ایران‌شناسی در ژاپن

سابقه ایران‌شناسی و به طور کلی مطالعات ایران‌پژوهی در ژاپن، به نیمه دوم قرن بیستم برمی‌گردد. تحقیقات ژاپنی‌ها در زمینه ایران‌شناسی، برعکس اروپائیان، جنبه تبلیغ دینی و یا جنبه استعماری نداشته است؛
شنبه، 27 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ایران‌شناسی در ژاپن
تحقیقات ژاپنی‌ها در زمینه ایران‌شناسی، برعکس اروپائیان، جنبه تبلیغ دینی و یا جنبه استعماری نداشته است
 
چکیده
سابقه ایران‌شناسی و به طور کلی مطالعات ایران‌پژوهی در ژاپن، به نیمه دوم قرن بیستم برمی‌گردد. تحقیقات ژاپنی‌ها در زمینه ایران‌شناسی، برعکس اروپائیان، جنبه تبلیغ دینی و یا جنبه استعماری نداشته است؛ هر چند ایران‌شناسی ژاپنی‌ها، پدیده‌ای جوان تلقی می‌شود، ولی در مدت کم، بسیار پرتلاش بوده‌اند و پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند.

تعداد کلمات 2905/ تخمین زمان مطالعه 15 دقیقه
ایران‌شناسی در ژاپن
نویسنده: سمیه خلیلی (دانشجوی دکتری ادیان ایرانی)


مقدمه

تحقیقات ژاپنی‌ها در زمینه ایران‌شناسی، برعکس اروپائیان، جنبه تبلیغ دینی و یا جنبه استعماری نداشته و حتی در پاره‌ای از مواقع، سعی نموده‌اند ارتباط فرهنگی بین دو امپراطوری ساسانی در ایران و آسوکا در ژاپن در قرن هفتم میلادی را ثابت نمایند. اما مهم‌ترین زمینه ایران‌شناسی در ژاپن، به انقلاب مشروطه بر می‌گردد. نگاه محققین ژاپنی به ایران از همین دیدگاه است. بعد از انقلاب اسلامی، نگرش ژاپنی‌ها به ایران تغییر جهت داد و از مسائل اقتصادی – سیاسی به مسائل هنری و اجتماعی روی آورد. این نکته قابل بیان است که با توجه به مطالعاتی که ژاپنی‌ها درمهم‌ترین زمینه ایران‌شناسی در ژاپن، به انقلاب مشروطه بر می‌گردد. نگاه محققین ژاپنی به ایران از همین دیدگاه است. بعد از انقلاب اسلامی، نگرش ژاپنی‌ها به ایران تغییر جهت داد و از مسائل اقتصادی – سیاسی به مسائل هنری و اجتماعی روی آورد. با توجه به مطالعاتی که ژاپنی‌ها در ایران داشته‌اند و با توجه به حضور آن‌ها و پژوهش‌ها و ‌ترجمه‌هایی که از آثار ایرانی داشته‌اند، می‌توان این نتیجه را گرفت که ژاپنی‌ها برخلاف آمریکا و کشورهای اروپایی که ایران‌شناسی آن‌ها جنبه استعماری داشته، چنین سابقه‌ای ندارند. ایران داشته‌اند و با توجه به حضور آن‌ها و پژوهش‌ها و ‌ترجمه‌هایی که از آثار ایرانی داشته‌اند، می‌توان این نتیجه را گرفت که ژاپنی‌ها برخلاف آمریکا و کشورهای اروپایی که ایران‌شناسی آن‌ها جنبه استعماری داشته، چنین سابقه‌ای ندارند.
اما سؤالی که در این‌جا می‌توان طرح کرد این است که درحالی که شرق‌شناسی و به تبع آن ایران‌شناسی در دست غربیان بوده، شرق‌شناسی در یک کشور شرقی، مثل ژاپن، چه ویژگی‌هایی دارد؟
واقعا نمی‌توان گفت که ژاپنی‌ها سبک خاصی را در این زمینه داشته‌اند، بلکه فقط می‌توان به رویکردهای تحقیقی آن‌ها توجه کرد. از آن‌جایی که ژاپنی‌ها نیاز به نفت خاورمیانه داشته‌اند و مرتبط با بازارهای تجاری و صنعتی ایران بودند، به عنوان یک مجموعه کلی به خاورمیانه نگاه می‌کردند. این نکته قابل بررسی است که شاید خود ژاپنی‌ها با مطالعه و تحقیق بر روی جاده ابریشم، با مطالعات ایرانی مرتبط شده‌اند و به اهمیت ایران پی برده‌اند.
ما می‌توانیم گرایش‌های کلی مطالعات ایران‌شناسی در ژاپن را از نظر زمانی، به سه دوره تقسیم کنیم:
1. دهه 1930/1310 تا پایان جنگ جهانی دوم
 مطالعات خاورمیانه‌ای در ژاپن، در این دهه آغاز شد؛ هر چند که بیشتر توجه به مناطق مسلمان‌نشین داخل چین و جنوب شرقی آسیا بوده است. پیش‌روی نظامی ژاپن در شمال غربی چین و جنوب شرقی آسیا یکی از مهم‌ترین عوامل انگیزه‌ای این مطالعات بود. «موسسه مطالعات اسلامی»، «موسسه شرق آسیا»، و «جمعیت ژاپن و اسلام» در این سال‌ها تأسیس شدند؛ هر چند که فعالیت این موسسات با ختم جنگ جهانی دوم خاتمه یافت.

