این وظیفه روحانیت به صورت اخص است که همانطور که در ایجاد انقلاب، سهم اساسی و کلی داشت، در حفظ و احیاء آن نیز کوشا باشد. این مقاله درصدد است ضمن بررسی نقش تاریخی روحانیت در طول تاریخ، به نقش ویژه روحانیت و ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه در راستای تحقق هممبستگی و جلوگیری از گسستگی فرهنگی با بهرهگیری از توان و پتانسیل سازمانهای مردم نهاد بپردازد.
تعداد کلمات 1109/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
بیتردید انقلابهای بزرگ همواره منشأ تحولات و دگرگونیهای عظیمی در عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تربیتی و... برای بشریت بودهاند که در این میان دامنه و ژرفای این تحولات، بسته به گستره و عمق انقلابها و ریشهها و زمینههای آن متفاوت است. با نگاهی به این تحولات و تغییرات میتوان به سادگی فهمید که برخی از این دگرگونیها، زودگذر و برخی دیرپایاند، برخی ارادی و آگاهانه و برخی دیگر غیر ارادی و ناخواستهاند. بر همین اساس است که بخشی از آنچه که پس از پیروزی انقلاب رخ مینماید، نتایج و دستاوردهای انقلاب و بخشی دیگر، آثار و پیآمدها تلقی میشود. نتایج و پیآمدهای یک انقلاب آنچنان درهمآمیختگی و امتزاجی با هم دارند که نمیتوان به راحتی این مجموعهها را از یکدیگر جدا کرد و چهبسا برخی لازم و ملزوم یکدیگر، یا مقدمه و نتیجه هم باشند. همانگونه که نمیتوان در رخدادهای پیاپی و پرشتابی که روند تحولی انقلابی در پیش میگیرد، به گزینش دقیق رویدادها و جریانات دست زد. انقلاب اسلامیاز مهمترین ارکان انقلاب که بیشترین نگاهها معطوف به آن بوده و هست، روحانیت بوده که نقش اصلی و اساسی در به وجود آوردن این انقلاب ایفا نموده است. طرح اسلام سیاسی در برابر اسلام منفعل، دنیاگریز و آخرتگرای غیر سیاسی، کاری بوده که روحانیت مظهر و نماد آن شناخته شده است. در واقع پس از برپایی حکومت برآمده از اسلام، با توجه به فقدان سابقه حکومتی در تاریخ و ارائه تز حکومت اسلامی توسط روحانیت، این گفتمان در سطح ملی و حتی در سطحی بالاتر، هویتی بینالمللی یافته است. سال ۱۳۵۷ ملت ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. نگرشی واقعبینانه و بازکاوی تحولات و پیآمدهای انقلاب، به خوبی این واقعیت را نشان میدهد که آنچه پس از پیروزی رخ داده، مجموعهای از دستاوردها، نتایج، آثار و پیآمدها است که متناسب با پیشینه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و ظرفیتها و محدودیتهای آن تحقق یافته و نسبت یکسانی با آرمانها، اهداف و خواستهای تعریفشده انقلاب ندارد و این مدعا وقتی شکل و جان تازهای میگیرد که دریابیم اصل و اساس این انقلاب بر مبنای گفتمان قرآنی بوده است. برعکسِ سایر انقلابهای دنیا که جهت متغایر و گاه متضادی با این گفتمان داشتهاند.
زایش و استقرار یک نظام تئوکراتیک اسلامی از درون جامعهای با رژیم سکولار و تکیه روحانیان بر سریر قدرت طی سالهای پایانی قرن بیستم در ایران، تعجب بسیاری از ناظران را برانگیخت. پرسشهای فراوانی در اذهان اندیشمندان و جامعهشناسان سیاسی به وجود آورد مبنی بر اینکه چگونه در شرایطی که دین و حاملان آن، غریبههای عصر جدید محسوب میشدند و پارادایم سکولار، مذهبزدایی، پایان ایدئولوژی و فرامدرن حاکمیت داشت، چنین چیزی ممکن گردیده است؟!
