شورای همکاری خلیج فارس
شورای همکاری خلیج [ فارس ] بهترین ژندارمرم یا پلیس جزیره (1) در مقابله با انواع تهدیدات از سوی یمنی ها و نیز به صورت امید بخشی، عامل فرو نشاندن مسالمت آمیز نزاع ها در بین خودشان است. (2)
شورای همکاری عرب کشورهای خلیج به غلط، شورای همکاری خلیج فارس نامیده می شوند. زیرا اولا، کلمه ی فارس در نام رسمی این شورا به آن علت که اعراب، خلیج فارس را یک خلیج عربی می دانند، نیامده است، البته ما آن را خلیج فارس می دانیم. (3)
ثانیا، عراق و ایران، به عنوان دو کشور بزرگ حوزه خلیج فارس، در این شورا عضویت ندارند.
این شورا از شش کشور عربی جزیره العرب یا شبه جزیره ی عربستان، شامل امارات متحده عربی، بحرین، عربستان سعودی، عمان، قطر و کویت تشکیل شده است. (4)
بر پایه مواد اساس نامه ی شورای همکاری خلیج فارس، اهداف تشکیل شورا به این شرح است:
1. تحقق هماهنگی و تکامل و همبستگی بین کشورهای عضو در همه ی زمینه ها تا دست یابی به وحدت کامل؛
2. تعمیق و تحکیم مناسبات و وجوه متعدد همکاری های موجود بین ملت های کشورهای عضو در همه ی زمینه ها؛
3. تدوین اساس نامه های مشابه در حوزه های گوناگون از جمله در موارد زیر:
الف) امور اقتصادی و مالی؛ ب) امور بازرگانی و گمرکی و ترابری؛ ج) امور آموزشی و فرهنگی؛ د) امور اجتماعی و بهداشتی؛ ه) امور تبلیغاتی و جهانگردی؛ و) امور قانون گذاری و اداری؛
4. پیشبرد برنامه های پیشرفت علمی و فنی در زمینه های صنعت، معدن، کشاورزی، منابع آبی، جانوری، تأسیس مراکز پژوهش علمی، اجرای طرح های مشترک و تشویق همکاری بخش خصوصی با هدف تحقق نیک بختی برای ملت های کشورهای عضو.(5)
شورای همکاری خلیج فارس، از سه نهاد شورای عالی، شورای وزارتی و دفتر دبیر کل تشکیل شده است. شورای عالی، مرکب از سران شش کشور عضو است که بالاترین مرکز قدرت و عالی ترین مرجع تصمیم گیری شورای همکاری است. این شورا، دو بار در هر سال برای حل و فصل امور، تشکیل جلسه می دهد و ریاست آن بر حسب حروف الفبا تغییر می کند. شورای وزارتی ترکیبی از وزیران امور خارجه اعضاست که هر سه ماه یک بار دور هم گرد می آیند. دفتر دبیر کل که اجری سیاست ها و هماهنگی امور شورا را بر عهده دارد، از سوی یک دبیر کل اداره می شود. دبیر کل از شهروندان یکی از کشورهای عضو و به مدت سه سال انتخاب می گردد. هم چنین، شورا دارای پنج کمیسیون در موضوعات مختلف و یک کمیسیون برای حل اختلافات میان اعضا است. (6)
1-1-3- تاریخچه اندیشه تأسیس شورای همکاری خلیج فارس
1. دولت انگلیس در 1350 / 1971 طرحی مبتنی بر ایجاد یک فدراسیون (7) را پیشنهاد کرد که در آن بحرین، قطر، ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، رأس الخیمه، فجیره وام القوین گرد هم می آمدند. اما عملا طرح مزبور، تنها به فدراسیون ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، رأس الخیمه، فجیره و ام القوین به عنوان سواحل متصالح یا عمان متصالح و یا امارات متحده عربی منجر گردید، و بحرین و قطر، دو دولت مستقل تحت نفوذ انگلیس را بنیاد نهادند. (8)
2. در 1355 / 1976 وزرای امور خارجه کشورهای عمان، ایران، عراق، عربستان سعودی، بحرین، کویت، قطر، امارات متحده عربی در مسقط (عمان) تشکیل جلسه دادند تا پیشنهاد سلطان قابوس پادشاه عمان در زمینه اتحاد و اجرای یک سیاست دفاعی و امنیت منطقه ای هماهنگ را مورد بررسی قرار دهند. ایران هم طرح اتحاد متقابل دفاعی را پیشنهاد کرد، ولی هیچ یک از این طرح به تصویب شرکت کنندگان نرسید. (9)