2. دهه 1950/1330 تا پایان دهه 1960/1340

در این دهه، عصر جدیدی در مطالعات خاورمیانه ژاپن آغاز گردید. مطالعات محققان جوان به تدریج انتشار یافت. در همین ایام « مؤسسه اقتصاد آسیایی» تأسیس شد و نقش مهمی در پیش‌بُرد این مطالعات ایفا کرد. هدف این مؤسسه تسهیل و تشویق همکاری‌های اقتصادی بین ژاپن و کشورهای آسیایی بود.
 

3. دهه 1970/1350 تاکنون

با پیش آمدن بحران نفت در سال 1967، گرایش جدیدی در مطالعات خاورمیانه‌ای و ایرانیِ ژاپن شکل گرفت. محققان ژاپنی به مطالعات گروهی و تحقیق جمعی روی آوردند. نخستین پروژه گروهی آن‌ها تحت عنوان « مطالعه در باب اسلام‌گرایی و تجدد در آسیا و آفریقا» آغاز شد. نتایج این مطالعات در اوایل دهه 1980 به صورت مجموعه گزارش انتشار یافت.
 

 گرایش‌های مطالعات ایرانی در ژاپن

1.نخستین گرایش مهمی که در این زمینه مشهود بوده، انتقال از حوزه مطالعه درباره آیین بودا به مطالعه درباره ایران است. بررسی اوستا یکی از کارهای آنان بوده؛ هر چند که این گروه از محققان، از جنبه زبان‌شناسانه به آن پرداخته‌اند که این روش متأثر از مطالعات ایرانی در اروپا بوده است.
2. گرایش دیگر ناشی از سنت مطالعه در تاریخ چین و نواحی هم‌جوار آن است، که حوزه اصلی مطالعه در تاریخ شرق را تشکیل می‌داد. این گرایش عمدتاً بعد از اصلاحات امپراتور می‌جی (1868)، یعنی زمانی که چارچوب آموزش جدید در مطالعه تاریخی شکل گرفت، آغاز شد.
این امر باعث توجه و علاقه برخی از محققان به مطالعه در تاریخ ایران شد. در چنین حال و هوایی بود که مطالعه درباره خاندان ایلخانان به صورت حوزه اصلی مطالعه در تاریخ ایران درآمد.
3. سومین گرایش، نگاه ویژه به ایران عصر جدید، و خصوصاً انقلاب مشروطه (1905- 1911) بوده است. معطوف شدن به این حوزه ناشی از آن بود که در ژاپن به منابعی، ولو محدود در این زمینه، دسترسی داشته باشند. در ژاپن برعکس اروپا، تحقیق درباره اوضاع جدید ایران به لحاظ در دسترس بودن منابع مربوط به آن، بیشتر از دوره‌های دیگر ممکن بوده است. انقلاب اسلامی توانست توجه بسیاری از ژاپنی‌ها را به خود جلب کند؛ در نتیجه تحقیقات قابل توجه‌ای در زمینه‌های مختلف مطالعات ایرانی انجام داده‌اند.
 

