
![]() 7 مرداد 1388 / 6 شعبان 1430 / 29 جولای 2009 |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
7) شهادت علامه "ابراهيم خويي" عالم مسلمان ايراني(1325 ق):
علامه ابراهيم خويى در سال 1247 ق در خوي متولد شد و پس از فراگيري مقدمات علوم، راهي نجف اشرف گرديد. وي در محضر استاداني همچون شيخ مرتضي انصاري و شيخ حسين كوهكمرهاي كسب فيض كرد و به اجتهاد دست يافت. پس از آن به ايران بازگشت و در زادگاه خود به ارشاد مردم، تدريس علوم و معارف اسلامي و تأليف كتاب پرداخت. علامه خويى در فقه، اصول فقه، حديث، كلام، فلسفه، عرفان و رجال استادي برجسته بود. مورخان او را به داشتن فضل بسيار و گشادهدستي ميستايند. الدُّرَّةُ النجفيه، اثري منظوم در شرح نهجالبلاغه مشتمل بر چهار هزار بيت و نيز كتاب شرح چهل حديث از اوست. اين عالم بزرگ در راه ايجاد حكومت مشروطه و ظلمستيزي و آزادي خواهي تلاش بسيار كرد و سرانجام در 78 سالگي به دست عوامل محمدعلي شاه قاجار، در منزل خود به شهادت رسيد. |
8) درگذشت ميرزا "لطفعلي نصيري" عالم، اديب و شاعر صاحب نام معاصر(1350 ق):
ميرزا لطفعلي بن محمدكاظم تبريزي نصيري ملقب به صَدرُالافاضل، عالم و فاضل از مشاهير صاحب كمال قرن چهاردهم هجري، در رمضان 1268ق در شيراز به دنيا آمد. در كودكي همراه پدر به تهران رفت. در ابتدا به اصول خط و ادبيات روي آورد و سپس به فراگيري اصول و فقه و حديث و تفسير و نيز منطق و رياضيات و الهيات پرداخت. از صدر الافاضل تاليفات متعددي به جاي مانده است از قبيل: اساطير، دستور البلاغه، كَلِم و حِكَم و قصايد گوناگون. وي در شعر به "فاني" تخلص ميكرد. وفات ميرزا لطفعلي در سال 1350 ق در 82 سالگي واقع شد و در جوار مزار شيخ صدوق (ابن بابويه) در ري مدفون گرديد. |
9) پيروزي قيام ضد سلطنتي ملت فرانسه برضد "شارْلْ دهم" پادشاه فرانسه (1830م):
شارل دهم در سال 1824م پس از لويى هجدهم، پادشاه فرانسه شد و كوشيد تا حكومت مطلقه سلطنتي را باز گرداند. اين اقدام خشم بسياري از مردم را برانگيخت و موجب گرديد تا سلطنت طلبان در سال 1827م اكثريت خود در مجلس را از دست بدهند. از طرف ديگر نارضايتي كارگران پاريس روز افزون ميگرديد. اين امر موجب قيام مردم گشت و منجر به انقلاب ژوئيه و خلع شارل دهم از سلطنت در سال 1830 شد. قيام سه روزه مردم پاريس، در 29 ژوئيه 1830م به پيروزي انجاميد و در 2 اوت همان سال، شارل دهم پس از شش سال سلطنت استعفا داد و 6 سال بعد از آن هم درگذشت. عدم متانت از خصايص اخلاقي شارل دهم بود. تصويب هتك حرمت مقدسات، قانون ضد آزادي مطبوعاتي و نفوذ دادن انجمن كاتوليكان و مواردي از اين قبيل از علل قيام مردمي عليه شارل دهم ميباشند. همچنين اشغال الجزاير و معاهده سه جانبه با روس و انگليس عليه عثماني از اقدامات دوره سلطنت شارل دهم بود. |
10) تولد "داگْ هامر شولْدْ" دبير كل پيشين سازمان ملل متحد (1905م):
داگْ هامِرْ شولْدْ، دومين دبيركل سازمان ملل متحد در 29 ژوئيه سال 1905م در سوئد به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود به تدريس اقتصاد در دانشگاه استكهلم سوئد پرداخت و در سال 1951م معاون وزارت امورخارجه سوئد گرديد. هامر شولد در آوريل 1953م نامزد دبير كلي سازمان ملل متحد شد و به عنوان دومين دبيركل اين سازمان، راي اكثريت را به دست آورد. وي مجدداً در 1957م به اين سمت برگزيده شد. هامر شولد يكي از معدود دبيران كل سازمان ملل بود كه به حقوق كشورهاي جهان سوم توجه خاصي نشان داد. هامر شولد در ايفاي وظايفش خالي از هرگونه محافظه كاري بود. وي در حالي كه ميكوشيد در محدوده اختيارات اعطايى منشور ملل متحد و قطعنامه مربوطه انجام وظيفه كند، ولي هيچ وقت ابتكار عمل شخصي را در حل معضلات بينالمللي از دست نميداد. تمام تلاش او آن بود تا در حالي كه دوام و ثبات سازمان ملل را حفظ ميكند، به گونهاي انعطافپذيري در آن آورد تا سازمان بتواند به آساني به مشكلات غيرقابل پيشبيني پاسخ دهد. او در ماجراي بحران كانال سوئز در سال 1956 از مصر دفاع كرد و براي حل و فصل حوادث كشور افريقايى كنگو همت گماشت. هامر شولْدْ به درخواست پاتْريس لومومْبا، نخستوزير كنگو، هزاران نيروي حافظ صلح سازمان ملل را براي پايان دادن به فعاليتهاي گروههاي شورشي كنگو، روانه اين كشور ساخت و سپس براي ميانجيگري بيشتر در منازعات كنگو در تابستان سال 1960م عازم اين كشور شد. اما در روز 17 سپتامبر آن سال، هواپيماي هامر شولد در آسمان كنگو هدف آتشبار ضدهوايى گروههاي شورشي اين كشور به رهبري موسي چومبه قرار گرفت و سرنگون گرديد كه به كشته شدن هامر شولد و كليه همراهان انجاميد. او پيش از مرگ به سبب فعاليتهاي صلحدوستانهاش در ماجراي كنگو، موفق به دريافت جايزه صلح نوبل شده بود. پس از هامر شولد، اوتانْتْ به دبيركلي سازمان ملل منصوب گرديد. |
11) پياده شدن نيروهاي ژاپن در سواحل هند و چين در جريان جنگ جهاني دوم (1941م):
ژاپن طي سالهاي 1941 تا 1942م توانست كشورهاي تايلند، مالزي، سنگاپور، فيليپين، اندونزي و ميانمار را كه تحت الحمايه انگليس، فرانسه و هلند بودند، تصرف كند. در اين راستا و در جريان جنگ دوم جهاني، در روز 29 ژوئيه 1941م دولت ژاپن به عنوان متحد آلمانِ نازي، سربازانِ خود را براي تصرف كشورهاي هند و چين، در سواحل جنوبي اين منطقه پياده كرد. اما با ورود امريكا به عرصه جنگ جهاني دوم و سازماندهي قواي متفقين، ژاپن به تدريج از كشورهاي تحت اشغالش عقب رانده شد و حتي برخي از جزاير خود را از دست داد. سرانجام ژاپن، به دنبال بمباران هستهاي شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي توسط امريكا، تسليم متفقين شد و جنگ جهاني دوم پايان يافت. |
12) آغاز كنفرانس صلح پاريس (1946م) :
بعد از جنگ جهاني دوم، كشورهاي پيروز، براي بررسي نحوه تقسيم غنائم و نيز تعيين تكليف كشورهاي اشغال شده و اخذ تصميم پيرامون نحوه دريافت غرامتهاي جنگي و... جلسات متعددي برگزار نمودند. يكي از اين جلسات با عنوان كنفرانس صلح پاريس در 29 ژوئيه 1946م در كاخ لوكزامبورگ پاريس آغاز به كار نمود و با حضور نمايندگان 21 كشور متفقين رسميت يافت. دستور جلسه، تصويب پيشنويس قراردادهاي صلح با ايتاليا، روماني، مجارستان، بلغارستان و فنلاند بود. اين قراردادها توسط شوراي وزراي خارجه امريكا، انگلستان، شوروي و فرانسه تهيه شده بود. كنفرانس صلح پاريس دو ماه و نيم به طول انجاميد و خودخواهيها و سهامطلبيهاي بعضي از كشورهاي حاضر در آن باعث شد تا اين جلسات بيشتر به بحث و مشاجره و نسبتهاي توهينآميز و نيز كنايات و دشنام در لفافه سخن بگذرد. با اين حال كنفرانس پاريس با بستن قرارداد صلح با كشورهاي دول محور موافقت نمود و در مسئله غرامات نيز توافقاتي صورت گرفت. كنفرانس صلح پاريس در نهايتْ در 15 اكتبر 1946م خاتمه يافت. |
![]() |
![]() |
15) مرگ "برونو كرايْسْكي" صدر اعظم پيشين اتريش (1990م):
برونو كرايْسْكي، سياستمدار برجسته اتريشي در 11 ژانويه 1911م، در يك خانواده يهودي در ويِن پايتخت اتريش به دنيا آمد. وي در 15 سالگي به حزب جوانان سيوسياليست پيوست و با آغاز جنگ جهاني دوم با پناهنده شدن به سوئد، به شغل خبرنگاري پرداخت. كرايسكي در چهل سالگي وارد كابينه شد و در سال 1955م به عنوان وزير مشاور در مذاكرات استقلال اتريش، شركت جست. وي شهرت سياسي خود را از اوايل 1960م به عنوان وزير امور خارجه اتريش كسب كرد و در سال 1970م به صدر اعظمي اين كشور دست يافت. كرايسكي همچنين در انتخابات سال 1975 و 1980م نيز بر رقباي خود پيشي گرفت و سمت صدر اعظمي را براي خود حفظ كرد. وي به سراسر جهان سفر نمود تا ويِن را به عنوان يك مركز بينالمللي براي سازمان ملل و محلي براي زمامداران جهاني توسعه دهد. كرايسكي در اوايل 1970م در امور خاورميانه فعاليت داشت و سه هيأت حقيقتياب بينالمللي را كه در صدد حل و فصل مسالمتآميز مناقشه اعراب و اسرائيل بودند، رهبري كرد. كرايسكي پيشتاز تشنجزدايى در اروپا بود. او اولين رهبر غربي بود كه ياسر عرفات، رهبر ساف را در سال 1980م به حضور پذيرفت و به سازمان آزاديبخش فلسطين، وضعيت نيمه ديپلماتيك اعطا نمود. همدردي كرايسكي با فلسطينيها و انتقادات وي از سياستهاي رژيم صهيونيستي، روابط اتريش را با اين رژيم تيره كرد اما در اوايل 1983م، كرايسكي ابتكار اتريش در تلاش براي مبادله زندانيان رژيم صهيونيستي و ساف را آغاز نمود. وي همچنين در حمايت از همزيستي شرق و غرب، رئيس جمهور وقت امريكا را به سبب اِعمال مجازاتهاي اقتصادي عليه شوروي سابق و لهستان مورد حمله قرار داد. برونو كرايسكي در ماههاي آخر عمر خود از بيماري قلبي رنج ميبرد تا اينكه سرانجام در بيست و نهم ژوئيه 1990م در هفتاد و نه سالگي درگذشت. |
![]() |