3. در 1355 / 1976 طرح دیگری در این مورد پیشنهاد شد که طی آن شیخ جابر احمد جابر الصباح امیر کویت، کشورهای خلیج فارس را به وحدت عمل در حفظ امنیت و ثبات منطقه ای در مواجهه با مسائل داخلی و تهدیدات خارجی دعوت کرد، ولی پاسخی دریافت نکرد. حتی وی، در 1354 / 1975 در دیداری از ابوظبی، مقدمات تشکیل یک هیأت مشترک که می توانست مقدمه ای برای شکل گیری یک اتحادیه منطقه ای باشد را پایه ریزی کرد. (10)
4. در 1356 / 1977 نشستی برای تأسیس سازمان هماهنگی صنعتی خلیج فارس در دوحه ی قطر برگزار گردید. در این سازمان، عراق و سایر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، بدون عضویت ایران شرکت می کردند. اما این اقدام از سوی ایران محکوم، و در نتیجه، طرح تأسیس سازمان هماهنگی صنعتی خلیج فارس با شکست مواجه شد. (11)
5. در 1358 / 1979 عراق پیشنهادی به کشورهای عرب منطقه برای تشکیل یک نیروی امنیتی عربی جهت کمک به حفظ امنیت خلیج فارس ارائه داد که این طرح نیز از سوی کشورهای عربی خلیج فارس – و احتمالا به دلیل سوءظن به نیات واقعی عراق در منطقه – رد شد. (12)
بحران اقتصادی سال های پایانی دهه 50 / 70 وقوع انقلاب اسلامی در ایران، حمله شوروی به افغانستان، جنگ عراق علیه ایران و خلأ امنیتی و شکست استراتژی دو ستونی آمریکا، روند شکل گیری شورای همکاری را سرعت بخشید. از این رو، در آبان 1359 / ژانویه 1980 یعنی دو ماه بعد از آغاز جنگ تحمیلی، تلاش های جدی تر کشورهای فوق برای تشکیل شورای همکاری آغاز شد. به عنوان مثال:
6. در بهمن 1359 / ژانویه 1980 پس از سومین کنفرانس کشورهای عربی در طائف، یک اجلاس غیر رسمی توسط سران کشورهای عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، بحرین، قطر و عمان تشکیل شد و در آن به بررسی طرح کویت مبنی بر اتخاذ تدابیری برای دور نگاه داشتن منطقه از کشمکش های بین المللی پرداختند.
7. در 1360 / فوریه 1981 اجلاس وزیران خارجه شش کشور عربستان سعودی، بحرین، کویت، امارات متحده عربی، سلطان نشین عمان و قطر در ریاض تشکیل شد. در این اجلاس پس از مطرح شدن طرح قبلی کویت، عربستان سعودی نیز طرحی را ارائه داد که به موجب آن می بایست پنج کشور دیگر با عربستان سعودی قراردادهای امنیتی دو جانبه به امضاء می رساندند. سرانجام در همین اجلاس، وزیران خارجه شش کشور به اتفاق آراء، با ایجاد شورای همکاری موافقت کردند. (13)
8. در مارس 1981 / 1360 اساس نامه ی شورا در 22 ماده حاوی هدف ها، نهادها، مأموریت ها، جلسات ادواری و نحوه رأی گیری به تصویب وزرای خارجه شش کشور رسید. علاوه بر آن، موضوع تشکیل هیأت حل اختلافات بین اعضای شورا و صلاحیت دبیر کل شورا مورد بررسی قرار گرفت. هم چنین، تاریخ نخستین اجلاس بعدی و محل تشکیل آن را به تصویب رساندند، و عبدالله بشاره دیپلمات کهنه کار کویتی را به عنوان اولین دبیرکل شورا انتخاب کردند. (14)
9. سرانجام در 4 خرداد 1360 / 25 مه 1981 سران شش کشور در ابوظبی گرد آمدند، و اولین اجلاس سران شورای همکاری را بر پا کردند. در این اجلاس، اساس نامه، آیین نامه داخلی شورای عالی و آیین نامه داخلی شورای وزارتی شورای همکاری عرب خلیج، به امضاء سران رسید. در نتیجه ، شورا موجودیت یافت و پیشنهاد عمان برای اولویت دادن به مسأله امنیت، علی رغم جهت گیری اقتصادی اساس نامه، مورد پذیرش سران قرار گرفت. (15)
2-1-3- علل پیدایش شورای همکاری خلیج فارس
الف – دلایل و ریشه های اقتصادی: مسأله تأمین امنیت داخلی و خارجی، اصلی ترین زمینه و علت تأسیس شورای همکاری است، ولی در اساس نامه شورا کمتر به امنیت، بلکه بیشتر به همکاری های اقتصادی تکیه شده است. بنابراین، آشکارا هدف های اقتصادی ولی در خفا، هدف های نظامی در اولویت قرار گرفته اند.
تأثیر شگرف امور اقتصادی در پیدایش شورا، بیشتر ناشی از بحران اقتصادی حاکم درمنطقه بود. به این معنا که در آستانه شکل گیری شورا، کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس، به علت کاهش و سقوط قیمت نفت، با رکورد اقتصادی عمیقی مواجه شده اند. از این رو، بسیاری از پروژه های عمرانی متوقف گردید، واردات محصولات خارجی کاهش یافت، فعالیت فروشندگان اتومبیل و وسایل برقی، 50% تنزل کرد، شرکت های خارجی ساختمانی دست از کار کشیدند و تعداد زیادی از شرکت های فعال خصوصی تجاری از فعالیت باز ماندند. در نتیجه، بیکاری شدیدی پدید آمد، و در پی آن، سیل برگشت کارگران خارجی از کشورهای عربی منطقه آغاز گردید، در حالی که این کشورها، به دلیل جمعیت کم و تخصص پائین، قادر به تأمین نیروی کار خود نبودند. بنابراین، شورا در بیانیه خود در 1360 / 1981 هدف از تأسیس خود را همکاری و اشتراک مساعی کشورهای عضو در امور بازرگانی، اقتصادی، جهانگردی، علمی، فنی، کشاورزی... اعلام کرد. بحران اقتصادی در سال های پس از تشکیل شورا هم ادامه یافت، به گونه ای که در 1362 / 1982 کاهش رشد اقتصادی ناشی از کاهش تدریجی قیمت نفت به حدی رسید که عربستان سعودی برای جلوگیری از تأثیرات منفی آن بر ساختار اقتصادی، اصلاحاتی را در برنامه ی سوم عمرانی خود پدید آورد. (16)
مشکلات اقتصادی این دوره و تلاش برای حل آن، به وضوح در اساس نامه شورای همکاری منعکس شده است. براساس مواد اساس نامه، یکی از هدف های بنیادی شورای همکاری، تدوین مقررات در امور اقتصادی، مالی، گمرکی و ترابری است. و نیز، در تبصره های ماده 13 اساس نامه «پیشبرد برنامه های پیشرفت علمی و فنی در زمینه های صنعت و معدن و کشاورزی و منابع آبی و جانوری و تأسیس مراکز پژوهشی علمی و اجرای طرح های مشترک و تشویق همکاری بخش خصوصی با هدف تحقق نیک بختی برای ملت های کشورهای عضو» و «تصمیم گیری درباره اصول داد و ستد با کشورهای دیگر و سازمان های بین المللی» جزو وظایف شورای عالی این اتحادیه ذکر شده است. هم چنین، در تبصره 4 ماده 12 «افزایش وجوه گوناگون همکاری و هماهنگی بین فعالیت های مختلف بخش خصوصی و بهبود همکاری های موجود میان اتاق های بازرگانی و صنعت کشورهای عضو و تشویق جابه جایی و انتقال نیروی کار و ... میان یکدیگر» از وظایف شورای وزارتی آن اتحادیه است. مدیریت امور اقتصادی به عنوان یکی از مدیریت های دبیرخانه، به حل و فصل مسائل حمل و نقل، ارتباطات، کشاورزی، سدهای آبی، تجارت، صنایع، امور شهری و مالیاتی می پردازد، و چهار کمیسیون از پنج کمیسیون دبیرخانه هم، در امور اقتصادی، مالی، صنعتی و نفتی فعالیت می کنند. (17)
شورای همکاری در حل معضلات و مشکلات اقتصادی اعضا، تلاش های زیر را انجام داده است: ایجاد یک بازار مشترک به شیوه ی بازار مشترک اروپا، بر چیدن موانع گمرکی، اتخاذ سیاست های تجاری هماهنگ، تعیین رویه ی مشترک گمرکی، آزادی انتقال سرمایه در کشورهای عضو، هماهنگی در مورد کشف، حمل و فروش نفت، هماهنگی در اعطای کمک های خارجی با حفظ ملاحظات سیاسی، اعمال رفتار مساوی نسبت به وسایط نقلیه و کشتی های متعلق به اعضا، تأسیس شرکت سرمایه گذاری خلیج فارس ایجاد وحدت پولی، هماهنگی در توسعه صنعتی، کنترل و جلوگیری از احداث کارخانه های مشابه و... که با توفیق چندانی به علت وجود گرایشات قومی، ساختارهای ناهماهنگ حکومتی، محدودیت بازار داخلی، کمبود نیروی انسانی، کاهش و نوسان قیمت نفت و... همراه نبوده است. (18)
ب – تهدیدات داخلی: تهدیدات داخلی نیز در پیدایش همکاری نقش آفرین بوده است. این تهدیدات که با پیدایش انقلاب اسلامی رو به تزاید گذاشت، به خطری جدی برای رژیم های غیر دموکراتیک قبیله ای و موروثی منطقه تبدیل شد.
تهدیدات داخلی از سوی ناراضیان بومی و غیر بومی ساکن در منطقه صورت می گرفت. این ناراضیان غیر بومی عجم ( پاکستانی، هندی، بنگلادشی) و عرب ( مصری، اردنی و فلسطینی) که در مشاغل حساس مالی، اجرایی و نفتی اشتغال داشتند، جبهه ضد دولتی قوی و واحدی را پدید آوردند. به هر حال، همه ی ناراضیان در چارچوب تشکل های سیاسی چون اخوان المسلمین، جامعه جزیره العرب، سازمان انقلاب اسلامی شبه جزیره، کمیته حقوقی شرعی ( در عربستان سعودی)، جبهه آزادی بخش، سازمان های جهاد ملی ( در قطر)، جبهه آزادی بخش اسلامی، جبهه نجات اسلامی ( در بحرین)، جبهه آزادی بخش ظفار ( در عمان) و حرکت اسلامی (درکویت)، به مبارزات سیاسی، نظامی و فرهنگی علیه دولت های مستبدِ حاشیه جنوبی خلیج فارس شدت بخشیدند. به این جهت، اولین اقدام شورا، بررسی طرحی بود که عضو مهم و مؤثر آن، یعنی عربستان سعودی در خصوص کنترل مخالفان داخلی ارائه کرد.
به طور کلی در جهت تقویت امنیت داخلی و مبارزه با مخالفان موجود و بالقوه، سه مسأله پیش روی کشورهای شورا قرار داشت: اول، چگونگی توانایی های اطلاعاتی کشورهای عضو؛ دوم، سرعت نیروهای امنیتی در سرکوب خشونت و حرکت های مخالف؛ سوم، حفاظت از اهداف احتمالی مورد حمله از سوی مخالفان. بخشی از این مسائل با افزایش نیروهای امنیتی، تجدید نظر در تشکیلات، توسعه ی اقدامات رفاهی، مبادله اطلاعات بین اعضا، کنترل و یا سرکوب مخالفان برطرف شد. (19)
ج – تهدیدات خارجی: از نظر اعضای شورا، کشورهای ایران، عراق، اتیوپی، یمن جنوبی، (20) شوروی (سابق)، تهدید خارجی بالقوه به حساب می آمدند. البته میزان تهدید هر یک از این دشمنان بالقوه، نسبت به همه ی کشورها، یکسان نبوده است. اما تجاوز به یک کشور خلیج فارس، امنیت ملی سایر کشورهای عضو را با خطر جدی مواجه می کرد. از این رو، اولین نشست شورای همکاری با انتشار بیانیه رسمی (1360 / 1981) دکترین دفاعی خود را بر پایه ی این اصل که مسؤلیت امنیت خلیج فارس بر عهده کشورهای منطقه است و منطقه باید از کشمکش های بین المللی و وجود ناوگان ها و پایگاه های نظامی دور بماند، پایه ریزی کرد. از این رو، یکی از علل مهم پیدایش شورای همکاری، کشمکش های منطقه ای بود. این کشمکش ها از دیدگاه اعضای شورا، عمدتا از دو منشأ انقلاب اسلامی ایران و اقدامات شوروی ناشی می شد.
نقش انقلاب اسلامی ایران از اقدامات شوروی مهم تر بود؛ زیرا حمله ی شوروی به افغانستان هم در پی پیروزی انقلاب اسلامی و احتمال نفوذ آن در جمهوری های مسلمان نشین این کشور، و نیز پس از افزایش ضریب امنیتی روس ها به دنبال خروج ایران از سنتو و مخالفت عمیق آن با ادامه ی حضور سلطه گرانه ی آمریکایی ها صورت گرفته است. به زعم دولت های عربی منطقه، پیام و موج انقلاب اسلامی می توانست مخالفت های داخلی ضد دولتی را در کشورهای منطقه برانگیزد؛ مردم آن کشورها را در بهره مندی از مزایای یک حکومت دموکراتیک تشویق نماید؛ تفسیر جدیدی از اسلام و نوعی اسلام انقلابی را توسعه دهد؛ مبانی مشروعیت آنان و حامیان خارجی شان را زیر سؤال ببرد، و حتی در تهییج دشمنان خارجی چون یمن جنوبی برای حمله به کشورهای منطقه مؤثر باشد. از این جهت، وزرای دفاع شورای همکاری خلیج فارس در دومین اجلاس خود، تغییر قابل ملاحظه ای در سیاست های دفاعی خود به عمل آوردند و به موجب آن، ایران به عنوان نخستین سرچشمه تهدید علیه امنیت کشورهای خلیج فارس در نظر گرفته شد. در واقع، آنان می اندیشیدند که ایجاد رژیم آیت الله خمینی (ره) تماما تصویر امنیتی منطقه خلیج فارس را تغییر داده است. (21)
حمله شوروی به افغانستان، تلاش روس ها را برای اجرای وصیت نامه پتر کبیر مبنی بر دسترسی به آب های گرم را تداعی می کرد. در حقیقت، این حمله به اعتقاد وزیر امور خارجه عربستان سعودی نشان می داد «که شوروی به عصر تجاوز نظامی و امپریالیسم رو کرده است و کشورهای خلیج [فارس] باید برای حفاظت و استقلال شان به خود متکی باشند و با تهیه سلاح، در چهارچوب یک همکاری و ارتباط منطقه ای، در جهت منافع و اهداف خود بکوشند». به دیگر سخن، تجاوز شوروی به افغانستان حاکی از کاهش ضریب امنیتی دول عربی منطقه بود. به این دلیل، در بین کشورهای عضو همکاری به استثنای کویت، هیچ کشور دیگری تا سال 1365 / 1986 با روس ها روابط سیاسی نداشت. بنابراین، غیر منتظره نبود که هدف اصلی سیاست خارجی عربستان سعودی، مخالفت با نفوذ افکار کمونیستی و برقرار نمودن یک سد محکم و استوار در برابر نفوذ شوروی ها بوده باشد. (22)
3-1-3- شورای همکاری خلیج فارس و جنگ تحمیلی
شورای همکاری، به پیروی از استراتژی، منطقه ای آمریکا، خواهان پیروزی عراق در جنگ تحمیلی نبود؛ زیرا از یک سو، پیروزی عراق در جنگ، آن کشور را به برترین قدرت منطقه ای تبدیل می کرد و در این صورت، اختلافات مرزی عراق با همسایگان عضو شورای همکاری و نیز رهبری صدام بر جهان عرب، موجودیت اعضای شورا را به خطر می انداخت. از سوی دیگر، پیروزی عراق ممکن بود، ایران را به بخش های کوچک تر تجزیه کند و این مسأله، راه را برای نفوذ کمونیسم و جان گرفتن حزب توده در ایران فراهم می آورد. البته اعضای شورا از پیروزی ایران و شکست عراق هم در وحشت بودند. به دلیل آن که عراق مغلوب، دروازه ی صدور انقلاب اسلامی به دول عربی منطقه را بر روی ایران انقلابی و اسلامی می گشود. (24)
در واقع شورا خواهان جنگی بود که: اولا، هیچ پیروز و شکست خورده ای نداشته باشد؛ ثانیا، توان و امکانات دو کشور ایران و عراق را به عنوان دو خطر بالقوه نابود سازد. به همین دلیل از ادامه ی جنگ تا زمانی که دامنه ی آن به کشورهای حوزه ی جنوبی خلیج فارس کشیده نشده بود، حمایت می کرد. به عبارت دیگر، «شورا علی رغم جانبداری از عراق تلاش داشت با نگهداشتن مخاصمات در سطح قابل قبولی از کشانیده شدن آتش جنگ به شش کشور جلوگیری نماید. در همان حال، خشنودی پنهانی در برخی از کشورهای شورا وجود داشت مبنی بر آن که جنگ مادامی که به کشورهای همسایه تسری نیافته ادامه یابد». (25) در تأیید این مطلب، عبدالله بشاره – دبیر کل شورا – در 1361 / 1982 گفت: «خواست ما در شورا... این است که دامنه ی گسترش پیدا نکند و وزیران خارجه ی شورا تصمیم گرفته اند که روابط نزدیک تری میان شورا و ایران برقرار گردد تا شاید از گسترش جنگ در منطقه جلوگیری شود». (26)
پي نوشت ها:
1. شبه جزیره ی عربستان.
2. خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه ی هرمز، محمدرضا حافظ نیا، ص 97.
3. به دلایلی که ذکر شد، در این کتاب از هر دو نام استفاده شده است.
4. خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه ی هرمز، محمدرضا حافظ نیا، ص 64؛ فرهنگ علوم سیاسی، علی آقابخشی، ص 249؛ فرهنگ تاریخی – سیاسی خاورمیانه و ایران، غلامرضا علی بابائی، ج 2، ص 364؛ عربستان سعودی، رقیه السادات عظیمی، ص 117.
5. فصل نامه ی مطالعات خاورمیانه ( زمستان 1375) ص 228 و 229.
6. همان، ص 229 – 233. خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه ی هرمز، محمدرضا حافظ نیا، ص 73.
7. مبانی رفتاری شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی، بهمن نعیمی ارفع، ص 30 – 32 .
8. همان .
9. همان.
10. همان.ص 45
11. فرهنگ تاریخی – سیاسی خاورمیانه و ایران، غلامرضا علی بابائی، ج 2 ، ص 369.
12. مبانی رفتاری شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی، بهمن نعیمی ارفع، ص 31.
13. همان، ص 49 و 50 .
14. همان.
15. همان؛ سیاست و حکومت در عربستان سعودی، داود آقایی، ص 206.
16. همان، ص 320؛ خلیج فارس و مسائل آن، همایون الهی، ص 252؛ خلیج فارس و نقش استرتژیکی تنگه ی هرمز، حمیدرضا حافظ نیا، ص 71.
17. خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه ی هرمز، حمیدرضا حافظ نیا، ص 73؛ خلیج فارس و مسائل آن، همایون الهی، ص 227؛ فصل نامه ی مطالعات خاورمیانه ( زمستان 1375) ص 227 – 232.
18. خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه ی هرمز، حمیدرضا حافظ نیا، ص 81، خلیج فارس و مسائل آن، همایون الهی، ص 253.
19. مبانی رفتار شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی، بهمن نعیمی ارفع، ص 54- 58؛ کتاب های تألیفی وزارت امور خارجه در مورد کشورها و کشورهای خلیج فارس ( معروف به کتاب های سبز) بخش هشتم.
20. یمن جنوبی و یمن شمالی هم اینک کشور واحد یمن را تشکیل می دهند.
21. رویارویی انقلاب اسلامی و آمریکا، جمیله کدیور، ص 111 و 112؛ خلیج فارس و نقش استراتژیکی تنگه ی هرمز، حمیدرضا حافظ نیا، ص 69؛ خلیج فارس و مسائل آن، همایون الهی، ص 250.
22. خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه ی هرمز، حمیدرضا حافظ نیا، ص 69؛ کویت، لواء فیلی رودباری، ص 151؛ عربستان سعودی، رقیه السادات عظیمی، ص 86.
23. همان.
24. همان.
25. همان.
26. همان.
/خ