در این مقاله بازیها و ورزشهای نوروزی در نقاط مختلف ایران معرفی شوند.
چکیده:
مطالعه رابطه بازی، ورزش و آیین است. یکی از حوزههای مهم فرهنگ و آیین نوروز، بازیها و ورزشهای نوروزی است. در این مقاله تلاش خواهد شد، تا بازیها و ورزشهای نوروزی در نقاط مختلف ایران معرفی شوند.
تعداد کلمات: 1957 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
مطالعه رابطه بازی، ورزش و آیین است. یکی از حوزههای مهم فرهنگ و آیین نوروز، بازیها و ورزشهای نوروزی است. در این مقاله تلاش خواهد شد، تا بازیها و ورزشهای نوروزی در نقاط مختلف ایران معرفی شوند.
تعداد کلمات: 1957 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
نویسندگان: بهمن رحیمی ، سمیه زارع ، مریم محمد کریمی
هفت سنگ (haft sang):
محل بازی: میدانگاه فضای باز، زمان بازی: اوقات فراغت، پاییز و تعطیلات نوروز و تابستان، جنس و سن: نوجوانان پسر، وسایل بازی: توپ و سنگ، فردی یا گروهی: گروهی.
این بازی در اکثر منتاطق بررسی شده، مشاهده میگردد. بازی گروهی و خاص پسران 10 الی 15 ساله است. بازی در اوقات فراغت و در فضای باز صورت میگیرد. وسایل بازی هفت عدد سنگ صاف کوچک و بزرگ است. ابتدا بازیکنان از بین خود، دو نفر را به عنوان سرگروه انتخاب کرده و سرگروهها یارانی را برای خویش برمی گزینند و به دو گروه مساوی تقسیم میشوند. در محوطهی بازی، هفت عدد سنگ تقریباً پهن و صاف به ترتیب روی هم چیده میشود، با یک عدد سنگ کوچک اصطلاحاًتر یا خشک میکنند، هر کس برنده شد، توپ ابتدا در اختیار آن گروه قرار میگیرد. گروه صاحب توپ، سه بار حق دارد از فاصله سه متری به هفت سنگ روی هم ضربه وارد سازد، در فاصلهای معین، طوری که سنگها ترتیبشان به هم بریزد. در صورت عدم موفقیت، موقعیت آنان با گروه دیگر جابجا میشود و در صورت موفقیت و ریختن سنگها سریعاً فرار نموده و گروه مقابل توپ را برداشته و به تعقیب آنان میپردازد. در صورت برخورد توپ به یکی از افراد گروه اول، فرد ضربه خورده از بازی اخراج شده و در حین فرار، گروه مورد تعقیب (گروه اول) سعی دارند تا از فرصت استفاده کرده و سنگها را روی هم بچینند. زمانی که گروه موردنظر موفق شدند بازی آنها به پایان میرسد، برای شروع مجدد بازی، موقعیتهای قبلی همچنان ثابت مانده و تنها با هدف پرفتن آنها به وسیله توپ و اخراج همه بازیکنان، گروه دوم میتواند صاحب توپ شده و ترتیب سنگها را به هم بزند. بعد از چند دور بازی، گروهی برنده بازی نهایی میشود که بیشتر صاحب توپ بوده است (رحیمی، 1392).
دوربازی (dur bâzi):
محل بازی: همه جا (کوچه، منازل، باغ و...)، زمان بازی: اوقات فراغت بخصوص نوروز، جنس و سن: پسران، وسایل بازی: تعدادی سنگ ریز به تعداد افراد، فردی یا گروهی. این بازی یک بازی فردی و گروهی، و دو نفره است. بر زمین، مربعی ششتایی یا سهتایی رسم میکنند و با رسم دکردن چند خط در داخل مربع، آن را به قسمتهای مختلف تقسیم میکنند. هر نفر تعدادی سنگریزه جمع میکند و بر روی تقاطع خطوط مربع میگذارند. در حین بازی، سنگها را جابهجا میکنند تا سنگهای یک طرف در یک خط و در نقاط مقابل قرار گیرند که در این صورت اگر بازی کنندهای به این نتیجه دست یابد یک امتیاز میگیرد و بازی تمام میشود. در طی بازی، سنگریزهها را آن قدر جابهجا میکنند تا سنگهای یک نفر در یک خط مستقیم قرار گیرد. بازی جنبه رقابتی دارد و هر نفر سعی در برنده شدن خود دارد و اجازه نمیدهد سنگریزههای حریف مقابل در خط یک قرار گیرند. بازی تا زمانی ادامه دارد که سنگریزههای بازیکنان در یک خط قرار گرفته و در این صورت برنده بازی است (رحیمی، 1385).
تاببازی (tâb bâzi):
تاببازی یا تاب خوردن در ایران بیشتر میان کودکان و دختران و زنان جوان معمول بوده و از بازیهای وابسته به مراسم و مناسک آیین آغاز سال و نوروز به شمار میرفته است. این بازی، که در میان بسیاری از جامعههای جهان رواج داشته، شمار میرفته است. این بازی، که در میان بسیاری از جامعههای جهان رواج داشته، به احتمال قوی صورت نمادین از آیینی کهن در دوران اساطیری بوده است که اطلاعی از آن در دست نیست. بسیاری از آیینها و مناسک مربوط به ستایش طبیعت و خداوند، بعداً به صورت بازیهای نمادین و نمایشی درآمدهاند. گفتهاند تاببازی و تابسواری، بازی نبوده و آیینی بوده برای نزدیکی انسان به خداوند. انسان به هر دلیلی در هنگام نیایش خداوند به بلندی میل داشته و تاب خوردن هم از زمین کنده شدن و در هوا معلق بودن و به نوعی صدای خود را به گوش خداوند رساندن است. ابوریحان بیرونی خاستگاه تاب بازی، یعنی در تاب نشستن و تاب خوردن را به جمشید و زمان او، که در دوره اسطورهای تاریخ حیات اجتماعی- فرهنگی ایرانیان است، میرساند. در سبب عید گرفتن نوروز و تاببازی در آن هنگام مینویسد: «با چون جمشید برای خود گردونه ساخت، در این روز بر آن سوار شد و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند. به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردن برای دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را عید گرفتند و برای یادبود آن روز در تاب مینشینند و تاب میخورند». در ایران، پس از گردش سال کهنه به نو و غالباً در روز سیزده فروردین، تاببازی در فضای باز و در باغ و بوستان رواج مییافت و هنوز هم در این روزها به این بازی میپردازند. وابستگی این بازی با نوروز و آیینهای نوروزی را به جز بیرونی، دیگران نیز یادآوری کردهاند (بلوکباشی، 1386، 35).
محل بازی: میدانگاه فضای باز، زمان بازی: اوقات فراغت، پاییز و تعطیلات نوروز و تابستان، جنس و سن: نوجوانان پسر، وسایل بازی: توپ و سنگ، فردی یا گروهی: گروهی.
این بازی در اکثر منتاطق بررسی شده، مشاهده میگردد. بازی گروهی و خاص پسران 10 الی 15 ساله است. بازی در اوقات فراغت و در فضای باز صورت میگیرد. وسایل بازی هفت عدد سنگ صاف کوچک و بزرگ است. ابتدا بازیکنان از بین خود، دو نفر را به عنوان سرگروه انتخاب کرده و سرگروهها یارانی را برای خویش برمی گزینند و به دو گروه مساوی تقسیم میشوند. در محوطهی بازی، هفت عدد سنگ تقریباً پهن و صاف به ترتیب روی هم چیده میشود، با یک عدد سنگ کوچک اصطلاحاًتر یا خشک میکنند، هر کس برنده شد، توپ ابتدا در اختیار آن گروه قرار میگیرد. گروه صاحب توپ، سه بار حق دارد از فاصله سه متری به هفت سنگ روی هم ضربه وارد سازد، در فاصلهای معین، طوری که سنگها ترتیبشان به هم بریزد. در صورت عدم موفقیت، موقعیت آنان با گروه دیگر جابجا میشود و در صورت موفقیت و ریختن سنگها سریعاً فرار نموده و گروه مقابل توپ را برداشته و به تعقیب آنان میپردازد. در صورت برخورد توپ به یکی از افراد گروه اول، فرد ضربه خورده از بازی اخراج شده و در حین فرار، گروه مورد تعقیب (گروه اول) سعی دارند تا از فرصت استفاده کرده و سنگها را روی هم بچینند. زمانی که گروه موردنظر موفق شدند بازی آنها به پایان میرسد، برای شروع مجدد بازی، موقعیتهای قبلی همچنان ثابت مانده و تنها با هدف پرفتن آنها به وسیله توپ و اخراج همه بازیکنان، گروه دوم میتواند صاحب توپ شده و ترتیب سنگها را به هم بزند. بعد از چند دور بازی، گروهی برنده بازی نهایی میشود که بیشتر صاحب توپ بوده است (رحیمی، 1392).
دوربازی (dur bâzi):
محل بازی: همه جا (کوچه، منازل، باغ و...)، زمان بازی: اوقات فراغت بخصوص نوروز، جنس و سن: پسران، وسایل بازی: تعدادی سنگ ریز به تعداد افراد، فردی یا گروهی. این بازی یک بازی فردی و گروهی، و دو نفره است. بر زمین، مربعی ششتایی یا سهتایی رسم میکنند و با رسم دکردن چند خط در داخل مربع، آن را به قسمتهای مختلف تقسیم میکنند. هر نفر تعدادی سنگریزه جمع میکند و بر روی تقاطع خطوط مربع میگذارند. در حین بازی، سنگها را جابهجا میکنند تا سنگهای یک طرف در یک خط و در نقاط مقابل قرار گیرند که در این صورت اگر بازی کنندهای به این نتیجه دست یابد یک امتیاز میگیرد و بازی تمام میشود. در طی بازی، سنگریزهها را آن قدر جابهجا میکنند تا سنگهای یک نفر در یک خط مستقیم قرار گیرد. بازی جنبه رقابتی دارد و هر نفر سعی در برنده شدن خود دارد و اجازه نمیدهد سنگریزههای حریف مقابل در خط یک قرار گیرند. بازی تا زمانی ادامه دارد که سنگریزههای بازیکنان در یک خط قرار گرفته و در این صورت برنده بازی است (رحیمی، 1385).
تاببازی (tâb bâzi):
تاببازی یا تاب خوردن در ایران بیشتر میان کودکان و دختران و زنان جوان معمول بوده و از بازیهای وابسته به مراسم و مناسک آیین آغاز سال و نوروز به شمار میرفته است. این بازی، که در میان بسیاری از جامعههای جهان رواج داشته، شمار میرفته است. این بازی، که در میان بسیاری از جامعههای جهان رواج داشته، به احتمال قوی صورت نمادین از آیینی کهن در دوران اساطیری بوده است که اطلاعی از آن در دست نیست. بسیاری از آیینها و مناسک مربوط به ستایش طبیعت و خداوند، بعداً به صورت بازیهای نمادین و نمایشی درآمدهاند. گفتهاند تاببازی و تابسواری، بازی نبوده و آیینی بوده برای نزدیکی انسان به خداوند. انسان به هر دلیلی در هنگام نیایش خداوند به بلندی میل داشته و تاب خوردن هم از زمین کنده شدن و در هوا معلق بودن و به نوعی صدای خود را به گوش خداوند رساندن است. ابوریحان بیرونی خاستگاه تاب بازی، یعنی در تاب نشستن و تاب خوردن را به جمشید و زمان او، که در دوره اسطورهای تاریخ حیات اجتماعی- فرهنگی ایرانیان است، میرساند. در سبب عید گرفتن نوروز و تاببازی در آن هنگام مینویسد: «با چون جمشید برای خود گردونه ساخت، در این روز بر آن سوار شد و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند. به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردن برای دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را عید گرفتند و برای یادبود آن روز در تاب مینشینند و تاب میخورند». در ایران، پس از گردش سال کهنه به نو و غالباً در روز سیزده فروردین، تاببازی در فضای باز و در باغ و بوستان رواج مییافت و هنوز هم در این روزها به این بازی میپردازند. وابستگی این بازی با نوروز و آیینهای نوروزی را به جز بیرونی، دیگران نیز یادآوری کردهاند (بلوکباشی، 1386، 35).
بیشتر بخوانید: نوروز از نگاه شریعت
کوف یا طناب بازی (kuf yâ tanâb bâzi):
بازیکنان این بازی از هر سنی میتوانند باشد و بیشترین موعد این بازی در روز سیزده نوروز است. برای شروع بازی احتیاج به یک طناب به طول 10 الی 12 متر و یک تخته چوب یا تشکچه میباشد. معمولاً در روز سیزده که به باغها اطراف میروند، بلندترین درخت را برای این منظور انتخاب مینمایند. در این بازی برنده و بازنده مفهوم ندارد و نوبت تابسواری نیز تابع شرایط است. یعنی سعی میکنند ابتدا کودکان را بر روی تاب سوار کنند و تقریباً هر فرد بعد از چند بار تابسواری جای خود را به دیگری میدهد. در روستای خمارلو در این بازی هر فرد 13 مرتبه میتواند بر روی تاب سواری بگیرد و به همین جهت شعر و ترانهای را نیز میخوانند که به شرح ذیل میباشد.
