در راه تشکیل ایالات متحده‌ی شرق (قسمت دوم)

اقوام شرقی درست مانند افراد یک خانواده بزرگند که با وجود داشتن صفات فردی با یکدیگر خویشاوند بوده و علایق فرهنگی و اقتصادی و روابط معنوی و مادی مستحکمی آنها را به یکدیگر پیوند داده و میدهد.
جمعه، 30 آذر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در راه تشکیل ایالات متحده‌ی شرق (قسمت دوم)
ناسیونالیسم در کشورهای شرقی
 
چکیده:
اقوام شرقی درست مانند افراد یک خانواده بزرگند که با وجود داشتن صفات فردی با یکدیگر خویشاوند بوده و علایق فرهنگی و اقتصادی و روابط معنوی و مادی مستحکمی آنها را به یکدیگر پیوند داده و میدهد. قبول وجود اشتراک و وحدت فرهنگی و خویشاوندی چند هزار ساله میان اقوام جامعه بزرگ شرق به معنای نفی هویت فرهنگی و تاریخی هیچ یک از اقوام شرقی نیست و نمی تواند باشد.

تعداد کلمات: 1343 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

در راه تشکیل ایالات متحده‌ی شرق (قسمت دوم) 
نویسنده: شاپور رواسانی

نگارنده لازم می داند به این حقیقت تاریخی اشاره کند که آنچه را امروزه در سرزمینهای شرقی به نام فرهنگهای ملی می شناسیم (با وجود تفاوتها و اختصاصات محلی که هر یک به نوبه خود ارزشمند و والاست) در یک زمینه مشترک چند هزار ساله رشد کرده اند و چنان به هم پیوسته اند که توضیح یکی بدون شناخت دیگری ممکن نیست. اقوام شرقی درست مانند افراد یک خانواده بزرگند که با وجود داشتن صفات فردی با یکدیگر خویشاوند بوده و علایق فرهنگی و اقتصادی و روابط معنوی و مادی مستحکمی آنها را به یکدیگر پیوند داده و میدهد. قبول وجود اشتراک و وحدت فرهنگی و خویشاوندی چند هزار ساله میان اقوام جامعه بزرگ شرق به معنای نفی هویت فرهنگی و تاریخی هیچ یک از اقوام شرقی نیست و نمی تواند باشد. بر عکس قبول این حقیقت در حکم تثبیت و تأیید هویتی روشن با سابقه چند هزارساله و خروج از یک انزوای مصنوعی و خصومت بی پایه و دشمنی ساختگی است..

متأسفانه هنوز براساس بررسیهای به ظاهر علمی شرق شناسانه کشورهای سرمایه داری استعماری و مجامع به اصطلاح علمی آنها، فکر مسلط و راهنما در تاریخ نویسی و سیاست گذاری در سرزمینهای شرقی، ملت گرایی نژادی است. هنوز به شاهان دوران باستان و به لشگرکشیها و غارتها و کشتارها تحت پوشش مردان بزرگ» و «شاهان کبیر» و «فتوحات» افتخار می شود و سازمانهای تبلیغاتی استعماری و کارگزاران آنها در کشورهای شرقی، یاد کشتارها و غارتها را برای حفظ حس انتقام جویی و کینه ورزی قومی زنده نگه می دارند.

