حوزه‌ی علمیه در دوره‌ی معاصر

نگاهی از درون به حوزه‌ی علمیه

دست کم هشت سال پیش از آنکه شیخ عبدالکریم حائری در 1300 ش، حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تأسیس کند، انتقال مرجعیت شیعه از عراق به ایران و تأسیس حوزه‌ی علمی منسجمی در قم یا مشهد را کسانی چون شیخ اسدالله ممقانی در...
شنبه، 17 آذر 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ساره سمیع زاده
موارد بیشتر برای شما
نگاهی از درون به حوزه‌ی علمیه
دست کم هشت سال پیش از آنکه شیخ عبدالکریم حائری در 1300 ش، حوزه‌ی علمیه‌ی قم را تأسیس کند، انتقال مرجعیت شیعه از عراق به ایران و تأسیس حوزه‌ی علمی منسجمی در قم یا مشهد را کسانی چون شیخ اسدالله ممقانی در ایران مطرح کرده بودند.

تعداد کلمات: 8500 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 34  دقیقه

نگاهی از درون به حوزه‌ی علمیه
نویسنده: علی اکبر ذاکری

1. سیر تاریخی

در اواخر عصر قاجار و پیش از ورود حائری به قم و اقدامات وی برای ارتقای سطح حوزه‌ی علمیه‌ی قم، علمای ساکن قم که برخی از آنها از حیث علمی واجد مرتبه‌ی والایی بودند، کوشش‌هایی در این جهت صورت داده بودند که به نتیجه‌ی مورد نظر نرسیده بود؛ از جمله میرزامحمد فیض قمی که در 1333 از سامرا به قم بازگشت و از 1336 مدارس دارالشفا و فیضیه را که از کاربری علمی خارج شده بود بازسازی کرد و طلاب را در آنجا اسکان داد. وی همچنین طلاب را رتبه بندی و برای آنها مقرری تعیین کرد. این اقدام چنان مهم تلقی شد که به مناسبت آن از سوی متولی حرم حضرت معصومه در عید غدیر 1336 در صحن عتیق چراغانی و جشن باشکوهی برگزار شد. (1) با وجود این اقدام مهم و به رغم حضور علمای بزرگی در این عهد در قم، از جمله شیخ ابوالقاسم قمی و میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، (2) تا زمان حضور و استقرار دائمی حائری در قم، حوزه‌ی علمیه‌ی سامان یافته و پرمایه‌ای در این شهر برپا نگردید.

در شکل گیری حوزه‌ی معاصر قم همچنین باید از کوشش‌های شیخ محمدتقی بافقی (3) یاد کرد. به نوشته‌ی شریف رازی، (4) بافقی پس از مهاجرت به قم در 1337 و استقرار در آن شهر، علمای ساکن در قم را، از قبیل شیخ ابوالقاسم کبیر قمی و شیخ مهدی فیلسوف و میرزامحمد ارباب، برای تشکیل حوزه‌ی علمی سامانمند تشویق کرد ولی آنان معتقد بودند که باتوجه به وضع و روحیه‌ی مردم قم تأسیس حوزه منوط به وجود و حضور عالم صاحب نفوذی از غیر شهر قم است. سرانجام با پافشاری بافقی و پا در میانی میرزامحمد ارباب و شیخ محمدرضا شریعتمدار ساوجی از علمای مبرِّز آن روزگار که در قم ساکن شده بود، از حاج شیخ عبدالکریم حائری دعوت شد که از اراک به قم بیاید و حوزه‌ی علمیه‌ی سامانمندی در این شهر تأسیس کند. بدین گونه حائری در 1340 (1300 ش) در قم مستقر شد و بنای تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی جدید قم را نهاد.

حائری دانشمند زبده و معروفی بود که سالها در سامرا و نجف نزد استادان مشهوری چون سیدمحمد فشارکی اصفهانی، میرزامحمدحسن شیرازی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی مدارج عالی فقه و اصول را گذرانده و سالها نیز در کربلا تدریس کرده بود و از 1332 یا اوایل 1333 در اراک مستقر شده و ضمن تدریس، امور حوزه‌ی علمیه آن شهر را به طور مستقل مدیریت کرده بود. در واقع همین سابقه‌ی علمی و مدیریتی او بود که موجب دعوت او به قم گردید و در تأسیس و اداره‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی نوپای قم نیز به کار او آمد. با استقرار حائری در قم بسیاری از شاگردان او که در اراک به سر می‌بردند، از جمله اشخاص برجسته‌ای چون سیدمحمدتقی خوانساری، سیداحمد خوانساری، سید روح الله خمینی (امام خمینی) ، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شیخ محمدعلی اراکی به قم آمدند. (5) حائری در مدت اقامت حدود پانزده ساله خود در قم که در اوج باروری علمی نیز بود، با مدیریت قوی خود حوزه‌ی علمی نیرومندی را به وجود آورد، به طوری که شمار طلاب حوزه‌ی قم پیش از سختگیری‌های پهلوی اول در 1313 ش به هفتصد تن (6) و بنابر نقلی دیگر به نهصد تن رسیده بود، (7) این عدد را تا هزار هم ذکر کرده‌اند. (8)

تشکیل حوزه‌ی علمیه در قم و حسن شهرت و مدیریت حائری موجب استقبال بسیاری از علما و انتقال آنان به قم گردید، از جمله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی که از 1341 تا 1349 در قم مستقر شد و به تعلیم و تدریس پرداخت، (9) شیخ محمدرضا مسجد شاهی از علمای اصفهان که از 1344 تا 1346 در قم اقامت گزید و میرزامحمدعلی شاه آبادی که در 1347 به قم وارد شد و تا 1354 در آنجا ماند. (10) حضور استادان و مدرّسان مهاجر و مجاور فراوان در قم در عهد حائری نشان از نشاط علمی حوزه‌ی علمیه‌ی قم در این عصر دارد. (11) عوامل سیاسی و اجتماعی دیگری هم در آغاز تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم بر رونق آن افزود، که از آن میان می‌توان به رفتن احمدشاه قاجار به قم اشاره کرد. وی یک بار در 21 ربیع الاول 1342 (8 عقرب 1302) برای عرض تبریک تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم به آنجا رفت (12) و بار دوم در هنگام آمدن علمای نجف به قم (13) . ورود عالمان بزرگ و مشهوری چون سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا محمدحسین نائینی از نجف به قم و استقبال باشکوه حائری از آنان و واگذاری محل تدریس خویش به آنان نیز در این مقطع زمانی سبب تقویت این حوزه گردید. (14)تشکیل حوزه‌ی علمیه در قم و حسن شهرت و مدیریت حائری موجب استقبال بسیاری از علما و انتقال آنان به قم گردید، از جمله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی که از 1341 تا 1349 در قم مستقر شد و به تعلیم و تدریس پرداخت، شیخ محمدرضا مسجد شاهی از علمای اصفهان که از 1344 تا 1346 در قم اقامت گزید و میرزامحمدعلی شاه آبادی که در 1347 به قم وارد شد و تا 1354 در آنجا ماند. ورود رضاخان سردار سپه به قم در هنگام نخست وزیری و طرح قضیه جمهوری در 6 فروردین 1303، و ملاقات و گفتگو با علما و از جمله حائری و صرف نظر کردن از آن نیز مایه‌ی بهره برداری متقابل حوزه‌ی علمیه‌ی قم و دولت گردید. (15)

از دیگر عوامل تقویت حوزه‌ی علمیه‌ی قم مهاجرت علمای اصفهان به قیادت حاج اقا نورالله اصفهانی (متوفی 1346) به قم در اعتراض به نظام سربازگیری اجباری با هدف مخالفت با پهلوی اول بود که تحرکی سیاسی را در حوزه‌ی علمیه‌ی قم موجب شد. (16)

حائری در مدت اقامت خویش در قم مهم ترین درس خارج حوزه‌ی علمیه را ارائه می‌کرد به طوری که استادان دیگر حوزه هم در آن شرکت می‌کردند. محل تدریس او مدرسه‌ی فیضیه و سپس تکیه‌ی عشقعلی بود. (17)

حائری در زمینه‌ی برنامه ریزی آموزشی و تدبیر امر معیشت طلاب نیز تلاش جدی به عمل آورد، از جمله کوشید در روش‌های آموزش حوزوی تحول ایجاد کند، ابواب علم فقه را تخصصی نماید و دامنه‌ی معلومات طلاب را توسعه بخشد. (18) حائری در این زمینه‌ها شخصاً به امور طلاب و مدارس رسیدگی کرد و برای تشویق آنان به درس و بحث جایزه تعیین نمود. او با هدف تأمین فضای آموزشی حوزه به بازسازی و گسترش مدارس عمده ای، مثل مدرسه‌ی فیضیه و مدرسه‌ی دارالشفا و امثال آنها، اقدام کرد. (19) وی، همچنین برای حفظ و ارتقای حوزه‌ی نوپای قم کوشید آن را در حدّ امکان از تنش‌های سیاسی برکنار دارد و به همین سبب هم بود که مثلاً در ماجرای تعرض پهلوی اول به شیخ محمدتقی بافقی در قم، واکنش آشکاری نشان نداد. (20) در مواردی هم حائری با هوشیاری تمام در همین جهت کوشید از طرح و نقشه‌های دولت برای محدود کردن حوزویان، به نفع حوزه بهره برداری کند. مثلاً هنگامی که رژیم پهلوی با اجبار به برگزاری امتحانات علمی در حوزه قصد داشت برای حوزویان محدودیت ایجاد کند و در ضمن از میان روحانیان که قشر باسواد جامعه بودند افرادی را برای مشاغل مختلف دولتی برگزیند، حائری خواستار آن شد که امتحانات در قم برگزار شود و خود او بر آن نظارت نماید. (21) در اسناد بازمانده از سال 1311 ش، نام 367 تن از طلاب که امتحان داده‌اند و نیز نام 119 تن که از 1308 تا 1314 در امتحان مدرسی شرکت کرده‌اند و نام 27تن که در 4 فروردین 1305 داوطلب مدرّسی بوده‌اند دیده می‌شود. (22)

با این حال در ماجرای کشف حجاب و اتحاد لباس، حائری با تمام احتیاطی که در برخورد با دولت و سیاست داشت، با جدیت و حساسیت بیشتری مداخله کرد. از جمله وی طی تلگرافی در 11 تیر 1314 کشف حجاب را برخلاف قوانین شرع مقدس و مذهب جعفری اعلام کرد. (23)

موضوع کشف حجاب و مسائلی چون ممنوعیت مجالس عزاداری برای حائری چنان تحمل ناپذیر بود که گفته شده است وی پس از روی دادن آنها رنجور شد و چندان نشاط نداشت. (24)

در فاصله‌ی وفات حائری تا مهاجرت بروجردی به قم، ریاست اداره‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم بر عهده سه تن از استادان بزرگ این حوزه قرار گرفت. سیدمحمد حجت کوه کمری، سیدمحمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر. (25) گفتنی است که پس از فوت حائری، باتوجه به شرایط دشواری که رژیم پهلوی برای حوزه و روحانیان به وجود آورده بود، خاصه اتفاقاتی که در حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد رخ داده بود، (26) بیم آن می‌رفت که حوزه‌ی علمیه‌ی قم نیز تعطیل شود؛ در این شرایط بود که این سه تن تصمیم گرفتند با تشریک مساعی حوزه‌ی علمیه‌ی قم را از این خطر نجات بخشند. (27) این سه تن از معتمدین درجه اول حائری بودند که وی در زمان حیاتش برخی از امور علمی و حوزوی خود را به آنان واگذار کرده بود و در بین آنها، به نظر می‌رسد حائری به حجت کوه کمری نظر خاص داشت. حجت عالم شناخته شده‌ای بود که در نجف محضر درس دانشمندانی چون سیدمحمدکاظم یزدی، میرزامحمدحسین نائینی و آقا ضیاء عراقی را درک کرده بود و از بدو ورود به قم به گفتن درس پرمایه‌ای اشتغال داشت که در خور ذهن افراد با استعداد بود. حجت ضمن ارائه درسی پرمایه، و رسیدگی به امور معیشتی حوزویان به پیروی از روش و منش حائری که پرهیز از تنش‌های سیاسی و درگیری با دولت بود توانست حوزه‌ی علمیه را که فشار دولت بر آن بیش از زمان حائری بود، حفظ نماید. حجت نیز همچون حائری برای تقویت حوزه‌ی علمیه‌ی قم در زمینه‌ی توسعه‌ی فضای آموزشی آن تلاش کرد؛ یادگار مهم او در این باب مدرسه‌ی حجتیه است. (28) در این زمینه سید محمدتقی خوانساری کمک بسیاری به حجت کرد. خوانساری در اراک نزد حائری درس خوانده و نیز در نجف نزد علمایی چون سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی و میرزای نائینی و آقاضیاء عراقی شاگردی کرده بود و از زمان ورود به قم تا پس از مرگ حائری مراحل سطوح و خارج را تدریس می‌کرد. (29) سیدصدرالدین صدر هم در این دوره در جهت حفظ و ارتقای حوزه‌ی علمیه‌ی قم کمک زیادی به حجت کرد و با اینکه خود مرجع تقلید بود از هیچ نوع همکاری فروگذار نکرد و حتی به امتحانات طلاب شخصاً رسیدگی و برای تشویق آنان امتحانات هفتگی را به صورت مسابقه برگزار می‌کرد و با دادن جایزه طلاب را تشویق می‌نمود. وی تحصیل کرده‌ی عتبات نزد دانشمندانی چون آخوند خراسانی و آقاضیاء عراقی بود. (30) در این دوره کسانی چون فیض قمی نیز به این سه مرجع کمک می‌کردند. فعالیت امام خمینی هم در این دوره به عنوان یکی از استادان مبرز حوزه چشمگیر بود، خاصه درس اخلاق او تأثیری زیادی بر طلاب داشت. (31) با تمام کوششی که سه مرجع مذکور در حفظ و اداره حوزه‌ی علمیه‌ی قم در این مقطع زمانی مبذول داشتند، از طرفی به دلیل فشار حکومت وقت و از سوی دیگر به سبب عدم تمرکز در زعامت و مرجعیت حوزه، وضع عمومی حوزه‌ی علمیه‌ی قم در این برهه نابسامان بود؛ (32) حتی شمار طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی قم از حدود هزار به حدود چهارصد نفر کاهش یافت. (33)

در اوایل دهه‌ی بیست شمسی، شماری از بزرگان و استادان حوزه‌ی علمیه‌ی قم که از عدم مدیریت متمرکز این حوزه نگران بودند و از سویی از مقام علمی و نفوذ اجتماعی و دینی آیت الله حاج آقاحسین بروجردی، آگاهی داشتند (34) از او خواستند که از بروجرد به قم بیاید، امام خمینی و حاج آقاروح الله کمالوند از علمای خرم آباد در این زمینه کوشش بیشتری مبذول داشتند. آیت الله بروجردی با پذیرش این درخواست، در محرّم 1364/ آذر 1323 ش در قم ساکن شد. (35) در تحکیم جایگاه و مرجعیت بروجردی در هنگام اقامت در قم نیز نقش امام خمینی چشمگیر بود. (36) با ورود بروجردی به حوزه‌ی علمیه‌ی قم، بر رونق آن افزوده شد و شور و نشاط علمی آن دو چندان و بنیه‌ی علمی آن تقویت گردید. اقدامات بروجردی در طول دوره‌ی زعامت، حاکی از اهتمام ایشان به حفظ و تقویت این حوزه است. بروجردی با استقرار در قم تدریس پرمایه‌ای را آغاز کرد. شمار حاضران درس وی را پانصد تا ششصد تن برآورد کرده‌اند. (37) مدیریت نیرومند و متمرکز بروجردی موجب شد که شمار طلاب این حوزه که در سال‌های اولیه‌ی حضور وی در قم در 1326 ش، بالغ بر دو هزار تن بود (38) در دهه‌ی چهل شمسی به 8700تن (39) برسد. در آغاز حضور بروجردی در قم در 1326 ش درس‌های خارج فقه و اصول منحصر به چند تن، از جمله خود بروجردی، حجت، فیض، خوانساری و صدر بود، (40) ولی در پایان زندگی وی، بر شمار استادان خارج فقه و اصول حوزه قم که بین 20 تا 250 شاگرد داشتند افزوده شده بود و به ویژه تعدادی از شاگردان برجسته‌ی حائری، چون شیخ محمدعلی اراکی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدمحمد داماد، امام خمینی، سید کاظم شریعتمداری و سیدشهاب الدین مرعشی نجفی حوزه‌ی درسی خارج داشتند. (41)

بروجردی به عنوان عالی ترین مقام علمی دینی ایران در عهد خود و نیز به عنوان مرجع تقلید علی الاطلاق و رئیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم، برای پیشبرد امور دینی و حوزوی کسانی را رابط خود با حکومت قرار داده بود و پیام‌ها یا اعتراضات و تذکارات خود را از طریق آنان به شاه یا مقامات دیگر ابلاغ می‌کرد. (42) از دیگر اقدامات سیاسی و اجتماعی بروجردی به این موارد می‌توان اشاره کرد: پیشنهاد گنجاندن تعلیمات دینی در ضمن دروس مدارس و موافقت دولت با آن، (43) پیشنهاد توقف قطارها در ایستگاه برای اقامه‌ی نماز مسافران، (44) مقابله با نفوذ بهائیت در مراکز (45) حمایت از مردم فلسطین و صدور اعلامیه در این باب در 1327 ش (سال تأسیس رژیم اسرائیل) ، (46) مسئله اصلاحات ارضی. (47)

بروجردی در بُعد بین المللی نیز فعالیت‌هایی را در حوزه‌ی علمیه‌ی قم سامان داد، از جمله سید محمدتقی طالقانی ال احمد را در 1331 ش برای سرپرستی شیعیان مدینه و پس از درگذشت او سیداحمد لواسانی و سپس شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی را اعزام کرد، سیدزین العابدین کاشانی را به کویت، سید محمد حسن ناشر الاسلام شوشتری را به زنگبار، شریعت زاده اصفهانی را به پاکستان، مهدی حائری یزدی (48) را به امریکا و صدربلاغی را به عنوان نماینده‌ی سیار خود به اروپا فرستاد. (49) از دیگر اقدامات بین المللی بروجردی جلب حمایت و تایید شیخ محمدتقی قمی برای تأسیس دارالتقریب در مصر بود. بر اثر مساعی قمی بود که شیخ محمود شلتوت، شیخ دانشگاه الازهر در 1337 ش مذهب جعفری را در کنار دیگر مذاهب فقهی اهل سنت به رسمیت پذیرفت. (50)

بروجردی برای حفظ و ارتقای حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ضمن اظهار استغنای عملی از دولت و سفارش طلاب به حفظ آرامش و بهانه ندادن به دست دولت، دست به اقدامات مهمی در این زمینه زد؛ از جمله از حیث علمی شیوه‌ی جدید خود را در تحقیق و تدریس مباحث فقه ارائه کرد که در قم سابقه نداشت و نسلی از شاگردان بااستعداد در این زمینه تربیت کرد که استادان و مراجع آینده‌ی حوزه شدند، برای احیا و چاپ کتاب‌های عمده‌ی حدیثی و فقهی و رجالی شیعه تلاش زیاد مبذول داشت، به ادامه‌ی تحصیل طلاب و تشویق افراد بااستعداد به شیوه‌های مختلف توجه نشان داد، طلاب را به مبانی مسائل و مباحث فقه و رجال و بیان مآخذ هرکدام و اینکه هر مسئله‌ای از چه وقت و چرا وارد حوزه‌ی اسلامی شده است متوجه کرد. (51) بروجردی در زمینه‌ی توسعه‌ی فضای آموزشی حوزه از قبیل ساخت و احیای مدارس و به طور خاص تأسیس مسجد اعظم و کتابخانه‌ی آن اقدامات در خور توجهی کرد. (52) به این ترتیب، مهاجرت مؤثر و تحول آفرین بروجردی، حوزه‌ی قم را به مرتبه‌ای از اعتبار رساند که عملاً هم ارز معتبرترین حوزه‌ی آن عهد، یعنی حوزه‌ی نجف، شد و نه فقط طالبان علم از شهرهای مختلف ایران راهی قم می‌شدند، بلکه به تدریج افرادی از مناطق شیعه نشین دنیا قم را برای تحصیل برمی گزیدند. (53)