کشتی چوخه (košti čuxe)
کشتی چوخه در ایام نوروز و خاصه در روز سیزده نوروز با نواختن دهل و سرنا که توسط نوازندگان محلی نواخته میشود شور و حال دیگری به این روز میدهد هر جا چمنی و یا خاک نرمی وجود داشته باشد آنجا محل برگزاری این کشتی است. رقصهای محلی همچون رقص با چوب، چوب بازی، رقص یک قرسه و دو قرسه و سه قرسه و چپ راسته از جمله رقصهای آیینی است که در روز سیزده بدر از سوی مردان و زنان انجام میشود. در گذشتههای نه چندان دور در شهر قوچان محلهای به نام عیدگاه وجود داشت که مردم قوچان روز سیزده را آنجا میگذراندند، ولی در حال حاضر یکی از مراکزی که کانون گردهمآیی مردم در روز سیزده نوروز است. بقعه سلطان ابراهیم میباشد که مردم جهت زیارت این امامزاده به آنجا میروند و هم در دشتهای پیرامون این امامزاده به تفریح و سرگرمی میپردازند. از جمله بازیهای گروهی که در روز سیزده بدر طرفداران زیادی دارد، میتوان به بازی او پشتک یا او پشتنک (posanak) و بازی پادشاه وزیر و گوگ چمبه (gug combe) اشاره نمود. مردم شهرستان قوچان معتقدند در این روز میبایستی از روی آب روان پرید و سبزهای را که در روزهای قبل از عید پرورش دادهاند، به آی میاندازند. دختران دم بخت نیز مبادرت به گره زدن سبزه میکنند و معتقدند که با این کار بخت آنان باز خواهد شد. زیارت مرقد مطهر امامزادگان خاصه زیارت مرقد امامزاده سلطان ابراهیم و همچنین زیارت قبور از جمله رسمهای رایج مردم قوچان در روز سیزده است (مکاری، 1393: 34).
یک، یکیش آللاه (ye yekis âllâh)
دو، دونبلاق آشما (do, donbâlâq âsmâ)
سه، سفه دانیشما (se,saffeh danismâ)
چهار، چادرامی آشما (cahâr,cadrâm qâcmâ)
پنج، پنجرهدان قاچما (panj,pajaradân qâcmâ)
شیش، ششمسن آللاه (sis,sesomsan âllâh)
هفت، هفتا بجارستان (haft, haftâ bejârsân)
هشت، هشته بجارسان (hast, hasta bejârsân)
نه، نخود ساتانسان (noh, noxud sâtân sân)
ده، دهلیزده یاتان سان (dah, dahlizda yâtân sân)
یازده، نامه یازان سان (yâzdah, nâma yâzân sân)
دوازده، نامه یولیان سان (davazadah, nâma yolliyb sân)
سیزده، نامه داوخی یان سان (sizdah, nâma oxiyân sân)
ترجمه:
یک، خدا یکه و تنهاست
دو، غلط نخور
سه، سفیهانه حرف نزن
چهار، چادرم را باز نکن
پنج، از پنجره در نرو
شش، ششمی خدایا!
هفا، هفت بجار هستی
هشت، هشت بجار هستی
ه، نخودفروشی
ده، در دهلیز میخوابی
یازده، نامه نویسی
دوازده، نامه فرستادهای
سیزده، نامهخوان هستی
و بعد از پایان یک دوره، نفر بعدی سوار تاب میشود.
ترانه دوم در هنگام تاب سواری به صورت زیر است:
گلین گداخ اویناماقا (galin gedâx oynâmâqâ)
ساقیز آلاخ چیناماقا (sâqqiz âlâx ĉeynâmâqâ)
آجان لارا ورمیاخ (âjânlârâ vermiyâx)
آجان منیم دائیم دی (âjân manim dâyimdi)
آروادی زن دائیم دی (ârvâdi zandâyimdi)
گئدیم گوردیم یاتیپدی (getdim gordum yâtibdi)
بوزنینا گول باتیپدی (buninâ gul bâtibdi)
بیایید برویم بازی کنیم
سقز بخوریم و بجویم
به ژاندارمها ندهیم (فلسفی و ابوالفتحی، 1386)
یکی دیگر از مراسمی که حدود یک ماه پیش از عید، و در شروع و ایام نوروز نیز انجام میشد، تجمع جوانان در محلات مختلف در هنگام غروب آفتاب و برگزاری بازیهایی مانند طناب بازی بود. این بازی ها گاهی با خواندن اشعاری توسط پسران برگزار میشد که نمونه آن به شرح زیر است:
گندم گل گندم گل گندم *** دختر مال مردم مال مردم
بازیهای پسران تا زمان تاریک شدن هوا ادامه داشت و پس از آنان دختران به کوچه آمده و طناب بازی میکردند (نظری داشلی برون و همکاران، 1383). از بازیهای رایج نوروزی تاب خوردن و به اصطلاح محلی «گاز خوردن» بر تابهایی از طناب است که از شاخههای درختان میآویزند (مکاری، 1390: 76).
تاب بازی یا عققونی (aqaquni)
مردم روز سیزدهم فروردین را نحس دانسته و برای بیرون بردن نحوست از خانه، به دامنه کوه، دشت و صحرا میروند و معمولاً اطراف چشمهها و رودخانهها را برای تفریح در نظر میگیرند و بنا به میل خود، ناهار را که بیشتر قورمه سبزی است و یا عصرانه را به همراه برده و پس از صرف غذا زنان و مردان و کودکان هر کدام به بازیهای خاص خود میپردازند. از جمله این بازیها، تاب بازی یا عققونی است که کودکان و زنان به آن میپردازند. مردان نیز به انجام بازیهایی چون پُر یا پوچ و خریشتک (xar poštak) مبادرت میکنند (نوبان، 1383)
کشتی چوخه (košti čuxe)
کشتی چوخه در ایام نوروز و خاصه در روز سیزده نوروز با نواختن دهل و سرنا که توسط نوازندگان محلی نواخته میشود شور و حال دیگری به این روز میدهد هر جا چمنی و یا خاک نرمی وجود داشته باشد آنجا محل برگزاری این کشتی است. رقصهای محلی همچون رقص با چوب، چوب بازی، رقص یک قرسه و دو قرسه و سه قرسه و چپ راسته از جمله رقصهای آیینی است که در روز سیزده بدر از سوی مردان و زنان انجام میشود. در گذشتههای نه چندان دور در شهر قوچان محلهای به نام عیدگاه وجود داشت که مردم قوچان روز سیزده را آنجا میگذراندند، ولی در حال حاضر یکی از مراکزی که کانون گردهمآیی مردم در روز سیزده نوروز است. بقعه سلطان ابراهیم میباشد که مردم جهت زیارت این امامزاده به آنجا میروند و هم در دشتهای پیرامون این امامزاده به تفریح و سرگرمی میپردازند. از جمله بازیهای گروهی که در روز سیزده بدر طرفداران زیادی دارد، میتوان به بازی او پشتک یا او پشتنک (posanak) و بازی پادشاه وزیر و گوگ چمبه (gug combe) اشاره نمود. مردم شهرستان قوچان معتقدند در این روز میبایستی از روی آب روان پرید و سبزهای را که در روزهای قبل از عید پرورش دادهاند، به آی میاندازند. دختران دم بخت نیز مبادرت به گره زدن سبزه میکنند و معتقدند که با این کار بخت آنان باز خواهد شد. زیارت مرقد مطهر امامزادگان خاصه زیارت مرقد امامزاده سلطان ابراهیم و همچنین زیارت قبور از جمله رسمهای رایج مردم قوچان در روز سیزده است (مکاری، 1393: 34).
کتابنامه:
بلانچارد، کندال (1387): درآمدی بر مردمشناسی ورزش، ترجمه علیرضا حسنزاده و حمیدرضا قربانی، تهران: پژوهشکده مردمشناسی و نشر افکار.
بلوکباشی، علی (1386): بازیهای کهن در ایران، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ اول.
پژوهشکده مردمشناسی (1382): مجموعه مقالات بازی، پژوهشکده مردمشناسی، انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
جباریان، یعقوب و رحیمی، بهمن (1386): بازیهای بومی و محلی استان سمنان، آرشیو پژوهشکده مردمشناسی.
رحیمی، بهمن (1385): بازیهای بومی و محلی استان همدان، آرشیو پژوهشکده مردمشناسی.
رحیمی، بهمن (1387): ماهنامه تخصصی کتاب ماه هنر، خانه کتاب، شماره 123.
رحیمی، بهمن (1392): بازیهای بومی و محلی کرمانج، خراسان رضوی.
زلیخا نظری داشلی برون و همکاران (1384): مردمشناسی ابیانه، انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
فلسفی میاب، علی و مریم ابوالفتحی (1393): مریم، نوروز در آذربایجان شرقی، ماهنامه اچتماعی و فرهنگی پارپیرار.
فلسفی میاب (1376): مردم نگاری شهرستان سراب، آرشیو پژوهشکده مردمشناسی.
قلی پور، فاطمه (1381): مردم نگاری صومه سرا، آرشیو پژوهشکده مردمشناسی.
کیوان، مصطفی (1390): مراسم پیش از نوروز در کردستان، میراث ملی (ویژه نانه نوروز)، معاونت میراث فرهنگی.
معیرالممالک (1342):"خاطرات نیم قرن نوروز" شماره 79 مجله رادیو ایران، اسفند 1342.
مکاری، محمد (1390): نوروز با سنتهای زیبایی هراتیها افغانستان، میراث ملی (وِیژه نامه نوروز)، معاونت میراث فرهنگی.
مکاری، محمد (1393): نوروز در قوچان، ماهنامه اجتماعی و فرهنگی پارپیرار، نشر طرح و نقش.
نوبانت، مهرالزمان (1383): مردمنگاری شهرستان دلیجان،انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
وجدانی، نادر (1385): مردمنگاری شهر بزرگ اردبیل، جلد سوم، آرشیو پژوشکده مردمشناسی.
منبعمقاله: حسنزاده، علیرضا؛ (1394)، مردمشناسی نوروز (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ اول.
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
بیشتر بخوانید:
نوروز در فرهنگ شیعه
نوروز و مهدویت؛ جامعه سازی مهدوی
دکترین مهدویت و کارکرد آن از منظر جامعه شناسی
بازیکنان این بازی از هر سنی میتوانند باشد و بیشترین موعد این بازی در روز سیزده نوروز است. برای شروع بازی احتیاج به یک طناب به طول 10 الی 12 متر و یک تخته چوب یا تشکچه میباشد. معمولاً در روز سیزده که به باغها اطراف میروند، بلندترین درخت را برای این منظور انتخاب مینمایند. در این بازی برنده و بازنده مفهوم ندارد و نوبت تابسواری نیز تابع شرایط است. یعنی سعی میکنند ابتدا کودکان را بر روی تاب سوار کنند و تقریباً هر فرد بعد از چند بار تابسواری جای خود را به دیگری میدهد. در روستای خمارلو در این بازی هر فرد 13 مرتبه میتواند بر روی تاب سواری بگیرد و به همین جهت شعر و ترانهای را نیز میخوانند که به شرح ذیل میباشد.
کشتی چوخه (košti čuxe)
کشتی چوخه در ایام نوروز و خاصه در روز سیزده نوروز با نواختن دهل و سرنا که توسط نوازندگان محلی نواخته میشود شور و حال دیگری به این روز میدهد هر جا چمنی و یا خاک نرمی وجود داشته باشد آنجا محل برگزاری این کشتی است. رقصهای محلی همچون رقص با چوب، چوب بازی، رقص یک قرسه و دو قرسه و سه قرسه و چپ راسته از جمله رقصهای آیینی است که در روز سیزده بدر از سوی مردان و زنان انجام میشود. در گذشتههای نه چندان دور در شهر قوچان محلهای به نام عیدگاه وجود داشت که مردم قوچان روز سیزده را آنجا میگذراندند، ولی در حال حاضر یکی از مراکزی که کانون گردهمآیی مردم در روز سیزده نوروز است. بقعه سلطان ابراهیم میباشد که مردم جهت زیارت این امامزاده به آنجا میروند و هم در دشتهای پیرامون این امامزاده به تفریح و سرگرمی میپردازند. از جمله بازیهای گروهی که در روز سیزده بدر طرفداران زیادی دارد، میتوان به بازی او پشتک یا او پشتنک (posanak) و بازی پادشاه وزیر و گوگ چمبه (gug combe) اشاره نمود. مردم شهرستان قوچان معتقدند در این روز میبایستی از روی آب روان پرید و سبزهای را که در روزهای قبل از عید پرورش دادهاند، به آی میاندازند. دختران دم بخت نیز مبادرت به گره زدن سبزه میکنند و معتقدند که با این کار بخت آنان باز خواهد شد. زیارت مرقد مطهر امامزادگان خاصه زیارت مرقد امامزاده سلطان ابراهیم و همچنین زیارت قبور از جمله رسمهای رایج مردم قوچان در روز سیزده است (مکاری، 1393: 34).
یک، یکیش آللاه (ye yekis âllâh)
دو، دونبلاق آشما (do, donbâlâq âsmâ)
سه، سفه دانیشما (se,saffeh danismâ)
چهار، چادرامی آشما (cahâr,cadrâm qâcmâ)
پنج، پنجرهدان قاچما (panj,pajaradân qâcmâ)
شیش، ششمسن آللاه (sis,sesomsan âllâh)
هفت، هفتا بجارستان (haft, haftâ bejârsân)
هشت، هشته بجارسان (hast, hasta bejârsân)
نه، نخود ساتانسان (noh, noxud sâtân sân)
ده، دهلیزده یاتان سان (dah, dahlizda yâtân sân)
یازده، نامه یازان سان (yâzdah, nâma yâzân sân)
دوازده، نامه یولیان سان (davazadah, nâma yolliyb sân)
سیزده، نامه داوخی یان سان (sizdah, nâma oxiyân sân)
ترجمه:
یک، خدا یکه و تنهاست
دو، غلط نخور
سه، سفیهانه حرف نزن
چهار، چادرم را باز نکن
پنج، از پنجره در نرو
شش، ششمی خدایا!
هفا، هفت بجار هستی
هشت، هشت بجار هستی
ه، نخودفروشی
ده، در دهلیز میخوابی
یازده، نامه نویسی
دوازده، نامه فرستادهای
سیزده، نامهخوان هستی
و بعد از پایان یک دوره، نفر بعدی سوار تاب میشود.
ترانه دوم در هنگام تاب سواری به صورت زیر است:
گلین گداخ اویناماقا (galin gedâx oynâmâqâ)
ساقیز آلاخ چیناماقا (sâqqiz âlâx ĉeynâmâqâ)
آجان لارا ورمیاخ (âjânlârâ vermiyâx)
آجان منیم دائیم دی (âjân manim dâyimdi)
آروادی زن دائیم دی (ârvâdi zandâyimdi)
گئدیم گوردیم یاتیپدی (getdim gordum yâtibdi)
بوزنینا گول باتیپدی (buninâ gul bâtibdi)
بیایید برویم بازی کنیم
سقز بخوریم و بجویم
به ژاندارمها ندهیم (فلسفی و ابوالفتحی، 1386)
یکی دیگر از مراسمی که حدود یک ماه پیش از عید، و در شروع و ایام نوروز نیز انجام میشد، تجمع جوانان در محلات مختلف در هنگام غروب آفتاب و برگزاری بازیهایی مانند طناب بازی بود. این بازی ها گاهی با خواندن اشعاری توسط پسران برگزار میشد که نمونه آن به شرح زیر است:
گندم گل گندم گل گندم *** دختر مال مردم مال مردم
بازیهای پسران تا زمان تاریک شدن هوا ادامه داشت و پس از آنان دختران به کوچه آمده و طناب بازی میکردند (نظری داشلی برون و همکاران، 1383). از بازیهای رایج نوروزی تاب خوردن و به اصطلاح محلی «گاز خوردن» بر تابهایی از طناب است که از شاخههای درختان میآویزند (مکاری، 1390: 76).
تاب بازی یا عققونی (aqaquni)
مردم روز سیزدهم فروردین را نحس دانسته و برای بیرون بردن نحوست از خانه، به دامنه کوه، دشت و صحرا میروند و معمولاً اطراف چشمهها و رودخانهها را برای تفریح در نظر میگیرند و بنا به میل خود، ناهار را که بیشتر قورمه سبزی است و یا عصرانه را به همراه برده و پس از صرف غذا زنان و مردان و کودکان هر کدام به بازیهای خاص خود میپردازند. از جمله این بازیها، تاب بازی یا عققونی است که کودکان و زنان به آن میپردازند. مردان نیز به انجام بازیهایی چون پُر یا پوچ و خریشتک (xar poštak) مبادرت میکنند (نوبان، 1383)
کشتی چوخه (košti čuxe)
کشتی چوخه در ایام نوروز و خاصه در روز سیزده نوروز با نواختن دهل و سرنا که توسط نوازندگان محلی نواخته میشود شور و حال دیگری به این روز میدهد هر جا چمنی و یا خاک نرمی وجود داشته باشد آنجا محل برگزاری این کشتی است. رقصهای محلی همچون رقص با چوب، چوب بازی، رقص یک قرسه و دو قرسه و سه قرسه و چپ راسته از جمله رقصهای آیینی است که در روز سیزده بدر از سوی مردان و زنان انجام میشود. در گذشتههای نه چندان دور در شهر قوچان محلهای به نام عیدگاه وجود داشت که مردم قوچان روز سیزده را آنجا میگذراندند، ولی در حال حاضر یکی از مراکزی که کانون گردهمآیی مردم در روز سیزده نوروز است. بقعه سلطان ابراهیم میباشد که مردم جهت زیارت این امامزاده به آنجا میروند و هم در دشتهای پیرامون این امامزاده به تفریح و سرگرمی میپردازند. از جمله بازیهای گروهی که در روز سیزده بدر طرفداران زیادی دارد، میتوان به بازی او پشتک یا او پشتنک (posanak) و بازی پادشاه وزیر و گوگ چمبه (gug combe) اشاره نمود. مردم شهرستان قوچان معتقدند در این روز میبایستی از روی آب روان پرید و سبزهای را که در روزهای قبل از عید پرورش دادهاند، به آی میاندازند. دختران دم بخت نیز مبادرت به گره زدن سبزه میکنند و معتقدند که با این کار بخت آنان باز خواهد شد. زیارت مرقد مطهر امامزادگان خاصه زیارت مرقد امامزاده سلطان ابراهیم و همچنین زیارت قبور از جمله رسمهای رایج مردم قوچان در روز سیزده است (مکاری، 1393: 34).
کتابنامه:
بلانچارد، کندال (1387): درآمدی بر مردمشناسی ورزش، ترجمه علیرضا حسنزاده و حمیدرضا قربانی، تهران: پژوهشکده مردمشناسی و نشر افکار.
بلوکباشی، علی (1386): بازیهای کهن در ایران، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ اول.
پژوهشکده مردمشناسی (1382): مجموعه مقالات بازی، پژوهشکده مردمشناسی، انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
جباریان، یعقوب و رحیمی، بهمن (1386): بازیهای بومی و محلی استان سمنان، آرشیو پژوهشکده مردمشناسی.
رحیمی، بهمن (1385): بازیهای بومی و محلی استان همدان، آرشیو پژوهشکده مردمشناسی.
رحیمی، بهمن (1387): ماهنامه تخصصی کتاب ماه هنر، خانه کتاب، شماره 123.
رحیمی، بهمن (1392): بازیهای بومی و محلی کرمانج، خراسان رضوی.
زلیخا نظری داشلی برون و همکاران (1384): مردمشناسی ابیانه، انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
فلسفی میاب، علی و مریم ابوالفتحی (1393): مریم، نوروز در آذربایجان شرقی، ماهنامه اچتماعی و فرهنگی پارپیرار.
فلسفی میاب (1376): مردم نگاری شهرستان سراب، آرشیو پژوهشکده مردمشناسی.
قلی پور، فاطمه (1381): مردم نگاری صومه سرا، آرشیو پژوهشکده مردمشناسی.
کیوان، مصطفی (1390): مراسم پیش از نوروز در کردستان، میراث ملی (ویژه نانه نوروز)، معاونت میراث فرهنگی.
معیرالممالک (1342):"خاطرات نیم قرن نوروز" شماره 79 مجله رادیو ایران، اسفند 1342.
مکاری، محمد (1390): نوروز با سنتهای زیبایی هراتیها افغانستان، میراث ملی (وِیژه نامه نوروز)، معاونت میراث فرهنگی.
مکاری، محمد (1393): نوروز در قوچان، ماهنامه اجتماعی و فرهنگی پارپیرار، نشر طرح و نقش.
نوبانت، مهرالزمان (1383): مردمنگاری شهرستان دلیجان،انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
وجدانی، نادر (1385): مردمنگاری شهر بزرگ اردبیل، جلد سوم، آرشیو پژوشکده مردمشناسی.
منبعمقاله: حسنزاده، علیرضا؛ (1394)، مردمشناسی نوروز (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ اول.
منبع:
مردم شناسی نوروز، (مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح)، علیرضا حسن زاده ، مهدی حشمتیان تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، چاپ کهن نوبنت اول 1394
بیشتر بخوانید:
نوروز در فرهنگ شیعه
نوروز و مهدویت؛ جامعه سازی مهدوی
دکترین مهدویت و کارکرد آن از منظر جامعه شناسی