مسافران فرهنگی

نخستین نمایندگان جامعه علمی و دانشگاهی ژاپن، در سال 1310 خورشیدی و از دهه 1930 م برای ادامه تحصیل یا تحقیق به ایران آمدند. این پژوهش‌ها در دهه 1960 (1340) به اوج رسید.
برنامه‌های پژوهشی - گروهی، به ویژه در کار باستان‌شناسی به اجرا درآمده بود و رشته زبان فارسی و ایران‌شناسی در دانشگاه اوساکا، گشایش یافته بود.
از جمله این محققان، آشی کاگا نخستین دانشمند ژاپنی بود که به ایران آمد. او زبان پهلوی را نزد رضازاده شفق یاد گرفته و همه کتاب‌ها و مقالات خودش را به ژاپنی نوشته، که از جمله کتاب‌های او می‌توان به آیین‌های ایران باستان و تاریخ شاهنشاهی ایران اشاره کرد.
محققان دیگری، مانند اوءنو، کاتسوفوجی(مؤسس انجمن ایران‌شناسی ژاپن در اوایل دهه 1980) و خانم اوکادا نام برد.

 

بیشتر بخوانید: نگاهی به تاریخ و زمینه ایرانشناسی در ژاپن


حوزه‌های پژوهشی ژاپنی‌ها در ایران

باستان‌شناسی و هنر:
بعد از جنگ جهانی دوم، باستان‌شناسان ژاپنی، به تحقیق در خاورمیانه و ایران پرداختند. کاوش‌های باستان‌شناسی ژاپنی‌ها برخلاف رویّه کار اروپا و آمریکای شمالی، از سوی دانشگاه‌ها حمایت می‌شد، نه از طرف موزه‌ها. برای نخستین بار، در سال 1955م، یک گروه ژاپنی به بررسی و حفاری در ایران پرداخت که تا سال 1979م و هنگام جنگ ایران و عراق فعالیت خود را متوقف کردند. مأموریت باستان‌شناسی طی این سال‌ها دو هدف عمده داشت:
1. خاستگاه بررسی، خاستگاه کشاورزی روستاهای ایران و بین‌النهرین؛ در واقع شماری از باستان‌شناسان بر این گمان بودند که این مناطق بر تمدن کشاورزی آسیای شرقی اثر بسیار داشته است.
2. کشف مناسبات فرهنگی از طریق جاده ابریشم؛ جاده‌ای که مسیرهای بازرگانی آن آسیا را به اروپا و در نهایت ژاپن را به ایتالیا متصل می‌کرد.
در تاریخ هنر، از قدیم گرایشی به مطالعه سفالینه‌های ایران، و به عبارت دقیق‌تر، مطالعه تطبیقی سفالینه‌های ایرانی و چینی وجود داشته است. یکی از شاخص‌ترین آثاری که در این زمینه انتشار یافته، «طرح‌ها و تزیینات چینی در سفالینه های ایرانی» است. در این مقاله، روابط فرهنگی میان ایران و چین در قرون وسطی باز نموده شده است.
در نهایت می‌توان گفت که کارهای هنر ایران در ژاپن، به دو دسته تقسیم می‌شوند:
1. فرآورده‌های کار دست و در واقع صنایع دستی که در قرون وسطی به ژاپن آورده شد.
2. ساخته‌هایی از قرن 19 تاکنون که در بازارهای هنری خریداری شده است.
اهمیت گروه اول، به لحاظ تاریخی است، زیرا این اشیا عمدتاً از طریق تجارت با چین و کشورهای باختری به ژاپن آورده شده است.
 

مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاهی

مطالعات ایران‌شناسی در رشته ادبیات و علوم انسانی، عمدتاً در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو و دانشگاه مطالعات خارجی اوزاکا آغاز شد. تحقیقاتی که در این دانشگاه‌ها انجام می‌شد، بیشتر وجهه زبان‌شناسانه داشت.
در ژاپن، مطالعات ایرانی در ذیل انجمن‌های مطالعات خاورمیانه قرار دارند. به طور کلی، اکثر این انجمن‌ها به مطالعات شرقی، همچون تاریخ‌باستانی منطقه بین‌النهرین و یا مطالعات چینی مشغول‌اند. یکی از بزرگ‌ترین این انجمن‌ها، انجمن ژاپنی مطالعات شرقی است که در سال 1956 تأسیس شده است.
حکومت ژاپن در خصوص مؤسسات تحقیقاتی، توجه بیشتری نشان داده است؛ مثلا پشتیبان اصلی «مؤسسه اقتصاد خاورمیانه‌ای» که بعد از بحران نفت تأسیس شده بود؛ همانا اداره برنامه‌ریزی اقتصادی دولت ژاپن است. چنین جریانی به خوبی نشان از انگیزه اقتصادی دولت ژاپن در پشت این حمایت‌ها می‌دهد. اما دولت ژاپن به خوبی می‌دانست که لازم است علاوه بر تحکیم پیوندهای سیاسی و اقتصادی، به توسعه مبادلات فرهنگی نیز توجه کند. در سال 1978 حکومت ژاپن چند هیئت فرهنگی به خاورمیانه اعزام کرد که یکی از آن‌ها، راهی ایران شد. از آن پس موزه قوم‌شناسی ژاپن، که مدیر آن از اعضای همین هیئت فرهنگی اعزامی به ایران بود، به تشویق مطالعات خاورمیانه‌ای برخاست. در سال 1980 یک طرح تحقیقاتی گروهی، تحت عنوان «بررسی ویژه در باب خاورمیانه و اسلام» زیر نظر موزه ملی قوم‌شناسی تدوین و اجرا شد. بخش ایرانی این طرح، عمدتاً به تشیع و انقلاب اسلامی ایران پرداخته است.
در سال 1978 حکومت ژاپن چند هیئت فرهنگی به خاورمیانه اعزام کرد که یکی از آن‌ها، راهی ایران شد. از آن پس موزه قوم‌شناسی ژاپن، که مدیر آن از اعضای همین هیئت فرهنگی اعزامی به ایران بود، به تشویق مطالعات خاورمیانه‌ای برخاست. در سال 1980 یک طرح تحقیقاتی گروهی، تحت عنوان «بررسی ویژه در باب خاورمیانه و اسلام» زیر نظر موزه ملی قوم‌شناسی تدوین و اجرا شد. بخش ایرانی این طرح، عمدتاً به تشیع و انقلاب اسلامی ایران پرداخته است.
می‌توانیم موزه‌ها و مراکز تحقیقی ژاپن که مملو از آثار ایرانی است را به چند دسته تقسیم کرد:
از جمله موزه‌های ملی و محلی هستند که موزه ملی قوم‌شناسی در اوساکا است که قالی‌های مدرن و سرامیک، از آثار ایرانی آن است. موزه ملی توکیو دارای سرامیک‌های باستانی و دوره اسلامی است. موزه ماتسودو دارای ظروف شیشه‌ای است که متعلق به ایران است و موزه هنری هیروشیما.
دسته دوم موزه‌هایی هستند که توسط اشخاص تأسیس شده‌؛ از جمله آثار آن می‌توان به ظروف سرامیکی و شیشه‌ای و قالی و گلیم ابریشمی و ... اشاره کرد.
دسته سوم موزه‌های تخصصی هستند که تک موضوعی‌اند. موزه سرامیک ایالت آئیچی در سه تو، موزه شرق باستان در توکیو که به جمع‌آوری سکه‌های دوره باستان و سفالینه‌ها پرداخته و موزه شرقی ایالت اوکایاما مجموعه‌ای از کاشی‌ها و سکه و جواهر و مهر و مجموعه‌ای از کاشی‌های تخت سلیمان در آن‌جا نگه‌داری می‌شود.
دسته چهارم مجموعه‌های دانشگاهی‌اند که دانشگاه هیروشیما و تنری و موزه دانشگاه توکیو و دانشگاه تسوکوبا دارای آثار ایرانی در موزه‌های خود هستند.
 

پژوهش‌های مربوط به حوزه تاریخ ایران

می‌‌توانیم پژوهش‌های مربوط به حوزه تاریخی ایران را بر اساس زمان، به تاریخ باستان و تاریخ قرون میانه و تاریخ جدید و معاصر تقسیم‌بندی کرد.
در حوزه تاریخ باستان، یکی از پژوهش‌های مهم آن کتاب از تخت جمشید تا آسوکای آقای سه ایچی ماتسوموتو، داستان‌نویس ژاپنی است که آقای ماتسوموتو و پرفسور گی کیو‌ای‌تو، هر دو به نظریه‌ای معتقدند که احتمالاً تعدادی از زرتشتیان ایران در دوره آسوکا به ژاپن آمده بوده‌اند. این دو نظریه خود را بر این مبتنی کرده‌اند که در برخی آثار و بناهای تاریخی ژاپن، مانند «پرده تاشوی تاریخی» که در موزه مشهور «شوسواین» در نارا نگه‌داری می‌شود، عناصر و حروف و علائم فارسی به چشم می‌خورد. هر چند که آقای هیسائه ناکانی‌شی معتقد است این را می‌توان تنها به پای شباهت فرهنگی گذاشت و نمی‌تواند چیزی را اثبات کند.
علاوه بر آن، تحت تأثیر رهیافت ایران‌شناسانه اروپایی، پرفسور گی کیوای‌تو و پرفسور آتسو اوجی آشیکاگا درباره دیانت زرتشتی تحقیقاتی کرده‌اند. مطالعات و تحقیقات ایشان درباره اوستا، عمدتاً بر بررسی متون مقدس بودایی مبتنی بوده است.
اما تحقیقات مربوط به تاریخ قرون میانه بیشتر در تاریخ ایران، رنگ و بوی مطالعه در تاریخ مغول را دارد. پروفسور مینورو هندا که از طلایه‌داران و پیشگامان مطالعه تاریخ ایران در ژاپن است، و پرفسور هیروتوشی شیمو، هر دو به حکومت ایلخانان، به خصوص غازان‌خان توجه داشته‌اند. شیمو معتقد است که غازان‌خان را بایستی مؤسس یک سلسله جدید دانست، نه صرفاً اعاده‌کننده قدرت ایلخانی. محقق دیگری به نام پرفسور کوزو ایتانی، در مقاله خود تحت عنوان « ایلخان و روم» به رابطه بین سلطان‌نشین سلجوقی روم و اقتدار سلطان ایلخانی پرداخته است. درمورد تاریخ صفویان نیز پرفسور ماساشی هاندا به تحقیق و پژوهش در این باره پرداخته است
اما دوره بعدی، پژوهش‌های ژاپنی‌ها مربوط به تاریخ معاصر ایران است که آن را می‌توان مهم‌ترین زمینه مطالعات محققان ایران‌شناس ژاپن دانست. در این دوره، موضوع مورد علاقه آن‌ها، انقلاب مشروطه بوده که آن را آغاز ایران نوین می‌دانند.
در تاریخ سیاسی و دینی ایران پروفسور هیروشی کاگایا به تحقیق پرداخته است. نخستین اثر جامعی که از او درباره ایران منتشر شده در سال 1975، تاریخ ایران جدید نام دارد.
در زمینه تاریخ اجتماعی – اقتصادی ایران، پروفسور شوکواوکازاکی، سهم قابل ملاحظه‌ای در توضیح و تبیین اوضاع اقتصادی ایران در اواخر قرن نوزدهم داشته است. یکی از آثار برجسته او در این زمینه، مقاله‌ای تحت عنوان «قحطی بزرگ سالهای 1870 و 1871» به زبان انگلیسی است.
بررسی‌های شهری در مطالعات ایران‌شناسی در ژاپن زمینه‌ای کاملاً جدید است که تاکنون به دو شهر اصفهان و تهران بیشتر پرداخته شده است.

 

