی نوشت ها:
1. حسن عمید، فرهنگ فارسی، ص 784.
2. ر.ک: محمود بن عمر زمخشرى، الفائق فی غریب الحدیث، ج 3، ص 4؛ ابنمنظور، لسانالعرب، ج 11، ص 513؛ واسطى زبیدی، تاجالعروس، ج 15، ص 563.
3. راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، ص 528 و 529؛ تاجالعروس، ج 7، ص 154.
4. محمود زمخشرى، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 371.
5. محمد بن طاهر بن عاشور، التحریر و التنویر، ج 8، ص 250 و 251 ؛ ر.ک: محمود زمخشرى، مقدمة الأدب، ص 261؛ محمود اسماعیل صینى، المکنز العربی المعاصر، ص 24.
6. برخی از آیات مربوط به تطیّر عبارتند از: نمل، آیهی 47 ؛ یس، آیهی 19.
7. مفردات ألفاظ القرآن، ص 529.
8. اعراف، آیهی131.
9. ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 12، ص 52.
10. حسن بن فضل طبرسى، مکارمالأخلاق، ص 350.
11. ابنشهرآشوب مازندرانى، مناقب آلأبیطالب(ع)، ج 1، ص 203.
12. تفسیر نمونه، ج 12، ص 53.
13. شیخ صدوق، منلایحضرهالفقیه، ج 3، ص 55.
14. شیخ صدوق، معانیالأخبار، ص 152.
15. نمل، آیهی 47.
16. محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج 8، ص 197 و 198.
17. سیدمحمدحسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 19، ص 78.
18. الکافی، ج 8، ص 198.
19. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 19، ص 78.
20. مکارمالأخلاق، ص 350.
21. الکافی، ج 4، ص 285.
22. تفسیر نمونه، ج6، ص317.
23. یوسف، آیهی87.
24. اعراف، آیهی157.
25.پایگاه اطلاعرسانی دفاتر مراجع تقلید و پایگاههای خبری ایسنا و برنا (در پی استفتای انجامشده).
26. خبرگزاری فارس 1/10/ 1385.
27. روزنامهی آفتاب، 12 بهمن 1383.