پس از وفات بروجردی حوزه‌ی علمیه‌ی قم وارد مرحله‌ی جدیدی از حیات خود شد. مقطع زمانی 1340ش تا 1357 ش سیاسی ترین دوره‌ی فعالیت و حیات حوزه‌ی علمیه‌ی قم محسوب می‌شود. با رحلت بروجردی بار دیگر و حالت مدیریت و مرجعیت در حوزه‌ی قم از هم گسیخت و زعامت و مدیریت آن بر عهده‌ی چهار تن استاد برجسته و مطرح قرار گرفت: امام خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سید کاظم شریعتمداری و سیدشهاب الدین مرعشی نجفی، پس از تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس انتقال ایشان به نجف، اداره‌ی این حوزه برعهده آن سه تن دیگر افتاد. (54) در این مقطع که بحث مرجعیت بار دیگر مطرح شده بود، روزنامه‌ها گزارش‌هایی در باب استادان خارج حوزه و تعداد شاگردان آنان منتشر کردند. براساس گزارش روزنامه‌ی کیهان به تاریخ 12 فروردین 1340، چند روز بعد از درگذشت بروجردی، درس خارج امام خمینی پرشکوه ترین درس بود که بیش از چهارصد تن در آن شرکت می‌کردند. (55) در این برهه، علمای طراز اول از حیث سیاسی به سه گروه عمده تقسیم می‌شدند: گروهی که از دخالت در سیاست پرهیز داشتند و آیت الله سیداحمد خوانساری (از شاگردان نامبردار حائری، که در تهران ساکن شد و مرجعیت یافت) نمونه‌ی بارز این طرز فکر و عمل بود. گروه دوم روحانیان میانه رو بودند که در عین مخالفت با رژیم پهلوی از مبارزه‌ی تند با آن پرهیز می‌کردند و عالمانی چون گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی این خط مشی را داشتند. گروه سوم که عبارت بودند از امام خمینی و طرفدارانش از شاگردان بروجردی و نیز سیدمحمد محقق داماد، که به جدّ وارد صحنه‌ی سیاست شدند. (56)با رحلت بروجردی بار دیگر و حالت مدیریت و مرجعیت در حوزه‌ی قم از هم گسیخت و زعامت و مدیریت آن بر عهده‌ی چهار تن استاد برجسته و مطرح قرار گرفت: امام خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سید کاظم شریعتمداری و سیدشهاب الدین مرعشی نجفی، پس از تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس انتقال ایشان به نجف، اداره‌ی این حوزه برعهده آن سه تن دیگر افتاد.

نقطه‌ی شروع درگیری حوزه‌ی علمیه‌ی قم با دولت پس از فوت بروجردی، وقتی بود که پهلوی دوم به جای دادن پیام تسلیت به علمای قم، به آیت الله سیدمحسن حکیم (57) در نجف پیام تسلیت فرستاد و این امر در بین علمای داخل ایران اینگونه تلقی شد که هدف وی بیرون بردن مرجعیت شیعه از ایران است. (58) اقدامات بعدی رژیم پهلوی در این مقطع، موقعیت سیاسی حوزه‌ی علمیه‌ی قم را برجسته تر کرد و ابراز موضع صریح امام خمینی و یاران و همراهانش و نیز سایر علما، موقعیت مرجعیت امام خمینی را استوارتر کرد. امام خمینی، استاد برجسته‌ای بود که درس خارج معتبری داشت و شاگردان فراوانی در فلسفه و اصول و فقه تربیت کرده بود. اقدامات و اظهارات سیاسی او تأثیرات اساسی بر حوزه‌ی قم داشت.

تصویب لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی در 16 مهر 1341 در کابینه‌ی اسدالله عَلَم که در آن قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و برگزاری مراسم تحلیف، علاوه بر قرآن با هر کتاب آسمانی دیگر ممکن دانسته شده بود، به شدت عواطف دینی مردم را برانگیخت. و اعتراضات و مخالفت‌های شدید مراجع و علما را در پی داشت. (59) پس از دو ماه مبارزه، دولت به طور رسمی در تلگرامی در شب 7 آذر 1341 به آیت الله گلپایگانی، اعلام کرد که آن تصویب نامه اجرا نخواهد شد. (60) در همین سال در مخالفت با همه پرسی برای لوایح شش گانه نیز حوزه‌ی قم عکس العمل شدیدی نشان داد. مراجع قم در یک تصمیم جمعی مقرر کردند اعلامیه‌ای در تحریم همه پرسی بدهند، گلپایگانی به افشاگری بر ضد رژیم پرداخت (61) و امام خمینی همه پرسی را برخلاف قوانین ایران دانست. (62) وقتی هم که در چهارم بهمن این سال قرار شد شاه به قم برود، فرمانداری قم در نشستی با علما در سوم بهمن جهت رفع کدورت خواستار دیدار آنان با شاه شد که امام خمینی با این امر مخالفت کرد و دیگران نیز نظر وی را پذیرفتند و تصمیم گرفته شد علما و طلاب آن روز را در خانه بمانند. (63) در نتیجه، شاه در چهارم بهمن 1341 بدون استقبال جدی وارد قم شد و رسماً بر ضد روحانیت سخن گفت. (64) به دنبال آن امام خمینی اطلاعیه‌ی تندی بر ضد رژیم صادر کرد (65) او پس از چندی در آستانه‌ی عید نوروز و به سبب مطابقت ایام عید با شهادت امام صادق ( (علیه السلام)) طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد که مسلمانان امسال عید ندارند. (66) در دوم فروردین 1342 برابر با 25 شوال، روز شهادت امام صادق (علیه السلام)، نیروهای نظامی به مجلس عزاداری آن حضرت که از زمان حائری در مدرسه‌ی فیضیه برگزار می‌شد و گلپایگانی بعد از حائری این آیین را ادامه داد، حمله کردند و ده‌ها تن از طلاب و مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و شماری هم کشته شدند. این عمل رژیم، واکنش شدید علما و مراجع را به دنبال داشت و حتی علمای نجف نیز مثل سیدابوالقاسم خویی و سیدعبدالله شیرازی و سیدمحسن حکیم اطلاعیه دادند و این اقدام رژیم را محکوم کردند. حکیم حتی در واکنش به این عمل رژیم از علمای ایران خواست که دسته جمعی به عتبات مهاجرت کنند تا در این باب تصمیم گیری شود. (67) همچنین رژیم برای ارعاب طلاب دستور به سربازی بردن آنان را صادر کرد و دستور داد طلابی را که کارت تحصیلی ندارند دستگیر کنند. (68)

در محرّم 1342 رویارویی حوزه‌ی علمیه با رژیم شدت یافت و امام خمینی در سخنرانی روز عاشورای خود در فیضیه به موضوعاتی پرداخت که ساواک خواستار مطرح نشدن آن در منابر شده بود و در مخالفت با شاه و اسرائیل سخن گفت و همین امر سرانجام موجب دستگیری وی در شب 15 خرداد برابر با 12 محرم گردید. در اثر تلاش مراجع و علمای قم و دیگر شهرها، امام خمینی در 15 فروردین 1342 آزاد شد و به قم بازگشت و تدریس خود را از سر گرفت و در منزل خود مسائل مستحدثه را مورد بحث قرار داد. اما پس از سخنرانی بر ضد کاپیتولاسیون در چهارم آبان این سال (69) در 13 آبان 1343 دستگیر و به ترکیه تبعید شد. (70)

مبارزه‌ی روحانیان حوزه‌ی علمیه‌ی قم با رژیم را پس از تبعید امام خمینی، دیگر مراجع و خصوصاً یاران و شاگردان وی ادامه دادند و این مبارزه به جز جنبه‌ی سیاسی، ابعاد علمی و فرهنگی گسترده‌ای پیدا کرد. در این زمینه به ایجاد مدارس و مؤسسات و انتشار مجلاتی با این رویکرد می‌توان اشاره کرد. چنانکه گفته شد پس از تبعید امام خمینی زعامت حوزه‌ی قم به عهده مراجع سه گانه - گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی - افتاد. این مراجع و استادان و طلاب در موارد مقتضی در برابر حوادث روز موضع گیری می‌کردند. از زمره وقایع این دوره به این موارد می‌توان اشاره کرد: تأکید دوازده تن از مدرّسان قم، پس از درگذشت آیت الله حکیم در 1349 ش، بر مرجعیت امام خمینی؛ (71) تبعید 25 تن از روحانیان و مدرّسان قم به مدت سه سال از سوی رژیم؛ (72) هجوم کماندوهای رژیم در خرداد 1354 به مراسم بزرگداشت شهدای 1342 در مدرسه‌ی فیضیه که به دستگیری و زندانی شدن و تبعید عده‌ای از آنان انجامید؛ (73) مخالفت حوزه با تغییر تقویم هجری شمسی به تقویم جعلی شاهنشاهی. (74)

انتشار خبر درگذشت سیدمصطفی خمینی (75) در شب اول آبان 1356 در نجف، و برگزاری مجالس یادبود در قم و تهران برای وی موجب شد نام امام خمینی دوباره در ایران مطرح شود. (76) از جمله رخدادهایی که عکس العمل شدید مراجع و علمای قم را موجب شد انتشار مقاله‌ای توهین آمیز به امام خمینی در 17 دی 1356 در روزنامه‌ی اطلاعات بود که مایه‌ی اعتراض حوزه و سخنرانی برخی علما و مدرّسان برجسته بر ضد رژیم شد و منجر به هجوم مأموران در 19 دی و دستگیری و شهادت برخی از طلاب گردید. جمعی از مدرّسان نیز تبعید شدند. (77) بدین گونه فعالیت حوزه‌ی علمیه‌ی قم به عنوان شاخص ترین قشر روحانی تا پیروزی انقلاب ادامه یافت.

گفتنی است که حوزه‌ی علمیه، هم به جهت نقشی که در انقلاب اسلامی داشت و هم به سبب کارها و اقداماتی که پس از انقلاب در زمینه‌های مختلف از آن انتظار می‌رفت گسترش یافت، خاصه بدین سبب که شماری از مسئولیت‌های تعریف شده در قانون اساسی و مشاغل سیاسی و فرهنگی جامعه، تنها از عهده‌ی درس خواندگان حوزه برمی آید. به علاوه، در این سال‌ها، جایگاه حوزه‌ی علمیه‌ی قم چنان قوت و اهمیت یافته است که نه تنها از داخل ایران بلکه از بسیاری از دیگر کشورها افرادی برای تحصیل علوم دینی به قم می‌آیند؛ به طوری که اینک آمار تحصیل کردگان مرکز جهانی علوم اسلامی (جامعة المصطفی العالمیة) بیست هزار تن از 103 کشور است. (78)

 

 2. تشکیلات اداری و نظام آموزشی

در زمان حائری و بروجردی یکی از منابع عمده‌ی مالی حوزه‌ی علمیه‌ی قم وجوه شرعی بود. پهلوی اول با هدف محدود کردن روحانیت، مجموع اوقاف مدارس را که یکی از منابع دیگر حوزه‌ها بود در اختیار دولت قرار داد و بدین گونه بسیاری از مدارس را هم متصرف شد. این امر چنان اهمیتی داشت که سید ابوالقاسم کاشانی پس از شهریور 1320 در اولین اطلاعیه‌ی خود به آن اشاره کرد. (79) محسن امین (80) که در 1313 ش / 1353 به قم سفر کرده بود، در گزارشی که از اوضاع حوزه‌ی قم ارائه کرده، شمار طلاب آن را نهصد تن دانسته و یادآور شده که ریاست علمی دینی در تمام ایران از آن حائری است و از دورترین نقاط برای او وجوهات می‌فرستند و او آنها را در اختیار وکلای معتمد مالی خود قرار می‌دهد تا بین طلاب تقسیم کنند.

به نوشته‌ی سید ریحان الله یزدی (81) هزینه‌ی زندگی طلاب از چند طریق حاصل می‌شد: درآمد شخصی، کمک‌های بازرگانان و اعیان شهرها کمک خرج از طرف حائری و جمعی از طلاب بودند که همه مخارجشان را حائری تأمین می‌کرد. (82) مخارج حوزه‌ی علمیه‌ی قم در زمان ریاست حائری جمعاً ده هزار تومان بود که پس از وی به دو هزار و هفتاد تومان تنزل پیدا کرد. (83) حائری به هریک از طلاب مجرد ماهیانه سی ریال و به هریک از طلاب متأهل حداکثر ماهیانه 150 ریال می‌پرداخت و به هر محصل مجرد هفت من و نیم نان و به هر یک از افراد خانواده‌ی محصلان متأهل پنج من نان می‌داد. به علاوه برای هزینه‌ی سوخت در زمستان و نیز گاه در زمان بیماری یا برای مسافرت یا ازدواج، به طلاب کمک اضافی می‌نمود. (84)

شهریه در دوره‌ی حجت و خوانساری پانزده ریال با پنج من نان بود که مقدار نان برای متاهلان افزایش داده می‌شد. این مستمری تا هجده سال پس از وفات حائری به طلاب داده می‌شد. (85) حائری دادن حجره و شهریه به طلاب تازه وارد را منوط به گذشت شش ماه از زمان ورود به حوزه و تحقیق درباره‌ی آنها کرده بود. (86)

در زمان بروجردی به طلاب پس از آنکه مشغول درس شرح لمعه می‌شدند. شهریه پرداخت می‌شد ولی به افراد خوش استعداد زودتر شهریه می‌دادند. (87) میزان شهریه در زمان وی بدین قرار بود. محصل مجرد دوره‌ی سطح که به خواندن شرح لمعه و قوانین اشتغال داشت 150 ریال، محصل متأهل دوره‌ی سطح که به خواندن شرح لمعه و قوانین اشتغال داشت سیصد ریال، محصل مجرد دوره سطح که به خواندن رسائل و مکاسب اشتغال داشت دویست ریال، محصل متأهل دوره‌ی سطح که به خواندن رسائل و مکاسب اشتغال داشت چهارصد ریال، محصل مجرد دوره‌ی خارج سیصد ریال، محصل متأهل دوره‌ی خارج ششصدریال، این مبالغ در چند سال اول پس از درگذشت بروجردی مقدار قابل توجهی افزایش یافت و در اواخر دهه‌ی چهل افزایش زیادی پیدا کرد، بدین قرار: محصل مجرد دوره‌ی سطح که به خواندن شرح لمعه و قواین اشتغال داشت چهارصد ریال، محصل متأهل دوره‌ی سطح که به خواندن شرح لمعه و قوانین اشتغال داشت ششصد ریال، محصل مجرد دوره‌ی سطح که به خواندن رسائل و مکاسب اشتغال داشت ششصد ریال، محصل متأهل دوره‌ی سطح که به خواندن رسائل و مکاسب اشتغال داشت هزار ریال، محصل مجرد دوره‌ی خارج 650 ریال و محصل متأهل دوره‌ی خارج 1300 ریال (88) تمایز قائل شدن بین طلاب مجرد و متأهل و نیز تفاوت رتبه‌ی درسی، رسمی است که اکنون نیز در حوزه‌های علمیه و از جمله حوزه‌ی علمیه‌ی قم برقرار است.

شیوه‌ی مصرف شهریه در بین طلاب ساکن در حجرات مدارس گاه چنین بود که مجموعه دریافتی‌های خود را مثلاً در کیسه‌ای می‌ریختند و هرکس به مقدار نیاز خود از آن برداشت می‌کرد، (89) گاهی هم هرهفته یک نفر مسئول خرید می‌شد و فهرست هزینه‌ها را می‌نوشت و در پایان، سهم هرکس را مشخص می‌کرد. در دهه‌ی چهل رسم بر این بود که هریک از مراجع که از رؤسای حوزه‌ی علمیه بودند یک دفتر شهریه یا مُقسِّم داشتند، در دفتر شهریه اسامی طلابی که باید به آنان شهریه داده شود، غالباً به تفکیک شهر زادگاه یا شهرتشان ثبت شده بود. مُقسّم در هر ماه در روزی که باید شهریه پرداخت می‌شد به مدارس محل اقامت طلاب می‌رفت و در همان مدرسه از روی دفتر شهریه، مقرری ماهیانه را به آنان می‌پرداخت. پرداخت شهریه معمولاً چند روز طول می‌کشید و به هر مدرسه روز خاصی تعلق گرفته بود. به مقسّم شهریه معمولاً چند تن کمک می‌کردند و این افراد، روحانی و از افراد مورد اعتماد مراجع بودند. (90) در زمان حائری سید هدایت الله عقدایی و سپس شیخ علی محمد قمی و شیخ محمد صدوقی یزدی جزو مُقسمان شهریه بودند. (91) در زمان بروجردی حاج محمدحسین احسن مسئول دفتر وی بود. (92)

در زمینه‌ی تحول تشکیلات اداری حوزه هم در زمان بروجردی ترتیبی برقرار شد که براساس آن نامه‌های وارده و صادره طی شماره‌ای خاص در دفتر ثبت و ضبط شود. همچنین مقرر شد وکالت نامه‌هایی که به افراد داده می‌شود با مشخصات شخص وکیل و مورد وکالت ثبت گردد و این امر در نوع خود در این عصر کار نویی محسوب می‌شد. (93) در هر عصر مسئولیت حوزه بر عهده‌ی یک یا چند تن از مراجع بوده و مسئولان مدارس نیز از سوی آنان انتخاب می‌شدند. از زمانی هم که نظام سربازی به وجود آمد و مقرر شد که جوانان به سربازی بروند، در حوزه‌ی علمیه افرادی برای سامان دادن به این امر انتخاب شدند. مثلاً در زمان حائری، میرزاعبدالحسین بروجردی معروف به صاحب الداری که هم مقسّم بود و هم مدیریت مدارس فیضیه و دارالشفا و کتابخانه‌ی فیضیه را از سوی وی بر عهده داشت، مسئول پیگیری، امور مشمولین شد. (94) در رجب 1377 شیخ مجتبی عراقی از طرف بروجردی تولیت مدرسه‌ی فیضیه و کتابخانه‌ی آن و مدرسه‌ی خان و هم امور مشمولین را برعهده گرفت. (95) پس از تشکیل شورای مدیریت حوزه در 1366 ش، اداره‌ی مدارس و مسائل مشمولین به عهده این شورا قرار گرفت که در فیضیه مستقر است.پس از انقلاب اسلامی، امور اداری حوزه سامان بهتری یافت. اعضای اولین شورای مدیریت حوزه در 8 اسفند 1359 به فرمان امام خمینی و با هماهنگی دیگر مراجع انتخاب شدند و شروع به کار کردند.

پس از انقلاب اسلامی، امور اداری حوزه سامان بهتری یافت. اعضای اولین شورای مدیریت حوزه در 8 اسفند 1359 به فرمان امام خمینی و با هماهنگی دیگر مراجع انتخاب شدند و شروع به کار کردند. (96) امور این تشکیلات از طریق شورای اجرایی دبیرخانه‌ای دنبال می‌شد که دارای هفت بخش بود: بخش علمی (مرکز تحقیقات علمی، تنظیم برنامه‌های درسی، اصلاح کتاب‌های درسی، امتحانات، دروس مربوط به بانوان طلبه و برنامه‌های مربوط به طلاب خارجی) ، بخش اخلاق و تزکیه (دروس اخلاق، نظارت و مراقبت ویژه و رسیدگی به تخلفات) ، بخش مدیریت داخلی (پرونده‌هاى تحصیلی، گزینش طلاب و جذب نیرو، نظارت بر وضع طلاب خارجی، شناسایی و جذب نیرو، مشمولین نظام وظیفه و مدیران مدارس) ، بخش تبلیغات و مبلغین (تربیت مبلغ، تأمین نیازمندی‌های تبلیغی مناطق مختلف و انتشارات) ، و سرانجام بخش آمار و اطلاعات، بخش تدارکات و بخش حوزه‌های شهرستان. (97) در 1370 به پیشنهاد آیت الله خامنه‌ای و موافقت دیگر مراجع قم شورای عالی حوزه‌ی علمیه‌ی قم تشکیل شد. (98) اما این شورا، برنامه ریزی و تصمیمات اصلی در باب مسائل حوزه‌ی علمیه‌ی قم را برعهده گرفت و کارهای اجرایی به مدیریت واگذار گردید و تعیین مدیر حوزه برعهده‌ی این شورا قرار گرفت. (99) این تحول در بخش مدارس علمیه‌ی خواهران نیز رخ داد و وظایف مدیریت این مدارس در نامه‌ی امام خمینی به هیئت مؤسس جامعة الزهراء در 29 شهریور 1363 مشخص شد.

اکنون بیشتر مدارس قم و دیگر شهرستان‌ها براساس برنامه‌های شورای مدیریت حوزه، مستقر در قم عمل می‌کنند و تنها مدیریت‌های حوزه‌های مشهد و اصفهان استقلال دارند. اینک در مجموع بیشتر از 270 مدرسه در سراسر کشور تحت نظارت شورای مدیریت حوزه‌ی علمیه قم است. (100)

شورای سرپرستی طلاب غیرایرانی هم در 29 شهریور 1358 ش به مرکز جهانی علوم اسلامی تغییر نام یافت و آغاز به کار کرد و در 1372 ش به فرمان آیت الله خامنه‌ای به صورت متمرکز کار خود را ادامه داد که تاکنون فارغ التحصیلان زیادی داشته است. (101) این مرکز نیز بر پایه‌ی برخی تجربه‌ها و ضرورتها به «جامعة المصطفی العالمیة» تغییر نام داده است. (102)

اصلاح و بازسازی نظام آموزشی حوزه از زمره موضوعات مهمی است. که از دیرباز، خاصه از زمان تأسیس نظام آموزشی جدید در ایران، مورد توجه اولیای حوزه‌های علمیه بوده است. مثلاً در زمان آیت الله بروجردی تشکلی تحت عنوان «هیئت حاکمه» در حوزه‌ی علمیه‌ی قم به وجود آمد که شخصیت‌هایی چون امام خمینی، شیخ مرتضی حائری، سیداحمد زنجانی، سیدباقر سلطانی طباطبائی و جمعی دیگر عضو آن بودند و در پنجشنبه 13 ذیحجه 1368 / 14 مهر 1328 تشکیل جلسه دادند و پیشنهادهایی مطرح کردند که در آن مقطع مقبول زعیم حوزه قرار نگرفت و متوقف ماند. (103)

آنچه پذیرفته شد و به مرحله‌ی عمل درآمد، برگزاری امتحانات برای طلاب بود، اما پس از مخالفت برخی مراجع نجف با امر امتحان، آیت الله بروجردی آن را نیز لغو نمود. (104)

پس از بروجردی مسائل امتحانات در حوزه‌ی قم دوباره مطرح و به تدریج به طور جدّی معمول گردید. در واقع، امتحان از آن رو ضرورت یافت که مایه‌ی کسب اطمینان از گذراندن دروس مرحله قبلی و گذار به مرحله‌ی بعدی بود. (105) بر حسب دستور آیت الله گلپایگانی در این زمینه شروطی وضع شد که براساس آنها، شرط شرکت در امتحانات مراحل عالی تحصیلی، قبولی در امتحانات مراحل قبلی دانسته شد. (106) به این ترتیب، مورد توجه قراردادن امتحانات به امر مهم تری منجر شد که عبارت بود از رتبه بندی دروس و طلاب و نیز رتبه بندی شهریه براساس آن؛ امری که هم اکنون نیز در حوزه‌ها معمول است. این رتبه‌ها اینک به قرار ذیل است:

رتبه‌ی اول: ادبیات عرب و شرح لمعه؛ رتبه‌ی دوم: اصول فقه، قوانین، مکاسب محرمه و رسائل؛ رتبه سوم. مکاسب (بیع خیارات) و کفایه.

در طرح آیت الله گلپایگانی امتحانات هریک از این رتبه‌ها در سه مرحله برگزار می‌شد و همین اساس ایجاد ده پایه‌ی درسی، با تفاوت‌هایی، در نظام آموزشی حوزه شده است. (107) در این نظام، طلاب با گذراندن پایه‌ی دهم، علاوه بر درس‌های جنبی مورد لزوم، کتاب‌های مکاسب و کفایه را به اتمام رسانده امتحان می‌دهند. برای شرکت کنندگان در دروس خارج نیز، که پس از پایه‌ی دهم صورت می‌گیرد، نظام نامه‌هایی تدوین شده است.

براساس گزارشی در سال 1381 ش، تعداد کل درس‌های پایه‌ی هفتم تا دهم و هم برخی از درس‌های خارج به 392 مورد رسیده که در مواردی یک استاد چندین درس را تدریس می‌کند. (108) تعداد درس‌های سطح عالی حوزه‌ی علمیه‌ی قم (پایه‌های هفتم تا دهم) ، در سال تحصیلی 87-88 براساس فهرست دروس ضمیمه‌ی هفته نامه‌ی افق حوزه مجموعاً 587 درس بوده است. از آنجا که شماری از طلاب و مدرّسان حوزه به اشتغال و تدریس در مراکز اداری غیر حوزوی می‌پردازند، بنابر ضرورت، مدارک تحصیلی حوزوی با مدارک تحصیلی آموزش و پرورش و آموزش عالی به قرار ذیل در چهار سطح معادل سازی شده است:

سطح اول (اتمام شرح لمعه) معادل با دیپلم، سطح دوم (اتمام رسائل و بخشی از مکاسب و تدوین پایان نامه) معادل با کارشناسی، سطح سوم (اتمام کفایه و مکاسب) معادل با کارشناسی ارشد، سطح چهارم (گذراندن چهار سال درس خارج فقه و اصول به همراه دادن چهار امتحان و نگارش رساله‌ی تحقیقی) معادل با دکتری، به کسانی هم که امتحانات رشته‌های تخصصی مثل تبلیغ و اصول فقه و کلام و امثال آنها را با موفقیت بگذرانند و پایان نامه‌ای در آن زمینه بنویسند به حسب رتبه، مدرک سطح سوم یا سطح چهارم اعطا می‌شود.

از دهه‌ی اخیر به این سو، مدیریت حوزه‌ی قم با اخذ امتحان از درس آموختگان این حوزه در زمینه‌ی فقه و اصول و کلام، کسانی را که در این آزمون موفق می‌شوند به شهر زادگاه خود اعزام می‌کند تا در آنجا به تدریس علوم حوزوی بپردازند و در صورت امکان، به رونق یا ایجاد حوزه‌های محلی کمک کنند. در واقع فایده و هدف این طرح تمرکززدایی جمعیتی طلاب و علما از قم و پراکنش متناسب و به اندازه‌ی آنان در مناطق مختلف ایران است. در حوزه‌ی علمیه‌ی قم، مباحث عالی فقه و اصول و نیز فلسفه و عرفان به سبک‌های متفاوت و ویژه‌ای عرضه شده است. در این میان، دو سبک حائری و بروجردی که پیش از آن در حوزه‌های علمیه‌ی ایران مرسوم نبوده در خور توجه است. حائری که از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بود در تدریس خود از شیوه‌ی وی که مبتنی بر شاگرد محوری بود پیروی می‌کرد. در این شیوه استاد یک مسئله را با ادله‌ی مؤید و مخالف آن مطرح می‌کرد و شاگردان اجازه داشتند درباره‌ی آن به اظهارنظر بپردازند. این شیوه به مکتب سامرا معروف شده است. (109)

در زمان ریاست و مرجعیت بروجردی سبک دیگری در تدریس خارج فقه و هم علم رجال عرضه شد که تأثیر زیادی بر حوزه‌ی علمیه‌ی قم و حتی نجف گذاشت و این تأثیر تاکنون استمرار داشته است. روش فقهی وی از یک سو مبتنی بر آگاهی از فتاوی فقهای اولیه‌ی مذاهب اسلامی و علمای اهل سنت بود، چرا که بسیاری از مطالبی که ائمه‌ی شیعه علیهم السلام مطرح می‌کرده اند، به اقتضای وضع تاریخی عمدتاً ناظر بر فتاوی و نظریات فقهی اهل سنّت بوده است، و از سوی دیگر بروجردی به سیر تاریخی هر مسئله توجه نشان می‌داد؛ به علاوه از طرح مباحث کم ثمر و صرفاً ذهنی پرهیز می‌نمود. در علم رجال و اسناد هم او صاحب روش جدیدی بود که براساس آن مسائلی از قبیل فاصله‌ی زمانی راویان یک سلسله، تعداد روایات هر راوی، جایگاه حدیثی او، میزان وثاقت و استادان و شاگردانش که کاشف از مرسل یا مسند بودن حدیث بود مورد بررسی قرار می‌گیرد. (110)

در کنار دو سبک حائری و بروجردی باید از سبک فقهی امام خمینی یادکرد که به گونه‌ای آمیزه‌ای از آن دو بود، به علاوه‌ی ویژگی‌های دیگر وی که شاگرد حائری بود و در درس بروجردی هم شرکت کرده بود، در واقع، ابعاد مثبت مکتب سامرا را گرفته و برخی از ابعاد آن را رها ساخته بود. در شیوه‌ی وی، موضوع مورد بحث و ابعاد مختلف آن به طور کامل مطرح می‌شد، آرای دانشمندان دیگر درباره‌ی آن موضوع طرح و احیاناً نقد می‌شد، و سعی می‌شد مسائل اصولی از مسائل فلسفی به طور واضح متمایز گردد. (111)

حوزه‌ی علمیه‌ی قم در دروس عالی دیگر غیر از فقه و اصول، مثل کلام و فلسفه و تفسیر هم در دهه‌های سی تا پنجاه شمسی، که در دیگر حوزه‌ها کمتر مورد توجه بود، شهرت یافت. مدرس عالی دو رشته فلسفه و تفسیر، علامه سیدمحمد حسین طباطبائی بود. در واقع، تا پیش از فعالیت علامه طباطبائی در قم، درس فلسفه در این شهر مهجور بود، چنانکه امام خمینی هم مجبور به ترک درس فلسفه شده بود. (112) درس فلسفه‌ی طباطبائی که در آن استادان مبارزی پرورده شدند درواقع به احیای علوم عقلی در حوزه و در نتیجه آماده شدن طالبان علم برای بررسی پرسش‌های کلامی و فلسفی جدید انجامید. اقدام طباطبائی در حدود 1330 ش، در تربیت شماری از فضلای حوزه برای نقد فلسفه‌های مادی گرایانه منشأ تحولات جدّی در حوزه‌ی علمیه‌ی قم شد، به گونه‌ای که این حوزه پیشگام این گونه مباحثات گردید و حتی حوزه‌ی نجف از آن بهره مند شد. (113) به علاوه، با این اقدام طباطبائی، زمینه برای ورود مباحث جدید فلسفه غرب به حوزه‌ی قم فراهم آمد. (114) تألیف کتاب‌هاى بدایة الحکمة و نهایة الحکمة توسط طباطبائى را هم باید در زمره‌ی اصلاحات نظام درسی حوزوی تفسیر کرد. نقش طباطبائی در حوزه‌ی علمیه‌ی قم، خاصه در پرورش متفکر اسلامی، را با نقش بروجردی در زمینه‌ی فقه مقایسه کرده‌اند. (115) جلسات تفسیری طباطبائی و سبک ویژه‌ی وی در تفسیر قرآن را که به پرورش چندین مفسر و نیز احیای مباحث قرآنی در حوزه‌ی قم انجامید باید از ویژگی‌های شاخص حوزه‌ی علمیه‌ی قم محسوب کرد.

در کنار درس‌های فقه، اصول، کلام و فلسفه و تفسیر قرآن، تدریس اخلاق، رجال و برخی دیگر از علوم کاربردی مانند ریاضیات و نجوم نیز با دامنه‌ای محدودتر در حوزه‌ی قم معمول بوده است. (116) از نوآوری‌های دیگری که در واپسین سال‌های حیات آیت الله بروجردی صورت گرفت، آشناسازی طلاب با استعداد و فاضل با زبان انگلیسی و دانش‌های جدید بود. مبتکر این طرح، یکی از شاگردان بروجردی، به نام شیخ علی اصغر کرباسچیان، معروف به علامه بود که پس از تأسیس دبیرستانی به نام علوی در تهران با هماهنگی آیت الله بروجردی، در 1335 ش، در چند تعطیل تابستانی، تعدادی از طلاب را برای فراگیری علوم کاربردی و اقتصاد و زبان انگلیسی نزد دبیران معروف آن مدرسه به تهران دعوت کرد. (117)

 

 3. مدارس

در قم در کنار مدارس کهن مثل فیضیه که از قدیم مورد استفاده‌ی طلاب بوده‌اند، از زمان تاسیس این حوزه تاکنون، به اقتضای ضرورت‌های مختلف مدارسی ساخته و در اختیار طلاب قرار داده شده است. براساس گزارش سال 1313 ش، مدارس قم و تعداد طلاب آنها بدین قرار بوده است: فیضیه دارای 91 حجره و 200 محصل، دارالشفا دارای 28 حجره و 42 محصل، رضویه دارای 24 حجره و 43 محصل، حاجی ملاصادق دارای 25 حجره و 45 محصل، ناصریه دارای 23 حجره و 22 ماحصل، مهدی قلی خان دارای 14 حجره و 20 محصل، حاج سیدصادق دارای 10 حجره و 18 محصل. (118) حجت کوه کمری در زمان ریاست خود عمارت نایب السلطنه را خرید و مدرسه‌ای برجای آن ساخت و ابتدا 26 حجره در آن تعبیه کرد که به مدرسه‌ی حجتیه معروف شد. (119) در زمان بروجردی و پس از نهضت امام خمینی، بنا به ضرورت اصلاحات حوزه بر شمار مدارس حوزه‌ی علمیه‌ی قم، خاصه مدارسی با الگوهای خاص، افزوده شد به طوری که مدارس قم در اوایل دهه پنجاه شمسی بالغ بر پانزده باب شد. (120) در این میان مدرسه‌های زیر نظر آیت الله گلپایگانی و مدرسه‌ی حقانی نقش اساسی در اصلاح برنامه‌های حوزه داشتند.

گلپایگانی در 1341 ش در این زمینه پیشگام شد و تشکیلاتی را با 150 طالب علم سامان داد که می‌باید بر طبق برنامه‌ای خاص درس بخوانند و در امتحانات منظم شرکت کنند. این طرح، در آغاز متضمن برنامه‌ی درسی یازده ساله‌ای تا پایان سطح برای طلاب بود که شش سال آن از 1341 تا 1346 ش برگزار شد ولی از 1346 ش تغییری در آن رخ داد؛ به این صورت که قرار شد کل طرح واجد چهار دوره باشد که طی چهار سال برگزار خواهد شد و در خاتمه‌ی این چهار سال که دوره‌ی مقدماتی به پایان می‌رسد محصلان آن برای تحصیل در دوره سطح در درس‌های عمومی حوزه شرکت کنند و درس‌های بعدی را در ردیف دیگر طلاب ادامه دهند. (121) برنامه‌ی اجرایی این تشکیلات در بردارنده‌ی دوازده بند بود (122) که به عنوان اولین برنامه‌های ساماندهی حوزه‌ی علمیه تا حدودی از دقت و جامعیت نسبی برخوردار بود و در آن بیش از هر چیز بر نظم و انضباط و امتحانات منظم تأکید شده و واجد مواد جدید درسی بود که در حوزه تا آن زمان سابقه نداشت. مدرسه تأثیرگذار حقانی (به نام بنیان گذار آن علی حقانی) یا منتظریه هم در دهه‌ی چهل شمسی تأسیس شد. این مدرسه که به لحاظ برنامه ریزی و نظم و انضباط و مدیریت قوی از شهرت بالا برخوردار بود با حمایت فکری استادان زیادی و با هدایت و همکاری کسانی چون طباطبائی و مشکینی به تربیت نسلی از طلاب جوان پرداخت و از این جهت در دهه‌های چهل و پنجاه به بهترین مدرسه با بالاترین سطح برنامه ریزی درسی در حوزه‌ی علمیه‌ی قم تبدیل شد. (123) طلاب این مدرسه با مراقبت و تحت شرایط خاصی گزینش می‌شدند و به آنان ماهیانه کمک هزینه‌ی ویژه‌ای هم پرداخت می‌شد که مبلغ آن مثلاً در سال تحصیلی 1347 - 1348 ش، دویست ریال و مقداری برنج و روغن بود. (124)

 

4. مؤسسات وابسته به حوزه‌ی علمیه‌ی قم

در دهه‌ی چهل شمسی و خاصه پس از نهضت پانزده خرداد، بنابر ضرورت‌هایی که مراجع و استادان عالی رتبه‌ی حوزه احساس می‌کردند، برای رفع برخی نقایص، دست به تاسیس مؤسساتی زده شد. از جمله مهم ترین این مؤسسات، دارالتبلیغ اسلامی بود که آیت الله شریعتمداری، یکی از مراجع برجسته و مطرح پس از آیت الله بروجردی، تاسیس کرد. هدف اصلی این مؤسسه تربیت مبلّغان بر طبق برنامه‌ای منظم و دقیق برای مقابله با تبلیغات ضد دینی و ضد تشیع بود. (125) این مؤسسه در مهر 1344 تأسیس شد و برنامه درسی آن مشتمل بود بر اصول عقاید، بررسی مذاهب و ادیان دیگر، تفسیر و حفظ قرآن، فقه و اصول (در حد کلیات و به طور استدلالی) ، علم حدیث و حفظ متون حدیثی، تاریخ اسلام، شناسایی کشورهای اسلامی، ادبیات فارسی و عربی، معلومات عمومی، درس اخلاق و بالاخره فن خطابه به صورت علمی و عملی. (126) اگرچه در این برهه‌ی زمانی اهداف و عملکرد بنیان گذار این مؤسسه مورد نقد شماری از اصحاب حوزه‌ی قم قرار داشت، (127) با این حال از وجوه مثبت آن در طی قریب بیست سال فعالیت مستمر این بود که توانست طلاب جوان را با مسائل و مباحث جدید در علوم انسانی و دینی آشنا کند و علاوه بر استادان و مدرّسان حوزه‌ی قم، چند تن از روحانیان مبرّز را از تهران و لبنان برای تدریس به قم دعوت کند. به علاوه، دارالتبلیغ توانست از استادان غیرروحانی که از تهران به قم می‌آمدند نیز بهره گیرد. دارالتبلیغ برای نخستین بار مرکزی برای جذب و تربیت طلاب خارجی و آموزش و سامان دهی آنان تأسیس کرد. همچنین برای نخستین بار مرکزی برای آموزش زنان طلبه ایجاد نمود. (128)

مؤسسه‌ی مهم دیگر وابسته به حوزه‌ی علمیه‌ی قم در این مقطع، مؤسسه‌ی در راه حق و اصول دین بود که در 1343 تأسیس شد و کسانی چون سید‌هادی خسروشاهی، سیدمحسن خرازی، سیدجمال الدین دین پرور و رضا استادی اداره‌ی آن را به عهده داشتند. این مرکز صرفاً به امور فرهنگی می‌پرداخت و در زمینه‌ی اصول اعتقادات، فروع مذهب و مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی، نشریات رایگانی منتشر می‌ساخت. (129)

پس از انقلاب اسلامی هم عواملی چون رفع نیازهای پیشین و ضرورت‌های شرایط پس از انقلاب موجب شد مؤسساتی وابسته به حوزه‌ی علمیه‌ی قم ایجاد شوند. مهم ترین این مؤسسات که در قالب سازمان‌های آموزشی و پژوهشی فعالیت‌های گسترده‌ای انجام می‌دهند. بدین قرارند: پژوهشکده‌ی حوزه و دانشگاه، مرکز تربیت مدرس حوزه‌ی علمیه‌ی قم، مؤسسه‌ی تحقیقاتی امام صادق (علیه السلام)، مجمع فقه اهل بیت، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، دانشگاه مفید، مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم (علیه السلام)، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، و جامعة الزهراء (ویژه‌ی بانوان) . (130) دفتر تبلیغات حوزه‌ی علمیه‌ی قم هم از جمله مهم ترین، فعال ترین و بزرگترین مؤسسات تبلیغی، آموزشی و تحقیقی وابسته به حوزه‌ی علمیه‌ی قم است که در نوسازی و اصلاح آن پس از انقلاب نقش اساسی داشته است.