هنوز جنایات و تجاوزات حکام جابر، سلاطین ظالم و طبقات حاکم استثمارگر که هم نسبت به قوم و جامعه خود و هم نسبت به ساکنان دیگر سرزمینهای شرقی اجحاف و ستم روا می داشتند به حساب مردم عادی و زحمتکش و استثمار شده گذاشته می شود تا حس کینه جویی مانع استقرار روابط دوستانه و انسانی میان اقوام خویشاوند شرقی گردد و هنوز متأسفانه در بسیاری از نشریات (ملی) به این ظالمان و ستمگران «هم نژاد» افتخار می شود.. .
در جوامع شرقی آنچه در دوران باستان جریان داشته و هنوز هم جریان دارد، ستم طبقاتی بوده و هست، نه ستم موهومی قومی. زحمتکشان یک قوم شرقی نه فقط اختلافی با زحمتکشان قوم یا اقوام شرقی دیگر نداشته و ندارند بلکه شریک دردهای یکدیگر بوده اند و هستند. تفاخر به شاهان و جباران و ملت گرایان نژادی ابزار سلطه فرهنگی و سیاسی طبقات حاکم بوده و هست.
متأسفانه هنوز براساس بررسیهای به ظاهر علمی شرق شناسانه کشورهای سرمایه داری استعماری و مجامع به اصطلاح علمی آنها، فکر مسلط و راهنما در تاریخ نویسی و سیاست گذاری در سرزمینهای شرقی، ملت گرایی نژادی است. هنوز به شاهان دوران باستان و به لشگرکشیها و غارتها و کشتارها تحت پوشش مردان بزرگ» و «شاهان کبیر» و «فتوحات» افتخار می شود و سازمانهای تبلیغاتی استعماری و کارگزاران آنها در کشورهای شرقی، یاد کشتارها و غارتها را برای حفظ حس انتقام جویی و کینه ورزی قومی زنده نگه می دارند.


تاریخ سرزمینهای شرقی نشان می دهد و اثبات می کند که چگونه در هر دوره تاریخی، طبقات حاکم محلی، در هر سرزمین و منطقه کوشیده اند. با زور نظامی و فریبهای فرهنگی، مردم عادی، محروم و زحمتکش سرزمین خود را به ابزار غارتگری و تجاوز تبدیل کنند و به بهای نابودی توده های وسیع مردم، از همه اقوام، بر سریر «با شکوه» سلطنت و قدرت جلوس کنند و با بهره برداری از جهل اکثریت و فساد اقلیتی که خود بخشی از آن بوده اند و (هستند) در ناز و نعمت و عشرت و رفاه مادی روزگار بگذرانند.

آنچه به نام فتوحات و کشورگشایی در بازار تبلیغات نژادی و «پان بازیها» عرضه و فروخته می شود، از جانب هر سلطان و شاه و حاکمی باشد، چیزی جز تجاوز به حقوق و زندگی مردم سرزمینهای دیگر نبوده است. دفاع از خانه و کاشانه و خانواده، سلامت جسمانی، شخصیت و حرمت انسانی و به طور کلی دفاع در برابر هر نوع تجاوز از جانب هر کس، هر مقام و هر طبقه ای که باشد ضروری است و مقدس. در این مورد باید توجه داشت که دفاع از حق حیات و حرمت فردی و اجتماعی نمی توانسته و نمی تواند فقط به مقابله با «خارجیان» محدود شود. دفاع از حق حیات و حرمت فردی و اجتماعی در برابر ظلم استثمارکنندگان و زورگویان داخلی (مبارزه طبقاتی نیز به همان اندازه دفاع در برابر مهاجم خارجی، ضروری، مقدس و بخشی از ملت گرایی طبقات محروم است.

   بیشتر بخوانید :  از مقاومت اقتصادی تا اقتصاد مقاومتی

هدف غایی ملت گرایی نژادی، انکار و نفی اختلافات مبارزات طبقاتی در داخل جوامع مستعمراتی و فریب دادن و منحرف کردن طبقات استثمار شده از ستمهای طبقاتی برای حفظ نظامهای ظالمانه است.
ما اقوام شرقی، تحت تأثیر تلقینات و حاکم محلی و استعمارگران هنوز به طور عمده تجاوزات شاهان و طبقات حاکم «خودمان» به دیگر اقوام شرقی را «فتوحات» می دانیم و به آنها افتخار میکنیم، اما از ستمهای مهاجمان و «دیگران» به خود می نالیم و آن را محکوم می کنیم. آیا چنین برخوردی با تاریخ و جامعه، نشانه ضعف شدید در آگاهی تاریخی، قضاوت یک جانبه، و ضعف ما در علوم اجتماعی نیست؟ در هیجان ناشی از ملت گرایی نژادی بر جنایات شاهان، حکام و طبقه حاکم قوم «خودمان» قلم عفو و فراموشی میکشیم و سعی داریم آن را به نحوی توجیه کنیم؛ اما یاد و خاطره جنگها و جنایات شاهان و حکام و طبقه حاکم «دیگر اقوام خویشاوند را زنده نگه می داریم.