از مهمترین ارکان انقلاب که بیشترین نگاهها معطوف به آن بوده و هست، روحانیت بوده که نقش اصلی و اساسی در به وجود آوردن این انقلاب ایفا نموده است. طرح اسلام سیاسی در برابر اسلام منفعل، دنیاگریز و آخرتگرای غیر سیاسی، کاری بوده که روحانیت مظهر و نماد آن شناخته شده است. در واقع پس از برپایی حکومت برآمده از اسلام، با توجه به فقدان سابقه حکومتی در تاریخ و ارائه تز حکومت اسلامی توسط روحانیت، این گفتمان در سطح ملی و حتی در سطحی بالاتر، هویتی بینالمللی یافته است. در کنار این پرسشها، نکته مهم دیگری که تعجب ناظران آگاه را بر میانگیخت، مقتضیات مبانی نظری اندیشه سیاسی شیعه بود؛ چراکه بر اساس دکترین امامت در شیعه و تأکید آن بر نصب، عصمت و عدالت حاکم هر حکومت فاقد این ویژگیها، غیر مشروع، غصبی و جائرانه است و از آنجا که در عصر غیبتکبرا، حکومت عدل و عصمت، تنها با ظهور امام مهدی تحقق مییابد.
بیشتر بخوانید: نقش و رسالت راهبردی روحانیت
روحانیان شیعه به مقتضای شرایط، یا میبایست استراتژی تحریم را در پیش گرفته، همواره اپوزیسیون نظامهای حاکم باشند و یا با اتخاذ استراتژی صبر از سیاست، کنارهگیری کنند. این دکترین در نهایت، روحانیان را با توجه به ضرورتها و مصلحتها به همکاری با سلطان عادل و حمایت از یک نظام یا سلطنت شریعتپناه در طول تاریخ سوق میداد. ولی اتخاذ استراتژی کسب مستقیم قدرت و فتح قله سیاست با سلاح دیانت که در انقلاب اسلامی ملت ایران اتفاق افتاد، بیانگر تحول مهمی بود که ریشه در تحولات جامعهشناختی ایران و مناسبات دین و دولت در تاریخ معاصر از یکسو و تحول گفتمانهای اندیشه سیاسی شیعه از سوی دیگر داشت و هم سبب حیرت اندیشمندانی بود که تحولات سیاسی ایران و علیالخصوص استراتژی سیاسی شیعیان را دنبال میکردند. این مهم، با برپایی نظام حکومتی اسلام و طرح اسلام سیاسی و حکومت قرآنی، که یکی از بایستههای حوزه و روحانیت به شمار میرود، توانست چهرهای سیاسی از اسلام را ارائه نماید. در این نظام دوقطبی حاکم بر جهان که انتظار میرود در هر انقلاب و تحول سیاسی - اجتماعی روشنفکران سوسیالیست یا لیبرال دموکراتهای سکولار حاکمیت را به دست گیرند. امری که صاحبنظران عرصه سیاسی را متحیر کرده این است که چگونه و طی چه فرآیند تاریخی، پروسه یا پروژه معنویتگرایی سیاسی به رهبری روحانیون احیا گردید و تئوکراتها یا به تعبیر دقیقتر تئودموکراتهای شیعه، دولت را تسخیر کردند و مردمسالاری قرآنی خاص خود را بنا نهادند؟! امروزه هم که در دهه چهارم انقلاب هستیم، بیش از هر زمان دیگری نیاز به حضور هوشمند و شایسته روحانیت متعهد در عرصههای مختلف نظام احساس میشود؛ از این رو عدم حضور فعال روحانیت در میدان سیاست، سبب خشنودی سیاستبازان و امری به مثابه واگذاری تفکرات و اندیشههای سیاسی به استعمارگران، شبههپردازان و تئوریبافان خواهد بود؛ تئوریسازانی که تلاشی وسیع در ارائه چهره اسلام غیر سیاسی دارند و هماکنون با اظهار نظر درباره آیات قرآن، مستنداتی میجویند تا به اذهان و اندیشههای ناآشنا به هویت سیاسی اسلام، بباورانند که اسلام با سیاست، الفتی ندارد و سیاست، دنیامداری است و دنیامداری دون شأن حاملان شریعت است.
با این باورداشت است که باید اذعان کرد که عدم حضور روحانیت در سیاست، عملاً تز یادشده را تقویت نموده و سکولاریسم را معقول و منطقی نشان میدهد. بنابراین میبایست روحانیت متعهد، بیش از گذشته به صورت حضوری معقول و منطقی، عرصه و تحولات دهه چهارم انقلاب را رصد و مدیریت کند.
فرضیه
روحانیت به عنوان سازمان مردم نهاد دینی در طول دوران طولانی همواره بسترساز تحولات وسیع در جامعه بوده است؛ به نحوی که یا خود این تحولات را به وجود آورده است یا در آنها نقش اساسی داشته است. از این رو در دهه چهارم انقلاب در تحقق همبستگی و جلوگیری از گسست اجتماعی با بهرهگیری از فرهنگ قرآنی نیز دارای نقش و کارکردی اساسی است.در اینجا دو پرسش می تواند در فهم مطلب ما را یاری نماید:
١- مناسبات روحانیت و حکومت در ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟
٢- کارکردهای اصلی روحانیت در تحقق همبستگی و جلوگیری از گسست اجتماعی در دهه چهارم انقلاب اسلامی چیست؟
به این دو سوال در مقالات مرتبط با نام نویسنده و در راستای این موضوع پاسخ داده شده است.
منابع:
- عمید، حسن (۱۳۶۴) فرهنگ فارسی، جلد اول، چاپ هشتم (تهران: امیرکبیر- عنایت، حمید(۱۳۶۵) اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، تهران: خوارزمی، چاپ دوم.
- ساروخانی، باقر(۱۳۷۰) دایرهالمعارف علوم اجتماعی، تهران: کیهان.
- کوهن، استانفورد تئوریهای انقلاب، ترجمه علیرضا طیب، تهران: موسسه آموزشی انتشاراتی سیمیا.
- هانتینگتون ساموئل، سازمان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، ص۳۸۵.
- کرین برینتون، کالبدشکافی انقلاب، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: زریاب.
- گی روشه (۱۳۶۶) تغییرات اجتماعی، ترجمه: دکتر منصور وثوقی، تهران، نشر نی.
- ۸- بیرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، تهران، کیهان، چاپ دوم.
- آن.کی.اس. لمبتون (۱۳۷۹)، نظریه دولت در ایران، مترجم: چنگیز پهلوان، تهران: نشر گیو، چاپ دوم.
- دارابی، علی (۱۳۸۱)، سیاستمداران اهل فیضیه، تهران: سیاست، چاپ دوم.
- مطهری، مرتضی، مشکل اساسی در سازمان روحانیت، قم: صدرا.
- بشیریه، حسین (۱۳۷۴)، جامعهشناسی سیاسی، تهران: نشر نی، چاپ دوم.
- عنایت، حمید(۱۳۶۵)، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، تهران: خوارزمی، چاپ دوم.
- حایری، عبدالهادی (۱۳۶۰)، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر.
- براون، ادوارد(۱۳۷۶)، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه مهری قزوینی، تهران: انتشارات کویر.
- روحانی، سیدحمید(۱۳۶۱)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، تهران: دفتر انتشارات اسلامی.
- ازغندی، علیرضا(۱۳۷۹)، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران: سمت.
- جعفریان، رسول (۱۳۸۰)، جریانها و جنبشهای مذهبی سیاسی ایران سالهای ۱۳۵۷ ۱۳۶۰، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
- فوران، جان (۱۳۷۷)، مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا.
- امام خمینی، روحالله به (۱۳۷۲)، صحیفه نور، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- عیوضی، محمدرحیم (۱۳۸۰)، طبقات اجتماعی و رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- وبر، ماکس (۱۳۷۴)، اقتصاد و جامعه، ترجمه عباس منوچهری و دیگران، تهران: مولی.
- آبراهامیان، یرواند(۱۳۷۷)، ایران بین دو انقلاب، مترجم: کاظم فیروزمند و دیگران، تهران، نشر مرکز.
- سریعالقلم، محمود(۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گسست نسلها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
- قادری، حاتم (۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گسست نسلها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی صص۱۷۸-۱۸۲.
- مددپور، محمد (۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گسست نسلها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
- جلالی، محمدرضا (۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گسست نسلها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
- شرفی، محمدرضا (۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گسست نسلها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
- پیروزنیا، مهدی (۱۳۸۸)، تعریف سازمانهای مردمنهاد و یار(NGO) ها، در سایت http://www.aftabir.com.
کتابنامه لاتین
- Harald Lasweu SA. Keplan Povwers. Society, hondon, Ruotledge S. Kegan
Paul, 1901.
- Bengston, V.L.(197). The generation gap: A review and typology of social
Psychological perspective. Youth and Society p; TY-Y - Slater, P.E. (197). The pursuit of loneliness:American culture at the breaking
Point. Boston:Beacon -
- Adelson,j.(.V91 january). What generation gap? New York Times Magazine
[1]. پژوهشگر دینی، ایمیل: Sjm1348@gmail.com.
منبع: کتاب گفتارها و نوشتارها؛ ارائهشده در همایش هماندیشی نخبگان، فرهیختگان و پیشکسوتان قرآنی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد، تابستان 1396.