
| هر روز صبح، گرمِ طلوعی دوبارهاند | در جای جای شهر شبیه ستارهاند |
| این بقعهها پر از غزل و استعارهاند | آنان که خستهاند و به دنبال چارهاند |
| راهی به سمت خانه دلدار میشوند | چشم انتظار لحظه دیدار میشوند |
| با هر دعا به فیض اجابت رسیدهایم | از هر امامزاده کرامات دیدهایم |
| از زرق و برق شهر همه دل بریدهایم | این راز را از عارف و عالم شنیدهایم |
| جز اهل بیت در شب غربت پناه نیست | هرکس که شد کبوترشان، رو سیاه نیست |
| ای کاش تشنهِ مِیِ ادراکمان کنند | از این همه گناه شبی پاکمان کنند |
| هنگام مرگ، راهیِ افلاکمان کنند | در یک امامزاده اگر خاکمان کنند |
| باید به هر ضریحِ غریبی دخیل بست | بال دعا به بال و پر جبرئیل بست |
| این لالهها که نو گل باغ پیمبرند | سرچشمه گلابِ گلستانِ قمصرند |
| در چار فصل سال همیشه معطرند | فرزندهای حضرت موسی بن جعفرند |
| ما را رسانده است به امضای آسمان | آرامشی که ریخته در آستانشان |