ادبیات

محققان ژاپنی که امروزه به مطالعه درباره ادبیات ایران مشغول‌اند، در ابتدا، تنها به ‌ترجمه آثار عمده‌ای از ادبیات کهن فارسی علاقه داشته‌اند.
 در این حوزه نیز، ایران‌شناسان ژاپنی بسیار پرکار بوده‌اند و به ‌ترجمه و تحقیق ادبی آثار بزرگان ایران پرداخته‌اند. افسانه‌ها و سرگذشت بزرگان ایرانی به چند دلیل، مورد توجه ژاپنی‌ها بوده که و برای آن‌ها جذاب بوده است، از آن جمله سرشت و سرنوشت قهرمانان، تاریخ کهن و جلوه آن در آثار هنری، آنچه که در داستان‌های ملل دیگر هم‌سانی با تاریخ و فرهنگ ژاپن دارد و رویدادهای شگفت.
 شاهنامه فردوسی دربردارنده همه این عوامل بوده است؛ به همین دلیل فردوسی، که یکی از شخصیت‌های ادبی برجسته ایرانی است، شاهنامه او در ژاپن بیش از صد‌و‌بیست سال قدمت دارد. ادب‌دوستان ژاپنی، فرجام غم‌انگیز سهراب در شاهنامه را با بهره‌ای از هی‌کی مونوگاتاری حماسه ملی خود برابر می‌کنند. از جمله افرادی که به‌ ترجمه داستان‌های شاهنامه پرداخته‌اند، بونمی تسوچیا، آکی جیروءلوءما، شیگه رو‌آراکی، ماساهارو هیگوچی، تسونه ئو کورویاناگی و امیکواوکادا هستند.سعدی، شاعر دیگری است که توجه ژاپنی‌ها را به خود جلب کرده و یکی از نخستین اشاره‌ها به سعدی در سفرنامه ماساهارو یوشیدا می‌باشد. یوشیدا در سیزدهمین سال پادشاهی امپراتور میجی(1867- 1912) که دوره او را سرآغاز عصر تجدد در ژاپن شناخته می‌شود، به دربار ناصرالدین شاه و از آن‌جا به دربار عثمانی می‌رود. او در سفرنامه‌اش نوشته بسیاری از گویندگان و نویسندگان نامور در ایران برآمده‌اند که یکی از اینان سعدی پرآوازه است و ‌ترجمه آثار او در اروپا خواستار و خواننده بسیار دارد. شیگه رو آراکی، چوءکاکاتوء، ریوءتان توکوزاوا، کوواشی اچی یوشی تاکاسه، ایزوساوا و رءیچی گاموء از سعدی‌پژوهان ژاپنی می‌باشند.
شاعر بزرگ دیگر، خیام است. رباعی‌های خیام بیشتر با روایت فیتز جرالد و با تکیه و تأکیدی که در بازنویسی این ادیب انگلیسی بر «لحظه را دریافتن» و «زندگی را خوش گذراندن هست»، برای ژاپنی‌ها شناخته شد. میان آثار ماندگار فارسی، رباعی‌های خیام بیشترین ‌ترجمه‌ها را به ژاپنی دارد. آریاکه کامبارا و بون کیچی کاتانو از مترجمین رباعیات خیام به ژاپنی بوده‌اند.
سعدی، شاعر دیگری است که توجه ژاپنی‌ها را به خود جلب کرده و یکی از نخستین اشاره‌ها به سعدی در سفرنامه ماساهارو یوشیدا می‌باشد. یوشیدا در سیزدهمین سال پادشاهی امپراتور میجی(1867- 1912) که دوره او را سرآغاز عصر تجدد در ژاپن شناخته می‌شود، به دربار ناصرالدین شاه و از آن‌جا به دربار عثمانی می‌رود. او در سفرنامه‌اش نوشته بسیاری از گویندگان و نویسندگان نامور در ایران برآمده‌اند که یکی از اینان سعدی پرآوازه است و ‌ترجمه آثار او در اروپا خواستار و خواننده بسیار دارد. شیگه رو آراکی، چوءکاکاتوء، ریوءتان توکوزاوا، کوواشی اچی یوشی تاکاسه، ایزوساوا و رءیچی گاموء از سعدی‌پژوهان ژاپنی می‌باشند.
نخستین‌بار ریچی گاموء در مقاله‌ای، حافظ را معرفی می‌کند، و در سال 1976 استاد کورویانگی ‌ترجمه‌ای از غزل‌های حافظ منتشر کرد. خسرو و شیرین(1977)، لیلی و مجنون(1981)، ویس و رامین(1962) از داستان‌های مشهور فارسی است که امیکو اوکادا ‌ترجمه کرده است.
در میان مترجمان آثار کلاسیک در زمینه معارف اسلامی، عرفان و فلسفه، توشیهیکو ایزوتسو ‌ترجمه‌های زیادی کرده که از جمله آن‌ها «فیه ما فیه» مولانا و کتاب مشاعر ملاصدرا در سال (1978) می‌باشد. ایزوتسو، به لحاظ روش‌شناسی خاصی که در فلسفه تطبیقی دارد، یکی از برجسته‌ترین محققان در این زمینه است. مقاله «بررسی تطبیقی مفاهیم فلسفی اساسی در تصوف و دائوییسم » و «در طریق تدوین فلسفه ذن بودیسم» از جمله آثار اوست.
ادبیات معاصر هم، علاقمندان ژاپنی را به سوی خود کشانده است. از نخستین داستان های کوتاه فارسی که به ژاپنی درآمد، «خائن» نوشته بزرگ علوی است‌ که توسط ایچیرو نوما در سال 1959 ترجمه شده است.
درباره صادق هدایت نیز، پروفسور کوسوکوناکامورا تحقیق و مطالعه کرده است. به عقیده او باورهای بودایی صادق هدایت و خصوصاً عقیده وی به تناسخ در گرایش‌های گیاه‌خوارانه او و مهربانی‌اش نسبت به فقرا و حیوانات بازتابیده است. داستان‌های جمال‌زاده ‌ترجمه کیمی نوری ناکامورا و تعدادی دیگر از آثار ایرانی، همچون داستان‌های صادق چوبک و شهری چون بهشت از سیمین دانشور به دست مترجمان ژاپنی ‌ترجمه شده است.
 

شناخت بهتر جامعه شیعه و مکتب تشیع در ایران

این طرح دو سال و نیمه، با حمایت مالی «انجمن ژاپن برای پیشرفت علم» از بنگاه‌های وابسته به وزارت فرهنگ ژاپن، در فاصله پاییز 2005 تا 2008 و از سوی بخش ایران‌شناسی دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا به اجرا در آمد، و طی آن پنج سمینار به طور متناوب در اوساکا و تهران برگزار شد. هدف این طرح پژوهشی و مجالس دوره‌ای آن، ایجاد تفاهم بیشتر و شناخت بهتر ایران‌پژوهان ژاپنی درباره ایران و جامعه، تمدن و فرهنگ آن بوده است.
 

اسلام‌پژوهی ژاپنیان

گویا نخستین ژاپنی‌ای که پیش از دوره تجدد ژاپن به مطالعه اسلام و احوال پیامبر آن کوشید هاکوسی آرائی بود. هر چند که تا دوره میجی، ژاپنیان آشنایی درست و دقیقی با اسلام نداشتند و منابع و مراجع آن‌ها کتاب‌های آمیخته با تعصب مسیحیان اروپا بود. از نخستین آثاری که درباره پیامبر اسلام در ژاپن منتشر شد، «محمد(ص)،وجود نامرئی» نوشته کیتسونو کوچی مورا 1923 بود. در همان سال، کن ایچی ساکاموتو زندگی‌نامه حضرت محمد(ص) را منتشر ساخت؛ او پیش‌تر، در سال 1920‌ترجمه‌ای از قرآن مجید ارائه داده بود. نشر کتابی با عنوان «اسلام» اثر کامه سه گاوا، نخستین تلاش برای شرح و تبیین فراگیر اندیشه اسلام بود. پژوهش‌های اسلام‌شناسی در ژاپن در دهه‌های 1930 و 1940 به اوج رسید. تا آنجا که بیش از 1600 کتاب و مقاله در این باره در پانزده ساله منتهی به پایان جنگ دوم (1945) انتشار یافت. این حجم زیاد از آثار باعث شکل‌گیری چندین مؤسسه پژوهشی - اسلامی شد؛ از جمله آن‌ها «مؤسسه مطالعات اسلامی» و «اتحادیه بزرگ اسلامی ژاپن» در سال 1938تأسیس یافت. هم‌چنین در همین سال‌ها، مساجدی در ژاپن بنا شد؛ نخست در کوبه (1935)، سپس در ناگویا ( 1937)، و سرانجام در توکیو (1938).
 در نهایت می‌توان گفت مجموعه دستاوردهای ایران‌شناسی نشان می‌دهد که این علم فراتر از کنجکاوی‌های اولیه در حق زبان‌های خاموش و مفاخر در خاک خفته، شامل بررسی همه مظاهر تمدن ایران باستان و به موازات آن، تمدن عصر اسلامی است. با توجه به حوزه‌هایی که محققان ژاپنی درباره ایران پرداخته‌اند، تلاش‌های آن‌ها در بخش باستان‌شناسی و ادبیات دارای اهمیت بیشتری بوده است. این تحقیق، گزارشی از کتاب ایران‌شناسی در ژاپن نوشته هاشم رجب‌زاده و به کوشش کینجی‌ئه اورا و مقاله هیسائه ناکانی‌شی، است.
 

منابع:
1. ناکانی شی هیسائه، ایران‌شناسی در ژاپن، ‌ترجمه مرتضی اسعدی، مجله نشر دانش .‎۶۸، مرداد و شهریور؛ جلد. سال نهم، شماره. ۵: ‎۱۴.
2. رجب‌زاده، هاشم، ایران‌شناسی در ژاپن، به کوشش کینجی ئه اورا، نشر مرکز دائره‌‌المعارف بزرگ اسلامی، 1389.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما