دست بگشاد و کنارانش گرفت

همچو عشق اندر دل و جانش گرفت دست بگشاد و کنارانش گرفت وز مقام و راه پرسيدن گرفت دست و پيشانيش بوسيدن گرفت گفت گنجي يافتم آخر بصبر پرس پرسان مي‌کشيدش تا بصدر
سه‌شنبه، 30 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دست بگشاد و کنارانش گرفت
دست بگشاد و کنارانش گرفت
دست بگشاد و کنارانش گرفت

شاعر : مولوي

همچو عشق اندر دل و جانش گرفت دست بگشاد و کنارانش گرفت
وز مقام و راه پرسيدن گرفت دست و پيشانيش بوسيدن گرفت
گفت گنجي يافتم آخر بصبر پرس پرسان مي‌کشيدش تا بصدر
معني‌الصبر مفتاح الفرج گفت اي نور حق و دفع حرج
مشکل از تو حل شود بي‌قيل و قال اي لقاي تو جواب هر سوال
دستگيري هر که پايش در گلست ترجماني هرچه ما را در دلست
ان تغب جاء القضا ضاق الفضا مرحبا يا مجتبي يا مرتضي
قد ردي کلا لن لم ينته انت مولي‌القوم من لا يشتهي
دست او بگرفت و برد اندر حرم چون گذشت آن مجلس و خوان کرم


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.