گاوکشی در آیین زرتشت و آیین میترا
چکیده:
گاو مقدس، که به نشانه و نماد گاو نخستین یا «گاو اوگدات» قربانی میشد، تکرار حادثهای بود که به موجب آن، نخستین جانوری که توسط مزدا آفریده شده بود، مورد هجوم اهریمن قرار گرفت و مرد. آنگاه از وجود آن گاو نخستین، آفرینش صورت گرفت.
تعداد کلمات: 2052 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
گاو مقدس، که به نشانه و نماد گاو نخستین یا «گاو اوگدات» قربانی میشد، تکرار حادثهای بود که به موجب آن، نخستین جانوری که توسط مزدا آفریده شده بود، مورد هجوم اهریمن قرار گرفت و مرد. آنگاه از وجود آن گاو نخستین، آفرینش صورت گرفت.
تعداد کلمات: 2052 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
نویسنده:هاشم رضی
در مرادسم نمادین ایین میترایی، نوشاک هئومه و پارههای گوشت گاوی که قربانی میشد و همهی حاضران در آن هم خوراک و هم بهره میشدند، نشانههای روشن باورهای توتمیک وجود دارد. گاو مقدس، که به نشانه و نماد گاو نخستین یا «گاو اوگدات» قربانی میشد، تکرار حادثهای بود که به موجب آن، نخستین جانوری که توسط مزدا آفریده شده بود، مورد هجوم اهریمن قرار گرفت و مرد. آنگاه از وجود آن گاو نخستین، آفرینش صورت گرفت. پس گاو نخستین، مظهر قدرت، نیرو و برکت و زندگی و زایندگی بود. میترا نیز در بزرگترین کارش، گاو مقدس را که باید هستی از پیکرهی مرده و قربانی شدهاش از قوه به فعل درآید، دستگیر و قربانی میکند. اینک مهردینان به تکرار آن حادثهی بزرگ، در مراسمی ویژه، نوشاک مستیآور و مرگ زدای (دوراشه) هوم را نوشیده و در سماعی مقدس، گاو را قربانی کرده و در یک سور همگانی از گوشت آن پارههایی را میخورند تا نیرو و برکت و زایندگی گاو را به خود منتقل کنند و نوعی وحدت حاصل شود. (1)
گائوش. بغا. خورنم» (gāush.baqā.xvarenem). پاره یا سهم یا بهره یا تکهای از گوشت قربانی شدهی گاو را بخورند. زرتشت از این اصل بنیادی ایین مهر به عنوان گناه یاد کرده است. درست در همین سرودها که به انتقاد از مهرپرستان پرداخته است، از کشتن بی رویه و همراه با مراسم خونبار و فریادهای مستانهی حاصل از نوشیدن هوم سخن میگوید. باید توجه داشت که ییمه، یا ییمه خشیئته (yima-xshaeta) (= جمشید) از خدایان خورشیدی بوده است. جزء دوم نام به صورت خورشید در فارسی باقی است و صفت است به معنی درخشان و تابان. در خود اوستا «هور، هور» (hvare) که از آن مفهوم خورشید برمی آید، با صفت درخشان و تابان هور خشئته (hvare.xshaeta) نقل است.
آنچه شایان توجه است، آنکه زرتشت در همین سرود سی و دوم که با روشنی، لبهی تیز تیغ را به سوی کسانی افراشته که دروغپرست و بد دین و بر ضد اشه هستند و گاو یا چارپا را با ستم میکشند و باور دارند که «دوراشه» یا مرگزدای (= مراسم هئومه) نیرویی وحدت بخش به آنان میبخشاید، به ییمه (yima) نیز حمله کرده و انتقاد میکند و وی را گناهکار میداند و گناه را نیز ترویج خوردن «پارهی گوشت قربانی شدهی گاو» میشمارد. در بند هشتم آمده:
«به این گناهان (که در بندهای پیشین سرود 32 نقل است) چنانکه گفته شده است، «ییمه» فرزند «وی ونگهونت» (vivanghvant) هم آلوده شد، آن کس که برای آنکه بر خوشایند مردم رفتار کند، مردم ما را وادار کرد که پارهی قربانی شدهی «گوشت) گاو را بخورند.
گائوش. بغا. خورنم» (gāush.baqā.xvarenem). پاره یا سهم یا بهره یا تکهای از گوشت قربانی شدهی گاو را بخورند. زرتشت از این اصل بنیادی ایین مهر به عنوان گناه یاد کرده است. درست در همین سرودها که به انتقاد از مهرپرستان پرداخته است، از کشتن بی رویه و همراه با مراسم خونبار و فریادهای مستانهی حاصل از نوشیدن هوم سخن میگوید. باید توجه داشت که ییمه، یا ییمه خشیئته (yima-xshaeta) (= جمشید) از خدایان خورشیدی بوده است. جزء دوم نام به صورت خورشید در فارسی باقی است و صفت است به معنی درخشان و تابان. (2) در خود اوستا «هور، هور» (hvare) که از آن مفهوم خورشید برمی آید، با صفت درخشان و تابان هور خشئته (hvare.xshaeta) نقل است. (3)
اما انچه شایان توجه است، مطالب بند دهم از همین سرود سی و دوم است. البته تفسیر و تعبیر برای دریافت مفهوم آن لازم است، چون متن مبهم است و با شرح و تفسیر باید این ابهام برطرف شود:
«آن کس آموزههای ما را تباه میکند که ادعا میکند، گاو (چارپا) و خورشید بدترین چیزهایی هستند که برای دیدن چشم یافت میشود. آن کس که پیروان دروگ ( دروغ) را از (بخشودگان) (داثه dātha) میکند، آن کس که چراگاه را خشک میکند و مرگ افزار (ودر vadar، گرز، تبر زین) را بر ضد پیروان اشه به جنبش درمی آورد».
بیشتر بخوانید: خدایان ایران باستان
البته شکل ترجمه با توجه به مقدم و مؤخر قرار دادن واژهها تغییر اندکی پیدا میکند. اما در ترجمه هرگاه مراعات توالی واژهها بر اساس متن و نکات دستوری در نظر گرفته شود، معنا همین خواهد بود. نیبرگ ترجمهی فوق را ارائه کرده است. بر مبنای آن چنین دریافتی حاصل میشود که مراسم قربانی گاو باید در شب اجرا شود، هنگامی که خورشید دیده نشود.
دریافت دیگر آن است که زرتشت با اصل قربانی گاو و هم بهره شدن در گوشت و سور آن موافق است، اما در شب این کار و اجرای شعیره گناه است. در این ادعای اخیر دربارهی زرتشت که موافق اصل قربانی است، آن را نمی توان پذیرفت، چون نظر و روش زرتشت صریح و آشکار است. اما در مورد شب و اجرای مراسم قربانی گاو، در اروپا، بویژه انگلستان، میان مهردینانی که وارث بنیادهای اسطورهی تاریخی مرلین بودند، انجام مراسم قربانی در شب هم اجرا میشد. (4) البته در این زمینه لازم است روایت پلوتارک را نیز در نظر داشت که اشاره به نوعی قربانی کردن است که ایرانیان شب هنگام انجام میدادند. باید توجه داشت که در آیین میترایی، خدای شر و بدی؛ یعنی اهریمن، که شاهزادهی تاریکی در آیین زروانی است و در آیین میترایی عنایتی ویژه به زروان شده است.
به نظر نیبرگ گروههایی از مهردینان مراسم قربانی را شب هنگام انجام میدادند، با این توجیه که وی میترا را خدای شب میداند (اما به موجب یشت دهم، هم خدای شب است و هم خدای روز) و مراسم قربانی گاو و ایینهای هئومه هم در انجمن گاثایی زرتشت انجام میشد و اعتراض زرتشت به هنگام اجرای مراسم است، اما چنانکه یاد شد، این نظر مورد قبول واقع نشده و هیچ دلیلی هم بر قبول آن وجود ندارد و اصرار و تأکید نیبرگ بر آنکه در گاثای 32/10 و یا 44/20 زرتشت در هنگام اجرای مراسم معترض است، ترجمهها و تفسیرهایی است که این اوستاشناس سوئدی انجام داده، و نه میتواند ترجمهای درست و مطمئن به شمار آید و نه توجیهی معتبر که حداقل مورد تأیید چند پژوهشگر واقع شود.
اما بی گمان مراسم قربانی گاو متفاوت بوده است. به احتمال تیرههایی از مهردینان، این مراسم را در شب انجام میدادهاند، یا قربانیهایی به موازات فدیههای ایزدی، شب هنگام برای خدایان تاریکی و زیانکار تقدیم میشده است. به موجب یشت چهاردهم (بهرام یشت/ .ورثرغنه یشت، بند 56-54) از مراسم اهدای قربانی ویژهای آگاه میشویم. در بند 56-54 اهورامزدا به مردم خطاب میکند که: آیا ورثرغنه (بهرام) اهورا آفریده و «گئوش اورون» (روان گاو نخستین) شایستهی ستایش و نیایش نیستند، در این هنگامی که دیوپرستان «ویامبوره» خون میریزند و خون روان میکنند و چوبهای بدسوز هپرسمی (haperesi) و نمدکَه nemazka در آتش مینهند و در قربانی یشت گاو را میشکنند و اندامهایش را میکشند- که به نظر میرسد چارپا را قربانی میکنند، اما در واقع نمی کشند. این دیوپرستان گوشهای چاترپا را میگردانند و چشمها را بیرون میآورند.
هرودوت در بخش 62 «تاریخ» از مراسم قربانی «اسکیتها» شرحی کافی داده است. در این شرح به شکلی دقیق جایگاه قربانی را توصیف میکند و از خدای جنگ (به احتمال؛ آرس āres) آنان که نماد آن یک خنجر پارسی است یاد کرده که این خنجر را روی انبوهی از چوبهای ویژه قرار داده و هر ساله برای این نماد (خنجر) قربانیهای فراوانی از اسب و گوسفند تقدیم کرده است و خون قربانی را به روی خنجر ریختهاند. بی گمان این یک صد و پنجاه بار هیزمی که فراهم میکردند و خنجر را بر فراز آن قرار میدادند، برای فرادهم کردن آتشی بوده که گوشت قربانیها برای سور به روی آنها کباب میشده است. این قوم از اسیران جنگی، نیز از هر صد تنی، یک نفر را برای خدای جنگ قربانی کرده و خونش را به روی خنجر میریختهاند.
اما چنانکه از اشارهی یشت چهاردهم بر میآید، تیرههای دیوپرست (ویامبوره) نیز هیزمهای فراوانی را میسوزاندند و گاو قربانی را در واقع نمی کشتند، بلکه آن را با ضربات، هلاک میکردند. هرودوت (بخش 60 بند 4) از چگونگی قربانی کردن حیوانات نزد «اسکیتها) گزارشی نقل کرده که شایستهی توجه است:
حیوان قربانی را با دستهای بسته در جایی قرار میدهند. مردی که قربانی میکند و پشت سر حیوان قرار گرفته است، سر دیگر ریسم.ان را میکشد و حیوان را به زمین میافکند. پس از اینکه حیوان افتاد، خدایی را که برای او قربانی میشود، نیایش میکند. سپس به تندی گرهی به گردن حیوان میافکند. چوبی در میان گره فرو میکند و میپیچاند و بدین گونه حیوان را خفه میکند، بی آنکه آتشی برافروزد و یا نذرهای معمول قربانی را اجرا کند، یا آشامیدنی بر روی آن بریزد، وقتی آن را خفه کرد و پوست کند، ترتیب پختن آن را میدهد».
سرانجام زرتشت از اینکه کردارهای آیینی شبانان، آنانی که با انجام مراسم قربانی گاو و میگساریهایی که با خروشهای شادمانی همراه است و مردم و جامعه را از کار کشت و فواید باز میدارد و نمی تواند آنان را بازدارد، دست یاری و پرسش به سوی مزدا بلند میکند. در سرود 48 بند دهم آمده:
«کیای مزدا مردان خود را آماده خواهند کرد که هشدار را دریافت کنند؟ کی تو ناپاکی این می[مد، mada-madhaís ] را برخواهی انداخت، نوشابهای که با آن کرپنها در پلیدی خود و فرمانروایان بدکشورها درخواست خود، بازی جادویی خویش را میورزند».
و اینجاست که روش قربانی کردن دیویسنان «ویامبوره» تداعی میشود. نکتهای بسیار شایان توجه در این باره، رسوم جاری در مذهب «مرقونیه» است. نگارنده در جایی دیگر جز کتاب تبصرة العوام این اشاره دربارهی گاو قربانی را که پیروان این مذهب «یزدان کشته» عنوان کردهاند ندیده است. کتاب حدود سدهی هفتم هجری قمری (حدود 650) نوشته شده و از لحاظ دقت و نقل مطالب مورد اعتماد، از آثار خوب است. دربارهی ایران و مسایل آفرینش و بویژه «خویتوک دس» یا ازدواج مقدس رایج در زمان ساسانی و آیین مزدیسنا، دقت تا انجاست که با مأخذ مکتوب پهلوی؛ چون «دینکرد» و «روایت ایمیت آشاوهیشتان» منطبق است. مؤلف دربارهی «مرقونیه» که از اصحاب ثنوی هستند، نقلی ارائه کرده که بسیار نزدیک به باورهای میترایی است که اشاره کرده پیروان این طریق میان نور و ظلمت، به واسطه یا میانجی قایل هستند و... نیز دربارهی «گاو» که معتقدند گاوان از فرشتگان هستند و آنان را عیدی است که گاو را به طریقی ویژه قربانی میکنند. (5)
باری زرتشت در آن مواردی که به طور آشکار مخالفت میکند، مراسم کشتار و قربانی گاو است و آیین هئومه یا سماعی که ضمن اجرای مراسم ایینی با نوشیدن شیرهی هوم برپا میشده است. در یسنای 44 بند بیستم دگرباره پیامبر از کویها و کرپنها یاد میکند. در اینجا میگوید دئوها (خدایان باطل گذشته) هرگز خدایان یا فرمانروایان خوبی نبودند. کرپن و اوسیج (Karapan- usij) گاو را به دست ائشمه (aeshma) (خشم) میسپارند و کوی (سرپرست و ناظر مراسم قربانی) در آنجا فریاد میکند (صداهایی که در سماع و بیخودی میگوید).
سرانجام زرتشت از اینکه کردارهای آیینی شبانان، آنانی که با انجام مراسم قربانی گاو و میگساریهایی که با خروشهای شادمانی همراه است و مردم و جامعه را از کار کشت و فواید باز میدارد و نمی تواند آنان را بازدارد، دست یاری و پرسش به سوی مزدا بلند میکند. در سرود 48 بند دهم آمده:
«کیای مزدا مردان خود را آماده خواهند کرد که هشدار را دریافت کنند؟ کی تو ناپاکی این می[مد، mada-madhaís ] را برخواهی انداخت، نوشابهای که با آن کرپنها در پلیدی خود و فرمانروایان بدکشورها درخواست خود، بازی جادویی خویش را میورزند».
اما با همهی این پیکار و ستیزی که زرتشت انجام داد، آنچنان مراسم قربانی و آیین هئومه ریشه دار بود که همان کرپنهای مورد حملهی زرتشت، در زمانی نه چندان دور از پیامبر، همهی آنها را با عنوان موبدان یا هر نام و رسمی که به خود بستند، از زبان و بیان خود زرتشت، از اصول بنیادی مزدیسنی زرتشتی معرفی کردند. در یسنای 11-9 گذشت که زرتشت خود موبد هومساز است که اجرای مراسم و آماده کردن آن را عهده داراست و مراسم قربانی را برای هوم ایزد برگزار میکند. در متون پهلوی که در زمان ساسانیان فراهم شده و بر بنیاد اوستای بزرگ است، دربارهی گاو نخستین آگاهیهای هست که نقل میشود.
ادامه دارد..
پی نوشتها:
1- دینهای ایران باستان، نیبرگ، ترجمهی سیف الدین نجم آبادی، مرکز ایرانی مطالعهی فرهنگها، تهران، 1360، ص 189-188.
2- فرهنگ دنامهای اوستا،هاشم رضی، جلد سوم، ص 1455 به بعد، «گاهشماری و جشنهای ایران باستان» بخش نوروز.
3- فرهنگ واژههای وندیداد (= اوستا)، ذیل واژههای یاد شده.
4- بخش چهارم، آرتور شاه حدود 470 میلادی کوشید در انگلستان پادشاهی متمرکز و نیرومند به وجود اورد. مرلین شخصیتی نیمه افسانهای و تاریخی، همدم و راهنمای آرتور شاه بود. سرگذشت مرلین، شخصیت مقدسی که به افسانه پیوست، با سرگذشت میترا همانندیهای شگفتی دارد. در دوران نفوذ آیین میترایی در انگلستان، آرتور و پهلوانان و جنگاوران همراه و یار وی، بسیاری از رئوس و نمادهای آیین میترایی و میترا را به زندگی مرلین وارد کردند. شروح و روایاتی که دربارهی کشتن گاو و زایش و زندگی میترا کنار چشمه و ماجراهای وابسته است، از لحاظ پژوهش در تطبیق بسیار شایان توجه است، امید که بخشی نیز در این مورد فراهم شود.
5- تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، سیدمرتضی بن داعی حسنی رازی، به تصحیح عباس اقبال، تهران، 1364، ص 21-20.
منبع مقاله:
یاد یار مهربان ، با یاد دکتر بهرام فرهوشی ، به کوشش هما گرامی (فرهوشی)، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی فرهوهر، تهران، چاپ اول (1378)
دریافت دیگر آن است که زرتشت با اصل قربانی گاو و هم بهره شدن در گوشت و سور آن موافق است، اما در شب این کار و اجرای شعیره گناه است. در این ادعای اخیر دربارهی زرتشت که موافق اصل قربانی است، آن را نمی توان پذیرفت، چون نظر و روش زرتشت صریح و آشکار است. اما در مورد شب و اجرای مراسم قربانی گاو، در اروپا، بویژه انگلستان، میان مهردینانی که وارث بنیادهای اسطورهی تاریخی مرلین بودند، انجام مراسم قربانی در شب هم اجرا میشد. (4) البته در این زمینه لازم است روایت پلوتارک را نیز در نظر داشت که اشاره به نوعی قربانی کردن است که ایرانیان شب هنگام انجام میدادند. باید توجه داشت که در آیین میترایی، خدای شر و بدی؛ یعنی اهریمن، که شاهزادهی تاریکی در آیین زروانی است و در آیین میترایی عنایتی ویژه به زروان شده است.
به نظر نیبرگ گروههایی از مهردینان مراسم قربانی را شب هنگام انجام میدادند، با این توجیه که وی میترا را خدای شب میداند (اما به موجب یشت دهم، هم خدای شب است و هم خدای روز) و مراسم قربانی گاو و ایینهای هئومه هم در انجمن گاثایی زرتشت انجام میشد و اعتراض زرتشت به هنگام اجرای مراسم است، اما چنانکه یاد شد، این نظر مورد قبول واقع نشده و هیچ دلیلی هم بر قبول آن وجود ندارد و اصرار و تأکید نیبرگ بر آنکه در گاثای 32/10 و یا 44/20 زرتشت در هنگام اجرای مراسم معترض است، ترجمهها و تفسیرهایی است که این اوستاشناس سوئدی انجام داده، و نه میتواند ترجمهای درست و مطمئن به شمار آید و نه توجیهی معتبر که حداقل مورد تأیید چند پژوهشگر واقع شود.
اما بی گمان مراسم قربانی گاو متفاوت بوده است. به احتمال تیرههایی از مهردینان، این مراسم را در شب انجام میدادهاند، یا قربانیهایی به موازات فدیههای ایزدی، شب هنگام برای خدایان تاریکی و زیانکار تقدیم میشده است. به موجب یشت چهاردهم (بهرام یشت/ .ورثرغنه یشت، بند 56-54) از مراسم اهدای قربانی ویژهای آگاه میشویم. در بند 56-54 اهورامزدا به مردم خطاب میکند که: آیا ورثرغنه (بهرام) اهورا آفریده و «گئوش اورون» (روان گاو نخستین) شایستهی ستایش و نیایش نیستند، در این هنگامی که دیوپرستان «ویامبوره» خون میریزند و خون روان میکنند و چوبهای بدسوز هپرسمی (haperesi) و نمدکَه nemazka در آتش مینهند و در قربانی یشت گاو را میشکنند و اندامهایش را میکشند- که به نظر میرسد چارپا را قربانی میکنند، اما در واقع نمی کشند. این دیوپرستان گوشهای چاترپا را میگردانند و چشمها را بیرون میآورند.
هرودوت در بخش 62 «تاریخ» از مراسم قربانی «اسکیتها» شرحی کافی داده است. در این شرح به شکلی دقیق جایگاه قربانی را توصیف میکند و از خدای جنگ (به احتمال؛ آرس āres) آنان که نماد آن یک خنجر پارسی است یاد کرده که این خنجر را روی انبوهی از چوبهای ویژه قرار داده و هر ساله برای این نماد (خنجر) قربانیهای فراوانی از اسب و گوسفند تقدیم کرده است و خون قربانی را به روی خنجر ریختهاند. بی گمان این یک صد و پنجاه بار هیزمی که فراهم میکردند و خنجر را بر فراز آن قرار میدادند، برای فرادهم کردن آتشی بوده که گوشت قربانیها برای سور به روی آنها کباب میشده است. این قوم از اسیران جنگی، نیز از هر صد تنی، یک نفر را برای خدای جنگ قربانی کرده و خونش را به روی خنجر میریختهاند.
اما چنانکه از اشارهی یشت چهاردهم بر میآید، تیرههای دیوپرست (ویامبوره) نیز هیزمهای فراوانی را میسوزاندند و گاو قربانی را در واقع نمی کشتند، بلکه آن را با ضربات، هلاک میکردند. هرودوت (بخش 60 بند 4) از چگونگی قربانی کردن حیوانات نزد «اسکیتها) گزارشی نقل کرده که شایستهی توجه است:
حیوان قربانی را با دستهای بسته در جایی قرار میدهند. مردی که قربانی میکند و پشت سر حیوان قرار گرفته است، سر دیگر ریسم.ان را میکشد و حیوان را به زمین میافکند. پس از اینکه حیوان افتاد، خدایی را که برای او قربانی میشود، نیایش میکند. سپس به تندی گرهی به گردن حیوان میافکند. چوبی در میان گره فرو میکند و میپیچاند و بدین گونه حیوان را خفه میکند، بی آنکه آتشی برافروزد و یا نذرهای معمول قربانی را اجرا کند، یا آشامیدنی بر روی آن بریزد، وقتی آن را خفه کرد و پوست کند، ترتیب پختن آن را میدهد».
سرانجام زرتشت از اینکه کردارهای آیینی شبانان، آنانی که با انجام مراسم قربانی گاو و میگساریهایی که با خروشهای شادمانی همراه است و مردم و جامعه را از کار کشت و فواید باز میدارد و نمی تواند آنان را بازدارد، دست یاری و پرسش به سوی مزدا بلند میکند. در سرود 48 بند دهم آمده:
«کیای مزدا مردان خود را آماده خواهند کرد که هشدار را دریافت کنند؟ کی تو ناپاکی این می[مد، mada-madhaís ] را برخواهی انداخت، نوشابهای که با آن کرپنها در پلیدی خود و فرمانروایان بدکشورها درخواست خود، بازی جادویی خویش را میورزند».
و اینجاست که روش قربانی کردن دیویسنان «ویامبوره» تداعی میشود. نکتهای بسیار شایان توجه در این باره، رسوم جاری در مذهب «مرقونیه» است. نگارنده در جایی دیگر جز کتاب تبصرة العوام این اشاره دربارهی گاو قربانی را که پیروان این مذهب «یزدان کشته» عنوان کردهاند ندیده است. کتاب حدود سدهی هفتم هجری قمری (حدود 650) نوشته شده و از لحاظ دقت و نقل مطالب مورد اعتماد، از آثار خوب است. دربارهی ایران و مسایل آفرینش و بویژه «خویتوک دس» یا ازدواج مقدس رایج در زمان ساسانی و آیین مزدیسنا، دقت تا انجاست که با مأخذ مکتوب پهلوی؛ چون «دینکرد» و «روایت ایمیت آشاوهیشتان» منطبق است. مؤلف دربارهی «مرقونیه» که از اصحاب ثنوی هستند، نقلی ارائه کرده که بسیار نزدیک به باورهای میترایی است که اشاره کرده پیروان این طریق میان نور و ظلمت، به واسطه یا میانجی قایل هستند و... نیز دربارهی «گاو» که معتقدند گاوان از فرشتگان هستند و آنان را عیدی است که گاو را به طریقی ویژه قربانی میکنند. (5)
باری زرتشت در آن مواردی که به طور آشکار مخالفت میکند، مراسم کشتار و قربانی گاو است و آیین هئومه یا سماعی که ضمن اجرای مراسم ایینی با نوشیدن شیرهی هوم برپا میشده است. در یسنای 44 بند بیستم دگرباره پیامبر از کویها و کرپنها یاد میکند. در اینجا میگوید دئوها (خدایان باطل گذشته) هرگز خدایان یا فرمانروایان خوبی نبودند. کرپن و اوسیج (Karapan- usij) گاو را به دست ائشمه (aeshma) (خشم) میسپارند و کوی (سرپرست و ناظر مراسم قربانی) در آنجا فریاد میکند (صداهایی که در سماع و بیخودی میگوید).
سرانجام زرتشت از اینکه کردارهای آیینی شبانان، آنانی که با انجام مراسم قربانی گاو و میگساریهایی که با خروشهای شادمانی همراه است و مردم و جامعه را از کار کشت و فواید باز میدارد و نمی تواند آنان را بازدارد، دست یاری و پرسش به سوی مزدا بلند میکند. در سرود 48 بند دهم آمده:
«کیای مزدا مردان خود را آماده خواهند کرد که هشدار را دریافت کنند؟ کی تو ناپاکی این می[مد، mada-madhaís ] را برخواهی انداخت، نوشابهای که با آن کرپنها در پلیدی خود و فرمانروایان بدکشورها درخواست خود، بازی جادویی خویش را میورزند».
اما با همهی این پیکار و ستیزی که زرتشت انجام داد، آنچنان مراسم قربانی و آیین هئومه ریشه دار بود که همان کرپنهای مورد حملهی زرتشت، در زمانی نه چندان دور از پیامبر، همهی آنها را با عنوان موبدان یا هر نام و رسمی که به خود بستند، از زبان و بیان خود زرتشت، از اصول بنیادی مزدیسنی زرتشتی معرفی کردند. در یسنای 11-9 گذشت که زرتشت خود موبد هومساز است که اجرای مراسم و آماده کردن آن را عهده داراست و مراسم قربانی را برای هوم ایزد برگزار میکند. در متون پهلوی که در زمان ساسانیان فراهم شده و بر بنیاد اوستای بزرگ است، دربارهی گاو نخستین آگاهیهای هست که نقل میشود.
ادامه دارد..
پی نوشتها:
1- دینهای ایران باستان، نیبرگ، ترجمهی سیف الدین نجم آبادی، مرکز ایرانی مطالعهی فرهنگها، تهران، 1360، ص 189-188.
2- فرهنگ دنامهای اوستا،هاشم رضی، جلد سوم، ص 1455 به بعد، «گاهشماری و جشنهای ایران باستان» بخش نوروز.
3- فرهنگ واژههای وندیداد (= اوستا)، ذیل واژههای یاد شده.
4- بخش چهارم، آرتور شاه حدود 470 میلادی کوشید در انگلستان پادشاهی متمرکز و نیرومند به وجود اورد. مرلین شخصیتی نیمه افسانهای و تاریخی، همدم و راهنمای آرتور شاه بود. سرگذشت مرلین، شخصیت مقدسی که به افسانه پیوست، با سرگذشت میترا همانندیهای شگفتی دارد. در دوران نفوذ آیین میترایی در انگلستان، آرتور و پهلوانان و جنگاوران همراه و یار وی، بسیاری از رئوس و نمادهای آیین میترایی و میترا را به زندگی مرلین وارد کردند. شروح و روایاتی که دربارهی کشتن گاو و زایش و زندگی میترا کنار چشمه و ماجراهای وابسته است، از لحاظ پژوهش در تطبیق بسیار شایان توجه است، امید که بخشی نیز در این مورد فراهم شود.
5- تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، سیدمرتضی بن داعی حسنی رازی، به تصحیح عباس اقبال، تهران، 1364، ص 21-20.
منبع مقاله:
یاد یار مهربان ، با یاد دکتر بهرام فرهوشی ، به کوشش هما گرامی (فرهوشی)، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی فرهوهر، تهران، چاپ اول (1378)
بیشتر بخوانید
کوچ بزرگ ژرمن ها
ایران قبل از آریاییها
معرفی آیین ودا