 

5. کتابخانه

در حوزه‌ی علمیه‌ی قم از بدو تأسیس توجه ویژه‌ای به امر کتابخانه شده است و رؤسا و مراجع وقت همچون حائری، بروجردی، گلپایگانی، مرعشی نجفی و اخلاف آنان در دوره‌های بعد در جهت تهیه‌ی کتابخانه‌های مجهز و کارآمد برای استفاده طلاب و استادان تلاش کرده‌اند. حائری در 20 آبان 1309 کتابخانه‌ی مدرسه‌ی فیضیه را تأسیس کرد؛ بروجردی در 1339 ش، کتابخانه‌ی مسجد اعظم قم را بنیاد نهاد؛ کتابخانه‌ی آستانه حضرت معصومه در 1332 ش بنا شد؛ کتابخانه‌ی مدرسه‌ی حجتیه را حجت تأسیس کرد؛ مرعشی نجفی در 1354 ش کتابخانه‌ی بسیار معتبری ایجاد کرد که اینک بالغ بر 32000 نسخه‌ی خطی دارد و از معتبرترین کتابخانه‌های دنیاست؛ کتابخانه‌ی گلپایگانی در 1371 ش با بیش از 2400 نسخه‌ی خطی و 23340 نسخه‌ی چاپی تأسیس شد. در حوزه‌ی علمیه‌ی قم از بدو تأسیس توجه ویژه‌ای به امر کتابخانه شده است و رؤسا و مراجع وقت همچون حائری، بروجردی، گلپایگانی، مرعشی نجفی و اخلاف آنان در دوره‌های بعد در جهت تهیه‌ی کتابخانه‌های مجهز و کارآمد برای استفاده طلاب و استادان تلاش کرده‌اند.(131) پس از انقلاب اسلامی نیز چندین کتابخانه‌ی مهم در قم تأسیس شده که مهم ترین آنها کتابخانه‌های تخصصی قرآن، حدیث، فقه، کلام، تاریخ و مجمع الذخائر الاسلامی وابسته به مؤسسه‌ی آل البیت علیهم السلام و نیز کتابخانه‌ی دارالحدیث است.
 

6. نشر

حوزه‌ی علمیه‌ی قم از زمان تأسیس تاکنون، در همه‌ی سطوح علمی از سطح مرجعیت تا سطح طلاب جوان مشغول به سطوح متوسط و عالی، به امر نشر کتاب و مجله توجه ویژه نشان داده است. در میان مراجع حوزه‌ی علمیه‌ی قم، بروجردی اهمیت ویژه‌ای به امر نشر آثار اسلامی می‌داد و در این زمینه خود او بانی نشر بسیاری از کتاب‌های فقهی و حدیثی و رجال شیعه گردید. (132) در دهه‌های چهل و پنجاه نیز این روند ادامه یافت و مراجعی چون گلپایگانی و مرعشی نجفی و شریعتمداری و پاره‌ای از روحانیان دیگر در زمینه‌ی چاپ و نشر آثار کهن و جدید اسلامی تلاش کردند. مرعشی نجفی در زمینه‌ی نشر آثار مخطوط قدما به فعالیت پرداخت، (133) گلپایگانی انتشارات دارالقرآن الکریم را تأسیس کرد که در آغاز تنها به امر چاپ قرآن اهتمام داشت و سپس در دیگر زمینه‌های دینی و مذهبی به انتشار کتاب پرداخت. (134) دارالتبلیغ اسلامی هم که زیر نظر شریعتمداری اداره می‌شد به نشر کتاب‌های مهم و معتبر توجه نشان داد و در این زمینه پرکار بود. (135) پس از انقلاب نیز چندین مؤسسه انتشاراتی مهم به وجود آمده‌اند که به حوزه‌ی علمیه‌ی قم وابسته‌اند و در زمینه‌ی نشر آثار قدیم و جدید اسلامی و شیعی فعال‌اند. از جمله: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه‌ی قم که از سال 1361 ش، چاپ و نشر کتاب را آغاز کرده و تاکنون صدها اثر منتشر کرده است؛ (136) دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه‌ی مدرسین؛ (137) مرکز الرسالة، مرکز الابحاث العقائدیة، مرکز المصطفی للدراسات و مرکز احیاء التراث الاسلامی وابسته به موسسه‌ی آل البیت. (138) مؤسسه فرهنگی دارالحدیث هم خاصه در زمینه‌ی نشر انتقادی آثار حدیثی شیعه و تدوین و تحقیقات نو فعالیت گسترده‌ای دارد. پاره‌ای از این مؤسسات انتشاراتی آثار اسلامی را به زبان‌های مختلف ترجمه و در کشورهای مختلف توزیع می‌کنند.

در دو دهه‌ی اخیر نشر الکترونیک نیز در حوزه‌ی علمیه مورد توجه قرار گرفته و حوزه‌ی قم در این قلمرو جزو پیشگامان است. از جمله مرکز کامپیوتری علوم اسلامی که در زمینه‌ی حدیث، قرآن و تفاسیر، فقه و اصول، فلسفه، عرفان، ادبیات فارسی و عربی، تاریخ و جغرافیا با گرایش شیعی، نرم افزارهای گوناگونی تولید کرده است. مرکز معجم فقهی وابسته به مدرسه‌ی آیت الله گلپایگانی هم در زمینه‌ی آثار اسلامی با تولید نرم افزار المعجم الفقهی که آثار فقهی اهل سنّت را نیز دربردارد و معجم عقائدی و احکام و سپس تلفیق و تبدیل آنها به نسخه‌ی الکترونیک کتابخانه‌ی اهل بیت، نقش مهمی در گسترش این نوع فراورده‌ها در بین طلاب و علما و در نتیجه ارتقای سطح مطالعات و تحقیقات اسلامی داشته است. (139) بسیاری از دروس علمای قم نیز اینک به روش نشر الکترونیک در اختیار علاقه مندان قرار می‌گیرد.

حوزه‌ی علمیه در طی دهه‌های گذشته در زمینه‌ی تولید و نشر مجلات تحقیقاتی و عمومی نیز فعالیت گسترده‌ای داشته است. اولین مجله‌ی معتبر حوزه‌ی علمیه‌ی قم که توسط روحانیان تأسیس و اداره شد مجله‌ی مکتب اسلام است که در زمان حیات آیت الله بروجردی در 1337 ش ایجاد شد و اولین شماره‌ی آن در بهمن ماه آن سال نشر یافت؛ و نشر آن با افت و خیزهایی، تاکنون همچنان ادامه یافته است. معروف ترین اشخاصی که در تأسیس و ادامه‌ی کار این مجله نقش داشته‌اند ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی (هر دو از مراجع تقلید کنونی) بوده‌اند. (140) مجله‌ی معتبر دیگری که به صورت سالنامه و فصلنامه در حوزه‌ی علمیه‌ی قم مجال ظهور پیدا کرد مجله‌ی مکتب تشیع بود که به توسط اکبر‌هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر (141) و همکارانشان تأسیس و نخستین شماره آن در اردیبهشت 1338 در ده هزار نسخه منتشر شد. در این نشریه شمار در خور توجهی از علمای نامدار و فضلای جوان حوزه مقاله می‌نوشتند و به مباحث روز، خاصه مباحث اجتماعی از منظر اسلامی، توجه ویژه نشان می‌دادند. (142) از دیگر مجلات حوزه‌ی علمیه‌ی قم در پیش از انقلاب اسلامی می‌توان به سالنامه‌ی مکتب جعفری (از 1340ش تا 1357 ش) ، نشریه‌ی مسجد اعظم که از سوی کتابخانه‌ی مسجد اعظم قم منتشر می‌شد (از 1345 تا 12 شماره به طور ماهیانه) ، نشریات بعثت و نیز انتقام که حال و هوای سیاسی را منعکس می‌ساختند و مجله‌ی عربی الهادی که از سوی دارالتبلیغ اسلامی منتشر می‌شد، اشاره کرد.  

پس از انقلاب اسلامی، به اقتضای ضرورت‌ها و مقتضیات دینی، سیاسی و فرهنگی، در تعداد و نیز محتوای نشریات حوزوی، خاصه حوزه‌ی علمیه‌ی قم تحولات در خور توجهی به وجود آمد، از جمله اینکه در قلمروهای تخصصی دینی و مذهبی، مثل علوم قرآنی، فقه، کلام، فلسفه و تاریخ اسلام، برای اولین بار مجلات معتبری نشر یافت و در این زمینه از تجربیات و دانش دانشگاهیان هم استفاده شد. از زمره‌ی این مجلات باید به آئینه پژوهش، بینات، پژوهش‌های قرآنی، پیام حوزه، حوزه، علوم حدیث، کلام اسلامی، معرفت و هفت آسمان اشاره کرد.


 

 پی نوشت‌ها:
1. ر. ک. جعفریان، 1386 ش، ص 35؛ همو، 1381 ش، ص 15-16؛ نیز ر. ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 138.
2. ر.ک. ریحان یزدی، ص 144-145؛ شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 39.
3. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بافقی، شیخ محمدتقی».
4. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 14-15، 21-22.
5. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حائری یزدی، عبدالکریم».
6. ر. ک. جعفریان، 1386 ش، ص 37.
7. ر. ک. امین، ج 8، ص 42.
8. ر. ک. جعفریان، 1381 ش، ص 16.
9. صدرالدین شیرازی، مقدمه‌ی آشتیانی، ص صدوسی و نه؛ رفیعی قزوینی، مقدمه‌ی رضانژاد، ص بیست و یک؛ استادی، ص 143.
10. استادی، همان جا.
11. برای اسامی تعداد قابل توجهی از آنان ر. ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 216-234.
12. مکی، ج 2، ص 432.
13. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 85.
14. ر. ک. همان، ج 1، ص 24.
15. ر. ک. حائری یزدی، ص 118.
16. ر. ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 28؛ نجفی، ص 237- 300.
17. ریحان یزدی، ص 61-62.
18. ر. ک. اراکی، ص 82-83؛ کریمی جهرمی، ص 47؛ سید کباری، ص 384.
19. ر. ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 56، 62-76؛ نیز ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حائری یزدی، عبدالکریم».
20. ر.ک. همان، ج 1، ص 35-36، 46؛ مکی، ج 4، ص 287.
21. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 46؛ بصیرت منش، ص 252.
22. ر. ک. امینی، ص 309-323، 325-331.
23. ر. ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 51؛ امینی، ص 347، سند ش 14؛ بصیرت منش، ص 258.
24. ر. ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 65؛ غروی تبریز، ص 43؛ همچنین برای نحوه و میزان دخالت حائری در امور سیاسی ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حائری یزدی، عبدالکریم».
25. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل مدخل‌های «حجت کوه کمری، خوانساری، صدر».
26. ر. ک. بخش 10 همین کتاب.
27. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 90.
28. ر. ک. همان، ج 1، ص 88-90، 99-101، 114، 185-190؛ نیز ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حجت کوه کمری، سید محمد».
29. ر. ک. همان، ج 1، ص 143، 145، 152.
30. ر. ک. همان، ج 1، ص 200-201، 203، 205.
31. ر. ک. همان، ج 2، ص 45؛ سبحانی، ص 13.
32. ر. ک. شیرخانی و زارع، ص 34-35؛ کرجی، ص 41.
33. ر. ک. امام خمینی، ج 2، ص 407، ج 11، ص 454؛ پورهادی، ص 66.
34. درباره‌ی وی ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بروجردی، حاج آقا حسین».
35. بدلا، ص 93-94؛ شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 2، ص 2.
36. ر. ک. امام خمینی، ج 1، ص 24؛ فلسفی، ص 175.
37. ر. ک. جعفریان، 1381 ش، ص 76.
38. ر. ک. همان، ص 31.
39. ر. ک. جغرافیای تاریخی شهرستان قم، ص 218.
40. ر. ک. جعفریان، 1381 ش، ص 38.
41. ر. ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 2، ص 172-176.
42. برای نمونه‌هایی از این ارتباطات ر. ک. حائری یزدی، ص 47، 56-57؛ فلسفی، ص 187، 189.
43. ر. ک. فلسفی، ص 189؛ مرجعیت در عرصه‌ی اجتماع و سیاست، ص 459.
44. مرجعیت در عرصه‌ی اجتماع و سیاست، ص 452، سند ش 29.
45. ر. ک. فلسفی، ص 190-191، 469؛ سلطانی طباطبائی، ص 48-49.
46. ر. ک. مرجعیت در عرصه‌ی اجتماع و سیاست، ص 457، سند ش 36-38.
47. سلطانی طباطبائی، ص 50؛ بدلا، ص 101.
48. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حائری یزدی، مهدی».
49 . ر.ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 2، ص 14؛ فلسفی، ص 203؛ بدلا، ص 103-104؛ حسینیان، ص 386.
50. فلسفی، ص 179-180؛ حسینیان، ص 390-391.
51. ر. ک. اشتهاردی، ص 186، 191.
52. ر. ک. شریف رازی، 1352-1354 ش، ج 1، ص 352-353.
53. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بروجردی، حاج آقا حسین».
54. وکیلی قمی، ص 21، 38.
55. ر. ک. روحانی، 1376 ش، ج 2، سند ش 37.
56. ر. ک. جعفریان، 1386 ش، ص 238-241.
57. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حکیم، سید محسن».
58. ر. ک. تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند ش 2/15؛ جعفریان، 1386، ش 236.
59. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «پانزده خرداد، قیام».
60. ر. ک. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 44.
61. ر. ک. همان، ج 1، ص 57.
62. روحانی، 1358 ش، ج 1، ص 230.
63. هاشمی رفسنجانی، 1376 ش، ج 1، ص 133.
64. همان جا؛ روحانی، 1358 ش، ج 1، ص 265.
65. ر. ک. دوانی، 1360 ش، ج 3، ص 212.
66. ر. ک. امام خمینی، ج 1، ص 156-157؛ روحانی، 1358 ش، ج 1، ص 315.
67. ر. ک. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 80-81، 84؛ نیز ر. ک. رجبی، سند ش 51.
68. ر. ک. تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند ش 3/15.
69. ر. ک. امام خمینی، ج 1، ص 415؛ دوانی، 1360 ش، ج 4، ص 324.
70 . روحانی، 1358 ش، ج 1، ص 744؛ برای تفصیل مبارزات روحانیت و خصوصاً امام خمینی در واقعه‌ی پانزده خرداد ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «پانزده خرداد، قیام».
71. جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ج 1، ص 270؛ شیرخانی و زارع، ص 37-38.
72. ر. ک. جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی عملیه‌ی قم، ج 1، ص 268-269.
73. ر. ک. مدنی، ج 2، ص 222-223.
74. ر. ک. همان، ج 2، ص 232-234.
75. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «خمینی، سیدمصطفی».
76. یزدی، ص 354.
77. ر. ک. جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم، ج 1، ص 464-498.
78. مرکز جهانی علوم اسلامی، ص 28، 96.
79. ر. ک. صالح، ص 214-216.
80. امین، ج 8، ص 42.
81. ریحان یزدی ص 49.
82. همان جا.
83. غروی تبریزی، ص 47.
84. وکیلی قمی، ص 17.
85. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 1، ص 90.
86. ر. ک. غروی تبریزی، ص 39.
87. هاشمی رفسنجانی، 1364 ش، ص 36.
88. ر. ک. وکیلی قمی، ص 111-112.
89. ر. ک. طبسی، ص 56-60.
90. وکیلی قمی، ص 42.
91. ریحان یزدی، ص 53، پانویس 1.
92. هاشمی رفسنجانی، 1364 ش، ص 37.
93. وکیلی قمی، ص 20-21.
94. ر. ک. دانشوران قم، ص 157.
95. عراقی، ص 41.
96. ر. ک. امام خمینی، ج 14، ص 60.
97. ر. ک. شیرخانی و زارع، ص 84.
98. فیروزی، ص 5.
99. ر. ک. شیرخانی و زارع، ص 244-249.
100. ر. ک. همان، ص 99.
101. ر. ک. مرکز جهانی علوم اسلامی، ص 29-30.
102. ر. ک. جامعة المصطفی العالمیة، ص 11.
103. ر. ک. سلطانی طباطبائی، ص 43-45.
104. اشتهاردی، ص 190.
105. وکیلی قمی، ص 79.
106. برای تفصیل این شروط ر. ک. همان، ص 80.
107. برای آگاهی از مواد درسی پایه‌های یک تا شش ر. ک. شیرخانی و زارع، ص 304-309.
108. ر. ک. همان، ص 254-287.
109. برای تفصیل ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حائری یزدی، عبدالکریم».
110. برای تفصیل ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بروجردی، حاج آقا حسین».
111. ر. ک. مرتضوی لنگرودی، ص 53-57.
112. جعفریان، 1386 ش، ص 233-234.
113. ر. ک. محمدحسین طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم و محمدباقر صدر، فلسفتنا.
114. ر. ک. جعفریان، 1386 ش، ص 227.
115. ر. ک. شریف رازی، 1332-1333 ش، ج 2، ص 178-188.
116. در این باره ر. ک. روایت استاد، ص 181، 213-216، 239-241، 269-270.
117. ر. ک. همایون، سال 1، ش 3، آذر 1313، ص 8.
118. ر. ک. جعفریان، 1386 ش، ص 31.
119. برای آگاهی بیشتر ر. ک. شریف رازی، 1352-1354 ش، ج 1، ص 41-62.
120. ر. ک. وکیلی قمی، ص 86-88.
121. ر. ک. همان، ص 89-90.
122. ر. ک. وکیلی قمی، ص 91-92؛ درباره‌ی این مدرسه ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «حقّانی، مدرسه».
123. ر. ک. وکیلی قمی، ص 48-49.
124. همان، ص 50-53؛ برای فهرستی از دروس و استادان این مؤسسه ر. ک. همان، ص 54-55.
125. برای تفصیل دیدگاه‌های مخالف و موافق این مؤسسه ر. ک. دوانی، 1382 ش، ص 458- 459؛ جعفریان، 1386 ش، ص 307-319.
126. همان، ص 316-317.
127. همان، ص 321-322؛ نیز ر.ک. شیرخانی و زارع، ص 169-171.
128. برای آگاهی از تاریخچه تأسیس و اهداف و فعالیت‌های این مؤسسات ر. ک. شیرخانی و زارع، ص 171-212.
129. برای تفصیل ر. ک. شریف رازی، 1352-1354 ش، ج ?، ص 204-215؛ کرجی، ص 64-69.
130. برای تفصیل ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بروجردی، حاج آقا حسین».
131. شریف رازی، 1352-1354 ش، ج ?، ص ??.
132. ر. ک. شیرخانی و زارع، ص 163-164.
133. جعفریان، ???? ش، ص ???.
134. ر. ک. شیرخانی و زارع، ص ???.
135. ر. ک. همان، ص ???.
136. همان، ص ???.
137. برای تفصیل ر. ک. کرجی، ص 69-70.
138. برای تفصیل ر. ک. جعفریان، ???? ش، ص 341-345.
139. ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «باهنر، محمدجواد».
140. برای تفصیل ر. ک. همان، ص ???-3??.
141. برای تفصیل ر. ک. همان، ص 348-353.
142. برای تفصیل ر. ک. شیرخانی و زارع، ص 157-161؛ نیز ر. ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «جراید، بخش ?: ایران، قسمت ب».
منبع: عباس رضوی و [دیگران ...]؛  (1390)، حوزه‌‌ی علمیه (تاریخ، ساختار، کارکرد)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.






 

مطالب مرتبط
نگاهی تاریخی به حوزه علمیه‌ی قم
سازمان و مدیریت حوزه علمیه
توطئه شاه علیه حوزه علمیه قم



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما