داغ مرا تازهتر کن |
|
مرغ سحر ناله سر کن |
برشکن و زير و زبر کن |
|
زآه شرربار اين قفس را |
نغمهي آزادي نوع بشر سرا |
|
بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ |
پر شرر کن |
|
وز نفسي عرصهي اين خاک توده را |
آشيانم داده بر باد |
|
ظلم ظالم، جور صياد |
شام تاريک ما را سحر کن |
|
اي خدا! اي فلک! اي طبيعت! |
ابر چشمم ژالهبار است |
|
نوبهار است، گل به بار است |
شعله فکن در قفس، اي آه آتشين! |
|
اين قفس چون دلم تنگ و تار است |
جانب عاشق، نگه اي تازه گل! از اين |
|
دست طبيعت! گل عمر مرا مچين |
مرغ بيدل! شرح هجران مختصر، مختصر، مختصر کن |
|
بيشتر کن |