آیا غرق شدن در گذشته دور که در بسیاری از موارد به صورت افسانه ها و داستانها باقی مانده، راه مشترک آینده ما اقوام شرقی را نمی بندد و نبسته است؟ آیا می توان در جامعه بزرگ شرق، قومی را نشان داد که به تحریک طبقات حاکم خود به اقوام خویشاوند دیگر حمله نکرده یا به تحریک طبقات حاکم اقوام دیگر مورد تجاوز قرار نگرفته باشد؟ در هر حال باید به این نکته اساسی توجه داشت که حیات انسان بالاترین ارزش فردی و اجتماعی است و هر کس به هر نام و عنوان و بهانه به حق حیات انسانها تجاوز کند . در هر دوره تاریخی که باشد . به همه حقوق آنان تجاوز کرده و حق حیات را نمی توان از جمله حقوق یک نسل معین از افراد جامعه دانست و برای تبرئه کردن فرمانروایان جابر برای جنایاتی که کرده اند عذری تراشید.

از خودمان بپرسیم، زنان، مردان، نوجوانان و بالاخره همه مردم محروم و فقیر و زحمتکش سرزمینهای جامعه بزرگ شرق چه اختلاف منافع، چه تضاد طبقاتی چه برخورد و خصومت فرهنگی، قومی یا مذهبی و دینی با یکدیگر داشته اند یا دارند؟ و چه کسی جای چه کسی را در این سرزمینها تنگ کرده که از دوران باستان تا کنون به گذشته از بعضی دوره ها - در اجرای احکام سلاطین و شاهزادگان، خلفا و شیوخ و راجهها، و برای حفظ منافع مادی طبقاتی آنان و در دوران جدید برای حفظ منافع طبقه وابسته به استعمار و استعمار سرمایه داری باید یکدیگر را به خاک و خون بکشند و دست فقرا و محرومان یک قوم به خون فقرا و محرومان قوم دیگر آلوده شنود؟ تاریخ جامعه بزرگ شرق، تاریخ اقوام این سرزمین، بر خلاف آنچه استعمارگران و کارگزاران محلیشان ادعا و تبلیغ می کنند، تاریخ شاهان، لشگرکشیها، کشتارها و غارتها نیست؛ بلکه بخش اصلی و اساسی این تاریخ مشترک چند هزار ساله، تاریخ ظهور ادیان، تاریخ پیشرفتهای علمی، ادبی، اجتماعی ظهور شخصیتهای بزرگ علمی و اجتماعی و ادبی، تاریخ نهضتهای ضد ستم با آرمانهای عدالت خواهانه و تاریخ ظهور انقلابیون بزرگ و مصلحان اجتماعی است.

تاریخ شاهان و تاریخ جنگها، پیوندها میان اقوام شرقی را از هم میگسلد (و گسیخته و تخم جدایی و نفاق می پاشد (و پاشیده) اما تاریخ مصلحان اجتماعی و نهضتهای ضد ستم و تاریخ دانشمندان و ادبا در شرق ما را به هم پیوند می دهد و خویشاوندی و اشتراک و اتحاد ما را تأیید میکند.

چرا هنوز تحت تأثیر تلقینات طبقات حاکم بر آنچه ما را از هم جدا میکند و عامل آن جباران و استثمارگران محلی و ملی و استعمارگران هستند تکیه میکنیم و باور داریم، اما به آنچه ما را به هم پیوند می دهد و هویت مشترکمان را اثبات می کند توجه و عنایت کافی نداریم؟

ادامه دارد..

منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  آشنایی با آیات اقتصادی قرآن کریم
  شش ضرورت اجرای اقتصاد مقاومتی

  کتابشناسی انسان شناسی عمومی



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط