اهدای عضو به همسر
بهبود در تکنولوژی پیوند موجب شده است تا اهدا کننده های بیشتری بتوانند به یک فرد گیرنده، کلیه اهدا کنند.پیشرفت های انجام شده هم در زمینه ی پیوند کلیه بوده است و هم در زمینه ی سایر اندام ها مانند ریه، بخش هایی از کبد و یا پانکراس و مغز استخوان.
تعداد کلمات: 1528 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
نویسنده: پتر گوان
مترجم: حبیب الله علیخانی
چگونه علم می تواند به من کمک کند تا به همسرم کلیه اهدا کنم؟
در ژانویه، من و همسرم، یک رویداد غیر عادی را جشن گرفتیم. این جشن به دلیل دهمین سالگرد پیوند دوم کلیه ی او بود.
طبیعت غیر عادی بودن این جشن، به دلیل منشأ کلیه ی جدیدی بود که به او پیوند خورد. در واقع من به همسرم کلیه اهدا کردم. و جالب این است که من و همسرم، خویشاوندی نزدیکی نداریم.
برخلاف اولین پیوند همسر من که در حقیقت کلیه ی اهدا شده بوسیله ی مادر او در 16 سال پیش اهدا شده بود، اهدای دوم نشان داد که چگونه پیشرفت ها در زمینه ی تکنولوژی درمانی می تواند موجب تسهیل ویژگی های اهدا شونده شود. از این رو، با این پیشرفت ها، فرایندهای توسعه یافت که بوسیله ی آن، تعداد افرادی که استعداد اهدای عضو به همسر من را داشتند، افزایش یافت.
اولاً کلیه ی اهدایی بوسیله ی من، عملکرد بهتری نسبت به کلیه ی اهدا شده بوسیله ی مادر همسرم دارد. ده سال پس از عمل دوم، آزمون های خون و اوره ی دوره ای نشان داد که کلیه می تواند به عملیات خود ادامه دهد.
دوم اینکه، برای اهدای اول همسرم، آزمایش های پیچیده تری بر روی مادر او انجام شد اما آزمون های انجام شده بر روی من، بسیار ساده تر بود.
بعد از عمل خروج کلیه ی همسرم، عمل جداسازی کلیه بر روی مادر او انجام شد و این عمل منجر به تشکیل اثر عملی به اندازه ی 18 اینچ بر روی بدن او شد. زمانی که عمل جداسازی کلیه بر روی من انجام شد، تنها یک سه نقطه ی بسیار کوچک بر روی پوست من ایجاد شد که هم اکنون اثری از آنها وجود ندارد.
این متن را استفن تولیوس، مدیر بخش جراحی پیوند اعضای بیمارستان Brigham and Women در بوستون گفته است. او می گوید: "با پیشرفت های اتفاق افتاده، هم دهنده و هم گیرنده ی عضو، شرایط بهتری را تجربه می کنند.
پیوند عضو ساده تر و با درد کمتر
بهبود های فنی هم در قبل، هم بعد و هم در طی عمل جراحی، بوجود آمده است.
تولیوس می گوید: "کل فرایند به میزان قابل توجهی توسعه یافته است. این مورد هم در بخش های و الزامات مختلف، رخ داده است".
در فاز پیش عمل، روش های ساده تری برای شناسایی دهنده های مناسب بوجود آمده است. این دهنده های عضو می توانند از دوستان، همسر، همکاران و حتی غریبه ها، باشد.
تولیوس می گوید: روش های عمل نیز تغییر کرده اند و ادوات و روش ها بهبود یافته اند.
درد بعد از عمل دهنده ی عضو نیز به میزان قابل توجهی با استفاده از لاپروسکوپی کاهش یافته است. در واقع این روش که روش جراحی سوراخ کلید (keyhole surgery) نامیده می شود، موجب می شود تا کلیه بدون نیاز به شکافتن بدن، در آورده شود.
تولیوس می گوید: "این روش به سهولت موجب تغییر در روش پیوند عضو می شود زیرا میزان تهاجم آن کمتر است".
بعد از عمل نیز روش های جدید سرکوب کردن سیستم ایمنی یعنی کاهش میل سیستم ایمنی بدن برای رد عضو پیوندی، موجب بهبود و افزایش شانس موفقیت دریافت کلیه از بیماران غیر خویشاوند، شده است.
تولیوس می گوید: "سرکوب سیستم ایمنی (Immunosuppression ) قطعاً در روش مورد استفاده بوسیله ی ما، بهتر تصحیح شده است.
یک مثال در واقع جایگزین کردن داروی ضد رد عضو پیوندی سیکلوسپورین (Cyclosporin ) با یک داروی جدید است که پروگراف (Prograf ) نامیده می شود. این داروی جدید ابتدا در سال 1994، مورد تأیید قرارگرفت و به عنوان یکی از داروی کاهنده ی سیستم ایمنی بدن، مورد استفاده قرار می گیرد.
حتی با پیشرفت و تسهیل پیوند اعضا، تیم های پیوند اعضا از جوانب اجتماعی این روش ها، غافل نیستند. دهنده های بالقوه با چند نفر از اعضای تیم ارزیابی را ملاقات می کنند و به طور منفرد، تأیید می شوند. تأیید این اعضا در واقع نشان می دهد که دهنده تصمیم دارد تا بدون فشار و استرس، عضو خود را اهدا کند.
مهیا بودن اندام های بیشتر
در حال حاضر، با توجه به گفته ی سازمان پیوند کلیه، لیست انتظار مربوط به پیوند اعضا در ایالات متحده، تنها به 100000 نفر رسیده است. این لیست هر ماه به میزان 3000 نفر افزایش می یابد و به صورت متوسط، 13 آمریکایی هر ساله به دلیل فقدان کلیه ی مناسب برای پیوند، می میرند.
پیش از سال 1995، تمام کلیه ی خارج شده از بدن دهنده، از طریق روش سنتی خارج می شد و در واقع هیچ روش دیگری، وجود نداشت. این عمل درد آور بود زیرا ماهیچه های متعددی باید بریده می شدند و ریسک تخریب بالا بود. در لاپروسکوپی، ما به جای جراحی، تنها ماهیچه را نصف کرده و آن را به دو نیم تبدیل نمی کنیم، بنابراین، درد و شانس تخریب پایین است".
روش لاپروسکوپی بسیار ساده تر است.
مسئله ی دردآور دیگر، این است که میزان دهنده ها، هر ساله در حال کاهش است.
در سال 2014، جراحان 17107 کلیه را پیوند داده اند که 11570 تا از آنها از دهنده های مرده بوده اند و 5537 تا از آنها نیز از افراد زنده اهدا شده اند.
اندام های مربوط به دهنده های زنده، برخی مزیت های مشخص نسبت به دهنده های مرده دارند.
اول اینکه تیم اهدا زمان کافی برای انجام آزمایش های بالینی بر روی بیمار و اهدا کننده را دارا می باشند. در حقیقت، کلیه ی برداشته شده از بدن، مدت زمان اندکی زنده باقی می ماند. اتاق عمل برای دهنده و گیرنده ی کلیه معمولاً در کنار هم قرار دارد.
فرایند گرفتن کلیه از دهنده ی زنده با بررسی گروه خون شروع می شود. یک تطابق گروه خون با گیرنده ی بالقوه موجب می شود تا دهنده به مرحله ی بعدی بررسی تطابق برود. این مرحله شامل آزمون های مختلف خون به منظور بررسی جزئیات مربوط به مشابهت گیرنده و دهنده، می باشد.
بر طبق گفته ی سازمان کلیه ی ملی آمریکا، هر چه تطابق بیشتری بین دهنده و گیرنده باشد، احتمال رد کلیه را کاهش می دهد".
آزمون های انجام شده برای بررسی تطابق بین دهنده و گیرنده ی زن و شوهر
تولیوس می گوید: "اولین عمل جراحی همسرم، هیچ علامتی از رد پیوند را نشان نمی داد. اما بر طبق اندازه گیری های خون، کارایی عضو پیوندی در گذر زمان کاهش یافت".
از آنجایی که من در مورد موفقیت تبادل کلیه بین زن و شوهرها، مطالبی خوانده بودم، خودم را به عنوان دهنده ی بعدی معرفی کردم. وقتی وضعیت عضو پیوندی همسرم بد تر شد، شروع به انجام آزمایش های خون به منظور تبادل کلیه کردم.
آزمون اولیه نشاندهنده ی تطابق گروه خونی من و همسرم بود. در واقع گروه خونی من، O است. گروه خونی O یک دهنده ی عمومی است.
بیشتر بخوانید: دومینویی برای پیوند کلیه
سپس آزمون های خون دیگر، به همراه پرتوبرداری، آنژیوگرافی، MRI و بررسی های فیزیکی دیگر، بر روی من انجام شد. یک بررسی از طریق تیم بررسی پیوند اعضا نشان داد که من واقعاً ملزم به پیوند عضو هستم.
عمل جداسازی و خارج کردن کلیه ی من، بسیار ساده تر از عمل انجام شده بر روی همسرم بود. در واقع جراح از لاپروسکوپی برای برداشتن کلیه ی من، استفاده کرد.
کومار جراح این عمل م گوید: "پیش از سال 1995، تمام کلیه ی خارج شده از بدن دهنده، از طریق روش سنتی خارج می شد و در واقع هیچ روش دیگری، وجود نداشت. این عمل درد آور بود زیرا ماهیچه های متعددی باید بریده می شدند و ریسک تخریب بالا بود. در لاپروسکوپی، ما به جای جراحی، تنها ماهیچه را نصف کرده و آن را به دو نیم تبدیل نمی کنیم، بنابراین، درد و شانس تخریب پایین است".
روش لاپروسکوپی بسیار ساده تر است.
کومار می گوید: "سوراخ کوچکتری ایجاد می شود و یک ابزار مناسب با بررسی وضعیت، کلیه را خارج می کند".
او می گوید:" با روش سوراخ کردن سنتی، ما تنها کلیه ی چپ را خارج می کردیم زیرا رگ درازتری دارد. اما در روش جدید، ما قابلیت جداسازی کلیه ی بهتر را داریم".
تولیوس می گوید: "من هنوز کلیه ی چپم را دارم. و 10 سال بعد از این عمل، کلیه ی راستم، توانسته است همسرم را نجات دهد".
زنده ماندن با یک کلیه
بیشتر افراد می توانند با یک کلیه به زندگی خود ادامه دهند. در واقع کلیه پس از پیوند، افزایش اندازه می دهد و می تواند نیاز فرد را برطرف کند. این مسئله در مورد مادر همسر من صدق می کند. او هنوز هم با یک کلیه در حال زندگی است.
پیشرفت های در حال انجام است. جراحان مدرسه ی پزشکی جام هاپکینز، فرایند حساسیت زدایی را به منظور کاهش تمایل گیرنده به رد کلیه ی پیوندی، انجام می دهند. در این روش، آنتی بادی های موجود در خون بیمار جداسازی و فیلتر می شود و این آنتی بادی ها با آنتی بادی های مناسب با سیستم ایمنی، جایگزین می شوند.
در این میان، دهنده های بالقوه که گیرنده ی بالقوه ی آنها با آنها تطابق ندارند، می تواند وارد برنامه ی تبادل کلیه شوند. این روش اجازه می دهد تا فرد کلیه ی خود را به فردی بدهد که کلیه ی دهنده ی او، با کلیه ی بیمارش تطابق دارد.
این تکنولوژی راه هایی را برای تسهیل و کاهش مشکلات مربوط به پیوند کلیه، ارائه کرده است. امید است تا روزی لیست پیوند اعضا به میزان قابل توجهی کاهش یابد.
منبع
https://www.insidescience.org/
استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد.