مقدمه:
به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق
به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
نخست پادشهی همچو او ولایت بخش
که جان خویش بپرورد و داد عیش بداد
... دگر بقیه ابدال، شیخ امین الدّین
که یمن همت او کارهای بسته گشاد
شیخ امین الدین محمد بلیانی، برجستهترین شخصیت سلسله «بلیانیه» است. خانواده و اجدادش همه از علمای دین و مشایخ عرفان بودند. نسب او تا شیخ ابوعلی دقّاق نیشابوری؛ عارف بزرگ قرن چهارم چنین است:
شیخ امین الدین محمدبن زینالدین علیبن ضیاءالدین مسعودبن نجمالدین محمدبن علیبن احمدبن عمربن اسماعیل بن ابی علی الدقّاق (م. 405ه.ق. نیشابور)
شیخ امین الدین در حیات خود مورد توجه خاص سلاطین آل اینجو بود و بزرگانی چون خواجوی کرمانی، حافظ و زرکوب شیرازی ـ مؤلف شیرازنامه ـ مریدوار او را ستودهاند. یکی از مریدان شیخ محمودبن عثمان؛ نویسنده کتاب فردوس المرشدیه فی اسرار الصَمدیه است که در مقامات شیخ ابواسحاق کازرونی، نوشته شده است.
دو سال پس از مرگ شیخ امینالدین (م. 745ه.ق) محمودبن عثمان، کتابی در حالات و مقامات او تألیف میکند و نام جواهر الامینّیه بر آن مینهد. متأسفانه از این کتاب که اساسیترین منبع در شناخت او و دیگر مشایخ بلیانی است، خبری نداریم؛
و فقط گزیدهای از این کتاب که به دست مؤلف انجام گرفته با نام «مفتاحالهدایه و مصباحالعنایه» در کتابخانه اسعد افندی ترکیه موجود است (این کتاب به زودی به کوشش نگارنده به چاپ میرسد).
در مفتاح الهدایه به احداث چندین بنا؛ چون مسجد، خانقاه، دارالحدیث و دارالشفای مرشدی، سقایه و چشمه بمشق به دست شیخ اشاره رفته است.
سند حاضر که به وقفنامه «چشمه بمشق» و «قنات قرچه» موسوم است، از جمله پنج وقفنامه مربوط به شیخ امین الدین است که در اداره اوقاف شهرستان کازرون نگهداری میشود. شیخ پس از احداث چشمه و قنات مذکور، هر دو را بر مردم کازرون و خانقاه خود وقف کرده و فرزندش محبّ الدین محمد را به تولیت آن برمی گزیند.
تاریخ تنظیم اصل وقفنامه، سوم محرم الحرام سال 715 هجری قمری است و سند حاضر در واقع رونوشتی است که بر مبنای نسخه اصل در قرن سیزدهم بر کاغذ فرنگی و به خط رقاع نوشته شده است.
اندازه سند 32 در 95 سانتی متر میباشد. نکات قابل تذکری در پنج وقفنامه مربوط به شیخ امینالدین وجود دارد که پس از معرفی بقیه اسناد به آن خواهیم پرداخت.
در اینجا متن کامل سند را بازنویسی میکنیم و شماره هر سطر را در ابتدای جملات ذکر مینمائیم تا خوانندگان گرامی در صورت تمایل بتوانند آن را با متن اصلی مطابقت دهند.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
1 ـ الحمدللّه الواقف علی السرایر و النیّات الذی یقبل التوبة عن عباده و یأخذالصدقات و وقف علی عباده انواع نعمائه و افاض علیهم اصناف آلائه و فوَّض امر تولیته الی نفسه الازلیّه.
(یک سطر ناخوانا است)
2 ـ و دوام سلطانه تعالی ان یجری فی ملکه شییء لایشاء و تقدس فی ان یأمر بالمنکر و البغی و الفحشاء والصلوة والسلام علی شمس سماء الرساله و بدرفلک الجلاله سید الانبیاء و سندالاصفیاء المبعوث علی العرب والعجم بالشریعه.
3 ـ السمحاء ابی القاسم محمد المصطفی الذی شهد علی رسالته من کفی به واشهد له الذی اختارهم لتبلیغ امره و نهیه و جعلهم خزنة علمه لاسیّما اخیه واحبهم الیه و وزیره و وصیّه و خلیفته من بعده.
4 ـ سیدالوصّیین و نظامالدین ابی الائمة و سراج الامّة ذی الفضائل والمناقب والمعصوم من المعایب والمثالب امام المشارق والمغارب امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب مخ المکارم واسّ المفاخرـ صلواتاللّه و سلامه.
5 ـ علیه و علیهم اجمعین ما تقارب الماء والطین و تقارن الشک والیقین و بعد الحمد والصلوة.
مطلب از تحریر این کلمات شرایع قواعد ارشاد و مقصد اُسّی از تسطیر حقیقة این بنیان کافی بدایة تهذیب ترجمان که
6 ـ تفسیر الفاظ و معانی بیان آن کشاف مفصّلات دین مبین و تأویل حروف و تبیان آن، حلاّل مشکلات شریعت سیدالمرسلین است، ذکر و بیان آن است که چون بر ضمایر اکسیر مآثر مهتدیان طرق نجات از عباد ابرار
7 ـ واضح و لایح است که دار دنیا محلّ حوادث و آفات، به عرصه انهدام لذّات و شهوات و درصدد فنا و فوات است؛ بجز آنکه بر مضمون حقیقت مشحون «الدنیا مزرعة الاخرة» پیوسته در آن تخم امل از حسن عمل
8 ـ بکارند، چاره. و به غیر آنکه بر مفهوم حدیث صحیح «مالک عن مالِک الاما اکلت فاقیت و لبست فابلیت او تصدقت فابقیت» و مصداق «اذامات ابن آدم انقطع عمله الاّ عن ثلث: صدقة جاریة و علم ینفع
9 ـ به و ولدصالح یستغفرله» به ایصال مال و نعیم دنیوی که معرض زوال، بل عین فتنه و وبال است؛ حیث قال «انما اموالکم و اولادکم فتنة» و صرف آن در مصارف خیرات و مبرات، ابواب سعادت دنیا و عقبی بر روی
10 ـ خویش گشاده دارند تا در «یوم لا ینفع مال و لا بنون الاّ من اتی اللّه بقلب سلیم» از گرداب مخوفات و عثرات رحمت دایمه یزدانی و مکرمت شامله ربّانی، مصون و محفوظ مانند، گریزی نه.
بناءً علی هذه
11 ـ المقدمات، از جمله مرتقیان معارج توفیق، جناب قطب الاولیاء و المحققین، برهان الاصفیاء و المدققین، معبرالخلایق الی طریق الحق و ارشاد، محرم کعبة التوحید، سراللّه الملک المجید، سباح
12 ـ بحرالولایة و سیاح بیداءِ الهدایة، کهف العاملین، السیدالاید الجید الموبد الموید من عنداللّه الملک الملک الولی. حاجی سید امین الحق والشریعة والحقیقة، ناصح فیمابین المسلمین محمد
13 ـ البلیانی الخراسانی ـ ادام اللّه بقائه ـ که هر یک از فقرات حقیقت بیّنات را نصب العین خود ساخته، قبل از وقوع واقعه ضروریّه در تهیه اسباب سفر معاد پرداخته بر معارج
14 ـ خیرات و مدارج مبّرات غبّ حضور و رضا بما سیأتی؛ وقف صحیح مؤبّد شرعی و حبس صریح مخلّد ملّی گردانید، موازی یک رشته قنات موسومه به قرچه و چشمه بمشق مشهوره
15 ـ به وادی که بهر دو احداثی خود میباشد. قنات موسومه به قرچه را وقف عام بعبارة اُخری وقف بلده طیبه کازرون و چشمه بمشق را وقف خاص اعنی بر بقعه علیّه و روضه حلّیه خود ـ صینت عن حوادثالدهر
16 ـ و مکاره القرون ـ که نخرند و نفروشند و نبخشند و به میراث برنگیرند و مرهون نسازند و عقد صلح بر آن جاری نسازند و از حاصل آن با غیر مصالحه نکنند و در ابقاء آن کوشیده؛ تغیّر
17 ـ و تبدیل به قواعد آنها راه ندهند؛ الی ان یرث اللّه الارض و من علیها و هو خیر الوارثین. و جناب سید جلیل القدر معظم الیه بعد از وقف و حبس آنها تخلیه ید نمود و از تصرّف خود اخراج کرد. و تولیت وقف موصوف.
18 ـ مفوّض و مرجوع ساخت به اولاد ذکور خود اعنی حضرت سیادت و نجابت پناه نقابت و هدایت دستگاه، شمسا للسیادة والنجابة والمعالی، اعلم العلماء والمحدثین، امام الملة «محب الدین محمد» و هکذا ما تعاقبوا
19 ـ و تناسلوا و ان فقدالذکور کلاً تولیت متعلق است به ذکور اناث، هلّم جرّا. و اگر نعوذباللّه. اولاد ذکور اناث انقطاع یابد، متعلق است به اناث اناث. و بر تقدیر انقراض اولاد متولی ـ نعوذ باللّه من ذلک ـ
20 ـ تولیت متعلق است به اصلح اولاد ذکور قطب ربّانی و عارف صمدانی جناب مرتضوی انتساب عمویی ام سید عبداللّه بلیانی ـ قدس اللّه سرّه ـ به همان نهج مذکور و دستور مسطور. و اگر عوذا باللّه آن هم
21 ـ منقرض شود، مفوض است به عالمی از علمای ملّت ناجیّه امامیّه از علمای بلده طیّبه کازرون و جناب واقف موفق، صیغه شرعیّه در وقف مزبوره منعقد گردانید و به قبول من جازله القبول فی مثله مقرون ساخت.
22 ـ و به قبض من یعتبر قبضه فی نحو ذلک، شرعا داد. وقفی صحیح مخلّد شرعی قویّ البنیان و حبسی صریح مؤبد دین قویم الارکان و لیس لِاَحدٍ من خلقٍ اللّه من یؤمن به و بآیاته، تبدیل مارقم.
23 ـ فی هذه النمیقه. فان غیر احد و سعی فی التبدیل، او اشاد الیه اواعان المغیّر فیه، فعلیه لعان اللّه و الملائکه والناس اجمعین. لا یقبل منه صلوة ولا صوم ولا فرض ولانقل. فمن بدّله بعد.
24 ـ ما سمعه فانّما اثمه علی الذین یبدلونه. اناللّه سمیع علیم و حرّر ذلک فی ثالث شهر محرم الحرام من شهور سنه خمسة عشر و سبع مائه من الهجرة النبویة المرتضویة المصطفویة علیه الاف السلام والتحیّة.
الحمدللّه علی ما فی البال و الکبیر المتعال والصلوة والسلام علی خیر من نطق بالصواب و، وصیّ بحسن الاصال و بعد قد اعترف الواقف المعظم النبیل الموفق بتوفیقات، ربّه الجلیل بصحّة ما سطر فی هذه الورقه و رقم فی هذه النمیقه من الوقف الصحیح، الشرعی والحبس المؤبد الملّی و تعیین المتولی لدی الجانی.
ب: بسماللّه الواقف علی السرایر والضمایر
الحمدللّه الذی منّ اولیائه بالصدقة المدائمه بالخلد والجنان و رضی عنهم و وعدهم بالنعیم المؤید والسعادة، الموبّد.
السّرمد من فرط اللطف والاحسان والصلوة والسلام علی من شرفّه اللّه علی کافئة من الرسل، بالانس والجان بمحمد واله المعصومین الذین تشرفت بهم بنوعدنان و بعد فقد جری الاعتراف، الشرعی والاقرار المرعی عن الواقف الموفق المعظم الیه ـ کرّم اللّه له بالقبول والرّضوان بما نسب الیه، لا یعتریه شک و لاریب ولا نقصان، کتبت فی شهر محرم الحرام من سنة المذکور فی المتن الراضی الی ملک الغفور.
ج ـ هو
الحمدللّه الذی ذرف بلطفه عیون المعارف من قلوب العارفین علی بلد تمحی اطلالها من غوایة، الغاوین. فتردی بها عطاشها الی یوم الدین والصلوة والسلام علی امینالدین محمد المصطفی المجتبی، الامین و علی علیّ اعلی معارج العزّ والعلی، غیاثالدین و مقصود اهل الیقین و امام، الدین امیرالمؤمنین علیبن ابی طالب و آله و اولاده المعصومین و عترته الطاهرین، و بعد لا یخفی علی ذوی الدرایَة والبهی قد صدرالاعتراف عن الواقف الموفق، الجلیل النبیل. الواقف باهوال یوم المواقف بما نسب من لزوم الوقف و تفویض التولیة، و بعد اطلاعی علی ما سطر، کتبت المحلّة الشرعیه الدالة هذه متنا لحقیة المتولی فیه و خلّی، یده عنالتصرف و اخرج عن ملکه خالیا من التعسف، لدی الفانی الرّاجی.
د ـ بسماللّه الواقف علی السرایر والضمایر
الحمد لواقف لایقف علی کنه ذاته سواه والشکر لموفق لایصل عبد الی طریق الحق الابهداه،والصلوة علی رسوله الهادی الی منهج الصواب دینه القویم محمدالداعی الی ما فیه الخیر والثواب، [شرعة المستقیم، حبیباللّه المبعوث بالخلق العظیم و علی آله العظام و عترته حفظه مراسم دینه]، الی یوم القیام. فقد وقف الواقف الخیّر الخبیر. الموفق للخیر. ضاعفاللّه توفیقه ما، وفق به وقف لها وقف علی ما وقف حسبما رقم فیه لدیّ.
2 ـ شهدت علی ذلک من الوقفیة والتولیة... اللّه دانیال بلمینی
3 ـ بشهادةالعبد الاقل من الوقفیة والتولیه، العبد محمدعلیولد جمال بلیانی
4 ـ شهد بما زبر فیه علی شاه بن محمد بلمینی
5 ـ شهدت بمضمونة من الوقف والتولیة حسین علی ولد جعفر بلیانی.
6 ـ شهد بمضمونه من الوقفیه والتولیه العبد الجانی عبدالملک بیضایی
7 ـ شهد بما رقم فیه العبدالاقل حاجی ابراهیم اصفهانی.
8 ـ شهدت علی ذلک العبدالاقل شاهکرم ولد جعفر بیضایی
9 ـ شهد بذلک من الوقفیة والتولیة العبد الاقل عبدالکریم بن محمودشاه خراسانی
10ـ مسکینان کمترین فخرالدین ملک احمد و جمالالدین ملک حسین و شرفالدین حسن سامغانی از واقف خیر مواقف ـ زید عمره و درجاته ـ اقرار به وقفیة و تولیت و تصرف متولی استماع نمودیم.
11 ـ شهدت بما رقم فیه من الوقفیّه والتولیة العبد ابراهیمبن خلیل بوانی.
12 ـ بشهادة العبد الاقل من الوقفیة والتولیة جمال ولد علی بیضایی.
13 ـ انا من الشاهدین بمضمونة علیّبن عاصم.
14 ـ شهد بذلک من الوقفیة والتولیة والتصرف ملک حسین بن محمد شاه بوانی.
15 ـ اقرّالواقف ـ زید درجاته ـ بصحة ما رقم فیه حررهالخاطی ابن عبدالکریم، هادی.
16 ـ جناب عظیم الشأن واقف خیر مواقف به آنچه مرقوم شده، از وقفیت و تولیت و تصرف متولی نزد افقر عباد اعتراف نمود. اقل خلقاللّه محمدحسین.
17 ـ سمعت و شهدت علی ذلک محمد تقی الحسینی.
18 ـ جناب واقف معظم الیه نزد کمترین بندگان اقرار به وقفیت و تولیت و تصرف متولی نمود. العبد الجانی ابن مقصود.
19 ـ بشهادة العبدالاقل محمود موسوی.
20 ـ قد وقف المواقف. الواقف باهوال یوم المواقف الموفق بتوفیق الواقف علی السرایر و الضّمایر الموقوف المسطور علی نهج المسفور و خلّی یده منه بمحضری.
21 ـ شهد بما زبر فیه محمد مرودشتی
22 ـ بشهادةالعبد الاقل محمد هاشم مرودشتی.
23 ـ واقف خیر مواقف کمترین بندگان از این بزرگوار سماع و استماع نمودیم. العبدالجانی.
24 ـ شهدت علی ذلک منصور فیروز آبادی.
25 ـ وقع الواقف الجلیل للوقف الماءان و قبض بالتخلیه واعترف بصحته عندی.
26 ـ ما ذکر فیه واضح عندی. العبدالاقل جمشید فیروزآبادی.
27 ـ کتب العبدالاقل شهدت علی الوقفیة والتولیة والتصرف، العبدالاقل ابن محمودشاه.
28 ـ مارقم فی هذه النمیقه واضح عندی. الاقل خلیفه ابن علی نقی الحسینی.
29 ـ قد اعترف ـ زیدت مرتبته و توفیقاته بالتوفیق و مایتوقف علیه لزومه علی وقف... کما زبر فیه متنا ـ مهر
30 ـ شهدت علی ذلک العبد الخاطی محمد...الطباطبایی.
31 ـ الحمدللّه الواقف علی الضمایر، والصلوة علی من لانبی بعده محمد واله الاطهار و بعد فقد اعترف الواقف الموفق بما جری منه لدی.
32 ـ قد اقرّالواقف المعزز ـ حفظه اللّه تعالی ـ بما اقم فی هذه لدی الجانی ـ.
33 ـ قد اعترف الواقف الجلیل النبیل ـ ادام اللّه عمره ـ... بما زبر فیه لدی الجانب ـ.
34 ـ قد اعترف الواقف المحترم الموفق بما سطر فیه من الوقف الصحیح و حبسالصریح والتولیة والتصرف لدی الجانی الخاطی...
35 ـ قداعترف الواقف المکرم بصحة ما رقم فی الکتاب المستطاب من المبدأ و المآب لدی الجانی ـ ابن علی نقی.
36 ـ قد اعترف الواقف المعظم ـ سلّمه اللّه تعالی ـ لدی الجانی ـ محمد خان افشار.
2 ـ وضح لی وصح عندی انّ الفرع هذا مطابق لاصله. حِررته الشاهد العبد الفانی ـ مهر (... بن عبداللّه سهاءِالدینی).
3 ـ لا حظت هذاالفرع مساو لاصله ولاریب فیه العبد العاصی. مهر (العبد المذنب قاسم).
4 ـ طوبق ذا واصله فوجد ناهما سیّان ولاریب فیه. العبد ـ مهر (العبد محب الدین هاشم)
5 ـ بعد از مقابله و ملاحظه اصل و فرع، فرع را مطابق اصل دیدم و خلاف ندارد العبد المذنب ـ مهر.
6 ـ غب...من...صح لی و...الفرع...
7 ـ طابقت هذاالفرع مساو مع اصله ولاریب فیه العبد الراجی. مهر (عبدالراجی محبالدین عبدالسلام)
8 ـ سواد و اصل مساوی میباشد و خلافی در آن نیست. حررهالراجی ـ مهر (یا امام حسین)
9 ـ بعد رعایت المقدمات من المقابلة هذا... هذا مع اصله مطابق ـ مهر (العبد المذنب حسین...)
10 ـ وضح لی...
11 ـ کذلک نحن شاهدین. الرّاجیون مهر (...فخرالدین...)
12 ـ بعد از مقابله [فرع و اصل] وقفنامچه معتبره، سواد را مطابق اصل یافتیم و خلافی در میان...حررهالجانیون. دو مهر
13 ـ طوبقنا و قوبلنا ذامع اصله فوجد ناهما مساویان حررهالعاصیون الراجیون شش مهر (مهدی بن محمد...) (...علی...) (...نجمالدینشاه...).
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: عمادالدین شیخ الحکمایی
این مقاله در تاریخ 1402/11/15 بروز رسانی شده است
به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
نخست پادشهی همچو او ولایت بخش
که جان خویش بپرورد و داد عیش بداد
... دگر بقیه ابدال، شیخ امین الدّین
که یمن همت او کارهای بسته گشاد
شیخ امین الدین محمد بلیانی، برجستهترین شخصیت سلسله «بلیانیه» است. خانواده و اجدادش همه از علمای دین و مشایخ عرفان بودند. نسب او تا شیخ ابوعلی دقّاق نیشابوری؛ عارف بزرگ قرن چهارم چنین است:
شیخ امین الدین محمدبن زینالدین علیبن ضیاءالدین مسعودبن نجمالدین محمدبن علیبن احمدبن عمربن اسماعیل بن ابی علی الدقّاق (م. 405ه.ق. نیشابور)
شیخ امین الدین در حیات خود مورد توجه خاص سلاطین آل اینجو بود و بزرگانی چون خواجوی کرمانی، حافظ و زرکوب شیرازی ـ مؤلف شیرازنامه ـ مریدوار او را ستودهاند. یکی از مریدان شیخ محمودبن عثمان؛ نویسنده کتاب فردوس المرشدیه فی اسرار الصَمدیه است که در مقامات شیخ ابواسحاق کازرونی، نوشته شده است.
دو سال پس از مرگ شیخ امینالدین (م. 745ه.ق) محمودبن عثمان، کتابی در حالات و مقامات او تألیف میکند و نام جواهر الامینّیه بر آن مینهد. متأسفانه از این کتاب که اساسیترین منبع در شناخت او و دیگر مشایخ بلیانی است، خبری نداریم؛
و فقط گزیدهای از این کتاب که به دست مؤلف انجام گرفته با نام «مفتاحالهدایه و مصباحالعنایه» در کتابخانه اسعد افندی ترکیه موجود است (این کتاب به زودی به کوشش نگارنده به چاپ میرسد).
در مفتاح الهدایه به احداث چندین بنا؛ چون مسجد، خانقاه، دارالحدیث و دارالشفای مرشدی، سقایه و چشمه بمشق به دست شیخ اشاره رفته است.
سند حاضر که به وقفنامه «چشمه بمشق» و «قنات قرچه» موسوم است، از جمله پنج وقفنامه مربوط به شیخ امین الدین است که در اداره اوقاف شهرستان کازرون نگهداری میشود. شیخ پس از احداث چشمه و قنات مذکور، هر دو را بر مردم کازرون و خانقاه خود وقف کرده و فرزندش محبّ الدین محمد را به تولیت آن برمی گزیند.
تاریخ تنظیم اصل وقفنامه، سوم محرم الحرام سال 715 هجری قمری است و سند حاضر در واقع رونوشتی است که بر مبنای نسخه اصل در قرن سیزدهم بر کاغذ فرنگی و به خط رقاع نوشته شده است.
اندازه سند 32 در 95 سانتی متر میباشد. نکات قابل تذکری در پنج وقفنامه مربوط به شیخ امینالدین وجود دارد که پس از معرفی بقیه اسناد به آن خواهیم پرداخت.
در اینجا متن کامل سند را بازنویسی میکنیم و شماره هر سطر را در ابتدای جملات ذکر مینمائیم تا خوانندگان گرامی در صورت تمایل بتوانند آن را با متن اصلی مطابقت دهند.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
1 ـ الحمدللّه الواقف علی السرایر و النیّات الذی یقبل التوبة عن عباده و یأخذالصدقات و وقف علی عباده انواع نعمائه و افاض علیهم اصناف آلائه و فوَّض امر تولیته الی نفسه الازلیّه.
(یک سطر ناخوانا است)
2 ـ و دوام سلطانه تعالی ان یجری فی ملکه شییء لایشاء و تقدس فی ان یأمر بالمنکر و البغی و الفحشاء والصلوة والسلام علی شمس سماء الرساله و بدرفلک الجلاله سید الانبیاء و سندالاصفیاء المبعوث علی العرب والعجم بالشریعه.
3 ـ السمحاء ابی القاسم محمد المصطفی الذی شهد علی رسالته من کفی به واشهد له الذی اختارهم لتبلیغ امره و نهیه و جعلهم خزنة علمه لاسیّما اخیه واحبهم الیه و وزیره و وصیّه و خلیفته من بعده.
4 ـ سیدالوصّیین و نظامالدین ابی الائمة و سراج الامّة ذی الفضائل والمناقب والمعصوم من المعایب والمثالب امام المشارق والمغارب امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب مخ المکارم واسّ المفاخرـ صلواتاللّه و سلامه.
5 ـ علیه و علیهم اجمعین ما تقارب الماء والطین و تقارن الشک والیقین و بعد الحمد والصلوة.
مطلب از تحریر این کلمات شرایع قواعد ارشاد و مقصد اُسّی از تسطیر حقیقة این بنیان کافی بدایة تهذیب ترجمان که
6 ـ تفسیر الفاظ و معانی بیان آن کشاف مفصّلات دین مبین و تأویل حروف و تبیان آن، حلاّل مشکلات شریعت سیدالمرسلین است، ذکر و بیان آن است که چون بر ضمایر اکسیر مآثر مهتدیان طرق نجات از عباد ابرار
7 ـ واضح و لایح است که دار دنیا محلّ حوادث و آفات، به عرصه انهدام لذّات و شهوات و درصدد فنا و فوات است؛ بجز آنکه بر مضمون حقیقت مشحون «الدنیا مزرعة الاخرة» پیوسته در آن تخم امل از حسن عمل
8 ـ بکارند، چاره. و به غیر آنکه بر مفهوم حدیث صحیح «مالک عن مالِک الاما اکلت فاقیت و لبست فابلیت او تصدقت فابقیت» و مصداق «اذامات ابن آدم انقطع عمله الاّ عن ثلث: صدقة جاریة و علم ینفع
9 ـ به و ولدصالح یستغفرله» به ایصال مال و نعیم دنیوی که معرض زوال، بل عین فتنه و وبال است؛ حیث قال «انما اموالکم و اولادکم فتنة» و صرف آن در مصارف خیرات و مبرات، ابواب سعادت دنیا و عقبی بر روی
10 ـ خویش گشاده دارند تا در «یوم لا ینفع مال و لا بنون الاّ من اتی اللّه بقلب سلیم» از گرداب مخوفات و عثرات رحمت دایمه یزدانی و مکرمت شامله ربّانی، مصون و محفوظ مانند، گریزی نه.
بناءً علی هذه
11 ـ المقدمات، از جمله مرتقیان معارج توفیق، جناب قطب الاولیاء و المحققین، برهان الاصفیاء و المدققین، معبرالخلایق الی طریق الحق و ارشاد، محرم کعبة التوحید، سراللّه الملک المجید، سباح
12 ـ بحرالولایة و سیاح بیداءِ الهدایة، کهف العاملین، السیدالاید الجید الموبد الموید من عنداللّه الملک الملک الولی. حاجی سید امین الحق والشریعة والحقیقة، ناصح فیمابین المسلمین محمد
13 ـ البلیانی الخراسانی ـ ادام اللّه بقائه ـ که هر یک از فقرات حقیقت بیّنات را نصب العین خود ساخته، قبل از وقوع واقعه ضروریّه در تهیه اسباب سفر معاد پرداخته بر معارج
14 ـ خیرات و مدارج مبّرات غبّ حضور و رضا بما سیأتی؛ وقف صحیح مؤبّد شرعی و حبس صریح مخلّد ملّی گردانید، موازی یک رشته قنات موسومه به قرچه و چشمه بمشق مشهوره
15 ـ به وادی که بهر دو احداثی خود میباشد. قنات موسومه به قرچه را وقف عام بعبارة اُخری وقف بلده طیبه کازرون و چشمه بمشق را وقف خاص اعنی بر بقعه علیّه و روضه حلّیه خود ـ صینت عن حوادثالدهر
16 ـ و مکاره القرون ـ که نخرند و نفروشند و نبخشند و به میراث برنگیرند و مرهون نسازند و عقد صلح بر آن جاری نسازند و از حاصل آن با غیر مصالحه نکنند و در ابقاء آن کوشیده؛ تغیّر
17 ـ و تبدیل به قواعد آنها راه ندهند؛ الی ان یرث اللّه الارض و من علیها و هو خیر الوارثین. و جناب سید جلیل القدر معظم الیه بعد از وقف و حبس آنها تخلیه ید نمود و از تصرّف خود اخراج کرد. و تولیت وقف موصوف.
18 ـ مفوّض و مرجوع ساخت به اولاد ذکور خود اعنی حضرت سیادت و نجابت پناه نقابت و هدایت دستگاه، شمسا للسیادة والنجابة والمعالی، اعلم العلماء والمحدثین، امام الملة «محب الدین محمد» و هکذا ما تعاقبوا
19 ـ و تناسلوا و ان فقدالذکور کلاً تولیت متعلق است به ذکور اناث، هلّم جرّا. و اگر نعوذباللّه. اولاد ذکور اناث انقطاع یابد، متعلق است به اناث اناث. و بر تقدیر انقراض اولاد متولی ـ نعوذ باللّه من ذلک ـ
20 ـ تولیت متعلق است به اصلح اولاد ذکور قطب ربّانی و عارف صمدانی جناب مرتضوی انتساب عمویی ام سید عبداللّه بلیانی ـ قدس اللّه سرّه ـ به همان نهج مذکور و دستور مسطور. و اگر عوذا باللّه آن هم
21 ـ منقرض شود، مفوض است به عالمی از علمای ملّت ناجیّه امامیّه از علمای بلده طیّبه کازرون و جناب واقف موفق، صیغه شرعیّه در وقف مزبوره منعقد گردانید و به قبول من جازله القبول فی مثله مقرون ساخت.
22 ـ و به قبض من یعتبر قبضه فی نحو ذلک، شرعا داد. وقفی صحیح مخلّد شرعی قویّ البنیان و حبسی صریح مؤبد دین قویم الارکان و لیس لِاَحدٍ من خلقٍ اللّه من یؤمن به و بآیاته، تبدیل مارقم.
23 ـ فی هذه النمیقه. فان غیر احد و سعی فی التبدیل، او اشاد الیه اواعان المغیّر فیه، فعلیه لعان اللّه و الملائکه والناس اجمعین. لا یقبل منه صلوة ولا صوم ولا فرض ولانقل. فمن بدّله بعد.
24 ـ ما سمعه فانّما اثمه علی الذین یبدلونه. اناللّه سمیع علیم و حرّر ذلک فی ثالث شهر محرم الحرام من شهور سنه خمسة عشر و سبع مائه من الهجرة النبویة المرتضویة المصطفویة علیه الاف السلام والتحیّة.
سجلات وقفنامه
الف: بسماللّه الرحمن الرحیمالحمدللّه علی ما فی البال و الکبیر المتعال والصلوة والسلام علی خیر من نطق بالصواب و، وصیّ بحسن الاصال و بعد قد اعترف الواقف المعظم النبیل الموفق بتوفیقات، ربّه الجلیل بصحّة ما سطر فی هذه الورقه و رقم فی هذه النمیقه من الوقف الصحیح، الشرعی والحبس المؤبد الملّی و تعیین المتولی لدی الجانی.
ب: بسماللّه الواقف علی السرایر والضمایر
الحمدللّه الذی منّ اولیائه بالصدقة المدائمه بالخلد والجنان و رضی عنهم و وعدهم بالنعیم المؤید والسعادة، الموبّد.
السّرمد من فرط اللطف والاحسان والصلوة والسلام علی من شرفّه اللّه علی کافئة من الرسل، بالانس والجان بمحمد واله المعصومین الذین تشرفت بهم بنوعدنان و بعد فقد جری الاعتراف، الشرعی والاقرار المرعی عن الواقف الموفق المعظم الیه ـ کرّم اللّه له بالقبول والرّضوان بما نسب الیه، لا یعتریه شک و لاریب ولا نقصان، کتبت فی شهر محرم الحرام من سنة المذکور فی المتن الراضی الی ملک الغفور.
ج ـ هو
الحمدللّه الذی ذرف بلطفه عیون المعارف من قلوب العارفین علی بلد تمحی اطلالها من غوایة، الغاوین. فتردی بها عطاشها الی یوم الدین والصلوة والسلام علی امینالدین محمد المصطفی المجتبی، الامین و علی علیّ اعلی معارج العزّ والعلی، غیاثالدین و مقصود اهل الیقین و امام، الدین امیرالمؤمنین علیبن ابی طالب و آله و اولاده المعصومین و عترته الطاهرین، و بعد لا یخفی علی ذوی الدرایَة والبهی قد صدرالاعتراف عن الواقف الموفق، الجلیل النبیل. الواقف باهوال یوم المواقف بما نسب من لزوم الوقف و تفویض التولیة، و بعد اطلاعی علی ما سطر، کتبت المحلّة الشرعیه الدالة هذه متنا لحقیة المتولی فیه و خلّی، یده عنالتصرف و اخرج عن ملکه خالیا من التعسف، لدی الفانی الرّاجی.
د ـ بسماللّه الواقف علی السرایر والضمایر
الحمد لواقف لایقف علی کنه ذاته سواه والشکر لموفق لایصل عبد الی طریق الحق الابهداه،والصلوة علی رسوله الهادی الی منهج الصواب دینه القویم محمدالداعی الی ما فیه الخیر والثواب، [شرعة المستقیم، حبیباللّه المبعوث بالخلق العظیم و علی آله العظام و عترته حفظه مراسم دینه]، الی یوم القیام. فقد وقف الواقف الخیّر الخبیر. الموفق للخیر. ضاعفاللّه توفیقه ما، وفق به وقف لها وقف علی ما وقف حسبما رقم فیه لدیّ.
شاهدان نسخه اصل
1 ـ شهدت بذلک من الوقفیة والتولیه. ابن علی2 ـ شهدت علی ذلک من الوقفیة والتولیة... اللّه دانیال بلمینی
3 ـ بشهادةالعبد الاقل من الوقفیة والتولیه، العبد محمدعلیولد جمال بلیانی
4 ـ شهد بما زبر فیه علی شاه بن محمد بلمینی
5 ـ شهدت بمضمونة من الوقف والتولیة حسین علی ولد جعفر بلیانی.
6 ـ شهد بمضمونه من الوقفیه والتولیه العبد الجانی عبدالملک بیضایی
7 ـ شهد بما رقم فیه العبدالاقل حاجی ابراهیم اصفهانی.
8 ـ شهدت علی ذلک العبدالاقل شاهکرم ولد جعفر بیضایی
9 ـ شهد بذلک من الوقفیة والتولیة العبد الاقل عبدالکریم بن محمودشاه خراسانی
10ـ مسکینان کمترین فخرالدین ملک احمد و جمالالدین ملک حسین و شرفالدین حسن سامغانی از واقف خیر مواقف ـ زید عمره و درجاته ـ اقرار به وقفیة و تولیت و تصرف متولی استماع نمودیم.
11 ـ شهدت بما رقم فیه من الوقفیّه والتولیة العبد ابراهیمبن خلیل بوانی.
12 ـ بشهادة العبد الاقل من الوقفیة والتولیة جمال ولد علی بیضایی.
13 ـ انا من الشاهدین بمضمونة علیّبن عاصم.
14 ـ شهد بذلک من الوقفیة والتولیة والتصرف ملک حسین بن محمد شاه بوانی.
15 ـ اقرّالواقف ـ زید درجاته ـ بصحة ما رقم فیه حررهالخاطی ابن عبدالکریم، هادی.
16 ـ جناب عظیم الشأن واقف خیر مواقف به آنچه مرقوم شده، از وقفیت و تولیت و تصرف متولی نزد افقر عباد اعتراف نمود. اقل خلقاللّه محمدحسین.
17 ـ سمعت و شهدت علی ذلک محمد تقی الحسینی.
18 ـ جناب واقف معظم الیه نزد کمترین بندگان اقرار به وقفیت و تولیت و تصرف متولی نمود. العبد الجانی ابن مقصود.
19 ـ بشهادة العبدالاقل محمود موسوی.
20 ـ قد وقف المواقف. الواقف باهوال یوم المواقف الموفق بتوفیق الواقف علی السرایر و الضّمایر الموقوف المسطور علی نهج المسفور و خلّی یده منه بمحضری.
21 ـ شهد بما زبر فیه محمد مرودشتی
22 ـ بشهادةالعبد الاقل محمد هاشم مرودشتی.
23 ـ واقف خیر مواقف کمترین بندگان از این بزرگوار سماع و استماع نمودیم. العبدالجانی.
24 ـ شهدت علی ذلک منصور فیروز آبادی.
25 ـ وقع الواقف الجلیل للوقف الماءان و قبض بالتخلیه واعترف بصحته عندی.
26 ـ ما ذکر فیه واضح عندی. العبدالاقل جمشید فیروزآبادی.
27 ـ کتب العبدالاقل شهدت علی الوقفیة والتولیة والتصرف، العبدالاقل ابن محمودشاه.
28 ـ مارقم فی هذه النمیقه واضح عندی. الاقل خلیفه ابن علی نقی الحسینی.
29 ـ قد اعترف ـ زیدت مرتبته و توفیقاته بالتوفیق و مایتوقف علیه لزومه علی وقف... کما زبر فیه متنا ـ مهر
30 ـ شهدت علی ذلک العبد الخاطی محمد...الطباطبایی.
31 ـ الحمدللّه الواقف علی الضمایر، والصلوة علی من لانبی بعده محمد واله الاطهار و بعد فقد اعترف الواقف الموفق بما جری منه لدی.
32 ـ قد اقرّالواقف المعزز ـ حفظه اللّه تعالی ـ بما اقم فی هذه لدی الجانی ـ.
33 ـ قد اعترف الواقف الجلیل النبیل ـ ادام اللّه عمره ـ... بما زبر فیه لدی الجانب ـ.
34 ـ قد اعترف الواقف المحترم الموفق بما سطر فیه من الوقف الصحیح و حبسالصریح والتولیة والتصرف لدی الجانی الخاطی...
35 ـ قداعترف الواقف المکرم بصحة ما رقم فی الکتاب المستطاب من المبدأ و المآب لدی الجانی ـ ابن علی نقی.
36 ـ قد اعترف الواقف المعظم ـ سلّمه اللّه تعالی ـ لدی الجانی ـ محمد خان افشار.
شاهدان و تأیید کنندگان نسخه برداری
1 ـ بعد از مقابله و ملاحظه اصل و فرع، فرع مطابق اصل دیدم و خلافی ندارد. العبد المجرد ـ مهر (عبده محمدبن حسین...)2 ـ وضح لی وصح عندی انّ الفرع هذا مطابق لاصله. حِررته الشاهد العبد الفانی ـ مهر (... بن عبداللّه سهاءِالدینی).
3 ـ لا حظت هذاالفرع مساو لاصله ولاریب فیه العبد العاصی. مهر (العبد المذنب قاسم).
4 ـ طوبق ذا واصله فوجد ناهما سیّان ولاریب فیه. العبد ـ مهر (العبد محب الدین هاشم)
5 ـ بعد از مقابله و ملاحظه اصل و فرع، فرع را مطابق اصل دیدم و خلاف ندارد العبد المذنب ـ مهر.
6 ـ غب...من...صح لی و...الفرع...
7 ـ طابقت هذاالفرع مساو مع اصله ولاریب فیه العبد الراجی. مهر (عبدالراجی محبالدین عبدالسلام)
8 ـ سواد و اصل مساوی میباشد و خلافی در آن نیست. حررهالراجی ـ مهر (یا امام حسین)
9 ـ بعد رعایت المقدمات من المقابلة هذا... هذا مع اصله مطابق ـ مهر (العبد المذنب حسین...)
10 ـ وضح لی...
11 ـ کذلک نحن شاهدین. الرّاجیون مهر (...فخرالدین...)
12 ـ بعد از مقابله [فرع و اصل] وقفنامچه معتبره، سواد را مطابق اصل یافتیم و خلافی در میان...حررهالجانیون. دو مهر
13 ـ طوبقنا و قوبلنا ذامع اصله فوجد ناهما مساویان حررهالعاصیون الراجیون شش مهر (مهدی بن محمد...) (...علی...) (...نجمالدینشاه...).
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: عمادالدین شیخ الحکمایی
این مقاله در تاریخ 1402/11/15 بروز رسانی شده است